اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق اهل بهشت کیست و سخنان بزرگان در این مورد چیست

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق اهل بهشت کیست و سخنان بزرگان در این مورد چیست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اهل بهشت کیست و سخنان بزرگان در این مورد چیست


دانلود تحقیق اهل بهشت کیست و سخنان بزرگان در این مورد چیست

چه کسانی به بهشت می روند؟
با توجه به این که دین اسلام بهترین دین نزد خداوند است، آیا از ادیان دیگر مانند مسیحی و یهودی نیز کسی به بهشت می رود؟ آیا همه شیعیان - چه گنه کار و چه بی گناه - در آخرت به بهشت می روند؟
قرآن و روایات به طور صریح اعلام می دارد که تنها اسلام و تشیع که همان حقیقت اسلام ناب است، از افراد پذیرفته می شود و این به معنای آن نیست که همه شیعیان اسمی وارد بهشت می شوند.
افراد دیگر ادیان و مذاهب، به سه دسته تقسیم می شوند که هر یک حکمی جداگانه دارند:
1. با اسلام و تشیع آشنا شده، ولی به دلیل تعصّب یا عناد و لجاجت از پذیرفتن آن سر باز می زنند؛ چنین افرادی به فرموده قرآن کریم، اهل جهنم می باشند.
2. با اسلام و تشیع آشنا نیستند، ولی در جهالت خود مقصرند؛ یعنی از وجود دینی به نام اسلام یا مذهبی به نام تشیع مطلع بوده، ولی با وجود همه امکانات و شرایط لازم, برای جست وجوی حقیقت اقدامی نمی کنند. چنین افرادی در حد تقصیر خویش، روز قیامت مجازات می شوند.
3. با اسلام آشنا نیستند و در جهالت خود نیز تقصیری ندارند؛ بلکه یا اصلاً به گوششان نخورده یا آن که امکان تحقیق و پژوهش برای آنان وجود نداشته است و تنها آن چه را به آنها رسیده - مثل مسیحیت - قبول کرده و به آن عمل نموده اند. چنین افرادی اهل جهنم نیستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار می دهد و اعمال آنها را با میزان حقیقت خواهی آنان و آن چه فکر می کردند حق است، می سنجد.
در توضیح مطالب بالا که از آیات و روایات استفاده می شود، نکات زیر ضروری است:
1. مردم بر حسب وضعشان در برابر وعده و وعیدهای خداوند متعال، به چهار دسته تقسیم می شوند؛ مؤمنان، کافران، مستضعفان، مرجون لامرالله.
مؤمنان افرادی هستند که به خداوند ایمان آورده اند و جایگاهشان بهشت است؛ البته افراد این گروه دارای درجاتی هستند که از آنها به «مخلصین»، «سابقون» و «اصحاب یمین» یاد می شود.
کافران کسانی هستند که از روی علم، حق را شناخته اند؛ ولی به علت عناد و لجاجت از آن سر بر تافته اند. این گروه مقصرند و جایگاهشان به طور حتم جهنم است. این گروه نیز دارای درکاتی هستند و براساس شدت ستیزه جویی در طبقات جهنم قرار می گیرند.
گروه مستضعف و مرجون الی الله نیز کسانی اند که دارای عذرند؛ یعنی اگر نتوانسته اند به دین حق بپیوندند و بدان عمل بکنند، به لحاظ تقصیر یا کوتاهی کردن آنان نبوده است؛ بلکه از جهت یک سلسله عواملی بوده که از اختیار آنها خارج بوده است. همین عوامل، موجب جهل یا غفلت و یا عمل نکردن آنان به دستورات دین اسلام شده است. بدیهی است که چون در این صورت، ترک به اختیار آدمی مستند نبوده و معلول عوامل خارج از اختیار اوست، برای آدمی نه نفعی خواهند داشت و نه ضرری و مرجع کار چنین کسانی، خداوند خواهد بود و خداوند به نحوی که حکمت و رحمتش ایجاب کند، عمل خواهد کرد.
2. آیات 96 تا 98 سوره نساء بر مطلب یاد شده، دلالت می کند. خداوند در آن آیات، عذر افراد را به دلیل مستضعف بودن با شرایطی قبول کرده است.
خداوند در آیه 106 سوره توبه نیز کار این گونه افراد را به خود احاله کرده است. مراد از مستضعف در این جا فقر اقتصادی نیست؛ بلکه ضعیف نگه داشته شده، از جهت دست رسی به منبع هدایت است. این است که در آیات سوره نساء جمله «لا یستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا». به عنوان شرط و علت عذر برای مستضعفان ذکر شده است. از این صفت می توان دریافت که علت معذور بودن، همه جا و به طور عموم، راه و چاره نداشتن است که شامل جاهل غافل و غیر معاند هم می شود. افزون بر اینها، آیه 286 سوره بقره نیز بر همین گفته دلالت دارد؛ زیرا در ذیل آیه فوق، این مطلب آمده که انسان، هر چه خوبی کرده، به نفع او و هر چه بدی کرده، بر ضرر اوست. به طور روشن، مفهوم سخن فوق این خواهد بود که اگر چیزی به اکتساب - یعنی آن چه مسئولیتش به عهده خود شخص است - مستند نباشد، گناه و مسئولیتی برای انسان نخواهد داشت.
3. به عقیده علامه طباطبایی، معنای مستضعف، علاوه بر این که افراد ساکن در سرزمینی را که بر اثر نبودن دانشمند، راهی برای قرار گرفتن دین اسلام در آن جا نیست، شامل می شود، همچنین فردی را هم که ذهنش به یک مطلب حق منتقل نشده و فکرش به حق راه نیافته است نیز شامل می گردد؛ یعنی شامل شخصی هم می شود که به حق رهبری نشده و در عین حال از کسانی است که با حق عناد ندارد، بلکه طوری است که اگر حق برایش واضح گردد، از آن پیروی خواهد کرد؛ ولی به عوامل مختلف حق برای او مخفی مانده است و چنین کسی جزء افراد مستضعف خواهد بود؛ زیرا آدم غافل قدرت ندارد و با چنان جهالتی هم نمی شود راهی به حقیقت یافت.

 


حساب و کتاب در روز قیامت چگونه است
نام قیامت «یوم‌الحساب» است، سؤال پیش می‌آید که چرا خدا در همین دنیا حساب و کتاب نمی‌کند و چرا در همین دنیا خوب‌ها را جزا و بدها را کیفر نمی‌دهد.
انجام حساب و کتاب در دنیا شدنی نیست، زیرا برخی از افراد پس از انجام عملشان در دنیا نیستند تا جزا ببینند مانند شهدا و ممکن است بسیاری از اعمال تا قرن‌ها آثار داشته باشد مانند اختراعات، پس باید تا پایان دنیا صبر کرد، همچنین بسیاری از افراد را نمی‌توان جزا و کیفر داد، به عنوان مثال چگونه می‌توان پیامبر را جزا داد، با عسل و کباب و هواپیمای شخصی نمی‌توان جزای افرادی چون «امام‌خمینی(ره)» را داد، چون اینها برای همه وجود دارند، همچنین کیفر فردی چون صدام چیست و چگونه می‌توان او را در این دنیا کیفر داد.
کیفر دادن به افراد دیگر نیز سرایت می‌کند، به عنوان مثال اگر من بر سر یتمی بزنم و کیفر آن  فلج شدن دست من باشد، خانواده من اذیت شده و غصه می‌خورند، پس عواقب کیفر دادن در دنیا ممکن است به دیگران هم سرایت کند، بنابراین نمی‌توان در این دنیا حساب و کتاب انجام داد.

 

 

شامل 13 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اهل بهشت کیست و سخنان بزرگان در این مورد چیست

تحقیق در مورد سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد سخنان ناروا و گفتارهاى حرام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سخنان ناروا و گفتارهاى حرام


تحقیق در مورد سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:25

 فهرست مطالب

- سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

 

8 - تکبر و خودبزرگ بینى و برترى جوئى نسبت به دیگران

 

9- کنجکاوى از عیوب مردم و خرده گیرى از آنها

 

10- بدخواهى و احساس شادى از اندوه و بدبختى دیگران

 

11- تزکیه نفس و خودستائى

 

12- نفاق و دوروئى

 

باب چهارم : آداب و آئین نگارش و نگاهدارى کتاب که ابزار علم و دانش است 
آداب و آئین نگارش و موضوعات و مسائلى مربوط به کتاب 

 

1- اهمیت کتابت و نگارش و فوائد آن

 

2- باید نویسنده داراى خلوص نیت باشد 
هفتمین آفت مناظره ، سخنان ناروا از قبیل دروغ و غیبت و امثال آنها است که از لوازم کینه توزى و بلکه از نتایج مناظره مى باشد؛ زیرا مناظره نادرست ، هرگز از نقل سخنى که به منظور نکوهش و توهین به صاحب آن سخن ، ایراد مى شود عارى نیست . بنابراین مناظره کننده سخنان طرف را تحریف و دگرگونه وانمود مى کند، و در نتیجه مرتکب دروغ و افتراء و دغلکارى مى گردد. و گاهى نیز آشکارا طرف خویش را جاهل و احمق قلمداد مى نماید و نادان و نابخرد برمى شمارد. پیدا است که ثمره این کار عبارت از این است که فرد آبرومندى را بى آبرو مى سازد و حرمت او را از میان مى برد.
همه رفتار سابق الذکر از گناهان کبیره مى باشد، و به گونه اى در قرآن و حدیث نسبت به آنها تهدید شده است که مى توان گفت که شعار آن از حد احصاء بیرون است . براى اطلاع از نکوهش غیبت ، همینقدر کافى است که خداوند متعال این عمل را به ((اکل میته )) یعنى خوردن گوشت مردار تشبیه کرده و مى فرماید:
(( ((و لایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاءکل لحم اخیه میتا فکرهتموه (444) )).
نباید هیچیک از شما در غیاب دیگرى از او بدگوئى کند، آیا هیچیک از شما دوست مى دارد که گوشت بدن برادر مرده خود را بخورد؟ بدیهى است که از چنین کارى متنفر و بیزار مى باشید.
نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((تمام شئون و حیثیات یک مسلمان بر مسلمان دیگر حرام ، یعنى از حرمت و اعتبار برخوردار است : خون ، مال و آبروى او داراى حرمت مى باشد(445) )) و غیبت ، مسئله اى است که در ارتباط با آبروى مسلمان مى باشد، (یعنى کسى که از دیگرى غیبت مى کند در حقیقت به حریم آبروى او تجاوز مى کند).
و نیز فرمود: ((از غیبت کردن بر حذر باشید؛ زیرا غیبت از لحاظ جرم و گناه ، سخت تر و بدتر از زنا است ؛ چون ممکن است گاهى انسان ، گرفتار زنا گردد و توبه کند و خداوند هم توبه او را بپذیرد. اما کسى که غیبت مى کند - تا آنگاه کسى که از او غیبت شده است ، او را مورد عفو و گذشت قرار ندهد - مشمول آمرزش پروردگار واقع نمى شود(446) )).
براء مى گوید: رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) براى ما سخنرانى مى کرد که حتى جوجه پرنده ها و یا دختران نوجوانى که در لانه ها و خانه هاى خود اقامت داشتند صداى آنحضرت را مى شنیدند و آنرا درک مى کردند. رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) ضمن این سخنرانى فرمود: اى مردمى که با زبان اظهار ایمان مى نمائید؛ ولى قلب و درون شما از دین و ایمان تهى است ، از غیبت کردن بپرهیزید و در صدد پى جوئى از عیوب و نقائص برادران مسلمان برنیائید؛ زیرا اگر کسى نسبت به عیوب دیگران ، کنجکاو باشد خدا نیز از عیوب وى پى جوئى مى کند. و کسیکه خداوند متعال از خرده ها و عیوبش پى جوئى کند او را - حتى در میان خانه اش - رسوا و بى آبرو مى سازد(447) )).
از امام صادق (علیه السلام ) است که فرمود: ((اگر یک فرد باایمان درباره یک فرد مؤ من ، آنچه از زشتیها که با چشمان خود در او دیده و یا با گوش خود راجع به وى شنیده ، براى دیگران بازگو کند (در صورتیکه طرف راضى نباشد) از جمله کسانى است که خداوند در مورد آنها مى گوید:
(( ((ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشة فى الذین آمنوا لهم عذاب الیم (448) )).
محققا کسانى که مایلند بدیها و زشتیهاى افراد باایمان در میان جامعه شایع و افشاء گردد، براى آنان شکنجه اى دردناک در پیش است .
نبى اکرم (صلى الله علیه و آله ) فرمود: ((غیبت مؤ من - از لحاظ اهمیت جرم و گناه - سخت تر از سى بار زنا کردن است )). و در حدیثى دیگر آمده است که ((غیبت ، سخت تر از سى و شش بار زنا کردن مى باشد)).
بحث و گفتار درباره غیبت - اگر بطور کامل مطرح گردد - به طول مى انجامد، و هدف ما در اینجا اشاره به اصول و ریشه هاى اینگونه رذائل اخلاقى است .
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده است که فرمود: ((اگر کسى راجع به مؤ منى ، مطالبى را بازگو کند که بدانوسیله آبروى او را از میان ببرد، و سازمان شخصیت و جوانمردى او را ویران نماید، و حیثیت او را لکه دار سازد، تا آنکه از دیدگاه مردم سقوط کند، خداوند متعال وى را از حدود و مرزهاى ولایت و دوستى خود بیرون مى راند و در حوزه ولایت و دوستى شیطان وارد مى سازد، و شیطان نیز از دوستى وى استقبال نمى کند و او را نمى پذیرد(449) )).
امام صادق (علیه السلام ) در گزارش حدیثى که مى گوید: ((عیب مؤ من بر مؤ منان دیگر حرام است )) فرمود: ((منظور، صرفا این نیست که عیبى و نقصى از یک فرد مؤ من ، نمایان و مکشوف گردد و فقط تو آنرا ببینى ؛ بلکه مقصود این است که تو آن عیب و نقص را براى دیگران نقل نموده و از این طریق از او انتقاد کنى (450) )).
زراره از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام ) روایت کرده است که فرمودند: ((نزدیکترین مرزى که بنده خدا را به وادى کفر نزدیک مى سازد این است که او بر اساس دین و ایمان با فرد دیگرى طرح برادرى و دوستى برقرار سازد؛ ولى در زیر ماسک دوستى ، لغزشها و عیوب وى را برشمرده و در روز مبادا او را به وسیله آنها سرزنش کند(451) )).


 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سخنان ناروا و گفتارهاى حرام

تحقیق در مورد سخنان بزرگان

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد سخنان بزرگان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سخنان بزرگان


تحقیق در مورد سخنان بزرگان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه48

 

هنوز هیچ استادی از آسمان نیفتاده است .                                                    مثل  آلمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یک مادر خوب به صد استاد و آموزگار می ارزد .                          ژرژ هربرت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از دست دادن ثروت مهم نیست . صبر را نباید از دست داد .                        

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بدبختی نشان از کم صبری است .                                            سهل بن شوشتری

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای کسیکه آهسته و پیوسته راه می رود هیچ راهی دور نیست .  

 لا بروید

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

با بردباری علف تبدیل به شیر می شود .                                    مثل چینی

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سخنان بزرگان

تحقیق در مورد سخنان امام خمینی

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد سخنان امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سخنان امام خمینی


تحقیق در مورد سخنان امام خمینی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:7

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده. من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید. من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.

 

خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.

 

ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند. در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سخنان امام خمینی