کتابی خاص از دکتر حورایی بصورت
مطالعه موفق با تمرکز
کتابی خاص از دکتر حورایی بصورت
فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 11 صفحه
مقدمه :
معمولا مدیران افرادی هستند با استقامت که بیپرده سخن میگویند، دستور میدهند، برنامهریزی میکنند و در میان اعضای یک گروه دارای شخصیتی برجسته و اجتماعی هستند، اما همیشه اوضاع به این منوال نیست. «آدام گرانت» استاد مدیریت دانشگاه وارتون به همراه دو تن از همکارانش در تحقیقات اخیر خود درباره مدیریت و فعالیت گروهی، به مخالفت بااین فرضیه که «موفقترین مدیران افراد برونگرایی هستند» میپردازند.
نظر «گرانت» و همکارانش «فرانسسکا جینو» استاد دانشکده بازرگانیهاروارد و «دیویدهافمن» استاد دانشکده بازرگانی کارولینا شمالی در مقالهای با عنوان «مزیت تجدیدنظر مدیریت برونگرا: وظیفه پیشگیری کارمندان» در مجله آکادمی مدیریت به چاپ رسیده است. آنها معتقدند، مدیران درونگرا در شرایط خاص موفقتر هستند و رابطه مستقیمی بین موفقیت مدیران با شخصیت کارمندان وجود دارد.
مدیریت برون گرا، به دستور دادن توجه خاصی نشان میدهد: رفتارهایی همچون اجتماعی بودن، قاطعیت، شجاعت، پر گویی و اقتدار نیز از خصوصیات این روش مدیریتی محسوب میشود و از مزیتهایی همچون ارائه سازمان دهی قدرت و دستورالعمل نیز برخوردار است. همکاری مدیران برونگرا با کارمندانی که فعال هستند و بیپرده سخن میگویند منجر به بروز اختلافاتی میشود، هر چند که محققان معتقدند در صورت همکاری همان گروه از کارمندان با مدیران درون گرا، مسیری جهت دستیابی به موفقیت هموار میشود. این روش برای مدیرانی که قصد پیشرفت دارند مورد استفاده قرار میگیرد. گرانت میگوید: «اگر به تحقیقات مدیریتی موجود نگاهی بیاندازیم، متوجه میشویم که یک مدیر موفق، فردی است برونگرا، برجسته و استوار که تبحر خاصی در پیشبینی شرایط نیز دارد. امااین توصیف کاملی برای یک مدیر موفق به نظر نمیرسد زیرا اطلاع کافی پیرامون موقعیتهایی که مدیران درون گرا نسبت به مدیران برونگرا موفق تر هستند، در دسترس نیست.»
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه3
گزارش از: علی فرقانی
از زمانی که چارلز داروین، با نظریه انتخاب طبیعی خود، رمز ماندگاری نمونه های زیستی را در تطابق با محیط درحال تغییر دانست، دیری نمی گذرد. و امروز این نظریه در تمام شئون زندگی بشر مصداق یافته است.
علم مدیریت بسیار زود دریافت که سازمانها برای ورود و ماندن در عرصه رقابت – که هر روز تنگتر میشود- باید خود را ارتقا دهد و به تعالی برسند.
تعالی سازمانی تبدیل به مدلی شده است که سازمانهای تجاری و خدمات رسانی اعم از دولتی یا غیردولتی مجبور به ارتقای همه جانبه خود براساس آن هستند.
بنگاههایی که هرچه زودتر با مدل های مربوط به تعالی سازمانی به تعالی دست نیابند، به حکم مطالعات و تجربیات جهانی، محکوم به حذف و فنا هستند
امروزه هیئت های مدیره در اندازه ها و اشکال مختلفی وجود دارند و در نتیجه ،نظرهای گوناگونی درباره آنها ابراز شده است . سیر تکاملی شناخت مرتبط با هیئت های مدیره بیانگر تغییرات نگرش ها از رویکرد ساختاری با تاکید بر مواردی همچون اندازه و ترکیب هیئت مدیره ،ساختار کمیته ها و ...به رویکرد رفتاری با تاکید بر عناصر اجتماعی و روابط کاری بین اعضای هیئت مدیره صورت گرفته است(دونگت[1] ، 2005).
دیگر آنچه هیئت مدیره نمونه و موثر را متمایز می سازد، عوامل ساختاری نیست بلکه سیستم های اجتماعی قوی و کارآمدی است. بنابراین برای ایجاد چنین هیئت مدیره قوی وپویا باید علاوه بر فراهم کردن محیطی مبتنی بر صمیمیت ، اعتماد و تقویت فرهنگ بحث آزاد در جهت ارزیابی عملکرد هیئت مدیره و کسب اطمینان از پاسخگویی فردی و گروهی آنها تلاش زیادی صورت گیرد(نیدریت[2] ، 2005).
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:15
فهرست:
مهمترین عوامل مؤثر در ازدواج موفق عبارتند از:
اسرار ازدواج موفق
دایره المعارف ازدواج موفق
مقدمه و توضیحات:
عوامل ازدواج موفق
ازدواج موفق بستگی به عوامل مختلفی دارد که خیلی از آنها را باید در دوران نامزدی ارزیابی کرد. عوامل دیگری نیز در موفقیت زندگی زناشویی مؤثر است که می توان آنها را بعد از ازدواج شناخت. در ازدواج، سازش دایمی و از خودگذشتگی فراوان لازم است، ولی اگر زن و مرد قبل از ازدواج با یکدیگر در برخی زمینه ها توافق داشته باشند، امکان سازش بعدی بیشتر خواهد بود.
مهمترین عوامل مؤثر در ازدواج موفق عبارتند از:
رشد عاطفی و فکری
درجه رشد عاطفی و فکری فقط بستگی به سن ندارد چون افرادی پیدا می شوند که در سنین ۲۵ سالگی از نظر رشد عاطفی، فکری و اجتماعی کاملاً رسیده و بالغ هستند و برعکس اشخاصی وجود دارند که در سنین خیلی بالاتر هنوز به رشد عاطفی اجتماعی نرسیده اند. از آنجایی که رشد عاطفی، فکری با رشد هوشی رابطه مستقیم دارد لذا اختلاف زیاد بین هوش و معلومات زن و مرد ممکن است باعث بروز اختلاف زناشویی بشود. آنچه به نظر لازم و ضروری می رسد این است که زن و مرد فرق زیادی از نظر طرز تفکر و سلیقه نداشته باشند چون در این صورت با هم توافق نخواهند کرد. البته ممکن است در ازدواجی که زن خیلی با هوش تر از شوهر خود باشد مسأله ای پیش آمد نکند ولی اکثراً خطر از هم پاشیدگی وجود دارد. رشد اجتماعی با رشد فکری عاطفی رابطه دارد چون فردی که از نظر اجتماعی رشد کرده طرز سازش و همکاری را با افراد بهتر می داند و به محدودیتهای خود واقف است، انتظارات اجتماعی را درک می کند و از بحران های دائمی زندگی جلوگیری می کند. به عبارت دیگر پختگی روانی و رشد اجتماعی عاطفی باعث می شود که همسران معایب یکدیگر را بپذیرند، نقایص یکدیگر را بپذیرند، نقایص یکدیگر را به رخ هم نکشند و در حالات مختلف انعطاف پذیری داشته و واکنش مناسب نشان دهند.