اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پروپوزال ارشد زیست شناسی گرایش فیزیولوژی - پاسخ های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گندم آبی به تنش شوری - با فرمت word

اختصاصی از اس فایل پروپوزال ارشد زیست شناسی گرایش فیزیولوژی - پاسخ های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گندم آبی به تنش شوری - با فرمت word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروپوزال ارشد زیست شناسی گرایش فیزیولوژی - پاسخ های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گندم آبی به تنش شوری - با فرمت word


 پروپوزال ارشد زیست شناسی گرایش فیزیولوژی - پاسخ های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گندم آبی به تنش شوری - با فرمت word

فهرست : 16 صفحه

 

فرم در خواست تصویب موضوع:

 

پایان نامه کارشناسی ارشد و دکترای حرفه ای

 

 

 

 

عنوان تحقیق :پاسخ های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی چند رقم از گندم آبی به تنش شوری در منطقه اقلید فارس

 

 

 

 رشته :زیست شناسی علوم گیاهی گرایش فیزیولوژی

 

 

 

مقطع :کارشناسی ارشد

 

عنوان تحقیق به انگلیسی                : physiological and morphological responses

of some wetland wheat cultivars to salt stress

 


دانلود با لینک مستقیم


پروپوزال ارشد زیست شناسی گرایش فیزیولوژی - پاسخ های فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گندم آبی به تنش شوری - با فرمت word

تاثیر آرایش کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و شاخصھای فیزیولوژیکی ماش

اختصاصی از اس فایل تاثیر آرایش کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و شاخصھای فیزیولوژیکی ماش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تاثیر آرایش کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و شاخصھای فیزیولوژیکی ماش


تاثیر آرایش کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و شاخصھای فیزیولوژیکی ماش

 

فرمت : Word

تعداد صفحات : 120

 

تاریخچه و پیدایش ماش

ماش با نام علمی (Vigna radiate L.) در انگلیس با نام Green gram، Mung bean و یا Golden gram خوانده می‌شود. نام علمی قدیمی آنRoxb. Phaseolus aureus بوده است (کوچکی، 1368).  امروزه این امر مشخص است که ماش زراعی از راسته‌ نیامداران، تیره‌ بقولات، زیر‌تیره‌ پروانه آساها، قبیله‌ Phaseolus، جنس Vigna و گونه‌ Radiata می‌باشد. جنس Phaseolus که توسط لینه معرفی گردیده بود در آن زمان بسیار بزرگ و ناهمگن بود و شامل گونه‌هایی می‌گردید که خامه‌ پیچ خورده‌ یا انحنا دار داشته و این خصوصیت، آن را از جنس های Dolikhus و Vigna که دارای خامه‌ زاویه‌دار (کمتر یا بیشتر از90 درجه) می‌باشند تفکیک می نمود. گیاه شناسان بعدی این تصور را نادرست انگاشته و بعضی از گونه‌ها را به جنس های موجود دیگر و یا جنس های تازه شناسائی شده انتقال دادند. گام مهم در راه طبقه‌بندی طبیعی تر و واقعی مخلوط Phaseolus-Vigna توسط ویلزک[1] برداشته شد که ماش را به جنس Vigna منتقل کرد. بنا به تصور او جنس Vigna دارای دو مشخصه‌ برجسته است، اولاً گوشوارکها درست در زیر محل خروج برگ و یا شاخه‌ها قرار دارند، ثانیاً خامه‌ منقار مانند در طرف دیگر کلاله امتداد یافته است.

جنس Vigna شامل حدود 150 گونه بوده که در هفت زیر جنس به نام های Vigna، Ceratotropis، Lasiospron، Plectotropis، Sigmoidotropia، Haydonis و Macrorhynchus تقسیم می‌شوند (کوچکی، 1368).

اگر چه گیاهان واقع در گروههای مختلف متفاوت به نظر می‌آیند، ولی پیوستگی مشخصی بین گونه‌های این گروهها وجود دارد و آن بخاطر وجود فرمهای حد واسط می‌باشد.

زیر جنس سراتوتروپیس یک دسته‌ مشخص، همگن و یکنواخت با منشأ آسیایی است که تمام خصوصیات بارز و مشخصه‌ جنس ویگنا در آن به طرز مشهودی تظاهر یافته است (قوامی، 1376).

این خصوصیات مهم به قرار زیر می‌باشد:

 1- گوشوارک ها درست در زیر محل خروج برگ و ساقه قرار دارند.

 2- میان گره در روی محور گل آذین بسیار متراکم می‌باشد.

 3- خامه در طرف دیگر کلاله امتداد یافته است.

 4- دانه‌ گرده سه سوراخه بوده و دارای سطح مشبک و غده‌ای می‌باشد.

این زیر جنس شامل 16 یا 17 گونه بوده که عمدتاً آسیایی می‌باشند و از آنها شش گونه‌ Aconitifolia، Angularis، Mungo، Radiata، Trilobata و Umbellata در مناطق مختلف قاره‌ آسیا با گستردگی متفاوت کشت و کار می‌گردند. آنها توسط خصوصیات مختلفی نظیر تعداد و چگونگی فرورفتگی برگچه‌ها شکل گوشوارکها، نحوه‌ی جوانه‌زنی، کرکدار بودن یا بی کرک بودن گیاه و غلافهای آن و نهایتاً چگونگی چشم دانه از یکدیگر به راحتی قابل تمییز می باشند (قوامی، 1376). در این میان ماش معروف ترین گونه‌ زراعی است که به همراه ماش سیاه در مناطق زیادی از آسیا مورد کشت قرار می گیرد.

 1-1-2- منشا و پراکندگی جغرافیایی ماش

منشا و پراکندگی برخی از گونه‌های زراعی چندان معلوم نیست، اما عموماً قضاوت ها و استنباط ها بر مبنای گونه‌های وحشی به عنوان جد احتمالی این گونه ها استوار است.

 از این  نظر Vigna sublobata و Vigna trilobata حایز اهمیت می باشد (قوامی، 1376).

اشکال وحشی ماش سبز در سطح وسیعی از مناطق گرمسیر جنوب، جنوب شرقی و شرق آسیا و شمال استرالیا پراکنده شده‌اند (مجنون حسینی، 1375).

این احتمال که Vigna sublobata جد نهایی هر دو گونه‌ Vigna radiata و Vigna mungo می‌باشد بسیار قوی بوده و توسط آزمایشات بسیاری از جمله بررسی الگوهای الکتروفورتیکی پروتئین دانه، چند شکلی طول قطعات برشی[2] و قطعات تکثیر یافته‌ تصادفی[3] مورد تأیید قرار گرفته است (قوامی، 1376).

 این گونه بسیار شبیه به Vigna radiata بوده، به طوری که برخی از متخصصان رده‌بندی ترجیح می‌دهند آن را وارتیه‌ var. Sublobata  Vigna radiata  و نوع زراعی آن را Vigna radiata بنامند.

 علاوه بر وجود فسیل ها و دست نوشته‌هایی دال بر زراعی شدن ماش در هند، مطالعات بعدی بر روی نمونه‌های زنده‌ای که جدیداً یافت شده‌اند، حاکی از آن است که این گونه در منطقه‌ وسیعی از قاره‌ هند تمرکز یافته و از آنجا به طرف غرب در مناطق ساحلی شرق آفریقا و ماداگاسکار توسعه ‌یافته است. پراکندگی ماش بیشتر به قسمت شرقی مناطق گرمسیر آسیا محدود بوده و از هندوستان به اندونزی و جنوب چین گسترش یافته است.

به اعتقاد واویلوف و گیاه شناسان جدید ماش سبز از هندوستان و آسیای مرکزی منشأ یافته و هندوستان به احتمال قوی اولین منطقه‌ زراعی شدن ماش سبز بوده و دارای تنوع زیادی از فرم های زراعی، وحشی و نوع هرز این گیاه است (مجنون حسینی، 1375).


دانلود با لینک مستقیم


تاثیر آرایش کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و شاخصھای فیزیولوژیکی ماش

بررسی اثر اسید سالیسالیک بر برخی از پارامترهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه زینتی اسطوخودوس (Lavandula angustifolia) در شرایط

اختصاصی از اس فایل بررسی اثر اسید سالیسالیک بر برخی از پارامترهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه زینتی اسطوخودوس (Lavandula angustifolia) در شرایط تنش خشکی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی اثر اسید سالیسالیک بر برخی از پارامترهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه زینتی اسطوخودوس (Lavandula angustifolia) در شرایط تنش خشکی


بررسی اثر اسید سالیسالیک بر برخی از پارامترهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه زینتی اسطوخودوس (Lavandula angustifolia) در شرایط تنش خشکی

چکیده
پژوهشی جهت بررسی اثر اسید سالیسالیک بر تعدادی از پارامترهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه زینتی اسطوخودوس
(Lavandula angustifolia) در شرایط تنش خشکی در سال 1931 در شرایط گلخانه ای در شهرستان کرج آغاز گردید. این پژوهش با
1 میلی مولار( و تنش خشکی 4 / 0 و و 5 /7 ، 0/1 ، استفاده از آزمایش فاکتوریل 2 عاملی شامل عامل اسید سالیسالیک در 4 سطح) 0
75 %و 25 %( در قالب طرح کامل تصادفی با 9 تکرار انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان دهنده اثر ،%100،% سطح ظرفیت زراعی) 0
منفی تنش در پارامترهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه زینتی اسطوخودوس و نقش مثبت اسید سالیسالیک در بهبود آن می باشد.
نتایج نشان داد که کاربرد سطوح مختلف اسید سالیسالیک در هر سه شرایط رطوبتی خاک سبب افزایش مطلوبیت در بسیاری از صفات
فوق گردید. نتایج به دست آمده نشان نقش مثبت سالیسالیک اسید در افزایش مقاوت گیاهان نسیت به تنش خشکی می باشد. بیشترین
0 میلی مولار تیمار شده / میزان پتاسیم در گیاهانی مشاهده شد که به صورت 21 روز یک بار آبیاری شده بودند با سالیسالیک اسید 1
بودند. این نتایج نشان میدهد که گیاهان اسطوخوطوس در حضور اسید سالیسالیک قابلیت تنظیم اسمزی از طریق افزایش میزان
پتاسیم را دارا می باشد.
واژه های کلیدی
تنش خشکی، اسید سالیسالیک ، پارامترهای فیزیولوژیکی، اسطوخودوس


دانلود با لینک مستقیم


بررسی اثر اسید سالیسالیک بر برخی از پارامترهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی گیاه زینتی اسطوخودوس (Lavandula angustifolia) در شرایط تنش خشکی

نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی

اختصاصی از اس فایل نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی


نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی

نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی

24 صفحه در قالب word

 

 

 

 

 

نگرش های مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی

آب عامل اصلی محدود کننده در کشاورزی جهان می باشد. در کل اغلب گیاهان زراعی، حتی به یک تنش ملایم از دست دادن آب نیز به دشت حساس هستند. با وجود این، چند جنس از گیاهان مختص آفریقای جنوبی وجود دارند که قابلیت بسیار بالا برای مقاومت در برابر از دست دادن آب و خشک شدن را دارند. به این جنس ها، گیاهان قیامت "resurrection Plants" گفته می شود.

ما از Xerophta viscose به عنوان نمونه گیاهان قیامت (تک لپه ای) استفاده کردیم تا ژن های مرتبط با تحمل فشار اسمزی را استخراج کنیم. چندین ژن که بصورت متمایز بیان می شوند، در سطوح بیوشیمایی و ملکولی مورد مطالعه قرار گرفتند. این ژنها همان هایی هستند که قابلیت عملکردی خوبی به اشریشیاکلی در شرایط تنش اسمزی می دهند. ما در این مقاله از این آزمایش به عنوان پایه ای برای بحث درباره نگرش های ملکولی و فیزیولوژیکی به تحل خشکسالی، استفاده خواهیم کرد.

(osmoprotectants)، آبسیزیک اسید (ABA) و عوامل رونویسی

مقدمه:

آب یک جزء مهم و اساسی در متابولیسم تمام ارگانیسم های رانده است. آب، انجام شدن بسیاری از واکنش های حیاتی زیست شناختی را بوسیله دارا بودن خصوصیاتی نظیر حلالیت، فراهم کردن محیط انتقال، سرد کردن محیط از راه تبخیر، تسهیل می کند. (Bohert et al., 1995).

در گیاهان و سایر فتواتوتروف ها، آب نقش مهمی در فراهم کردن انرژی مورد نیاز برای پیشبرد فتوسنتز دارد. ملکولهای آب، طی فرآیندی بنام اتولیز شکسته شده و الکترونهایی بر جای می گذارند که این الکترونها برای به چرخه درآوردن انرژی نوری ذخیره شده در فتوسیستم II ضروری می باشند. (Salisbury an Ross, 1992a)

یکی از پیامدهای مهم تنش خشکی، از دست دادن آب پروتوپلاسمی است که منجر به افزایش غلظت یونهایی مانند  می شود. در غلظت های بالا چنین یونهایی به طور موثری مانع عملکرد متابولیکی می شوند (Hartung et al., 1998). همچنین افزایش غلظت اجزای تشکیل دهنده پروتوپلاسم و از دست دادن آب سلول باعث ایجاد وضعیت خاصی به نام «حالت شیشه ای: glassy state» می شود. در این حالت، ویسکوزیته مایع موجود در داخل سلول بیشتر می شود که در نتیجه باعث افزایش احتمال برهم کنش های مولکولی و واسرشت شدن پروتئین ها و فیوژن غشا می شوند. (Hartung et la., 1998; Hoekstra et al., 2001).

بنابراین گیاه برای حفظ تورگور سلولی و عملکردهای متابولیکی نیاز به بیان ژنهای خاصی دارد. گروه تحقیقاتی ما می کوشد گیاهان تراژنی زراعی و همچنین وحشی را که قادر به مقاوت در برابر خشکی باشند، ایجاد کند. منبع ژنها گیاهی به نام Xerophyta viscose (Baker) از خانواده Vello=iaceae است که متعلق به گروه کوچکی از نهاندانگان می باشد. این گیاه به علت قابلیت فوق العاده تحمل خشکی به «گیاه قیامت» ملقب شده است (Farrant, 2000, Gaff, 1977).

این گیاه (X. viscose) تا 5 درصد محتوای آب نسبی (RWC) می تواند آب از دست دهد و آبیاری مجدد این گیاه تقریباً به مدت 80 ساعت آنرا سیراب کرده و گیاه فعالیت های یزیولوژیکی خود را از سر می گیرد. (Sherwin and Farront, 1998).

ژنهایی که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت، شامل موارد زیر هستند: (XVPer 1 (کد کننده یک آنتی اکسیدان)، VATP1XV (کد کننده یک پروتئین زیر واحدی C مانند از آنزیم –H+ آدنوزین تری فسفاتاز)، XVGOLS (کد کننده یک گالاکتینول سنتاز)، ALDRXV4 (کد کننده یک آلدوز ردوکتاز)، XVSAP1 (کد کننده یک پروتئین متصل شونده به غشای سلولی) و DREB1A (کد کننده یک عامل رونویسی). برای تعیین اثرات ناشی از بیان این ژنها در تک لپه ای ها، آنها را به گیاه علفی بنام Digitaria sanguinalis انتقال دادیم و برای انتقال این ژنها خودمان یک سیستم انتقال طراحی کرده ایم (chen et al., 1998). سپس اگر نتایج مثبت باشند، ژنها به محصولات زراعی مانند ذرت (Zea mays) نیز منتقل خواهند شد. برای انجام چنین کاری بر روی دو لپه ای ها، ما نخست آن ژن ها را به Arabidopsis thaliana و Nicotina tobacum منتقل می کنیم.

پدیده تحمل خشکی یک پدیده پیچیده است که شامل بیان سازمان یافته ژنهای زیادی است (Walters et la., 2002) به عبارت دیگر، برای بدست آوردن گیاهان مقاوم در برابر خشکی، چند ژن باید به طور همزمان بیان شوند (Co-expression).

به عنوان مثال، بیان XVPer1، که به نظر می رسد DNA را در برابر گونه های فعال اکسیژن محافظت می کند، همزمان با بیان XVSAP1، که احتمالاً از تراوایی غشا جلوگیری می کند، همراه با بیان XVGOLS و ALDRXV4 که هر دو محافظت کننده اسمزی هستند، مجموعه ای از پروتئین های مرتبط به هم را نتیجه می دهد که با همکاری یکدیگر خصوصیت مقاومت در برابر خشکی را نتیجه می دهند.

برخی تغییرات ساختاری و فیزیولوژیکی ایجاد شده در سطح سلولها و در نتیجه در تمام پیکر گیاه از آنجائیکه پاسخ گیاهان به خشکی پیچیده و مختلف است، بنظر نمی رسد که فقط یک ژن در ایجاد تحمل خشکی نقش داشته باشد. بنابراین نیاز به درک پاسخ فیزیولوژیکی گیاهان تحت شرایط کمبود آب از اهمیت خاصی برخوردار است. (رجوع شود به Alpert and Oliver, 2002; Levitt, 1980, Walters et la. 2002 برخلاف گیاهان عادی، که پتانسیل آب را بالاتر از محیط حفظ می کنند و تلاش می کنند به فعالیت خود در دوره های کمبود آب ادامه دهند، گیاهان مقاوم خشکی یک استراتژی کاملاً متفاوت را به کار می گیرند: بافت های زنده تمام آب آزاد خود را از دست می دهند و سپس به طور آنی آب در دسترس بافت ها قرار می گیرد. این توانایی غیرعادی برای بقا در فقدان شدید آب در بافتهای زنده فقط در 100 نهاندانه مشاهده شده است (Gaff, 1977). اگر چه گیاهان قیامت ارزش اقتصادی چندانی برای کشاورزی ندارند، فهم بیشتر این پدیده می تواند نگرشهایی در مکانیسم های ممکن برای بهبود مقاومت گیاهان زراعی، ایجاد کند. در واقع روشهای زیادی وجود دارد که بوسیله آنها گیاهان مختلف به خشکسالی پاسخ می دهند (خلاصه شده در نمودار 1)

 

ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است

متن کامل را می توانید در ادامه دانلود نمائید

چون فقط تکه هایی از متن برای نمونه در این صفحه درج شده است ولی در فایل دانلودی متن کامل همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند موجود است


دانلود با لینک مستقیم


نگرشهای مولکولی و فیزیولوژیکی به تحمل خشکسالی

پایان نامه رشته پزشکی خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک

اختصاصی از اس فایل پایان نامه رشته پزشکی خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته پزشکی خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک


پایان نامه رشته پزشکی خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه رشته پزشکی خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 48

مقدمه

این  پایان نامه عمدتا به اندازه گیری و شرایط عملکرد عضله ایزوکلینیکی در کارهای کلینیکی می پردازد. اصطلاح Isokinetic به شرط خاصی اطلاق می گردد که در آن یک عضله یا گروه عضلانی در برابر یک مقاومت تطبیق یافته و کنترل شده که سبب حرکت بخشی از عضو تحت یک زاویه پایدار و یا سرعت خطی بر بخشی از دامنه حرکت آن عضوی شود، مقابله می کند. در این فصل برخی از موضوعات مستقل بیومکانیکی و فیزیولوژیکی در باب استفاده از سیستم های Isokinetic بحث می شود.  قبل از پرداختن به موضوع اصلی این فصل نیاز به اندازه گیری می بایست روشن و واضح شود. قدرت عضله که فاکتور اصلی در قلمرو عملکردی عضلات عمومی می باشد نزدیک به یک قرن در استفاده از تکنیک MMT (ارزیابی دستی عضله) مورد ارزیابی قرارگرفت. ارتباط مشخص MMT با Isokinetic درجات 3، 4و 5 می باشند که تحت عنوان توانایی یک عضله (گروه عضلانی) برای غلبه بر مقاومت جاذبه (درجه 3) غلبه بر مقاومت جاذبه و مقاومت اندک (درجه 4) و غلبه بر حداکثر مقاومت اعمالی (درجه 5) تعریف می گردند. این درجات بطور عمده به استاتیک Isokinetic مربوط می شوند تا ظرفیت دینامیکی. می بایست مدنظر داشت اگرچه درجه 3 یک اندازه قابل مشاهده می باشد. اما درجات 4و5 با توجه به حدت (تیزی) حسی منعکس شده از طرف بیمار و توسط افراد متخصص تعیین می شوند بهرحال توانایی بشر در تشخیص دقیق میزان مقاومت در هر دو منظر مطلق و نسبی ضعیف می باشد. (Sepega , 1995) بعنوان مثال تفاوتهای موجود به میزان قدرت کمتر از 25% بطور کلی غیرقابل شناسایی می باشند.در نتیجه و با توجه به تعریف اگر عضله طرف درگیر با عضله مرجع (طرف غیر درگیر) با عضله مرجع (طرف غیردرگیر) به توازن برسد و یا بخشی از قدرت آن را گرفته باشد. از تکنیک MMT نمی توان به تصمیم غیری قابل اتکائی دست یافت. علاوه براین پیشرفت عملکرد عضله را نمی توان بطور موثر تخمین زد.  این مشکل با این حقیقت که درجه 4 مسئول %90-60 قدرت عضلانی است، پیچیده تری شود. این عدد از آنالیز (حداکثر) قدرت انتهایی عضلات استنتاج گردیده است که به سنجش Isokinetic در برابر قدرت مورد نیاز برای مقاومت کردن در برابر گرانش اشاره می کند. بعبارت دیگر به ترتیب درجه s دوبرابر درجه 3 (Dvir 1997a). جدول 1-1  محدوده شاخص هایی را ترسیم می نماید که برای درجه 3 بر اساس وضعیت عضوی که حداکقر نیروی جاذبه وارد شود، محاسبه گشته است. نمرات درجه 5 بر x منابع منتشره متنوع متکی می باشد. بوضوح به استثناء فلکسورها و ابداکتورهای hip که در وضعیت sidelying , supine برای متعادل ساختن حرکات قابل توجه و اعمال شده توسط وزن اندام تحتانی مورد نیاز می باشند. در سایر نمونه ها مقاومت جاذبه معادل %20-4 حداکثر حرکت (قدرت) اعمالی توسط عضلات مربوط می باشد.در نتیجه اکثر پتانسیل هی عضلاتی در درجه 4 قرارمی گیرند. اگرچه این موضوع به ناچار منجر به تقسیمات جزئی (بعنوان مثال +3 و -5) می شود که کاربرد این تقسیمات نه تجدیدشدنی می باشند و نه معتبر. بواسطه سلولهای حساس به فشار آنها و خلاقیت های تکنولوژی مرتبط، سنجش پویایی Isokinetic می تواند بطور موثرتر و دقیق تری حداکثر ظرفیت حقیقی عضلات را بخوبی تفاوتهای ظریف موجود در مراحل عملکردی عضله اندازه بگیرد آنها می توانند این عمل را تحت فشارهای استاتیک و نیز دینامیک انجام دهند و اطلاعاتی را بدست آورند که به مراتب افزون تر از اطلاعاتی است که با استفاده از سایر تکنیک های دستی یا دستگاهی حاصل می گردد.

عملکرد عضلات ارادی و غیرارادی 

دینامومتری Isokinetic منحصرا برای عملکرد عضلات ارادی بکار برده می شود. این بدان معنا می باشد که علاوه بر عوامل مکانیکی و فیزیولوژیکی عوامل روانی نیز دخیل می باشند به راستی اشتیاق و میل به همکاری از افراد ضروری آزمون Isokinetic می باشند. به هر حال ممکن است از سنجش پویایی Isokinetic برای سنجش عملکرد عضلانی که ممکن است در ابتدا غیرارادی باشند، بعنوان مثال در مریض هایی که از فلج های spasdic ناشی از سکته مغزی رنج می برند، استفاده شود. 

رابطه اصلی

  اساسی ترین رابطه حاکم بر عملکرد  عضله رابطه بین طول عضله و حجم کشش ناشی از آن می باشد. دانش ما در این زمینه منحصرا متکی بر آزمایشات صورت گرفته برروی حیوانات می باشد. در نمونه های اندک آزمایش شده برروی انسان یافته ها در داوطلبانی با قطع عضو (Rolston etal 1949) Cineplastic با اصول اثبات شده حاصله از آزمایشات انجام شده برروی حیوانات مطابقت داشته است.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته پزشکی خصوصیت بیومکانیکی و فیزیولوژیکی حرکات ایزوکلینیک