اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد تفسیر آیه 102 سوره بقره

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد تفسیر آیه 102 سوره بقره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر آیه 102 سوره بقره


تحقیق در مورد تفسیر آیه 102 سوره بقره


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:9

یهود از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى خواندند پیروى مى کردند، سلیمان هرگز دست به سحر نیالود و کافر نشد، ولکن شیاطین کفر ورزید و به مردم
تعلیم سحر دادند (و نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل(هاروت وماروت) نازل شد پیروى کردند، (آنها طریق سحر کردن را براى آشنائى به طرز ابطال آن به مردم یاد مى دادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمى دادند مگر اینکه قبلا به او مى گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم ، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدائى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند) ولى هیچگاه بدون فرمان خدا نمى توانند به انسانى ضرر برسانند، آنها قسمتهائى را فرا مى گرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت ، و مسلما مى دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد سودی در آخرت نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مى فروختند اگر علم و دانشى مى داشتند!

متن 

ترجمه

تفسیر نمونه

  • ماجراى هاروت و ماروت

2- واژه هاروت و ماروت

3-چگونه فرشته معلم انسان مى شود ؟

4-هیچکس بدون اذن خدا قادر بر کارى نیست

5-سحر چیست و از چه زمانى پیدا شده ؟

سحر از نظر قرآن

سحر از نظر اسلام

سحر در عصر ما

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر آیه 102 سوره بقره

تحقیق در مورد شان نزول سوره ها

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد شان نزول سوره ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شان نزول سوره ها


تحقیق در مورد شان نزول سوره ها

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:15

 

 

 

 

 

سوره کافرون :

سوره کوثر :

سوره ماعون :

سوره ناس :

سوره نصر :

سوره احد :

سوره تبت :

سوره فلق :

سوره قریش :

 

 

 

 

 

روایتى درباره مفاد سوره ایلاف ) صفحه
در تفسیر قمى در ذیل آیه ((لایلاف قریش )) آمده که : این سوره در باره قریش نازل شده ، چون قریش معاششان از دو رحلت تابستانى و زمستانى به یمن و شام تاءمین مى شد، از مکه پوست و محصولات دریایى و کالاهایى که در ساحل دریا پیاده مى شده از قبیل فلفل و امثال آن را بار مى کردند و به شام مى بردند، و در شام جامه و آرد خالص و حبوبات غلط مشهور است ، و صحیح آن حبوب است که در روایت آمده )، خریدارى مى کردند، و همین مسافرت باعث مى شد وحدت و الفتى در بینشان بر قرار گردد، هر وقت به یکى از این دو سفر دست مى زدند یکى از بزرگان قریش را رئیس خود مى کردند، و زندگیشان از این راه تاءمین مى شد.
بعد از آنکه خداى تعالى رسول گرامیش را مبعوث فرمود: مردم قریش ‍ بى نیاز از سفر شدند، چون از اطراف حجاز مردم رو به آن جناب نهاده ، هم آن حضرت را زیارت مى کردند، و هم خانه خدا را، و لذا در این سوره فرمود: ((فلیعبدوا رب هذا البیت الذى اطعمهم من جوع )) پس رب این خانه را بپرستند، که ایشان را از گرسنگى نجات داد، و دیگر احتیاج ندارند به شام بروند، ((و امنهم من خوف )) یعنى راهزنان بپاس حرمت کعبه کارى به کار آنان ندارند.
مؤ لف : اینکه فرمود: ((بعد از آنکه خداى تعالى رسول گرامیش را مبعوث فرمود)) انطباقش با سیاق آیات سوره روشن نیست ، چون گفتیم سیاق همه از داستان ابرهه و قبل از ولادت آن حضرت سخن دارد، و چه بسا این قسمت جزو کلام امام نبوده ، و مرحوم قمى آن را از بعضى روایات ابن عباس استفاده کرده باشد.

 

سوره ماعون :

اوصاف تکذیب کنندگان دین : راندن یتیم ، عدم اهتمام به طعام مسکین ،سهل انگارى در نمازگزاران ، ریاکارى و منع ((ماعون ))

فَذَلِک الَّذِى یَدُعُّ الْیَتِیمَ


کلمه ((دع )) به معناى رد کردن به زور و به جفا است ، و حرف ((فاء)) در کلمه ((فذلک )) براى توهم معناى شرط است ، و تقدیر کلام ((ارایت الذى یکذب بالجزاء فعرفته بصفاته ، فان لم تعرفه فذلک الذى ...)) است ، یعنى آیا آن کس را که روز جزا را تکذیب مى کند، از راه صفاتى که لازمه تکذیب است شناختى ؟ اگر نشناختى پس بدان که او کسى است که یتیم را به زور از در خانه خود مى راند، و او را جفا مى کند، و از عاقبت عمل زشتش نمى ترسد، و اگر روز جزا را انکار نمى داشت چنین جراتى را به خود نمى داد، و از عاقبت عمل خود مى ترسید، و اگر مى ترسید به یتیم ترحم مى نمود.

وَ لا یحُض عَلى طعَامِ الْمِسکِینِ


کلمه ((حض )) به معناى تحریک و تشویق است ، و در کلام مضافى حذف شده ، تقدیرش ((و لا یحض على اطعام طعام المسکین )) است ، یعنى مردم را به اطعام طعام مسکین تشویق نمى کند.
بعضى از مفسرین گفته اند: اگر تعبیر به طعام کرد، نه به اطعام ، براى این بود که اشاره کرده باشد به اینکه مسکین گویا مالک زکات و صدقه است و احتیاج ندارد به اینکه کسى به او اطعام کند، وقتى طعام را که حق خود او است به او بدهند او خودش مى خورد، همچنان که در جاى دیگر فرموده : ((و فى اموالهم حق للسائل و المحروم )).

 

سوره کوثر :

اقوال مختلف درباره مراد از ((کوثر)) و بیان شواهددال بر اینکه مراد از آن ذریّه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) یعنى فرزندان فاطمه(علیه السلام ) است

إِنَّا أَعْطیْنَک الْکَوْثَرَ


در مجمع البیان مى گوید: کلمه ((کوثر)) بر وزن ((فوعل )) به معناى چیزى است که شانش آن است که کثیر باشد، و کوثر به معناى خیر کثیر است .
ولى مفسرین در تفسیر کوثر و اینکه کوثر چیست اختلافى عجیب کرده اند: بعضى گفته اند: خیر کثیر است . و بعضى معانى دیگرى کرده اند که فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد:
1 -
نهرى است در بهشت . 2 - حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) در بهشت و یا در محشر است . 3 - اولاد رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) است . 4 - اصحاب و پیروان آن جناب تا روز قیامت است . 5 - علماى امت او است . 6 - قرآن و فضائل بسیار آن . 7 - مقام نبوت است . 8 - تیسیر قرآن و تخفیف شرایع و احکام است . 9 - اسلام است .10 - توحید است . 11 - علم و حکمت است . 12 - فضائل رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم )است . 13 - مقام محمود است . 14 - نور قلب شریف رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است . و از این قبیل اقوالى دیگر که به طورى که از بعضى از مفسرین نقل شده بالغ بر بیست و شش قول است .
صاحبان دو قول اول استدلال کرده اند به بعضى روایات ، و اما باقى اقوال هیچ دلیلى ندارند به جز تحکم و بى دلیل حرف زدن ، و به هر حال اینکه در آخر سوره فرمود: ((ان شانئک هو الابتر)) با در نظر گرفتن اینکه کلمه ((ابتر)) در ظاهر به معناى اجاق کور است ، و نیز با در نظر گرفتن اینکه جمله مذکور از باب قصر قلب است ، چنین به دست مى آید که منظور از کوثر، تنها و تنها کثرت ذریه اى است که خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته ، (و برکتى است که در نسل آن جناب قرار داده )، و یا مراد هم خیر کثیر است و هم کثرت ذریه ، چیزى که هست کثرت ذریه یکى از مصادیق خیر کثیر است ، و اگر مراد مساله ذریه به استقلال و یابه طور ضمنى نبود، آوردن کلمه ((ان )) در جمله ((ان شانئک هو الابتر)) فایده اى نداشت ، زیرا کلمه ((ان )) علاوه بر تحقیق ، تعلیل را هم مى رساند و معنا ندارد بفرماید ما به تو حوض دادیم ، چون که بدگوى تو اجاق کور است و یا بى خبر است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شان نزول سوره ها

تحقیق در مورد تفسیر آیه و236و237وسوره بقره

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد تفسیر آیه و236و237وسوره بقره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تفسیر آیه و236و237وسوره بقره


تحقیق در مورد تفسیر آیه  و236و237وسوره بقره

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه42

 

بقره:

 

آیه 237_236 سوره مبارکه بقره:
آیه و ترجمه
لا جُنَاحَ عَلَیْکمْ إِن طلَّقْتُمُ النِّساءَ مَا لَمْ تَمَسوهُنَّ أَوْ تَفْرِضوا لَهُنَّ فَرِیضةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلى المُْوسِع قَدَرُهُ وَ عَلى الْمُقْترِ قَدَرُهُ مَتَعَا بِالْمَعْرُوفِ حَقاًّ عَلى المُْحْسِنِینَ(236)
وَ إِن طلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضتُمْ لَهُنَّ فَرِیضةً فَنِصف مَا فَرَضتُمْ إِلا أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِى بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکاح وَ أَن تَعْفُوا أَقْرَب لِلتَّقْوَى وَ لا تَنسوُا الْفَضلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ(237)

  ترجمه :

236 - اگر زنان را قبل از آمیزش جنسى یا تعیین مهر، (به عللى ) طلاق دهید، گناهى بر شما نیست . (و در این موقع ،) آنها را (با هدیه اى مناسب ،) بهرهمند سازید! آن کس که توانایى دارد، به اندازه تواناییاش ، و آن کس ‍ که تنگدست است ، به اندازه خودش ، هدیه اى شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد ) بدهد! و این بر نیکوکاران ، الزامى است .
237 -
و اگر زنان را، پیش از آنکه با آنها تماس بگیرید و (آمیزش جنسى کنید) طلاق دهید، در حالى که مهرى براى آنها تعیین کردهاید، (لازم است ) نصف آنچه را تعیین کردهاید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند، یا (در صورتى که صغیر و سفیه باشند، ولى آنها، یعنى ) آن کس که گره ازدواج به دست اوست ، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) بپرهیزکارى نزدیکتر است . و گذشت و نیکوکارى را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام مى دهید، بیناست !

 تفسیر:

چگونگى اداى مهر
باز در ادامه احکام طلاق در این دو آیه احکام دیگرى بیان شدنخست مى فرماید: ((گناهى بر شما نیست اگر زنان را قبل از اینکه با آنها تماس پیدا کنید (و آمیزش جنسى انجام دهید) و تعیین مهر نمائید، طلاق دهید)) (لا جناح علیکم ان طلقتم النساء ما لم تمسوهن او تفرضوا لهن فریضة ).
البته این در صورتى است که مرد یا زن و مرد بعد از عقد ازدواج و پیش از عمل زناشویى ، متوجه شوند که به جهاتى نمیتوانند با هم زندگى کنند، چه بهتر که در این موقع با طلاق از هم جدا شوند، زیرا در مراحل بعد کار مشکلتر مى شود. و به هر حال این تعبیر، پاسخى است براى آنها که تصور مى کردند طلاق قبل از عمل زناشویى یا قبل از تعیین مهر، صحیح نیست ، قرآن مى گوید: چنین طلاقى گناهى ندارد و صحیح است (و اى بسا جلو مفاسد بیشترى را بگیرد).
بعضى نیز ((جناح )) را در اینجا به معنى ((مهر)) گرفتهاند که بر دوش شوهر سنگینى مى کند یعنى به هنگام طلاق قبل از عمل زناشویى و تعیین مهر هیچ گونه مهرى بر عهده شما نیست . گر چه بعضى از مفسران شرح زیادى درباره این تفسیر گفته اند، ولى به کار بردن کلمه جناح ، به معنى مهر مانوس نیست .
بعضى نیز احتمال داده اند که معنى جمله بالا این است : که طلاق زنها قبل از آمیزش در همه حال جایز است (خواه در حال عادت ماهیانه باشند یا نه ) در حالى که بعد از آمیزش حتما باید در حال پاکى خالى از آمیزش ‍ باشد این تفسیر بسیار بعید به نظر مى رسد، زیرا با جمله ((او تفرضوا لهن فریضة )) سازگار نیست .
سپس به بیان حکم دیگرى در این رابطه میپردازد و مى فرماید: در چنین حالى باید آنها را (با هدیه مناسبى ) بهرهمند سازید)) (و متعوهن ).
بنابراین اگر نه مهرى تعیین شده و نه آمیزشى حاصل گشته ، شوهر بایدهدیه اى که مناسب با شئون زن باشد، بعد از طلاق به او بپردازد ولى در پرداخت این هدیه ، قدرت توانائى شوهر نیز باید در نظر گرفته شود، و لذا در دنباله آیه مى گوید: بر آن کس که توانائى دارد به اندازه توانائیش ، و بر آن کس که تنگدست است به اندازه خودش هدیه شایسته اى لازم است ، و این حقى است بر نیکوکاران (على الموسع قدره و على المقتر قدره متاعا بالمعروف حقا على المحسنین ).
((
موسع )) به معنى توانگر، و ((مقتر)) به معنى تنگدست است (از ماده قتر به معنى بخل و تنگ نظرى نیز آمده است ) مانند: (و کان الانسان قتورا).
بنابراین توانگران باید به اندازه خود و تنگدستان نیز درخور تواناییشان این هدیه را بپردازند، و شئون زن نیز در این جهت در نظر گرفته شده است .
جمله ((متاعا بالمعروف )) میتواند اشارهاى به همه اینها باشد یعنى هدیه اى به طور شایسته و دور از اسراف و بخل ، و مناسب حال دهنده و گیرنده .
از آنجا که این هدیه اثر قابل ملاحظه اى در جلوگیرى از حس انتقامجویى و رهایى زن از عقدههایى که ممکن است ، بر اثر گسستن پیوند زناشویى حاصل شود، در آیه فوق آن را وابسته به روحیه نیکوکارى و احسان کرده و مى گوید: حقا على المحسنین : ((این عمل بر نیکوکاران لازم است )) یعنى باید آمیخته با روح نیکوکارى و مسالمت باشد.
ناگفته پیدا است تعبیر به ((نیکوکاران )) نه به خاطر

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تفسیر آیه و236و237وسوره بقره

تحقیق درمورد چند سوره قرآن

اختصاصی از اس فایل تحقیق درمورد چند سوره قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد چند سوره قرآن


تحقیق درمورد چند سوره قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:42

 

 

 

 

 

سوره عادیات [100]

این سوره در ((مدینه )) نازل شده و داراى 11 آیه است .

محتوا و فضیلت سوره :.

در آغـاز سوره سوگندهاى بیدارکننده اى را ذکر مى کند, و بعد از آن سخن ازپاره اى از ضعفهاى نوع انسان همچون کفر و بخل و دنیاپرستى به میان مى آورد, وسرانجام با اشاره کوتاه و گویائى به مساله معاد, و احاطه علمى خداوند به بندگان ,سوره را پایان مى دهد.
در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (ص ) آمده است : ((هرکس آن راتلاوت کند به عدد هر یـک از حـاجـیـانـى که (شب عید قربان ) در ((مزدلفه )) توقف مى کنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده مى شود.
در حـدیـث دیـگرى از امام صادق (ع ) مى خوانیم : ((هرکس سوره ((والعادیات ))را بخواند, و بر آن مـداومت کند, خداوند روز قیامت او را با امیرمؤمنان على (ع )مبعوث مى کند و در جمع او و میان دوستان او خواهد بود)).
ناگفته پیداست که این همه فضیلت براى آنهاست که آن را برنامه زندگى خویش قرار دهند و به تمام محتواى آن ایمان دارند و عمل مى کنند.
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
شـان نـزول : در حـدیثى آمده است که : این سوره بعد از جنگ ((ذات السلاسل )) نازل شد و ماجرا چنین بود:.
در سـال هشتم هجرت به پیغمبراکرم (ص ) خبر دادند که دوازده هزار سوار درسرزمین ((یابس )) جـمـع شـده , و بـا یـکدیگر عهد کرده اند که تا پیامبر(ص ) و على (ع ) رابه قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند از پاى ننشینند!.
پیغمبراکرم (ص ) جمع کثیرى از یاران خود را به سرکردگى بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد, ولـى بـعـد از گفتگوهائى بدون نتیجه بازگشتند, سرانجام پیامبر,على (ع ) را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت , آنها بسرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند و شبانه راه مـى رفـتـند, و صبحگاهان دشمن را درحلقه محاصره گرفتند, نخست اسلام را بر آنها عرضه داشـتـنـد چـون نـپذیرفتند هنوزهوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند, عده اى را کشتند, وزنان و فرزندانشان را اسیر کردند, و اموال فراوانى به غنیمت گرفتند.
سوره عادیات نازل شد در حالى که هنوز سربازان اسلام به مدینه بازنگشته بودند, پیغمبرخدا(ص ) آن روز براى نماز صبح آمد, واین سوره را درنمازتلاوت فرمود.
بعد از پایان نماز اصحاب عرض کردند: این سوره اى است که ما تا به حال نشنیده بودیم !.
فـرمـود: آرى , على (ع ) بردشمنان پیروز شد,وجبرئیل دیشب باآوردن این سوره به من بشارت داد ـ چند روز بعد على (ع ) با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.
(آیه )ـ.

سوگند به جهادگران بیدار!.

گـفـتـیم این سوره با سوگندهاى بیدارگرى آغاز شده , نخست مى فرماید:((سوگند به اسبان دونده (مجاهدان ) در حالى که نفس زنان پیش مى رفتند))(والعادیات ضبحا).
یا به شتران حاجیان که از سرزمین ((عرفان )) به ((مشعرالحرام )) و از ((مشعر))نفس زنان به سوى ((منى )) حرکت مى کنند سوگند.
و این تفسیر از جهاتى مناسبتر به نظر مى رسد, و در روایات اهل بیت (ع ) نیزوارد شده .
(آیـه )ـ سـپـس مـى افـزایـد: ((و سـوگند به افروزندگان جرقه آتش )) در برخوردسمهایشان با سنگهاى بیابان (فالموریات قدحا).
اسبان مجاهدانى که چنان باسرعت به سوى میدان نبرد حرکت مى کنند که ازاثر برخورد سم آنها به سنگهاى بیابان جرقه ها مى پرد, یا شترانى که بسرعت به مواقف حج مى دوند و سنگها و ریگها از زیر پاى آنها پریده و بر اثر برخورد به سنگهاى دیگر تولید جرقه مى کند.
(آیه )ـ سپس در سومین سوگند, مى فرماید: ((و سوگند به هجوم آوران سپیده دم )) (فالمغیرات صبحا).
(آیـه )ـ سـپـس بـه یـکى دیگر از ویژگیهاى این مجاهدان و مرکبهاى آنهااشاره کرده , مى افزاید: آن چنان بر دشمن هجوم سریع مى برند ((که گرد و غبار به هرسو پراکندند)) (فاثرن به نقعا).
یـا ایـن که بر اثر هجوم شتران حاجیان از مشعرالحرام به سوى منى , گرد و غباراز هر سو پراکنده مى شود.
(آیـه )ـ و در آخـریـن ویـژگى از ویژگیهاى آنها مى فرماید: ((و (ناگهان ) درمیان دشمن ظاهر شدند)) (فوسطن به جمعا).
چـنـان هـجوم آنها غافلگیرانه و برق آسا بود که در چند لحظه صفوف دشمن رااز هم شکافته و به قـلـب آنـها هجوم بردند, و جمعیت آنها را از هم متلاشى کردند, واین نتیجه همان سرعت عمل و بیدارى و آمادگى و شهامت و شجاعت است .
و یا اشاره به ورود حاجیان از ((مشعر)) به قلب ((منى )) است .
از اینجا روشن مى شود که جهاد آن چنان عظمتى دارد که حتى نفسهاى اسبهاى مجاهدان شایسته سوگند است , و همچنین جرقه هاى ناشى از برخوردسمشان به سنگها, و همچنین گرد و غبارى که در فضا پخش مى کنند, آرى گرد وغبار صحنه جهاد هم پرارزش و باعظمت است .
(آیـه )ـ بـعـد از این سوگندهاى عظیم به پاسخ قسم , یعنى ; چیزى که سوگندها به خاطر آن یاد شـده اسـت پـرداخته , مى فرماید: ((مسلما انسان در برابر نعمتهاى پروردگارش بسیار ناسپاس و بخیل است )) (ان الا نسان لربه لکنود).
هـمـان انـسان تربیت نایافته , همان انسانى که انوار معارف الهى و تعلیمات انبیا برقلبش نتافته , و بالاخره همان انسانى که خود را تسلیم غرائز و شهوات سرکش نموده است او مسلما ((ناسپاس )) و ((بخیل )) است .
تعبیر ((انسان )) در این گونه موارد به معنى انسانهاى شرور هوى پرست سرکش و طغیانگر است .
(آیه )ـ سپس مى افزاید: ((و او خود (نیز) بر این معنى گواه است )) (وانه على ذلک لشهید) چرا که انسان نسبت به نفس خویش بصیرت دارد, و اگر صفات درونى خود را از هرکس بتواند پنهان کند از خدا و وجدان خویش نمى تواند مخفى دارد, خواه به حقیقت اعتراف کند یا نه !.
(آیـه )ـ در ایـن آیـه مى افزاید: ((و او علاقه شدید به مال دارد)) (وانه لحب الخیر لشدید) و همین علاقه شدید و افراطى او به مال و ثروت سبب بخل وناسپاسى و کفران او مى شود.
اطـلاق ((خـیـر)) بـر ((مال )) به خاطر آن است که در حد ذات خود چیز خوبى است , و مى توانند وسیله انواع خیرات گردد, ولى انسان ناسپاس و بخیل آن را ازهدف اصلیش بازداشته , و در مسیر خودخواهى و خودکامگى به کار مى گیرد.
(آیـه )ـ سـپس به صورت یک استفهام انکارى توام با تهدید, مى فرماید:((آیا (این انسان ناسپاس و بـخـیـل و دنـیاپرست ) نمى داند در آن روز تمام کسانى که درقبرها هستند برانگیخته مى شوند)) (افلا یعلم اذا بعثر ما فى القبور).
(آیـه )ـ ((و آنـچـه در درون سـینه ها (از کفر و ایمان , اخلاص و ریا, کبر وتواضع , نیات خیر و سؤ) است آشکار مى گردد)) (وحصل ما فى الصدور).
(آیه )ـ ((در آن روز پروردگارشان از آنها (و اعمال و نیاتشان ) کاملا باخبراست )) و بر طبق آن به آنها کیفر مى دهد (ان ربهم بهم یؤمئذ لخبیر).
آرى ! خـداونـد هـمـیـشه و در همه حال از اسرار درون و برون بطور کامل آگاه است ولى اثر این آگـاهـى در قیامت و به هنگام پاداش و کیفر ظاهرتر و آشکارترمى گردد و این هشدارى است به هـمـه انـسانها که اگر به راستى به آن ایمان داشته باشند سد نیرومندى در میان آنان و گناهان ایجاد مى کند.
((پایان سوره العادیات )).


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد چند سوره قرآن

تفسیر کلمه « الأَسْمَاء » در آیه 31 سوره مبارکه بقره

اختصاصی از اس فایل تفسیر کلمه « الأَسْمَاء » در آیه 31 سوره مبارکه بقره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آنچه در این تحقیق میخوانید :

 

سوره بقره دومین سوره قرآن کریم و بزرگترین سوره آن است به نحوی که از جزء اول قرآن شروع شده و در جزء سوم پایان می پذیرد . سوره بقره با تأکید بر اهمیت و نقش ایمان در سعادت فردى و اجتماعى انسان ، اعلام مى‌دارد که تنها راه سعادت ، ایمان به خدا و پایبندى به تعالیم انبیاست . این سوره از سه بخش تشکیل شده است : در بخش نخست اهمیت و جایگاه ایمان و بندگى خدا در زندگى انسان بیان مى‌گردد. بخش دوم به سرگذشت قوم بنى اسرائیل اختصاص دارد و در آن پیامدهاى ذلت‌بار مخالفت این قوم با خدا و پیامبران بیان شده و تلاش‌هاى آن‌ها در شکست دادن پیامبر اسلام خنثی مى‌گردد. سومین بخش سوره نیز به معرفى دین توحیدى اسلام مى‌پردازد و بسیارى از احکام و مقررات دینى را همراه با معارف اعتقادى و اخلاقى اسلام بیان مى‌کند.

39 آیه نخست این سوره اهمیت و جایگاه ایمان به خدا و بندگى او را در زندگى فردى و اجتماعى انسان بیان مى‌کند که یکی از این آیات آیه 31 میباشد .

متن عربی آیه   :

« وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ »

ترجمه : و [خدا] همه [معانى‏] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست مى‏گویید، از اسامى اینها به من خبر دهید.»

درباره معناى اسماء که رمز برترى انسان بر فرشتگان است مفسران آراى گوناگونى دارند:

  • ‌اسماء کلیدهاى علم و معرفت و کمالات مادى و معنوى انسان است.
  • ‌منظور از تعلیم اسماء ایجاد استعدادهاى گوناگون در انسان است.
  • ‌اسماء، نام‌هاى همه موجودات جهان است.
  • اسرار عالم غیب است.
  • موجوداتى هستند که وجودى حقیقى و واقعى داشته، در عالم غیب قرار دارند.
  • ‌ اسماى حسناى الهى است.
  • اسماى امامان معصوم است.
  • اسماى انبیا و اولیاى الهى است.

حال به تفسیر و بررسی دقیقتر این موارد می پردازیم .

 

 

 

 

  • در صفحه 219 کتاب تفسیر نمونه جلد 1 میخوانیم :

گر چه مفسران در تفسیر «علم اسماء» بیانات گوناگونى دارند، ولى مسلّم است منظور، تعلیم کلمات و نام هاى بدون معنا به آدم نبوده; چرا که این افتخارى محسوب نمى شده است، بلکه منظور تعلیم معانى این اسماء و مفاهیم و مسمّاهاى آنها بوده است.البته این آگاهى از علوم مربوط به جهان آفرینش و اسرار و خواص مختلف موجودات عالم هستى، افتخار بزرگى براى آدم بود. در حدیثى داریم که از امام صادق(علیه السلام) پیرامون این آیه سؤال کردند، فرمود: الأَرَضِینَ وَ الْجِبالَ وَ الشِّعابَ وَ الأَوْدِیَةَ ثُمَّ نَظَرَ إِلى بِساط تَحْتَهُ، فَقالَ: وَ هذَا الْبِساطُ مِمّا عَلَّمَه: «فرمود منظور زمین ها، کوه ها، دره ها و بستر رودخانه ها (و خلاصه تمامى موجودات) مى باشد، سپس امام(علیه السلام) به فرشى که زیر پایش گسترده بود نظرى افکنده فرمود: حتى این فرش هم از امورى بوده که خدا به آدم تعلیم داد»!.بنابراین، «علم اسماء» چیزى شبیه «علم لغات» نبوده است بلکه مربوط به فلسفه، اسرار، کیفیات و خواص آنها بوده است، خداوند این علم را به آدم تعلیم کرد تا بتواند از مواهب مادى و معنوى این جهان، در مسیر تکامل خویش بهره گیرد.همچنین استعداد نام گذارى اشیاء را به او ارزانى داشت تا بتواند اشیاء را نام گذارى کند و در موارد احتیاج، با ذکر نام، آنها را بخواند تا لازم نباشد عین آن چیز را نشان دهد، و این خود نعمتى است بزرگ. هنگامى به اهمیت این موضوع پى مى بریم که مى بینیم بشر امروز، هر چه دارد به وسیله کتاب و نوشتن است و همه ذخائر علمى گذشتگان در نوشته هاى او جمع است، و این خود به خاطر نام گذارى اشیاء و خواص آنها است، و گر نه هیچ گاه ممکن نبود علوم گذشتگان به آیندگان منتقل شود.

  • پاسخ استاد فیاض به این پرسش :

«وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء» یعنی خداوند حقیقت اسماء را به آدم (ع)یاد داد که اینها چگونه­اند و چه کسانی هستند. منظور از اسماء حقایق این عالم است ولی حقایقی که در وجود حضرت محمد - صلی الله علیه وآله ـ و فرزندان او جمع است، کسی که آنان را بشناسد و به حقیقت آنان پی ببرد، همه چیز را شناخته است و لیاقت خلیفة الهی شدن را دارد؛ شاهد این مطلب کلمة «هَـؤُلاء» در آیه است که برای صاحبان عقل می­آید و نیز روایاتی است که «اسماء» را به محمد - صلی الله علیه وآله و خاندان او تفسیر کرده­اند، امام صادق(ع) فرمود: « ان الله تبارک و تعالی علم آدم اسماء حجج الله کلها ثم عرضهم و هم ارواح علی الملائکة ...؛ خداوند متعال اسمای حجتهای خود را به آدم (ع) آموخت و درحالی که آنان به صورت روح بودند بر فرشتگان عرضه کرد.»

«( وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا) اسماء انبیاء الله و اسماء محمد ـ صلی الله علیه وآله ـ و علی و فاطمة و الحسن و الحسین و الطیبین من آلهما و اسماء خیار شیعتهم و عتاة اعدائهم.»

علم به اسماء یعنی شناخت پیامبر و اهل بیت او، با اینکه ملائکه می­دانستند این افراد وجود دارند، ولی چون فرشتگان در مرتبة پایین تری از پیامبر و آل او قرار دارند، نمی­توانند به حقیقت آنان پی ببرند و واقعیت آنان را درک کنند.

 و ....

 


دانلود با لینک مستقیم


تفسیر کلمه « الأَسْمَاء » در آیه 31 سوره مبارکه بقره