اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود درس پژوهی هدیه های آسمانی پایه پنجم میراث پیامبر

اختصاصی از اس فایل دانلود درس پژوهی هدیه های آسمانی پایه پنجم میراث پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود درس پژوهی هدیه های آسمانی پایه پنجم میراث پیامبر


دانلود درس پژوهی هدیه های آسمانی پایه پنجم میراث پیامبر

درس پژوهی هدیه های آسمانی پایه پنجم میراث پیامبر

تعداد صفحات:24

فرمت فایل:ورد

 

 

 

 

 

 

چکیده

آدمی از آغاز بر آن بوده است که تاریکی های جهان را به نور آگاهی و دانش و اندیشه روشن نماید تا بتواند به افق های دورتر دانایی و دانش اوج بگیرد. در این میان اشتغال به نشر و پژوهش در علوم موهبتی است ایزدی که معلمان را به مراتب عالی الهی می رساند. و باری گران و مسئولیتی عظیم را بردوش این جماعت قرار می دهد. جستار پیش رو، حاصل این عشق و احساس وظیفه ی توأمان است.

درس پژوهی برگردان واژه ژاپنی jugyokenkyu بمعنی مطالعه یا پژوهش تشکیل شده است .kenkyu بمعنی درس و jugyo بمعنای مطالعه یا پژوهش است . معادل انگلیسی درس پژوهی Lesson study است .

درس پژوهی به زبان ساده مطالعه و پژوهش جمعی پیرامون عمل تدریس است . بعنوان یک معلم حرفه ای بیا و در روش تدریس خود تامل کن! حتما روش بهتری برای تدریس وجود دارد . اما این بار نه به تنهایی، بلکه با یک گروه از معلمان هم رشته ، روش خود را مورد مطالعه و آزمون قرار دهید ، با هم با نقد شرایط موجود و در جهت نیل به وضع موجود طرح مساله نمایید ، در جهت شناخت بهترین روش ممکن پژوهش کنید ، نتایج پژوهش را در کلاس درس و بصورت طبیعی بیازمایید ، نتیجه آزمایش را نقد کنید ، طرح را اصلاح و دوباره در یک کلاس دیگر آن را اجرا نمایید ، نتایج پژوهش خود را منتشر و در اختیار دیگران قرار دهید .

به این ترتیب شما گام در مسیر درس پژوهی نهاده اید روشی که پایه توسعه مستمر حرفه ای شماست و شما را در مسیر یک معلم حرفه ای و فکور به حرکت وا می دارد !

در این درس پژوهی سعی بر این است که دانش آموزان به طور کامل با مفاهیم کامل درس آشنا گردند و مشکلات و معایب تدریس در این باره برطرف گردد.


مقدمه :

همانطور که می دانیم درس پژوهی شکل اولیه ای از توسعه ی حرفه ای معلمان می باشد که هدف عمده آن بهبود مستمر تدریس می باشد به گونه ای که دانش آموزان بتوانند مطالب را به شیوه ی موثر تری بیاموزند.گروه درس پژوه تلاش می کند طرح درس خود را نقد و بررسی و به شیوه بهینه اصلاح نماید. طرح درس مشارکتی رمز موفقیت معلمان می باشد. برای معلم درس پژوه تمام کردن کتاب مهم نیست، یادگیری و فهمیدن دانش آموزان مهم است. درس پژوهی به معلمان یاد می دهد که در کلاس صرفا یاددهنده نباشند بلکه یادگیرنده نیز باشند.ملاک سنجش در موفقیت درس پژوهی یادگیری معلمان است نه تولید یک درس. تهیه طرح درس بهتر نتیجه جانبی و ثانوی فرآیند است اما نه هدف اولیه آن.

منطق درس پژوهی ساده است اگر می­خواهید آموزش را بهبود بخشید، اثر بخش­ترین جا برای چنین کاری، کلاس درس است. اگر شما این کار را با درس­ها شروع کنید، مسئله­ی چگونگی کاربرد نتایج تحقیق در کلاس درس ناپدید می شود.در اینجا بهبود کلاس درس در درجه­ی اول اهمیت است. درس پژوهی یکی از راههای ارتقا و دستیابی به شیوه های نوین تدریس و کنار گذاشتن شیوه ها و روشهای سنتی است . معلمین مقطع ابتدایی چند سالی است که تلاش می کنند تا بلکه بتوانند با شرکت درجشنواره ی الگوهای نوین تدریس خدمتی در این راستا به نظام تعلم و تربیت کشور به عنوان مهمترین رکن آینده ساز کشور کمکی کرده باشند .

ما در قسمت مبانی علمی و نظری به سه مبحث پرداخته ایم : اول ، طراحی منظم آموزشی یا همان طرح درس ، دوم ؛روشهای تدریس ، سوم ؛هدفهای سه گانه ی تعلیم وتربیت .


دانلود با لینک مستقیم


دانلود درس پژوهی هدیه های آسمانی پایه پنجم میراث پیامبر

دانلود تحقیق رفتار پیامبر با کودکان

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق رفتار پیامبر با کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق رفتار پیامبر با کودکان


دانلود تحقیق رفتار پیامبر با کودکان

 

مشخصات این فایل
عنوان: رفتار پیامبر با کودکان
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 25

این مقاله درمورد رفتار پیامبر با کودکان می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله رفتار پیامبر با کودکان می خوانید :

مهرورزى, مهم ترین ابزار تربیت
زمانى که آهن, نرم و گداخته شود به هر صورت که بخواهیم شکل مى پذیرد. ((مهر ورزى)) به افرادـ به ویژه کودکان ـ همان حرارتى است که افراد را نرم, تسلیم و گوش به فرمان مى سازد.
تربیت نوعى کوشش براى نفوذ در ناخود آگاه افراد است. رنج و اندوه ها, آرزوها, شکست ها و گفته هاى ناگفته پیوسته در ضمیر ناخودآگاه جاى مى گیرند. پیرامون این ضمیر, مإمورانى آماده به خدمت وجود دارند که مانع از نفوذ دیگران بدان مى شوند. از طرفى تا فردى به درون آن راه نیابد نمى تواند به اسرار آن پى ببرد و راه حلى براى مشکل آن ارائه کند.
پدر و مادرى که ابزار نفوذ به ناخودآگاه فرزندان خود را نشناخته و شیوه ورود به آن را ندانند هیچ گاه نخواهند توانست ارتباط صمیمى با ایشان برقرار سازند; دردهایشان را بشناسند و درمان کند.
))مهرورزى به کودک)) از مهم ترین ابزار نفوذ به ضمیر ناخودآگاه اوست. زمانى که فردى به کودک محبت و مهربانى مى کند, قلب او را در اختیار مى گیرد و آرام آرام مى تواند از رنج هایش آگاه شود و راه درمانش را شناسایى و دنبال نماید.
امیرمومنان على(ع) مى فرماید: از همان کودکى, پیامبر خدا(ص) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و همسخن وى بودم.... او مرا در کنار خود مى نشانید و بر سینه خویش جاى مى داد و در بسترش[ کنار خود] مى خوابانید, به طورى که تنم را به تن خویش مى چسباند و بوى خوش خود را به مشامم مى رساند. (23(
من پیوسته در پى او روان بودم, مانند بچه در پى مادر. هر روز براى من از اخلاق خود نمونه اى آشکار مى ساخت و مرا به پیروى از آن وامى داشت. در سال[چند روزى را] در غار حرا خلوت مى گزید. من او را مى دیدم و جز من کسى او را نمى دید....او مرا از کودکى در دامن خود پروراند و... هزینه زندگى مرا بر عهده گرفت. در هر صبح و شام یک نشست خصوصى با او داشتم که در آن احدى جز من و او شرکت نمى کرد. در این اوقات, من با او بودم و هر جا که او مى رفت و از هر درى که سخن مى گفت, من با او همراه و هماهنگ بودم.(24)
نیز در همین باره مى نویسند: زمانى که رسول خدا(ص) کودکان انصار را مى دید بر سر آنان دست مى کشید و به آنان سلام مى کرد و دعایشان مى فرمود.(25) روزى پیامبر(ص) از راهى مى گذشت که کودکان بازى مى کردند. چون نگاهش به یکى از آن ها افتاد نزد او نشست و پیشانى او را بوسید و به وى محبت نمود...و فرمود: روزى دیدم این کودک با فرزندم حسین بازى مى کند و خاک هاى زیر پاى حسین را برمى دارد و به صورت خود مى مالد. چون او از دوستان حسین است من هم او را دوست دارم.(26(
گاه مى شد کودکى را نزد آن حضرت مىآوردند و او در دامن حضرت, خود را خیس مى کرد. اطرافیان با پرخاش به کودک مى کوشیدند از کار او جلوگیرى کنند و وى را از دامن رسول خدا(ص) جدا سازند, که آن حضرت آنان را از این کار باز مى داشت و مى فرمود: با تندى از ادرار کردن کودک جلوگیرى نکنید. سپس کودک را به حال خود رها مى کرد تا حاجتش برآورده شود. آنگاه خود مى رفت و لباسش را تطهیر مى کرد.(27(
روزى آن حضرت با گروهى از مردم نماز جماعت مى خواند. در هنگام سجده, حسین(ع) که کودکى خردسال بود, بر پشت رسول خدا(ص) مى نشست و پاهایش را حرکت مى داد. وقتى پیامبر(ص) سر از سجده بر مى داشت او را مى گرفت و کنار خود روى زمین مى گذاشت و در سجده دیگر این رفتار حسین(ع) و آن حضرت تکرار مى شد. فردى یهودى که شاهد این صحنه بود پس از نماز به رسول خدا(ص) گفت: با کودکان خود طورى رفتار مى کنید که ما هرگز رفتار نکرده ایم. حضرت فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ایمان داشتید با کودکان خود مهربان بودید.
آن مرد پس از مشاهده آن رفتار و شنیدن این سخن, مسلمان شد.(28(
7. مفهوم دیگر بوسیدن
بزرگترى که کودکى را مى بوسد بدین وسیله به او اظهار علاقه مى کند و به کودک احساس آرامش, امید و شادمانى دست مى دهد. با بوسه دیگران درمى یابد که هستند کسانى که به وى علاقه مندند و خواهان اظهار محبت به اویند.
این عمل نوعى اظهار علاقه غیر زبانى است. در جایى که زبان به هر علت از اظهار علاقه باز مى ایستد, لب این نقش را ایفا مى کند. شاید یکى از علت هایى که کودکان بیش از بزرگسالان از بوسه لذت مى برند, به همین سبب است که آنان را ـ به ویژه در سنین طفولیت ـ نمى توان چندان با اظهار علاقه هاى زبانى خشنود ساخت و علایق خود را به ایشان ثابت کرد و بدین وسیله بدان ها آرامش و امید بخشید.
آنان با بوسه والدین به علاقه ایشان به خود پى مى برند و چون خود را مورد علاقه کسى مى بینند آرام مى گیرند, پرخاش نمى کنند, فریاد نمى زنند و با دروغ و شیطنت نمى کوشند سبب جلب توجه والدین را فراهم آورند. آنها از این بوسه ها اطمینان مى یابند که محبوب پدر ومادرند و آنان از وجود ایشان ناخرسند نیستند. این اظهار علاقه وقتى در حضور دیگران باشد تإثیرگذارتر است.
افزون بر این همه, بوسه براى کودکان معناى حیات دارد, در سنین طفولیت بیش از حس بویایى, بینایى و شنوایى, حس چشایى و لامسه او فعالیت مى کند و مفهوم بودن خود را با این دو حس درک مى کند. بوسه ها براى کودک مفهومى بسیار لطیف تر و عمیق تر از آن دارد که ما مى پنداریم. هر بوسه براى او مفهوم و اثرى ویژه و تازه دارد و تکرار آن برایش تکرارى نیست. به همین میزان که بزرگسالان از بوسه بیش از اندازه دلتنگ مى شوند, خردسالان ـ به ویژه نوزادانـ از آن خشنود مى گردند.
حال شاید تعجب انگیز باشد اگر بشنویم که رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: کسى که فرزند خود را ببوسد خداوند براى او یک حسنه[ در قبال هر بوسه] مى نویسد. (29) بر پایه همین رهنمود است که امام صادق(ع) مى فرماید: فرزندان خود را بسیار ببوسید. زیرا به خاطر هر بار بوسیدن, خداوند درجه اى به شما عنایت خواهد کرد. (30)
ابن عباس مى گوید: من نزد پیامبر(ص) بودم. بر زانوى چپ خود, فرزندش ابراهیم قرار داشت و بر زانوى راست, حسین(ع). آن حضرت هر دم گاه ابراهیم را مى بوسید, گاه حسین را.(31) نیز در روایت مى خوانیم: آن حضرت دخترش فاطمه(س) را خیلى زیاد مى بوسید.(32) شب ها پیش از خوابیدن, او را مى بوسید و صورت خود را بر سینه دخترش مى نهاد و براى او دعا مى کرد.(33)
نیز مى نویسند: روزى مردى نزد پیامبر خدا(ص) آمد و گفت: من ده فرزند دارم که تاکنون هیچ یک از ایشان را نبوسیده ام[ .بر طبق روایتى دیگر گفت: تاکنون هیچ کودکى را نبوسیده ام] همین که او از نزد رسول خدا(ص) دور شد, آن حضرت فرمود: این مرد از نظر من از دوزخیان است.(34)
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله رفتار پیامبر با کودکان

او همواره به کودکان سلام مى کرد
1. کوشش براى تولد فرزندان سالم
2. توجه به سلامت جسمى و روحى مادر
3. پیشگیرى بهتر از درمان
4. درمان روحى با اعطاى شخصیت
5. توجه به بهداشت روانى کودکان
6. مهرورزى, مهم ترین ابزار تربیت
7. مفهوم دیگر بوسیدن
ب. راز همبازى شدن با بچه ها
د. ترک تنبیه

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق رفتار پیامبر با کودکان

مقاله در مورد پیامبر اعظم (ص) و تغییر در فرهنگ جهانی

اختصاصی از اس فایل مقاله در مورد پیامبر اعظم (ص) و تغییر در فرهنگ جهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد پیامبر اعظم (ص) و تغییر در فرهنگ جهانی


مقاله در مورد پیامبر اعظم (ص)  و تغییر در فرهنگ جهانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه20

 

مقدمه:

پزوهش حاضر که مجموعه ای خلاصه از چند مقاله برتر در مجلات و نمایه های موجود در مجموعه کتابخانه مرگزی آستان قدس رضوی و تالار اطلاع رسانی و نمایه موجود در بنیاد پژوهشهای اسلامی مشهد و همچنین چند پایگاه اطلاع رسانی اینترنتی می باشد، گامی است که نگارنده با هدف آگاهی رساندن به قشر جوان و دانشجویان عزیز، در خصوص اخلاق و سیره نبوی و با نگرش موضوعی به تأثیر آنها در حوزه فرهنگ، برداشته است.

 آنچه که سبب گردآوری این مجموعه شد، معرفی و آشنا کردن سنت و آداب و رسوم اصیل اسلامی به دانشجویان عزیز بود از آن لحاظ که شاید هنوز کمتر ادبیاتی در مورد بررسی وضعیت کنونی جهان اسلام با وضعیت جامعه اسلامی در آغاز بعثت، وجود دارد. امید است با توجه به شرایط کنونی حاکم بر جهان و در حالی که استکبار جهانی به سردمداری آمریکای جهانخوار، در پی تضعیف مبانی دینی جوامع اسلامی از راه فرهنگ و سنتهای موجود در میان این سرزمینها می باشد، پژوهش حاضر که قسمت اصلی بخش اول آن را مصاحبه تشکیل میدهد گامی به سوی افقهای روشنتر در راه روشنگری دینی باشد. 

یونس ثابتی

بخش اول:

 

پیامبر(ص)،آغازگر تغییردر فرهنگ جهانی

پیامبر عظیم الشأن خدا(ص)، با توجه به فضای جامعه و نیازهای موجود، پروژه تغییر فرهنگی عظیمی را آغاز نمودند و در مدت رسالت خود به آن همت گماشتند.ضرورت و چگونگی ایجاد این تغییر، دلایل و لزوم کاربرد شیوه پیامبر (ص) در عصر حاضر را با علامه سید جعفر مرتضی العاملی مورخ نامی جهان اسلام به بحث گذاشته ایم.

   پرداختن به مسأله فرهنگ با هر رویکردی، یکی از مهمترین دغدغه های ایدئولوگ های جوامع مختلف بوده و هست. اهمیت این بحث، در نوع هدایت انبیای الهی که همگی به نوعی مبنای فرهنگی داشته اند، نهفته است. اما التقاط گری و امتزاج سنت های باطل اقوام گوناگون با فرهنگ الهی انبیا، زمینه انحراف فرهنگی را در میان پیروان ادیان مختلف ایجاد کرد، تا جایی که آن سنت ها کم کم بر ارزشهای فرهنگی ادیان الهی غلبه کرد و باعث کمرنگ شدن نقش آنان گردید.خداوند بنا به سنت الهی و جهت اتمام حجت بر بندگان خود، آخرین پیامبر را بر انگیخت و تولدی دیگر را در زندگی بشر رقم زد، تولدی که مبنای تحولات فرهنگی فراوانی در جامعه بشری شد.

 عصر پیامبر (ص)، عصر پیدایش خرده فرهنگ های باطل که خود را به ادیان ابراهیمی منتسب می کردند، بوده است، براساس همین نیاز، خلأ وجود یک فرهنگ هدایتگر الهی احساس می شد وحضورپیامبرخاتم(ص)، پایان این احساس ناخوشایند بود.

لازم به یادآوری است، علامه سید جعفر مرتضی، مورخ شیعه لبنانی اکنون در جبل عامل زندگی می کند و سالها از عمر خویش را در حوزه علمیه قم به تحصیل و تدریس و تحقیق پرداخت، یکی از معروفترین تألیفات ایشان، اثر ارزشمند الصحیح من سیرة النبی است که در سال 1372 به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد.

 * اگر اجازه بدهید، گفتگو را با بررسی وضعیت فرهنگی جهان در عصر پیامبراعظم(ص) آغاز کنیم...

 **قبل از پاسخ گفتن به سؤال شما، به عنوان مقدمه تعریف فرهنگ را مد نظر قرار می دهیم، که آیا فرهنگ تنها ارزشهای معنوی است یا فراتر از آن است و شامل همه سنت ها، عادات، رفتارها و ... می شود؟ فرهنگ مجموعه ای از ارزشها، عادات، رفتار و سنت های هر قوم است و به همین نسبت در عصر بعثت پیامبر (ص) نیز فرهنگ هایی که بهتر است از آنها به عنوان خرده فرهنگ یاد کنیم، وجود داشتند.

 این فرهنگ ها گر چه بعضاً باقی مانده فرهنگ ادیان الهی و ابراهیمی بودند اما با ضد ارزشهای موجود در جامعه و فرهنگ اقوام و ملل مختلف آغشته شده بود و به عبارت دیگر آن فرهنگ ها مد نظر انسان ها بود. در واقع مقاصد، تمایلات و ایده های برخاسته از ارزشهای آن جوامع زیر بنای فرهنگ های آن ملل را تشکیل می داد.

 حال آنکه این تمایلات گاه مربوط به مسایل متافیزیکی و ماورایی است و گاه به مسایل نفسانی بر می گردد.

 بالاخره آن فرهنگ ها ناشی از تفکر و خواست های مادی بشر بود البته شاید بقایا و شمه ای از ارزشهای ادیان الهی و ابراهیمی در آن یافت می شد. اینگونه بود که تشخیص حق از باطل در این فرهنگ ها برای مردم بسیار سخت و بعضاً ناممکن شده بود؛ مطمئناً این نوع فرهنگ ها به نفع بشر نخواهد بود بلکه به نفع مستکبرین و حکام جور می باشد، چرا که آنان در لوای این فرهنگها منافع خودشان را تأمین می کنند.

 لذا با وجود این فرهنگ ها، جنگها و ستم های فراوانی در حق توده مردم روا می شد، بنابراین وقتی فرهنگی ابزار حکام جور و مستکبرین واقع شود به ضرر مردم جامعه تمام می شود، اما فرهنگ های الهی دارای خصوصیاتی است به نفع مردم و همه طبقات جامعه. فرهنگ های الهی و بخصوص فرهنگ اسلامی قصد تحمیل اهداف نظام ارزشها و نظام دینی خود را ندارند، چرا که اگر مفاهیم ارزشمند این نظام های فرهنگی به نحو شایسته به مردم منتقل شود، ارزشها از ضد ارزشها شناسایی می شود و نظام های برتر فرهنگی جای خود را به خرده فرهنگ های التقاطی خواهند داد.

 *آیا وجود همین نقص ها در خرده فرهنگ های ساخته ذهن و تفکر بشر زمینه رویکرد و گرایش جامعه آن روز را به فرهنگ اسلام فراهم ساخت؟

**فرهنگ اسلام در قالب یک نظام هماهنگ با فطرت وارد میدان شد، آن هم در زمانی که آن فرهنگهای باطل بر زندگی مردم سایه افکنده بودند.

این فرهنگ الهی برخاسته از وحی دو مؤلفه بسیار مهم وجود داشت؛ یکی همان هماهنگی با فطرت بود که عرض کردم و دیگری همسویی با عقل. مسلم است که این نوع فرهنگ ها اثرات بسیار مطلوبی بر رفتار و کردار و زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد.

فرهنگ اسلامی چون دارای این دو مؤلفه مهم - فطرت و عقل - بود توانست جامعه بشری را راهنمایی و هدایت کند. البته برخی مسایل وجود دارد که درک آن برای عقل ممکن نیست و فطرت نیز به آن دسترسی ندارد، لذا به وحی نیاز پیدا می کند که رفتار انسان در زندگی، مطابق واقعیت ها، حقایق و قوانین حاکم بر جهان باشد که توسط پروردگار به ودیعه گذاشته شده است.

بنابراین برخی مسایل وجود دارد که از سنخ فطرت یا عقل نیست بلکه فراتر از آن است، لذا به هدایت های ویژه نیازمند است. بنابراین پیامبران با هدف اینکه انسان جایگاه واقعی خودش را بشناسد و به آن دست یابد و هویت خود را باز یابد، براساس متن وحی پروردگار به فرهنگ سازی جوامع پرداختند.

همانگونه که عرض کردم هدایت بشر یا از طریق فطرت ممکن است یا احکام عقلی و یا وحی. این سه مرحله در رسیدن انسان به واقعیت های انسانی خودش به او بسیار کمک می کند. بنابراین فرهنگ به معنای جعل ارزشها براساس هواهای نفس، احساسات بشر و تمایلات انسانی نیست، بلکه فرهنگ اسلام براساس واقعیت ها و حقایق موجود شکل گرفت و ادامه یافت.

براساس همان اصلی که خدمتتان عرض کردم، پیامبر اسلام (ص) نیز به هدایت بشر همت گماشتند و زمینه ظهور و بروز فرهنگی برخاسته از متن حقایق و خواسته های الهی بشر را ایجاد نمودند تا بشریت با یکدیگر در رسیدن به سعادت همراه شوند.

لذا ما نمی توانیم اصل و ارکان فرهنگ اسلامی را با فرهنگ هایی که برخاسته از خواسته های نفسانی انسان است، با یکدیگر مقایسه کنیم.

 

*حضرت عالی از عدم وجود هماهنگی فرهنگ های موجود در عصر پیامبر(ص) سخن گفتید آیا فرهنگ اسلام توانست پاسخگوی نیازهای انسان در آن زمان و حتی پس از آن باشد و آیا گسترش اسلام در کمتر از یک سده پس از ظهور آن دلیل بر این مسأله است؟

**این بحث بسیار گسترده است. اسلام بر مبنای فطرت، عقل و خواسته ها و نیازهای بشر ظهور پیدا کرد، حکم صادرنمود و به همین دلیل نیز گسترش یافت چون در کلیه احکام زندگی اسلام ریشه های فطری و عقلی و الهی نهفته بود و به این نیازهای روحی، روانی و مادی و معنوی او پاسخ گفت.

بشر چه در عصر بعثت و چه پس از آن تشنه حقایقی بود که از زبان وحی بیان می شد و چون این دستورها و راهنمایی های هدایتگرانه براساس همان سه محور اصلی زندگی بشر بود توانست چه در عصر بعثت و چه پس از آن و حتی اکنون که 14 قرن از بیان آن ها گذشته است، پاسخ دهد.

هر انسانی دوست دارد در محیطی که زندگی می کند، عینیت پیدا کند و یافتن عینیت مستلزم، هویت بخشی به انسان است و این مسأله نیز به شناخت انسان از ابعاد وجودی خودش بر می گردد.

 شناخت ابعاد وجودی و یافتن هویت به اراده خود انسان بر می گردد. انتخاب مسیر صحیح در زندگی، شناخت ویژگیهای شخصیتی، گسترش فضایل و ممانعت از رشد رذایل اخلاقی از جمله این موارد است.

 لذا این موضوع بسیار حساس و دقیق است. وقتی انسان ها شاهد بودند که اسلام مجال ایفای نقش به فطرت و عقل داد، به سمت آن گرایش پیدا کردند.

اسلام و فرهنگ اسلامی به بشر مجال ساختن زندگی متعالی براساس نیازها و خواسته های واقعی اش را داد به همین دلیل رویکرد مردم چه در عصر بعثت و چه پس از آن قابل توجه است. البته کسانی که منافع مادی خود را در خطر می دیدند، با این حرکت انقلابی پیامبر (ص) که تحول روحی عظیمی را در بسیاری از افراد به وجود آورد، مخالفت نمودند و سنگ اندازیهای زیادی هم داشتند، ممانعت های بسیاری را مرتکب شدند و حتی به فرهنگ سازی انفعالی در برابر فرهنگ ناب اسلام پرداختند، چون انسانهایی که به کنه وجودی خودشان پی برده بودند دیگر در مقابل آن تحقیرها که منافی با شخصیت انسانی شان بود ایستادگی می کردند. بنابراین بیشترین کسانی که به اسلام پناه آورده بودند و در سایه اسلام شخصیت یافته بودند، رنج کشیدگان و مظلومین سابق جامعه بودند، چرا که ساخت زندگی براساس نیازها، آرزوها و با اختیار و انتخاب خود، آرزوی هر انسانی است. لذا ما می بینیم که بیشترین کسانیکه علیه پیامبران واکنش داشتند و قیام کردند، بزرگان اقوام بودند و بیشترین پاسخ دهندگان به دعوت انبیا، بردگان و ضعیفان جامعه بوده اند. بنابراین، اگر دعوت انبیا مورد قبول این طیف از جامعه قرار می گرفت، امری منطقی و طبیعی بود.

 

*بی شک در راستای رفع همین نیازهای بشر، پیامبر (ص) پروژه تغییر فرهنگی را در دستور کار خود قرار می دهند، ایشان از چه ابزاری برای ایجاد این تغییر بهره گرفتند؟

** ارجاع بشر به فطرت خود، توجه و اهتمام به احکام و هدایت عقلی، تکوینی، تشریعی و فطری از ابزار هدایت بشر توسط پیامبر (ص) و ایجاد تغییر فرهنگی بوده است.

البته ذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که پیامبر اکرم (ص) چون سایر انبیای الهی بشر را به سمت خودشناسی و سپس خودسازی تشویق می کردند و روح هر انسانی خواستار استقلال در انتخاب و اختیار در گزینش نوع زندگی است، اما این استقلال و اختیار به معنای کنارگیری از هدایت های پیامبر (ص) نبوده و نیست.

 ابزار مهم دیگری که پیامبران و بویژه پیامبر اسلام (ص) در ایجاد این تغییر از آن بهره جستند، استفاده از وزیران، مدیران و کارگزاران لایق است.

 در قرآن آمده است که حضرت موسی (ع) می فرمایند: "واجعل لی وزیرا من اهلی" دقت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد پیامبر اعظم (ص) و تغییر در فرهنگ جهانی

دانلود مقاله پیامبر و اخلاق اسلامی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله پیامبر و اخلاق اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله پیامبر و اخلاق اسلامی


دانلود مقاله پیامبر و اخلاق اسلامی

همانا ذکر اخلاق و اوصاف شریفۀ حضرت رسول (ص) را نگارش دادن بدان ماند که کسی آب دریا را به پیمانه می پیماند یا خواهد جرم آفتاب را از روزن خانه بکوشک خویش درآورد لکن برای زینت کتاب واجب می کند که به مختصری که فراخور این کتاب است اشاره کنیم، بدان که حضرت رسول (ص) در دیده ها با عظمت می نمود و در سینه ها مهابت او بود، رویش از نوری درختشید مانند ماه شب چهارده از میانه بالا اندکی بلندتر بود و بسیار بلند نبود و نرمۀ گوش نمی گذاشت و اگر بلند(1)تر می شد میانش را می شکافت(2) و بـــر دو طــرف سر می افکند و رویش سفید و نورانی بود و گشاده پیشانی بود و ابرویش باریک و مقدس و کشیده بود و رگی در میان پیشاپیش بود که هنگام پر می شد و بر می آمد و بینی آن جناب باریک و کشیده بود و میانش اندکی برآمدگی داشت و نوری از آن می تافت و محاسن شریفش انبوه بود و دندانهایش سفید و براق و نازک و گشاده بود و گردنش در صفا و نور و استقامت مانند گردن صورتهائی بود که از نقره می سازند و صیقل می زنند.

اعضای بدنش همه معتدل و سینه و شکمش برابر یکدیگر بود. میان دو کتفش پهن بود و سر استخوانهای بندهای بدنش قوی و درشت بود و اینها از علامات شجاعت و قوت است و در  میان عرب ممدوح است، بدنش سفید و نورانی بود و از میان سینه تا نافش خط سیاه باریکی از مو بو مانند نقره که صیقل زده باشند و در میانش از زیادتی صفا خط سیاهی نماید و پستان ها را طرف سینه و شکم آن حضرت از مو عاری بود و ذراع و دوشهایش مو داشت انگشتانش کشیده بود، ساعدها و ساقش صاف و کشیده بود، کف پاهایش هموار نبود، بلکه میانش از زمین دور بود و پشت پاهایش بسیار صاف و نرم بود، به حدی که اگر قطره آبی بر آنها ریخته می شد ، بند نمی شد و چون راه می رفت قدمها را بر دوش متکبران بر زمین نمی کشید و باتانی و وقار راه می رفت و چون به جانب خود ملتفت می شد که با کسی سخن بگوید به روش ارباب دولت بگوشۀ چشم نظر نمی کرد ، بلکه با تمام بدن می گشت و سخن می گفت : و در اکثر احوال دیده اش بزیر بود و نظرش بسوی زمین زیاده بود و هر که را می دید مبادرت به سلام می نمود و اندوهش پیوسته بود و فکرش دائم و هرگز از فکری و شغلی خالی نبود و بدون احتیاج سخن نمی فرمود و کلمات جامعه می گفت که لفظش اندک و مغیش بسیار بود و از افادۀ مقصود قاصر نبود و ظاهر کننده حق بود و خویش نرم بود و درشتی و غلظت در خلق کریمش نبود و کسی را حقیر نمی شمرد و اندک نعمتی را عظیم می دانست ، هیچ نعمتی را مذمت نمی فرمود اما خوردنی و آشامیدنی را مدح هم نمی فرمود و از برای فوت امودنیا بغضب نمی آمد و از برای خدا چنان بخشم درمی آمد که کسی او را  نمی شناخت و چون اشاره می فرمود بدست اشاره می نمود که بچشم درمی آمد که کسی  او را نمی شناخت و چون اشاره می نمود که بچشم و ابرو و چون شاد می شد دیده بر هم می گذاشت و بسیار اظهار فرح نمی کرد و اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و کم بود که صدای خنده آن حضرت ظاهر شود و گاه دندانهای نورانیش مانند دانه های تگرگ ظاهر می شد، د ر خندیدن و هر کس را بقدر علم و فضیلت در دین زیادتی می داد و در خور احتیاج متوجه ایشان می شد و آنچه بکار ایشان می آمد و موجب صلاح امت بود برای ایشان بیان می فرمود و مکرر می فرمود که حاضرات آنچه از من می شوند به غائبان برسانند و می فرمود که برسانند بمن  حاجت کسی را که حاجت خود را بمن نتواند رسانید و کسی را بر افزایش و خطای سخن مؤاخذه نمی فرمود و صحابه داخل می شدند به مجلس آن حضرت طلب کنندگان علم و متفرق نمی شدند مگر آنکه از حلاوت علم و حکمت چشیده بودند و از شهر مردم در حذر بود اما از ایشان کفاره نمی کرد و خوشروئی و خوشخوئی را از ایشان دریغ نمی داشت و جستجوی اصحاب خود می نمود و احوال ایشان می گرفت و هرگز غافل از احوال مردم نمی شد مباد که غافل شوند و بسوی باطل میل کنند و نیکان خلق را نزدیک خود جای می داد و افضل خلق ترد او کسی بود که خیرخواهی او برای مسلمانان بیشتر باشد و بزرگترین مردم نزد او کسی بود که مراسات و معاونت و احسان و یاری مردم بیشتر کند. و آداب مجلس آن حضرت چنین بود که در مجلسی نمی نشست و بر نمی خاست مگر با یاد خدا و در مجلس جای مخصوص برای خود قرار نمی داد و نهی می فرمود از این و چون داخل مجلس می شد و در آخر مجلس که خالی بود می نشست و مردم را باین امر می فرمود و بهر یک از اهل مجلس خود بهره از اکرام و التفات می رسانید و چنان معاشرت می فرمود که هر کس را گمان آن بود که گرامی ترین خلق است نزد او و با هر که می نشست تا او اراده برخاستن نمی کرد بر نمی خاست و هر که او حاجتی می طلبید اگر مقدور بود روا می کرد والا بسخن نیکی و وعده جمیلی او را راضی می کرد و خلق عیش همه خلق را فرا گرفته بود و همه کس نزد او در حق مساوی بود.

مجلس شریفش مجلس بردباری و حیا و راستی و امانت بود و صداها در آن بلند نمی شد و بد کسی در آن گفته نمی شد و بدی از آن مجلس مذکور نمی شد و اگر از کسی خطائی صادر می شد نقل نمی کردند و همه با یکدیگر در مقام عدالت و انصاف و احسان بودند و یک دیگر را به تقوی و پرهیزکاری وصیت می کردند در مقام تواضع و شکستگی بودند پیران را توقید می کردند و بر خردسالان رحم می کردند و غریبان را رعایت می کردند و سریت آن حضرت با اهل مجلس چنان بود که پیوسته گشاده رو و نرم خو بود و کسی از همنشینی او متضرر نمی شد و سرا بلند نمی کرد و فحش نمی گفت و عیب مردم نمی کرد و بسیار مدح مردم نمی کرد و اگر چیزی واقع می شد که مرضی طبع مستقیمش نبود تغافل می فرمود و کسی از او ناامید نبود و مجادله نمی کرد و بسیار سخن نمی گفت و قطع نمی فرمود سخن احدی را مگر آن که باطل گوید و چیزی که فایده نداشت متعرض آن نمی شد و کسی را مذمت نمی کرد و احدی را سرزنش نمی فرمود و عیبها و لغزشهای مردم را تفحص نمی نمود و بر سوء ادب غریبان و اعرابیان صبر می فرمود حتی اینکه صحابه ایشان را به مـــجلس می آوردند که ایشان سئوال کنند و خود مستفید شوند.

هان ای مردم مکر نکنید و از عقایم سرقت روا مدارید و کفار را بعد از قتل چشم و گوش و دیگر اعضاء قطع نفرمائید و پیران و اطفال و زنان را نکشید و رهبانان را که در غارها و بیغوله ها جای دارند بقتل نرسانید و درختان را از بیخ ترنید جز آن که مضطر باشید و نخلستان را مسوزانید و به آب غرق مکنید و درختان میوه دار را بر نیاورید و حرث و زرع را مسوزانید باشد که هم بدان محتاج شوید و جانوران حلال گوشت را نابود نکنید جز اینکه از بهر قدرت لازم افتد و هرگز آب مشرکان را با زهر آلوده سازید و حیلت میارید و هرگز آن حضرت با دشمن جز این معاملت نکرد و شبیخون بر دشمن ترد و از هر جهادی جهاد با نفس را بزرگتر می دانست.

شامل 12 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیامبر و اخلاق اسلامی

تعامل پیامبر با اقوام و مللهای مختلف

اختصاصی از اس فایل تعامل پیامبر با اقوام و مللهای مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تعامل پیامبر با اقوام و مللهای مختلف


تعامل پیامبر با اقوام و مللهای مختلف

تعامل پیامبر با اقوام و مللهای مختلف 

22 صفحه

پیامبر از طرف خداوند مامور بود شخصاً با اسیران گفتگو کند و آنان را ارشاد و تبلیغ نموده و به آنان امید بدهد .

کفتگوی مستقیم بالاترین شخصیت با اسیر کافر محارب ، بالاترین عنایت اسلام و رسول خدا به اسیران است .

طبق فرمان خدا که دستور می دهد : اگر مخالفان تمایل به صلح نشان دادند تو نیز دست آنها را عقب نزن و تمایل نشان بده رفتار پیامبر با مخالفان ، بر همین اساس بود . البته در سوره انفاق آیه 58 می خوانیم : هر گاه از توطئه دشمن و نداشتن حسن نیت او بویی بردی ، فوراً با اعلام قبلی ، پیمان را لغو کن . این قرآن است که می فرماید : یهود و نصارا را در مسائلی که مورد توافق هر دو دسته است به وحدت و همکاری دعوت کن .


دانلود با لینک مستقیم


تعامل پیامبر با اقوام و مللهای مختلف