اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره زن و سیاست در قرآن

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله کامل درباره زن و سیاست در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زن و سیاست در قرآن


دانلود مقاله کامل درباره زن و سیاست در قرآن

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :25

 

بخشی از متن مقاله

چکیده:

نوشتار حاضر از ضرورت زندگى اجتماعى و طرح مساله ساماندهى و سازماندهى مناسب، که وجود نهادهاى اجتماعى و سیاسى را مى‏طلبد، آغاز مى‏گردد و پس از آن به تعریف تحلیلى سیاست پرداخته، به نوعى چشم انداز سیاست دینى نزدیک مى‏ شود . سپس نقش زنان و مردان را در هرم سه وجهى قدرت سیاسى مورد بحث قرار داده، آنگاه به دیدگاههاى مختلف تاریخى، علمى و فرهنگى در مورد زنان و روبرداشتى سیاسى از آن و به حقوق زنان از دیدگاه اسلام و قرآن مى‏پردازد . پس از آن خود را به آیات مربوط به زنان، در ارتباط با فعالیت‏سیاسى نزدیک کرده، بعد از تفاسیر و نظریات، مساله راس هرم قدرت و قاعده آن را در آیات باز شناخته و شواهدى تاریخى را ارائه مى‏کند; همچون اشاره قرآن به داستان ملکه سبا، بیعت زنان با پیامبر و هجرت و جهاد زنان . در پایان پس از بررسى نهایى نتیجه ‏گیرى را به بخش نخست‏بحث کشانده و تردید خود را در مورد ابهام تاریخى - فرهنگى مربوط به زنان، تصریح مى ‏کند .

نوع انسان را که اشرف موجودات عالم است‏به معنویت دیگر انواع و معاونت نوع خود حاجت است; هم در بقاى شخص و هم در بقاى نوع . . . و چون وجود نوع، بى معاونت صورت نمى‏بندد و معاونت‏بى اجتماع محال است، پس

نوع انسان بالطبع محتاج بود به اجتماع . (1)

زندگى، پویش هماره در فرآیند تاثیرگذارى و تاثیرپذیرى بر جهان پیرامون، و عمل مدام بر آنها و در یک عبارت حساسیت‏به رویدادهاى دنیاى پیرامونى، چه خاص و چه عام، مى‏باشد . این امر در جهان حیوانى تحت تاثیر "پیش ساختگى‏" است و برنامه‏ریزى کنونى کمتر در آن مداخله دارد و در دنیاى انسانى، نسبت‏به دنیاى حیوانى، برنامه‏ریزى از پیش تعیین شده، محدودتر یا جزیى‏تر است . اجتماعى بودن انسان علاوه بر اینکه اساس زیستى دارد، نیازى آگاهانه است . حقیقت این است که آدمى براى رفع نیازهاى خود - حتى نیازهاى جسمى - نیازمند نوعى برنامه‏ریزى است . گرچه قصد آن نداریم که به کوچکترین واحد اجتماعى یعنى خانواده از دیدگاه جامعه‏شناسى بپردازیم، ولى تاملى کوتاه در آن نمایانگر نیاز به برنامه‏ریزى و کوشش سازمان یافته براى بقا، تحول و امنیت‏خانواده است . انسان براى رفع نیازهاى خود، ایجاد امنیت و مقابله با پرخاشگرى طبیعت غیرحیوانى و حیوانى، و پرخاشگرى انسانى، نیازمند ابزارهایى است . اگرچه این ابزارها توانست انسانهاى اولیه را از برخى پرخاشگریها در حد بسیار محدود، محافظت نماید، اما ناکارامدى آن و نیاز به پناه جستن در یک شرایط خاص، اجتماع انسانى را بوجود آورده است .

اسپریگنز (1370) معتقد است که هیچ یک از نیازهاى انسانى، به صرف آرزو برآورده نمى‏شوند . بشر در بهشت عدن زندگى نمى‏کند که طبیعت تمام خواسته‏هایش را برآورده کند [ بلکه حتى با پرخاشگرى همیشگى او نیز روبروست] ; بقا و پیشرفت‏بشر به کار و کوشش او بستگى دارد [ . این است ] که انسانها باید به یارى مغزها و دستهاى خویش نهادهایى بنا کنند که در رفع نیازهاى متعدد فیزیولوژیک و روان‏شناختى، به آنها یارى رسانند . (2)

بنابراین نهادهاى اجتماعى و نظام اجتماعى بوجود آمد; نهادهایى که در واقع، بنیان یک "جامعه سیاسى‏" را رقم زده‏اند . یک جامعه سیاسى چارچوبى است‏براى روابط نظام یافته که در آن افراد با هم روزگار مى‏گذارنند و خواسته‏ها و نیازهاى اجتماعى‏شان را برآورده مى‏کنند . بطور خلاصه جامعه سیاسى یک تکاپوى انسانى پرمعناست و تنها یک رویداد نیست . جامعه سیاسى مخلوق تعمدى بشر است که به منظور به انجام رساندن اهداف مهم و عملى، تشکیل شده، و اداره مى‏شود . (3)

بشر براى سامان دادن به زندگى به نهادهاى پیچیده سیاسى نیاز دارد . در واقع در یک نظام اجتماعى از افراد محافظت و امنیت آنها تامین مى‏شود و فرد ثمره تلاش خود را بدست مى‏آورد .

از طرفى وجود نهادهاى اقتصادى، آموزشى و . . . نیز در جامعه‏ها ضرورت یافته است . تشکیل و تنظیم چنین نهادهایى از وظایف سیاسى است .

با تکیه بر گستره عمومى سخنانى که ذکر شد، درمى‏یابیم که حیوانات نیز نیازمند نوعى سیاست هستند; گرچه این امر از پیش تعیین شده باشد . هرچه از سطح زندگى ساده‏تر به زندگى پیچیده‏تر در حیوانات متکامل‏تر قدم مى‏گذاریم، به نوعى زندگى سیاسى، یا نیمه سیاسى نزدیک مى‏شویم .

سیاست‏بخش مهمى از زندگى انسان را تشکیل مى‏دهد . و از طرفى آدمى، نه به شکل از پیش تعیین شده، که بر اساس آگاهى، با محیط خود رابطه برقرار ساخته است و این امر مى‏رساند که تا چه حد نیاز به ساختارهاى عمدى در نظام اجتماعى انسان ملحوظ است . این ساختار معلول اندیشه و ضرورت زندگى اجتماعى است .

سیاست چیست؟

در واژه‏شناسى، سیاست، معناى حکم‏راندن بر رعیت و اداره کشور، حکومت و ریاست کردن، داورى، جزاء و تنبیه، صیانت‏حدود و ملک، اداره امور داخلى و خارجى کشور است . (4)

اما براى شناخت دقیق‏تر سیاست‏بجاست‏به علمى که بررسى سیاست موضوع آنست، رجوع نماییم . بخش عمده مطالعه علم سیاست مساله قدرت و نفوذ است . دوورژه (1358) نیز در مورد جامعه‏شناسى سیاسى معتقد است که از میان دو مفهوم دولت و قدرت، مفهوم دوم از اولى مشهورتر و اجرایى‏تر است . (5) گرچه نمى‏توان گفت که سیاست تنها در مبارزه براى کسب قدرت خلاصه مى‏شود و به نوعى تصمیم‏گیرى سیاسى در اجتماع نیز باز مى‏گردد .

عده‏اى معتقدند که محور بررسى علم سیاست، دولت‏یا حکومت و یا ترکیبى از این دو است . اما امروزه این تعریف را سنتى مى‏دانند . به عنوان نمونه هارولد لاسول (6) در عین تاکید بر پویایى سیاست، معتقد است که قدرت، مفهوم اساسى سیاست است . به‏نظر عالم (1373)، سیاست، رهبرى صلح‏آمیز یا غیر صلح‏آمیز روابط میان افراد، گروهها و احزاب (نیروهاى اجتماعى) و کارهاى حکومتى در داخل یک کشور، و روابط میان یک دولت‏با دولت‏هاى دیگر در عرصه جهانى است .

بطور کلى سیاست‏به هر نوع‏تدبیر، فعالیت، تعمق، تفکر و اقدام فردى و جمعى در جهت کسب قدرت، و به عهده گرفتن اداره امور کشور به نحوى که جامعه و افراد آن در مسیر تحقق آمال و خواسته‏هاى خویش قرار گیرند، اطلاق مى‏شود . این تعریف، عناصر متعددى را مشخص مى‏سازد:

1- تلاش، تعمق وتعقل در سیاست:

بیانگر یک نوع فعال بودن همراه با اندیشه و دور نگرى است . اما آیا براستى همیشه سیاست چنین ویژگیهایى دارد؟ یعنى یا باید بپذیریم که هیچ سیاستى که با تدبیر، تعمق و تفکر همراه نباشد وجود ندارد یا اینکه اگر باشد نمى‏توان نام سیاست‏بر آن نهاد; پس این بعد تعریف تا حدى مى‏باید با دقت و تردید نگریسته شود .

2- لزوم اجتماع:

زیرا بدون اجتماع، فعالیت‏سیاسى بى معناست و سیاست نیازمند قلمرو است .

3- در جهت احراز حاکمیت:

فعالیت‏سیاسى در جهت‏بدست گرفتن حاکمیت و قدرت اداره امور کشور مى‏باشد .

به عبارت دیگر سیاست توام با راه‏یابى به زمامدارى است . هیچ جامعه‏اى بدون قدرت برتر قابلیت عنوان کشور را ندارد; بنابراین هر تدبیر و اندیشه‏اى و عملى سیاسى نیست، مگر وقتى که در جهت دست‏یابى به قدرت برتر باشد . تعلیم و تعلم بدون هدف دستیابى به قدرت، فعالیتى صرفا آموزشى است; اما همین فعالیت آموزشى اگر با قصد دست‏یابى به قدرت و مشارکت در حاکمیت انجام بگیرد فعالیت‏سیاسى است; بنابراین در مشخصات سیاست انگیزه دست‏یابى به قدرت نهفته است . به‏عقیده مورگانتا انگیزه داشتن براى قدرت در سه جهت و عنوان یا در سه نمونه و الگو خلاصه مى‏شود:

الف) حفظ قدرت

ب) افزایش قدرت

ج) نمایش قدرت

بر حسب این سه نوع جهت‏براى قدرت یکى از سه نوع سیاست‏بروز مى‏نماید: سیاست‏حفظ وضع موجود، سیاست امپریالیستى، سیاست کسب اعتبار .

4- بهره‏گیرى از قدرت:

علم سیاست تنها کسب قدرت در اجتماع و حفظ آن نیست . بلکه بهره‏گیرى از قدرت هم جزء اصلى تعریف این علم است . حاکمان و زمامداران قدرت را بدست مى‏گیرند تا جامعه را در خیر و صلاح رهبرى کنند . (7) اما آیا براستى همواره رهبران، قدرت را در جهت‏خیر و صلاح جامعه بدست مى‏گیرند؟

بنابراین باز هم در این تعریف و عناصر آن، مساله بدست گرفتن قدرت و حاکمیت، در اجتماع، ملحوظ است . البته اشاره به تعقل و تدبیر و . . . و یا استفاده از قدرت براى خیر و صلاح جامعه، مساله قدرت و حاکمیت را نفى نمى‏کند .

مساله قدرت و حاکمیت، در کار انبیا نیز به چشم مى‏خورد و به نوعى با سیاست پیوند همیشگى داشته است; زیرا هر پیامبرى در برابر یک حاکمیت‏ستمگر قرار گرفته است; بنابراین وقتى عنصر اعتقاد دینى مطرح مى‏گردد، قدرت و حاکمیت‏باید در مسیر اهدافى باشد که آن آیین مشخص مى‏نماید . مرکز ثقل هر رفتار و عمل و فعالیت‏سیاسى در اسلام، خدا محورى است .

فرمایش حضرت على علیه السلام که "ملاک السیاسة العدل‏" فشرده عمل و جهت‏گیرى سیاست در اسلام است . نگاهى به دو آیه قرآن تا حدى، نگاه به سیاست و جهت‏گیرى آن را نشان مى‏دهد . خداوند مى‏فرماید: کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق، لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه; مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که نیکوکاران را بشارت دهند و بدان را بترسانند . و با آنها کتاب را بحق فرستاد تا تنها دین خدا به عدالت در موارد نزاع مردم حکفرما باشد ." (8) مفسران بنا بر این آیه، به ضرورت حکومت اسلامى اشاره مى‏کنند; بدین معنا که اولین حاکمان، پیامبران بوده‏اند که براى رفع اختلاف مردم حکم و قضاوت مى‏کردند . قرآن حکومت پیامبران را در آیات متعدد بیان مى‏کند: "ان الحکم الا لله; یعنى حکومت جز براى خدا نیست ." (9)

خداوند مقرر داشته است که فقط از حکم او و پیامبران و حاکمان الهى اطاعت کنند (10) ; بنابراین جهت‏گیرى عمده سیاسى به سمت‏خداوند است و حتى اگر محور اصلى سیاست، قدرت یا حاکمیت‏باشد، باز هم جهت‏گیرى آن، جهت‏گیرى خاص دینى است .

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زن و سیاست در قرآن

دانلود مقاله کامل درباره تحریف قرآن

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله کامل درباره تحریف قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تحریف قرآن


دانلود مقاله کامل درباره تحریف قرآن

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :42

 

بخشی از متن مقاله

تحریف در لغت و اصطلاح

واژه تحریف

تحریف در لغت از ریشه حرف به معنى کناره , جانب و اطراف یک چیز گرفته شده و تحریف چیزى , کنارزدن آن و از جایگاه اصلى خود کج کردن و به سوى دیگر بردن است .
در قرآن مى خوانیم :
ومــن الناس من یعبد الله على حـرف فان اصهابه خیر اطمان به وان اصهابته فتنة انقلب على وجهه ((9)) , بـعـضـى از مـردم خدا را از اطراف مى پرستند همین که خیرى به آنان برسد حالت اطمینان پیدا مى کنند, اما اگر مصیبتى براى امتحان به آنها برسد دگرگون مى شوند.
زمخشرى در ذیل این آیه مى گوید: یعنى بر کنارى ایستاده , در وسط و قلب میدان دین نمى آیند.
قـرآن , ایـن افـراد دودل را به کسانى تشبیه مى کند که در گوشه و کنار لشگر حرکت مى کنند تا بـبـیـنـنـد چه مى شود .
اگر احساس کنند حوادث به سود همراهانشان پیش مى رود و پیروزى و غـنـیـمـت بـه دسـت مـى آیـد, مـى مـانـنـد وگرنه به سرعت صحنه را ترک کرده به گوشه اى مى خزند ((10)) .
بـنـابـرایـن تـحریف کلام به معنى تفسیر سخنى برخلاف معنى ظاهرش و درنظرگرفتن معنى دیگرى براى آن ـبدون هیچ دلیل و قرینه اى ـ مى باشد .
گویا هر سخن ـطبق قانون وضع الفاظ و بـر حـسـب طبع اولى خودـ یک مجراى طبیعى و عادى دارد که به معنى و مضمون خود دلالت مى کند, اما تحریف کننده , آن را از مجراى طبیعى و معناى اصلى منحرف کرده به کنارى مى برد.
پـیداست این گونه تحریف تحریف معنوى است , یعنى در ظاهر لفظ, هیچ تغییرى رخ ‌نداده , بلکه مفهوم و محتواى آن تغییرکرده و طورى تفسیرشده که خلاف مقصد و مقصود گوینده است .
ابـن مـنظور در لسان العرب مى نویسد: تحریف الکلم عن مواضعه , یعنى تغییردادن و منحرف ساختن سـخن از معنى اصلى به معناى دیگرى که با معناى اصلى از جهاتى شبیه و در کنار آن است و در خـیـال انـسان , به معنى اصلى چسبیده و نزدیک مى باشد, همان طور که یهودیان معانى تورات را تـحـریـف کـرده و بـه مـعانى مشابه معنى اصلى تفسیر مى کردند و خداوند در بیان این عملشان مى فرماید: من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه ((11)) , برخى از یهودیان سخنان را از جاى خود تحریف مى کنند و به کنارى مى برند.
راغـب نـیـز در مـفردات مى گوید: تحریف الکلام , یعنى سخنى را که دو احتمال دارد تنها به یک احتمال حمل کنى , گرچه برخلاف اراده و منظور صاحب سخن باشد.
طـبـرسـى در ذیل آیه مورد بحث مى نویسد: یحرفون الکلم عن مواضعه , یعنى کلمات خدا را به غیر آن چـه نـازل شـده تـفـسـیر مى کنند و صفات پیامبر (ص) را ـکه در کتابهایشان آمده ـ تغییر مى دهند.
بنابراین , تحریف در دو امر صورت گرفته : یکى سوء تاویل و بد تفسیرنمودن و دیگرى تغییر آن چه هـسـت , هـمـان طـور کـه در آیه 78 سوره آل عمران مى خوانیم : ویقولون هو من عندالله وما هو من عـنـداللّه ویـقولون على الله الکذب وهم یعلمون, مى گویند: آن از نزد خداست با این که از طرف خدا نیست و به خدا دروغ مى بندند با این که مى دانند ((12)) .
شـعـرانـى مـى گـویـد: مـنـظور از مواضعه معانى و مفاهیم الفاظ است , یعنى الفاظ را بر معانى ظاهرشان تفسیر نمى کنند, بلکه آن را به وجوه بعیدى حمل مى کنند ((13)) .
در روایـات مـعـصومین للّه نیز همین معنى به چشم مى خورد .
امام باقر(ع) در نامه اى به سعدالخیر مـى فـرمـایـد: یکى از شیوه هاى آنان در پشت سرانداختن کتاب و بى اعتنایى به آن , چنین بود که حـروف و الـفـاظ آن را بـه خـوبـى برپا مى داشتند, ولى حدود و مضامین آن را تحریف مى کردند.
درنـتـیجه , کتاب را روایت و تلاوت مى نمودند, اما آن را به کار نمى بستند, جاهلان از این که آنان کـتـاب را حـفـظ و روایـت کـرده خـشـنود مى شدند و عمل نکردن آنان به کتاب خدا, دانایان را اندوهگین مى ساخت ((14)) .
درحـقـیـقـت , آنـهـا عـبـارات و الفاظ را به خوبى محافظت مى کردند اما آن را بد تاویل و تفسیر مى نمودند و محتواى آن را به کار نمى بستند.
در روایـت دیگرى از همان امام مى خوانیم : ورجل قرا القران فحفظ حروفه وضیع حدوده ((15)) , و شـخـصـى کـه قرآن مى خواند و حروف و الفاظش را حفظمى کند, اما حدود و معانى آن را ضایع مى سازد.
[تا این جا مفهوم لغوى تحریف روشن شد اکنون به مفهوم اصطلاحى آن مى پردازیم ].

تحریف در اصطلاح

تحریف در اصطلاح هفت گونه است :
1ـ تـحریف معنوى , یعنى تفسیر و معنایى براى لفظ بگوییم که ذاتا بر آن دلالت ندارد, نه براى آن مـعنا وضع شده و نه قرائن و شواهدى بر آن گواهى مى دهد و آن را تفسیر به راى مى گویند و در شرع مقدس شدیدا از آن نهى شده است .
پیامبر خدا (ص) مى فرماید: من فسر القران برایه فلیتبوا مقعده من النهار ((16)) , هرکس قرآن را به راى و نظر خود تفسیرکند باید جایگاه خویش را در آتش برگزیند.
مـنظور روایت این است که شخص , راى و نظریه اى دارد و به دنبال قرآن مى رود تا شاهد و آیه اى مناسب آن بیابد و راى خود را تفسیر آن قراردهد .
و این مفهوم , به معنى لغوی تحریف نزدیک است و در قرآن هرجا ماده تحریف به کار رفته به همین معنا مى باشد.
2ـ تـحریف موضعى , یعنى آیه یا سوره برخلاف ترتیب نزول , در قرآن ثبت شود .
این مساله در آیات , بسیار کم است , ولى سوره ها معمولا به ترتیب نزول ثبت نشده اند ((17)) .
3ـ تـحـریف در قرائت , یعنى کلمه اى برخلاف قرائت شناخته شده بین مسلمین , قرائت شود مانند بیشتر اجتهادات قراء در قرائتهایشان که سابقه اى در صدر اسلام نداشته است .
ما این قرائتها را جایز نمى دانیم , چراکه قرآن یکى است و از نزد خداى یکتا نازل شده همان طور که امام باقر و صادق ک فرموده اند ((18)) .
4ـ تـحـریـف در لهجه و نحوه گویش , یعنى همان گونه که لهجه قبیله هاى مختلف عرب هنگام تـکـلـم بـه حـرف یـا کـلمه اى ـدر حرکات و نحوه ادانمودن ـ متفاوت است [قرآن را نیز به لهجه خودشان تلاوت کنند].
این مساله تا جایى که ساختمان اصلى کلمه محفوظباشد و معناى آن تغییرنکند مجاز است .
مـا حـدیـث سبعة احرف , هفت حرف ((19)) را ـبر فرض که از نظر سند درست باشدـ بر این معنى تـفـسـیر مى کنیم که منظور از آن , لهجه هاى متعدد عرب است حتى اگر لهجه عربى هم نباشد فرشتگان آن را به صورت عربى بالا مى برند ((20)) .
ولى اگر اختلاف لهجه موجب لحن و غلط و مخالفت با قواعد صرف ونحو شود, قرائت به آن مجاز نیست .
خداوند متعال مى فرماید: قرانا عربیا غیر ذى عوج ((21)) , قرآنى است عربى و فصیح و خالى از هرگونه کجى و نادرستى .
در ضمن به ما دستور داده اند قرآن را به عربى صحیح تلاوت کنیم .
پیامبر (ص) مى فرماید: تعلموا القران بعربیته , قرآن را به همان صورت عربى فرابگیرید ((22)) .
هـمچنین اگر تحریف لهجه اى باعث تغییر معنى کلمه شود نیز جایز نیست خصوصا اگر از روى عـمـد و هـدف نـامقدسى باشد, همان گونه که یهودیان هنگام تلفظ راعنا, رعایت حال ما را بکن کسره عین را به سوى فتحه متمایل نموده و با لهجه و آهنگى مخصوص ادا مى کردند تا معناى اى فرد شرور ما از آن استفاده شود ((23)) .
قرآن نیز در دو مورد به کار آنها اشاره کرده است ((24)) .
5.
تـحـریـف با تعویض کلمات , یعنى کلمه اى برداشته شود و کلمه اى دیگر جایگزین آن گردد, خواه کـلـمـه دوم بـا اولـى هـم مـعـنى باشد یا نه .
ابن مسعود این گونه تحریف را در کلمات مترادف و هـم مـعـنى مجاز مى شمرده به اعتقاد این که : مهم حفظ معانى است و اختلاف الفاظ چندان مهم نیست , مثل این که گفته است : اشکالى ندارد به جاى العلیم , الحکیم بخوانیم , مشکل آن جاست که آیه رحمت را به جاى آیه عذاب بگذاریم .
پـیش از این گفتیم که حتى این گونه تحریف هم , در وحى الهى جایز نیست , چراکه اعجاز قرآن هم به لفظ آن است و هم به معنى و محتواى آن , بنابراین , تغییر هیچ یک جایز نخواهدبود ((25)) .
6ـ تـحـریـف به زیاده , یعنى افزودن کلمه یا جمله اى به آیات قرآن .
به ابن مسعود و بعضى دیگر از پـیشینیان نسبت داده شده که براى رفع ابهام از لفظ برخى آیات , کلماتى به آن مى افزودند, البته نه به این اعتقاد که جزء قرآن باشد, بلکه تنها براى شرح و توضیح , این کار را انجام مى دادند.
این امر تا جایى که جزء قرآن شمرده نشود و موجب اشتباه نگردد مانعى ندارد.
از همین باب است اضافات و توضیحاتى که به عنوان تفسیر از امامان معصوم للّه نقل شده است .
در آینده بازهم در این باره سخن خواهیم گفت .
الـبـتـه کـسـى را نـمـى یـابـیم که خیال کند بر قرآن نازل بر پیامبر (ص) چیزى افزوده شده باشد, تنها از عـجارده ((26)) حکایت شده که آنها سوره یوسف را جزء قرآن نمى دانستند, چراکه ـبه پندار باطل آنهاـ این سوره یک داستان عشقى است و نمى تواند وحى الهى باشد ((27)) .
آرى ! ابن مسعود هم اشتباه بزرگى داشت ((28)) که مى پنداشت سوره هاى معوذتین تنها تعویذ و دعا بوده و جزء قرآن نیستند و مى گفت : غیر قرآن را با قرآن نیامیزید و خودش این دو سوره را از قرآنها مى زدود ((29)) .
7ـ تـحـریـف بـه نقیصه و آن دو گونه است : یکى این که از قرآن حاضر کلماتى ساقطشود چنانچه روایـت شده ابن مسعود آیه سوم سوره لیل را این گونه مى خواند: والذکر وادنثى ((30)) , و مذکر و مونث و کلمه ماخلق را ساقط مى کرد ((31)) .
دوم اعـتـقـاد به این که چیزهایى از قرآن حاضر ـخواه عمدا یا از روى فراموشى ـ حذف شده , حال گاهى یک حرف یا کلمه یا جمله کاملى حذف شده و گاه آیه و حتى سوره اى از قرآن کریم ساقط شده است .
این تحریف است که ما شدیدا آن را انکار مى کنیم و موضوع بحث و گفتگوى ما در این کتاب است .
ایـن نـوع تـحـریـف , در روایات اهل سنت که در کتب حدیثى آنها مانند صحاح سته آمده به چشم مـى خـورد و به زودى درباره این روایات بحث خواهیم کردولى قبل از آن مى گوییم : این روایات ـکـه عـمـومـا روایـات عامى و فاقد سند درستى مى باشندـ از سه حال خارج نیستند: یا ساخته و پـرداخـتـه زنـدیق ها و جاعلان حدیث است که به کذب و دروغپردازى معروفند یا این که تاویل و تـفـسـیـر صحیحى دارند که ارتباطى با تحریف قرآن ندارد و شکل سوم این که یک سرى اوهام و خرافات بى ارزش گذشتگان به صورت روایت درآمده است که بیشتر از همین قبیل مى باشد.

واژه تحریف در قرآن

در قرآن ماده تحریف جز در معنى لغوى , یعنى دخل وتصرف در معنى کلمه و تفسیر غیرموجه آن , به کار نرفته است .
به این نوع تحریف ـکه فقط تحریف در معنى کلمات است نه در چیز دیگرـ, سوء تاویل و تفسیر به راى مى گویند.
در قـرآن مـى خوانیم : یحرفون الکلم من بعد مواضعه ((32)) , یعنى پس از آن که کلمات در جایگاه و معنى خود استقراریافت آن را منحرف کرده [به سوى معناى دیگرى مى برند].
در جـاى دیـگـر قـرآن مـى خـوانـیـم : وقـد کـانـ فریق منهم یسمعون کلامالله ثم یحرفونه من بعد مـهـاعـقلوه ((33)) , عده اى از آنان (یهود) سخنان خدا را مى شنیدند, ولى پس از فهمیدن , آن را تحریف مى کردند .
چون به خیال خام خود با مصالحشان سازگارنبود آن را به معانى مورد نظرشان منحرف مى نمودند.
شـیـخ ‌طـوسـى مـى گـویـد: تـحـریـف به دو امر صورت گرفته یکى سوءتاویل و دیگرى تغییر و تـبـدیل ((34)) , یعنى به شکلى لهجه کلام را تغییر مى دادند که معنى دیگرى از آن فهمیده شود.
چـنـانچه در آیه78 سوره آل عمران مى خوانیم : وان منهملفریقا یلوون السنتهم بالکتهاب لتحسبوه من الکتهاب ومهاهو من الکتهاب, در میان آنها (یهود) کسانى هستند که هنگام تلاوت کتاب , زبان خود را چنان مى پیچانند [وژست مى گیرند] که گمان کنید آنچه را مى خوانند از کتاب است درحالى که از کتاب [خدا] نیست .
شـیـخ ‌مـحـمـد عبده مى گوید: بخش مهمى از تحریف , تاویل گفتار خداوند است که بر غیر آن مـعـنـایى که برایش وضع شده حمل شود و از لفظ تحریف هم همین معنى تبادر مى شود و همین تاویل سبب شد که آنها به مقابله با پیامبر (ص) و انکار نبوتش برخیزند و این شیوه همیشگى آنان تا امروز است که بشارات عهدین را تاویل مى کنند ((35)) .
کـوتـاه سـخـن ایـن کـه تحریف عهدین توسط دانشمندان اهل کتاب ـکه قرآن بدان اشاره کرده ـ دوگونه بود: یکى سوء تاویل , یعنى به ناحق در تفسیر آن دخل و تصرف مى کردند تا با پیامبر اسلام# تطبیق نکند بدون این که به ظاهر الفاظ دست درازى کنند.
دیـگـر ایـن کـه وقـتـى کـتاب را تلاوت مى کردند لهجه ها را تغییر مى دادند تا معنى اصلى کلمه فـهـمیده نشود و هنگامى که لفظ با لهجه اى غیر از لهجه طبیعى و اولى خود ادا شد دیگر آن لفظ نیست , بلکه چیز دیگرى است .
هدف آنان از این تحریفها و نیرنگها, کتمان حقیقت و مخفى ساختن مژده ها و بشارتهاى انبیاى پیشین به قدوم پیامبر اسلام# بود.
[تا این جا روشن شد که ماده تحریف در قرآن به همان معنى لغوى و تحریف معنوى به کار رفته ] و در مـورد تحریف اصطلاحى , یعنى کم وزیادکردن یا عوض نمودن کلمات قرآن با غیر آن , استعمال نشده است .

دلایل بطلان شبهه تحریف

در این جا چکیده اى از ادله رد شبهه تحریف در هفت بند بیان مى شود تا میزان ارتباط این مباحث با مساله تحریف روشن گردد.
1ـ حـکـم روشـن و قـطعى عقل عقل انسان به روشنى حکم مى کند که احتمال هرگونه تغییر و تـبـدیـل از سـاحت مقدس کتابى مثل قرآن کریم به دور است , زیرا قرآن کتابى است که از روزاول مورد عنایت و اهتمام یک امت بزرگ و بافرهنگ بوده , پیوسته آن را مقدس شمرده درنهایت دقت و احـتـرام در تـعظیم و تکریم آن و دست نخورده ماندن آن تا ابد کوشیده و مى کوشند .
و باید هم , چنین باشد, چراکه قرآن , اولین مرجع آنان در تمام ابعاد زندگى از مسائل دینى گرفته تا فعالیت سیاسى و اجتماعى است .
با این تفصیل چگونه ممکن است کج اندیشان و باطل گرایان به این کتاب عزیز دست درازى کنند [و چیزى از آن کم کنند یا بر آن بیفزایند].
دانـشـمـنـد برجسته شیعه سیدمرتضى (متوفاى 436هـ.ق ) ((36)) مى گوید: یقین و آگاهى به صـحت نقل قرآن , مثل یقین به شهرها و حوادث بزرگ و کتابها و دیوانهاى مشهور عرب است ,زیرا در ایـن گونه موارد, مردم , اهتمام زیادى براى حفظ و اطلاع از آن به خرج مى دهند و انگیزه هاى فراوانى براى نقل و حراست از آن دارند و قرآن در پایه اى از اهمیت است که هیچ چیز دیگرى بدان نـمـى رسد, چراکه قرآن معجزه جاوید پیامبر اسلام و سرچشمه دریافت همه علوم شرعى و احکام دیـنـى اسـت و دانـشمندان مسلمان نهایت دقت و تلاش خود را در حفظ و پاسدارى از آن به کار بـرده انـد تا جایى که حتى کوچکترین موارد اختلاف آن را ـدر زمینه صداها, آیه ها, حروف و نحوه قـرائت ـ مى دانند و مشخص کرده اند .
در چنین شرایطى و با این توجه صادقانه و محافظت شدید, چـگـونـه مـمکن است قرآن کریم مورد دستبرد و تغییر قرارگرفته یا از آن کم شده باشد؟ سپس اضافه مى کند: در این موضوع , فرقى بین کل قرآن و بخشها و اجزاى آن نیست مثل دیگر کتابهاى معروف براى کسانى که به آن توجه دارند و به آن اهمیت مى دهند که از اصل کتاب و تمام بخشها و فـصـلـهـاى آن اطلاع دقیق دارند, به طورى که اگر تحریفگرى یک بخش بر آن بیفزاید همگان مى فهمند که آن بخش , به کتاب افزوده شده و جزء متن کتاب نیست.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تحریف قرآن

تحقیق درس درس تفسیر موضوعی قرآن از پودمان دروس عمومی

اختصاصی از اس فایل تحقیق درس درس تفسیر موضوعی قرآن از پودمان دروس عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درس درس تفسیر موضوعی قرآن از پودمان دروس عمومی


تحقیق درس درس تفسیر موضوعی قرآن از پودمان دروس عمومی

با کمک تفاسیر قرآن کریم یکی از موضوعات اخلاقی، اجتماعی یا اقتصادی مرتبط با نظام خانواده را که در قرآن به آن پرداخته را بررسی نمایید.(احترام به پدر و مادر، فرزند صالح، جایگاه و نقش زن، عفاف و حجاب، اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده، رعایت حقوق همدیگر، جهاد، تجارت و..(

 

 

نام درس: درس تفسیر موضوعی قرآن

نام پودمان : دروس عمومی

نام و نام خانوادگی دانشجو :

رشته تحصیلی:

شماره دانشجویی :

کد ملی :

 

 

نیمسال  اول96- 1395


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درس درس تفسیر موضوعی قرآن از پودمان دروس عمومی

تحقیق شیمی در قرآن

اختصاصی از اس فایل تحقیق شیمی در قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق شیمی در قرآن


تحقیق شیمی در قرآن

6 صفحه

اشاره به شیمی در قرآن:

 

سوختن چوب و تولید آتش:

در آیه 80 سوره یاسین خداوند به خاصیت آتش افروزی درختان سبز اشاره می کند.امروز میدانیم گیاهان گاز کربنیک را از هوا و آب را از زمین جذب کرده و به کمک انرژی نورانی خورشید طی عمل فتوسنتز در ابتدا ماه  گلوکز الی را ساخته واکسیزن آب در این فرآید آزاد میشود.طی فرآیندهای بعدی از گلوکز چوب ساخته میشود و انرژی ذخیره شده (انرژی شیمیایی خورشید)در گیاهان هنگام سوختن چوب ها آزاد می شود و همچنین اگر تمام چوب ها و درختان بر اثر وزش باد و طوفان به هم بخورند آتش سوزیهای وسیع و وحشتناک در جنگلها رخ می دهد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق شیمی در قرآن

تحقیق درباره شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا

اختصاصی از اس فایل تحقیق درباره شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا


تحقیق درباره شیطان و ابلیس در قرآن  و جایگاه آنها در پیشگاه خدا

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 11 صفحه

 

 

 

 

توضیح :

 ممکن است که در قرآن مسائل مختلف، چندین بار و بصورت تکراری آمده اند و خواننده از این بی ترتیبی گیج می شود و مخصوصاً در مورد ابلیس و شیطان .ابلیس نه دفعه در نه سوره مختلف با این نام ذکر می شود. ولی در هفت سوره زیر که درباره زمان بعد از آفرینش آدم است، قضایا کم یا بیش مانند یکدیگر گزارش شده اند. این هفت سوره به این قرار هستند: 2:34 7:11 15:31 17:61 18:50 20:116 و 38:74.  سوره 30-34 :2 (یعنی سوره البقره، آیه 30 تا 34) به این قرار است:  30) بیاد آر وقتی که پروردگار فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفه خواهم گماشت، گفتند: آیا کسانی خواهی گماشت که فساد کنند و خونها بریزند و ما خود تسبیح و تقدیس می کنیم. خداوند (یعنی الله) فرمود: من چیزی از اسرار خلقت بشر می دانم که شما نمی دانید. 31) و یاد داد به آدم همه اسماء را و آنگاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کن اگر شما در دعوی خود صادقید. 32) گفتند منزهی تو، ما نمی دانیم جز آنچه تو خود به ما تعلیم فرمودی، توئی دانا و حکیم. 33) فرمود ای آدم آنها را آگاه ساز به حقایق این اسماء، چون آگاه ساخت، خدا فرمود: اکنون دانستید که من بر غیب آسمانها و زمین دانا و بر آنچه آشکار و پنهان دارید آگاهم. 34) و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید همه سجده کردند مگر شیطان (در متن اصلی عربی، ابلیس خوانده شده است و شیطان ترجمه غلط فارسی است!) که اِبا کرد و تکبر ورزید و از فرقه کافران گردید. متن عربی 2:34 "و اذقلنا للملآئکة اسجد و الادم فسجدوآ الآ ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین."  ((در ادامه همین سوره، یعنی 2:35، 2:36، 2:37 و 2:38 شخصیت اصلی شیطان که در متن فارسی با همان ترجمه درستِ واژه « شیطان» آمده است فاش می شود. 35) و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آنجا از هر نعمت که بخواهید برخوردار شوید ولی نزدیک به این درخت نشوید (یعنی درخت حیات و معرفت نیک و بد در وسط باغ بهشت) که از ستمگران خواهید بود


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره شیطان و ابلیس در قرآن و جایگاه آنها در پیشگاه خدا