اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره ارتباط اسطوره و حماسه به پایه ی شاهنامه و منابع ایرانی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله کامل درباره ارتباط اسطوره و حماسه به پایه ی شاهنامه و منابع ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره ارتباط اسطوره و حماسه به پایه ی شاهنامه و منابع ایرانی


دانلود مقاله کامل درباره ارتباط اسطوره و حماسه به پایه ی شاهنامه و منابع ایرانی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :14

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

حماسه از ترکیب چند عنصر تشکیل می شود که یکی از آنها اسطوره و مایه های اساطیری است و احتمالاً به سبب تشخیص یا اهمیت بیشتر این عامل نسبت به عناصر سازنده ی دیگر ، بعضی از محققان حماسه را صورت تغییر یافته ی اسطوره و برآمده از بطن آن دانسته اند. دلایل اصلی و یکی از تبدیل اسطوره به حماسه بر پایه ی روایات و منابع ایرانی (بویژه شاهنامه) عبارتست از :

حرکت فکری بشر از روزگار اسطوره زیستی / باوری به دوران اسطوره پیرایی و در نتیجه ی آن ، در آمدن اساطیر به قالب های خرد پذیرند.

عصر پهلوانی ملت ها و گزارش روایات و معتقدات اساطیری بر پایه ی پندها  و نگرش های طبقه جنگجویان جابجایی مکان ، نقل یک داستان ، یا رواج یک باور و اسطوره و دگرگونی های ناشی از ان در داستان های حماسی متأخرتر تصرفات و دخالت های روایان به هنگام نقل از روایات.

با تأمل در زمینه های اساطیری داستان ها و موضوعات حماسی ایران ، به طور عموم ده نوع و روابطه زمینی شدن میان اسطوره و حماسه وجود دارد :

1- محدودیت زمانی

2- حد مکانی

3- کاهش صبغه قدسی و مینوی زمینی شدن

4- جابجایی یا دگرگونی

5- شکستنی

6- انتقال

7- قلب یا تبدیل

8- ادغام یا تلفیق

9- حذف

10- فراموشی

میان اسطوره و حماسه ارتباطی اسطوره و بنیادین وجود دارد. چنان که از یک منظر حماسه صورت ادبی و روایی مدون و منظم اسطوره تلقی می شود، چون هم در مرحله پیدایش و هم خصوصاً تحریر و تثبیت نهایی، محصول دورانی بوده که ذوق و ذهن انسان به روزگار باستانی اسطوره سازی و اسطوره گرایی ، پرورده تر و منتظم تر بوده است، از همین روی در حماسه غالباً با یک ساختار داستانی وحدت مند و تقریباً منطقی و متوالی روبرو هستیم، حال آنکه در اسطوره صبغه ی روایی یا اصلاً دیده نمی شود و یا بسیار ضعیف و نامنسجم است.

درباره این نظر که اسطوره به حماسه تبدیل می شود یا به بیانی دیگر، حماسه از درون اسطوره بیرون می آید، به این نکته باید توجه داشت که این یک حکم کلی است و بعضی از مصداق های اساطیری و حماسی را در بر می گیرد زیرا اسطوره همواره و حتماً به حماسه تبدیل نمی شود. (سرکارایی 1371) .

پس هرگز نمی توان لزوما]ً برای همه موضوعات ، عناصر و اشخاص حماسی، زمینه یا پیشینیه ی اساطیری جستجو کرد، بطوری که مثلاً رستم با آن همه نامداری و اعتبار در شاهنامه و فرهنگ ایران ، صرفاً یک شخصیت حماسی است و در اسطوره های شناخته شده هند و ایرانی نباید در جستجوی پیش نمونه ی اساطیری وی بود. این موضوع (یعنی : بنیان اساطیری بخشی از داستان های حماسی) بیشتر به سبب وجود دو خاستگاه مختلف ذهنی و اجتماعی برای اسطوره و حماسه است. اسطوره گزارشی از نگاره های ذهنی انسان باستانی درباره ی جهان و موجودات است، اما حماسه ، روایت ذهن همان انسان در دورانی متأخر با نیازها و ویژگی های دیگر که در عین حال، بعضی از معتقدات و مایه های دیرین اساطیری و گاه نیمه مقدس خود را و اغلب بصورت ناخودآگاه در ضمن سروده ها و داستان های حماسی نگه داشته است.

نظریه تبدیل اسطوره به حماسه، به ویژه در میان اقوام هند و اروپایی ، از دیرباز مورد توجه مستشرقان و اسطوره شناسان غیرایرانی بوده است، از جمله استیک و یکندو سوئدی ، در مقاله ای علاوه به بنیاد اساطیری مهابها راتای هندی، زمینه های اساطیری شاهنامه را نیز نشان داده و تحقیقات او گرایش ویژه ای را در چگونگی تغییر اسطوره به حماسه در بین هند و اروپاییان ایجاد کرده است.‌(در این باره، رک : سرکاراتی ، 1378 : 86 و 87)

دلایل اصل کلی تبدیل اسطوره به حماسه را بر پایه منابع ایرانی (خصوصاً شاهنامه) در چند دسته می توان تقسیم بندی کرد :

1- نخست این که با تکامل تمدن و فرهنگ انسان و به تبع آن جهان بینی ها و باورهایش و نیز تغییراتی که در محیط پیرامونی او پدید امده، حرکت فکری بشر از عصر اسطوره زیستی / باوری، به دوران اسطوره پیرایی بوده است. در روزگار اسطوره زیستی / باوری اساطیر مبنای باورها و استنباط های انسان و در متن زندگی فردی و اجتماعی او بوده و آنها را به عنوان حقایق مطلق، ازلی و مقدس می نگریسته ، اما در دوره دیگر اسطوره ها به تأثیر از نگاه خرد مدارتر و تعقلی انسان به آنها، اندک اندک جنبه ی باورشناسی خود را تا حدی از دست داده است. و تفکر اسطوره باوری بشر ضعیف تر شده، لذا اسطوره ها برای این که ملموس تر شوند و بتوانند در چنین فضایی باقی بمانند، به قالبی در آمده اند که بیشتر به زندگی و شرایط انسان نزدیک بوده است. یعنی آیین ها ، معتقدات ، نبردها ، دشواری ها و غم و شادی های حیات او را با فرو نهادن بخش اعظمی از ارزش اعتقادی و آلمانی خود و به شکلی این جهانی ، اما مثالی و نمونه وار، ترسیم کرده اند و طبیعی است که در این ساختار جدید، رنگ و بویی از ویژگی های تاریخی و اجتماعی هر دوره را نیز پذیرفته اند. این روند اسطوره پیرایی در تاریخ فرهنگ ایران در شاهنامه به اوج ظهور خود رسیده و اساطیر ایرانی در شاهنامه در حماسی ترین و داستانی ترین صورت خویش نمایان شده است.

2- پیدایش حماسه معمولاً محصول عصر پهلوانی ملت هاست و این دوره با بینش قهرمانی ، روزگار اعتبار ارزش های نظامی و ضرورت حضور پهلوان است. از این روی روایات، بن مایه ها و باورهای اساطیری که بیشتر از این ادوار باور دینی یا اعتقادی داشته است. غالباً پندها و نگرش های طبقه ی جنگجویان و در بستر داستان  های حماسی پرداخته می شود. در نتیجه این علت اجتماعی – تاریخی یا طبقاتی برای نمونه، نبردهای ازلی و مقدس ایزدان و اهریمنان بصورت جنگ های پهلوانان نیک و بد ، با اهداف ملی و میهنی در می آید و ساخت روایی می گیرد. چون جامعه یا کشور در برهه ای از اوضاع تاریخی و اجتماعی خود به سر می برد که خواستار چنین داستان های شکوهمند و برانگیزاننده ای است.

عامل دیگری که می توان در بحث علل تغییرات اسطوره در حماسه بدان پرداخت، موضوع جابجایی مکان نقل یک داستان یا رواج یک باور و اسطوره است. بدین معنی که احتمال دارد بر اثر انتقال مکانی روایت یا آیینی، عناصر از آن نیز در قیاس با شکل نخستین و اساطیری خویش دچار دگرگونی هایی شود و در داستان های متأخر حماسی به همان صورت تغییر یافته باقی بماند. در کنار این مسایل باید اضافه کرد که داستان های شفاهی تا هنگامی که به مرحله کتابت در نیامده اند از سوی روایان نقل می شوند و در هر بار نقل و روایت ممکن است تغییراتی در جزئیات داستان های روی دهد به همین جهت نقش این روایان در کیفیت ظهور مایه های اساطیری در حماسه به انواع گوناگون و تبدیل اسطوره به ساخت حماسه قابل اشاره است.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره ارتباط اسطوره و حماسه به پایه ی شاهنامه و منابع ایرانی

تحقیق در مورد حماسه حسینی

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد حماسه حسینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد حماسه حسینی


تحقیق در مورد حماسه حسینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه16

 

بخشی از فهرست مطالب

مقدمه ................................................................................................................................. 3

 

 

 

معنى تحریف و انواع آن .............................................................................................. 4

 

 

 

عوامل تحریف.................................................................................................................. 8

 

 

 

تحریفات معنوی حادثه کربلا ...................................................................................... 10

 

 

 

وظیفه ما در برابر تحریفها  ....................................................................................... 13

 

  • مقدمه

 

حادثه عاشورا مثل بسیاری از حقایق این عالم است که در زمان خودشان بسا هست آنچنانکه باید شناخته نمی شوند . و بلکه فلاسفه تاریخ مدعی هستند که شاید هیچ حادثه تاریخی را نتوان در زمان خودش آنچنانکه هست ، ارزیابی کرد .

 

بعد از آنکه زمان زیادی گذشت و تمام عکس العمل ها و جریانات مربوط به یک حادثه ، خود را بروز دادند ، آنگاه آن حادثه ، بهتر شناخته می شود . همچنانکه شخصیتها هم همینطورند . شخصیتهای بزرگ غالبا در زمان خودشان آن طور که شایسته وجود آنهاست ، شناخته نمی شوند ، بعد از مرگشان تدریجا شخصیتشان بهتر شناخته می شود ،بعد از دهها سال که از مرگشان می گذرد ، تدریجا شناخته می شوند . و معمولا افرادی که در زمان خودشان خیلی شاخصند بعد از فوتشان فراموش می شوند ، و بسا افرادی که در زمان خودشان آنقدرها شاخص نیستند ولی بعد از مرگشان تدریجا شخصیت آنها گسترش پیدا می کند و بهتر شناخته می شوند . اگر دو نفر عالم را که در یک زمان زندگی می کنند در نظر بگیریم ، ولو از نظر شهرت علمی یکی ده برابر دیگری بزرگ است ، ولی گاهی بعد در تاریخ روشن می شود که آنکه ده برابر کوچک بوده ، از آنکه ده برابر بزرگ بوده ، بزرگتر است ، که برای این من مثالهای زیادی دارم . از همه بهتر اینست که ما به خود علی ( ع ) مثال بزنیم آنهم از زبان خود ایشان؛ در کلمات مولا در " نهج البلاغه " جزء کلماتی که حضرت در فاصله ضربت خوردن و شهادت یعنی در آن فاصله چهل و چهار پنج ساعت آخر زندگی فرموده اند ، یکی این دو سه جمله است که تعبیر خیلی عجیبی است . می فرمایند : غدا تعرفوننی و یکشف لکم سرائری ( 1 ) فردا مرا خواهید شناخت ،یعنی امروز مرا نشناخته اید ، زمان من مرا نشناخت ، آینده مرا خواهد شناخت . و یکشف لکم سرائری ( سرائر یعنی سریره ها ، امور مخفی ، اموری که در این زمان چشمها نمی تواند آنها را ببیند ، مثل گنجی که در زیر زمین باشد ) مخفیات وجود من فردا برای شما کشف خواهد شد . و همینطور هم شد . علی را مردم ، بعد از زمان خودش بیشتر شناختند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • معنى تحریف و انواع آن

 

تحریف یعنى چه ؟ تحریف در زبان عربى از ماده حرف است , یعنى منحرف کردن چیزى از مسیر و وضع اصلى خود که داشته است یا باید داشته باشد . به عبارت دیگر تحریف نوعى تغییر و تبدیل نیست  که کلمه تغییر و تبدیل نیست . شما اگر کارى کنید که جمله اى , نامه اى , شعر و عبارتى آن مقصودى را که باید بفهماند , نفهماند و مقصود دیگرى را بفهماند , مى گویند شما این عبارت را تحریف کرده اید.

 

تحریف انواعى دارد که مهمترین آنها عبارت است از : تحریف لفظى و تحریف معنوى . تحریف لفظى این است که ظاهر مطلبى را عوض کنند , مثلا از یک گفتار عبارتى حذف شود یا به آن عبارتى اضافه شود, و یا جمله ها را چنان پس و پیش کنند که معنى آن فرق کند, یعنى در ظاهر و در لفظ گفتار تصرف کنند. تحریف معنوى این است که شما در لفظ تصرف نمى کنید , لفظ همان است که بوده , ولى آن را طورى معنى مى کنید که خلاف مقصد و مقصود گوینده است. آن را طورى معنى مى کنید که مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصود اصلى گوینده .
قرآن کریم کلمه تحریف را مخصوصا در مورد یهودى ها بکار برده و با ملاحظه تاریخ معلوم مى شود که اینها قهرمان تحریف در طول تاریخ هستند. در یکى از آیات قرآن در سوره بقره مى فرماید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم : فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیه یحرفون الکلم عن مواضعه و نسوا حظا مما ذکروا به ( 1 ) .

 

در همین جا این مطلب را بگویم که تحریف از نظر موضوع نیز فرق مى کند . یک وقت است که تحریف در یک سخن عادى است . مثل اینکه دو نفر در نقل قول و گفتار یکدیگر تحریف کنند . یک وقت هم هست که تحریف در یک موضوع بزرگ اجتماعى است , مثل تحریف در شخصیت ها. شخصیت هایى هستند که قول و عملشان براى مردم حجت است , خلقشان براى مردم نمونه است. مثلا کسى سخنى را به على علیه السلام نسبت مى دهد که نگفته است , یا مقصودش چیزدیگرى بوده , این خیلى خطرناک است . خلق و خوئى را به پیغمبر , به امام نسبت مى دهد , در صورتى که خلق او طور دیگرى بوده است . یا در یک حادثه بزرگ , در یک حادثه تاریخى که از نظر اجتماع یک سند اجتماعى و یک پشتوانه اخلاقى و تربیتى است , تحریف بوجود آوردند .

 

حادثه کربلا براى ما مردم , خواهى نخواهى یک حادثه بزرگ اجتماعى است. این قضیه باید همان طورى که بوده است بدون کم و زیاد بیان شود و اگر کوچکترین دخل و تصرفى از طرف ما در این حادثه صورت بگیرد, حادثه را منحرف مى کند و بجاى اینکه ما از این حادثه استفاده بکنیم قطعا ضرر خواهیم کرد.

 

حالا بحث من این است که در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا, ما هزاران تحریف وارد کرده ایم! هم تحریف هاى لفظى, یعنى شکلى و ظاهرى که راجع به اصل قضایا, راجع به مقدمات قضایا, راجع به متن مطلب و راجع به حواشى مطلب است, و هم تحریف در تفسیر این حادثه . گاهى از اوقات تحریف هایى که مى شود لااقل با اصل مطلب هماهنگى دارد, ولى گاهى وقت ها

 

                                                                   
1 - پس چون ( بنی اسرائیل ) پیمان شکستند آنان را لعنت کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم(که موعظه در آنها اثر نکرد ) ، کلمات خدا را از جای خود تغییر می دادند و از بهره آن کلمات که به آنها داده شد ( در تورات ) نصیب بزرگی را از دست دادند . سوره مائده 13 .

 

تحریف هایى که مى شود لااقل با اصل مطلب هماهنگى دارد , ولى گاهى وقت ها تحریف , کوچکترین هماهنگى که ندارد هیچ , قضیه را به کلى واژگون مى کند. باز هم با کمال تاسف باید بگویم تحریفهایى که بدست ما مردم در این حادثه صورت گرفته است همه در جهت پائین آوردن و مسخ کردن قضیه بوده است , در جهت بى خاصیت و بى اثر کردن قضیه بوده است . و در این قضیه , هم گویندگان و علماى امت. من فقط براى نمونه عرض مى کنم , مرحوم حاج میرزا حسین نورى اعلى الله مقامه, استاد مرحوم حاج شیخ عباس قمى و مرحوم حاج شیخ على اکبر نهاوندى در مشهد و مرحوم حاج شیخ محمد باقر بیرجندى محدث که مرد بسیار فوق العاده اى بوده است. ایشان در موضوع منبرکتابی نوشته اند بنام[ ( لؤلؤ مرجان]. در این کتاب راجع به وظایف اهل منبر سخن گفته است . همه این کتاب در دو فصل است , یک فصل آن درباره اخلاص, یعنى خلوص نیت است که یکى از شرایط گوینده , خطیب , واعظ , روضه خوان این است که خلوص نیت داشته باشد. شرط دوم, صدق و راستى است. این مرد بزرگ در همین کتاب نمونه هایى از دروغهایى را که معمول است و به حادثه تاریخى کربلا نسبت مى دهند, ذکر مى کند: امروز باید عزاى حسین را گرفت اما براى حسین در عصر ما یک عزاى جدیدى است که در گذشته نبوده است و آن اینهمه دروغ هائى است که درباره حادثه کربلا گفته مى شود و هیچکس جلوى این دروغها را نمى گیرد. براى مصیبت حسین بن على باید گریست, ولى نه براى شمشیرها و نیزه هایى که در آن روز بر پیکر شریفش وارد شد , بلکه به خاطر دروغها. مردم دو مسئولیت بزرگ دارند, یکى اینکه نهى از منکر بر همه واجب است . وقتى مى فهمند و مى دانند که اغلب هم مى دانند که دروغ است , نباید در آن مجلس بنشینند که حرام است و باید مبارزه کنند. و دیگر از بین بردن تمایلى است که صاحب مجلسها و مستمعین به گرم بودن مجلس دارند و به اصطلاح مجلس باید بگیرد, باید کربلا شود. روضه خوان بیچاره مى بیند که اگر هر چه مى گوید راست و درست باشد آن طور که شاید و باید مجلس نمى گیرد و همین مردم هم دعوتش نمى کنند , ناچار یک چیزى اضافه مى کند . مردم باید این انتظار را از سر خودشان بیرون کنند و با رفتارشان آن روضه خوانى را که مى میراند و مجلس را کربلا مى کند تشویق نکنند. مردم باید روضه راست بشنوند تا معارفشان , سطح فکرشان بالا بیاید و بدانند که اگر روحشان در یک کلمه اهتزاز پیدا کرد , یعنى با روح حسین بن على هماهنگ شد و در نتیجه اشکى ولو ذره اى , از چشمشان بیرون آمد واقعا مقام بزرگى است . اما اشکى که از راه قصابى کردن از چشم بیرون بیاید اگر یک دریا هم باشد ارزش ندارد.
حاجی نورى در مقدمات قضایا نمونه ای را نقل کرده است: روزى امیرالمومنین على علیه السلام بالاى منبر بود و خطبه مى خواند . امام حسین علیه السلام فرمود من تشنه ام و آب مى خواهم , حضرت فرمود کسى براى فرزندم آب بیاورد, اول کسى که از جا بلند شد, کودکى بود که همان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بود, ایشان رفتند و از مادرشان یک کاسه آب گرفتند و آمدند وقتى که وارد شدند در حالى وارد شدند که آب را روى سرشان گرفته بودند و قسمتى از آن هم مى ریخت که با یک طول و فصیلى قضیه نقل میشود . بعد امیرالمومنین على علیه السلام چشمشان که به این منظره افتاد اشکشان جارى شد. به آقا عرض کردند چرا گریه مى کنید ؟ فرمود قضایاى اینها یادم افتاد که دیگر معلوم است گریز به کجا منتهى مى شود. حاجى نورى در این جا یک بحث عالى دارد, مى گوید شما که مى گوئید على در بالاى منبر خطبه مى خواند, باید بدانید که على فقط در زمان خلافتش منبر مى رفت و خطبه مى خواند. پس در کوفه بوده است و در آن وقت امام حسین مردى بوده که تقریبا سى و سه سال داشته است . بعد مى گوید اصلا آیا این حرف معقول است که یک مرد سى و سه ساله در حالى که پدرش دارد مردم را موعظه مى کند و خطابه مى خواند ناگهان وسط خطابه بگوید آقا من تشنه ام آب مى خواهم ؟ اگر یک آدم معمولى این کار را بکند مى گویند چه آدم بى ادب و بى تربیتى است , و از طرفى حضرت ابوالفضل هم در آن وقت کودک نبوده , یک نوجوان اقلا پانزده ساله بوده است. مى بینید که چگونه قضیه اى را جعل کردند. آیا این قضیه در شان امام

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد حماسه حسینی

حماسه حسینی

اختصاصی از اس فایل حماسه حسینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

حماسه حسینی


حماسه حسینی

حماسه حسینی

40 صفحه

مقدمه: این نوشته خلاصه از کتاب حماسه حسینی جلد اول می باشد که موضوع اصلی بحث آن "تحریفات درواقعه تاریخی کربلا" است. می خواهیم در مورد این مطلب بحث کنیم که در نقل وبازگویی واقعه بزرگ تاریخی عاشورا تحریفاتی صورت گرفته است، امید است که بتوانیم قسمتی از وقایع تاریخ را در این تحقیق باد آور شویم.


دانلود با لینک مستقیم


حماسه حسینی

دانلود مقاله فردوسی، خداوندگار حماسه و خرد

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله فردوسی، خداوندگار حماسه و خرد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله فردوسی، خداوندگار حماسه و خرد


دانلود مقاله فردوسی، خداوندگار حماسه و خرد

حکیم ابوالقاسم فردوسی از ستارگان قدر ول آسمان ادب ایران است که از دوره های گذشته تاکنون، با کتاب گرانقدر خود، شاهنامه، در میان مردم شهرت و محبوبیت یافته است. سر گذشت فردوسی با تمام اهمیتی که در ادب و فرهنگ ایران دارد، چندان روشن نیست. آنچه در باره وی می دانیم، این که در یک از سالهای 329 یا 330 هـ . ق یعنی، درست در همان سالهایی که شمع زندگانی رودکی، شاعر پر آوازه دروه قبل، خاموشی می گرفت، در روستای باژ (پاز کنونی) واقع در منطقه توس به دنیا آمد.

فردوسی از نجیب زادگان و دهقانان توس بود. دهقانان، طبقه ای صاحب مقام و دارای املاک و اموالی بودند که می توانستند از راه درآمد ملک خود زندگی نسبتاً راحتی داشته باشند. این گروه به سنت و فرهنگ ایرانی دلبستگی بسیار داشتند و روایات تاریخی و سرگذشت پیشینیان خود را بهتر از هر گروهی می دانستند و آن را سینه به سینه به نسلهای بعد از خود انتقال می دادند.

فردوسی بین سی و پنج تا چهل سال بیشتر نداشت که دقیقی شاعر حماسه پرداز و همولایتی او، که نظم روایات ملی ایران را چند سال پیش آغاز کرده بود، در سن جوانی به دست غلامش کشته شد، و فردوسی بر آن شد تا کار ناتمام او را دنبال کند. در این کار جوانمردی از دوستان وی به تشویق او همت گماشت و شاهنامه منثور را که در بر گیرنده تاریخ شاهان قدیم ایران بود و چند سال پیشتر از آن به امر ابو منصور محمد بن عبد الرزاق توسی فراهم آمده بود، در اختیارش گذاشت و فردوسی از روی آن، سرودن شاهنامه را آغاز کرد.

هنگامی که فردوسی تقریباً پنجاه و هشت ساله بود و متجاوز از دو ثلث کتاب خود را به نظم در آورده بود، محمود غزنوی به سال 387 هـ . ق. به جای پدر نشست و با افزون قلمرو سامانیان و صفاریان به محدوده فرمانروایی پدر، امپراتوری وسیعی در مشرق و شمال شرق و مرکز ایران پدید آورد و به تشویق شاعران همت گماشت. فردوسی که بر اثر مرور زمان و عدم رسیدگی لازم و نیز خشک سالیهای پیاپی، املاک خود را از دست داده و در راه نظم شاهنامه صرف کرده بود، در اواخر عمر به این اندیشه افتاد که کتا ب خود را به نام محمود کند و برای این کار، لازم می آمد که او را بستاید. فردوسی از این کار دو هدف عمده داشت: یکی از آنکه با استفاده از نام محمود و امکانی که او برای نسخه برداری از روی کتاب در اختیار می گذاشت، کتاب او از گزند حوادث حفظ شود و دیگر آن که او هم بمانند بسیاری از شاعران دیگر، از ثمره عمر خود بهر ه مند شود و حال که بر اثر مرور زمان بی چیز و درمانده شده است، از این راه، وجه مختصری برای دوران پیری و درماندگی خود به دست آورد، اما شاهنامه به دلایل زیر مورد قبول و پسند خاطر محمود واقع نشد و فردوسی بر خلاف تصوری که داشت، از ثمره کار خود بهره ای به دست نیاورد:

شامل 32 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فردوسی، خداوندگار حماسه و خرد

تحقیق درباره جایگاه حماسه ی ملی در ایران

اختصاصی از اس فایل تحقیق درباره جایگاه حماسه ی ملی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره جایگاه حماسه ی ملی در ایران


تحقیق درباره جایگاه حماسه ی ملی در ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20
فهرست مطالب:

جایگاه حماسه ی ملی در ایران

شالوده این جهان بینی بر دو اصل استوار است

اسطوره های ملی ایران زمین

جایگاه حماسه ی ملی در ایران:

«حماسه» بیانگر تاریخ،آرمان ها و آرزو های پر غرور و افتخار آمیز یک ملت است و به همین جهت،جنبه ی ملی دارد. حماسه نوعی تاریخ تخیلی گذشته است،شعر یک ملت است به هنگام طفولیتش که تاریخ و اساطیر، و خیال و حقیقت را در هم می آمیخته و سراینده ی حماسه نیز از این دیدگاه،تاریخ نگار ملت به شمار می رود. به دست آوردن هویت و فرهنگ و وحدت ملی، انگیزه ی بزرگ پیدایش«حماسه» محسوب می شود.

در ادبیات فارسی،سده های چهارم و پنجم هجری و به صورت بسیار پراکنده،سده ی ششم،مهم ترین دوره ی حماسه سرایی است و برجسته ترین حماسه های ملی،در همین دوره پدید آمده اند.

«شاهنامه فردوسی» به عنوان مظهر کامل حماسه ی ملی ایران در فرهنگ ایرانی چند نقش عمده ایفا نموده اند:

1- فرهنگ باستانی ایران را از خطر نابودی نجات داده و با انتقال آن به فرهنگ اسلامی،باعث غنی تر شدن آن شده و پیوستگی و استمرار فرهنگ ایرانی را تضمین کرده است.  

2- بسیاری از اساطیر فارسی و ایرانی را حفظ نموده است.

3- زبان فارسی را از نابودی نجات داده است.

4- تاریخ شفاهی و عامیانه و حتی تاریخ مستند پیش از اسلام را تا دوره ی هخامنشی،زنده نگه داشته است.

5- بسیاری از پندنامه ها و اندزهای حکمی و اخلاقی ایرانیان را در زبانی شیوا باقی نگه داشته است.

6- بسیاری از واژه های زبان پهلوی را به یادگار نگه داشته است.

7- برخی از آموزه های دینی و اندیشه های عرفانی پیش از اسلام را حفظ نموده است و به قلمرو فرهنگ اسلامی انتقال داده است.

این عوامل،حماسه ی ملی ایرانیان را در قله ی فرهنگ و ادب فارسی قرار می دهد و توجه و اعتنای ما را به عنوان میراث داران این سرزمین کهن می طلبد.

منابع:

1-    «حماسه سرایی در ایران» دکتر ذبیح الله صف،نشر فردوس.

«حماسه ملی ایران».«تئودور نولدکه» ترجمه ی بزرگ علوی،انتشارات سپهر،چاپ سوم،1375

حماسه ملی ایران» بهمن سرکاراتی

حماسه ی ملی ایران (شاهنامه فردوسی) آمیزه ای است از اسطوره و تاریخ. افسانه های کهن که بیشتر اساطیری اند به شیوه ای نو و به شیوه ی حماسی بازگو شده اند. در تبدیل تدریجی اسطوره به حماسه، اندک اندک از جلوه های شگفت و نامعقول آن کاسته شده و جنبه ی عقلانی و این جهانی به خود گرفته است.
از طرفی در دوران های متاخر به روایات اساطیری باستانی، چهره تاریخی داده شده و زمان اساطیری با تدبیری زیرکانه به زمان تاریخی پیوسته است. در زمینه مطالعات ایرانی تعیین مرز اسطوره و حماسه یکی از مشکلات تحقیق به  شمار می رود.
در شاهنامه که یک اثر حماسی است، از تاریخ به معنای گزارش راستین وقایع نشانی نیست. ولی تاریخ سنتی در مفهوم مشتی اخبار کژ و راست درباره شخصیت های واقعی از دوره ساسانی آغاز می شود، که آن هم با افسانه آمیخته است.
اما تعین این که اسطوره در حماسه از کجا آغاز شده و به کجا می انجامد، کار بسیار دشواری است. آنها که به پیروی برتلس شاهنامه را به سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی تقسیم کرده اند به تحلیلی توصیفی بسنده کرده اند و مشخص نکرده اند که بالاخره بخش پهلوانی مبنای اساطیری دارد یا اصل تاریخی.
در مورد پیشدادیان همه معتقدند که اساطیری هستند اما در مورد کیانیان، ویندشمن (Fr.Windischmann) اشپیگل (F.Spiegel) و دار مستتر (J.Darmesteter)  در گذشته و لومل (H.Lommel) و ویکندر (S.Wikander) و دومزیل (G.Dumezil) در زمان ما معتقدند کیانیان یا دست کم برخی از شاهان این سلسله اسطوره ای هستند. در مقابل بسیاری محققان آنها را تاریخی انگاشته اند. هوزینگ (G.Husing) و هرتل(J.Hertel) و هرتسفلد (E.Herzfeld) و هوپت (L.Hupt) گشتاسپ کیانی را با گشتاسپ پدر داریوش و کیانیان بعدی را با آخرین پادشاهان هخامنشی یکسان گرفته اند.
عده ای دیگر که در راس آنان کریستین سن (A.Christensen) و برخی شاگردان هنینگ (W.B.Henning) قرار دارند آنان را پادشاهان شرق ایران پیش از هخامنشیان می دانند.  و سستی آرای هرتل و هرتسفلد را کریستین سن و به نیکوترین وجهی پرفوسور هنینگ باز نموده اند. لذا به بررسی انتقادی نظریه کریستین سن و پیروان او خواهیم پرداخت.
نخست باید گفت که تاکید بر سابقه تاریخی سروده های پهلوانی (با سرشتی ضد اسطوره ای) نتیجه گرایش ذهنی معینی است که در دهه های نخستین قرن بیستم پدید آمد و تا امروز هم دوام دارد. به این ترتیب سعی شد برای روایات اساطیری و حماسی مبنای تاریخی بیابند یا بتراشند (در مقابل افراط کسانی که در قرن نوزدهم برای همه ی چیزها مبنای اسطوره ای می یافتند).
به این ترتیب به این نتیجه رسیدند که حماسه تاریخی آشفته و آمیخته با افسانه است که اگر عناصر افسانه ای آن را که به خاطر خارق العاده بودن به آسانی قابل تشخیص است از آن جدا کنیم به تاریخ می رسیم. این یک پندار غلط است. اولا باید در نظر داشت پیشینه تاریخی نه بر ارزش حماسه می افزاید نه از آن می کاهد. اگر تاریخی بودن، معیار ارزش اثر حماسی بود، می بایست ظفرنامه حمد الله موستوفی و شهنشاه نامه ی صبا جای شاهنامه فردوسی را می گرفت یا آثار افسانه ای همچون گیل گمش یا اسطوره های هندی بی اعتبار می شد.
ثانیا اسطوره از لحاظ سرشت و ماهیت با تاریخ تفاوت بنیادی دارد و بیان کننده واقعیت هایی بی زمان و جهان است که در ذهن گروهی نسل های بشری و بر مبنای ارزش های خاص اجتماعی آنان در یل و پهلوانی تجسم پیدا می کند.
تشخیص عناصر تاریخی حماسه تنها وقتی ممکن است که گزارش تاریخی مستقل و موثقی در دسترس باشد. تا وقتی گواهی های معتبر دیگر و قراین خارجی مستقل، تاریخی بودن عناصر و افراد حماسی را در یک داستان پهلوانی ثابت نکرده نمی توان بر مبنای شواهد داخلی، که فقط از خود حماسه استخراج شده اند، در پی اثبات اصل تاریخی حماسه بود.
اخبار کیانیان جز در سنت های حماسی ایران در هیچ منبع مستقل دیگر مذکور نیست. گواهی های اوستایی و روایات زردشتی و همچنین گزارشهای مورخین اسلامی و... همه بر مبنای روایات حماسی پرداخته شده اند و هیچ کدام را نمی توان مدرک مستقل به حساب آورد. اما در مورد دلایلی که کریستین سن در کتاب کیانیان برای اثبات تاریخی بودن سلسله کیانیان یاد کرده، همانگونه که دومزیل به خوبی نشان داده است هیچ یک از قراین برای اثبات تاریخی بودن کیانیان بسنده نیست.
- اولا برخلاف ادعای کریستین سن، کتاب اوستا سلسله ای به نام کیان یا کیانیان نمی شناسد. این مطلب را سال ها پیش هرتل ثابت کرده است. روایت اوستا جز کیکاوس و کیخسرو درباره شش کوی دیگری که نام برده چیزی به جز نام ذکر نمی کند و شرقی بودن لقب کوی هم دلیل تاریخی بودن کیانیان نیست؛ بلکه می تواند اسطوره ای پرداخته شده در شرق ایران باشد.
- ثانیا اینکه اسم پادشاهان کیانی اسم اصیل ایرانی است دلیلی بر تاریخی بودن آنان نمی شود.
- ثالثا اینکه پادشاهان کیانی دارای ترتیب سنتی هستند، به همان اندازه که می تواند دلیل تاریخی بودن آنان تلقی شود می تواند دلیلی بر اسطوره ای و ساختگی بودن این سلسله هم باشد.
همچنین اینکه کیانیان بر خلاف پیشدادیان پهلوانی های کاملا معمولی داشته اند؛ ادعایی بیش نیست و اگر تنها بر مبنای متون اوستایی اظهار نظر کنیم نیز کیکاوس و کیخسرو  به همان اندازه اساطیری هستند که مثلا هوشنگ و تهمورث.
علاوه بر این توجه به شخصیت و کردار دشمنان و پهلوانان معاصر کیانیان نیز از اعتبار تاریخی کیانیان می کاهد. مثلا افراسیاب تورانی که از نیروی جادو برخوردار است و در بن دریای چیچست پنهان می شود. پهلوانان دوره کیانی نیز هیچ یک از لحاظ تاریخی، معاصر واقعی پادشاهان این سلسله نمی توانند باشند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره جایگاه حماسه ی ملی در ایران