اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پرسشنامه مسکن مهر در رابطه با میزان رضایتمندی شهروندان از سکونت در آنجا

اختصاصی از اس فایل پرسشنامه مسکن مهر در رابطه با میزان رضایتمندی شهروندان از سکونت در آنجا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پرسشنامه مسکن مهر در رابطه با میزان رضایتمندی شهروندان از سکونت در آنجا


پرسشنامه مسکن مهر در رابطه با میزان رضایتمندی شهروندان از سکونت در آنجا

این پرسشنامه در 3 صفحه و به صورت حرفه ای با موضوع "پرسشنامه مسکن مهر در رابطه با میزان رضایتمندی شهروندان از سکونت در آنجا" تدوین گردیده است. فایل ضمیمه به صورت WORD می باشد. این پرسشنامه مناسب پایان نامه های شهرسازی و همچنین مطالعات مسکن و شهرسازی می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه مسکن مهر در رابطه با میزان رضایتمندی شهروندان از سکونت در آنجا

دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

چکیده:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین هوش هیجانی رضایت زناشویی می پردازد.جامعه آماری این پژوهش از کلیه معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی شهرستان کرج در سال 86-85 می باشد.نمونه این پژوهش به صورت خوشه ای مرحله ای انتخاب شده که شامل 240 نفر می باشد.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش دو پرسشنامه می باشد.
1- پرسشنامه هوش هیجانی سریاشیرینگ که توسط منصوری در یاران ترجمه و هنجار یابی شده است.
2- پرسشنامه رضایت زناشویی هادسون.
بعد از جمع آوری اطلاعات و داده ها آن ها از طریق روش های آماری (توصیفی و استنباطی) همچون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس و ضریب تعیین رگرسیون و .. مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفت. که نتایج حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و رضایت زناشویی در معلمان زن متاهل مقطع راهنمایی نواحی 4 گانه ی کرج رابطه وجود دارد.همچنین در خلال این پژوهش رابطه بین هوش هیجانی و موفقیت شغلی هم بررسی شده است که نتایج نشانگر وجود رابطه بین آن ها می باشد.

 


فصل اول
کلیات پژوهش

 

 

 


مقدمه:
طرفداران اصلی روان شناسی انسان گرایانه در این دهه گورن آلبورت، آبراهام مازلو و کارل راجرز عقیده دارند که یکی از احتیاجات ضروری و مبرم انسان این است که نسبت به خودش احساسا خوبی داشته باشد هیجان های خود را مستقیما تجربه نماید و از نظر هیجانی رشد کند.
در حیطه روانشناسی اندیشمندان بزرگ از طرفی به علت شناسی دردهای روانی انسان و از طرف دیگر به طرح روش هایی برای بهره مندی انسان از ظرفیت کامل خود در جهت سلامت عمومی پرداخته اند که همه در جای مقبول و هر یک تکامل بخش و یا حداقل مپوش نظریه های خود بوده است.فروید به عنوان چهره ی معروف، روان شناسی نیروی اول معتقد است هسته مرکزی روان نژدی یا نورتیک اضطراب است. اضطراب یک ترس دورنی شده است ترس از این که مبادا تجارب درد آور گذشته یادآوری شوند.(شفیع آبادی و ناصری، 1383)
هدف از روان درمانی در این دیدگاه ایجاد سلامت عمومی است.سلامت عمومی دو جنبه دارد یکی هدف از آن سازگاری با محیط بیرونی دیگری سازش با محیط درونی، محیط مجموعه عوامل و امکاناتی است مواجهه می تواند از آن میان برای توسعه ی توانایی های خود به منزله ی یک انسان آزاده دست به انتخاب بزند (با باترسون، 1996، به نقل از شفیع آبادی، 1384)
در سراسر جریان روانکاوی در درجه ی اول بر روش سازش احساسات و عواطف تاکید می کند این احساسات شامل، اضطراب، خصومت و عشق و رنجش و .... و امثال این ها می شود به مرور که احساسات روشن تر می شوند دفاع های که آن ها را از نظر به دور می دارند نیز واضح تر می شوند و به مرور که مراجع پذیرش بیشتری را از جانب درمانگر احساس می کند.عشق و علاقه او به خودش افزایش می یابد، می تواند احساسات خود را تحمل کند و از دست زدن به دفاع هایی که دیگر برای کنترل احساسات لزومی ندارد، بپرهیزد (شفیع آبادی، 1379)
به عقیده مازلو (1970)بزرگترین کشف فروید این است که علت عمده بیماری های روانی به ترس از دانش درباه خویشتن، درباره هیجان ها، تکانش ها، خاطرات، استعدادها و ... به طور کلی این نوع ترس دفاعی است به این مفهوم که نوعی حمایت از عزت نفس ما و از عشق و احترام به خودمان به شمار می رود ما گرایش داریم که از هر نوع دانشی که بتواند باعث شود که خودمان بدمان بیاید یا احساس حقارت کنیم.(مازسو، ترجمه رضوانی، 1384)
ازدواج فرآیندی است که از کنش متقابل بین زن و مرد که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور کلی عمل آن ها مورد پذیرش قانون قرار گرفته است و این فرایند ازدواج نام دارد.هم چنین ازدواج ارتباط را می سازد که در مقایسه با دیگر ارتباطات انسانی دارای تمامیتی است بی نظیر به عبارت دیگر ارتباطات انسانی دیگر یک بعد از ابعاد حیات را می پوشانند در حالی که زوجیت دارای ابعاد زیستی، اقتصادی، عاطفی و نیز روانی است به عبارت دیگر همزیستی زوجین در درون خانواده آنان را چنان در گردونه ارتباطات مختلف ازدواج قرار می دهد که به هیچ وجه قابل مقایسه با هیچ یک از ارتباطات انسانی نیست.
نه تحصیلات نه تجربه و نه معلومات و نه هوش، هیچ یک نمی توانند تعیین کند که چرا یک نفر موفق نمی شود.چیز دیگری وجود دارد که ظاهرا جامعه برای آن هیچ توضیحی ندارد.مانند این موضوع را هر روز در محیط کار، خانه، کلیسا، مدرسه و در محله خود می بینیم. ما مردم با هوش و تحصیل کرده را می بینیم که موفق نیستند در حالی که عده کمی بدون مهارت ها یا خصوصیات بارز بسیار موفق هستند.ما از خودمان می پرسیم چرا؟ (اسپرینگ استیون ترجمه ساحل آرام 1384) پاسخ این سؤال تقریبا همیشه به مفهومی به نام هوش هیجانی بر می گردد یا این که شناسایی و اندازه گیری هوش هیجانی از هوش شناختی یا تجربه فرد بسیار دشوارتر است و نیز نمی توان آن را در سابقه کاری قید کرد، نمی توان قدرت آن را انکار کرد.مدت هاست که دیگر هوش هیجانی یک راز نیست.مدت هاست مردم درباه هوش هیجانی حرف می زنند اما قادر نبوده اند آن را کنترل و از آن استفاده کنند.ما بیشترین قسمت از انرژی خود برای خود – بهبودی را به کسب معلومات، تجربه، هوش شناختی، و تحصیلات اختصاص می دهیم.این کار زمانی عالی می شود که بتوانیم هیجان های خود، هیجان های دیگران و تاثیر عمقی را که بر زندگی روزمره ما دارند به طور کامل درک کنیم.(اسپرینگ استیون ترجمه ی ساحل آرام 1384)
فاصله زیادی بین محبوبیت هوش هیجانی به عنوان یک مفهوم و کاربرد آن در جامعه دو علت دارد.
علت اول: این است که مردم آن را متوجه نمی شوند و نمی فهمند.آن ها هوش هیجانی را اغلب با اجتماعی بودن اشتباه می گیرند. دومین علت: این است که آن ها فکر می کنند انسان ها هوش هیجانی را یا به طور کامل دارند یا اصلا ندارند.با درک هوش هیجانی و پی بردن به این که چگونه می توانیم آن را در زندگی به کار بگیریم خواهیم توانست از تمام هوش، تحصیلات و تجربه هایی که در طول سالیان اندوخته ایم استفاده کامل ببریم. (اسپرینگ استیون ترجمه ی ساحل آرام 1384).

 


بیان مسئله:
شواهد فراوانی گواهی آن است که زوج ها در جامعه امروزی برای برقراری فقط روابط صمیمی و درک و احساسات از جانب همراهانشان به مشکلات متعدد و فراگیری دچارند.بدیهی است که کمبودهای موجود در کفایت های عاطفی و هیجانی در کنار عوامل متعدد دیگر از قبیل عوامل اقتصاد و فرهنگی اجتماعی اثرات نامطلوبی بر زندگی می گذارد، که می توان به کمبودهایی در توانایی، خودآگاهی خویشتن داری، همدلی، توانایی تسکین دادن یکدیگر اشاره کرد.در حقیقت این معضل سبب پریشانی روابط زناشویی آن ها شده و احساس رضایت و خشنودی از زندگی آن ها را کاهش می دهد. به طور منطقی هر چه نارضایتی از زندگی مشترک بیشتر شود احتمال ناسازگاری و جدایی بیشتر می شود که همین مساله یکی از دلائل مراجعه فراوان درمان جویان، به مراکز مشاوره بهداشت روانی می باشد.(میر خشتی، 1375).
به دلیل اهمیت رضایت زناشوی از یک سو بدون هوش هیجانی باید نحوه ی عملکرد هوش هیجانی از دیدگاه گلمن (1995) اشاره کرد:
1- شیوه عقلانی
2- شیوه هیجانی
زندگی انسان ناشی از تعامل کارکرد این دو عامل است.به جای نادیده گرفتن هیجانات شخصی باید به طور هوشمندانه با آن ها مواجهه شد و خود را برای پایداری در مقابله با ناکامی برانگیخت و حالان روحی و خلقی خود را تنظیم کرد و ارضای نیاز را به تعویق انداخت و از غرق شدن تفکر در مسائل ناراحت کننده اجتناب کرد و با دیگران همدردی کرد.(گلمن. ترجمه پارسا 1382). پژوهش های متعددی در مورد رضایت مندی زناشویی براساس موارد شغلی و تحصیلی، اجتماعی، فرزند پروری صورت گرفته است.
عوامل متعددی نیز می توانند در رضایت زناشویی دخالت کرده و آن را تشدید نمایند:
1- سازگاری با شریک زندگی: افرادی که دوره کودکی خود را با محبوبیت سپری کرده اند توانایی سازگاری بیشتری با دیگران و بینش اجتماعی لازم را دارا می باشند.
2- سازگاری جنسی: برآورده کردن نیازهای جنسی یکدیگر.
3- سازگاری با شرایط اقتصادی: ازدواج در سنین پایین که همراه با مشکلات اقتصادی می باشد و یکی از علل طلاق است.
4- سازگاری با بستگان همسر: باید یاد بگیرند به پدر و مادر و خواهر و برادران یکدیگر احترام بگذارند (احمدوند 1384).
و آیا هیجانات نقشی در حفظ روابط زناشویی دارند و آیا همسرانی که از هوش هیجانی پایینی برخوردارند احساس رضایتمندی و خشنودی از زندگی زناشویی خود دارند.
اهمیت پژوهش:
در زندگی مشترک غالبا هنگام مواجهه با مشکلات، احساس ناکامی، تحقیر و .. احساسات هیجانات به جای عقل و منطق به همسران غالب می کند لذا شناخت و هدایت هیجانات برای حفظ روابط زناشویی بسیار مهم است که عوامل متعددی نیز می تواند در رضایت زناشویی دخالت کرده و آن را تشدید نماید وقتی یک زوج در چرخه ی فراینده ی انتقاد قرار گرفتن در موضع دفاعی، خاموشی گزیدن افکار منفی و پذیرش مکرر درماندگی هیجانی اسیر می شوند این چرخه به خودی خود منعکس کننده این واقعیت است که در توانایی خودآگاهی، خویشتن داری، همدلی و تسکین دادن به خود و به یکیدگر اختلالی وجود دارد.بدین ترتیب اهمیت پرورش مهارت ها و توانایی های هیجانی با مراجعه به آمار رو به رشد طلاق و اختلافات ناشویی بیشتر آشکار می گردد.(برنشتاین، ترجمه ی عابدی نائینی 1380) اگر چه تاکید بر تاثیر هوش هیجانی در احساس رضایت زناشویی به معنای نادیده انگاشتن عوامل دیگری هم چون مسائل بیوتکنولوژی، اثرات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیست اما برای سلامت ارتباطات عاطفی و هیجانی زوجین و سلامت روانی خانواده و مقابله بسیاری از مشکلات اساسی خانواده و کاستن آمار طلاق در جامعه توجه به راهبردهای اکتسابی در جهت پرورش قابلیت های هیجانی ضروری می نماید.
اهداف پژوهش:
اهداف کلی: سنجش رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی
اهداف اختصاصی پژوهش:
1- بررسی رابطه میزان خودآگاهی و رضایت زناشویی
2- بررسی رابطه میزان کنترل و رضایت زناشویی
3- بین خود کنترلی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
4- بین همدلی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
5- بین مهارت های اجتماعی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.

 

 

 


تعریف مفاهیم و اصطلاحات:
تعریف نظری:
1- هوش هیجانی :EQ: عبارت است از توانایی شناخت درک و تنظیم احساسات و هیجانات خود و دیگران، تمیز دادن میان احساسات و استفاده از آن در جهت هدایت افکار و اعمال خود (سالودی و مایر 1989).
2- رضایت زناشویی: احساس عینی از خشنودی و رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر (هاوکینز 1968).
تعریف عملیاتی:
1- هوش هیجانی: منظور از هوش هیجانی نمره ای است که آزمودنی از کل آزمون هوش هیجانی سیبریا شرینگ کسب می کند.
2- رضایت زناشویی: منظور از رضایت زناشویی نمره ای است که آزمودنی از آزمون رضایت زناشویی هادسون کسب می کند.

 

 

 

فصل دوم
ادبیات پژوهش

 

 

 

 

 

تاریخچه هوش هیجانی:
همراه با شروع قرن جدید جوامع با معضلات اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی مواجه می باشند.نظر غالب کارشناسان به آن است که برای حل بسیاری از مشکلات موجود شهروندانی نیاز است که تنها دارای قابلیت های خردمندانه باشند.بلکه به همان نسبت دارای مهارت های اجتماعی و هیجانی قابل توجه نیز می باشند.تشخیص اهمیت مهارت های اجتماعی و توان کنار آمدن موثر با یکدیگر افراد، موجبات علاقمندی افزون به مفهوم هوش هیجانی را فراهم آورده است.
هم چنین دلیل دیگری فزاینده به این مفهوم، مربوط به تئوری هایی است که مفهوم گسترده تری را برای هوش در نظر می گیرند.طی سال های اخیر بیشتر تئوری های مربوط به هوش بینه وسیمون 19116، کارؤل 1993، اسپیرمن 1923 و تورستون 1938 و کسلر 1958، برتری عامل عمومی (g) را در راس قرار داده اند (برودی و 1992 و کارول 1997) در بسیاری از تست های هوش عامل مشترکی است.امروزه تئوری های تستی هوش گرچه کاملا تغییر یافته اند ولی متفق القول هوش را فعالیت ذهنی هدفمندی می داند که کاربرد آن در حل موثر مشکلات، قدرت، استقلال و تفکر خلاق می باشد.(نسیر ، بودو بوکارد ، استوارد 1943).
اینک تعداد زیادی از منتقدان اظهار می دارند که نقطه نظرات تستی هوش تاکید زیاد از حدی بر توانایی عقلانی فرد دارند.(ویلیامز 1997، وگی 1971، واسترنبرگ ، وواگنر 1993) در این راستا، ادواردثرندایک در نظریه خود تحت عنوان هوش اجتماعی مفهوم گسترده تری از هوش را مطرح ساخت و آن را توانایی درک و هدایت افراد در جهت عملکرد عاقلانه در روابط انسانی تعریف کرد (ثرندایک1920).
نظریه پردازان جدیدتر به روشنی اظهار داشتند تعاریف قبلی هوش توجه لازم به توانایی درک اوضاع اجتماعی ندارند.آن ها مدعی هستند که این توانایی های اجتناعی در تمام ابعاد رفتار هوشمندانه دارای اهمیتی هم چون توانایی های کلامی و مهارت های منطقی و ریاضی می باشند.هوارد گاردنر در 1983 نقطه نظر خود را تحت عنوان هوشمندی چندگانه مطرح می سازد گاردنر فراتر از نظریه دو عاملی و کسلر (1958) به نظریه سه عاملی کارون (1993) نظریه هوش هفت عاملی خود را مطرح ساخت و هوش درون فردی را تعیین دقیق حالات و احساسات درونی خود هوش بیرون فردی را به عنوان درک احساسات دیگران معرفی کرد. بسیاری از نظریه پردازان از نقطه نظرات توسعه یافته گاردنر در زمینه هوش پیروی کرده اند، مانند داس ، نالگیری ، کربی 1994، فئورستاین ، هافمن 1997،کافمن 1993، به نقل قول از فئی فر 2001، گلمن 1995، مایر وسالوی 1990).
پیتر سالووی و جان هایر (1989) برای اولین بار واژه هوش هیجانی را در مقالات علمی خود طرح ساختند.سپس روان شناسان دیگری مفهوم هوش هیجانی را مورد بحث و تحقیق قرار داده اند.
به طور مثال مایر، سالووی و گاراسو (2000) در مفهوم سازی از هوش هیجانی بر عناصر شناختی و تاثیری که هیجانات بر قضاوت و حافظه دارند تاکید نموده اند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  100 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی

دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران


رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران خلاصه پژوهش:
عنوان پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران است.
چون ازدواج و زناشویی و همینطور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و این کار که آیا رابطه بین ویژگی شخصیتی زنان با میزان رضایت مندی زناشویی وجود دارد ضرورت طرح این پژوهش را مطرح می کند.
این پژوهش بر آن است تا ببیند که تیپ های شخصیتی زنان تا چه اندازه بر رضایت زناشویی آن ها کمک می کند و بر این اساس ما در این پژوهش 4 فرضیه داریم که عبارتند از:
1- بین میزان شخصیت برون گرای با ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
2- بین میزان شخصیت برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
3- بین میزان شخصیت درون گرای باثبات و رضایت مندی رابطه وجود دارد.
4- بین میزان شخصیت درون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع زمینه یابی است.
جامعه مورد مطالعه ما در این پژوهش زنان متأهل 25 الی30 شهر تهران می باشد که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه از روش خوشه ایی چند مرحله ایی به صورت محله، خیابان، کوچه، پلاک و شخص است.
ابزار اندازه گیری متغیرهای این پژوهش پرسشنامه شخصیت آیزنگ بود که از روایی و پایایی لازم برخوردار است و به وسیله دکتر محمدنقی براهنی استاندارد شده است.
و از آزمون رضایت مندی زناشویی ENRICH هم استفاده به عمل رفته است ک این آزمون هم به صورت استاندارد شده است و هم از روایی و پایایی لازم برخوردار است که نمرات خام هر آزمودنی با استفاده از جدول فرم به نمرات استاندارد تبدیل گردید و این نمرات توسط مجذور خی (x2 ) مورد بررسی قرار گرفت. که نتایج به دست آمده در این پژوهش به این صورت بود که فرضیه های احتمالی در این تحقیق رد شده و فقط فرضیه شماره 2 (شخصیت برون گرای بی ثبات) تایید شد و در کل بین ویژگی های شخصیتی زنان و رضایتمندی زناشویی رابطه چندانی وجود ندارد و عوامل دیگری در این امر دخیل هستند.



مقدمه:
همه چیزهایی را که تاکنون به دست آورده اید تمام چیزهایی را که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما میتواند تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت های افرادی که با آن ها تعامل دارید قرار بگیرید (شولتز، ترجمه سید محمدی 1379).
برای این که شخصیت راتعریف کنیم می توانیم به منبع آن نگاهی بینداریم. شخصیت از واژه persona «پرسونا» گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه ها در نمایش به صورت خود می زدند. پی بردن به این که چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد یعنی چهره علنی که به اطرافیان نشان می دهیم آسان است. بنابراین بر اساس ریشه این کلمه ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگی های بیرون و قابل مشاهده اشاره دارد. جنبه هایی که دیگران می تواند آن ها را ببینند، پس شخصیت ما در قالب تأثیری که به دیگران می گذاریم، یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم تعریف می کند. «شخصیت جنبه آشکار منش فرد به گونه ایی که بر دیگران اثر می گذارد است».
اما آیا هنگامی که واژه شخصیت را به کار می بریم، تمام منظورمان این است؟ آیا فقط در باره آنچه می توانیم ببینیم یا حالتی که دیگری به نظر ما می رسد حرف می زنیم؟ آیا شخصیت تنها به نقابی که بر چهره می زنیم و نقشی که بازی می کنیم اشاره دارد؟ مطمئناً وقتی از شخصیت حرف می زنیم منظورمان چیزی بیش از آن است. مقصود ما در نظر داشتن بسیاری از ویژگی های فرد است. کلیت یا مجموعه ای از ویژگی های مختلف که از ویژگی های جسمانی سطحی، فراتر می رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگی های ذهنی اجتماعی و هیجانی را نیز در برمی گیرد. ویژگی هایی که ممکن است نتوانیم به طور مستقیم ببینیم که شخص امکان دارد آن ها را از ما مخفی نگه دارد یا ممکن است ما سعی کنیم آن ها را از دیگران مخفی کنیم. (شولتز، ترجمه سیدمحمدی، 1379).
در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت. نخست هر شخص بیگانه و بی همتا ست زیرا هیچ دو فردی از نظر خلق، علایق، رفتار و دیگر ویژگی های شخصیتی کاملاً یکسان نیست. دوم اینکه افراد و موقعیت ها به شیوه های یکسان رفتار نمی کنند. رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. سوم، گرچه هر فرد یگانه و به همتاست و رفتارش در همه موقعیت ها کاملاً یکسان نیست امّا در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ایی وجود دارد. به عبارت دیگر هر چند در جزئیات رفتار آدمی تفاوت هایی دیده می شود امّا بیشتر مردم الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت دارند. توصیف ویژگی های شخصیتی ممکن است به ما امکان دهد که افراد را به گونه ایی طبقه بندی کنیم که برخی از الگوهای مهم رفتاری آنان به دقت قابل توصیف باشد (پاشا شریفی، 1376).
اما یکی از طبقه بندی هایی که از ویژگی های شخصیت وجود دارد درون گرایی و برون گرایی بوده که توسط اکثر روانشناسان به گونه های مختلف بیان شده است. افرادی که در ویژگی های شخصیت برون گرایی طبقه بندی می شوند افرادی هستند اجتماعی که شرکت در مجالس را دوست دارند، این افراد دوستان زیادی دارند، آن ها نیاز به این دارند که با مردم صحبت کنند، مطالعه و خواندن را در تنهایی دوست ندارند، طالب هیجان اند، فرصت ها را مغتنم می شمارند لحظه ایی عمل می کنند و کلاً افرادی تکانشی هستند. بذله گویی را دوست دارند و به طور کلی تغییر را دوست دارند. سهل گیر، بی احتیاط و خوش بین هستند. این افراد ترجیح می دهند تحرک داشته باشند و کاری انجام دهند . تمایل به پرخاشگری در افراد برون گرا بیش تر است و به سرعت عصبانی می شوند معمولاً کنترلی بر روی احساسات خود ندارند و همشه افراد قابل اعتمادی نخواهند بود.
اما فرد درون گرا ساکت به نوعی کناره گیر ودرون گراست و به جای صحبت با مردم دوست دار کتاب است، به جز دوستان با دیگران کمتر می جوشد، تمایل به این دارد که از قبل نقشه داشته باشد، قبل از اقدام به آینده می اندیشد، به تکانشهای لحظه ایی اعتماد ندارد، از هیجان خوشش نمی آید ، مطالب زندگی روزمره را جدی می گیرد ، زندگی مرتب و منزه را دوست دارد، احساسات خود را شدیداً کنترل می کند، به ندرت به شیوه پرخاشگرانه رفتار می کند و به آسانی از کوره در نمی رود، قابل اعتماد و تا حدودی بدبین است و به معیارهای اخلاقی ارزش زیادی قائل می شود. (لارنس ای ، ترجمه پروین 1374).
البته هر کس در زندگی روزانه اش گاه برون گرا و گاه درون گراست، یعنی گاه متوجه محیط خارج و تحت تأثیر آن است و گاه در خود فرو می رود و پیرامون خود التفات ندارد. هر کس در عرض روز گاه برون گراست و گاه درون گراست. پاره ایی از اشخاص به یکی از این دو حالت خو گرفته و بیش تر اوقات خود را در آن حالت می گذرانند و این رو برون گرایی و درون گرایی صفت ممیزه آن ها می گردد و این صفت به شخصیت آن ها رنگ مخصوص می زند و در رفتارشان به صراحت انعکاس پیدا می کند. (سیاسی، 1371).

بیان مسئله:
رضایت زناشویی از عمده مسائل مطرح شده در روانشناسی خانواده است و عدم رضایت زناشویی یکی از نگرانی های عمده کسانی است که یا در پی درمان می آیند یا برای پایان دادن به ارتباط زناشویی خود اقدام می کنند. (بوت واد وواردرز، 1985 لاسول و لاسول، 1991).
معمولاً تحقیقات برای بررسی رضایت زناشویی در سنین مختلف کم می باشد و هنوز در این زمینه ابهاماتی وجود دارد، لذا تحقیق در این زمینه ضروری است.
هدف و پژوهش:
1- کشف و شناخت رابطه ویژگی های شخصیتی زنان و میزان رضایتمندی زناشویی آن ها.
2- پیش بینی رضایتمندی زناشویی از روی ویژگی های شخصیتی افراد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
چون ازدواج زناشویی و همین طور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و شناخت بیش تر در مورد این مسئله که که آیا ویژگی های شخصیتی زنان رابطه ایی با رضایت زناشویی دارد یا خیر می تواند بر این مهم بسیار کمک کند و ضرورت طرح این پژوهش را مطرح کند.
فرضیه پژوهشی:
- بین میزان برون گرای با ثبات و رضایتمندی زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان درون گرای با ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان درون گرای بی ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
تعریف متغیرهای پژوهش:
شخصیت: الگوی منحصر به فرد و نسبتاً پایدار افکار، احساس ها و اعمال به عبارت دیگر شخصیت شما مشخص می کند که به عنوان یک فرد چگونه با سایر افراد تفاوت دارید واین که کدام الگوهای رفتاری معرف شما هستند. (هافمن، ترجمه دکتر نقشبندی، 1379).
ویژگی های شخصیت: اصطلاح ویژگی های شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می شود.
رضایت زناشویی: رضایت زناشویی که به تبع درک صحیح زوجین از همدیگر و تفاهم موجود بین آن دو حاصل می شود عبارت است از خوشنودی نسبی یا کامل طرفین از طرز رفتار، عملکرد، نحوه برخورد با یکدیگر و مشارکت آن ها در تمامی امور مربوط به زندگی مشترک.
تعریف عملیاتی:
منظور از ویژگی های شخصیتی در این پژوهش نمره آزمودنی شخصیت آیزنک 57 سؤالی ایران است که شامل برون گرایی که با مقیاس E آزمون و ثبات هیجانی با مقیاس N نشان داده می شود در گروهی از خانم هایی که حداقل 5 سال از زندگی زناشویی آن ها گذشته است و منظور از رضایت زناشویی در این پژوهش نمره آزمودنی در آزمون زناشویی ENRICH با همان شرایط فوق است.


تیپ شناسی شخصیت و نظریه صفات:
نظریه صفات از جمله نظریه هایی است که تأثیر بسیاری بر تحقیق و نظریه در شخصیت داشته است و فرض اصلی این دیدگاه این است که پاسخ های متفاوت انسان ها به موقعیت های خاص به دلیل آمادگی های شخصی است که در آن ها موجود است به این آمادگی ها صفات گفته می شود به عبارت دیگر افراد را می توان با توجه به این طرز و رفتار خاص آن ها شناسایی و توصیف کرد. مثلاً این احتمال است که انسان موجودی معاشرتی و صمیمی باشد و یا سلطه جو و با جرأت، افرادی که برای این طرز رفتار آمادگی بیش تری د ارند در این صفات زیاد درجه بندی می شوند. اگر چه این نظریه پردازان در تعیین صفاتی که شخصیت انسان را تشکیل می دهد از یکدیگر متفاوتند ولی همگی بر این باورند که این صفات پایه های اصلی شخصیت انسان را تشکیل می دهد. (لارنس ای، ترجمه پروین، 1374).
نظریه صفات- تیپ تحلیل عاملی هانس، جی آیزنک (1916):
در نظریه صفات شخصیت انسان ساختار طبیعی دارد و با تحلیل عاملی می توان آن ها را انمایان کرد. اگر متغیرها و پاسخ آزمون ها با یکدیگر همانند باشد، یعنی حضور و عدم حضور آن ها همراه باشد، می توان این طور نتیجه گرفت که بین این دو زمینه های مشترکی موجود است و آن ها به یک واحد کارکردی شخصیت متعلق اند. تحلیل عاملی فرض را بر این می گذارد که رفتارهای همانندی با یکدیگر مرطبتند و بنابراین پیوستگی ها یا عناصر طبیعی یک شخصیت را مشخص می کند. این فرآیند سپس بر عواملی منجر می شود که صفات نام دارد. این نامگذاری با توجه به ویژگی های مشترک پرسش ها یا رفتارهایی است که با یکدیگر مرتبط اند. آیزنک با استفاده از شیوه های آماری دیگر به ابعاد اصلی یا زمینه های این عوامل یا صفات نیز دست یافت به ابعاد اصلی تیپ گفته می شود.
بنابراین می توان برای مثال صفاتی چون اجتماعی بودن، تکانشی بودن، فعالیت، سرزندگی و تحرک پذیری در زیر عنوان مفهوم برون گرا در یک گروه جمع کرد. البته اگرچه در این جا از اصطلاح تیپ استفاده می شود باید توجه داشت که در واقع این اصطلاح دارای دو حد نهایی بالا و پایین است و افراد ممکن است در نقاطی بین این دو حد قرار گیرند.
به نظر آیزنک معمولاً فرد برون گرا فردی است، اجتماعی، علاقمند به میهمانی، دارای دوستان فراوان و طالب هیجان که بدون تفکر و اندیشه به صورت تکانشی عمل می کند. به نظر می رسد که دو جنبه از این صفت یعنی اجتماعی بودن و تکانشی بودن را می توان تا حد زیادی از یکدیگر جدا در نظر گرفت ولی درعین حال آنقدر با یکدیگر مرطبتند که هر دو را تحت عنوان برون گرا آورد. فرد درون گرا برخلاف خصوصیات بالا فردی است آرام ، درخود فرورفته، خوددار وتأملی که به احساسات اعتماد نمی کند و زندگی با نظم و قاعده را بر زندگی بر مبنای شانس و خطر ترجیح می دهد. آیا تفاوت های عمده و معنی دار دیگری در رفتار افراد وجود دارد که با نظرات درون گرایی و برون گرایی مرتبط باشد؟
مرور جدیدی که در این مورد شده است یافته های جانبی را در اختیار ما می گذارد. برای مثال درون گرایمان در مقایسه با برون گرایان به درد حساس و زود خسته می شوند. هیجان در عملکرد آن ها تأثیر می گذارد و سرانجام این که دقیق تر ولی کندتر عمل می کنند.سایر تفاوتهای مشاهده شده بین این دو گروه به شرح زیر است:
1) درون گرایان در مدرسه موفق تر عمل می کنند این موفقیت به خصوص در درسهای پیشرفته تر آشکار است. همین طور دانشجویانی که به دلیل درسی ترک تحصیل می کنند بیش تر برون گرا هستند ولی افرادی که به دلیل روانی از تحصیل باز می مانند درون گرا هستند.
2) برون گرایان ترجیح می دهند که تعطیلات را با دیگران بگذرانند در حالی که درون گرایان تعطیلات را به تنهایی به پایان می رسانند. برون گرایان به دنبال تغییر و تحول در شغل روزمره هستند در حالی که درون گرایان نیاز چندانی به تغییر احساس نمی کنند.
3) برون گرایان شوخی های تند و زننده را دوست دارند در حالی که درون گرایان شوخی های روشنفکرانه مانند استفاده از کلمات و لطیفه های ظریف را می پسندند.
4) برون گرایان در مقایسه با درون گرایان از لحاظ جنسی فعالترند.
5) برون گرایان تلقین پذیرتر از درون گرایان هستند. (لارنس ای، ترجمه پروین 1374)
ابعاد شخصیت از دید آیزنک:
آیزنک تیپ های شخصیتی را به دو صورت گروه های مستقل و مجزا از هم که بتوان مردم را بر اساس آن ها طبقه بندی کرد تفسیر نمی کند بلکه معتقد است که تیپ های شخصیتی به شکل ابعاد به هم پیوسته هستند که در راستای آن مردم با هم تفاوت دارند. همان طوری که یک صفت کم و بیش می تواند معرف خصوصیات یک فرد باشد همچنین می تواند به عنوان یک تیپ شخصیتی هم شود. درون گرایی و برون گرایی این امر بی شباهت به بعد میزان؟ که دو حد نهایی غول آسا و کوتوله وجود دارد اما تعداد بسیار کمی از مردم در هر یک از این دو انتخاب قرار می گیرند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)
تیپ های روان شناختی یونگ:
یونگ هشت تیپ روان شناختی را بر اساس تعامل دو نگرش و کارکرد معرفی کرد.
1) تیپ برون گرای متفکر: که به طور جدی منطقی، عینی، متعصب و طبق مقررات جامعه زندگی می کند.
2) تیپ برون گرای احساسی: به سرکوب شیوه تفکر و عاطفی بودن زیاد تمایل دارد این افراد عاطفی، حساس، معاشرتی، بیش تر خاص زنان است تا مردان.
3) تیپ برون گرای حسی: اجتماعی، لذت جو، انعطاف پذیر این افراد بر لذت و شادی و بر جستجوی تجربه های جدید تمرکز دارند.
4) تیپ برون گرای شهودی: موفقیت را در کسب و کار و سیاست می بینند. زیرا توانایی زیادی برای بهره برداری از فرصت ها دارد. خلاق، قادر به برانگیختن دیگران و غنیمت شمردن فرصت ها.
5) درون گرای متفکر: بیش تر به اندیشه ها علاقمند است تا مردم، با دیگران به خوبی کنار نمی آید و در انتقال افکار مشکل دارد.
6) تیپ درون گرای احساسی: تفکر عمیق را سرکوب می کند، تودار، خوددار با این حال قادر به داشتن عواطف عمیق.
7) تیپ درون گرای حسی: بی تفاوت، آرام و بریده از دنیای روزمره به نظر می آید در ظاهر بی اعتنا و خشک است و وجود خود را در فعالیت های هنر شناختی ابزار می کنند.
8) تیپ درون گرای شهودی: بیش تر در ارتباط با ناهشیار هستندتا واقعیت روزمره، چنان با دقت بر شهود تمرکز دارد که افراد این تیپ تماس کمی با واقعیت دارند. (شولتز، ترجمه سید مهدی 1379)
نوروفیزیولوژی برون گرایی و درون گرایی:
آیزنک یک فرضیه مسلم نوروفیزیولوژیکی مطرح می سازد که باید با انتقال تکانشهای عصبی انجام شود انتقال این تکانش ها از یک نورون به نورون دیگر را آیزنک برانگیختگی می نامد. بلوکه شدن چنین انتقال ها را آیزنک بازداری می نامد. پراکندگی اصطلاحی است که وی برای کاهش احتمالی اثر یک تکانش انتقال یافته از آن استفاده می کند. بر اساس نظریه آیزنک برون گراها افرادی هستند که در آن ها برانگیختگی به آرامی و به طور ضعیف صورت می گیرد در حالی که بازداری در آن ها به سرعت و به طور قوی اتفاق می افتد و اثر آن به آرامی پراکنده و از بین می رود. برعکس درو نگراها افرادی هستند که برانگیختگی در آن ها به سرعت و به طور قوی ایجاد می شود در حالی که بازداری به آرامی و به طور ضعیف ایجاد شده و اثر آن به سرعت پراکنده و از بین می رود.
فرضیه های مبتنی بر این صورت بندی بارها مورد تأیید قرار گرفته است به عنوان مثال برون گراها و درون گراها به طور متفاوت نسبت به داروهایی که بر عملکرد عوامل انتقال دهنده عصبی تأثیر می گذارد واکنش نشان می دهد. داروهای کند ساز موجب می شوند که درون گراها خیلی شبیه به برون گراها رفتار کنند در حالی که داروهای محرک باعث می شوند که برون گراها خیلی شبیه به درون گراها رفتار کنند. (راس آلن، ترجمه جمالفر 1374)
نظریه دانشمندان در باره ازدواج:
فروید:
در رابطه انسان ها به مسئله جنسی بسیار اهمیت می دهد و معتقد است که ارضاء شدن غرایز جنسی در انسان مانع بروز بسیاری از مشکلات می شود و یا راه حلی برای بسیاری از موضوعات زندگی فرد است. وی که یک روانشناس ماهر و برجسته اطریشی بود به کیفیت مهمی در روان کاوی نایل آمد. وی از عواقب خطرناک ناکامی جنسی سخن گفت اما در اینجا به جای داشتن یک راه قانونی و اجتماعی جلوگیری از ناکامی جنسی یعنی «ازدواج آزادی جنسی» را پیشنهاد کرد. فروید ریشه تمام ناکامی ها و بیماری ها را در مسائل جنسی دنبال می کرد به عقیده فروید لیبیدو منشاء تمام ناراحتی های جنسی است.
فروید در قسمتی از کتاب خود می نویسد: در اینجا ناگزیرم تا آنچه را که در نوشته های گوناگونم متذکر شده ام در اینجا نیز اختصار کوتاهی یادآور شوم این تذکر حاکی از آن حد و اندازه ایی که تجارب و آزمایش های من نشان داده است حالات عصبی وابسته به نیروهای عامل میل جنسی می باشد.
آدلر:
آدلر هیچگاه اهمیت امور جنسی را در زندگی زناشویی انکار نکرده است وی اعتقاد دارد که برای انتخاب همسر بی شک جذابیت جنسی نقش مهمی را بازی می کند اما به نظر آدلر تنها شرط مهم نیست روابطی که فقط بر تمایلات جنسی استوار می باشند نمی تواند یک رابطه کامل باشد. به عقیده آدلر گروهی از مردم هیچ وقت رفیق و شریک مناسب خود را نمی یابند کسانی هستند که نمی توانند مسئله محبت را درست حل کنند و برای این که ناتوانی خود را از نظر دور بدارند بهانه های مختلف می تراشند.
انتخاب همسر به طریق صحیح برای خوشبخت زندگی کردن فرد بسیار مهم است و آدلر و طرفدارانش معتقدند که انسان باید همسر خود را از گروه هایی انتخاب کند که از لحاظ فکری، اجتماعی با گروه او متناسب باشد (رجایی 1356)
اریک اریکسون:
اریکسون یک نظام هشت مرحله ایی برای توصیف میسر رشد از گهواره تا گور پیشنهاد کرده است وی این عوامل را روانی – اجتماعی نامیده است وی می گوید که افراد در نخستین سال های بزرگسالی پیشه ایی برمی گزینند، بسیاری از آن ها ازدواج می کنند یا در روابط صمیمانه دیگر وارد می شوند. صمیمیت به معنای علاقمندی به دیگران و داشتن تجارب مشترک با آن هاست که خود نقش مؤثری در سلامت عاطفی و جسمانی را دارا می باشد.
یونگ:
یونگ ازدواج را یکی از موارد تکامل شخصیت می داند وی اعتقاد دارد که دومین مرحله تکامل شخصیت در واقع تولد روانی مرد پس از بلوغ است و آن را زمان مسائل تعارضها و انطباق های بی شمار می داند. وظیفه اصلی در این دوره را آماده شدن برای شغل و به عهده گرفتن مسئولیت های یک فرد بالغ
می داند. وی تأکید را در ابتدا به تحصیلات، کار، ازدواج، تشکیل خانواده نهاده است. (رجایی 1356)
در سال های اخیر محققین و کارشناسان زناشویی مطالعات زیادی نموده اند که پی می برند چرا برخی زن و شوهرها با هم سازگاری داشته و زندگی زناشویی سعادت آمیزی دارند ولی عده ای دیگر نمی توانند سعادتی را که طالب آن هستند را بیابند. گرچه هنوز راه زیادی در پیش است لیکن کارشناسان بر سه عامل تکیه کرده اند که این سه عامل می تواند در کامرانی یک زوج مؤثر باشد این سه عامل عبارتند از:
1- تناسب شخصیت: به این معنا که شوهر روشی در ابراز احساسات و رفتار خود اتخاذ کند که زن طالب آن است و از آن لذت می برد و بالعکس.
2- هم فکری و هماهنگی: هر یک از طرفین در مورد روابط زناشویی و رفتار زن و شوهر با دیگری هم عقیده می باشد.
3- آرزوی کامیابی: هر دو مصمم باشند که ناامیدی های غیرقابل اجتناب و اختلافات را به طریق مثبت پشت سر گذاشته و ازدواج را تبدیل به تجربه ایی شیرین بنمایند.
شاملو مهم ترین عوامل توافق در ازدواج را چنین نام می برد:
1- رشد عاطفی و فکری: مهم ترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی رشد عاطفی و فکری است که فقط بستگی به سن ندارد بلکه سن روانی – اجتماعی- عاطفی- سن جسمانی که همه از عوامل مؤثر رشد فکری هستند.
2- توافق و تشابه به علائق و طرز فکر: مسئله مهمی که قبل از ازدواج وجود دارد این است که طرفین در موضوعات مهم زندگی اتفاق نظر داشته باشند و این توافق معمولاً روی علائق و طرز فکر قرار میگیرد و طرز تفکر مهم است زیرا بر اساس آن فلسفه زندگی هر فردی ریخته می شود. علائق رابطه نزدیک با طرز تفکر دارد که شامل فعالیت های متعدد روزانه از قبیل: رفتن به سینما، تئاتر، کنسرت، خواندن کتاب، رفتن به مهمانی می شود. البته نباید انتظار داشت هر زن و شوهر در تمام علائق با هم توافق داشته باشند ولی برای سعادت خانواده توافق کلی در قسمت عمده ایی از علائق ضرورت دارد.
3- تناسب و هماهنگی مذهبی: شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت کانون زناشویی اهمیت دارد که روان شناسان ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولاً غیرعاقلانه می دانند زیرا به دنبال آن اختلاف نظردر زمینه تربیت کودکان بر حسب عقاید مذهبی بخصوص در زمینه خانوادگی و غیره پیش می آید.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   52 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30