اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد صنعت سینما

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد صنعت سینما دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

ابتدا باید با این شناخت بحث را آغاز کرد که صنعت اصولاً چیست؟

صنعت در حال حاضر با نام تکنولوژی گره خورده است و تقریباً صنایع کمی داریم که نیاز به تکنولوژی نداشته باشد و بیشتر هم از مقیاس های کوچکی انجام می پذیرد. مثل صنایع دستی و بومی هر منطقه که حالت سنتی خودرا حفظ کرده است، و غیره…. اما برخی از صنایع هم صدرصد به تکنولوژی نیازمند است مثل صنایع ماشین سازی و غیره….

درکنار این تقسیم بندی ها عمده باید به گوشه دیگری توجه کرد و آن صنایع هنری است که از نظر مالی هم بسیار پراهمیت بوده و دارای سودآوری بعضاً هنگفتی است. «صنعت سینما» از دل سرگرمی بشر بیرون آمد و درابتدا صرفاً یک اختراع کاملاً سرگرم کننده بود و بعدها هنرمندان به قدرت هنری و داستان پردازی آن پی برده و کم کم سینما درهمه زمینه های فرهنگی قرن بیستم قدرت خود را نشان داد. سیاستمداران، هنرمندان، جامعه شناسان، روانشناسان و طبیعت شناسان تمام برنامه‌های خود را براساس نوع بیان و معرفی جزئیات درزبان و هنر وضعیت سینما یافتند. وضعیت سینما درهمه جای جهان (تقریباً) پخش شد. بعدها تلویزیون به شکلی جای سینما را تا حدودی پر کرد دهه های پنجاه و شصت میلادی برای سینما بسیار حساس و نفس گیر بود چون این صنعت با ورود تلویزیون به خانه مردم بقاء خود را درخطر دید و کم کم تلویزیون دشمن شماره یک سینما گشت. و این جا اولین برخورد صنعتی با مقوله صورت گرفت. شرکت های عظیم فیلمسازی که سرمایه خود را درخطر می دیدند شروع به سرمایه گذاری براساس پروژه های عظیم کردند و فیلمهای ده فرمان، سینوهه، اسپارتاکوس و … که بسیار پرخرج بود توانست تفاوت های سینما و تلویزیون را نشان بدهد و باعث بقاء صنعت سینمابشود. سینما چند تفاوت با تلویزیون دارد:

تجربه دسته جمعی دیدن یک فیلم (حس مشترک میان تماشاچیان)

تماشاچی خودرا آماده دیدن یک فیلم می‌کند و از نظر ذهنی خود را پذیرنده می‌کند.

انتخاب یک فیلم به میل خود و استفاده از بهینه از زمان مصرف برای فیلم.

دیدن فیلم دریک فضای تاریک و پرده بزرگ و صدای قوی

24 فریم بودن تصویر سینما که به چشم انسان خیلی نزدیک است.

(تلویزیون 25 فریم درهر ثانیه نشان می دهد)

هرکدام از این ویژگی های بعلاوه دراختیار داشتن ستاره های محبوب سینما و پرهزینه بودن فیلم ها و غیره باعث شد صنعت سینما جای خود را به تلویزیون ندهد و هرکدام جایگاه خودرا داشته باشند.

بااین مقدمه هرچند کوتاه صرفاً صنعت سینما را به عنوان صنعت مالی شناخته ایم درحالی که فقط این صنعت از این که پرهزینه و پربیننده است بقاء نداشته، یکی دیگر از خصوصیات این صنعت استفاده از زبان هنر و دیدگاه هنر است که جان گرفته و هم


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد صنعت سینما

آنچه که از برق باید بدانیم

اختصاصی از اس فایل آنچه که از برق باید بدانیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آنچه که از برق باید بدانیم


آنچه که از برق باید بدانیم

فرمت وُرد

70 صفحه

 

فصل اول :
آنچه که از برق باید بدانیم

آشنایی مختصری با خازن و انواع کاربرد آن در لوازم خانگی
ساختمان خازن از دو صفحه هادی تشکیل شده که به آنها جوش گفته می شود جوش ها به وسیله دی الکتریک از یکدیگر جدا شده اند.
خازن های مورد استفاده در صنعت برق عموماً به یکی از دو نوع زیر تقسیم می شوند:
الف – خازن الکترولیتی – خازن روغنی
انواع کاربرد آن در لوازم خانگی
در لوازم خانگی به اشکال مختلف و در ابعادی بسیار گسترده استفاده شده ولی می توان کاربرد خازن در این لوازم را به یکی از سه نوع زیر تقسیم کرد.
الف – خازن اصلاح ضریب قدرت
ب- خازن پارازت گیر
ج – خازن های راه انداز
آشنایی با موتورهای الکتریکی
1- موتورهای یونیور سال: یونیور سال یعنی عمومی این موتورها به این جهت عمومی نامیده می شوند که علاوه بر جریان متناوب در جریان مستقیم نیز به راحتی کار می کنند.
عامل حرکت آرمیچر در واقع تئوری بیو ؟؟ است. به عقیده وی هرگاه سیم دو میدان بر یکدیگر ایجاد می گردد توانایی حرکت می یابد  در صورت فراهم بودن شرایط لازم آرمیچر به گردش درآمده و می توان از چرخش آن در انجام یک عمل مکانیکی بهره ببرد.
 
فصل دوم : سشوار

1-2- ساختمان سشوار
1- بدنه :
بدنه سشوارها را از فلز یا پلاستیک می سازند. نوع فلزی معمولاً از جنسی استیل انتخاب می شود تا علاوهبر استحکام حرارتی بالا، زیبایی ظاهری را نیز به همراه داشته باشد اما در این نوع بدنه سشوار، همواره خطر اتصال بدنه، مصرف کننده را تهدید می کند. در سشوارهای دیگر بدنه را از پلاستیک می سازند تا در صورت برخورد سیم فاز با بدنه، مصرف کننده با خطر جدی مواجه نشود. متأسفانه جنس نامرغوب این نوع از بدنه ها، آنها را در برابر حرارت بسیار ناپایدار ساخته و پس از آن مدت محدودی تغییر شکل می یابند.
2- دسته سشوار:
جنس دسته سشوار را از کائوچو یا انواع مشتقات پلاستیک می سازند تا اولاً در برابر اتصال بدنه، مصون باشد و دوماً وزن سشوار از حد معینی تجاوز نکند. قسمت عمده ای از مدار در داخل دسته سشوار جای داده شده و علاوه بر آن کلیدها نیز در قسمتی از دسته، تعبیه شده اند. برای آنکه سشوار از قابلیت حمل بالایی برخوردار شود، کارخانجاتی مانند «بیم» ، دسته سشوار را به گونه ای می سازند تا در صورت لزوم بر روی بدنه تا شود.
3- دو شاخه و سیم رابط :
دو شاخه و سیم رابط به یکدیگر متصل بوده و دو شاخه پرسی می باشد. رم سیم کمتر از mm21 انتخاب نمی شود تا براحتی جریان مورد نیاز دستگاه را تأمین کند. اکثر تولیدکندگان سشوار، عایق سیم رابط را ضخیم می سازند تا در برابر ضربات و یا حرارت بدنه دستگاه مقاوم بوده و سریع آسیب نبیند و مصرف کننده را با خطر اتصال بدنه یا برق گرفتگی مواجه نسازد.
4- موتور:
در سشوار، دو نوع موتور، مورد استفاده قرار می گیرد. اگر موتور از نوع یونیورسال باشد، قطعاً با المنت به صورت موازی بسته می شود زیرا ولتاژ مورد نیاز موتور 220 ولت یا به عبارتی همان ولتاژ شبکه است. جهت آشنایی بیشتر با این موتورها به مبحث 1-12-1 رجوع فرمایید. از آنجا که موتور یونیورسال وزن سشوار را بالا می برد و از نظر اقتصادی هزینه تولید را افزایش می دهد و نیاز مداوم به سرویس و نگهداری دارد، امروزه به ندرت مورد استفاده قرار می گیرد.
5- کلید
بدون استثناء می توان گفت در اکثر لوازم خانگی نول مستقیماً به مصرف کننده داده شده، فاز از کلید عبور می کند و به مصرف کننده می رسد و توسط کلید، عملکرد دستگاه کنترل می شود. در سشوار نیز کلید وظیفه مذکور را بر عهده دارد.

6- دیود
در مبحث 14-1 ساختمان دیود و مطالب دیگری در این خصوص آورده شده است. در این فصل به کاربرد دیود در سشوار خواهیم پرداخت.
دیود در سشوار، دو کاربرد متفاوت دارد. گاهی از اوقات دیود پرآمپر پشت کلید جای داده می شود تا در صورت باز بودن کلید، جریان از دیود عبور نموده و یکسوسازی نیم موج شود. به این ترتیب ولتاژ ورودی کاهش یافته و دستگاه ضعیف کار می کند. با بسته شدن کلید، دیود از مدار خارج شده و از آنجا که ولتاژ به طور کامل به دستگاه می رسد عملکرد آن شتاب و قدرت بیشتری خواهد یافت (شکل 13-2).
قبلا اشاره شد که دیودها دارای شماره هایی هستند که در واقع ولتاژ و جریان نامی آنها را بیان می کند و کارخانجات سازنده سشوار، از شماره های متنوعی به همین منظور بهره می برند با این وجود دیودهایی که معرفی شده از کاربرد بیشتری برخوردارند.
جریان نامی    ولتاژ نامی    شماره دیود
3A    200v    5402                    1N
3A    300v    5403                    1N
3A    400v    5404                    1N
3A    500v    5405                    1N
3A    600v    5406                    1N
3A    800v    5407                    1N
قبلا ذکر شد که در اکثر سشوارها ، امروزه از موتورهای 12 ولت جریان مستقیم استفاده می شود (تبدیل جریان متناوب به برق یکسو شده تمام موج توسط پل دیود در مبحث 14-1 شرح داده شده است). از آنجا که ولتاژ جریانی که در اختیار پل دیود قرار می گیرد کم است، در این قسمت از مدار، دیودهایی کم آمپر به کار می روند. معمولاً دیودهایی با شماره های زیر به این منظور انتخاب می شوند.
جریان نامی    ولتاژ نامی    شماره دیود
1A    50v    4001                    1N
1A    100v    4002                    1N
1A    200v    4003                    1N
1A    400v    4004                    1N
1A    600v    4005                    1N
1A    800v    4006                    1N
1A    1000v    4007                    1N

7- المنت (گرم کننده  - هیتر)
وظیفه المنت ایجاد گرما در مسیر باد تولید شده (توسط موتور) می باشد. المنت در واقع سیم کرم نیکل و یا کرم آلومینیوم است که به دور مقوای نسوز پیچیده شده.
کاربرد المنت در سشوارها، در واقع مدارات جالب و متنوعی را به وجود می آورد. به عنوان مثال با کاربرد المنت دو پایه، مدار می تواند از نوع جانسون موازی و یا جانسون سری (شکل باشد. المنت سه سیم در سشوارهای با مدار سری – موازی


دانلود با لینک مستقیم


آنچه که از برق باید بدانیم

دانلود تحقیق آنچه باید در ساختن خانه ها بدانیم

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق آنچه باید در ساختن خانه ها بدانیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق آنچه باید در ساختن خانه ها بدانیم


دانلود تحقیق آنچه باید در ساختن خانه ها بدانیم

 

تعداد صفحات : 73 صفحه        -      

قالب بندی : word               

 

 

 

آنچه باید در ساختن خانه ها بدانیم


مقاومت هر سازه در برابر زلزله به دو عامل اساسی بستگی دارد: یکی نوع ساخت سازه و به کارگیری اصول و قوانین مهندسی در طراحی و اجرای آن و دیگری بزرگی و قدرت زلزله در سالهای اخیر از طریق رسانه های گروهی هر چند وقت یک بار خبری در مورد روش های ابداعی مهندسان سازه برای مقاوم سازی ساختمان ها یا ساخت سازه های مقاوم در برابر زلزله شنیده می شود؛ شیوه هایی مثل قرار دادن ساختمان روی بلوک های لغزشی، حفر کانال های بسیار بزرگ در اطراف فونداسیون ها (پی ها)، معلق کردن ساختمان از زنجیر(!)، آویزان کردن پاندول های بزرگ از سقف و.... نکته قابل تامل در مورد این راهکارها، تقریبا غیر عملی بودن آنها با توجه به وضعیت ساخت وساز در کشوری مثل ایران آنهم در مقیاس وسیع است. البته نه تنها در ایران بلکه در اکثر کشورها این کار تا حدود زیادی نشدنی است و اگر هم قابلیت اجرایی داشته باشند بسیار هزینه بر بوده، برای تمام ساختمان ها قابلیت اجرایی ندارند. در کنار این روش ها، کارهایی مثل استفاده از جدا سازها، میرا کننده ها و جذب کننده های انرژی (قرار دادن فنرهای پلاستیکی ویژه یک یا چند لایه در پی ساختمان) برای کاهش خسارات و تلفات، عملی تر به نظر می رسد.

با توجه به توضیحات فوق، در حال حاضر بهترین راه حل یافتن شیوه هایی برای بهبود روند ساختمان سازی کنونی است. یعنی با تغییراتی چند در روش های اجرایی و صد البته با انجام کارها بر اساس ضوابط و آئین نامه ها از ابتدا تا اتمام کار اجرایی پروژه ها، می توان به نتایج بسیار بهتری دست یافت.
مقاومت هر سازه در برابر زلزله به دو عامل اساسی بستگی دارد: یکی نوع ساخت سازه و به کارگیری اصول و قوانین مهندسی در طراحی و اجرای آن و دیگری بزرگی و قدرت زلزله.

نوع، کمیت و کیفیت مصالح
از این دیدگاه ساختمان ها به طور کلی به چهار دسته ساختمان های فولادی، بتنی، ساختمان های با مصالح بنایی (آجری) و ساختمان های چوبی تقسیم می شوند. با توجه به کاربرد بیشتر و به روز بودن ساخت سازه های بتنی و فولادی در عصر حاضر، قوانین موجود در زمینه ساخت این دو نوع سازه را بیشتر مورد بحث و بررسی قرار می دهیم. سازه های بتنی و فولادی اگر براساس اصول مهندسی و ضوابط و آئین نامه های اجرایی موجود ساخته شوند، تفاوت آنچنانی از نظر مقاومتی با هم ندارند. با یادآوری این نکته که، فولاد در برابر حرارت و مواد شیمیایی نسبت به بتن مقاومت کمتری دارد (آتش سوزی و ذوب شدن، زنگ زدگی، پوسیدگی و...). در زلزله هر چه اعضای سازه شکل پذیرتر و انعطاف پذیرتر باشند، خسارات مالی و جانی وارده کمتر خواهدبود. برای این کار بهتر است از فولاد کم کربن، جوش پذیر و دارای شکل پذیری بالا استفاده شود. البته صرفا فولادی بودن یک سازه تضمینی بر مقاومت آن در برابر زمین لرزه نیست. به عنوان مثال برج 20 طبقه
Pinot Suarez که یک برج فولادی بود در زلزله سال 1985 مکزیکوسیتی، کاملا فرو ریخت. بنابراین مقاومت بالای سازه های فولادی مستلزم اجرای اتصالات و جوش ها و سایر مولفه های اجرایی آنها، به طور کاملا علمی و فنی و بر اساس آئین نامه های ملی و بین المللی موجود است.

 

باد بندها


در ساختمان های فولادی، بادبندها بعد از تیر و ستون و در موقع زلزله و باد حتی می توان گفت بیش از آنها دارای اهمیتند و عامل بسیار مهمی برای مقاومت در برابر زلزله و بارهای جانبی دیگرهستند. انواع باد بندهای هم مرکز و خارج از مرکز، به اشکال مختلف vو v معکوس و ضربدری (X) مورد استفاده قرار می گیرند. بادبندهای X برای مقابله با باد کاربردی ترند تا در برابر زلزله و در برابر بارهای متناوب از شکل پذیری کمتری برخوردارند، زیرا که در این نوع بادبندها در هنگام وارد شدن نیروهای جانبی، همواره یک عضو مورب آن در کشش و دیگری در فشار است و این باعث شکست آنی یا اصطلاحا شکست ترد می شود . طراحی و اجرای بادبندها باید با نهایت دقت و بر اساس اصول و قوانین مهندسی خصوصا در مورد محل قرارگیری خود بادبندها، نوع و اندازه پروفیل مصرفی، مقدار و نوع و طول جوش ها، نوع درز جوش و... صورت گیرد.

تیر و ستون های بتنی


بتن مسلح بتنی است که در آن برای مقاومت و شکل پذیری بیشتر در قدیم از مواد و الیافی طبیعی مثل موی اسب، بز و در عصر حاضر از فولاد (اکثرا میلگرد یا سیم های ضخیم و...) یا از الیاف مصنوعی استفاده می شود. در اجرای این نوع اعضا رعایت نکات زیر الزامی است:
بکار بردن میزان آرماتور در حد مورد نیاز طبق نقشه نه بیشتر و نه کمتر، فاصله گذاری مناسب بین آرماتورها، عدم استفاده از میلگردها و مسلح کننده های زنگ زده و آغشته با گرد و خاک یا هر ماده دیگر، برس کشیدن آرماتورها قبل از بتن ریزی و تمیز کردن آنها، استفاده از بتن با عیار (مثلا بتن با عیار 350 یعنی بتنی که در هر متر مکعب آن که در حدود 4/2 تن وزن دارد میزان سیمان مصرفی 350 کیلوگرم است) سیمان خواسته شده طبق نقشه اجرایی، رعایت زمانبندی بتن ریزی، استفاده از سیمان با تیپ بندی متناسب با شرایط محیطی محل احداث سازه و نیز متناسب بامقاومت خواسته شده، استفاده از سنگدانه ها (شن و ماسه )با دانه بندی مناسب و درصد اختلاط صحیح و نهایتا استفاده از آب مناسب بتن ریزی. زیرا هر آبی که املاح آن از حد طبیعی بیشتر یا کمتر باشد برای بتن ریزی مناسب نیست و بتن ساخته شده با آن مقاومت مطلوب را نخواهد داشت. بهترین آب برای ساخت بتن، آب آشامیدنی و قابل شرب است.

یک بتن ایده آل
بتن مصالحی است متشکل از سنگدانه (شن وماسه حدودا 70 درصد) و مابقی آب و سیمان است. بتن بعد از 28 روز به حدود 90 درصد از مقاومت نهایی خود
می رسد و هر آن به مقاومت آن افزوده می شود تا به مقاومت کامل خود برسد.
برای دستیابی به یک بتن ایده آل باید نسبت آب به سیمان مناسب بوده، دانه بندی استاندارد و مقاومت و سختی کافی سنگدانه ها (شن وماسه) و مخلوط کردن آنها با نسبت های تعیین شده نیز باید بر اساس
دستور العمل های موجود باشد. استفاده از نوع سیمان (تیپ 1،۲، ۳، 4،۵، ضد سولفات) متناسب با شرایط محیطی و مقاومت مورد نیاز مهمترین عامل در کیفیت بتن است، متراکم کردن کامل و هواگیری بتن در هنگام بتن ریزی به کمک لرزاندن بتن در مدت زمان معین برای خروج آب و حباب اضافی بتن و جلوگیری از تخلل (حفره حفره شدن) بتن و در نتیجه کاهش مقاومت آن بعد از گیرش بتن نتیجه ای بی نقص را به همراه خواهد داشت.

شکل هندسی نقشه ساختمان
یک سازه مقاوم در برابر زلزله دارای نقشه ساده، متقارن وبدون کشیدگی در سطح(پلان) و ارتفاع (نما و مقاطع عرضی) است؛ چنین سازه ای دارای توزیع مقاومت یکنواخت و پیوسته بوده، در برابر زلزله
مقاوم تر است. هرچه نقشه یک ساختمان ساده تر باشد، باعث قدرت بیشتر مهندسان در درک رفتار لرزه ای سازه از یک طرف و از جهت دیگرکسب اطلاعات بیشتری از رفتار دینامیکی (حرکتی) اتصالات آن می شود. بهترین شکل پلان به صورت مربع یا اشکال منظم هندسی نزدیک به آن (مثلا مستطیلی) است. نقشه های دایره ای هم مناسبند. نقشه هایی که شمای کلی آنها بصورت (L - صلیبی - U - H -T) هستند، نامناسب بوده، محاسبات این سازه ها که دارای نقشه های کشیده هستند، پیچیده تر از دیگر ساختمان هاست ..و حتما باید از درز زلزله استفاده شود

ارتفاع ساختمان
نسبت ارتفاع (h ) به عرض (b) ساختمان نباید از 4 تجاوز کند. اگر این نسبت بین 4 تا 6 باشد حالت بحرانی داشته، هر چه این نسبت بیشتر شود احتمال واژگونی و از جا کنده شدن ساختمان وجود دارد. حتی الامکان باید سعی شود که تمام طبقات دارای ارتفاع یکسان و یکنواخت بوده و در ساختمان طبقات با ارتفاع غیر معمول کوتاه یا بلند نداشته باشیم. پرهیز از داشتن
تراز های دو قسمتی در ساختمان و ساخت باز شوها در دیافراگم ها (منظور از دیافراگم صفحه ای است فرضی که نقاط مقاوم را به هم متصل می کند تا به صورت یکپارچه عمل کرده و در برابر نیروها مقاومت کنند. عمده ترین دیافراگم ها در ساختمان ها سقف طبقات هستند که باعث عملکرد همزمان و هم جهت تیر ها و ستون ها و به طور کلی عمل کردن همزمان تمام اجزای طبقه و نهایتا کل سازه می شوند) نیز امری ضروری است.

شرایط زمین محل احداث
اگر ناگزیر به ساخت در یک زمین با نقشه نامنظم باشیم، با ایجاد درز انقطاع (جدا کننده) با عرض مناسب پلان را به شکل های منظم هندسی تقسیم می کنیم تا هم اجرا راحت و اصولی تر باشد و هم از
ضربه زدن ساختمان های مجاور به همدیگر در هنگام زلزله جلوگیری شود. دوری از احداث سازه روی سطوح شیب دار یا تپه ها، از مواردی است که می تواند ما را به ساخت سازه ای مقاوم رهنمون شود. البته ساخت وساز در اینگونه مکان ها هم ضوابط خاص خود را دارد ‍؛ از جمله قرار دادن عناصر مقاوم مرکز سختی در پایین شیب.

پی سازی

 
اجرای فونداسیون ساختمان باید به طور کاملا فنی و دقیق روی زمین با مقاومت کافی و کنترل شده، باخاک کاملا متراکم و دارای دانه بندی و جنس مطلوب باشد، تا احیانا مسئله نشست و لغزش در پی رخ ندهد. به جرات می توان گفت که خرابی در فونداسیون ساختمان ها، همواره به سبب گسیختگی خاک زیر آن صورت
می گیرد و واژگونی در اثر بلندشدن پی بندرت پیش می آید.در انتها، شایان ذکر اینکه، اگرچه ممکن است برای مالکان ،پیمانکاران ، سازندگان و شرکت های بیمه از نظر هزینه های اجرایی، تفاوت چندانی بین فروریختن کامل یا آسیب دیدگی جزئی سازه وجود نداشته باشد که منجر به عدم کارایی آن شده که نیاز به تخریب کامل و جایگزینی داشته باشد، ولی برای ساکنان ساختمان ها این تفاوت بسیار حیاتی و در واقع مرز بین زندگی و مرگ است.
بنابراین، رعایت نکات فوق هر چندکه نتواند مانع آسیب دیدگی جزئی ساختمان ها شود ولی، اگر از تخریب صد در صد آنها جلوگیری کند، در این صورت بازهم در کارمان موفق بوده ایم و تا حدودی به اهدافمان رسیده ایم.... ولی مسلم بدانید که، در پیش گرفتن مسیر رعایت قوانین و مقررات و بندهای آئین نامه های اجرایی به یک جا ختم می شود و آن جایی است که با ساخت سازه های مقاوم در برابر زمین لرزه و سایر نیروهای خارجی و داخلی وارد بر ساختمان ها، تلفات و خسارات جانی و مالی، تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا خواهد کرد...، امید آن داریم که چنین شود.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق آنچه باید در ساختن خانه ها بدانیم

دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

اختصاصی از اس فایل دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند


دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟
فایل ورد و قابل ویرایش
در 219 صفحه


مقدمه
چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟
این نخستین و اصلی‌ترین پرسش پایه‌گذار نوشتار حاضر است که تلاش برای شرح و بسط و نیز یافتن پاسخی متناسب با آن، بندبند و بخش بخش این نوشته را شکل می‌دهد: اهمیت آزادی‌های فرهنگی بر چه مبنایی استوار است که آنرا شایستة تضمین و تامین حقوقی می‌‌نماید، چه مبنایی این آزادی‌ها را به قلمرو جاودان آزادیهای اساسی وارد می‌کند و چرا این آزادی‌ها به عنوان مساله‌ای برای نظام حقوق اساسی و در بطن آن مطرح می‌شوند؟‌ بنابراین پرسش از اهمیت و جایگاه آزادی های فرهنگی، مساله اساسی این نوشتار است با ابتناء بر این پیش فرض که اساس اهمیت آزادیهای فرهنگی را می توان در دو مبنای ارزش جستجو کرد: نخست در خود ارزش ذاتی آزادیهای فرهنگی و دیگری در ارزش کارکردی آن یعنی ارزشی که برای دیگر مقوله‌ها دارد که این مقوله‌ها عبارتند از «حوزة عمومی» و حقوق اساسی، و این ارزش‌ ها مبنای اهمیت صیانت از آزادی‌های فرهنگی قرار می‌گیرند. از این روی پرسش اصلی، خود به سه پرسش دیگر تقسیم می‌‌شود:
پرسش نخست از ارزش ذاتی آزادی‌های فرهنگی است و اینکه اساساً آزادی‌‌های فرهنگی چه سرشتی دارند و چه مبنای نظری پشتیبان آنهاست، در چه چهارچوبی جای می‌گیرند و آیا در اصل چهارچوبی به نام «آزادی‌های فرهنگی» وجود دارد؟ فرهنگی بودن این آزادی‌ها به چه معنای و اساساً ارتباط میان فرهنگ و حقوق اساسی چه می‌تواند باشد؟ فرهنگ که عرصه‌ای گسترده، باز و بی مرز در علوم انسانی است و حقوق اساسی که عرصة قطعیت حقوقی. فرهنگ که عرصه معناست و حقوق اساسی که عرصة شکل و چهارچوب،‌ اما در اصل،‌ انگیزه اصلی این پرسش از آزادی‌های فرهنگی چگونه شکل یافت و چگونه این آزادی‌ها به عنوان یک «مساله» مطرح گشتند؟ رابطه میان مردم و حکومت در بخش فرهنگ جامعه چه می‌تواند باشد وحقوق اساسی چگونه این رابطه را تنظیم می‌کند؟ این آزادی‌ها در کدام دسته از نسلهای آزادی‌های بشر قرار می‌گیرند و آیا مقوله‌‌ای به نام «حق فرهنگی» قابل تصور است؟ سرانجام اینکه که امین آزادی‌ها، فرهنگی محسوب می‌شوند و به چه کار می‌آیند؟
در پرسش‌های دوم و سوم، قسمت دوم پاسخ است که شکل می‌گیرد یعنی ارزش کارکردی آزادی‌های فرهنگی برای دو مقوله حوزه عمومی و حقوق اساسی با این پیش فرضی که آزادی‌های فرهنگی ارزش و اهمیتی اساسی برای پویایی این دو مقوله دارند. پرسش دوم در مقام مطرح نمودن ارزش ارتباطی و همبستگی‌ساز آزادی‌های فرهنگی این مساله را پیش می‌کشد که این آزادی‌ها چگونه اهمیت خود را در جریان زندگی اجتماعی کنونی باز می نمایانند. با این دید که آزادی‌های فرهنگی عنصر مقاوم هر گونه نظام ارتباطی و مشارکتی می‌باشند، این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌توان این نظام ارتبای و مشارکتی جامعه را برخوردار از آزادی‌های فرهنگی ساخت و به واقع چگونه می‌توان این آزادی‌ها را در بستر جامعه عملی و محقق نمود؟ آیا حوزه عمومی می‌تواند کارآیی چنین بستری را داسته باشد و هیچ امکانات عینی و عملی برای جاری نمودن این آزادی‌ها در ساختار خود سراغ دارد؟ اساساً سرشت و ساختار این حوزه در چیست و ارتباط با آن فرهنگ جامعه بر چه محوری می‌چرخد؟
چه قالب دستوری می‌تواند برای بهره‌مندی حوزه عمومی از آزادی‌ها فرهنگی مدون گردد و چه سازو کارهایی برای اعمال این آزادی‌ها بوسیله مردم در حوزه عمومی مورد نیاز هستند؟
پرسش سوم، از اهمیت آزادی‌های فرهنگی برای حقوق اساسی است؛ با این پیش‌فرض که نظام حقوق اساسی برای پویا ساختن ساختار خود نیازمند برخورداری از آزادی‌های فرهنگی است، چگونه می‌تواند بوسیله ساز و کارهای ضمانتی خود به حمایت از این آزادی‌ها اقدام نماید؟ بهترین چهارچوب باری تضمین و تامین آزادی‌های فرهنگی کدام‌ها هستند؟
ملاحظه می‌گردد که این سه پرسش ، یک مساله ساده خطی را پی می‌نهند: اهمیت آزادی‌های فرهنگی چیست؛ بستر اجرایی آن کجاست و ساز و کار تضمین و تامین آن کدام است؟ بدینسان با یک مساله سه بعدی روبه‌رو هستیم که در پی ارتباط سنجی میان سه مقوله آزادی‌های فرهنگی، حوزه عمومی و حقوق اساسی می‌باشد،‌ اینکه چه ارتباطی میان این سه جریان دارد و چگونه از لحاظ نظری و عملی به پشتبانی از همدیگر برمی‌خیزند. پاسخ به این سه پرسش، سرانجام ما را به شناخت جایگاه و اهمیت آزادی‌های فرهنگی و لزوم حمایت حقوقی آنها رهنمون می‌سازد. از این جهت نوشتار حاضر نیز تلاش می‌کند تا این پرسش سه بعدی را در سه قسمت به بحث بگذارد تا به پاسخی فراخور آن فرار رسد.
در نخستین فصل، مبانی نظری آزادی‌های فرهنگی به دایره بحث نهاده می‌شود با این نحور که خاستگاه آزادی‌های فرهنگی در کجاست و رابطة‌ آنها با انسان در چیست؟ و اساساً خود مساله آزادی‌های فرهنگی چرا و چگونه مطرح می‌شود. از آنجا که هر آزادی بر پایه حقی متکی است، بحث از حق بر فرهنگ و حق‌های فرهنگی و تاریخ مطرح شدن آنها در نظام حقوق بشر البته مهم خواهد بود. نخستین ادعا در خاستگاه آزادی‌های فرهنگی آن است که این آزادی‌ها، پس از آن مطرح می‌شوند که فرآیند توسعه فرهنگی و شکل‌گیری گفتمان حقوق بشر آغاز گشت و حکومت‌ها پس آز آنکه موظف به سامانمند کردن توسعه فرهنگی شدند.خواسته یا ناخواسته وارد قلمرو «از بیش آزاد و مستقل» فرهنگ گشتند. این ورود، نویدها و تهدیدها را هر دو با هم آورد: در آن حال که حکومت می‌توانست به توسعه امکانات و رفع نیازهای فرهنگی بپردازد در همان حال نیز به راحتی می‌توانست حق‌ها و آزادی‌های فرهنگی افراد را نیز نادیده بگیرد. آنگاه که مساله نقض آزادی‌های فرهنگی بدست حکومت پیش می‌آید، این پرسش برخواهد آمد که چرا حکومت نمی‌تواند چنین کندو اساساً آیا آزادی‌های فرهنگی وجود دارد؟
دلیل این نشان آزادی‌های فرهنگی را مبنای نظری آنها می‌دهد که همانا ریشة داشتن این آزادی‌ها دوستان و کرامت انسان باشد. بی هیچ تردیی انسان را مورد فرهنگی می‌دانیم که شان و شخصیت وی با فرهنگ در آمیخته است و اگر این فرهنگ را از انسان باز گیریم چیزی از انسانیت او باقی نخواهد ماند از این روی باید از آزادی‌های فرهنگی بهره‌مند باشد تا بتواند شخصیت خود را آزادانه پرورش دهد و نیز در شکل‌گیری فرهنگ جامعه و زندگی فرهنگی مشارکت نماید. بنابراین یک حق فرهنگی قابل تصور می‌باشد همانگونه که در چند سند حقوق بشر نیز اعلام گشته است.
آنگاه این پرسش مطرح می‌شود که این آزادیها به چه کار می‌آیند و در اصل کدام ها هستند، از آنجا که این آزادی‌ها عنصر اساسی در هر نظام پروزش آزاد شهروند محسوب می‌شوند و نیز این اصل بنیادین «مردم سالاری فرهنگی» را پی می‌نهند که همه مردم باید در زندگی فرهنگی جامعه مشارکت جویند؛ به روشنی پویایی بخش نظام حقوق اساسی هستند. مصایق آزادی‌های فرهنگی را در دو دسته کلی می‌توان عنوان کرد.
نخست آزادیهای وجدانی فرهنگی هستند که در معنایی کلی به وجدان و اندیشه آزاد هر انسان پیوند می‌خورند و بخش جدایی ناپذیرشان و شخصیت انسان محسوب می‌شوند و دوم آزادی‌های ارتباطی فرهنگی که تجلی آزادی‌های وجدانی هستند و بیان فرهنگی و موقعیت ارتباط هر انسان را در جهان بیرونی او تضمین می‌کنند دومین فصل این نوشتار به بررسی‌ عرصه پویایی آزادی‌های فرهنگی وحقوق اساسی یعنی حوزه عمومی می‌پردازد و درصدد آن است تا اهمیت آزادی‌های فرهنگی را در فعال و پویا ساختن حوزه عمومی و نیر نقش این حوزه را در فراهم آوردن زمینه عملی اعمال آزادی‌های فرهنگی بازگو نماید. برای این منظور، این مساله مطرح می شود که چگونه می‌توان از الگویی هنجارین برای مرتبط ساختن این دو بهره جست و نظامی حقوقی ایجاد کرد که بنا به آن حوزه عمومی بتواند با بهره‌گیری از آزادی‌های فرهنگی نقش خود را در ایجاد ارتباط و مشارکت دین نماید و در این هدف آیا می‌توان از الگوی مردم سالاری مشورتی بهره جست؟
پیش فرض اصلی این پرسش آن است که یکی از مهمترین ناکارآیی‌های حوزه عمومی و حقوق اساسی در عدم فرازاندن نظامی برای ارتباط و مشورت بیشتر شهروندان در اداره عمومی آنهاست و بدین منظور می‌توان با مشورتی و ارتباطی ساختن قوی نیز نظام مردم سالاری حاکم به این هدف دست یافت. پس از ذکر بنیان نظری انی ارتباط و مشورت همگانی به معرفی مردم سالاری مشورتی به عنوان مهمترین الگوی مشارکتی و ارتباطی پرداخته می‌شود و کارکردی که می‌تواند در بسیج مشارکت مردم داشته باشد، که از این روی، خود به خود نقش حوزه عمومی در فراهم آوردن بستر عملی ارتباط و مشورت همگانی آشکار می گردد. از این روی ضرورت شناخت زمینه نظری، ویژگی‌ها و کارکردهای مهم آن دو چندان می‌نماید.
مهمترین ویژگی حوزه عمومی را باید در ایجاد فضایی همگانی، آزاد و برابر برای همه مردم عنوان کرد که می‌توانند آزادانه بر این فضا با دیگر افراد ارتباط داشته باشند و به واقع این جنبه از آزادی‌های فرهنگی در همین جا عملی می‌شود که عرصه فرنگی جامعه در اثر ارتباط و مشارکت مردم و مستقل از حکومت شکل می‌یابد. کارکرد آن نیز به همین جهت،‌ ایجاد ارتباطی مداوم میان مردم،‌ نهادهای جامعه مدنی و حکومت است. اما از آنجا که بلحاظ تاریخی این حوزه در اثر گسترش نهادهای حکومتی، این کارکرد خود را از کف نهاده است، به ناچار باید برای حفظ این آزادی و استقلال حوزه عمومی از ساز و کارهای ضمانتی حقوق اساسی کمک جست. این فصل نشان می‌دهد که بخش مهمی از اعمال آزادی‌های فرهنگی متضمن اعمال حق بر مشارکت در تعیین سرنوشت فردی و جمعی افرادی می‌باشد.
سومین فصل را سر سخن ،‌ بحث پیرامون چگونگی تضمین و تامین آزادی‌های فرهنگی بدست توامند نظام حقوق اساسی می‌باشد که بنا به یک مطالعه موردی،‌ نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد اشاره قرار می‌گیرد: اینکه در اصل جایگاه آزادی‌های فرهنگی با توسل به نظریه آزادی سلبی و ایجاد در این نظام یست و چه ساز و کارهایی برای حمایت از این آزادی ها تدبییر گشته است. بدین منظور نخست به بررسی ساز و کارهای موجود در نظام حقوق اساسی نظری ایران، آنگونه که هست، پرداخته می‌شود و قوانین و مقررات و نهادهای مرتبط با بخش فرهنگ کشور اشاره می‌شود. آنگاه پس از برشمردن عناوین نهادهای فرهنگی در این نظام و ذکر ساختار و وظیفه آنها که مشخص می‌کند چه جنبه‌هایی از حق‌های فرهنگی مورد توجه حقوق اساسی بوده است با نقد جایگاه عملی آزادی‌های فرهنگی است که به میان می‌آید و نشان می‌دهد که چگونه نظام حقوق اساسی ایران با توجه به اصول بر شمرده برای آزادی‌های فرهنگی،‌ نتوانسته است در تنظیم حد و مرزهای اقدام‌های نهادهای حکومتی در عرصه فرهنگ، قاطعیت منطقی شایسته‌ای به اجرا گذارد و از آن روست که در عمل چیرگی گسترده این نهاها را در عرصه فرهنگی کشور گواه می‌شویم و این نکته را بررسی و نقد قوانین و نهادهای فرهنگی و عملکرد آنها با توجه به شاخص‌ها و آمارهای فرهنگی کشور به روشنی بازگو می‌نماید. این فصل با بیان کاستی‌ها و تهدیدهای موجود به راه محقق ساختن فراگیر آزادی‌های فرهنگی در ایران و نقش مهم نهادهای مدنی در این زمینه به پایان می‌رسد.
در قسمت نتیجه‌گیری ، تلاش می‌شود تا با بحث‌های به عمل آمده پاسخی برای پرسش نخستین این نوشتار یعنی ضرورت و اهمیت حمایت از آزادی‌های فرهنگی ارائه گردد و ارتباط میان سه مقوله آزادی‌های فرهنگی، حوزه عمومی و حقوق اساسی مشخص گردد. سرانجام نتیجه گرفته می‌شود که ارائه الگویی برای فرازاندن مبانی «حقوق فرهنگی» در بطن حقوق عمومی ایران ضروری می‌نماید.
آنچه انجام این پژوهش را به نظر ضروری جلون می‌کرد، لزوم یافتن چهارچوبی استوار و مطمئن برای آزادی‌های فرهنگی بود؛ اینکه چگونه می‌توان اهمیت این گونه از آزاد‌ی‌ها را مورد پرسش دوباره و باز مساله کردن قرار داد تا بتوان پاسخی روشن‌تر و اصمینان بخش‌تر به دست داد. به ویژه آنکه تاکنون هنوز نشانی از بحث نظری در این حوزه در ادبیات حقوق عمومی ایران دیده نمی‌شود و جای خالی این بخش، از جهت تضعیف حقوق فرهنگی در کشور، بسی نگران کننده است. با درک این ضرورت، پژوهش حاضر با هدف تلاش برای گشودن مقدمه‌ای بر بحث نظری در عرصه حقوق فرهنگی و یافتن چهارچوبه‌ها و مبانی آنها انجام گرفت و از این در سراسر این نوشتار چند نکته مهم بارها تکرار می‌شوند که جای آنرا دارد تا آنها را به عنوان اصولی برای حقوق و آزادی‌های فرهنگی معرف نماییم. از جمله اینکه آزادی‌های فرهنگی جزو آزادی‌های اساسی بشری می‌دانیم که هیچ توجیهی برای نقض آنها پذیرفته نیست و وظیفه حکومت در برابر آن تنها تضمین و تأمین است. به موجب این، مشارکت و بیان فرهنگی نیز آزاد می‌باشد و حکومت مجاز به تعیین محتوای آن و فرهنگ‌سازی نیست و باید بی‌طرفانه و بدون در نظرگرفتن محتوای آزادی‌های فرهنگی به تضمین و تامین آنها اقدام نماید. از این روی، لزوم تعیین حدود و چهارچوبه‌های اعمال حکومت در بخش فرهنگ در کنار تعریفی دوباره از حقوق فرهنگی،‌ عدالت و رفاه فرهنگی دولت رفاهی فرهنگی، به روشنی مهم می‌نماید.
نوشتار حاضر گر چه به بررسی موضوعی به نسبت بدیع پرداخته است،‌ اما به واقع از چشمه‌های زلال اندیشه‌های گوناگون دیگر سیراب گشته و پایة خود را بر بلند جایگاه نظام حقوق بشر استوار گردانیده است.
.
.
.
.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

اختصاصی از اس فایل چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند


چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات219

 

مقدمه
چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟
این نخستین و اصلی‌ترین پرسش پایه‌گذار نوشتار حاضر است که تلاش برای شرح و بسط و نیز یافتن پاسخی متناسب با آن، بندبند و بخش بخش این نوشته را شکل می‌دهد: اهمیت آزادی‌های فرهنگی بر چه مبنایی استوار است که آنرا شایستة تضمین و تامین حقوقی می‌‌نماید، چه مبنایی این آزادی‌ها را به قلمرو جاودان آزادیهای اساسی وارد می‌کند و چرا این آزادی‌ها به عنوان مساله‌ای برای نظام حقوق اساسی و در بطن آن مطرح می‌شوند؟‌ بنابراین پرسش از اهمیت و جایگاه آزادی های فرهنگی، مساله اساسی این نوشتار است با ابتناء بر این پیش فرض که اساس اهمیت آزادیهای فرهنگی را می توان در دو مبنای ارزش جستجو کرد: نخست در خود ارزش ذاتی آزادیهای فرهنگی و دیگری در ارزش کارکردی آن یعنی ارزشی که برای دیگر مقوله‌ها دارد که این مقوله‌ها عبارتند از «حوزة عمومی» و حقوق اساسی، و این ارزش‌ ها مبنای اهمیت صیانت از آزادی‌های فرهنگی قرار می‌گیرند. از این روی پرسش اصلی، خود به سه پرسش دیگر تقسیم می‌‌شود:
پرسش نخست از ارزش ذاتی آزادی‌های فرهنگی است و اینکه اساساً آزادی‌‌های فرهنگی چه سرشتی دارند و چه مبنای نظری پشتیبان آنهاست، در چه چهارچوبی جای می‌گیرند و آیا در اصل چهارچوبی به نام «آزادی‌های فرهنگی» وجود دارد؟ فرهنگی بودن این آزادی‌ها به چه معنای و اساساً ارتباط میان فرهنگ و حقوق اساسی چه می‌تواند باشد؟ فرهنگ که عرصه‌ای گسترده، باز و بی مرز در علوم انسانی است و حقوق اساسی که عرصة قطعیت حقوقی. فرهنگ که عرصه معناست و حقوق اساسی که عرصة شکل و چهارچوب،‌ اما در اصل،‌ انگیزه اصلی این پرسش از آزادی‌های فرهنگی چگونه شکل یافت و چگونه این آزادی‌ها به عنوان یک «مساله» مطرح گشتند؟ رابطه میان مردم و حکومت در بخش فرهنگ جامعه چه می‌تواند باشد وحقوق اساسی چگونه این رابطه را تنظیم می‌کند؟ این آزادی‌ها در کدام دسته از نسلهای آزادی‌های بشر قرار می‌گیرند و آیا مقوله‌‌ای به نام «حق فرهنگی» قابل تصور است؟ سرانجام اینکه که امین آزادی‌ها، فرهنگی محسوب می‌شوند و به چه کار می‌آیند؟
در پرسش‌های دوم و سوم، قسمت دوم پاسخ است که شکل می‌گیرد یعنی ارزش کارکردی آزادی‌های فرهنگی برای دو مقوله حوزه عمومی و حقوق اساسی با این پیش فرضی که آزادی‌های فرهنگی ارزش و اهمیتی اساسی برای پویایی این دو مقوله دارند. پرسش دوم در مقام مطرح نمودن ارزش ارتباطی و همبستگی‌ساز آزادی‌های فرهنگی این مساله را پیش می‌کشد که این آزادی‌ها چگونه اهمیت خود را در جریان زندگی اجتماعی کنونی باز می نمایانند. با این دید که آزادی‌های فرهنگی عنصر مقاوم هر گونه نظام ارتباطی و مشارکتی می‌باشند، این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌توان این نظام ارتبای و مشارکتی جامعه را برخوردار از آزادی‌های فرهنگی ساخت و به واقع چگونه می‌توان این آزادی‌ها را در بستر جامعه عملی و محقق نمود؟ آیا حوزه عمومی می‌تواند کارآیی چنین بستری را داسته باشد و هیچ امکانات عینی و عملی برای جاری نمودن این آزادی‌ها در ساختار خود سراغ دارد؟ اساساً سرشت و ساختار این حوزه در چیست و ارتباط با آن فرهنگ جامعه بر چه محوری می‌چرخد؟
چه قالب دستوری می‌تواند برای بهره‌مندی حوزه عمومی از آزادی‌ها فرهنگی مدون گردد و چه سازو کارهایی برای اعمال این آزادی‌ها بوسیله مردم در حوزه عمومی مورد نیاز هستند؟
پرسش سوم، از اهمیت آزادی‌های فرهنگی برای حقوق اساسی است؛ با این پیش‌فرض که نظام حقوق اساسی برای پویا ساختن ساختار خود نیازمند برخورداری از آزادی‌های فرهنگی است، چگونه می‌تواند بوسیله ساز و کارهای ضمانتی خود به حمایت از این آزادی‌ها اقدام نماید؟ بهترین چهارچوب باری تضمین و تامین آزادی‌های فرهنگی کدام‌ها هستند؟
ملاحظه می‌گردد که این سه پرسش ، یک مساله ساده خطی را پی می‌نهند: اهمیت آزادی‌های فرهنگی چیست؛ بستر اجرایی آن کجاست و ساز و کار تضمین و تامین آن کدام است؟ بدینسان با یک مساله سه بعدی روبه‌رو هستیم که در پی ارتباط سنجی میان سه مقوله آزادی‌های فرهنگی، حوزه عمومی و حقوق اساسی می‌باشد،‌ اینکه چه ارتباطی میان این سه جریان دارد و چگونه از لحاظ نظری و عملی به پشتبانی از همدیگر برمی‌خیزند. پاسخ به این سه پرسش، سرانجام ما را به شناخت جایگاه و اهمیت آزادی‌های فرهنگی و لزوم حمایت حقوقی آنها رهنمون می‌سازد. از این جهت نوشتار حاضر نیز تلاش می‌کند تا این پرسش سه بعدی را در سه قسمت به بحث بگذارد تا به پاسخی فراخور آن فرار رسد.


دانلود با لینک مستقیم


چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند