اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد نظریات اخلاقى در آیینه حقوق

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد نظریات اخلاقى در آیینه حقوق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد نظریات اخلاقى در آیینه حقوق


دانلود تحقیق کامل درمورد نظریات اخلاقى در آیینه حقوق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 27

 

نظریات اخلاقى در آیینه حقوق

چکیده:

در این مقاله، ضمن معرفى اجمالى برخى نظریه‏هاى غالب اخلاقى، انعکاس این نظریه‏ها در مقررات حقوقى بررسى مى‏شود . اخلاق حق مدار که عمدتا وامدار سیستم اخلاقى کانتى است، به عنوان نظامى اخلاقى، موجه و مبناى استاندارد و هنجارهاى حقوق بشرى است . اخلاق نفع نگار با تمرکز بر مصلحت عمومى، به عنوان ملاک اصلى اخلاقى بودن هنجار، اصولا نمى‏تواند به عنوان مبناى اخلاقى در زمینه حقوق بشر قرار گیرد . اخلاق فضیلت مدار با وجود کاربرد آن در تربیت فضیلت محورانه افراد، قادر به ارائه نظریه عدالت و در نتیجه، ایجاد سیستمى حقوقى نخواهد بود . از سوى دیگر تاکید بر فضیلتها در باز توزیع امکانات اجتماعى، اعم از ثروت و قدرت و معرفت مى‏تواند روحیه دورنگى و نفاق را گسترش داده و در عمل مروج رذیلت و نه فضیلت‏باشد . اخلاق نوع دوستانه على‏رغم این واقعیت که در گفتمانى فمنیستى متولد شده است، ضرورتى ندارد در همان حوزه باقى بماند و مى‏تواند، در نظام حقوقى به عنوان مکملى براى اخلاق حق مدار مطرح باشد . نگارنده در این مقاله به این نتیجه خواهد رسید که نظام حقوقى موجه و در عین حال کارا نمى‏تواند، تنها بر یک نظریه اخلاقى تکیه زند، بلکه بایستى انعکاسى از تلفیق نظریات اخلاقى مختلف باشد .

مقدمه

رابطه اخلاق و حقوق از جمله مسائل مهم و مطرح در فلسفه حقوق است . در برخى نظامهاى فلسفى این مساله از چنان غنا و گستردگى برخوردار شده که مى‏توان گفت، فلسفه حقوق آنها، به رشته‏اى که بخش عمده‏اى از ادبیات آن، حول این مساله متمرکز بوده، تبدیل شده است . براى مثال، چنانچه راجر شاینر (Roger A.Shiner) به درستى بیان داشته، در فلسفه حقوق تحلیلى مسائل متعدد و گوناگونى به بحث رابطه حقوق و اخلاق مربوطه گشته آن گونه که مقاله‏اى در این زمینه به سادگى مى‏تواند به تحقیقى پیرامون فلسفه حقوق بطور عمومى - و نه تنها رابطه اخلاق و حقوق تبدیل گردد . (1)

از همین رو نویسندگانى که درباره رابطه اخلاق و حقوق بحث مى‏کنند، در همان ابتداى بحث تلاش بر مضیق کردن محدوده تحقیق به جنبه‏اى خاص از این مساله را دارند .

نگارنده نیز براى گریز از بررسى ابعاد گوناگون رابطه حقوق و اخلاق، به بررسى این پرسش خواهد پرداخت که نظریات گوناگون اخلاقى مطرح، در نظامهاى فلسفى معاصر، چه تاثیر و انعکاسى در جهت‏گیریهاى حقوقى مى‏تواند داشته باشد . طبیعى است نمونه‏ هاى حقوقى در حد تبیین موضوع ارائه خواهد شد .

تقسیم بندى کلى نظریات اخلاقى

نظریات اخلاقى از نقطه نظرات گوناگونى قابل تقسیم هستند . در این نوشتار از آن جا که عمده توجه نگارنده، بر تاثیر این نظریات بر جهت گیریهاى حقوقى است، این نظریات را تحت عنوانهاى کلى زیر بررسى مى‏کنیم .

الف - نظریات اخلاقى عمل مدار

ب - نظریات اخلاقى فضیلت مدار

ج - اخلاق نوع دوستانه

اخلاق نوع دوستانه از جمله رویکردهاى اخلاقى است که نگارنده بطور خاصى به عنوان مکملى بر اخلاق حق مدار آن را بررسى مى‏کند . طبیعى است که اخلاق نوع دوستانه خود از یک منظر عمل مدار و از منظرى دیگر مى‏تواند فضیلت محور تلقى شود، اما این نظریه در چارچوب گفتمانى هیچ یک از دو رویکرد مذکور قرار نمى‏گیرد .

پس از معرفى اجمالى هر کدام از اینها تقسیمات احتمالى هر کدام را بیان نموده و با ذکر نمونه‏اى، تاثیر هر کدام در جهت‏گیرى نظام حقوقى بیان خواهد شد . چنانچه خواهیم دید، هیچ کدام از نظریات، به تنهایى نمى‏تواند هادى و راهنماى کاملى، براى یک نظام حقوقى باشد; از این رو نگارنده، اعمال ترکیبى نظریات گوناگون را پیشنهاد مى‏دهد .

نظریات اخلاقى عمل مدار 2

در این رویکرد پرسش و عنایت اصلى اخلاق، بر درستى و نادرستى عمل خواهد بود . پرسش اصلى این است که انجام چه کارى، درست (Right) و چه عملى نادرست و غلط (Wrong) است . به دیگر سخن پرسش اصلى این است «من چه باید انجام دهم‏» ؟ نظریات اخلاقى عمل مدار در پى یافتن پاسخ این پرسش هستند که عمل اخلاقى چیست؟ و چه باید انجام دهیم . آنچه در این نظریات عمده مى‏شود عمل است و البته تعریف و توجیه فلسفى عمل اخلاقى .

ذکر این نکته ضرورى است که مراد نگارنده از عمل گرایى بطور خاص نظریاتى هستند که بر عمل اخلاقى در برابر صفت‏حسنه اخلاقى متمرکز هستند . از این رو حتى سود انگاران قاعده محور نیز از این نقطه نظر به عنوان نظریه‏اى عمل مدار طبقه بندى خواهد شد . مثال کانت‏به عنوان یکى از بزرگترین فیلسوفان اخلاقى که در سنت عمل مدار تلاش وافرى در تعریف و توجیه عقلانى عمل اخلاقى داشته، و در نهایت‏با طرح مساله پیروى از آموزه‏هاى آمره اخلاقى که در فرایند تعقل به دست آمده‏اند، باید و نبایدهاى اخلاقى خود را بیان مى‏دارد . تست و آزمون «قانون فراگیر و جهان شمول‏» که ریشه در عقلانیت عملى انسان دارد، دستاورد ماندگار نظریه اخلاقى کانت است . (2)

تفسیرها و قرائتهاى گوناگونى از کانت ارائه شده که یکى از مهمترین و پرنفوذترین آنها قرائت‏حق مدار (of Rights Ethics) که ما در مباحث آینده به آن خواهیم پرداخت .

نظریات اخلاقى نتیجه گرا (Concequentialism) نیز گونه‏اى دیگر از نظریات اخلاقى عمل مدار است . نتیجه گرایان گر چه، در عمل مدارى مشترک با نظریات کانتى هستند، ولى در حقیقت رقیبان جدى و مطرح نظریات کانتى هستند . نظریات اخلاقى نفع انگار (Utilitarianism) مهمترین مثال و مورد شاخص نظریات اخلاقى نتیجه گرا هستند . (3)

نتیجه گرایان و بالطبع نفع انگاران نیز در پى ترسیم و تبیین و توجیه عمل اخلاقى هستند . انجام چه کارى درست و چه کارى نادرست است . چه کارى را باید انجام داد و از انجام چه کارى باید اجتناب کرد . جرمى بنتام و جان استوارت میل از نفع انگاران معروف فلسفه حقوق هستند که تلاش براى ارائه ملاکهاى معین، در تعریف عمل اخلاقى دارند . بنتام گرچه مبدع اصلى و بنیادین نفع مدارى در اخلاق نبوده، اما بى تردید اول کسى است که فلسفه جامع و فراگیرى که پیامدهاى نظریه اخلاقى نفع مدار در نظامهاى حقوقى را نشان مى‏دهد، تبیین و ترسیم کرده است . (4)

نظریه اخلاقى حق مدار در آیینه حقوق (5)

واژه حق که براى سالهاى متمادى در ادبیات فلسفى به معناى درست، در برابر خطا (Right# Wrong) بکار گرفته مى‏شود، پس از عصر روشنگرى بتدریج در معناى دیگر که جمع آن حقوق (حقها) بود، مورد استفاده قرار گرفت . حق به معناى درست‏با فعل ربطى (beto) مورد استفاده قرار مى‏گیرد و حال آن که، حق به این معنا، با فعل داشتن (tohave) بکار مى‏رود . پس باید توجه داشت، وقتى از اخلاق حق مدار سخن مى‏گوییم، از حقى که متعلق داشتن است، بحث مى‏کنیم و نه از حقى که در ترکیب وصفى بودن، بکار برده مى‏شود .

نظام اخلاقى حق مدار، خود شاخه‏اى از رویکرد گسترده‏تر عمل مدار است . (6)

چنانکه دیدیم نظریه‏هاى اخلاقى عمل مدار، حول این محور متمرکز هستند، که چه عملى اخلاقى است و چه عملى غیر اخلاقى و عنایت اصلى آن بر عمل است . نظریه اخلاقى حق مدار حول این محور دور مى‏زند که افراد انسانى (و البته در برخى نظریات جوامع انسانى، حیوانات نیز ممکن است صاحب حق تلقى شوند) اخلاقا داراى چه حقوق و تکالیفى هستند .

و حق حقوقى (Legal Right) از مباحث مطرح در این نظریه اخلاقى است . حق اخلاقى، بر مبناى استدلال عقلانى اخلاقى تعیین و ترسیم مى‏شود . فرد به دلیل انسان بودن، اخلاقا داراى حقوق و وظایفى است . این حقهاى اخلاقى، باید در نظام حقوقى منعکس و به حقهاى حقوقى تبدیل شود . اما انعکاس آن در نظام حقوقى، مساله‏اى جداگانه است که ممکن است، به دلایل خاص اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و . . . چنین نشود . پس داشتن حق اخلاقى توجیه (Justification) خاص خود را دارد، و تبدیل آن به حق حقوقى، فرایند خاص حقوقى کردن یک پدیده را دارد .

تحلیل مفهوم حق (C Onceptual Analysis) مطلب دیگرى است که در قلمرو بحثهاى هنجارى حق، بحث و بررسى مى‏شود . در این زمینه مشهورترین نقطه آغاز در ادبیات موجود، در حال حاضر تحلیل هوفیلد (Hofild) است . (7)

تحلیل مفهوم حق و تفکیک قلمروهاى مختلف آن از بسیارى سوء تفاهمات جلوگیرى کرده و به فهم بهتر نزاعهاى احتمالى و کاربردهاى حق در گزاره‏هاى مختلف اخلاقى و حقوقى کمک شایانى کرد .

نظریه اخلاقى حق مدار که عمدتا وامدار اخلاق کانتى است، 3 تاثیرات شگرفى، چه در حوزه اندیشه سیاسى و چه در قلمرو نظامهاى حقوقى داشته است . نظامهاى دمکراتیک و مردم‏سالار بر مبناى نظام اخلاقى حق مدار توجیه خاص خود را مى‏یابند . پاسخگویى حکومت در برابر شهروندان (Accontability) را مى‏توان تحت تاثیر چنین نظام اخلاقى، بخوبى توجیه کرد . اما دست آورد این نظام اخلاقى را عمدتا باید در عرصه حقوق عموما و حقوق بشر خصوصا دانست . حقوق بشر مدرن را مى‏توان ترجمان نظام اخلاقى حق مدار دانست . گر چه، حقوق بشر معاصر، هم در نظریه حقوق طبیعى (Natural Law Theory) ریشه دارد و هم در نظریه اخلاق کانتى ولى باید توجه داشت که نظریه حقوق طبیعى آن گونه که در حقوق بشر منعکس شده است، خود نیز به گونه‏اى اخلاق حق مدار را توصیه مى‏کند .

تفاوت نظریه حقوق طبیعى و حق مدارهاى کانتى در پیامد این نظریات در قلمرو حقوق بشر نیست، بلکه در نحوه استدلال براى این حقوق است . در حالى که نظریه حقوق طبیعى بر مبناى حق فطرى افراد که ناشى از طبیعت آنها و یا طبیعت جوامع انسانى و یا قوانین متغیر طبیعى است . (9)

و تلاش بر توصیه حقوق بشر، نظریه‏هاى کانتى حق مدارانه بر مبناى اصل غایت‏بودن انسان که نتیجه اخلاقى آن منع استفاده ابزارى از انسان مبناى نظرى حقوق بشر مدرن قرار مى‏گیرد .

اگر طرفداران حقوق طبیعى با مشکل منطقى گذار از است (is) به باید (oughtto) هستند، کانتى‏ها با چنین مشکلى نیز روبرو نیستند . بعلاوه نظریه‏هاى سنتى حقوق طبیعى از ارائه لیست قابل دفاعى از حقوق طبیعى ناتوان بوده‏اند . البته این بدان معنا نیست که این نظریه‏ها هیچ لیست قابل توجهى ارائه نکرده‏اند . سخن در این است که این نظریه‏ها تا آنجا که به قلمرو حقوق طبیعى مربوط مى‏شود، لیست جامع و مانعى نتوانسته‏اند ارائه کنند . با این وجود، نمى‏توان از تلاش وافر جان فینیز (John Finnis) از احیاگران معاصر حقوق طبیعى غافل بود . فینیز با ارائه لیست ارزشهاى هفتگانه پایه (Basicgoods) 4 و به مبارزه طلبیدن دیگران براى تکمیل لیست و یا فرو کاستن یکى از ارزشها به دیگرى تلاش کرد تا حداقل از ابهام ادعاهاى نظریه‏هاى حقوق طبیعى بکاهد و به صورت مشخص در نهایت‏بتواند حقوق طبیعى را در چارچوب مشخص‏ترى ارائه دهد .

همچنان که نمى‏توان از تلاش فینیز براى احیاى نظریه‏هاى حقوق طبیعى، در جهان معاصر به سادگى گذشت (البته این بدان معنى نیست که تلاش اندیشمندانى چون لان فولر lonfuller را نادیده بگیریم (11)

11) تلاش کانتى‏هاى جدید همچون جان رولز (John Rawls) (12) و پیرو صدیق او رونالد دورکین (Ronald Dworkin) را باید با تامل بررسى کرد .

جان رولز با ارائه یک نظریه آزادى مدارانه قرارداد محور (libertariancontactarianand) قرائتى جدید و حق مدارانه از اخلاق کانتى ارائه داد که تاثیر شگرفى بر دیدگاههاى سیاسى و در عین حال جهت‏گیرى نظام حقوقى ایفا کرد .

رولز را به حق مى‏توان به عنوان کسى که ادبیات خاموش و خفته فلسفه هنجارى تحلیلى (Analytic Normativephilosophy) را روح و جان تازه‏اى در نیمه دوم قرن بیستم بخشید بحساب آورد . دو اصل بنیادین نظریه عدالت رولز که به اعتقاد او، مردم در وراى پرده غفلت (veilofignorance) در یک قرارداد فرضى ( بر آن توافق دارند، یعنى (13) حداکثر آزادى برابر براى همه شهروندان و توزیع و باز توزیع امکانات اعم از ثروت، قدرت و معرفت‏به نفع ضعیف‏ترین‏هاى جامعه، تبیینى محتوایى از نظریه عدالت او ارائه داده است . نظریه عدالت رولز که یکى از شفاف‏ترین نظریه‏هاى حق مدارانه کانتى است، نظام حقوقى را مى‏تواند، به سمت گونه‏اى نظام سوسیال - لیبرال هدایت کند . نظامى که از یک سو در حوزه آزادیهاى عمومى لیبرالیستى و در توزیع امکانات سوسیالتى است .

دورکین نیز همانند رولز، در پى ترسیم نظریه عدالتى اساسا حق مدار است; اما نقطه محورى در اندیشه دورکین حق مدارانه بودن تحلیلهاى اوست . از دید دورکین تضمین حقوق افراد نقطه محورى عدالت و تضمین عادلانه بودن و در نتیجه اخلاقى بودن سیستم است . به دیگر سخن تضمین حقوق بنیادین بشر، شرط اصلى تحقق عدالت در جامعه است . آموزه اصلى در اندیشه او این است که تمام افراد جامعه از حقوق بنیادین برابر برخوردارند . تا زمانى که نظام حقوقى در پى تحقق این آموزه اخلاقى است، جهت‏گیرى آن جهت‏گیرى عادلانه است . در اندیشه اخلاقى دورکین، حقها به عنوان برگ برنده (Rightsastrumps) ایفاى نقش مى‏کنند و در ارزیابیهاى اخلاقى حرف آخر را مى‏زنند .

در بیان اجمالى نظریات اخلاقى حق مدار، سخن را با این نتیجه به پایان مى‏بریم که تاثیر این رویکرد اخلاقى بر نظامهاى حقوقى، محوریت‏حقوق بنیادین بشر، در جهت گیریهاى حقوقى است . بنابراین تمام شعبه‏هاى حقوق اعم از حقوق مدنى، جزا، بین الملل، ادارى و اساسى و . . . همه باید به سمت تضمین و حمایت از حقوق بنیادین بشر، جهت‏گیرى نمایند . هدف و غایت نظام حقوقى باید تحقق عدالت‏باشد . عدالت در رویکرد اخلاقى حق مدار در نهایت، در تضمین حقوق بنیادین بشر، محقق مى‏شود . اسناد حقوق بشرى، مقررات حقوقى، آراء قضایى همه و همه در واقع متاثر از حقهاى اخلاقى انسان خواهد بود .

نظریه اخلاقى نفع انگار در آیینه حقوق

نظریه اخلاقى نفع انگار (14) با نام فیلسوفانى چون بنتام (Jeremy Bentham) میل (John Stuart Mill) گره خورده است . از دیدگاه بنتام (15) مهمترین مساله انسانى عبارت از تجربه شادکامى و لذت (Pleasure and Happiness) و درد و رنج (pain) است . بنتام از فلسفه اخلاقیى دفاع کرد که بر مبناى آن ارزیابى درستى و نادرستى هر عمل و یا قانونى، نفع و فایده ( utility) آن است . براى مثال، در نظام حقوقى، ملاک ارزیابى، موجه بودن میزان نفعى است که یک قانون و یا یک ترتیب حقوقى به دنبال دارد; بدین معنا که تا چه اندازه آن قانون و یا ترتیب، شادکامى و لذت را در جامعه انسانى افزایش مى‏دهد .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد نظریات اخلاقى در آیینه حقوق

پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى

اختصاصی از اس فایل پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى


پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى

 

 

 

 

 

 

نوع فایل:ورد قابل ویرایش

تعداد صفحه:103

قیمت:2500 تومان

به همراه فهرست کامل:چکیده،مقدمه،نتیجه گیری و منابع

در صورت هر گونه مشکل در دانلود و خرید با ما در تماس باشید

 

 

- پاک بودن محیط
2- نقش معاشران و دوستان
نقش معاشران در روایات اسلامى
تاثیر معاشرت در تحلیلهاى منطقى
3- تاثیر تربیت‏خانوادگى و وراثت در اخلاق
رابطه اخلاق و تربیت‏خانوادگى در احادیث اسلامى
4- تاثیر علم و آگاهى در تربیت
نتیجه
رابطه <علم‏» و <اخلاق‏» در احادیث اسلامى
5- تاثیر فرهنگ جامعه در پرورش فضائل و رذائل
رابطه آداب و سنن با اخلاق در روایات اسلامى
چگونگى تاثیر <عمل‏» در <اخلاق‏» در روایات اسلامى
7- رابطه <اخلاق‏» و <تغذیه‏»
رابطه تغذیه و اخلاق در روایات اسلامى
صفات اخلاقى و اعمال اخلاقى


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى

دانلود پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى

اختصاصی از اس فایل دانلود پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى


دانلود پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 100 صفحه می باشد.

 

فهرست مطالب:
1- پاک بودن محیط
2- نقش معاشران و دوستان
نقش معاشران در روایات اسلامى
تاثیر معاشرت در تحلیلهاى منطقى
3- تاثیر تربیت‏ خانوادگى و وراثت در اخلاق
رابطه اخلاق و تربیت ‏خانوادگى در احادیث اسلامى
4- تاثیر علم و آگاهى در تربیت
نتیجه
رابطه <علم‏» و <اخلاق‏» در احادیث اسلامى
5- تاثیر فرهنگ جامعه در پرورش فضائل و رذائل
رابطه آداب و سنن با اخلاق در روایات اسلامى
چگونگى تاثیر <عمل‏» در <اخلاق‏» در روایات اسلامى
7- رابطه <اخلاق‏» و <تغذیه‏»
رابطه تغذیه و اخلاق در روایات اسلامى
صفات اخلاقى و اعمال اخلاقى

 

بسیار دیده شده است که سرنوشت افراد خوب و بد، بر اثر معاشرتها بکلى دگرگون شده، و مسیر زندگانى آنها تغییر یافته است; و این امر دلائل مختلفى از نظر روانى دارد:

1- از جمله مسائلى که روانکاوان در مطالعات خود به آن رسیده‏اند وجود روح محاکات در انسانها است; یعنى، افراد، آگاهانه یا ناآگاه، آنچه را در دوستان و نزدیکان خود مى‏بینند، حکایت مى‏کنند; افراد شاد بطور ناآگاه شادى در اطرافیان خود مى‏پاشند و <افسرده دل افسرده کند انجمنى را».

افراد مایوس، دوستان خود را مایوس، و افراد بدبین، همنشینان خود را بدبین بار مى‏آورند، و همین امر سبب مى‏شود که دوستان با سرعت در یکدیگر تاثیر بگذارند.

2- مشاهده بدى و زشتى و تکرار آن، از قبح آن مى‏کاهد و کم کم به صورت یک امر عادى در مى‏آید; و مى‏دانیم یکى از عوامل‏مؤثر در ترک گناه و زشتیها، احساس قبح آن است.

3- تاثیر تلقین در انسانها غیر قابل انکار است; و دوستان بد همنشینان خود را معمولا زیر بمباران تلقینات مى‏گیرند و همین امر سبب مى‏شود که گاه بدترین اعمال در نظر آنان، تزیین یابد و حس تشخیص را بکلى دگرگون سازد.

4- معاشرت با بدان، حس بدبینى را در انسان، تشدید مى‏کند و سبب مى‏شود که نسبت‏به همه کس بدبین باشد، و این بدبینى یکى از عوامل سقوط در پرتگاه گناه و فساد اخلاق است. در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السلام مى‏خوانیم: <مجالسه الاشرار تورث سوء الظن بالاخیار; همنشینى با بدان موجب بدبینى به نیکان مى‏شود.» (20)

حتى در حدیثى، معاشرت با بدان سبب مرگ دلها شمرده شده، پیامبراکرم صلى الله علیه و آله در این حدیث مى‏فرماید: <اربع یمتن القلب… ومجالسه الموتى; فقیل له یارسول‏الله وما الموتى؟ قال صلى الله علیه و آله: کل غنى مسرف; چهار چیز است که قلب انسان را مى‏میراند… از جمله همنشینى مردگان است، عرض شد: منظور از مردگان کیست اى رسول‏خدا! فرمود: هر ثروتمند اسرافکارى است.» (21)

روشنى این موضوع، یعنى سرایت‏حسن و قبح اخلاقى از دوستان به یکدیگر سبب شده که شعرا و ادبا، نیز در اشعار خود هر کدام به نوعى درباره این مطلب داد سخن بدهند.

در یک جا مى‏خوانیم:

کم نشین با بدان که صحبت‏بد گر چه پاکى، تو را پلید کند آفتاب ار چه روشن است آن را پاره‏اى ابر ناپدید کند

در جاى دیگر آمده است:

با بدان کم نشین که بدمانى خو پذیر است نفس انسانى

و نیز گفته‏اند:

صحبت نیک را زدست مده که و مه به شود زصحبت‏به

اشعار در این زمینه بسیار فراوان است و این بحث را با شعر معروفى از سعدى که با تکرار هرگز کهنه نشده است پایان مى‏دهیم:

گلى خوشبوى در حمام روزى رسید از دست محبوبى به دستم بدو گفتم که مشکى یا عبیرى که از بوى دل آویز تو مستم بگفتا من گلى ناچیز بودم ولیکن مدتى با گل نشستم کمال همنشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم
3- تاثیر تربیت‏خانوادگى و وراثت در اخلاق

همه مى‏دانیم که اولین مدرسه براى تعلیم و تربیت کودک محیط خانواده است، و بسیارى از زمینه‏هاى اخلاقى در آنجا رشد و نمو مى‏کند; محیط سالم یا ناسالم خانواده تاثیر بسیار عمیقى در پرورش فضائل اخلاقى، یا رشد رذائل دارد; و در واقع باید سنگ زیربناى اخلاق انسان در آنجا نهاده شود.

اهمیت این موضوع، زمانى آشکار مى‏شود که توجه داشته باشیم که اولا کودک، بسیار اثر پذیر است، و ثانیا آثارى که در آن سن و سال در روح او نفوذ مى‏کند، ماندنى و پا برجا است!

این حدیث را غالبا شنیده‏ایم که امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود: <العلم (فى) الص-غر کالنقش فى‏الحجر; تعلیم در کودکى همانند نقشى است که روى سنگ کنده مى‏شود!» (که سالیان دراز باقى و برقرار مى‏ماند.) (22)

کودک بسیارى از سجایاى اخلاقى را از پدر و مادر و برادران بزرگ و خواهران خویش مى‏گیرد; شجاعت، سخاوت، صداقت و امانت، و مانند آنها، امورى هستند که به راحتى کودکان از بزرگترهاى خانواده کسب مى‏کنند; و رذائلى مانند دروغ و خیانت و بى‏عفتى و ناپاکى و مانند آن را نیز از آنها کسب مى‏نمایند.

افزون بر این، صفات اخلاقى پدر و مادر از طریق دیگرى نیز کم و بیش به فرزندان منتقل مى‏شود، و آن از طریق عامل وراثت و ژنها است; ژنها تنها حامل صفات جسمانى نیستند، بلکه صفات اخلاقى و روحانى نیز از این طریق به فرزندان، منتقل مى‏شود، هرچند بعدا قابل تغییر و دگرگونى است، و جنبه جبرى ندارد تا مسؤولیت را از فرزندان بطور کلى سلب کند.

به تعبیر دیگر، پدر و مادر از دو راه در وضع اخلاقى فرزند اثر مى‏گذارند، از طریق تکوین و تشریع، منظور از تکوین در اینجا صفاتى است که در درون نطفه ثبت است و از طریق ناآگاه منتقل به فرزند مى‏شود، و منظور از تشریع، تعلیم و تربیتى است که آگاهانه انجام مى‏گیرد، و منشا پرورش صفات خوب و بد مى‏شود.

درست است که هیچ کدام از این دو جبرى نیست ولى بدون شک زمینه‏ساز صفات و روحیات انسانها است، و بسیار با چشم خود دیده‏ایم که فرزندان افراد پاک و صالح و شجاع و مهربان، افرادى مانند خودشان بوده‏اند و بعکس، آلوده زادگان را در موارد زیادى آلوده دیده‏ایم. بى‏شک این مساله در هر دو طرف استثنائاتى دارد که نشان مى‏دهد تاثیر این دو عامل (وراثت و تربیت) تاثیر جبرى غیر قابل تغییر نیست. با این اشاره به قرآن مجید باز مى‏گردیم و مواردى را که قرآن به آن اشاره کرده است، مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

1- انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجرا کفارا (سوره نوح، آیه‏27)

2- فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا و کفلها زکریا (سوره آل عمران، آیه‏37)

3- ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران على العالمین – ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم (سوره آل عمران، آیه‏33 و 34)

4- یا ای-ها الذین آمنوا قوا ان-فسکم واهلیکم نارا و قوده-ا الناس و الحجاره (سوره تحریم، آیه‏6)

5- یا اخت هارون ما کان ابوک امرء سوء و ما کانت امک بغیا (سوره مریم، آیه‏28)

ترجمه:

1- چرا که اگر آنها را باقى بگذارى، بندگانت را گمراه مى‏کنند و جز نسلى فاجر و کافر به وجود نمى‏آورند!

2- خداوند، او (مریم) را به طرز نیکویى پذیرفت; و بطور شایسته‏اى، (نهال وجود) او را رویانید (و پرورش داد); و کفالت او را به <زکریا» سپرد.

3- خداوند، آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برترى داد.

آنها فرزندان (و دودمانى) بودند که (از نظر پاکى و تقوا و فضیلت) بعضى از بعضى دیگر گرفته شده بودند; و خداوند شنوا و دانا است (و از کوششهاى آنها در مسیر رسالت‏خود، آگاه مى‏باشد).

4- اى کسانى که ایمان آورده‏اید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسان و سنگها است نگه دارید!

5- اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت زن بد کاره‏اى!

تفسیر و جمع‏بندى

در نخستین آیه‏مورد بحث، باز سخن از قوم نوح است، که وقتى تقاضاى نابودى آنها را به عذاب الهى مى‏کند، تقاضاى خود را با این دلیل مقرون مى‏سازد، که اگر آنها باقى بمانند سایر بندگان تو را گمراه مى‏کنند،و جز نسلى فاجر و کافر از آنها متولد نمى‏شود (انک ان تذرهم یضلوا عبادک و لایلدوا الا فاجرا کفارا ).

این سخن ضمن این‏که نشان مى‏دهد افراد فاسد و مفسد که داراى نسل تبهکار هستند، از نظر سازمان خلقت، حق حیات ندارند و باید به عذاب الهى گرفتار شوند و از میان بروند، اشاره به این حقیقت است که محیط جامعه، تربیت‏خانوادگى، و حتى عامل وراثت مى‏تواند در اخلاق و عقیده مؤثر باشد.

قابل توجه این که نوح علیه السلام بطور قاطع مى‏گوید: تمام فرزندان آنها فاسد و کافر خواهند بود، چرا که موج فساد در جامعه آنها به قدرى قوى بود که نجات از آن، کار آسانى نبود; نه این که این عوامل صد در صد جنبه جبرى داشته باشد و انسان را بى‏اختیار به سوى خود بکشاند. بعضى گفته‏اند آگاهى نوح بر این نکته به خاطر وحى الهى بوده، که به نوح فرمود: <انه لن یؤمن من قومک الا من قد آمن; جز آنها که (تاکنون) ایمان آورده‏اند، دیگر هیچ کس از قوم تو ایمان نخواهد آورد!» (سوره هود، آیه‏36)

ولى روشن است این آیه، شامل نسل آینده آنها نمى‏شود، بنابراین بعید نیست که نسبت‏به نسل آینده بر اساس امور سه گانه‏اى که گفته شد (محیط، تربیت‏خانوادگى و عامل وراثت) قضاوت کرده باشد.

در بعضى از روایات، آمده که فاسدان قوم نوح هنگامى که فرزند آنها به حد تمیز مى‏رسید، او را نزد نوح علیه السلام مى‏بردند، و به کودک مى‏گفتند این پیرمرد را مى‏بینى، این مرد دروغگویى است، از او بپرهیز، پدرم مرا این چنین سفارش کرده (و تو نیز باید فرزندت را به همین امر سفارش کنى)!

و به این ترتیب نسلهاى فاسد، یکى پس از دیگرى مى‏آمدند و مى‏رفتند. (23)

در قرآن مجید در داستان حضرت مریم علیها السلام زنى که از مهمترین و با شخصیت‏ترین زنان جهان است، تعبیراتى آمده که نشان مى‏دهد مساله وراثت و تربیت‏خانوادگى و محیط پرورشى انسان در روحیات او بسیار اثر دارد، و براى پرورش فرزندان برومند پاکدامن باید به تاثیر این امور توجه داشت.

از جمله روحیات مادر اوست که از زمان باردارى، پیوسته او را از وسوسه‏هاى شیطان به خدا مى‏سپرد، و آرزو مى‏کرد از خدمتگزاران خانه خدا باشد و حتى براى این کار نذر کرده بود.

آیه فوق مى‏گوید: خداوند او را به حسن قبول پذیرفت و به طرز شایسته‏اى گیاه وجودش را پرورش داد (فتقبلها ربها بقبول حسن و انبتها نباتا حسنا).

تشبیه وجود انسان پاک به گیاه برومند، اشاره به این حقیقت است که همان طور که براى برخوردارى از یک بوته گل زیبا یا یک درخت پرثمر باید نخست از بذرهاى اصلاح شده استفاده کرد و سپس وسائل پرورش آن گیاه را از هر نظر فراهم ساخت، و باغبان نیز باید بطور مرتب در تربیت آن بکوشد، انسانها نیز چنین‏اند، هم عامل وراثت در روح و جان آنها مؤثر است، و هم تربیت‏خانوادگى و هم محیط.

و قابل توجه این که در ذیل این جمله مى‏افزاید و کفلها زکریا; و خداوند زکریا را براى سرپرستى و کفالت او (مریم) برگزید (24) پیدا است‏حال کسى که در آغوش حمایت پیامبر عظیم‏الشانى است که خداوند او را براى کفالت او برگزیده است.

و جاى تعجب نیست که با چنین تربیت عالى، مریم به مقاماتى از نظر ایمان و اخلاق و تقوا برسد که در ذیل همین آیه به آن اشاره شده:

<کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انى لک هذا قالت هو من عند الله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب;

هر زمان زکریا وارد محراب او مى‏شد، غذاى مخصوصى در آنجا مى‏دید; از او پرسید اى مریم! این را از کجا آورده‏اى؟ گفت: این از سوى خداست; خداوند به هر کس بخواهد، بى‏حساب روزى مى‏دهد.»

آرى آن تربیت‏بهشتى نتیجه‏اش این اخلاق و غذاى بهشتى است!

در سومین آیه‏مورد بحث که در واقع مقدمه‏اى براى آیه‏مربوط به مریم و کفالت زکریا محسوب مى‏شود، باز سخن از تاثیر عامل وراثت و تربیت در پاکى و تقوا و فضیلت است; مى‏فرماید: خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید و برترى داد; آنها دودمانى بودند که (از نظر پاکى و فضیلت، بعضى از آنها از بعضى دیگر بودند، و خداوند شنوا و دانا است (ان الله اصطفى آدم و نوحا وآل‏ابراهیم و آل عمران على العالمین – ذریه بعضها من بعض و الله سمیع علیم).

گرفته شدن بعضى از آنها از بعضى دیگر، یا اشاره به عامل وراثت است، و یا تربیت‏خانوادگى و یا هر دو، و در هر حال شاهد گویایى براى مساله مورد بحث، یعنى تاثیر وراثت و تربیت در شخصیت و تقوا و فضیلت است.

در روایاتى که ذیل این آیه نقل شده است، به این معنى اشاره شده (25) و به هر حال دلالت آیات فوق، بر این که محیط تربیتى یک انسان و مساله وراثت، تاثیر عمیقى در شایستگیها و لیاقتهاى او براى پذیرش مقام رهبرى معنوى خلق دارد، قابل انکار نیست، و هرگز نمى‏توان، این گونه افراد را که از چنین وراثتها و تربیتهائى برخوردارند، با افراد دیگرى که از یک وراثت آلوده و تربیت نادرست‏برخوردار بوده‏اند، مقایسه کرد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه پرورش فضائل اخلاقى