با سلام خدمت کنکوری های عزیز
امروز می خوام جزوه ای براتون قرار بدم که خلاصه گرامز زبان سال سوم هست و مخصوص مرور هست یعنی شما ئیگه مجبور نیستین دوباره کل گرامر سال سوم رو بخونین برای مرور فقط این جزوه براتون کافیه.
خلاصه گرامر زبان سوم دبیرستان
با سلام خدمت کنکوری های عزیز
امروز می خوام جزوه ای براتون قرار بدم که خلاصه گرامز زبان سال سوم هست و مخصوص مرور هست یعنی شما ئیگه مجبور نیستین دوباره کل گرامر سال سوم رو بخونین برای مرور فقط این جزوه براتون کافیه.
این جزوه در ۸۲ صفحه کامل و نکته ای تهیه شده است
برای داوطبان کنکور ارشد و دکتری بهداشت و علوم
جزوه مشخصات نوری
1 صفحه
جزوه خلاصه شده کتاب هیدرولیک سری عمران به صورت دست نویس ,مناسب برای ان دسته از دانشجویان است که وقت کافی برای مطالعه کل کتاب را ندارند
توجه: در صورت هرگونه مشکل در روند خرید و دریافت فایل از طریق بخش پشتیبانی در سایت مشکل خود را اعلام کنید
برای دانلود با لینک مستقیم سایت از قسمت پرداخت و دانلود اقدام کنید
(دو ستاره ) فروشگاه ما زیر مجموعه سایت فایل سل است که خود دارای نماد اعتماد الکترونیکی وثبت شده در سامانه ساماندهی می باشد که از بخش پیوندها قابل بررسی می باشد بنابراین میتوانید با خیالی آسوده اقدام به خرید با درگاههای امن بانکی نمایید در صورت نارضایتی ازفایل میتوانید مبلغ خود را پس بگیرید
با توجه به محدودیت های ایجاد شده توسط برخی از بانکها در خریدهایی با مبالغ کمتر از 5000 تومان مانند بانک ملی و ...،خواهشمند است جهت انجام این قبیل خریدها از کارتهای سایر بانکهای بدون محدودیت مبلغ استفاده فرمایید
امکان 10 بار دانلود با یک پرداخت در 5 روز اینده وجود دارد
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه7
خلاصه داستان رومئو و ژولیت - ویلیام شکسپیر
رومئو و ژولیت از دو تا خانوادهی کله گنده! بودن که از قدیمالایام با هم دشمنی داشتن و عمراً کنار نمیومدن با هم. هر وقت هم بین اینا درگیری میشد، کلی تلفات میداد.
رومئو عاشق یه دختری بود به اسم رزالین و خودش رو میکشت واسه دختره ولی رزالین اصلاً عین خیالش نبود و این موضوع خیلی رومئو رو اذیت میکرد. یه روز دوستجونِ رومئو برای اینکه یه کم تفریح کنن و حال رومئو بهتر بشه و انقدر به رزالین فکر نکنه، بهش خبر میده که خانوادهی فلانی - خانوادهی ژولیت اینا در واقع! البته اون موقع، رومئو نمیدونسته که اصولاً ژولیتی وجود داره - یه مهمونی بزرگ قراره برگزار کنن و کلی دختر خوشگل اونجا هست از جمله رزالین و اگه بیای با هم بریم، میتونی کلی رزالین رو دید بزنی. رومئو میگه نه، اونا من رو میشناسن. بعد اگه اونجا ببینن من رو که بدون دعوت اومدم به مهمونیشون، فکر میکنن قصدم مسخره کردنشون بوده، بعد دعوا راه میفته. ولش کن اصلاً. دوستجونش میگه خب میتونی ماسک بزنی. کسی نمیشناسدت، چیز غیر متداولی هم نیست. خلاصه انقدر اصرار میکنه تا رومئو از رو میره و قبول میکنه.
روز جشن، رومئو و دوستش میرن توی مراسم شرکت میکنن و کلی همه رو دید میزنن و اینا تا اینکه وسط مراسم بزن برقص، رومئو ژولیت رو میبینه و یک دل نه، صد دل عاشقش میشه. آخر سر طاقت نمیاره و میره جلو با ژولیت حرف میزنه و آمارش رو میگیره و می فهمه خانوادهش کین و اینا و تاااازه دوزاریش میفته که عاشق دختر خانوادهای شده که شدیداً دشمن خانوادهی خودش محسوب میشن ولی بازم از رو نمیره. (جزئیات مکالمات رو ننوشته بود توی یه وجب کتاب که!) وقتی رومئو داشته با ژولیت صحبت میکرده، یکی