اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نگاهی به بدیع در جلد سوم مثنوی

اختصاصی از اس فایل نگاهی به بدیع در جلد سوم مثنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نگاهی به بدیع در جلد سوم مثنوی


نگاهی به بدیع در جلد سوم مثنوی

دیباچه

مثنوی ، کتابی است تعلیمی و درسی در زمینه عرفان و اصول تصوف و اخلاق و معارف و

و مولانا بیشتر به خاطر همین کتاب شریف ، معروف شده است . مثنوی ، دریای ژرفی است که در آن می توان در آن غواصی کرد و به انواع لآلی و اقسام گوهر های معنوی دست یافت .

بی گمان درخشان ترین کار حُسام الدین این بود که با لیاقت و درایتی کم نظیر توانست مولانا را از عالم جذبه و استغراق محض بدر آورد و وی را متوجه عالم تمکین نماید تا معارف و تجارب باطنی او که به اوج پختگی و زبدگی رسیده بود به ظهور رسد و چراغ راه علم بشریت شود .

تکرار در مطالب مثنوی ، بسیار به چشم می خورد و این تکرار ها صورت تکرار دارد و در معنا تکرار نیست هر کدام از مطالب مکرر در مثنوی ، حاوی نکته ای تازه و نغز است .

دیگر آنکه مثنوی ، سه نوع مخاطب دارد : عام ، خاص ، اخص .

 

این فایل دارای 24 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


نگاهی به بدیع در جلد سوم مثنوی

دانلود مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 جوری ادنان وش (کارشناس ارشد زبان ادبیات فارسی، مدرس دانشگاه جامع علمی کاربردی) چکیده در مثنوی، مولانا دو نگاه کاملاً متفاوت به عقل دارد. در مواضعی آن را می ستاید و صفت اولیائش می شمارد و در مواضعی دیگر آن را نکوهش کرده و مردم را به دوری جستن از آن دعوت می کند. در این مقاله این دو نوع متفاوت عقل مورد بحث قرار می گیرد و این که مولانا برای هر یک چه توصیفاتی قائل شده است بررسی می شود. واژه های کلیدی: عقل، عقل کلی، عقل جزئی، عقل ممدوح، عقل مذموم مقدمه: عقل قوه ای است که از دیرباز در شناخت و درک ماهیت آن کوشش شده است.
فلاسفه و عرفا دو گروهی هستند که بیشترین سخنان و تعاریف را از عقل و ماهیت و کارکرد آن ارائه داده اند در این مقاله با ارائه تعاریفی از عقل، به بررسی دیدگاه های مولانا جلال الدین در این باب پرداخته می شود. با توجه به این نکته که برخلاف آنچه عامه می پندارند عرفا به طور مطلق مخالف عقل و عقلانیت نیستند و تنها عقل را در مواردی که قصد شناخت امور ماوراء طبیعت و پی بردن به ذات اقدس الهی را دارد ناقص و نارسا شمرده و آن را نکوهش کرده اند مولوی نیز که یکی از بزرگترین عرفای اسلامی می باشد، به این موضوع یعنی تواناییها و عدم تواناییهای عقل در جای جای مثنوی اشاره کرده است و مرز بین عقل ممدوح و ایمانی و عقل مذموم و دنیوی را مشخص کرده است. معنای لغوی و اصطلاحی عقل واژه عقل معادل انگلیسی کلمات reason , visdom , intellect , mind می باشد و در فرهنگ واژگان فارسی با واژگان خرد، استدلال، علم ... برابر است. "در خلاصه السُّلوک اهل علم گویند: عقل جوهری نورانی است که خداوند آن را در مغز آفریده است و نورش را در قلب قرار داده و اهل لسان گویند: عقل چیزی است که صاحبش را از ملامت دنیا و پشیمانی عقبی نجات دهد." به همین دلیل برخی آن را مشتق از عقال به معنای زانو بند و افسار شتر گرفته اند ، زیرا عاقلان را از کجروی و انحراف باز می دارد. مطابق نظریه حکمای مشاء اولین صادر از خداوند عقل است" اول ما خلق الله العقل" غزالی نیز در احیاء علوم الدین حدیثی را روایت می کند که در ابتدای آن به اولیت خلقت عقل و نیز عجز عقل از شناخت حق تعالی بدون یاری خود او اشاره شده است. " در فلسفه عقل اول و عقل کل جبرئیل علیه السلام را گویند و در فرهنگ است که عرش را نامند و نیز اصل و حقیقت انسان را گویند از آنکه فیض و واسطه ظهور نفس کل است و آنرا به چهار نام نامیده اند: یکی عقل، دوم قلم اول، سوم روح اعظم، چهارم ام الکتاب و از روی حقیقت، آدم صورت عقل کل است و حوا صورت نفس کل. " عقل گرایی در اسلام " یکی از بزرگترین حقوق اسلام بر بشر تعیین حدود عقل است، هیچ دینی به اندازه اسلام مقام عقل را بالا نبرده و از آن تجلیل ننموده است در این آیین، ارزش هیچ عملی به پای تعقل و تفکر نمی رسد، پیغمبر اسلام یک ساعت تفکر را برتر از هفتاد سال عبادت دانسته اند، ولی همین تفکر و تعقل اگر در ذات پرودگار باشد حرام و گناه است، نه تنها در ذات بلکه در صفات و اسماء خداوند نیز کمیت اندیشه لنگ است." " عقل گرایی در اسلام با بحث قضا و قدر آغاز شد. " " تعالیم مکرر و بدون شبهه قرآن درباره دو نوع وحی- قدرت خداوند که در آفرینش دیده می شود و اراده خدا همانطور که به پیامبرانش وحی شده است- مدتها پیش از پیدایش مباحث کلامی، راهی عقلی به حقایق مذهبی گشود. در واقع در مورد بعضی از مسائل خاص که در زمان پیغمبر اسلام، مورد بحث بودند و مخصوصاً تعالیم مربوط به رستاخیز، قرآن خود شیوه استدلال را تعیین کرد. " جایگاه عقل در فلسفه عقل برای توجیه خود به فلسفه و علوم یونانی گذشتگان نیاز داشت. فلسفه نیز برای مورد قبول واقع شدن به عقل و عقلا نیت محتاج بود به همین دلیل در طول تاریخ فلاسفه به تفسیر و توضیح عقل پرداختند و سعی بسیار کردند تا هر حقیقتی را با سلاحی مجهز به عقل و استدلال کشف نمایند. از یونان قدیم که مهد بروز و ظهور فلسفه و کانون عقل گرایی قدیم بود، فیلسوفان بیشماری به پا خواستند و پرچم عقل گرایی را به اهتزاز در آوردند، از جمله آنان افلاطون، فیلسوف بزرگ و نامی بود که پایه گذار مکتب فلسفی صرف شد و هر حقیقتی را حتی حقیقت عالم مثل را با عقل جستجو می کرد، "در نظر افلاطون کلمه "ماورای عقل" وجود نداشت چون عقل با واقعیت نهایی یکی باشد چگونه چیزی می تواند ورای آن باشد؟ ارسطو نیز که شاگرد دبستان عقل افلاطون بود، ایمانی بی برهان عقلی داشت به اینکه عقل بشری می تواند به معرفت دست یابد و معرفت در نظر او جستجو از حقیقت کائن است و اطلاع یافتن از او." " ارسطو در کتاب " اخلاق نیکو ماخس" عقل را جنبه الهی وجود انسانی می شمارد و در کتاب " نفس" عقل را چیزی که جنبه الهی بیشتری دارد می داند و به هر صورت عقل فعال را او عقلی الهی که از هر جهت خارج از وجود فردی انسانی است می شمارد." به عقیده ارسطو" عقل فعال قوای نفس منفعل را از اثر فعالیت خود ظهور و بروز می دهد و به واسطه او انسان مقامی میان حیوانیت و الوهیت دریافته است و او باقی و ابدی است و پس از مرگ دوباره به مبداء اصلی و عقل کل که غایت غایات است باز می گردد." جایگاه عقل در عرفان بر خلاف فلاسفه و حکما که برای عقل و خرد انسانی ارزش فراوان قائل شده اند و زمام همه امور خود را به دست عقل سپرده اند، عرفا و صاحبدلان کمترین ارزشی برای عقل و استدلال قائل نشده اند. البته قابل ذکر است که این عقل و استدلال مذموم و نکوهیدنی به آن جنبه ثانوی عقل اشاره دارد که می توان به نوعی آنرا عقل معاش نامید، زیرا، هر که از این عقل مادی بهره بیشتری داشته باشد، در زندگی مادی و دنیایی موفق تر و بهره مندتر است و به همان میزان خسران دیده آخرت و حیات معنوی است. این عقل دنیایی غیر آن عقل کلی است که به نوعی با واجب الوجود فلاسفه هم یکی است و هر که از آن عقل نصیبی برده باشد با فرشتگان پهلو می زند بلکه رشک ملایک هم می شود. عقل کلی در همه جا ستایش شده، در جای جای اثر بزرگ و جاودانه مولانا جلال الدین هم، پیوسته مورد مدح و ستایش واقع شده است. "عرفا اگر هم گاهی سخنانی می گویند که از آن می توان به اندیشه فلسفی تعبیر کرد این اندیشه یا فلسفه را باید از همان نوع اندیشه های ما قبل منطق ارسطویی دانست که در تفکر عرفان گرای کهن به طور کلی یافت می شود. چنین فلسفه ای در پی اثبات یا رد امری از طریق تعقل منطقی نیست. بلکه معرفتی را که از راه شهود و بلاواسطه دریافته است با یقین و اعتقادی پیامبرانه بیان می کند. در تفکر فلسفی هدف از پیش معین و معلوم است اما در عرفان از پیش نه هدف معلوم است و نه راه." امام محمد غزالی در کیمیای سعادت می گوید: " ... به سبب آنکه دروی عقل نهاده اند کار فرشتگان کند... و آدمی را فرموده اند که: به نور عقل که از آثار انوار فرشتگانست، تلبیس و مکر شیطان کشف می کند تا وی رسوا شود و هیچ فتنه نتواند انگیختن..." نیز باز هم در ستایش خرد گوید: " پس آدمی را آنچه سباع را و بهایم را داده اند هست و زیادت از آن وی راکمالی داده اند – و آن عقل است- که خدای را تعالی بدان بشناسد و جمله صنع وی بداند و بدان خویشتن از دست شهوت و غضب برهاند و این صفت فرشتگان است و بدین صفت وی بربهایم و سباع مستولی است و همه مسخر ویند با هر چه بر روی زمین است." و نیز وی عقل را جوهری روشن و نورانی دانسته که پس از مرگ انسان باقی می ماند: " پس حقیقت آدمی آنست که کمال وی و شرف وی بدوست و دیگر صفتها غریب و عاریتی است و ایشان را به مزدوری و چاکری وی فرستاده اند و برای اینست که چون بمیرد نه غضب ماند و نه شهوت. اما جوهری روشن و نورانی آراسته به معرفت حق تعالی بر صورت ملایکه تالاجرم رفیق ایشان باشد." عین القضاه در کتاب "زبده الحقایق" بحث مفصلی راجع به عقل و معرفت دارد که عفیف عسیران در مقدمه تمهیدات شرح و تفسیر جامعی از آن به عمل آورده است. لب تمام مطالب و نظریات عین القضاه در مورد عقل این است که عقل وسیله شناخت است و خطا هم در آن راه ندارد ولی نه هر شناختی و معرفتی. به گفته عین القضات عقل و خرد برای درک بعضی از موجودات آفریده شده، نه همه موجودات، یعنی درست است که ما به وسیله عقل برخی موضوعات مشکل و پیچیده را حل می نماییم اما این دلیل نمی شود که آن را در همه امور راهنما و کاردان تلقی کنیم: "... خرد برای دریافت بعضی از موجودات آفریده شده چنانکه چشم برای دیدن قسمتی از موجودات خلق شده است و از دریافت شنیدنی ها و بوئیدنی ها ناتوان است، همچنان عقل از ادراک بیشتر موجودات عاجز است." وی اشاره می کند از طریق علم که مقید به زمان و مکان است نمی توان به وجودی که ازلی و رها از زمان و مکان است پی برد:"از محالات آشکار آنست که سالک بتواند از طریق علم، به ازلیت راه یابد زیرا آنکه جز به دانش نمی پردازد، در بند زمانست و رسیدن به ازلیت ممکن نیست مگر پس از پاره کردن این بند." عین القضات همچنین در تمهیدات " نسبت چشم عقل را با چشم بصیرت مانند نسبت پرتو آفتاب با ذات خورشید می داند و معتقد است قصور عقل در ادراک معانی عرفانی مانند قصور و هم است در ادراک معقولات." و نیز در رساله جمالی می گوید:" انسان عقل را نباید در امور دینی به کار ببرد مگر در حالت دفاع بر ضد مبدعان" مولوی و اعتقاد به تفاوت عقول مولوی در مثنوی درباره عقل مطالب گوناگون و به زعم بعضی متناقض دارد، اما با توجه به مقدمه ای که ذکر شد و نیز با مطالعه بیشتر و عمیق تر مثنوی این تعارض و تناقض حل می شود و اصولاً در مثنوی هیچ تعارضی نیست که به وحدت نرسد چنانکه خود مولانا فرموده: "مثنوی ما دکان وحدت است." عقلی که مولوی در جای جای مثنوی از آن نام می برد یک عقل نیست بلکه عقلی است که مراتب گوناگون دارد. خود مولوی به تفاوت عقول عقیده دارد و آنها را دارای مراتب و انواع می داند و تفاوت در عقل بشر را با تفاوت در صورت های شاهدان مقایسه می کند: این تفاوت عقلها را نیک دان هست عقلی همچو قرص آفتاب هست عقلی چون چراغ سرخوشی در مراتب از زمین تا آسمان هست عقلی کمتر از زهره و شهاب هست عقلی چون ستاره آتشی 5/459-461 آن تفاوت هست در عقل بشر که میان شاهدان اندر صور 3/1537 مولوی همانند اشاعره اعتقاد به این دارد که درجه عقول بشری از ابتدای خلقت متفاوت بوده است، بر خلاف معتزله که می پندارد عقول در ابتدا یکسان بوده سپس بر اثر آموزش و تجربه عده ای سهم بیشتری می برند و عده ای هم سهم کمتر: اختلاف عقل ها در اصل بود بر خلاف قول اهل اعتزال تجربه و تعلیم بیش و کم کند باطل است این زانکه رای کودکی بردمید اندیشه ای زان طفل خرد بر وفاق سنیان باید شنود که عقول از اصل دارند اعتدال تا یکی را از یکی اعلم کند که ندارد تجربه در مسلکی پیر با صد تجربه بویی نبود 3/1539-1543 مولوی منبع عقل را دو گونه می داند: 1- عقلی که بوسیله خود فرد و تحت تحصیل و تجربه حاصل شود. 2-عقلی که بخشش یزدان است و بدون سعی و اکتساب بدست می آید. وی عقل نوع اول را مایه زحمت و دردسر شخص می داند و لیکن عقل نوع دوم را ارزشمند و مایه رحمت و سعادت می شمرد: عقل، دو عقلست اول مکسبی از کتاب و اوستاد و فکر و ذکر عقل تو افزون شود بر دیگران لوح حافظ باشی اندر دور و گشت عقل دیگر بخشش یزدان بود چون ز سینه آب دانش جوش کرد ور ره نبعش بود بسته چه غم عقل تحصیلی مثال جویها راه آبش بسته شد شد بی نوا که در آموزی چو در مکتب صبی از معانی و زعلوم خوب و بکر لیک توباشی ز حفظ آن گران لوح محفوظ اوست کو زین در گذشت چشمه آن در میان جان بود نه شود گنده نه دیرینه نه زرد کو همی جوشد زخانه دم به دم کان رود در خانه ای از کویها از درون خویشتن جو چشمه را 4/1960-1968 عقل کل و عقل جزئی در مثنوی با دو نوع دیگر از عقل نیز مواجه می شویم: 1-عقل کل که بسیاری از انواع ارزشمند عقل که در مثنوی اشاره شده تحت همین عقل جای می گیرد، همانند: عقل ممدوح ، عقل ایمانی، عقل عقل و .... که همان عقل مجرد علوی و مفارق از مادیات است که انبیاء و اولیاء و انسان کامل را می توان تجسمی از آن دانست یا حتی با آن یکی دانست. -عقل کل ونفس کل با انسان کامل برابر است. "از دید مولوی انسان کامل با "لوگوس" یا عقل کل که خالق و مدبر کاینات است، یکی است. انسان کامل تجسم عقل کل است و با نفس کلی یکی است بنابراین هیچ قدرتی بیرون از او وجود ندارد: عقل کل و نفس کل مرد خداست عرش و کرسی را مدان کزوی جداست" 5/38 " مولوی گاهی عقل کل را همانند هگل زیر بنای جهان هستی معرفی می کند" اما موضوعی که باید روشن شود مسئله اتحاد عقل کل با خداوند است به عقیده برخی عقل کل در نظر مولوی همان خداوند است ، درست است که در مثنوی عقل کل فراوان ستوده شده و همواره از آن به عنوان ملجأ و پناه انسان ها و در حقیقت پدر روحانی بشر یاد می شود: کل عالم صورت عقل کل است این جهان یک فکرتست از عقل کل اوست بابای هر آنک اهل قل است 3/20 عقل کل شاهست و صورتها رسل 2/18 - عقل کل در برابر عظمت خداوند حیران و ناتوان است: عقل کل سرگشته و حیران تست نعلهای باژگونه ست ای پسر زهره نی مر زهره را تا دم زند کل موجودات در فرمان تست عقل کلی را کند هم خیره سر عقل کلش گر ببند کم زند عقل کل را گفت مازاغ البصر عقل مازاغست نور خاصگان عقل جزوی می کند هر سو نظر عقل زاغ اوستاد گورمردگان عقل کل حقیقتی است که در عین برتری و فضل بر سایر عقول و موجودات در برابر عظمت و اراده قاهره الهی درمانده و بیچاره است. مولوی در دفتر پنجم مقصود خود را از عقل کل روشن می سازد: عقل کل و نفس کل مرد خداست عرش و کرسی را مدان کزوی جداست - عقل کل با ملائک از یک سرشت است: این همان عقل است که با ملائک از یک سرشت است وحتی از ملائک نیز با شکوه تر است: چون ملک با عقل یک سررشته اند آن ملک چون مرغ با او پر گرفت لاجرم هر دو مناصر آمدند هم ملک هم عقل حق را واجدی بهر حکمت را دو صورت گشته اند وین خرد بگذاشت پر و فر گرفت هر دو خوش رو پشت همدیگر شدند هر دو آدم را معین و ساجدی - عقل کل با عقل عقل یکی است: عقل تو همچون شتربان تو شتر عقل عقلند اولیا و عقل ها می کشاند هر طرف در حکم مر بر مثال اشتران تا انتها 1/2497-2498 باز عقلی کور مد از عقل عقل کرد از عقلی به حیوانات نقل 1/3320 2- عقل جزئی که ناقص و نارساست و برای درک حقایق امور کافی نیست و عقل مذموم و نکوهیده از تجلیات این عقل است : عقل جزوی عقل استخراج نیست عقل جزوی را وزیر خود مگیر عقل جزوی عشق را منکر بود جز پذیرای فن و محتاج نیست عقل کل را ساز ای سلطان وزیر گر چه بنماید که صاحب سر بود هش چه باشد عقل کل هوشمند هوش جزوی هش بود اما نژند - عقل جزئی همچون مردارخواری در پی بدست آوردن متاع ناچیز دنیوی است: عقل جزوی کرکس آمد ای مقل عقل ابدالان چو پر جبرئیل پر او با جیفه خواری متصل می پرد تا ظلّ سدره میل میل 6/4138-4139 - عقل جزئی صفتی چون صفت بهایم دارد: قوه زیرکی و سود جویی و تزویر در امور دنیا که همین عقل جزوی و مذموم است و صاحب این عقل پیوسته در صدد افزودن کاه به آخر زندگانی دنیویش است : هم مزاج خر شده است این عقل پست فکرش این که چون علف آرد بدست 2/55 عقل اسیر است و همی خواهد ز حق روزی بی رنج و نعمت بر طبق 2/18 - عقل جزئی مغلوب هوای نفس است: عقل تو دستور و مغلوب هواست در وجودت رهزن راه خداست 4/1246 - خطاب "لایعلمون" از طرف خداوند به کسانیکه عاقل به عقل جزئی هستند: همچنان لرزانی این عالمان از پی این عاقلان ذوفنون که بودشان عقل و علم این جهان گفت ایزد در نبی لایعلمون 3/2642-2643 به نظر مولوی روح و جان بر عقل تأثیر می گذارند و به واسطه همین تأثیر است که عقل تدبیر می اندیشد و لیکن عقل با استدلال ناقص خود این نکته را درنمی یابد که آن اثر روح بوده نه خود روح: نص، وحی روح قدسی دان یقین عقل از جان گشت با ادراک وفر لیک جان در عقل تأثیری کند عقل اثر را روح پندارد و لیک و آن قیاس عقل جزوی تحت این روح او را کی شود زیرنظر؟ ز آن اثر آن عقل تدبیری کند... نور خور از قرص خور دورست نیک - وهم وظن و تردید از آفت های عقل جزئی است: عقل جزوی آفتش وهم است و ظن زانکه در ظلمات شد او را وطن - عقل جزئی منکر عشق است: عقل جزئی عشق را منکر بود زیرک و داناست اما نیست، نیست او به قول و فعل یار ما بود گر چه بنماید که صاحب سر بود تا فرشته لانشد آهر منیست چون به حکم حال آیی لابود 1/1982-1984 - عقل کل همچون شمع چشم دریا بین است و عقل جزئی همچون چشم ظاهربین: در ابیات ذیل مولوی به مقایسه عقل کلی و عقل جزئی پرداخته است: *چشم حس همچون کف دستست وبس چشم دریا دیگرست و کف دگر نیست کف را بر همه او دسترس کف بهل وزدیده دریانگر 3/1269-1270 پس از اشاره ای به موارد توصیف عقل کلی و جزئی در مثنوی این نکته قابل ذکر است که مولوی اعتقادی تمام به این دارد که حتی عقل کلی و ممدوح نیز اگر مشیت خداوند عالم اقتضاء نکند از علم و دانائیش نمی تواند استفاده کند و بهره ببرد و این که اگر خداوند از عقل پرتو عنایت خویش را بازگیرد زیرکی عقل مبدل به جهل و ابلهی می شود و تمامی استدلال ها و تفکراتش نتیجه عکس می دهد: بی خبر بود او که آن عقل و فواد یک زمان از وی عنایت بر کند بی ز تقلیب خدا باشد جماد عقل زیرک ابلهی ها می کند 4/3729-3728 مولوی و ستایش عقل: مولوی ابیاتی بسیار هم در توجیه و تعریف عقل دارد، وی همانند فلاسفه به این قول اعتقاد دارد که "اول ما خلق الله العقل": نی که اول دست یزدان مجید از دو عالم پیشتر عقل آفرید به نظر وی هر چه عقل ممدوح و ایمانی در زندگی انسان بیشتر به کار گرفته شود باعث افزایش بصیرت در انسان ها می گردد : عقل با عقل دگر دوتا شود نور افزون گشت و ره پیدا شود زانک با عقلی چو عقلی جفت شد مانع بدفعلی و بدگفت شد ور چه عقلت هست با عقل دگر با دو عقل از بس بلاها وارهی یار باش و مشورت کن ای پدر پای خود بر اوج گردون ها نهی - در بیتی دیگر نفس را نمرود می خواند و عقل را ابراهیم خلیل الله : نفس نمرود است

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  13  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انواع عقل در مثنوی از نظر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی

تحقیق در مورد انسان در مثنوی

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد انسان در مثنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد انسان در مثنوی


تحقیق در مورد انسان در مثنوی

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه21

 

فهرست مطالب

آفات و موانع معرفتی کمال

 

همانطور که اشاره شد مثنوی شرح کلمات آسمانی عارفی بصیر است که پرده از اعماق حقیقت انسان برمی گیرد و بیان الهاماتی است که دست ناتوان دنیا پرستان و تن پویان از آن کوتاه است او در تک تک ابیات خود، تلاش می کند تا دریچه هایی از معرفت را بر ما بگشاید تا ما از آن چشم انداز بهتر خود را بشناسیم و راه های کمال و نقص را بهتر ببینیم . خوب در این مسیر عواملی هستند که به حرکت ما در راه رسیدن به خود شناسی سرعت می بخشند و در مقابل هم آفاتی وجود دارد که سرعت ما را کند می کند – کسی که می خواهد در این مسیر گام بردارد باید این عوامل را نیز خوب بشناسد با نگاهی نه چندان عمیق می توان این عوامل را از لابه لای ابیات مثنوی پیدا نمود.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انسان در مثنوی

تحقیق در مورد اصطلاحات مرتبط با مشاوره از کتاب مثنوی معنوی مولانا

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد اصطلاحات مرتبط با مشاوره از کتاب مثنوی معنوی مولانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اصطلاحات مرتبط با مشاوره از کتاب مثنوی معنوی مولانا


تحقیق در مورد اصطلاحات مرتبط با مشاوره از کتاب مثنوی معنوی مولانا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه99

 

فهرست مطالب

 

فصل اول

 

 1- مقدمه

2- نیاز احساس شده در مورد مسئله

3- هدف کلی و اهداف جزئی

4- روش انجام تحقیق

5- تعریف واژه‎ها


 

مقدمه:

در این نوشتار سعی بر آن است که برخی از مفاهیم مشاوره و اصطلاحات رایج روزمرة مشاوره و هم‎چنین برخی از رویکردهای اصلی مشاوره با زبان شعر و از دیدگاه جلال‎الدین محمد بلخی ملقب به مولانا بیان می‎شود. بسیاری از آنچه که امروز مشاوران و روانشناسان بیان می‎کنند هر کدام به نوعی در آثار مولانا تجلی پیدا کرده‎اند.

مثنوی مولوی دریایی است ژرف و بسیاری از نظریه‎ها و تکنیکها و مهارتهای مشاوره با زبان زیبای شعر در آن آورده شده است و ریشة بسیاری از نظریه‎های مشاوره و روان درمانی را مخصوصاً رویکردهای شناختی را می‎توان در مثنوی مولانا یافت. در این تحقیق پس از تعریف و ارائة مفاهیم و اصطلاحات رایج در مشاوره سعی شده است که مصداقهای این مفاهیم در مثنوی معنوی یافته و با این اصطلاحات تطبیق داده شوند. در ارتباط با اهمیت مشاوره و فوائد آن در آثار مولانا و هم‎چنین خصوصیات یک مشاور اشعار و ابیات بسیاری آمده است که در این تحقیق سعی شده به طور نسبتاً کاملی به تمامی آنها اشاره شود. باشد که مورد قبول دوستداران رشتة مشاوره قرار گیرد.

نیاز احساس شده در مورد مسئله:

با توجه به اینکه بسیاری از علوم و معارف جدید چه در مشرق زمین و چه در مغرب زمین به نحوی در آثار مولانا تجلی پیدا کرده‎اند و در این زمینه تحقیقات و پژوهشهای نسبتاً وسیعی صورت گرفته است و کتابهای زیادی نیز به رشته تحریر درآمده‎اند ولی متأسفانه در مورد مسائل و

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اصطلاحات مرتبط با مشاوره از کتاب مثنوی معنوی مولانا

پایان نامه : قصه درمانی در قصه های مثنوی مولانا

اختصاصی از اس فایل پایان نامه : قصه درمانی در قصه های مثنوی مولانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عنوان پایان نامه: قصه درمانی در قصه های مثنوی مولانا

تعداد صفحات: 126

فرمت: Word

سطح پایان نامه: کارشناسی ارشد

 

چکیده

مثنوی معنوی؛ بزرگترین شاهکار عرفانی کلاسیک ادبیات فارسی است و سراینده ی آن، جلال الدین محمد مولوی بلخی، ظرف اندیشه هایش در این حماسه ی شور انگیز، حکایت و قصه است. مثنوی شعر تعلیمی است و شامل اندوخته های علمی و تجربی گسترده ی مولاناست. می توان گفت "انسان محوری" در اندیشه های مولانا، راز ماندگاری و جاودانگی مثنوی محسوب می شود و روح و جان آدمی را به کمال و آرامش دعوت می کند و این همان کاری است که امروزه علم روانشناسی انجام می دهد. در این رساله ابتدا از قصه و ویژگی های قصه های مثنوی صحبت خواهد شد و سپس به مقوله قصه درمانی پرداخته و در ادامه به تحلیل روانشناسی بعضی از قصه های مثنوی می پردازیم و در پایان به نتیجه گیری پرداخته خواهد شد.  

Abstract

Virtul masnavi: is the greatest classic theosophical performance of peasian literature and its poet, Jalaleddin mohamad molavi Balkhi, his thought measure is tale and story in this sensational epic. Masnavi is didactic poetry and include scientific reserve and extensive practical . It said that humanism is masnavi insolubility and stability secret at Molana thoughts and human body and soul reached to peace and maturity.And this related to psychologic scientific today . In this thesis at the first speaks about story and characteristics of Masnavi story and then indicate remedial story and at the latter analyze psychological several Masnavi stories and at the final concluded.

 

 

فهرست مطالب

 

 

 

عنوان                                                                                                صفحه      

 

فصل اول مقدمه و مروری بر تحقیقات گذشته                  

 

1-1 مقدمه ............................................................. 2

 

1-2 تعریف مسأله ...................................................... 3

 

1-3 سؤالات تحقیق .................................................... 5

 

1-4 هدف و ضرورت تحقیق ........................................... 5

 

1-4-1 اهداف کلی..................................................... 6

 

1-4-2 اهداف جزیی................................................... 6

 

1-5 پیشینه تحقیق.................................................... 6

 

فصل دوّم مواد و روش تحقیق

 

2- مبانی نظری..................................................... 13

 

2-1قصه ............................................................ 13

 

2-1-1 تعریف قصه.................................................. 14

 

2-1-2 قصه های عامیانه............................................. 15

 

2-1-3 قصه های ادب کهن فارسی ................................. 16

 

2-1-4 داستان های نوین امروز ...................................... 17

 

2-2 مولانا و ویژگی های قصه های مثنوی........................... 17

 

2-2-1موضوع قصه های مثنوی ..................................... 22

 

2-2-2 تمثیل حیوانی................................................. 23

 

2-2-3 نوع ادبی داستان های مثنوی .............................. 23

 

2-2-4 روایت قصه در عنوان......................................... 24

 

2-2-5 قهرمان داستان ها ........................................... 25

 

2-2-6 عناصر داستانی در مثنوی ................................... 25

 

2-3 تمثیل و استعاره در قصه گو.................................... 26

 

2-4 ویژگی روانشناختی قصه........................................ 27

 

 

 

د

 

2-5 ویژگی های انسان .................................................. 30

2-5-1درونگرا ............................................................. 30

 

2-5-2 برونگرا............................................................. 30

 

2-6 قصه درمانی.......................................................... 33

 

2-6-1 فنون قصه درمانی ................................................. 35

 

2-7 تاریخچه قصه و قصه درمانی .......................................... 36

 

2-8 روش اجرای طرح ...................................................... 38

 

فصل سوّم - نتایج

 

3-1 نتیجه گیری ............................................................ 41

 

فصل چهارم - بحث و بررسی

 

4-1 عاشق شدن پادشاه بر کنیزکی..................................... 45

 

4-2 کبودی زدن قزوینی................................................... 56

 

4-3 انکار کردن موسی بر مناجات چوپان................................. 65

 

4-4 اعتماد کردن بر تملّق و وفای خرس ................................ 71

 

4-5 افتادن شغال در خم رنگ ........................................... 76

 

4-6 استدعای آن مرد از موسی......................................... 86

 

4-7 آن مرغ گرفته که وصیت کرد بر گذشته............................. 94

 

4-8 آن زن که طفل او بر سر ناودان غیژد............................... 103

 

4-9 آن حکیم که دید طاووسی را که پر هایش........................ 107

 

4-10 عاشقی که بر می شمرد خدمت های خود.................... 112

 

4-11 آن شخص که دزدان قوچ او را بدزدیدند.......................... 115

 

4-12سه مسافر، مسلمان و ترسا و جهود........................... 118

 

 

 

فهرست منابع ........................................................ 124

 

چکیده انگلیسی

 

 

 

هـ

 

فرم ارزیابی به زبان انگلیسی .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه : قصه درمانی در قصه های مثنوی مولانا