اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد اقسام عقود و اکراه در عقود

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد اقسام عقود و اکراه در عقود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اقسام عقود و اکراه در عقود


تحقیق در مورد اقسام عقود و اکراه در عقود

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:28

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

اقسام عقود و اکراه در عقود

 

- عقود معین ونامعین

 

- عقود جایز ولازم

 

3- عقود معلق و منجز

 

4- عقوى عینی و غیر عینی

 

5- عقود تملیکی عهدی

 

- عقود رضایی وتشریفاتی

 

اکراه در عقود

آثار اکراه:

1. رفع تکلیف:

 

2. فساد و بطلان عقود و ایقاعات:

 

3. برداشته شدن مجازات:

شروط اکراه:

اکراه در دین:

موارد اکراه:

1. اکراه بر تغییر عقیده:

 

2. اکراه بر زنا:

 

3. اکراه براى گرفتن مهر و اموال زنان:

 

4. اکراه بر سحر:

 

 

 

 

 

 

اقسام عقود و اکراه در عقود

1- عقود معین ونامعین : عقودی که در قانون صراحتاً بیان گردیده عقود معین وعقودی که در قانون ناشی از آن نیامده و در عرف هستند عقود نامعین نام دارند (موضوع ماده 10قانون مدنی )

 

2- عقود جایز ولازم : عقود جایز عقودی هستند که خود به خود هر یک از طرفین به تنهایی در هر وقت که اراده کنند حق فسخ معامله دارند ولو اینکه در آن شرطی هم نشده باشد مثلاً در عقد ذکرحق  فسخ  نشده باشد مثل عقد وکالت ویا مثل عاریه (گرفتن مال کسی برای اینکه از آن استفاده شود) که این نیز عقدی جایز است .

عقود لازم عقودی هستند که هیچ وجه نمی توان برخلاف آن عمل کرد وآن را فسخ نمود مگر در محدوده خیارات.

در واقع فرق فسخ در عقد لازم با عقد جایز در این است:

که در فسخ حتماً بایستی در عقد لازم شرط شده باشد در حالی که در عقد جایز قانون گذار به طور طبیعی این حق را برای طرفین پیش بینی کرده است و مهمتر اینکه علاوه بر اینکه در عقود جایز حق فسخ وجود دارد در بعضی از موارد عقود جایز خود به خود از بین می رود مثل فوت،جنون و سفیه هر کدام از طرفین – فرق فسخ با انفساخ در این است که انفساخ حالت خود به خود دارد : قابل ذکر اینکه در عقود خیاری (عقود لازم )حق فسخ وجود دارد نه انفساخ .

  • بعضی از عقود نسبت به یک طرف جایز ونسبت به طرف دیگر حالت لازم را دارد مثل عقد رهن که راهن در آن لازم ونسبت به مرتهن حالت جایز را دارا می باشد .
  • 3- عقود معلق و منجز : عقود معلق عقودی هستند که خود عقد یا آثار آن منوط بر تحقق امری شود ،حالت اول را تعلیق در انشاء یعنی خود اراده و حالت دوم را تعلیق در منشاء گویند تعلیق در انشاء باطل است مثلاً گفته شود اگر در دانشگاه قبول شوی اتومبیل به تو تعلق میگیرد در این نوع ، عقد هنوز صورت نگرفته است . زیرا هنوز اراده ای صورت نگرفته است .
  • اما تعلیق در منشأ صحیح است زیرا در این نوع ، عقد به وجود آمده است اما آثار آن هنوز تحقق نیافته است قانون ایران در مورد صحت و بطلان این دو ساکت است و آن را فقط در مورد نکاح وضمان باطل می داند (ماده 185 قانون مدنی)
  • عقود منجز عقودی هستند که در آن هم عقد صورت می گیرد و هم آثار آن
  • عقد خیاری عقد لازمی است که شرط خیار در آن وجود داشته باشد یعنی برای یک یا دو طرف برای مدت معین حق فسخ وجود داشته باشد .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اقسام عقود و اکراه در عقود

پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

اختصاصی از اس فایل پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن


پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 148 صفحه می باشد.

 

فهرست
مقدمه. ۱
عالم. ۳
تعریف عالم: ۴
در بیان تقسیمات عالم: ۶
عوالم اربعه. ۷
عوالم خمسه. ۹
معنای عالم در فلسفه: ۱۰
انواع عالم. ۱۱
عوالم اجمال.. ۱۱
عالم امر (ملکوت). ۱۳
عالم ملکوت.. ۱۳
عالم امر. ۱۷
لاهوت (عالم غیب). ۱۸
جبروت.. ۲۰
عالم خلق، ملک، شهادت ، ناسوت.. ۲۰
عالم ملک… ۲۱
عالم شهادت (ناسوت). ۲۳
عالم ناسوت.. ۲۳
عالم خلق (ملک). ۲۵
عالم مثال: ۲۶
نظریه مثل.. ۲۹
تعابیر و تأویلات در باب مثل.. ۳۱
تعابیر حکما در باب مثل افلاطونی.. ۳۱
تاویلات حکما از مثل افلاطونی.. ۳۲
تفاوت مثل در نزد مشائیان و اشراقیون.. ۳۷
تفاوت مثل معلقه با مثل افلاطونی.. ۳۹
عوالم در قرآن.. ۴۳
عالم مثال: ۴۴
عالم معقولات: ۴۴
عالم ماده و طبیعت : ۴۴
عالم حس و طبیعت : ۴۴
عالم مثال : ۴۵
فرق میان سه عالم از نظر فلسفی.. ۴۶
عوالم غیب در قرآن.. ۴۷
الف) غیب ذات و صفات واسما ۴۸
ب) غیب امکانی.. ۵۰
ج) غیب محالی: ۵۳
د) غیب در عالم محسوس مادی: ۵۳
غیب مکانی: ۵۴
غیب زمانی.. ۵۴
عوالم از دید سهروردی.. ۵۵
عوالم ثلاثه: ۵۵
عوالم اربعه: ۵۶
عالم مثال.. ۵۹
عالم هور قلیا: ۶۲
عوالم از دید ملاصدرا ۶۲
عالم نفس… ۶۳
عالم اجسام. ۶۴
عالم برزخ ومثال.. ۶۵
عوالم در گلشن راز یا عوالم پنجگانه. ۶۵
بیان جابلقا و جابلسا ۶۸
حضرات خمسه یا عوالم پنج گانه. ۶۹
عالم مثال.. ۷۱
تعریف عرفا از عالم مثال.. ۷۲
عالم خیال.. ۷۶
نظریه خیال.. ۷۷
معنای خیال درمورد انسان.. ۷۹
تعریف خیال.. ۸۰
انواع ادراک خیالی.. ۸۲
طریقت عالم خیال: ۸۳
نقش خیال در عرفان.. ۸۷
عالم خیال (عالم مثال) از نظر شارحان غیر مسلمان و خاورشناسان.. ۸۹
خیال منفصل (برزخ ، مثال). ۹۰
برزخ.. ۹۲
برزخ در قرآن: ۹۳
برزخ از نظر ابن عربی.. ۹۴
عما چیست؟. ۹۵
کیفیت استوای الهی بر عرش… ۹۹
چگونگی علو مکان و مکانت: ۹۹
نفس الرحمان.. ۱۰۰
مراتب نفس رحمانی.. ۱۰۳
مراتب نفس رحمانی از نظر برخی شارحان.. ۱۰۴
برزخ اولی در قوس نزول.. ۱۰۷
عالم برزخ بعد از مرگ… ۱۰۸
ارتباط با عالم خیال منفصل.. ۱۰۹
قوه مصوره: ۱۱۰
قوه حافظه. ۱۱۱
فکر. ۱۱۱
عقل.. ۱۱۱
قوه وهم: ۱۱۲
قوه متخیله: ۱۱۳
خیال متصل.. ۱۱۴
رویا و خواب.. ۱۱۵
انواع خواب و واقعه. ۱۱۸
مکاشفه. ۱۲۰
کشف و شهود. ۱۲۱
انواع کشف.. ۱۲۱
شهود. ۱۲۴
الهام. ۱۲۴
وحی.. ۱۲۶
معراج.. ۱۲۸
قاب قوسین چیست ؟. ۱۲۸
عروج به آسمان اول.. ۱۲۹
عروج به آسمان دوم. ۱۲۹
عروج به آسمان سوم. ۱۳۰
عروج به آسمان چهارم. ۱۳۰
عروج به آسمان پنجم. ۱۳۱
عروج به آسمان ششم. ۱۳۱
عروج به آسمان هفتم. ۱۳۱
عروج به سدره المنتهی.. ۱۳۲
عروج به فلک منازل.. ۱۳۲
عروج به کرسی.. ۱۳۲
عروج به مرتبه احوال.. ۱۳۳
عروج به عرش… ۱۳۳
عروج به عما ۱۳۴
نسبت خیال متصل با خیال منفصل.. ۱۳۴
نتیجه. ۱۳۶
منابع.. ۱۳۸

 


عالم
تعریف عالم:
عالم به فتح لام ما سوی ا… را گویند که مشتق از علامت است و جهان وجود را از آن رو عالم گویند که علامت و نشانه وجود است. در یک تقسیم کل بر دو بخش است: یک بخش قدیم که شامل مجردات و عقول و نفوس بعلاوه افلاک و نقوس ناطقه فلکیه و کلیات عناصر و دیگری محدث مانند زمانیات و موالید(قطب الدین شیرازی، ۱۳۸۰،ص۳۹۱)
فلاسفه گویند دو عالم علوی و سفلی است. علمای اصول گویند از عرش تا فرش هرچه هست عالم است.( امام محمد بن عمرالزمختری ،بی تا، ص۱۰۵۳)
پس از این عالم ، عالم دیگر هست که آحاد مدرکات در آن عالم مشتمل باشد بر علومی نامتناهی. چنانکه هر یک از این آحاد چون مدرکات عالم می باشد.
آنچه که از وهم و خیال که از حواس باطن است همه از عالم اول گیریم و معقولات از عالم دوم گیریم(عین اقضاه همدانی ، بی تا ،ص۲۱۵)
بدان که هرچه هست آفریده است به جز حق تعالی از آسمان و زمین و غیره ها آن را عالم نامند و هر جنس را از خلایق عالمی نهند و گویند هجده هزار عالم است. و بدانکه نباید که عالم از این جنس بیرون باشد. یا واجب الوجود باشد یا ممکن الوجود یا ممتنع الوجود( سهروردی ، بی تا،ص ۳۷۸).
ظاهر عالم را خلق گویند که عالم اجسام است و باطن او را امر گویند که عالم ارواح است.بدانکه خدای تعالی چون موجودات را بیافرید عالمش نام کرد. موجودات از وجهی علامت است و از وجهی نامه است . از این وجه که علامت است عالمش نام کرد و از این وجه که نامه است کتابش نام نهاد آنگاه فرمود که هر این کتاب بخواند مرا و علم و ارادت و قدرت من را بشناسد. در آن وقت خوانندگان ملائکه بودند و خوانندگان به غایت خرد بودند و کتاب به غایت بزرگ بود. از جهت عجز خوانندگان نسخه ای از این کتاب عالم باز گرفت و مختصری از این کتاب باز نوشت و آن اول را «عالم کبیر» نام نهاد و آن دوم را عالم صغیر نام کرد. هرچه در آن کتاب بزرگ بود در این کتاب خرد بنوشت بی زیادت و نقصان ( انفسی ، بی تا ، ص ۱۴۲)
بدان که عالم اسم جواهر و اعراض است . مجموع جواهر و اعراض را عالم گویند و هر نوعی از جواهر و اعراض را عالم گویند. عالم که موجود است وجود خارجی دارد در قسمت اول به دو قسمت:
عالم ملک و عالم ملکوت یعنی عالم محسوس و عالم معقول . اما این دو عالم را به اضافات و عبارات به اساس مختلفه ذکر کرده اند:
عالم ملک و ملکوت، عالم خلق و عالم امر، عالم شهادت و عالم غیب، عالم محسوس و معقول مانند این و مراد از این جمله همین دو عالم بیش نیست یعنی عالم ملک و ملکوت
(گوهرین ، ۱۳۸۲،ص.ص۲۴تا ۳۵)
صورت عالم افلاک و اجرام و عناصر همه کروی است و چه شکل کروی بهترین و کامل ترین اشکال است. چنانچه گفته اند: بهترین اشکال شکل متدیر است.
اما عالم به هر ساعت و هر لحظه به یک قرار ثابت نیست و هر چه هست در هر ساعت آن نیست می گردد و هست می شود و از غایت سرعت تجرد فیض رحمانی پندارند که همان قرار است.( شیخ محمود لاهیچی ، ۱۳۷۴،ص ص ۴۹۲و ۴۹۵)
در حکمت الاشراق مجموعه دوم مصنفات این چنین آمده است:
«در این هیچ سخن نیست که مفردات ملک و ملکوت بیست و هشت اند. سخن در آن است که اول عالم ارواح است و بعد از آن عالم اجسام یا اول عالم اجسام است . آنگاه عالم ارواح یا هر دو مجامع است دیگر آنکه اول مرتبه اعلی پیدا آمد و به مراتب ، به مرتبه اسفل رسید. »(سیدجعفر سجادی ، ۱۳۷۳، ص ۴۵۶)
بدان که چون خدای تعالی خواست اجسام را بیافریند بدان دردی ظلمانی نظر کرد. آن دردی بگداخت و به جوش آمد. از زبده و خلاصه آن «دردی» عرش [بیافرید]. [و از زبده و خلاصه آن باقی، کرسی[بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی، آسمان هفتم [ بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی، آسمان اول [بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی عنصر آب [بیافرید] و از زبده و خلاصه آن «باقی» عنصر خاک [بیافرید] « پس » مفردات عالم ملک تمام شد«پس» مفردات عالم ملک و ملکوت بیست و هشت آمد، چهارده ملک چهارده ملکوت و مرکب سه آمد [جسم] جماد، [جسم] نبات و [جسم] حیوان همچنین مفردات حروف تهجی بیست و هشت آمدند و کلمه سه آمد. « اسم و فعل و حرف» ای درویش!
اما شیخ بهایی بر این عقیده است که عوالم کلی دو است یک عالم خلق است که یکی از حواس پنجگانه ظاهری محسوس است و دو عالم امر است که با حس دریافته نشود ، چون جان و عقل. و از این دو عالم به عالم ملک و ملکوت و عالم شهادت و غیبت تعبیر کنند . ( شیخ بهایی ، ۱۳۸۴،ص ص ۵۲۱،۵۳۰)
در بیان تقسیمات عالم:
در کتب مختلفه تقسیم بندی های زیادی در این مورد آمده است چه از نظر عرفا، چه از نظر فلاسفه مثل سهروردی و ابن عربی. باید گفت که عالم خود به اقسامی تقسیم می شود که عبارتند از:
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم خلق، عالم امر و… ( گل بابا سعیدی ۱۳۸۴،ص ۵۱۱)
عالم انسانی – که جامع جمیع عوالم است.
عالم اجسام – اهل شریعت گویند که خدای تعالی در آن وقت که خواست عالم را که جواهر و اعراض است بیافریند اول چیزی که آفرید جوهری بود و آن جوهر اول گویند. چون خداوند تعالی خواست که عالم ارواح و اجسام را بیافریند به آن جوهر اول نظر کرد آن جوهر اول بگداخت و به جوش آمد، آن چه زبده و خلاصه آن جوهر بود بر سر آمد بر مثال زبده قند و آن چه دروی کدورت آن جوهر بود در بن نشست بر مثال دروی قند خدای تعالی از آن زبده نورانی مراتب عالم ارواح را بیافرید و از آن دروی ظلمانی مراتب عالم اجسام پیدا آمد. ( نسفی،بی تا ، ص ۵۰ )

عوالم اربعه
در مورد عوالم اعتقاد همگان بر عوالم چهارگانه است مراد از عوالم اربعه عالم لاهوت، ملکوت جبروت،ملک و ناسوت و بعضی عوالم خمسه گویند، که عبارت است از عالم علم، عین، جبروت ملکوت ، خلق .
بر طبق تفسیری که شارح گلشن راز از این کتاب در مورد عوالم آورده است نتیجه می گیریم که عوالم به پنج تقسیم می شود. در این کتاب چنین آمده است: بدان که عوالم کلیه پنج است اول عالم ذات که آن را لاهوت و هویت عینیه و غایت الغایات و نهایت النهایات واحدیت گویند. دوم عالم صفات که جبروت خوانند. سیم عالم ملکوت. چهارم عالم ملک که عالم شهادت خوانند. پنجم عالم ناسوت که کون جامع نامیده اند و از این پنج عالم سه عالم اول داخل در غیب اند زیرا که از ادراک حواس بیرون اند و دو عالم آخر داخل شهادت اند چون محسوس به حواس اند.
گفتم که عالم بر دو قسم تقسیم شده: عالم علوی و عالم سفلی
عالم علوی شامل افلاک و ستارگان است که از اثیر تشکیل یافته اند و عالم سفلی شامل اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه (آب ، آتش، خاک، باد) می باشد.
عالم سفلی یا عالم عناصر را عالم کون و فساد (= جهان پیدایش و تباهی) نامیده اند زیرا معتقد بودند که عالم علوی، تباهی ندارد. و پیدایش و تباهی، خاص عالم عناصر است. عالم به مفهوم خاص مجموع از یک جنس واحد است . عالم خارجی یا عالم حسی مجموعه اشیایی است که توسط حس درک می شوند و در مقابل عالم درونی است.
عالم درونی مجموع احوال روانی است که توسط شعور، قابل درک است. معتقدین به وجود عالمی غیر عالم جسمانی قائل به عالم روحانی نیز هستند.( بهاءالدین خرمشاهی ،۱۳۶۸،ص۲۳)
دانشمندان اسلامی در تقسیم بندی های خود در بیان این عوالم بر اساس چیزی که از قرآن اقتباس کرده اند این تقسیم بندی را بدست آورده اند:
عالم الغیب و الشهاده و عالم الذر.
در مورد تعداد عوالم اختلاف است که بعضی به چهار عالم و بعضی تا هجده هزار عالم را بیان کرده اند. عالم خلق و عالم امر در قرآن آمده است. عالم شهاده و عالم غیب نیز در قرآن آمده است.
اما در مورد عالم غیب گفته اند عالمی است که از حواس انسان پنهان است و به حس در
نمی آید . غزالی گوید تعداد عوالم بسیار است و هریک از ادراکات برای آن آفریده شده تا انسان توسط آن به یک عالم از عوالم موجودات مطلع شود برای عالم غیب و عالم شهادت نامهای دیگری گفته اند.
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم تکوین، و جهان ازل، جهان طبع و خرد (عالم طبیعت و عالم عقل) و جهان جزئی و جهان کلی برخی میان عالم سفلی ( عالم فرودین ) و عالم علوی (عالم برین) قائل به تفاوت شده اند به نظر آنها عالم سفلی، همان کون و فساد است و عالم علوی مشتمل بر افلاک، عقول، نفوس و اجرامی که در آن است می باشد.
همچنین میان عالم کبیر و عالم صغیر فرق هست عالم کبیر را به مفهوم آسمانها یا به آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست یعنی کل هستی اطلاق کرده اند. برخی گفته اند، عالم کبیر، قلب و عالم صغیر نفس است. کسانیکه انسان را عالم صغیر می دانند گویند: صورت بدن انسان، شبیه صورت عالم کبیر است و در وجودش قوایی نهفته است که دارای افعال متضاد و اعمال مختلف است مانند قوایی که عالم کبیر از آنها بوجود آمده است بابا افضل گوید: دو جهان هست : الف) حقیقت،
ب) مثال
حقیقت اصل است و مثال فرع، حقیقت، جهان کلی است و مثال، جهان جزئی و موجودات عالم جزئی (جسمانی) دارای مقدار و اندازه هستند و موجودات جهان کلی بی کمیت و اندازه است موجودات جهان جسمانی در نفس خود مرده اند و حیات آنها به عالم حقیقت یا عالم عقل بستگی دارد.
سهروردی به چهار عالم قائل است: ۱) عالم عقول و ملائک که در اصطلاح او عالم انوار قاهره است . ۲) عالم نفوس (انوار مدبره) ۳) عالم برزخیان که عالم حس است و عبارتست از عالم افلاک، ستارگان و عالم عناصر ۴) عالم مثال و عالم خیال که در اصطلاح او عالم صور معلقه ظلمانیه و مستنیره است و ارواح اشقیا و سعدا در آن عالم است .( خرمشاهی ، بهاء الدین ، ۱۳۶۸، ص ۲۳)
در عرفان اسلامی عوالم امر ملکوت ، شهادت بدون ماده و مدت بوجود آمده اند مانند عقول و نفوس، عالم ملک و شهادت و با ماده آفریده شده است مانند افلاک و عناصر و موالید سه گانه، معدن، نبات و حیوان.
از نظر عرفان اینگونه است که انسان به اعتبار سعه وجودی و وجدان و مراتب و عالم عین مظهر اسم جامع حقایق وجودی منحصر در پنج مرتبه است که نزد عارفان حضرات خمس نام دارد .

عوالم خمسه
به نظر عارفان حضرت ذات اولین حضرت است چون نسبت عوالم خلقی، غیب مطلق است و نیز از آن به عالم علم حق تعبیر کرده اند. دومین عالم، شهادت است که در مقابل غیب است. سومین عالم حضرت غیبت مضاف است که دو قسم است: الف) عالم نزدیک به غیب مطلق که عالم جبروت، عالم ارواح و عالم ملکوت است.
ب) عالم معقول، عالم نفوس چهارمین عالم، عالم مثال است پنجمین آن حضرت جامع است. برای عالم غیب تحت تأثیر حکمت نو افلاطونی و مکتب تصوف عوالم و نام های دیگر قائل
شده اند. غزالی لوح محفوظ را از عالم ملکوت می داند و عبدالرزاق کاشانی از عالم جبروت
می داند. ملاصدرا مجموع عوالم را سه نوع می داند : عالم عقل، عالم خیال ، عالم حس .
در نظر صوفیه مجموعه موجودات عالم کبر خوانده می شود و انسان که مظهر و جامع جمیع عوالم است عالم صغیر است.
در فلسفه میر داماد عالم موجودات عالم غیب یا امر یا ملکوت یا عقل یا حیات یا نور نام دارد. جوهر ذات انسان از عالم صغیر و کبیر به وجود آمده است و او کل عالم را در خویشتن دارد. به نظر میر داماد، عالم کبیر موجودی ذی شعور ا ست که سرش، افلاک برین و قلبش، خورشید و سایر اندام او مانند اندام انسان است. کلیه مراتب عالم صغیر وکبیر، کتاب خداوند است که هر موجودی کلمه ای از آن است . فیض کاشانی به پیروی از صوفیان نخستین، عالم را هر لحظه در باز آفریده شدن
می بیند که تنها تداومی از آن پیدا است.
تداوم واقعی، عمودی است و میان حق و مظاهر حق می باشد.
به نظر فیض کاشانی عالم به جوی آبی می ماند که گرچه به ظاهر مستمر و قائم به ذات است اما مدام تغییر پذیر است. در نظر فیض، خلقت عالم بدون واسطه تحقق پذیر نیست. هر موجودی تجلی اسمی خاص است . به نظر او عالم که مبتنی بر حضرت است عبارتند از: ۱- ذات الهی که ورای همه تعین ها و تمایز هاست . ۲- حضرت اسماء که مظاهر حق در عالم الوهیت اند. ۳- حضرت افعال
۴- حضرت تصورات و عالم خیال است.(خرمشاهی ،بهاءالدین ، ۱۳۶۸، ص ۲۸)
اما برخی دیگر از عرفا موجودات عالم را به سه قسم تقسیم کرده اند:
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم جبروت. «بدانکه ملک مرتبه حسی دارد و ملکوت مرتبه عقلی دارد و جبروت مرتبه حقیقی و به بیانی دیگر «ملک نام عالم محسوسات است و ملکوت نام عالم معقولات و جبروت نام عالم ماهیات است. » و ماهیت را بعضی اعیان ثابته و بعضی حقایق ثابته گفته اند، و این بیچاره (عزالدین نسفی) اشیا ثابته می گوید و این اشیا ثابته و یک چنان که هستند، هستند. هرگز از حال خود نگشته اند و نخواهند گشت .( حلبی، علی اصغر ،۱۳۷۷،ص۵۳۰)

معنای عالم در فلسفه:
در اصطلاحات فلسفی کلمه عالم به آن موجود یا موجوداتی اطلاق می شود که از نظر مراتب کلی وجود درجه خاصی را اشغال کرده اند، به طوری که محیط و مسلط بر همه مادون خود و محاط مافوق خود است طبق این اصطلاح ، همه اجسام و جسمانیات با اینکه اجناس و انواع متعددی هستند، یک عالم به شمار می روند. زیرا هیچ نوعی از این انواع و هیچ جنسی از اجناس احاطه وجودی بر انواع و اجناس دیگر ندارند.
عالم به اعتبار مراتب کلی وجود به سه عالم کلی تقسیم می شود:
عالم عقلی، عالم مثال و عالم مادی.
به دو صورت که خلق الهی یا مادی است و یا مجرد و مجرد یا مجرد عقلی است یا مجرد مثالی. منظور از خلق مادی خداوند، عالم ماده و مادیات است و منظور از مجرد عقلی، عالم عقلی و منظور از مجرد مثالی عالم مثال است. اما عالم مادی عالمی است که صور موجود در آن ذاتا و فعلا به ماده تعلق دارند و قهرا آثار مادی را نیز دارند. ( طباطبائی ، بی تا، ص ص ۳۱۴و ۳۲۲)
در اصطلاح فلسفه از عالم عقلی به عالم جبروت تعبیر می کنند و از عالم مثال به عالم ملکوت عالم برزخ، عالم مقدار، عالم صور مقداری، عالم مثل نوریه، عالم مثل معلقه و امثال آن تعبیر
می کنند.(کرجی ،علی ، ۱۳۸۱،ص ۱۷۷)
اما از عالم مادی به عالم ناسوت، عالم اثیر، عالم اتفاقات، عالم اجرام، عالم اجسام، عالم بوار عالم استحالات و حرکات، عالم حس، عالم شهادات، عالم کون و فساد، عالم ملک و امثال آن تعبیر
می شود.

انواع عالم
از نظر مفسران و فلاسفه و عرفا به دسته های مختلفی تقسیم می شود که در صفحات گذشته ذکر آنها به طور اجمال آمده است. اما در بیان انواع عوالم باید گفت که عوالم به عالم انسانی و اجسام و عوالم اجمال و برخی هم عوالم غیب و شهود را ذکر کرده اند که در صفحات آینده به طور مختصر بحث در مورد آن خواهیم پرداخت.
عالم انسانی – که جامع جمیع عوالم است.

عوالم اجمال
بدان که همه آن موجودات بالقوه را که در عالم عدمند به اسامی مختلفه ذکر کرده اند: عالم عدم و عالم ماهیات و عالم اجمال و…( نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ۳۲۷)
جسم و روح از نطفه پیدا آمدند و موجود گشتند و همه چیز در نطفه پوشیده مجمل بود و آن جمله در روح ظاهر گشتند و مفصل گشتند. از عالم اجمال به عالم تفصیل آمدند.

عالم امر (ملکوت)
آنچه از حق ایجاد شود بدون سبب، عالم ملکوت
عالمی است که بی ماده است موجود گشته باشد همچو عقول و نفوس این عالم را عالم ملکوت و عالم غیب نیز خوانند.
عالم ملکوت و عالم غیب است و آن عالم روح و روحانیات است که آن به امر حق و بدون واسطه ماده و مدت ایجاد شود
عالم امر عبارت از چیزهایی که مساحت و مقدار را به وی راه میباشد.( خدیو، حسین،۱۳۶۱،ص۱۲)
عالم امر عبارت از عالمی ا ست که مقدار و کمیت نپذیرد و اسم امر بر عالم ارواح از آن معنی افتاد که به اشارت «نن» ظاهر شد بی توقف زمانی و بی واسطه ماده.
عالم امر عبارت از چیزهایی است که مقدار کمیت را بدو راه نباشد و مراد طایفه دیگر از عالم امر، هر موجودی باشد که از حق تعالی به مشافهه امر عزیز صادر شود که سبب دوم است به اضافه با وجود مطلق و سبب اول است با موجود مقید و هم اول مبدعات باشد (مقامات کاملین حاشیه الشعه اللعمات ص۱۴۷ ).( گوهرین ، سید صادق، ۱۳۸۲،ص.ص ۲۹تا ۳۰)
بر عالمی اطلاق می شود که وجودش بدون مدت و ماده است مثل عقول و نفوس.
(گل بابا، سعیدی، ف ۱۳۸۴،ص۵۱۳) .
عالم ارواح و عالم ملائکه آنچه موجود شده بدون سبب، عالم امر گویند و گاه به جای عالم ملکوت عالم امر گویند.(گوهرین ، سید صادق، ۱۳۶۲،ص ۲۷۲)

عالم ملکوت
به عالم ملکوت عالم امر نیز گویند.
عالم نا محسوسی که اصل و اساس عالم محسوس ملکوت است. (سجادی ، سید جعفر، ۱۳۸۴، ص ۳۰)
در اصطلاح صوفیه عالم ارواح و عالم غیب و عالم معنی را گویند ونیز مرتبه صفات را جبروت و مرتبه اسماء را ملکوت گویند ( سعیدی ،گل بابا ، ۱۳۸۴)
عالم ملکوت عالم باطن را گویند و عالم ملک عالم ظاهر. عالم مجردات را عالم ملکوت گویند.
اما ملکوت در لغت به معنای پادشاهی پروردگاری و تصوف و عالم فرشتگان است و به اصطلاح صوفیان عالم غیب است و در بعضی از رسایل تصوف مسطور است که ملکوت مقام عبادات فرشتگان است یعنی طاعت و عبادت بی قصور فتور حاصل شود چنانکه مقام عبادت ملائکه است.( پادشاه محمد ، ۱۳۳۵،ص۱۰۲۵)
ملکوت عالم غیب مختص به ارواح و نفوس است.
در اصطلاح صوفیان صفات است به طور مطلق و بر صفات الهی نیز تخصیص دهنده و تخصیص بر صفات الهی از قبیل اطلاق مطلق است بر فرد کامل و نیز ملکوت را بر عالم مثال هم اطلاق کرده اند.عالم غیب است.
بدانکه افعال خدای تعالی دو قسم است: ملکی و ملکوتی.
این جهان و هرچه در این جهان است ملک خوانند و آن جهان و هرچه در آن جهان است ملکوت خوانند. تا ملک نشناسی و واپس نگذاری به ملکوت نرسی ای عزیز. چندان سلوک می باید کرد که از ملک به ملکوت رسی و از ملکوت اسفل تا به ملکوت اعلی برسی چندان سلوک می باید کرد. ( عیسران عفیف ، بی تا ، ص ۲۱۵)
ملکوت سایه و عکس جبروت است و ملک سایه ملکوت ای دوست.
عالم ملک دیدی و عجایب آن ، باش تا عالم ملکوت نیز بینی و عجایب آن. تو که عالم ملکوت ندیده باشی از علم الهی خود چه خبر داری( عیسران، عفیف ، بی تا ، ص ۳۰۶).
مراد از عالم ملکوت عالم غیب است و عالم مجردات است و بر دو قسم است: یکی ملکوت اعلی که عالم مجردات محضه باشد و دیگر ملکوت اسفل که عالم صور مقداری است.( سجادی ،سید جعفر، ۱۳۴۱،ص۳۴۹٫۳۵۰)
ملکوت در اصطلاح صوفیه عالم ارواح و غیب و جبروت، عالم انوار و لاهوت و عالم شهادت هم گویند. بعضی گفته اند هر شی از اشیا را سه مرتبه است: ۱- ظاهر که ملک خوانند ۲- باطن که ملکوت نامند ۳- جبروت که حد فاصل است و بالاخره عالم ملکوت عالم صفات است به طور مطلق برخی از ترکیبات: نور ملکوت، فوایح ملکوت، شاخصار ملکوت، ملکوت اعلی و ملکوت اسفل
محی الدین ابن عربی درباره ملک و ملکوت چنین عقیده دارد «فی معرفه منزل من فرق بین عالم الشهاده و عالم الغیب و هو من الحضره المحمدیه و العالم عالمان ما ثم الثالث: عالم یدرکه الحس و هو المعبر عنه بالشهاده و عالم لا یدرکه الحس و هو المعبر عنه به عالم الغیب فان کان مغیباً فی وقت و ظهر فی وقت للحس فلا نسیمی ذلک غیبا و انما الغیب ما لا یمکن أن یدرکه الحس لکن یعلم بالعقل اما بالدلیل القاطع و اما بالخبر الصادق و هو ادراک الایمان فالشهاده مدرکها الحس و هو طریق الی العلم ما هو عین العالم و ذلک یختص بکل ما سوی الله ممن له ادراک حسی و الغیب مدرکه العلم غیبه».( ابن عربی ، محی الدین ،۱۴۱۵-۱۹۹۸)
عالم مجردات را بطور مطلق عالم ملکوت گویند.
و هرکه را عقل به نور شرع روشن شود، به بصیرت موید گردد و بر ملکوت اطلاع یابد و به مکاشفه ارباب بصائر اختصاص یابد بعضی گفته اند عقل بر دو نوع است: اول عقلی که جهت هدایت است و در دل جای دارد و آن خاص مومنان و موقنان است، دوم عقلی که در دماغ جای دارد با اولی تدبیر امر دنیا.
بدان که مبدأ عالم ملکوت عقل کل آمد و ملکوت باطن جهان باشد. ظاهر جهان را ملک خوانند باطن جهان را ملکوت به حقیقت هر چیز جان آن باشد که آن چیز بدان قائم باشد و ملکوت هر چیز مناسب آن باشد. ملکوت آسمان مناسب آسمان و ملکوت زمین مناسب زمین.
اکنون بدان که عقول ونفوس و طبایع را عالم ملکوت می گویند.
ملکوت عالم غیب است یعنی ملکوت عالم عقلی است و عالم ملکوت در جنب عالم جبروت مانند قطره و بحری است.
ملکوت را بر عالم مثال هم اطلاق کرده اند.
و غزالی در مورد ملکوت اینچنین آورده است که:
« و عجیب تر آن است که از درون دل روزنی گشاده است به ملکوت آسمانها چنانچه از بیرون دل پنج دروازه گشاده است به عالم محسوسات که آن را عالم جسمانی گویند، چنانکه عالم ملکوت را عالم روحانی گویند.( خرمشاهی ،بهاءالدین ، ۱۳۷۶، ص ۱۹۴)
بدان که حقیقت ملکوت هرچیز جان آن چیز باشد که آن چیز بدان قائم باشد و ملکوت هر چیز مناسب آن چیز باشد. ملکوت آسمان مناسب آسمان و ملکوت زمین مناسب زمین اما ملکوتیان جمله بر دو قسمت است قسمتی از قبیل عالم ارواح است که آنهم بر دو قسمت علوی و سفلی است. علوی چون ارواح انسان و ملک و سفلی چون ارواح جن و شیاطین و حیوان- قسمتی دیگر از قبیل عالم نفوس است و آنهم بر دو نوع است: علوی و سفلی، نفوس سماوی از نفوس کواکب و افلاک و بروج و سفلی چون نفوس اجسام زمینی. پس جمله آفرینش بر دو نوع منقسم است: ملک و ملکوت و آن را خلق و امر هم گویند( گوهرین ، سید صادق ، ص ۱۷۴).
ملکوت نمودار جبروت است و ملک نمودار ملکوت تا از ملک استدلال کنند به ملکوت و از ملکوت استدلال کنند به جبروت و اگر گویند که ملکوت آینه جبروت است هم راست باشد از آن جهت که ملکوت در جبروت جمال خود را ببیند و اسامی خود را مشاهده کند.
ای درویش، به نزدیک اهل شریعت و اهل حکمت، ملک عالم محسوس است و ملکوت عالم معقول است، و جبروت ذات و صفات واجب الوجود و به نزدیک اهل وحدت ملک محسوسات اند و ملکوت معقولات اند و جبروت عالم اجمال(فلسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۱۷۴).
اهل ملکوت صورت عقلی دارند و اهل جبروت صورت حقیقی دارند خدای تعالی ملک را بر صورت ملکوت آفریده و مظهر صفات ملکوت گردانیده و ملکوت را بر صورت جبروت آفریده است و مظهر صفات جبروت گردانیده.
و از اینجاست که اهل جبروت بر ملکوت عاشق اند، و اهل ملکوت بر ملک هم عاشق. از جهت آنکه اهل جبروت در ملکوت جمال خود را مشاهده می کنند و اهل ملکوت در ملک هم جمال خود را می بینند و صفات خود را مشاهده می کنند( نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۲۲۲).
ای درویش هیچ شک نیست که در عالم کارکنان هستند و به فرمان خدا کار می کنند و این کارکنان را ملائکه می خوانند و می گویند ک عالم ملائکه عالم ملکوت است و عالم اجسام عالم ملکی است و هیچ شک نیست که عالم اجسام جانی دارد و فعل اجسام و نشو و نمای اجسام و حس و حرکت اجسام از آن جان است ، جان هر چیز ملکوت آن چیزی است. ( گوهرین ، سید صادق ، ۱۳۸۳)
ملکوت در نظر صوفیان عالم غیب است و تمام فرشتگان، نسفی گوید ملکوت عالم عقل است و غیب یا ملک جسم عالم مشهود است و ملکوت جان و روح آن یا ملک و ملکوت عالم بالفعل اند. جبروت عالم بالقوه. عالم ملک آینه تمام نمای عالم جبروت عالم ملکوت آینه تمام نمای عالم جبروت و هریک از عوالم در عالم پایین تر از خود منعکس و جلوه گر است. بنابراین اساس و مبنای عالم ملک و شهادت بر عالم ملکوت نهاده شده است و اساس عالم ملکوت هم بر عالم جبروت. و این نکته را از قول حضرت جعفر صادق (ع) نقل می کنند که فرمود: « ان الله تعالی خلق الملک علی الملک علی مثال ملکوته و اسس ملکوته علی مثال جبروته، یستدل بملکه علی ملکوته و بملکوته علی جبروته».(نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۲۲۲)


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

دانلود مقاله اقسام دعاوی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله اقسام دعاوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

درایجاد بنیادهای‏ اجتماعی‏ اسلامی‏ ، نیروهای‏ انسانی‏ که تاکنون درخدمت استثمار همه‏جانبه خارجی‏ بودند هویت‏اصلی‏ وحقوقی‏ انسانی‏ خود راباز می‏‏یابند ودراین بازیابی‏ طبیعی‏ است که زنان به دلیل ستم بیشتری‏ که تاکنون از نظام طاغوتی‏ متحمل شده‏اند استیفای‏ حقوق آنان بیشتر خواهد بود .
خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی‏ رشد وتعالی‏ انسان است و توافق عقیدتی‏ و آرمانی‏ درتشکیل خانواده که زمینه‏ساز اصلی‏ حرکت تکاملی‏ و رشدیابنده انسان است اصل اساسی‏ بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت‏اسلامی‏ است . زن در چنین برداشتی‏ از واحد خانواده ، از حالت « شیئی‏ بودن » و یا « ابزار کار بودن » در خدمت اشاعه مصرف‏زدگی‏ و استثمار ، خارج شده و ضمن بازیافتن و ظیفه خطیر و پرارج مادری‏ در پرورش انسان‏های‏ مکتبی‏ پیش‏آهنگ و خود هم‏رزم مردان در میدان‏های‏ فعال حیات می‏‏باشد ودرنتیجه پذیرای‏ مسئولتی‏ خطیرتر ودر دیدگاه اسلامی‏ برخوردار از ارزش و کرامتی‏ والاتر خواهد بود .
اصل‏دهم :
از آنجا که خانواده واحد بنیادی‏ جامعه‏اسلامی‏ است ، همه قوانین و مقررات و برنامه‏ریزی‏‏های‏ مربوط باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده ، پاسداری‏ از قداست آن واستواری‏ روابط خانوادگی‏ برپایه حقوق واخلاق اسلامی‏ باشد.

 

اصل‏بیستم :
همه‏ی‏ افراد ملت اعم از زن ومرد یکسان در حمایت قانون دارند وازهمه‏ی‏ حقوق‏انسانی‏ ، سیاسی‏ ، اقتصادی‏ ، اجتماعی‏ وفرهنگی‏ با رعایت موازین اسلامی‏ برخوردارند .
اصل‏بیست‏ویکم :
دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی‏ تضمین نماید وامور زیر را انجام دهد :
ایجاد زمینه‏های‏ مساعد برای‏ رشد شخصیت زن واحیای‏ حقوق مادی‏ و معنوی‏ او
حمایت مادران ، بالخصوص در دوران بارداری‏ و حضانت فرزند ، وحمایت از کودکان بی‏‏سرپرست
ایجاد دادگاه صالح برای‏ حفظ کیان و بقای‏ خانواده
ایجاد بیمه‏ی‏ خاص بیوگان وزنان سالخورده وبی‏‏سرپرست
اعطای‏ قیمومیت فرزندان به مادران شایسته درجهت غبطه آن‏ها درصورت نبودن ولی‏‏شرعی‏ .
« کلیاتی‏ راجع به دعاوی‏ خانوادگی‏ »
الف : مقدمه
دعوی‏ ، عبارت است از حقی‏ که مورد تجاوز ، تعدی‏ ، انکار ، تردید یا تکذیب شخص دیگری‏ واقع می‏‏شود و پس از بروز اختلاف در مراجع ذی‏‏صلاح قضایی‏ مطرح می‏‏گردد.برای‏ این‏که دعوایی‏ دردادگاه صالح طرح گردد ، ابتدا باید مشخص گردد که دعوی‏ ماهیت کیفری‏ دارد یا حقوقی‏ .اگر ماهیت دعوی‏ کیفری‏ باشد ، بدین معنی‏ است که مشتکی‏‏عنه ( متهم ) مرتکب جرم گردیده است .
تعریف جرم به موجب ماده 2 قانون مجازات‏اسلامی‏ مصوب 8/5/1370 عبارت است از :
« هرفعل یا نرک‏فعلی‏ که درقانون برای‏ آن مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب می‏‏شود. »
وبه موجب ماده 3 همین قانون :
« قوانین جزایی‏ درباره کلیه کسانی‏ که در قلمرو حاکمیت زمینی‏ ، دریایی‏ وهوایی‏ جمهوری‏‏اسلامی‏‏ایران مرتکب جرم شوند اعمال می‏‏گردد ، مگر ان‏که به‏موجب قانون ترتیب دیگری‏ مقرر شده باشد . »
لکن اگر منظور از طرح دعوی‏ مطالبه حق باشد ، ماهیت دعوی‏ حقوقی‏ می‏‏باشد . مانند وصول مهریه ، استردادجهیزیه ، درخواست حضانت طفل ، ثبت‏واقعه ازدواج ویا سایر مسایل دیگری‏ ازاین قبیل .
درحال حاضر دادگاه‏های‏ عمومی‏ مستقر در مجتمع‏های‏ قضایی‏ تهران ویا مستقر در ادارات دادگستری‏ شهرستان‏ها ، مراجع رسیدگی‏ به دعاوی‏ کیفری‏ یا حقوقی‏ می‏‏باشند وازطرفی‏ به موجب قانون :
« اختصاص تعدادی‏ از دادگاه‏های‏ موجود به موضوع اصل (21) قانون‏اساسی‏ ( دادگاه خانواده ) مصوب 8/5/1376 مجلس‏شورای‏‏اسلامی‏ ، مقرر گردیده که :
« تعدادی‏ از شعب دادگاه‏های‏ عمومی‏ تحت‏عنوان « دادگاه خانواده » برای‏ رسیدگی‏ به دعاوی‏ خانوادگی‏ با صلاحیت رسیدگی‏ به دعاوی‏ مربوط به نکاح موقت ودایم طلاق وفسخ نکاح وبذل‏مدت وانقضای‏ مدت مهریه جهیزیه اجرت‏المثل ونحله ایام زوجیت نفقه معوقه و جاریه زوجه واقربای‏ واجب‏النفقه حضانت وملاقات اطفال نسب نشور وتمکین نصب قیم وناظر وقیم امین وعزل آن‏ها حکم رشدازدواج مجدد شرایط ضمن عقد اختصاص یافته است . »
ب) تعریف دعاوی‏ خانوادگی‏
دعاوی‏ خانوادگی‏ برحسب تعریف مندرج در ماده 2 قانون حمایت خانواده مصوب 15 بهمن ماده 1353 عبارتند از :
« دعاوی‏ مدنی‏ بین هریک از زن وشوهر و فرزندان وجد پدری‏ و وصی‏ وقیم که از حقوق وتکالیف مقرر در کتاب هفتم درنکاح وطلاق ( من‏جمله دعاوی‏ مربوط به جهیزیه و مهریه ) وکتاب هشتم در اولاد و کتاب نهم در خانواده و کتاب دهم درحجر وقیمومیت قانون مدنی‏ ، همچنین از مواد 1005 ، 1006 ، 1028 ، 1029 و 1030 قانون مذکور ومواد مربوط درقانون امورحسبی‏ ( شامل رسیدگی‏ به موارد : درخواست تسلیم اموال غایب به ورثه ، درخواست حکم موت فرضی‏ ، درخواست پژوهش از رد درخواست حکم موت‏فرضی‏ ، درخواست مهر و موم ترکه ، درخواست برداشت مهر وموم‏ترکه ، درخواست تحریر ترکه ، درخواست تصفیه ترکه ، درخواست تقسیم ترکه ، درخواست تصدیق انحصار وراثت ) می‏‏باشند و « جرایم برضدحقوق و تکالیف خانوادگی‏ » نیز برحسب تعاریف مندرج در فصل نوزدهم از کتاب پنجم قانون مجازات‏اسلامی‏ ( تعزیرات ) در مواد 642 الی‏ 647 قانون مذکور به‏طور مشروح بیان گردیده است. ضمن آن‏که باید دانست که به موجب ماده 5 قانون مدنی‏ ، « کلیه سکنه ایران اعم از اتباع‏داخله و خارجه » مطیع قوانین ایران خواهند بود ، مگر در مواردی‏ که قانون استثناء کرده باشد و همچنین به‏موجب ماده 6 همین قانون :
« قوانین مربوط به احوال شخصیه ازقبیل نکاح و طلاق واهلیت اشخاص و ارث درمورد کلیه اتباع ایران ولو این‏که مقیم در خارج باشند مجری‏ خواهد بود . »
وبه‏موجب ماده 7 قانون مدنی‏ :
« اتباع‏خارجه مقیم در خاک ایران از حیث مسایل مربوط به احوال شخصیه و اهلیت خود و همچنین از حیث حقوق ارثیه درحدود معاهدات ، مطیع قوانین و مقررات دولت متبوع خود خواهند بود. »
ج) طریقه طرح دعوی‏ حقوقی‏ مربوط به اختلافات خانوادگی‏
آن تعداد از دعاوی‏ خانوادگی‏ که ذاتاً ماهیت حقوقی‏ دارند ، یعنی‏ منظور ازطرح دعوی‏ ، مطالبه حقی‏ باشد مانند وصول مهریه ، استرداد جهیزیه ، درخواست حضانت طفل یا صدور گواهی‏ عدم امکان سازش و ... دعاوی‏ حقوقی‏ خانوادگی‏ نامیده می‏‏شوند. دراین‏گونه دعاوی‏ ، مدعی‏ یا ( خواهان ) کسی‏ است که مطالبه حقی‏ را از دادگاه درخواست می‏‏نماید وطرف مقابل او مدعی‏‏علیه یا ( خوانده ) است که به دادگاه احضار می‏‏گردد.

 

برحسب ماده 1 آیین‏نامه‏ی‏ اجرایی‏ قانون حمایت خانواده :
« اقامه‏دعوی‏ و تقاضای‏ رسیدگی‏ و اقدام در امور موضوع قانون حمایت خانواده به‏طور شفاهی‏ یا به‏وسیله درخواست کتبی‏ به‏عمل می‏‏آید . »
وبه‏موجب ماده 3 همین آیین‏نامه :
« تنظیم درخواست دراوراق چاپی‏ مخصوص ، الزامی‏ نیست ولی‏ باید در دو نسخه تنظیم و یک نسخه آن درپرونده امر ضبط شده ونسخه دیگر برای‏ طرف فرستاده شود. »
لکن عموماً دادگاه‏ها برای‏ دعاوی‏ حقوقی‏ خانوادگی‏ فرم « دادخواست به دادگاه عمومی‏ » را می‏‏پذیرند.
برطبق ماده 70 قانون آیین‏دادرسی‏ مدنی‏ :
« شروع به رسیدگی‏ در دادگاه‏های‏ دادگستری‏ محتاج به تقدیم دادخواست است. »
وبرطبق ماده 71 همین قانون :
« دادخواست باید به زبان فارسی‏ و بر روی‏ برگ‏های‏ چاپی‏ مخصوص نوشته شود ، ... فرم‏های‏ دادخواست در مراجع قضایی‏ ( مجتمع‏های‏ قضایی‏ تهران یا ادارات دادگستری‏ شهرستان‏ها ) دربخش فروش اوراق قضایی‏ آن سازمان به‏فروش می‏‏رسد.

 


همچنین به‏موجب ماده 77 قانون آیین‏دادرسی‏ مدنی‏ :
« دادخواست وکلیه برگ‏های‏ پیوست به آن باید در دونسخه ودرصورت تعدد مدعی‏ علیه به عده آن‏ها به‏علاوه یک نسخه باشد. »
وبه موجب ماده 76 همین قانون :
اگر دادخواست توسط وکیل داده شده باشد ، باید وکالت‏نامه و وکیل ودر صورتی‏‏که دادخواست را قیم داده باشد ، رونوشت گواهی‏ شده قیم‏نامه وبه‏طور کلی‏ رونوشت سندی‏ که مثبت سمت دادخواست دهنده است نیز باید پیوست دادخواست شود و نام ومشخصات وکیل یا قیم بایستی‏ درجلوی‏ آن قسمت از دادخواست که نوشته شده « وکیل یا نماینده قانونی‏ » نوشته شود .
همچنین به‏موجب ماده 74 همین قانون :
« مدعی‏ باید رونوشت یا عکس یا گراور اسناد خود را پیوست دادخواست کند . رونوشت یا عکس یا گراور باید خوانا ومطابقت آن با اصل گواهی‏ شده باشد . »
معمولاً برای‏ گواهی‏ با اصل کردن مدارکی‏ که باید پیوست دادخواست گردد ، مدعی‏ باید از اصل مدارک خود تعداد دوبرگ و چنان‏چه مدعی‏‏علیه بیشتر از یک‏نفر باشد ( به‏تعداد آن‏ها به‏علاوه یک نسخه ) کپی‏ تهیه نموده ، ابتدا به قسمت نقش تمبر مرجع‏قضایی‏ مربوطه مراجعه وبا پرداخت هزینه تمبرقانونی‏ ابتدا فتوکپی‏‏ها را نقش تمبر نموده وسپس کپی‏‏های‏ نقش‏تمبر شده را همراه با با اصل مدارک به اتاق تطبیق اصل مدارک با کپی‏‏های‏ نقتمبر شده برده و آن‏ها را به متصدی‏ مربوطه تسلیم نماید تا کپی‏‏های‏ مذکور توسط مسئول مربوطه مهر وامضاء شود. آن‏گاه به هربرگ دادخواست خود باید کپی‏‏های‏ برابر اصل شده مستندات خود را که درقسمت « دلایل ومنظمات دادخواست » به آن‏ها اشاره نموده است ، ضمیمه دادخواست نموده وچنان‏چه دادخواست درچند صفحه تنظیم شده باشد پس از امضاء تمامی‏ صفحات دادخواست آن‏ها را به قسمت نقش‏تمبر مرجع قضایی‏ مربوطه برده و پس از پرداخت « هزینه دادرسی‏ » کلیه مدارک مربوط به طرح دعوی‏ خود را که شامل ( دادخواست تمبرشده و ضمایم برابراصل‏شده ) آن‏ها می‏‏باشد تحویل دفتر ثبت دادخواست‏های‏ مرجع‏قضایی‏ مربوطه می‏‏نماید وشماره‏ای‏ دریافت می‏‏دارد پس از چندروز به همان مرجع مراجعه و شماره خود را اعلام و شعبه رسیدگی‏ کننده به دادخواست به او ابلاغ می‏‏گردد و درصورتی‏‏که ایرادی‏ متوجه دادخواست و ضمایم ان نباشد سیر رسیدگی‏ قضایی‏ به‏وسیله‏ی‏ ابلاغ اوراق قضایی‏ ( اخطاریه ) به خواهان وخوانده شروع خواهد گردید .
نکات مهم :
دادگاه صالح برای‏ رسیدگی‏ قضایی‏ ، دادگاه محل اقامت قانونی‏ « خوانده » می‏‏باشد .
شرایط اساسی‏ ومهم ذیل برای‏ طرح واقامه یک دعوی‏ حقوقی‏ خانوادگی‏ ضروری‏ می‏‏باشد :
الف : وجودحق منجز
ب : ذی‏‏نفع بودن خواهان دعوی‏
ج : ذی‏‏سمت بودن خواهان دعوی‏ ( خواهان ممکن است اصیل دعوی‏ باشد یا وکیل یا ولی‏ یا وصی‏ یا قیم یا نماینده قانونی‏ خواهان باشد )
د : اهلیت داشتن خواهان دعوی‏
ه : توجه دعوی‏ نسبت به خوانده
و : دعوی‏ قبلاً رسیدگی‏ ومنجر به صدور حکم قطعی‏ نشده باشد .
ز : خواسته وبهای‏ آن باید در دادخواست تعیین گردد ، مگر آن‏که تعیین بهاء ممکن نبوده و یا خواسته مالی‏ نباشد .
درصورتی‏ که اسنادی‏ لازم است به دادخواست ضمیمه گردد به زبان فارسی‏ نباشد ، باید علاوه بر رونوشت گواهی‏‏شده سند ، ترجمه‏ی‏ گواهی‏ شده‏ی‏ آن نیز پیوست دادخواست گردد.
دادخواست وضمایم آن چنان‏چه بدون ایراد ، تسلیم دفتر دادگاه شود قبل از جلسه‏ی‏ رسیدگی‏ ، نسخه‏ی‏ ثانی‏ آن وضمایم مربوطه ازطرف دادگاه برای‏ خوانده دعوی‏ ارسال خواهد گردید .
توجه : دربعضی‏ از دعاوی‏ حقوقی‏ خانوادگی‏ مناسب است تا خواهان قبلاً اظهارنامه‏ای‏ را که مرتبط با موضوع خواسته باشد برای‏ خوانده ارسال نماید ، برحسب مفاد ماده‏ی‏ 709 قانون آیین‏دادرسی‏ مدنی‏ : « هرکس می‏‏تواند قبل از تقدیم دادخواست به دادگاه‏های‏ دادگستری‏ حق خود را به‏وسیله‏ی‏ « اظهارنامه » از طرف مطالبه نماید ، مشروط براین‏که موعد مطالبه رسیده باشد ... »
اوراق اظهارنامه را نیز می‏‏توان مانند اوراق دادخواست از دفتر فروش اوراق قضایی‏ مجتمع‏قضایی‏ در تهران یا ادارات دادگستری‏ شهرستان‏ها تهیه نمود وپس از تکمیل وانجام نقش تمبر روی‏ آن ، به اتاق دریافت وثبت‏اظهارنامه‏ها در مرجع‏قضایی‏ تسلیم نماید تا از طریق دادگستری‏ به مخاطب اظهارنامه ابلاغ گردد
دقت : مصلحت است که درضمن تقدیم دادخواست ویا قبل از دتقدیم دادخواست مبنی‏ بر مطالبه‏ی‏ مالی‏ ، اقدام به تقاضای‏ صدور « قرار تأمین خواسته » نمود .
ماده 225 قانون آیین‏دادرسی‏ دراین رابطه بیان می‏‏دارد :
مدعی‏ می‏‏تواند قبل از تقدیم دادخواست یا ضمن دادخواست راجع به اصل دعوی‏ ویا درجریان دادرسی‏ ودرموارد زیر از دادگاه درخواست تأمین خواسته نماید ودادگاه مکلف به قبول آن است .
دعوی‏ مستند به سند رسمی‏ باشد .
خواسته درمعرض تضییع یا تفریط باشد.
مدعی‏ خسارتی‏ را که ممکن است برطرف مقابل وارد آید نقداً به صندوق دادگاه بپردازد . تعیین میزان خسارت به‏نظر دادگاهی‏ است که درخواست تأمین را پذیرفته است ، درصورتی‏‏که قرار تأمین اجرا شده و مدعی‏ دراصل دعوی‏ به موجب رأی‏ نهایی‏ محکوم به بی‏‏حقی‏ شده ، وجه تودیع شده بابت خسارت تأمین ، به محکوم‏له پرداخت می‏‏شود .
درسایر موارد که به موجب قانون مخصوص دادگاه مکلف به قبول دادخواست تأمین باشد .
د) طریقه‏ی‏ طرح دعوی‏ کیفری‏ درارتباط با جرایم برضد حقوق و تکالیف خانوادگی‏ ویا سایر جرایم درارتباط با قانون مجازات‏اسلامی‏ ( تعزیرات ) که دراختلافات خانوادگی‏ نیز ممکن است بروز نماید .
پرونده‏های‏ جزایی‏ براساس شکایت شاکی‏ تشکیل می‏‏گردد ، کسی‏ که شکایت نموده شاکی‏ و کسی‏ که علیه او طرح شکایت شده است را مشتکی‏‏عنه می‏‏گویند.
برطبق اصل 37 قانون‏اساسی‏ اصل برائت است و هیچ‏کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی‏‏شود مگر این‏که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 12   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اقسام دعاوی

اقسام عقود و اکراه در عقود

اختصاصی از اس فایل اقسام عقود و اکراه در عقود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اقسام عقود و اکراه در عقود


اقسام عقود و اکراه در عقود

 

فرمت : Word

تعداد صفحات : 37

 

اقسام عقود و اکراه در عقود

1- عقود معین ونامعین : عقودی که در قانون صراحتاً بیان گردیده عقود معین وعقودی که در قانون ناشی از آن نیامده و در عرف هستند عقود نامعین نام دارند (موضوع ماده 10قانون مدنی )

 

2- عقود جایز ولازم : عقود جایز عقودی هستند که خود به خود هر یک از طرفین به تنهایی در هر وقت که اراده کنند حق فسخ معامله دارند ولو اینکه در آن شرطی هم نشده باشد مثلاً در عقد ذکرحق  فسخ  نشده باشد مثل عقد وکالت ویا مثل عاریه (گرفتن مال کسی برای اینکه از آن استفاده شود) که این نیز عقدی جایز است .

عقود لازم عقودی هستند که هیچ وجه نمی توان برخلاف آن عمل کرد وآن را فسخ نمود مگر در محدوده خیارات.

در واقع فرق فسخ در عقد لازم با عقد جایز در این است:

که در فسخ حتماً بایستی در عقد لازم شرط شده باشد در حالی که در عقد جایز قانون گذار به طور طبیعی این حق را برای طرفین پیش بینی کرده است و مهمتر اینکه علاوه بر اینکه در عقود جایز حق فسخ وجود دارد در بعضی از موارد عقود جایز خود به خود از بین می رود مثل فوت،جنون و سفیه هر کدام از طرفین فرق فسخ با انفساخ در این است که انفساخ حالت خود به خود دارد : قابل ذکر اینکه در عقود خیاری (عقود لازم )حق فسخ وجود دارد نه انفساخ .

  • بعضی از عقود نسبت به یک طرف جایز ونسبت به طرف دیگر حالت لازم را دارد مثل عقد رهن که راهن در آن لازم ونسبت به مرتهن حالت جایز را دارا می باشد .
  • 3- عقود معلق و منجز : عقود معلق عقودی هستند که خود عقد یا آثار آن منوط بر تحقق امری شود ،حالت اول را تعلیق در انشاء یعنی خود اراده و حالت دوم را تعلیق در منشاء گویند تعلیق در انشاء باطل است مثلاً گفته شود اگر در دانشگاه قبول شوی اتومبیل به تو تعلق میگیرد در این نوع ، عقد هنوز صورت نگرفته است . زیرا هنوز اراده ای صورت نگرفته است .

دانلود با لینک مستقیم


اقسام عقود و اکراه در عقود

مقاله : مقایسه مفهوم جرم قتل و اقسام آن در حقوق ایران و مصر

اختصاصی از اس فایل مقاله : مقایسه مفهوم جرم قتل و اقسام آن در حقوق ایران و مصر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله : مقایسه مفهوم جرم قتل و اقسام آن در حقوق ایران و مصر


 مقاله : مقایسه مفهوم جرم قتل و اقسام آن در حقوق ایران و مصر

عنوان مقاله : مقایسه مفهوم جرم قتل و اقسام آن در حقوق ایران و مصر

 

شرح مختصر : در این کار تلاش بر این است که به اجمال ، ماهیت جرم قتل در حقوق کشور مصر و ایران مورد مقایسه قرار بگیرد. یعنی اینکه اصلاً قتل چیست و چه تعریفی دارد؟ سپس به بیان اقسام قتل در حقوق این دو کشور و مقایسه و تطبیق آن ها خواهیم پرداخت. یعنی اینکه در کشور مصر از دیدگاه فقها ، حقوق دانان و قانون گذاران ، جرم قتل از چه جهاتی تقسیم بندی می شود و ماهیت هر کدام از اقسام قتل در این تقسیم بندی ها چیست؟ و نهایتاً اینکه هرکدام از این انواع گوناگون قتل در حقوق ایران چه جایگاهی دارد؟ نقاط شباهت و تفاوت میان این دو نظام حقوقی چیست؟ و کدام یک ازاین دسته بندی ها به حقوق ایران نزدیک تر است؟ بهرحال بحث ما در همین حدود که ذکر شد محدود می ماند و تا حد ممکن متعرض بحث های دیگر مانند عناصر تشکیل دهنده ی جرم قتل ، سوابق تاریخی مربوط به جرم انگاری قتل ، مجازات های مربوط به جرم قتل ، عوامل کاهش یا افزایش یا رفع مجازات ها و … نخواهیم شد

فهرست :

چکیده

مقدمه

فصل نخست : مفهوم قتل در حقوق ایران و مصر

گفتار نخست : جرم قتل در حقوق ایران

بند اول : مفهوم قتل از دیدگاه حقوق دانان ایران

بند دوم : مفهوم قتل در قوانین ایران

گفتار دوم : جرم قتل در حقوق مصر

فصل دوم : اقسام قتل در حقوق مصر و ایران

گفتار نخست : اقسام قتل از دیدگاه فقها و حقوق دانان

بند اول : تقسیم ثنائی

بند دوم : تقسیم ثلاثی

بند سوم : تقسیم رباعی

بند چهارم : تقسیم خماسی

گفتار دوم : اقسام قتل در قانون مجازات مصر و ایران

بحث تقصیر در مواد و قانون مجازات اسلامی

نتیجه گیری

کتاب نامه


دانلود با لینک مستقیم


مقاله : مقایسه مفهوم جرم قتل و اقسام آن در حقوق ایران و مصر