طراحی آب در سبکهای مختلف 25 اسلاید
شلینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:22
فهرست و توضیحات:
از ویژگیهای بارز انسان و محور اساسی حیات او، قدرت اندیشه وی است. انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکر و اندیشیدن فارغ نبوده و به کمک آن به تصمیمگیری پرداخته و توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد. بنابراین، تمام موفقیتها و پیشرفتهای انسان در گرو اندیشیدن بارور، پویا و موثر است. همینطور این فرض که فکر کردن راه را برای آموزش بیشتر باز میکند، کاملاً پذیرفته شده است. چنانکه بسیاری از والدین بر این باورند که مهم نیست که فرزندان آنها چه میآموزند، یا چه مطالعه میکنند. آنچه مورد توجه آنان است، این است که فرزندانشان بیاموزند که چگونه فکر کنند، تصمیم بگیرند و قضاوت نمایند (جان راجرز، پیتریک ویلیام، ترجمه قراچه داغی). تفکر از مهمترین مسائلی است که همراه ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. به بیان دیگر، اندیشمندان بر این باور هستند که انسان، فرهنگ و تمدن خویش را مدیون تفکر است. به طور کلی وجه تمایز انسان با سایر موجودات، همانا تفکر وی است (مطهری، 1365).
این مقاله میکوشد با بهرهگیری از نظریهها و سبکهای گوناگون مدیریت، دلالتهای[i] آنان را در بروز نوآوری در سازمان بررسی کند. بدینمنظور، ابتدا عوامل مثبت و منفی هر یک از نظریهها، به ترتیب از نظریهی کلاسیک تا نظریهی سیستمی، اقتضایی، سازمان یادگیرنده و آشوب تجزیه و تحلیل میشود. سپس دلالتها ونقش و تأثیر هریک از این نظریهها در تولید فکر و پرورش نبوغ کارکنان، بهویژه بروز خلاقیت و نوآوری در آنان به تفصیل بیان میگردد. بررسیها و مطالعات نشان میدهند که برای نوآوری در سازمان، تنها داشتن مدیر و کارکنان خلاق ونوآور کافی نیست. علاوه بر آن، ساختار، استراتژی، محیط، فناوری، اندازه و چرخهی حیات سازمان، توان کنترل منابع انسانی آن و فرهنگ و نگرش و سبک مدیریت نیز باید مشوق نوآوری باشند و از آن حمایت کنند.
دلالتها حاکی از این هستند که نقش و سهم نظریههای سیستمی و مشارکتی، بهویژه نظریهی سازمان یادگیرنده و سبکهای مشارکتی و تفویضی در بروز خلاقیت و نوآوری در افراد و کارکنان سازمان بیش از سایر نظریهها و سبکها است. همهی مباحث مربوط به ماهیت و مفهوم «سازمان یادگیرنده» و سبکهای مشارکتی و تفویضی کمک میکنند که افراد سازمان به فهم مشترکی از تفکر راهبردی دست یابند و در تجربه و دانش یکدیگر سهیم شوند. همچنین افراد و کارکنان سازمان را برمیانگیزند که برای بینش و عمل یکپارچه و منطقی گرد هم آیند و با همفکری و هماندیشی، زیرساختهای لازم را برای نوآوری و تغییر در سازمان فراهم کنند.
[i] . Implications