اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره شهریار

اختصاصی از اس فایل تحقیق درباره شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره شهریار


تحقیق درباره شهریار

دسته بندی :  علوم انسانی _تاریخ و ادبیات

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

شهریار استاد سید محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) در سال ۱۲۸۵ هجری شمس در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در روستای خشکاب در بخش قره چمن آذربایجان متولد شد.
پدرش حاجی میر آقا خشکنابی و از وکلای مبرز و مردی فاضل و خوش محاوره و از خوش نویسان دوره خود و با اینان و کریم الطبع بود.
او در اوایل شاعری بهجت تخلص میکرد و بعداْ دوباره با فال حافظ تخلص خواست که دوبیت شاهد از دیوان آمد و خواجه تخلص او را شهریار تعیین کرد.
او تحصیلات خود را در مدرسه متحده و فیوضات و متوسطه تبریز و دارالفنون تهران گذراند و تا کلاس آخر مدرسه طب تحصیل کرد و به مدارج بالایی دست یافت ولی در سالها آخر تحصیل این رشته دست تقدیر او را به دام عشقی نافرجام گرفتار ساخت و این ناکامی موهبتی بود الهی؛ که در آتش درون وسوز و التهاب شاعر را شعله ور ساخت و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژه ای کشانید تا جایی که از بند علائق رست و در سلک صاحبدلان درآمد و سروده هایش رنگ و بوی دیگر یافت و شاعر در آغازین دوران جوانی به وجهی نیک از عهد این آزمون درد و رنج برآمد و برپایه هنری اش به سرحد کمال معنوی رسید.
غالب غزلهای سوزناک او که به دائقه عموم خوش آیند است.
این عشق مجاز است که در قصیده زفاف شاعر که شب عروسی معشوقه هم هست؛ با یک قوس صعودی اوج گرفته؛ به عشق عرفانی و الهی تبدیل میشود.
ولی به قول خودش این عشق مجاز به حالت سکرات بوده و حسن طبیعت هم مدتها به همان صورت اولی برای او تجلی کرده و شهریار هم بازبان اولی با او صحبت کرده است.
اصولاْ شرح حال و خاطرات زندگی شهریار در خلال اشعارش خوانده میشود و هر نوع تفسیر و تعبیری که در آن اشعار بشود به افسانه زندگی او نزدیک است.
عشقهای عارفانه شهریار را میتوان در خلال غزلهای انتظار؛ جمع وتفریق؛ وحشی شکار؛ یوسف گمگشته؛ مسافر همدان؛ حراج عشق؛ ساز صباء؛ ونای شبان و اشک مریم: دو مرغ بهشتی.
.
.
.
.
.
.
و خیلی آثار دیگر مشاهده کرد.
محرومیت وناکامیهای شهریار در غزلهای گوهرفروش: ناکامیها؛ جرس کاروان: ناله روح؛ مثنوی شعر؛ حکمت؛ زفاف شاعر و سرنوشت عشق بیان شده است.
خیلی از خاطرات تلخ و شیرین او در هذیان دل: حیدربابا: مومیای و افسانه شب به نظر میرسد.
استاد شهریار سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانه پربار و افتخار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ به ملکوت اعلی پیوست و پیکرش در مقبره الشعرای تبریز که مدفن بسیاری از شعرا و هنرمندان آن دیار است به خاک شپرده شد.
سلام بر حیدربابا (حیدر بابیه سلام)سروده استاد شهریار       حیدربابا نام کوهى در زادگاه استاد محمد حسین بهجتى تبریزى ملقب به شهریار است .
منظومة « حیدربابایه سلام » نخستین بار در سال ١٣٣٢ منتشر شد و از آن زمان تا کنون به زبانهاى مختلفى ترجمه شده است .
لیکن ترجمه بى بدیل آن به شعر منظوم فارسى توسط دکتر بهروز ثروتیان ش

تعداد صفحات : 51 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شهریار

دانلود طرح تفصیلی شهر شهریار

اختصاصی از اس فایل دانلود طرح تفصیلی شهر شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود طرح تفصیلی شهر شهریار


دانلود طرح تفصیلی شهر شهریار

در این بخش گزارش محله اول(بررسی و ارزیابی طرح‌های فرادست و شناسایی وضع موجود) مطالعات طرح تفصیلی شهر شهریار برای دانلود قرار داده شده است. این گزارش مطالعاتی با فرمت PDF و در 181 صفحه می‌باشد. در ذیل فهرست مطالب آن آورده شده است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود طرح تفصیلی شهر شهریار

دانلود مقاله کامل درباره استاد شهریار

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله کامل درباره استاد شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره استاد شهریار


دانلود مقاله کامل درباره استاد شهریار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :12

 

بخشی از متن مقاله

استاد شهریار

زندگینامه

سید محمدحسین بهجت تبریزى، متخلص به شهریار فرزند حاج میر آقا خشکنابى، به سال 1283 خورشیدى در شهر فخرآفرین و مردپرور ایران، شهرستان تبریز، دیده به جهان باز کرد، پدر وى از وکلاى تبریز و دانشمندان بزرگ و اهل علم و ادب بود. سید محمدحسین شهریار، که زمان کودکى او مصادف با انقلابات تبریز بود، در قراء «شنگول آباد» و «قیش قرشاق» و «خشکناب» تحصیلات خویش را با گلستان و نصاب در مکتب‏خانه آن قراء و پیش پدر و در همان زمان با دیوان خواجه حافظ شیرازى آغاز کرد و شهریار در این‏باره خود مى‏گوید: «هرچه دارم همه از دولت حافظ دارم» بعد از تحصیلات ابتدایى، سیکل اول متوسطه را در مدرسه متحده فیوضات به پایان برد و در سال 1300 به تهران آمد و بقیه تحصیلات متوسطه را در دبیرستان دارالفنون به اتمام رسانید (1303)، سپس وارد مدرسه طب شد و پس از پنج سال تحصیل، کمى قبل از اخذ دیپلم دکترا، مدرسه را ترک گفت و به خراسان رفت و تا سال 1314 در آن استان ماند. پس از این وى به تهران آمد و در خدمت بانک کشاورزى و پیشه هنر درآمد. شهریار، یکى از شعراى بزرگ و پرآوازه پارسى‏گوى آذرى زبان وطن عزیزمان ایران است که در قلمرو ادب و فرهنگ، آوازه شهرتش از مرزهاى ایران زمین گذشت و به اقصى نقاط جهان کشیده شد و نه تنها ایران بلکه بسیارى از کشورهاى دنیا تحت تسلط عطرآگین و امواج شعرش به همان لطافت و موزونى که مضراب استادى سازى را به نوا درمى‏آورد وى از نوک قلم خویش به مناسبت‏هایى شعر بر سطح کاغذ مى‏ریخت.

 

 محمدحسین شهریار، علاوه بر شعر و شاعرى، از موسیقى بهره‏ور بود و خود با نواختن سه‏تار و گوشه‏ها و ردیف‏هاى موسیقى ایرانى آشنایى داشت و بیش از هر شاعر دیگر درباره موسیقى و هنر و هنرمندان موسیقى شعر سروده که در ذیل به آنها اشاره مى‏کنم: با همه بى‏کس و تنها شده، یارا تو بمان همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان من بى‏برگ خزان دیده دگر رفتنى‏ام تو همه باز و برى، تازه بهارا تو بمان داغ و درد است همه نقش و نگار دل من بنگر این نقش بخون شسته نگارا تو بمان زین بیابان گذرى نیست سواران را- لیک دل ما خوش به فریبى است، غبارا تو بمان هر دم از حلقه عشاق، پریشانى رفت بسر زلف بتان! سلسه دارا تو بمان شهریارا، تو بمان بر سر این خیل یتیم پدرا، یارا، اندوه‏گسارا تو بمان سایه در پاى تو، چون موج، دمى زار گریست که سر سبز تو خوش باد کنارا تو بمان محمدحسین شهریار، در آستانه پاییز سال 1367 همگام با پاییز باغات و بوستان ایران زمین شمع وجودت به خاموشى گرایید ولى مشعل فروزان و مشعشعى که در شعر و ادبیات ایران برافروخت تا ابد، همچنان مشتعل خواهد ماند، روانش شاد. «ساز صبا» بزن که سوز دل من بساز مى‏گویى ز ساز دل چه شنیدى که باز مى‏گویى مگر چو باد وزیدى به زلف یار که باز به گوش دل سخنى دلنواز مى‏گویى مگر حکایت پروانه مى‏کنى با شمع که شرح قصه به سوز و گداز مى‏گویى به یاد تیشه‏ى فرهاد و موکب شیرین گهى ز شور و گه از شاهناز مى‏گویى کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد بزن که در دل این پرده راز مى‏گویى به پاى چشمه‏ى طبع من این بلند سرود به سرفرازى آن سروناز مى‏گویى به سر رسید شب و داستان به سر نرسید مگر فسانه‏ى زلف دراز مى‏گویى دلم بساز تو رقصید که خود چو پیک صبا پیام یار به صد اهتزاز مى‏گویى به سوى عرش الهى گشوده‏ام پر و بال بزن که قصه راز و نیاز مى‏گویى نواى ساز تو خواند ترانه توحید حقیقتى به زبان مجاز مى‏گویى ترانه‏ى غزل «شهریار» و ساز «صبا»ست بزن که سوز دل من بساز مى‏گویى «مرحبا حسین» براى دوست عزیز حسین تهرانى استاد ضرب چون سرکنى به زمزمه، شور و نوا حسین مجلس کنى به شور و نوا کربلا حسین در مجلس تو تا در و دیوار از شعف افشان کنند دست و بگویند یا حسین «امروز در ممالک جان، دست دست تست» بالاى دست جمله زدى اى بلا حسین از ضرب جز ادا و اصولى نمانده بود حق اصول ضربى تو کردى ادا حسین این گرمى و لطافت و نرمى و پختگى است در پنجه تو آیت لطف خدا حسین دیدى که استفاده نکرد از تو رادیو! یک مرد هم نگفت که چون و چرا حسین با اینکه در محافل انس و طرب تمام هستند مخلص تو ز شه تا گدا حسین پاداش اهل ذوق در این مملکت بلاست تنها تو نیستى به بلا مبتلا حسین تا رادیو سپرده نگردد به دست اهل هر دم فضیحتى است به تحویل ما حسین فریاد کن ز ظلم و تعدى که گفته‏اند آنجا که قصه قصه زور است یا حسین لیکن صفاى عالم صنعت نگاه‏دار از جمله حق صحبت ساز صبا حسین حق مسلمى است صبا را به موسیقى جان تو صبا که تو دارى صفا حسین بارى دل گرفته‏ى ما نیز وا شود روزى که مشت بى‏هنران گشت وا حسین اینک به دست خط همایون شهریار تسجیل مى‏شود (لقب) «مرحبا حسین» «صبا مى‏میرد» عمر دنیا به سر آمد که صبا مى‏میرد ورنه آتشکده عشق کجا مى‏میرد صبر کردم به همه داغ عزیزان یا رب این صبورى نتوانم که صبا مى‏میرد غسلش از اشک دهید و کفن از آه کنید این عزیزست که با وى دل ما مى‏میرد به غم‏انگیزترین نوحه بنالى اى دل که دل‏انگیزترین نغمه‏سرا مى‏میرد دگر آوازه بوالقیس و سلیمان، هیهات هدهد خوش خبر شهر سبا مى‏میرد شمع دلها همه گو اشک شو از دیده بریز کاخرین کوکبه ذوق و صفا مى‏میرد خود در آفاق مگر چشم خدا بینى نیست کاین همه مظهر آیات خدا مى‏میرد هر کجا درد و غمى هست بمیرد به دوا این چه دردیست خدایا که دوا مى‏میرد قدر ما زنده بدو بود، خدا را یاران هم صبا مى‏رود و هم قدما مى‏میرد از گریبان غم و ماتم سنتور حبیب سر نیاورده برون، ساز صبا مى‏میرد عمر (شهنازى) و استاد (عبادى) باقى قمریان زنده اگر بلبل ما مى‏میرد (ضرب تهرانى) و آواز بنان را برسید گو کجایید که استاد شما مى‏میرد آخرین شور و نوا بدرقه راه صبا که هنر مى‏رود و شور و نوا مى‏میرد از وفادارى این قبله ارباب هنر رخ متابید خدا را که وفا مى‏میرد از محیط خفقان آوار تهران پرسید که هنرپیشه‏اش از غصه چرا مى‏میرد عمر جاوید بهر بى‏هنر ارزانى نیست علت آنست که خود آب بقا مى‏میرد مرگ و میرى عجب افتاد در آفاق هنر که همه شاهد انگشت‏نما مى‏میرد مردن مرد هنرمند نه چندان درد است این قصایى است که شاه و گدا مى‏میرد لیکن آنجا که غرض روى هنر پرده کشید دین و دل مى‏رمد و ذوق و ذکا مى‏میرد باغبان تا سر مهرش همه با هرزه گیاست گل خزان مى‏شود و مهر گیا مى‏میرد رنجهایى همه بیهوده که در آخر کار عشق مى‏ماند و هر حرص و هوا مى‏میرد شهریارا نه صبا مرده خدا را بس کن آنکه شد زنده‏ى جاوید کجا مى‏میرد «سه‏تار من» نالد به حال من امشب سه‏تار من این مایه‏ى تسلى شبهاى تار من اى دل ز دوستان وفادار روزگار خبر ساز من نبود کسى سازگار من در گوشه غمى که فراموش عالمى است من غمگسار سازم و او غمگسار من اشک است جویبار من و ناله‏ى سه‏تار شب تا سحر ترانه این جویبار من چون نشترم بدیده خلد نوشخند ماه یادش بخیر، خنجر مژگان یار من رفت و باختران سرشگم سپرد جاى ماهى که آسمان بر بود از کنار من آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود اى مایه قرار دل بى‏قرار من در حسرت تو میرم و دانم تو بى‏وفا روزى وفا کنى که نیاید به‏کار من از چشم خود سیاه دلى وام مى‏کنى خواهى مگر گرو برى از روزگار من اختر بخفت و شمع فرومرد و همچنان بیدار بود دیده شب زنده‏دار من من شاهباز عرشم و مسکین تذر و خاک بختش بلند نیست که باشد شکار من یک عمر در شرار محبت گداختم تا صیرفى عشق چه سنجد عیار من جز خون دل نخواست نگارنده‏ى سپهر بر صفحه جهان رقم یادگار من زنگار زهر خوردم و شگرف خون دل تا جلوه کرد این همه نقش و نگار من در بوستان طبع حزینم چو بگذرى پرهیز نیش خار من اى گلعذار من من شهریار ملک سخن بودم و نبود جز گوهر سرشک، در این شهر یار من «سه‏تار عبادى» شب گذشته‏ى ما بامداد شادى بود ز شامگاه به لبخند بامدادى بود چو گوهرى که در انبانه‏ى خزف باش شب مراد در ایام نامرادى بود به خانواده‏اى از بختیاریان بودم که مهد عزت و آزادگى و رادى بود به لطف طبع در آن خانواده مى‏دیدم تبخترى که به شاهان پیشدادى بود به جز صفا و محبت نداشت مفهومى اگرچه صحبت خانى و خانه‏زادى بود اصول زندگى آنجا برسم ایلاتى خلاف اصل قوانین اقتصادى بود به عدل و داد در آن بزم دور مى‏زد جام که باده صافى و ساقیش عدل و دادى بود شبى که محفل ما (کوکب) و ثریا داشت فلک نه آن فلک بخلى و عنادى بود (قباد) آمد و دیدار تازه کرد و برفت قباد نیز به کر و فر قبادى بود.......

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره استاد شهریار

تحقیق در مورد زندگینامه شهریار

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد زندگینامه شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگینامه شهریار


تحقیق در مورد زندگینامه شهریار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9
فهرست مطالب:

مقدمه :

معرفی مختصری از شاعر:

تولد و رشد:

نوجوانی و جوانی :

توصیفات جسمی و روحی شهریار:

عشق شهریار:

رویاهای مهم شهریار:

اواخر دوران حیات شهریار به گفته دوستش استاد زاهدی:

منابع

 

مقدمه :

شهریار شاعر پر آوازه ی پارسی گوی آذری زبان و طنمان در قلمرو ادب و فرهنگ ایران از چنان اعتبار و خلاقیت شگفت انگیز هنری و مرتبه‌ی بالای سخن سرایی بر خوردار است که ناشران مجلدات حاظر نیاز معرفی آثار وی نمی‌بینند.

امروزه در پهن دشت سرزمین ایران کمتر جایی را می توان یافت که نام و نشانی از سروده های شهریار در آن نباشد و شمار اندکی از مردم باسواد را می توان دید که : بیتی ، قطعه ای و غزلی از شهریار را بر لوح خاطر نسپرده باشد ، و این نشانه ای است از نفوز معنوی کلام شاعر بر   سراچه ی دل آشنا و بیگانه .

لیکن آنچه در این میان گفتنی است شهریار نیز به مانند هر انسان اندیشه ورز در راستای آفرینش های هنری خود با ( افت و خیز هایی ) رو به رو بوده و در گذر گاه حیات خویش فراز و نشیب های بسیاری را دیده و از پیچ و خم های دور و درازی گذشته تا راه خود را در مسیر تکامل و خلق آثار و سروده های جاودانه و مانا یافته است .

چنانکه شاعر در مقدمه ای که برای چاپ دوم دیوانش نگاشته ( کلیشه ی خطی آن نیز در مجلد حاظر آورده شده ) به همین نکته با صراحت اشاره کرده ، می نویسد : ( انسان سیر تکاملش تدریجی است مولا علی (ع) می‌فرماید : وای به حال کسی که دو روز عمرش با هم مساوی باشد . یعنی هر روز آدمی باید نسبت به دیروزش پیشرفته تر باشد در غیر این صورت شعور آدمی در حال وقفه است) شهریار در همین نوشته ی خود برخی از کار های گذشته ی خود را بر وقف دل نمی یابد و باید هم چنین باشد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگینامه شهریار