اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان

اختصاصی از اس فایل مقاله تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان


 مقاله تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان

 

مشخصات این فایل
عنوان: تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 13

این مقاله درمورد تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان می خوانید :

تأثیر ارتباط و دوستی بر کودکان و نوجوانان
دوستان و همسالان علاوه بر این که از عوامل مهم اجتماعی شدن فرد به شمار می آیند، می توانند روی یادگیری، پیشرفتِ و تحصیلی و مهارت های کلامی فرد نیز مؤثر باشند. از مهم ترین آثار مثبت همسالان، از بین بردن خودمداری است.
در محیطی که همسالان ارتباط صحیح و مناسب با هم دارند، مهارت های اجتماعی مهم مانند همکاری، رقابت و صمیمیت آموخته می شوند. در چنین شرایطی نه تنها یادگیری افزایش می یابد، بلکه رفتارهای اجتماعی مناسب نیز رشد می کند. ناتوانی در برقراری رابطه مطلوب بین همسالان ، موجب طرد و عدم محبوبیت می شود. شواهد پژوهشی نشان می دهند که دانش آموزان مطرود و فاقد ارتباط افقی سالم، پرخاشگرترند و رفتارهای نامناسب دارند، پیشرفت تحصیلی و انگیزش آنها اندک است و از اختلالات هیجانی، اضطراب و افسردگی بیشتر رنج می برند.
اگرچه ارتباط و دوستی بین همسالان در تمام دوران کودکی حائز اهمیت است، اما به علت گرایش بسیار شدید نوجوانان به گروه همسالان، در این دوره اهمیت بیشتری می یابد. دوستی دوره کودکی، تنها رفاقت ساده ای است که بر اثر اشتراک عادات و به خصوص بازی ایجاد می شود. از حدود یازده سالگی به بعد این دوستی ها محکم تر و جنبه انتخابی آنها بیشتر می شود. در دوره بلوغ و نوجوانی ، دوستی ریشه عمیق تری می یابد و با شور و هیجان توأم می شود. در این دوران، دوست حامی " من"  یا به عبارت صحیح تر، یک من دیگر است و مانند آینه ، تصویر اطمینان بخشی به نوجوان می نمایاند. به همین سبب پیوندهای دوستی در شخصیت نوجوان تأثیر بسیار می گذارند و قطع آنها موجب وارد آمدن لطمه به شخصیت نوجوان می شود. دوستان نزدیک از طرفی به رشد نوجوان کمک می کنند و از طرف دیگر این امکان را فراهم می آورند که احساسات سرکوب شده خود اعم از خشم و هیجان را ابراز کند و نوجوان درمی یابد که دیگران هم امیدها و ترس هایی نظیر او دارند. دوستی های نزدیک به نوجوانان این آزادی را می دهد که از یکدیگر انتقاد کنند و به همین دلیل می آموزند که رفتار، علایق یا عقاید خود را اصلاح کنند، بی آن که از سوی سایرین طرد شوند. این نوع دوستی ها به نوجوان کمک می کند تا هویت خود را پیدا کنند، احساس اعتماد به نفس کرده، به هویت خود افتخار نماید. دوستی های دوره نوجوانی چون با عواطف و احساسات شدید توأم هستند، زودتر از بین می روند. نوجوانانی که مشکلات شخصی بسیار دارند به دوستان نزدیک نیازمندترند، اما توانایی چندانی برای حفظ دوستی ندارند. با ثبات ترین نوع دوستی هم بین نوجوانان گاهی شدت و ضعف پیدا می کند، به این دلیل که هر یک از طرفین در دوره ای است که نیازها، احساسات و مشکلاتش مدام تغییر می کند.
تجارب همسالان در دوران کودکی و نوجوانی با سازگاری بعدی آنها مرتبط است. کسانی که در دوران کودکی و نوجوانی دچار مشکلات ارتباطی ( اعم از ضعف در برقراری ارتباط، ارتباط بیمارگون و ...) باشند در بزرگسالی نیز مشکلاتی مانند اختلال شخصیت ، دوری گزینی، بزهکاری، پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند داشت.
در کل، همسالان امکانات یادگیری مهارت های اجتماعی، کنترل رفتار، انتقال ارزش های اجتماعی، کمک به رشد هویت فردی و استقلال از والدین را فراهم می آورند.

والدین و روابط همسالان
در دوران کودکی و پیش از نوجوانی ، فرد وابستگی عمیق به خانواده دارد و کلیه تعاملات و ارتباطات وی در چارچوب و تحت نظر خانواده صورت می گیرد و به علت عدم تداوم دوستی ها، ارتباط همسالان هیچ مشکلی ایجاد نمی کند. خانواده کنترل مستقیم روی رفتارها و ارتباطات فرزند خود با سایر دوستان اعمال می کند، به راحتی در دوستی های کودکان دخالت و اعمال نظر می کند و حتی درمورد نوع ارتباط و میزان ارتباط برای فرزندان خود حد و حدودی مشخص می نماید. اما در دوران نوجوانی، پیوند بین والدین و نوجوانان شروع به ضعیف شدن می کند و در مقابل ، ارتباط بین همسالان و دوستان افزایش می یابد. اغلب پدران و مادران این نفوذ فزاینده را تهدیدی برای خود به حساب می آورند و معتقدند که ارتباط زیاد فرزندان آنها با دوستان و همسالانشان ممکن است به ارزش های خانوادگی آسیب برساند، یا محبت و عشق را که حق آنهاست و باید فرزندشان نثار آنها کند از آنان دریغ می کند. اما چنین نیست. تحقیقات متعدد ثابت کرده اند که همسالان ارزش های خانواده را تأیید می کنند. گرچه ممکن است همسالان برخی مسائل را بزرگ کنند و بر اختلاف سلیقه بین والدین و فرزندان بیفزایند، اما به ندرت می توانند مشکل آفرین شوند.اعمال کنترل شدید و دخالت های نابجای والدین در ارتباطات سالم فرزندان ، خود مهم ترین عامل مشکل ساز است. والدین می توانند با ایجاد ارتباط قوی ( از طریق درک نیازهای نوجوانان، اشتیاق در کمک به آنها واجازه دادن برای بروز احساسات خشم، خصومت، محبت و عشق آنها) با فرزندان خود، نظارت و کنترل غیر مستقیم بر دوستی ها و ارتباطات آنها اعمال نمایند و در ضمن موضع برتر خود را نزد نوجوان حفظ کنند. شک کردن به دوستی های سالم بین نوجوانان باعث بروز اختلاف بین والدین و فرزندان و حرارت بخشیدن به دوستی خواهد شد. اگر والدین به نوجوانان فرصت دهند تا با همسالان خود مشکلات ناشی از بلوغ را حل کنند، از حرارت و حدّت ارتباط هایشان کاسته خواهد شد.بهترین روش برای کنترل ارتباطات نوجوان این است که والدین طی مراسمی یا یک دعوت ساده با دوستان آنها آشنا شوند و بفهمند دوست آنها کیست . اطلاع از علایق و خواست های دوست نوجوان می تواند به اولیا کمک کند تا فرزندشان را بهتر درک کنند. در موارد بسیاری علت گرایش بیش از حد نوجوان به همسالان ، ناشی از توجه ندیدن در خانواده است. توجه و محبت کافی به فرد که متناسب با سن وی باشد و او را به دوران جوانی و بزرگسالی رهنمون شود بهترین نوع توجه است. نوجوان در این سن مشاور است و دارای آن پختگی عقلی است که بتواند در مورد مسائل خود تصمیم گیرد و در سایر تصمیم گیری های خانواده شرکت کند. این برخورد به نوجوان کمک خواهد کرد تا ضمن رسیدن به استقلال، در کسب یک هویت موفق توفیق یابد.

بخشی از فهرست مطالب مقاله تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان

● مقدمه و طرح مساله:
● شخصیت فرزندان :
نقش دوستان و همسالان در اجتماعی شدن کودکان و نوجوانان
تأثیر ارتباط و دوستی بر کودکان و نوجوانان
والدین و روابط همسالان
خلاصه این که

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تاثیر شیوه های فرزند پروریِ والدین بر شخصیتِ اجتماعی و فرهنگی جوانان

چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

اختصاصی از اس فایل چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند


چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات219

 

مقدمه
چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟
این نخستین و اصلی‌ترین پرسش پایه‌گذار نوشتار حاضر است که تلاش برای شرح و بسط و نیز یافتن پاسخی متناسب با آن، بندبند و بخش بخش این نوشته را شکل می‌دهد: اهمیت آزادی‌های فرهنگی بر چه مبنایی استوار است که آنرا شایستة تضمین و تامین حقوقی می‌‌نماید، چه مبنایی این آزادی‌ها را به قلمرو جاودان آزادیهای اساسی وارد می‌کند و چرا این آزادی‌ها به عنوان مساله‌ای برای نظام حقوق اساسی و در بطن آن مطرح می‌شوند؟‌ بنابراین پرسش از اهمیت و جایگاه آزادی های فرهنگی، مساله اساسی این نوشتار است با ابتناء بر این پیش فرض که اساس اهمیت آزادیهای فرهنگی را می توان در دو مبنای ارزش جستجو کرد: نخست در خود ارزش ذاتی آزادیهای فرهنگی و دیگری در ارزش کارکردی آن یعنی ارزشی که برای دیگر مقوله‌ها دارد که این مقوله‌ها عبارتند از «حوزة عمومی» و حقوق اساسی، و این ارزش‌ ها مبنای اهمیت صیانت از آزادی‌های فرهنگی قرار می‌گیرند. از این روی پرسش اصلی، خود به سه پرسش دیگر تقسیم می‌‌شود:
پرسش نخست از ارزش ذاتی آزادی‌های فرهنگی است و اینکه اساساً آزادی‌‌های فرهنگی چه سرشتی دارند و چه مبنای نظری پشتیبان آنهاست، در چه چهارچوبی جای می‌گیرند و آیا در اصل چهارچوبی به نام «آزادی‌های فرهنگی» وجود دارد؟ فرهنگی بودن این آزادی‌ها به چه معنای و اساساً ارتباط میان فرهنگ و حقوق اساسی چه می‌تواند باشد؟ فرهنگ که عرصه‌ای گسترده، باز و بی مرز در علوم انسانی است و حقوق اساسی که عرصة قطعیت حقوقی. فرهنگ که عرصه معناست و حقوق اساسی که عرصة شکل و چهارچوب،‌ اما در اصل،‌ انگیزه اصلی این پرسش از آزادی‌های فرهنگی چگونه شکل یافت و چگونه این آزادی‌ها به عنوان یک «مساله» مطرح گشتند؟ رابطه میان مردم و حکومت در بخش فرهنگ جامعه چه می‌تواند باشد وحقوق اساسی چگونه این رابطه را تنظیم می‌کند؟ این آزادی‌ها در کدام دسته از نسلهای آزادی‌های بشر قرار می‌گیرند و آیا مقوله‌‌ای به نام «حق فرهنگی» قابل تصور است؟ سرانجام اینکه که امین آزادی‌ها، فرهنگی محسوب می‌شوند و به چه کار می‌آیند؟
در پرسش‌های دوم و سوم، قسمت دوم پاسخ است که شکل می‌گیرد یعنی ارزش کارکردی آزادی‌های فرهنگی برای دو مقوله حوزه عمومی و حقوق اساسی با این پیش فرضی که آزادی‌های فرهنگی ارزش و اهمیتی اساسی برای پویایی این دو مقوله دارند. پرسش دوم در مقام مطرح نمودن ارزش ارتباطی و همبستگی‌ساز آزادی‌های فرهنگی این مساله را پیش می‌کشد که این آزادی‌ها چگونه اهمیت خود را در جریان زندگی اجتماعی کنونی باز می نمایانند. با این دید که آزادی‌های فرهنگی عنصر مقاوم هر گونه نظام ارتباطی و مشارکتی می‌باشند، این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌توان این نظام ارتبای و مشارکتی جامعه را برخوردار از آزادی‌های فرهنگی ساخت و به واقع چگونه می‌توان این آزادی‌ها را در بستر جامعه عملی و محقق نمود؟ آیا حوزه عمومی می‌تواند کارآیی چنین بستری را داسته باشد و هیچ امکانات عینی و عملی برای جاری نمودن این آزادی‌ها در ساختار خود سراغ دارد؟ اساساً سرشت و ساختار این حوزه در چیست و ارتباط با آن فرهنگ جامعه بر چه محوری می‌چرخد؟
چه قالب دستوری می‌تواند برای بهره‌مندی حوزه عمومی از آزادی‌ها فرهنگی مدون گردد و چه سازو کارهایی برای اعمال این آزادی‌ها بوسیله مردم در حوزه عمومی مورد نیاز هستند؟
پرسش سوم، از اهمیت آزادی‌های فرهنگی برای حقوق اساسی است؛ با این پیش‌فرض که نظام حقوق اساسی برای پویا ساختن ساختار خود نیازمند برخورداری از آزادی‌های فرهنگی است، چگونه می‌تواند بوسیله ساز و کارهای ضمانتی خود به حمایت از این آزادی‌ها اقدام نماید؟ بهترین چهارچوب باری تضمین و تامین آزادی‌های فرهنگی کدام‌ها هستند؟
ملاحظه می‌گردد که این سه پرسش ، یک مساله ساده خطی را پی می‌نهند: اهمیت آزادی‌های فرهنگی چیست؛ بستر اجرایی آن کجاست و ساز و کار تضمین و تامین آن کدام است؟ بدینسان با یک مساله سه بعدی روبه‌رو هستیم که در پی ارتباط سنجی میان سه مقوله آزادی‌های فرهنگی، حوزه عمومی و حقوق اساسی می‌باشد،‌ اینکه چه ارتباطی میان این سه جریان دارد و چگونه از لحاظ نظری و عملی به پشتبانی از همدیگر برمی‌خیزند. پاسخ به این سه پرسش، سرانجام ما را به شناخت جایگاه و اهمیت آزادی‌های فرهنگی و لزوم حمایت حقوقی آنها رهنمون می‌سازد. از این جهت نوشتار حاضر نیز تلاش می‌کند تا این پرسش سه بعدی را در سه قسمت به بحث بگذارد تا به پاسخی فراخور آن فرار رسد.


دانلود با لینک مستقیم


چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر


دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 41

 

جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

مکان اصلاح جوان عصر حاضر

اولین بحثى که باید صورت بگیرد این است که آیا امکان تربیت و اصلاح جوان عصر حاضر وجود دارد؟

الف) نگاههاى بدبینانه

ممکن است کسانى با دیدى بدبینانه و مأیوسانه بگویند چنین امکانى وجود ندارد، زیرا اولاً جوان عصر حاضر داراى غرور علمى است. ثانیا فریب‏خورده فناورى (تکنولوژى) پیشرفته جهانى است. ثالثا بر بى‏مهرى و بى‏عاطفه‏اى و جدایى از پدر و مادر خو گرفته است. بنابراین چون داراى غرور علمى است، براى خداوند کرنش نمى‏کند و چون فریب‏خورده فناورى است، سر در مقابل تعالیم آسمانى فرود نمى‏آورد و چون بر بى‏مهرى خو گرفته است، نظیر درختى گشته که ساقه آن محکم شده است و تغییر آن به راحتى امکان‏پذیر نیست. پس تفکر براى اصلاح او هدر دادن عمر است.

ب) نگاههاى واقع‏بینانه

واقعیت این است که صاحبان دیدگاه فوق، جوان عصر حاضر را نشناخته ‏اند و تصورى را که از انسانهاى عصر نیوتن و لاپلاس، در ذهنشان به وجود آمده است، بر جوان عصر حاضر منطبق مى‏کنند، در حالى که پس از کشف نیروى جاذبه و امورى نظیر آن، در دوره کوتاهى غرورى علمى، دانشمندان را فرا گرفت، به گونه‏اى که «لاپلاس» خود را بى‏نیاز از خدا مى‏دید و همه روابط عالم را روشن و همه قوانین را کشف شده مى‏دانست، ولى امروزه اکثر قریب به اتفاق دانشمندان، به مجهولات بیشتر از معلومات، اعتراف دارند و ناشناخته‏هاى جهان را افزون از شناخته شده‏ها مى‏دانند و به ویژه در باره انسان و چگونگى پرورش یافتن روح و روان او به ناآگاهى خود اعتراف دارند. به همین جهت، هر احتمال و هر فرضیه را در دستور کار خود قرار مى‏دهند تا با محک تجربه، آن را بیازمایند. آنها در مقابل داده‏هاى دینى، چونان گذشته موضع‏گیرى نمى‏کنند و پس از یکى دو قرن غرور علمى، اکنون بازگشته و سخن بوعلى‏سینا را آویزه گوش خود قرار داده‏اند که «کلما قرع سمعک من العجائب فَذَره فی بقعة الإمکان؛ ما لم یزدک عنه قاطع البرهان؛

هر چه از عجایب که به گوشت مى‏خورد [انکار نکن و] در حیطه ممکنها قرارش ده تا وقتى که دلیل قاطعى بر رد آن بیابى.» بنابراین در چنین عصرى، سخن و پیام دین، گوشهاى شنوا دارد و احتمال صحت آن منتفى نیست.

اما در مورد بى‏مهرى و بى‏عاطفگى جوان عصر حاضر شایان یادآورى است این مشکل، مشکل ذاتى او نیست، بلکه زندگى ماشینى چنین حالاتى را بر او تحمیل کرد، و نبودن پرورش دینى، رشد نیافتن عواطف انسانى او را موجب شده است. در واقع او نیز همچون سایر انسانها در طول تاریخ داراى گرایشهاى فطرى بوده و هست، اما متأسفانه کسى به فکر پرورش فطرت نوع‏دوستى او نبوده، بلکه با غفلت از آن و فشار مشکلات عصر ماشینیسم، به خمودى گراییده، اما نابود نشده است، زیرا که اولاً فطرت نابودشدنى نیست و ثانیا کلمات و رویکرد کنونى آنان به مکاتب الهى، گواه بقاى رگه‏هایى از فطرت در وجود آنان است.

بنابراین سخن و دیدگاه بدبینانه در مورد جوانان عصر جدید قابل قبول نیست.

ویژگیهاى مثبت جوان عصر حاضر در مقایسه با جوان عصر جاهلى

بر خلاف کسانى ک جوان عصر حاضر ـ خصوصا جوانهاى کشورهاى غربى ـ را منحرف و غیر قابل هدایت مى‏دانند، به نظر مى‏رسد با یک مقایسه اجمالى بین جوانان این عصر با جوانان عصر نزول قرآن، روشن مى‏شود زمینه‏هاى هدایت اینان به مراتب بیش از آنان است. بنابراین به راحتى مى‏توان نتیجه گرفت اگر آنان هدایت شدند و بهترین صحنه‏هاى عاطفى و عقلانى و عبادى را آفریدند، جوان عصر حاضر بهتر مى‏تواند از این موهبت بهره‏مند شود.

ویژگیهاى جوان عصر جاهلى

از بررسى آیات قرآن و روایتهاى رسیده و قضایاى تاریخى و حالات و روحیات و رفتارهاى انسان عصر جاهلى روشن مى‏شود. برخى از مهمترین آنها چنین است:

  1. آنان انسانهاى متعصبى بودند که حتى اگر حق برایشان واضح و روشن مى‏شد، در مقابلش سر تسلیم فرود نمى‏آوردند و حتى مى‏گفتند اگر آنچه مى‏گویى حق است، ما مرگ را بر پذیرفتن حق ترجیح مى‏دهیم:

«و اذ قالوا اللهم ان کان هذا هو الحق من عندک فامطر علینا حجارةً من السماء اوِ ائتنا بعذاب الیم؛(1)

و [یاد کن] هنگامى را که گفتند: خدایا! اگر این همان حقِ از جانب توست، پس بر ما از

آسمان سنگهایى بباران یا عذابى دردناک بر سر ما بیاور!»

  1. آنان بسیار به حرف و سخن پدران و بزرگان خود معتقد بودند و در مقابل سخن آنان حتى عقل خود را تخطئه مى‏کردند. بنابراین هیچ حرفى حتى کلام خدا را برنمى‏تافتند. قرآن در این باره مى‏فرماید:

و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده است، پیروى کنید، مى‏گویند: نه، بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافته‏ایم، پیروى مى‏کنیم!(2)

در اینجا خداوند، رسوایى آنان را نمایان مى‏سازد، به گونه‏اى که تعجب همگان را برمى‏انگیزد و مى‏پرسد:

«اَ وَ لو کان آبائهم لا یعقلون شیئا و لا یهتدون؛(3)

آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمى‏کرده و به راه صواب نمى‏رفته‏اند، [باز در خودپرستى هستند]»؟!

نظیر این مضمون در آیه 104 سوره مائده که آخرین سوره نازل شده بر پیامبر اکرم(ص) است، نیز وجود دارد و نشان مى‏دهد این روحیه چنان در مردم آن عصر رسوخ کرده بود که به راحتى قابل سلب نبود. جستجوگر در آیات قرآن بیش از ده نمونه آیه که با صراحت بر این مطلب دلالت کند، مى‏تواند بیابد.

  1. ویژگى دیگر مردم آن عصر، خشونت و بى‏رحمى و سنگدلى بود، که ناشى از گرمى هوا و خشونت طبیعت حجاز و نبود امکانات محیط بود. برخى صفات خشن، طبیعت ثانوى آنان شده بود و از نسلى به نسل دیگر منتقل مى‏شد. آنان دختران را زنده به گور مى‏کردند(4) و پسران را به خاطر ترس از فقر مى‏کشتند.(5) هر طایفه‏اى به مجرد اینکه قدرت و نیروى بیشترى پیدا مى‏کرد، بر قبیله مجاور حمله مى‏کرد و آنان را از بین مى‏برد تا علاوه بر به دست آوردن مال و دارایى، مزاحمى در استفاده از طبیعت و منابع قلیل آبى، برایش وجود نداشته باشد. در بین آنان این مَثَل معروف بود که من و پسرعمویم در مقابل بیگانه با هم هستیم و در هنگام فراغت از بیگانه، دشمن یکدیگریم! نگاه اجمالى به کتابهایى که قبیله‏هاى عرب را طرح مى‏کند، گامى است تا معلوم شود برخى از طوایف گاهى منقرض مى‏شد و هیچ کس از نسلشان باقى نمى‏ماند. بیشتر این انقراضها در اثر جنگهایى بود که طایفه قوى بر طایفه ضعیف تحمیل مى‏کرد.
  2. ویژگى دیگر مردم آن عصر، جهالت به معناى خاص آن یعنى عجز و ناتوانى از خواندن و نوشتن بود، به گونه‏اى که باسوادان آنان از تعداد انگشتان تجاوز نمى‏کرد. در نتیجه امکان مفاهمه و ارتباط علمى با آنان بسیار محدود بود و تنها ممکن بود آنان را از راه شنیدن و شنواندن مستقیم به راه حق سوق داد.
  3. فساد و انحرافات اخلاقى در بین آنان به شدت رواج داشت و حتى براى موجه جلوه دادنش، آن را میراث پدران و فرمان الهى مى‏دانسته‏اند. قرآن مى‏فرماید:

«و اذا فعلوا فاحشة قالوا وجدنا علیها آباءنا و اللّه‏ أمرنا بها؛(6)

و چون کار زشتى کنند، مى‏گویند: پدران خود را بر آن یافتیم و خدا ما را بدان فرمان داده است.»

خداوند در جواب آنان مى‏فرماید:

«قل ان اللّه‏ لا یأمر بالفحشاء؛(7) بگو: قطعا خداوند به کار زشت فرمان نمى‏دهد.

  1. ویژگى دیگرى که جوانان آن عصر با آن مواجه بودند این بود که رهبران از جهالت آنان استفاده مى‏کردند و از نذر و نیازهاى آنان براى بت و غیر بت بهره مى‏بردند. بنابراین پیوسته مواظب بودند آگاهى و شعور در جوانان نباشد و آنان در خواب خرگوشى باشند، تا رهبران به منافع خود برسند. جوانان نیز از این توطئه بى‏خبر بودند و به همین جهت براى اینکه سخنى از پیامبر اکرم(ص) به گوششان نرسد، در هنگام طواف خانه خدا یا جاهاى دیگر که احتمال برخورد با پیامبر اکرم(ص) و شنیدن سخنان او را مى‏دادند، در گوشهاى خود پنبه مى‏گذاشتند!

این، برخى از ویژگیهاى جوانان عصر نزول قرآن بود که با توجه به مجموع آن، هر کس یقین مى‏کند راه هدایت و راهنمایى و اصلاح چنین مردمى تقریبا، به طور کامل مسدود بود، ولى هدایت شدن آنان در پى زحمات طاقت‏فرسا و شبانه‏روزى پیامبر اکرم(ص) این نوید را به همگان مى‏دهد که راهنمایى و هدایت و اصلاح همه جوامع انسانى امکان‏پذیر است. اگر چه این کار در برخى جوامع، نظیر آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد، به معجزه بیشتر شبیه است. اگر کسى اصلاح شدن انسانهاى آن چنانى و تبدیل آنان به انسانهاى رؤوف و مهربان و داراى عاطفه و حافظ قرآن را از معجزات حضرت پیامبر(ص) بداند، سخنى گزاف نگفته است.

به هر حال، با توجه به آنچه گذشت روشن مى‏شود هدایت انسانهاى عصر حاضر، امرى ممکن، بلکه بسیار راحت‏تر از آنچه در صدر اسلام اتفاق افتاد، مى‏باشد.

ویژگیهاى جوان عصر حاضر

اگر چه در مقاله ‏هاى قبل اشکالات و ایرادهاى زیاد جوان عصر حاضر، در مقایسه با جوان پرورش یافته در مهد دین را بیان کردیم، ولى بیان آن اشکالها و ایرادها هیچ گاه جوان عصر حاضر را در حد انسانهاى دوران جاهلى سقوط نداده است و اساسا مقایسه بین جوانهاى عصر حاضر با جوانهاى عصر جاهلى بى‏ معنى است، زیرا اکثر ویژگیهاى اینان کاملاً بر عکس ویژگیهاى انسانهاى آن عصر است، از باب نمونه:

  1. جوان عصر کنونى، پیروى بى‏قید و شرط از گذشته را هرگز نمى‏پذیرد، و نه تنها از پدر و مادر تقلید کورکورانه نمى‏کند، حتى سخن دانشمندان را بدون دلیل و برهان نمى‏پذیرد. به عبارت دیگر: انسان این عصر، به مرحله‏اى از عقلانیت و شعور رسیده است که به تمامى میراث گذشتگان با دید سؤال مى‏نگرد و مى‏خواهد با نور علم و تجربه بر آنها نور بتاباند و سره از ناسره جدا سازد. وى اگر چه در عصر رنسانس، مقدارى راهِ افراط را پیمود و بر تمامى داشته‏هاى گذشته خط بطلان کشید، ولى امروزه به آنها با دید سؤال مى‏نگرد تا راهى براى اثبات یا ردّ پیدا کند.
  2. جوان عصر کنونى تا حد زیادى از تعصب دور است و مطلب خوب و علمى و مطابق با ذوق و عاطفه بشرى را هر کجا که یافت، استقبال مى‏کند. براى او مهم نیست گوینده سخن فارس یا عرب و یا انگلیسى باشد، بلکه برایش مهم است سخن علمى باشد و در آن، امکان رخنه و شبهه نباشد، و اگر سخنى این جهانى و مادى است، قابل تجربه و اثبات علمى باشد.
  3. انسان عصر حاضر از خشونت و بى‏رحمى متنفر است، به گونه‏اى که تصویر حمله چند اسرائیلى به یک کودک فلسطینى، او را به عکس‏العمل وا مى‏دارد و جنگ و جنایت در سراسر جهان را محکوم مى‏کند. همین ویژگى است که راه سوء استفاده و دروغ‏پردازى را براى یهودیان باز کرده تا آمار غیر واقعى از کشتار یهودیان به دست نازیهاى آلمان را ارائه دهند و کوره‏هاى یهودسوزى را بزرگ جلوه دهند تا با مظلوم‏نمایى، اهداف خود را پیگیرى کنند.

به هر حال انسانِ عصر حاضر خواهان احقاق حقوق خود مى‏باشد و در مقابل از بین برنده حقوق خود کوتاه نمى‏آید، ولى ترجیح مى‏دهد گرفتن حق، حتى‏الامکان از راههاى مسالمت‏آمیز یعنى از راه گفتگو و مذاکره و پیروى از عقل و برهان باشد.

حال این صلح‏ طلبى چه محصول پیشرفت علمى باشد یا محصول زندگى شهرنشینى یا محصول بى‏ حالى و بى ‏تحرکى جوانان، فرقى نمى‏کند. مهم این است که از خشونت، به عقل و منطق پناه بردن ویژگى بسیار خوب و ارزشمندى است. در عصر حاضر در مقایسه با عصرهاى گذشته، خشونت کاربرد کمترى دارد.

  1. بر خلاف مردم عصر جاهلیت که اکثر قریب به اتفاق آنان اعم از پیر و جوان و زن و مرد و شهرى و روستایى از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند و ارتباط فکرى با آنان، تنها از راه گفتن و شنیدن حضورى امکان‏پذیر بود، مردم این عصر، همگى از حداقل سواد بهره‏مندند و با روزنامه و کتاب سر و کار دارند.

علاوه بر آن فیلمهاى سینمایى و رادیو و تلویزیون و عکس و تلفن و کامپیوتر و اینترنت مى‏توانند وسیله برقرارى ارتباط و در انتقال دانش مؤثر باشند. پس انتقال دانش به او، بسیار سریع انجام مى‏پذیرد.

  1. فساد و انحرافات جنسى در آن دوره و این دوره، بوده است و نمى‏توان دوره‏اى را از دوره‏اى دیگر بهتر دانست، اگر چه ممکن ست کسى ادعا کند در زمان حاضر وسایل تحریک‏کننده شهوت جنسى بیشتر است، ولى در مقابل مى‏توان گفت در این زمان، شعور جمعى، بالاتر رفته و بسیارى از امور جنسى از زندگى افراد شهوتران بیرون رفته است و آنها به دفع شهوت از راههاى معقول‏تر روى آورده‏اند.
  2. سوء استفاده نوع حکومتها از مردم و تلاش براى استفاده ابزارى از آنان در هر زمانى بوده، اگر چه ابزار آن متفاوت بوده است.

در قسمت پنجم و ششم شاید انسانهاى هر دو عصر مشابه باشند.

ج) نتیجه مقایسه

به هر حال جوان عصر حاضر با انسان عصر جاهلیت در چهار جهت اصلى که در فهم

دین و پیروى صحیح از آن، دخالت مستقیم دارد، متفاوتند و انسان عصر حاضر در هر چهار جهت به گونه‏اى است که زمینه روى آوردن به حقایق دینى برایش بیشتر فراهم است. بنابراین، نه تنها امکان اصلاح جوان عصر حاضر وجود دارد که زمینه‏هاى هدایتى او به مراتب بیشتر از اعصار گذشته است. در نتیجه اگر قرآن و سخن پیامبر اکرم(ص) توانست در آن زمان چراغ هدایت را در دل افراد متعصب و بى‏سواد و خشن روشن کند، همان منابع نورانى در عصر حاضر خواهند توانست نور هدایت را در دل انسانهاى باسواد و عارى از خشونت و تعصب روشن کنند.

بلى اگر قرآن یا حدیث درست فهمیده نشود و بیان نگردد یا خصوصیات زمانى و مکانى لحاظ نشود، ممکن است تأثیر معکوس داشته باشد، که آن بحث دیگرى است.

ناکارآمد بودن ابزارو وسایل هدایتى

ممکن است گفته شود اصل هدایت‏ پذیرى انسانها مسلم است و اینکه مردم و جوانان عصر ما امکانات هدایت‏پذیرى بهترى نسبت به مردم عصر پیامبر اکرم(ص) دارند، قابل تردید نیست، لیکن ابزار و وسایلى که در آن زمان مورد استفاده قرار گرفت تا مردم را به سوى حق و حقیقت هدایت کند و آنان را از گمراهى برهاند، امروزه موجود نیست یا اگر موجود است، همان ابزار قدیمى است که براى آن عصر کاربرد داشت و براى این عصر کاربرد چندانى ندارد.

به عبارت صریح و روشن، در مباحث گذشته از قرآن و سخنان پیامبر اکرم(ص) به عنوان امورى که مى‏تواند جوان امروزى را به سوى حق و حقیقت سوق دهد، نام برده مى‏شد، در حالى که قرآن مربوط به هزار و چهار صد سال پیش است و از مثالها و تشبیهاتش پیداست براى جامعه آن زمان و جوامع نظیر آن تهیه شده است و براى جوامع پیشرفته کنونى و انسانهایى که فضا را نیز مسخّر خود قرار داده‏اند، مناسب نیست. از طرف دیگر سخنان پیامبر اکرم(ص) سالم به دست ما نرسیده و آن قدر کم و زیاد شده و دروغهایى در بین آنها قرار داده شده که یقین به گفتن آنها توسط آن حضرت مشکل است.علاوه بر اینها در آن زمان پیامبر اکرم(ص) بود و اخلاق و رفتارش، جذب‏کننده انسانها به اسلام بود، ولى متأسفانه اکنون چنین معصومى بین ما نیست. بنابراین ابزار هدایت‏گرى در زمان ما ناقص و ناکارآمد است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی


دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 77

 

مقدمه

از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دنیای غرب از راهبردها، فنون و شگردهای متنوع و متعددی بهره جست تا هم از گسترش دامنه نفوذ انقلاب در بین ملل دیگر جلوگیری کند، و هم زمینه را برای سلب هویت اسلامی و انقلابی اقشار مختلف، به ویژه قشر جوان، و مسخ باورها و ارزشهای بنیادی جامعه مهیا سازد. برای تحقق هدف اخیر، به ویژه در سالهای پس از ایان تهاجم نظامی عراق برخوردار از حمایت غرب، از روش پراثری به نام «تهاجم فرهنگی» سود جست.

غرب در تهاجم فرهنگی خود علیه ایران، تلاش کرد تا با اقدامات از پیش تعیین شده و منظم « نظام فرهنگی» برخاسته از انقلاب اسلامی را تضعیف، و به جای آن «نظام فرهنگی حاکم بر جهان غرب» را برجای آن بنشاند. او برای تحقق این هدف کلان، با بهره گیری از روشهای متعدد آموزشی، تبلیغی،  تهییجی و انتشاراتی، برای تضعیف ارزشهای دینی مردم ایران ( از طریق تضعیف روحانیت، با اشاعه فساد، ترویج ایدئولوژیهای غیر دینی)، تغییر نگرش نوجوانان و جوانان نسبت به دنیای غرب و تحقیر فرهنگی ( از طریق تحقیر مفاخر ملی، معرفی و ترویج الگوهای غربی، تحقیر توانمندی های مردم ایران، ترویج از خود بیگانگی و ...) تلاشها و اقدامات گسترده ای طراحی و اجرا کرد. آشکار است که غرب به دلیل بهره گیری از ابزارها و رسانه های مختلفی نظیر شبکه های ماهواره ها، فیلم ها، تصاویر و نوارهای کاست مغایر با فرهنگ اسلامی، خبرگزاریهای جهانی ( استکبار خبری) و رادیوها، و برنامه ریزی حساب شده برای اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، توانسته است حجم وسیعی از نوجوانان و جوانان کشورمان را مخاطب قرار دهد و برارزشها، هنجارها و نگرشهای آنان تاثیر بگذارد.

اما در مقابل نیروی مقاومت بسیج نیز با فعالیت ها و اقدامات فرهنگی و آموزشی خود به مقابله با تهاجم فرهنگی غرب پرداخته است. این نیرو، برای مقابله با تهاجم فرهنگی از راهبردها، فنون و روش های مختلفی استفاده نموده است. از جمله راهبردها و فنون مورد استفاده بسیج می توان به راهبردهای « ایمن سازی» ، «مبارزه مستقیم فرهنگی« و «ترویج اشاعه اندیشه های نو» ، و از میان فنون، به تقویت بنیه فرهنگی، رعایت بهداشت فرهنگی، تقویت عزت نفس و خودباوری، غنی ساختن اوقات فراغت، و ممانعت از ترویج ابزارها ضد فرهنگی اشاره نمود. همچنین، نیروی مقاومت بسیج برای مقابله با تهاجم فهرنگی، و افزایش طراز و غنای فرهنگی نوجوانان و جوانان از روشهای مختلفی نظیر آموزش، اردو، تبلیغات و جز آن استفاده نموده است.

با وجود این، میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج تاکنون به صورت دقیق و منظم مورد بررسی قرار نگرفته است. از همین روی، مسئولان فرهنگی بسیج برای بررسی میزان اثر بخشی اقدامات و فعالیت های خود شرایط را برای اجرای این پروژه مهیا ساختند. مطمئناً نتایج این تحقیق آنان را از میزان اثر بخشی اقدامات فرهنگی آگاه خواهد ساخت.

طرح مسئله

پس از تشدید تهاجم فرهنگی غرب، مجلس شورای اسلامی در مهرماه سال 1370 با تصویب لایه ای بخشی از ماموریت « مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی» را به نیروی مقاومت بسیج واگذار نمود. بسیج، نیز که در دوران تهاجم نظامی به شکلی اعجاز انگیز با عاملین استکبار جهانب به مبارزه و مقابله برخاسته بود، بلافاصله پس از تصویب مجلس در پی چاره برآمد، اما، این بار به خوبی می دانست که دشمن به شکلی فراگیرتر و عمیق تر، هرچند به صورت پنهان، ارزشهای فرهنگ و انقلاب او را مورد یورش قرار داده است. از همین روی، تلاشهای استکباری و فراگیر بیشتری فراسو نهاد.و برای مثال، از همان آغاز مبادرت به تشکیل کانونهای متعددی نمود و طرحهای فرهنگی و آموزشی مختلفی، از جمله طرح میثاق، را اجرا نمود.

بسیج با انجام اقدامات فرهنگی توانست سالیانه چند میلیون نوجوان و جوان را که بیش از همه آماج تهاجم فرهنگی اند، تحت پوشش قرار دهد. و هر یک را به فراخور استعدادها، نیازها، علائق و ... در یک یا چند مقوله فرهنگی، هنری، عقیدتی، سیاسی، علمی و ... تحت آموزش قرار دهد.

بسیج در تمام این فعالیتها در صدد آن بود تا ارزشهای دینی را در نوجوانان و جوانان تقویت کند، هنجارهای مختلف را به آنان بیاموزد، اعتماد به نفس آنان را نیرومند سازد، پیوند آنان را با رهبری نیرومند سازد، و روحیه سلحشوری و مبارزه با استکبار را در آنان ایجاد کند.

اما، اگرچه چند سال از شروع ماموریت بسیج در مبارزه و مقابله با تهاجم فرهنگی غرب می گذرد، گستره اثر بخشی فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای دینی، گسترش هنجارهای مذهبی و اخلاقی، جلوگیری از رسوخ هنجارها و ارزشهای غربی و ممانعت از تغییر نگرشهای نوجوانان و جوانان نسبت به فرهنگ اسلامی و ... همچنان ناشناخته مانده است. به همین سبب، در این تحقیق فردنگر، تلاش بر آن است تا نقش فعالیتهای فرهنگی بسیح در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب، در سه مولفه ارزشها، هنجارها و نگرشها، مورد ارزیابی قرار گیرد.

یافته های این پژوهش اولاً به خودی خود بر دانش ما پیرامون تاثیر « فعالیتهای فرهنگی« در مقابله با « تهاجم و اشاعه فرهنگی« خواهد افزود، از همین روی، می تواند در حوزه مردم شناسی فرهنگی به عنوان یافته های بنیادی نگریسته شود. ثانیا، بانیان و عاملان فعالیتهای فرهنگی بسیج از میزان اثر بخشی اقدامات خود آگاه خواهند گشت و براساس آن می توانند فعالیتهای خویش را استمرار بخشند و یا در صدد تعدیل و اصلاح آن برآیند.

ضرورت تحقیق

یکی از گسترده ترین یورشهای دشمن به انقال باسلامی ایران «تهاجم فرهنگی» است. این یورش بیش از هرچیز در پی مسخ و کم رنگ ساختن بنیانهای فکری و عقاید دیرینه مردم مسلمان ایران است. گرچه ، این یورش همه گروههای سنی را، به فراخور ویژگیهای فرهنگی و روان شناختی، آنان آماج قرار می دهد، لیکن نوجوانان و جوانان را بیش از دیگر گروههای سنی فراخور یورش قلمداد می کند. از همین روی، بخش معنابهی از سرمایه و نیروی خود را معطوف آنان می سازد. چه دشمن نیک می داند که رویگردانی آنان از ارزشهای اسلامی و انقلاب اسلامی مخرب ترین اثرات را برای جامعه اسلامی در پی خواهد داشت.

نیروی مقاومت بسیج، گرچه وظایف و رسالتهای متعددی ر بر دوش می کشد، اما از این اقدام و «شبیخون» استکبار جهانی نیز غافل نمانده است و طرحهای فرهنگی و هنری مختلفی را بکار بسته است. تا با تقویت بنیانهای معنوی جوانان و نوجوانان آنان را در برابر «هجمه» فزاینده فرهنگی مصون دارد. اما، بسیج برای آنکه بتواند گامهای فرهنگی خود را استوارتر فراسو نهد و کاستیهای اقدامات فرهنگی خود را مرتفع سازد، نیازمند آن است تا اثر بخشی اقدامات خود را در حطیه پراهمیت تهاجم فرهنگی غرب مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد. افزون بر آن او نیازمند آن است تا مخاطبین خود را بازشناسد و خرسندی آنان را از اقدامات فرهنگی در یابد تا در آینده آنگونه گام بردارد که گستره مخاطبین خود را فزونی بخشد و دشمن را از تحقق نیات و امیال شیطانی اش مایوس نماید. این همه تنها زمانی میسر خواهد گشت که پژوهشی علمی در شمول نسبتاً فراگیری صورت یگرد. تلاش طرح حاضر بر ا« است تا بسیاری از ابهامات مربوط به حیطه اثر بخشی اقدامات فرهنگی بسیج را بزداید و راهگشای تلاشهای فرهنگی بعدی گردد.

بنابراین ضرورت اصلی انجام این طرح در شرایط فعلی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:

  • بازنگری در فعالیتهای فرهنگی در صورت لزوم .
  • شناسایی نقاط ضعف فعالیتهای انجام شده .
  • ادامه و گسترش فعالیتها در صورت حصول اطمینان از اثر بخشی آنها.
  • ارائه شواهد و دلایل در دفاع از ماموریت محوله بسیج در مقابله و مبارزه با تهاجم فرهنگی.

فرضیه های تحقیق

  • فعالیتهای فرهنگی بسیج در تقویت ارزشهای نوجوان و جوانان می تواند اثر بخش باشد.
  • فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت هنجارهای نوجوانان و جوانان اثر بخش است.
  • فعالیت های فرهنگی بسیج در تقویت نگرشهای نوجوانان و جوانان اثر بخش است.

تعریف مفاهیم (واژه های کلیدی)

فرهنگ (Culture) :  

به باور تایلر  (1871) فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف، معتقدات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عبارات و رفتار و ضوابطی است که فرد به عنوان عضو جامعه از جامعه خود می گیرد.

گی روشه نیز (به نقل از روح الامینی، 1372) فرهنگ را چنین تعریف می کند: مجموعه به هم پیوسته ای از اندیشه ها، احساسات و اعمال کم و بیش صریح که به وسیله اکثریت افراد یک گروه پذیرفته شده است.

ارزشها (Values) :  

تعریف نظری: احساسات ریشه دار و عمیقی که اعضای جامعه در آن شریکند ( کوئن. ترجمه: توسلی ، 1376)

تعریف عملیاتی: در این پژوهش مراد از ارزشها احساسات عمیق افراد پیرامون مولفه هایی نظیر: نظام خانواده، آزادی، عدالت، امنیت ملی، وفاق ملی، ایثار، شهادت و نظایر آن است.

هنجارها (Norms) :  

تعریف نظری: هنجارها معیار رفتارهای ثاتبی هستند که گروه به لحاظ فکری یا رفتاری از افراد انتظار دارد، یا آنها را تایید می کند (توسلی، 1376).

تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از هنجارها عبارت است از نظرات آزمودنیها پیرامون روابط قبل از ازدواج، انجام عبادات اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر، تمایل به استفاده از ابزارهای فرهنگی مبتذل، استفاده از موسیقی غربی، پوشش.

نگرش (Attitude) :  

تعریف نظری: نگرش یک حالت روانی و عصبی آمادگی است که از طریق تجربه، سازمان یافته و تاثیری هدایتی و پویا بر واکنش های فرد در برابر کلیه اشیائ یا موقعیت هایی که به ان مربوط می شود، دارد ( آلپورت، 1960).

تعریف عملیاتی: در این پژوهش منظور از نگرش اطلاعات (شناخت ها)، عواطف و احساسات نوجوانان و جوانان در برابر شاخص هایی نظیر، اعتاد به غرب، مفاخر ملی، مفاخر مذهبی، برقراری رابطه با امریکا، مطامع دنیای غرب، الگوها، ترجیحات ، اسلام و جمهوری اسلامی است.

فرهنگ پذیری (Accultruaion) :  

فرهنگ پذیری عبارت است از رواج پدیده هایی که براثر تماس مستمر و مستقیم بین گروههایی از افراد یا فرهنگهای مختلف بوجود می آید. (بلیس و کلاگ، 1990،  روح الامینی، 1372).

اشاعه فرهنگی (Cultural Diffusiox) :  

اشاعه فرهنگی فرایندی است که از طریق آن عناصر یا مجموعه های فرهنگی از یک رهنگ یا جامعه به فرهنگ یا جامعه ای دیگر انتقال می یابد و به تدریج در فرهنگ اخیر جذب، و سبب دگرگونی آن می شود(کروبر، 1944).

تهاجم فرهنگی (Cultural invasion) :  

تعریف نظری: فعالیتهای برنامه ریزی شده حاملان و حامیان یک فرهنگ در جهت از هم پاشیدن نظام فرهنگی جامه ای دیگر، و مستقر کردن نظام فرهنگی مورد علاقه یا مورد قبول خود به جای فرهنگی اولی آن جامعه ( پناهی، 1377).

تعریف عملیاتی: مراد از تهاجم فرهنگی در این پژوهش، تلاشهای برنامه ریزی شده و مستمر جهان غرب برای تغییر ارزشها، هنجارها و نگرشهای نوجوانان و جوانان است.

فعالیتهای فرهنگی (Cultural Activities) :  

تعریف نظری: فعالیتهای فرهنگی به اقدامات و تلاشهایی اطلاق می شود که موجب افزایش شاخص های کمی فرهنگی ( افزایش سرانه کتاب، سرانه صندلی سینما، چاپ و نشر، کتابخانه، کلاسهای فرهنگی – هنری و ...) و ترویج علم و دانش و آگاهی و الگوهای رفتاری می شود (برستد، 1970) یا فعالیتهای فرهنگی به اقداماتی اطلاق می شود که موجب رشد و تحول ذهنی مردم و افزایش سطح معلومات و دانش هنری آنان می شود (دیکشنری آکسفورد، 1989).

تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از فعالیتهای فرهنگی اقداماتی است که ناحیه مقاومت بسیج مقدار پس از واگذاری بخشی از مسئولیت مقابله با تهاجم توسط مجلس به آن، در قالبهای زیر انجام داده است:

- آموزش - بسیج و بهسازی - تربیت بدنی

- اردو - بهسازی مساجد

- دارالقران - نمایشگاه

- امر به معروف و نهی از منکر - مشاوره.

نوجوانان و جوانان:

تعریف نظری: به کسانی نوجوان گفته می شود که در سنین 19-12 سالگی قرار دارند ( شعاری نژاد، 1364) ، جوانان نیز به کسانی گفته می شود که در سنین 35-20 قرار دارند (ریبر، 1984).

تعریف عملیاتی: در این پژوهش نوجوانان و جوانان 12 تا 25 ساله مورد بررسی قرار می گیرند، چه، پژوهشهای مختلف ( نظیر عجمی، 1372؛ امین صارمی، 1374؛ آزاد، 1374) نشان داده اند که نوجوانان و جوانان در این سنین، در برابر تهاجم فرهنگی آسیب پذیرترند، افزون بر آن، روان شناسان ( نظیر وستا، 1992؛ برک، 1991) نشان داده اند که نوجوانان در حال گذار از مرحله عملیاتی به مرحله صوری هستند. از همین روی طرحواره های ساخت شناختی خود را از نو مورد بازبینی قرار می دهند و مبانی اعتقادی و نظام باورهای خود را مورد مداقه، و حتی تردید، قرار می دهند.

همچنین، نوجوانی با برانگیختگی و فعال شدن تمایلات جنسی آغاز می شود. شدت این برانگیختگی پس از جوانی اول (25 سالگی) کم می شود (احمد، 1368). علاوه بر آن، تحقیقات (نظیر سادنی، 1373) نشان داده اند جوانان مجرد آسیب پذیرتر از جوانان متاهل هستند.

فصل دوم

مبانی نظری:

تهاجم فرهنگی نوعی فعالیت برنامه ریزی شده و منظم ( سیستماتیک) است که متولین و حامیان یک فرهنگ خاص، به منظور سست نمودن و از هم پاشیدن نظام فرهنگی یک جامعه دیگر، مبادرت به انجام آن می نمایند. از این منظر، تهاجم فرهنگی در واقع نوعی « فرهنگ پذیری» است که مروجان و مبلغان فرهنگی خاص با تدابیر ز پیش طراحی شده تلاش می کنند تا فرهنگی خویش را به جوامع دیگر تحمیل کنند. اما در این فرایند فرهنگ پذیری از حالت عادی خود خارج شده و به چالش و ستیزی برای به انقیاد در آوردن فرهنگهای دیگر تبدیل می شود. لیکن، تاثیر تهاجم فرهنگی بر همه جوامع و فرهنگ های یکسان نیست. چه ، فرهنگهایی که فاقد انسجام و کارایی لازم اند و از توان و قدرت کافی برای مقاومت در برابر هجوم عناصر فرهنگ بیگانه برخودار نیستند، در برابر تهاجم آسیب پذیرتر به نظر می رسند، و لاجرم جوامعی که علاقمند به حراست از فرهنگ خویش مصون داشتن آن در برابر تهاجم فرهنگی و نفوذ عناصر نامطلوب فرهنگهای بیگانه اند، ناگزیر از برخی تدابیر از پیش برنامه ریزی شده، نظیر ایجاد اصلاحات اساسی در ساختار فرهنگی جامعه، گسترش دامنه فعالیتهای فرهنگی و نظایر آن، هستند. این تدابیر نیز تنها زمانی موفقیت آمیز خواهند بود که بر شناخت بسنده از ماهیت و ویژگیهایی تهاجم فرهنگی مبتنی باشد. لیکن، شناخت تهاجم فرهنگی و ابعاد و مبانی نظری و روشها و ... آن، نیز هنگامی میسر خواهد گشت که فرهنگ و عناصر و ابعاد و اجزاء و کارکردهای آن، مورد مراقه و امعان نظر قرار گیرند. از همین روی در این فصل، به ترتیب مباحث زیر مورد بررسی قرار می گیرند.

  • بخش اول: مفهوم فرهنگ و اجزاء و ... آن
  • بخش دوم: تغییرات فرهنگی
  • بخش سوم: تهاجم فرهنگی
  • بخش چهارم: عملکرد فرهنگی بسیج

بخش اول-  فرهنگ

در این بخش موضوعاتی نظیر: مفوم فرهنگ، تعریف فرهنگ، ابعاد فرهنگ، انسجام فرهنگی، تاخر فرهنگی، نسبیت فرهنگی، ویژگیهای فرهنگ، فرهنگ و شخصیت و کارکردهای شخصیت مورد بررسی قرار می گیرند.

1- مفهوم فرهنگی

در زبان فارسی واژه فرهنگ اسم مرکبی است که ریشه اوستایی دارد و از دوقسمت «فر» و «هنگ» تشکیل شده است. قسمت اول پیشونده است که به معنای جلو، بالا، پیش و بیرون به کار می رود، قسمت دوم نیز از ریشه تنک، به معنی کشیدن و فرهیختن است ( محمدی، 1373؛ بختیاری، 1370). اما، مفهوم فرهنگ در متون ادب فارسی عمدتاً در معانی زیر به کار رفته است:
1- ادب، تربیت

2- دانش، علم، معرفت

3- مجموعه آداب و رسوم

4- مجموعه علوم و معارف و هنرهای یک قوم ( فرهنگ فارسی معین، 1375، ص 2538).

معادل عربی و لاتین واژه فرهنگ

واژه معادل فرهنگ در زبان عربی «ثقافه» است. این واژه از ریشه ثقف، یثقف، ثقافه گرفته شده است و معنای ان آموختن ، اهر شدن و یافتن است ( رواح الامینی، 1372). اما، علیرغم قدمت دیرینه ای که این واژه در زبان عربی دارد، تنها در چند دهه گذشته علمای اجتماعی جهان عرب آن را به معنای کالچر (فرهنگ) به کار گرفته اند (صالحی، 1359).

واژه کولتور فرانسوی و کالچر انگلیسی نیز معادل مفهومی است که امروزه انسان شناسان برای فرهنگ به کار می برند. این واژه در زبانهای اروپایی دمت زیادی ندارد، چه اولین بار این واژه در سال 1750 در زبان آلمانی به کار رفته است ( آشوری، 1375).

کولتور از نظر لغوی به معنای کشت و زرع و آبادانی است. لیکن، فرانسویان از نیمه اول قرن نوزدهم میلادی این واژه را در حوزه های ادبیات و هنر و علوم نیز بکار بستند (بختیاری، 1370) و بدین ترتیب آن واژه واجد معنایی گشت که امروزه رایج است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد تهاجم فرهنگی