اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

اختصاصی از اس فایل پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن


پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 148 صفحه می باشد.

 

فهرست
مقدمه. ۱
عالم. ۳
تعریف عالم: ۴
در بیان تقسیمات عالم: ۶
عوالم اربعه. ۷
عوالم خمسه. ۹
معنای عالم در فلسفه: ۱۰
انواع عالم. ۱۱
عوالم اجمال.. ۱۱
عالم امر (ملکوت). ۱۳
عالم ملکوت.. ۱۳
عالم امر. ۱۷
لاهوت (عالم غیب). ۱۸
جبروت.. ۲۰
عالم خلق، ملک، شهادت ، ناسوت.. ۲۰
عالم ملک… ۲۱
عالم شهادت (ناسوت). ۲۳
عالم ناسوت.. ۲۳
عالم خلق (ملک). ۲۵
عالم مثال: ۲۶
نظریه مثل.. ۲۹
تعابیر و تأویلات در باب مثل.. ۳۱
تعابیر حکما در باب مثل افلاطونی.. ۳۱
تاویلات حکما از مثل افلاطونی.. ۳۲
تفاوت مثل در نزد مشائیان و اشراقیون.. ۳۷
تفاوت مثل معلقه با مثل افلاطونی.. ۳۹
عوالم در قرآن.. ۴۳
عالم مثال: ۴۴
عالم معقولات: ۴۴
عالم ماده و طبیعت : ۴۴
عالم حس و طبیعت : ۴۴
عالم مثال : ۴۵
فرق میان سه عالم از نظر فلسفی.. ۴۶
عوالم غیب در قرآن.. ۴۷
الف) غیب ذات و صفات واسما ۴۸
ب) غیب امکانی.. ۵۰
ج) غیب محالی: ۵۳
د) غیب در عالم محسوس مادی: ۵۳
غیب مکانی: ۵۴
غیب زمانی.. ۵۴
عوالم از دید سهروردی.. ۵۵
عوالم ثلاثه: ۵۵
عوالم اربعه: ۵۶
عالم مثال.. ۵۹
عالم هور قلیا: ۶۲
عوالم از دید ملاصدرا ۶۲
عالم نفس… ۶۳
عالم اجسام. ۶۴
عالم برزخ ومثال.. ۶۵
عوالم در گلشن راز یا عوالم پنجگانه. ۶۵
بیان جابلقا و جابلسا ۶۸
حضرات خمسه یا عوالم پنج گانه. ۶۹
عالم مثال.. ۷۱
تعریف عرفا از عالم مثال.. ۷۲
عالم خیال.. ۷۶
نظریه خیال.. ۷۷
معنای خیال درمورد انسان.. ۷۹
تعریف خیال.. ۸۰
انواع ادراک خیالی.. ۸۲
طریقت عالم خیال: ۸۳
نقش خیال در عرفان.. ۸۷
عالم خیال (عالم مثال) از نظر شارحان غیر مسلمان و خاورشناسان.. ۸۹
خیال منفصل (برزخ ، مثال). ۹۰
برزخ.. ۹۲
برزخ در قرآن: ۹۳
برزخ از نظر ابن عربی.. ۹۴
عما چیست؟. ۹۵
کیفیت استوای الهی بر عرش… ۹۹
چگونگی علو مکان و مکانت: ۹۹
نفس الرحمان.. ۱۰۰
مراتب نفس رحمانی.. ۱۰۳
مراتب نفس رحمانی از نظر برخی شارحان.. ۱۰۴
برزخ اولی در قوس نزول.. ۱۰۷
عالم برزخ بعد از مرگ… ۱۰۸
ارتباط با عالم خیال منفصل.. ۱۰۹
قوه مصوره: ۱۱۰
قوه حافظه. ۱۱۱
فکر. ۱۱۱
عقل.. ۱۱۱
قوه وهم: ۱۱۲
قوه متخیله: ۱۱۳
خیال متصل.. ۱۱۴
رویا و خواب.. ۱۱۵
انواع خواب و واقعه. ۱۱۸
مکاشفه. ۱۲۰
کشف و شهود. ۱۲۱
انواع کشف.. ۱۲۱
شهود. ۱۲۴
الهام. ۱۲۴
وحی.. ۱۲۶
معراج.. ۱۲۸
قاب قوسین چیست ؟. ۱۲۸
عروج به آسمان اول.. ۱۲۹
عروج به آسمان دوم. ۱۲۹
عروج به آسمان سوم. ۱۳۰
عروج به آسمان چهارم. ۱۳۰
عروج به آسمان پنجم. ۱۳۱
عروج به آسمان ششم. ۱۳۱
عروج به آسمان هفتم. ۱۳۱
عروج به سدره المنتهی.. ۱۳۲
عروج به فلک منازل.. ۱۳۲
عروج به کرسی.. ۱۳۲
عروج به مرتبه احوال.. ۱۳۳
عروج به عرش… ۱۳۳
عروج به عما ۱۳۴
نسبت خیال متصل با خیال منفصل.. ۱۳۴
نتیجه. ۱۳۶
منابع.. ۱۳۸

 


عالم
تعریف عالم:
عالم به فتح لام ما سوی ا… را گویند که مشتق از علامت است و جهان وجود را از آن رو عالم گویند که علامت و نشانه وجود است. در یک تقسیم کل بر دو بخش است: یک بخش قدیم که شامل مجردات و عقول و نفوس بعلاوه افلاک و نقوس ناطقه فلکیه و کلیات عناصر و دیگری محدث مانند زمانیات و موالید(قطب الدین شیرازی، ۱۳۸۰،ص۳۹۱)
فلاسفه گویند دو عالم علوی و سفلی است. علمای اصول گویند از عرش تا فرش هرچه هست عالم است.( امام محمد بن عمرالزمختری ،بی تا، ص۱۰۵۳)
پس از این عالم ، عالم دیگر هست که آحاد مدرکات در آن عالم مشتمل باشد بر علومی نامتناهی. چنانکه هر یک از این آحاد چون مدرکات عالم می باشد.
آنچه که از وهم و خیال که از حواس باطن است همه از عالم اول گیریم و معقولات از عالم دوم گیریم(عین اقضاه همدانی ، بی تا ،ص۲۱۵)
بدان که هرچه هست آفریده است به جز حق تعالی از آسمان و زمین و غیره ها آن را عالم نامند و هر جنس را از خلایق عالمی نهند و گویند هجده هزار عالم است. و بدانکه نباید که عالم از این جنس بیرون باشد. یا واجب الوجود باشد یا ممکن الوجود یا ممتنع الوجود( سهروردی ، بی تا،ص ۳۷۸).
ظاهر عالم را خلق گویند که عالم اجسام است و باطن او را امر گویند که عالم ارواح است.بدانکه خدای تعالی چون موجودات را بیافرید عالمش نام کرد. موجودات از وجهی علامت است و از وجهی نامه است . از این وجه که علامت است عالمش نام کرد و از این وجه که نامه است کتابش نام نهاد آنگاه فرمود که هر این کتاب بخواند مرا و علم و ارادت و قدرت من را بشناسد. در آن وقت خوانندگان ملائکه بودند و خوانندگان به غایت خرد بودند و کتاب به غایت بزرگ بود. از جهت عجز خوانندگان نسخه ای از این کتاب عالم باز گرفت و مختصری از این کتاب باز نوشت و آن اول را «عالم کبیر» نام نهاد و آن دوم را عالم صغیر نام کرد. هرچه در آن کتاب بزرگ بود در این کتاب خرد بنوشت بی زیادت و نقصان ( انفسی ، بی تا ، ص ۱۴۲)
بدان که عالم اسم جواهر و اعراض است . مجموع جواهر و اعراض را عالم گویند و هر نوعی از جواهر و اعراض را عالم گویند. عالم که موجود است وجود خارجی دارد در قسمت اول به دو قسمت:
عالم ملک و عالم ملکوت یعنی عالم محسوس و عالم معقول . اما این دو عالم را به اضافات و عبارات به اساس مختلفه ذکر کرده اند:
عالم ملک و ملکوت، عالم خلق و عالم امر، عالم شهادت و عالم غیب، عالم محسوس و معقول مانند این و مراد از این جمله همین دو عالم بیش نیست یعنی عالم ملک و ملکوت
(گوهرین ، ۱۳۸۲،ص.ص۲۴تا ۳۵)
صورت عالم افلاک و اجرام و عناصر همه کروی است و چه شکل کروی بهترین و کامل ترین اشکال است. چنانچه گفته اند: بهترین اشکال شکل متدیر است.
اما عالم به هر ساعت و هر لحظه به یک قرار ثابت نیست و هر چه هست در هر ساعت آن نیست می گردد و هست می شود و از غایت سرعت تجرد فیض رحمانی پندارند که همان قرار است.( شیخ محمود لاهیچی ، ۱۳۷۴،ص ص ۴۹۲و ۴۹۵)
در حکمت الاشراق مجموعه دوم مصنفات این چنین آمده است:
«در این هیچ سخن نیست که مفردات ملک و ملکوت بیست و هشت اند. سخن در آن است که اول عالم ارواح است و بعد از آن عالم اجسام یا اول عالم اجسام است . آنگاه عالم ارواح یا هر دو مجامع است دیگر آنکه اول مرتبه اعلی پیدا آمد و به مراتب ، به مرتبه اسفل رسید. »(سیدجعفر سجادی ، ۱۳۷۳، ص ۴۵۶)
بدان که چون خدای تعالی خواست اجسام را بیافریند بدان دردی ظلمانی نظر کرد. آن دردی بگداخت و به جوش آمد. از زبده و خلاصه آن «دردی» عرش [بیافرید]. [و از زبده و خلاصه آن باقی، کرسی[بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی، آسمان هفتم [ بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی، آسمان اول [بیافرید] و از زبده و خلاصه آن باقی عنصر آب [بیافرید] و از زبده و خلاصه آن «باقی» عنصر خاک [بیافرید] « پس » مفردات عالم ملک تمام شد«پس» مفردات عالم ملک و ملکوت بیست و هشت آمد، چهارده ملک چهارده ملکوت و مرکب سه آمد [جسم] جماد، [جسم] نبات و [جسم] حیوان همچنین مفردات حروف تهجی بیست و هشت آمدند و کلمه سه آمد. « اسم و فعل و حرف» ای درویش!
اما شیخ بهایی بر این عقیده است که عوالم کلی دو است یک عالم خلق است که یکی از حواس پنجگانه ظاهری محسوس است و دو عالم امر است که با حس دریافته نشود ، چون جان و عقل. و از این دو عالم به عالم ملک و ملکوت و عالم شهادت و غیبت تعبیر کنند . ( شیخ بهایی ، ۱۳۸۴،ص ص ۵۲۱،۵۳۰)
در بیان تقسیمات عالم:
در کتب مختلفه تقسیم بندی های زیادی در این مورد آمده است چه از نظر عرفا، چه از نظر فلاسفه مثل سهروردی و ابن عربی. باید گفت که عالم خود به اقسامی تقسیم می شود که عبارتند از:
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم خلق، عالم امر و… ( گل بابا سعیدی ۱۳۸۴،ص ۵۱۱)
عالم انسانی – که جامع جمیع عوالم است.
عالم اجسام – اهل شریعت گویند که خدای تعالی در آن وقت که خواست عالم را که جواهر و اعراض است بیافریند اول چیزی که آفرید جوهری بود و آن جوهر اول گویند. چون خداوند تعالی خواست که عالم ارواح و اجسام را بیافریند به آن جوهر اول نظر کرد آن جوهر اول بگداخت و به جوش آمد، آن چه زبده و خلاصه آن جوهر بود بر سر آمد بر مثال زبده قند و آن چه دروی کدورت آن جوهر بود در بن نشست بر مثال دروی قند خدای تعالی از آن زبده نورانی مراتب عالم ارواح را بیافرید و از آن دروی ظلمانی مراتب عالم اجسام پیدا آمد. ( نسفی،بی تا ، ص ۵۰ )

عوالم اربعه
در مورد عوالم اعتقاد همگان بر عوالم چهارگانه است مراد از عوالم اربعه عالم لاهوت، ملکوت جبروت،ملک و ناسوت و بعضی عوالم خمسه گویند، که عبارت است از عالم علم، عین، جبروت ملکوت ، خلق .
بر طبق تفسیری که شارح گلشن راز از این کتاب در مورد عوالم آورده است نتیجه می گیریم که عوالم به پنج تقسیم می شود. در این کتاب چنین آمده است: بدان که عوالم کلیه پنج است اول عالم ذات که آن را لاهوت و هویت عینیه و غایت الغایات و نهایت النهایات واحدیت گویند. دوم عالم صفات که جبروت خوانند. سیم عالم ملکوت. چهارم عالم ملک که عالم شهادت خوانند. پنجم عالم ناسوت که کون جامع نامیده اند و از این پنج عالم سه عالم اول داخل در غیب اند زیرا که از ادراک حواس بیرون اند و دو عالم آخر داخل شهادت اند چون محسوس به حواس اند.
گفتم که عالم بر دو قسم تقسیم شده: عالم علوی و عالم سفلی
عالم علوی شامل افلاک و ستارگان است که از اثیر تشکیل یافته اند و عالم سفلی شامل اجسام عنصری یا عناصر چهارگانه (آب ، آتش، خاک، باد) می باشد.
عالم سفلی یا عالم عناصر را عالم کون و فساد (= جهان پیدایش و تباهی) نامیده اند زیرا معتقد بودند که عالم علوی، تباهی ندارد. و پیدایش و تباهی، خاص عالم عناصر است. عالم به مفهوم خاص مجموع از یک جنس واحد است . عالم خارجی یا عالم حسی مجموعه اشیایی است که توسط حس درک می شوند و در مقابل عالم درونی است.
عالم درونی مجموع احوال روانی است که توسط شعور، قابل درک است. معتقدین به وجود عالمی غیر عالم جسمانی قائل به عالم روحانی نیز هستند.( بهاءالدین خرمشاهی ،۱۳۶۸،ص۲۳)
دانشمندان اسلامی در تقسیم بندی های خود در بیان این عوالم بر اساس چیزی که از قرآن اقتباس کرده اند این تقسیم بندی را بدست آورده اند:
عالم الغیب و الشهاده و عالم الذر.
در مورد تعداد عوالم اختلاف است که بعضی به چهار عالم و بعضی تا هجده هزار عالم را بیان کرده اند. عالم خلق و عالم امر در قرآن آمده است. عالم شهاده و عالم غیب نیز در قرآن آمده است.
اما در مورد عالم غیب گفته اند عالمی است که از حواس انسان پنهان است و به حس در
نمی آید . غزالی گوید تعداد عوالم بسیار است و هریک از ادراکات برای آن آفریده شده تا انسان توسط آن به یک عالم از عوالم موجودات مطلع شود برای عالم غیب و عالم شهادت نامهای دیگری گفته اند.
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم تکوین، و جهان ازل، جهان طبع و خرد (عالم طبیعت و عالم عقل) و جهان جزئی و جهان کلی برخی میان عالم سفلی ( عالم فرودین ) و عالم علوی (عالم برین) قائل به تفاوت شده اند به نظر آنها عالم سفلی، همان کون و فساد است و عالم علوی مشتمل بر افلاک، عقول، نفوس و اجرامی که در آن است می باشد.
همچنین میان عالم کبیر و عالم صغیر فرق هست عالم کبیر را به مفهوم آسمانها یا به آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست یعنی کل هستی اطلاق کرده اند. برخی گفته اند، عالم کبیر، قلب و عالم صغیر نفس است. کسانیکه انسان را عالم صغیر می دانند گویند: صورت بدن انسان، شبیه صورت عالم کبیر است و در وجودش قوایی نهفته است که دارای افعال متضاد و اعمال مختلف است مانند قوایی که عالم کبیر از آنها بوجود آمده است بابا افضل گوید: دو جهان هست : الف) حقیقت،
ب) مثال
حقیقت اصل است و مثال فرع، حقیقت، جهان کلی است و مثال، جهان جزئی و موجودات عالم جزئی (جسمانی) دارای مقدار و اندازه هستند و موجودات جهان کلی بی کمیت و اندازه است موجودات جهان جسمانی در نفس خود مرده اند و حیات آنها به عالم حقیقت یا عالم عقل بستگی دارد.
سهروردی به چهار عالم قائل است: ۱) عالم عقول و ملائک که در اصطلاح او عالم انوار قاهره است . ۲) عالم نفوس (انوار مدبره) ۳) عالم برزخیان که عالم حس است و عبارتست از عالم افلاک، ستارگان و عالم عناصر ۴) عالم مثال و عالم خیال که در اصطلاح او عالم صور معلقه ظلمانیه و مستنیره است و ارواح اشقیا و سعدا در آن عالم است .( خرمشاهی ، بهاء الدین ، ۱۳۶۸، ص ۲۳)
در عرفان اسلامی عوالم امر ملکوت ، شهادت بدون ماده و مدت بوجود آمده اند مانند عقول و نفوس، عالم ملک و شهادت و با ماده آفریده شده است مانند افلاک و عناصر و موالید سه گانه، معدن، نبات و حیوان.
از نظر عرفان اینگونه است که انسان به اعتبار سعه وجودی و وجدان و مراتب و عالم عین مظهر اسم جامع حقایق وجودی منحصر در پنج مرتبه است که نزد عارفان حضرات خمس نام دارد .

عوالم خمسه
به نظر عارفان حضرت ذات اولین حضرت است چون نسبت عوالم خلقی، غیب مطلق است و نیز از آن به عالم علم حق تعبیر کرده اند. دومین عالم، شهادت است که در مقابل غیب است. سومین عالم حضرت غیبت مضاف است که دو قسم است: الف) عالم نزدیک به غیب مطلق که عالم جبروت، عالم ارواح و عالم ملکوت است.
ب) عالم معقول، عالم نفوس چهارمین عالم، عالم مثال است پنجمین آن حضرت جامع است. برای عالم غیب تحت تأثیر حکمت نو افلاطونی و مکتب تصوف عوالم و نام های دیگر قائل
شده اند. غزالی لوح محفوظ را از عالم ملکوت می داند و عبدالرزاق کاشانی از عالم جبروت
می داند. ملاصدرا مجموع عوالم را سه نوع می داند : عالم عقل، عالم خیال ، عالم حس .
در نظر صوفیه مجموعه موجودات عالم کبر خوانده می شود و انسان که مظهر و جامع جمیع عوالم است عالم صغیر است.
در فلسفه میر داماد عالم موجودات عالم غیب یا امر یا ملکوت یا عقل یا حیات یا نور نام دارد. جوهر ذات انسان از عالم صغیر و کبیر به وجود آمده است و او کل عالم را در خویشتن دارد. به نظر میر داماد، عالم کبیر موجودی ذی شعور ا ست که سرش، افلاک برین و قلبش، خورشید و سایر اندام او مانند اندام انسان است. کلیه مراتب عالم صغیر وکبیر، کتاب خداوند است که هر موجودی کلمه ای از آن است . فیض کاشانی به پیروی از صوفیان نخستین، عالم را هر لحظه در باز آفریده شدن
می بیند که تنها تداومی از آن پیدا است.
تداوم واقعی، عمودی است و میان حق و مظاهر حق می باشد.
به نظر فیض کاشانی عالم به جوی آبی می ماند که گرچه به ظاهر مستمر و قائم به ذات است اما مدام تغییر پذیر است. در نظر فیض، خلقت عالم بدون واسطه تحقق پذیر نیست. هر موجودی تجلی اسمی خاص است . به نظر او عالم که مبتنی بر حضرت است عبارتند از: ۱- ذات الهی که ورای همه تعین ها و تمایز هاست . ۲- حضرت اسماء که مظاهر حق در عالم الوهیت اند. ۳- حضرت افعال
۴- حضرت تصورات و عالم خیال است.(خرمشاهی ،بهاءالدین ، ۱۳۶۸، ص ۲۸)
اما برخی دیگر از عرفا موجودات عالم را به سه قسم تقسیم کرده اند:
عالم ملک، عالم ملکوت، عالم جبروت. «بدانکه ملک مرتبه حسی دارد و ملکوت مرتبه عقلی دارد و جبروت مرتبه حقیقی و به بیانی دیگر «ملک نام عالم محسوسات است و ملکوت نام عالم معقولات و جبروت نام عالم ماهیات است. » و ماهیت را بعضی اعیان ثابته و بعضی حقایق ثابته گفته اند، و این بیچاره (عزالدین نسفی) اشیا ثابته می گوید و این اشیا ثابته و یک چنان که هستند، هستند. هرگز از حال خود نگشته اند و نخواهند گشت .( حلبی، علی اصغر ،۱۳۷۷،ص۵۳۰)

معنای عالم در فلسفه:
در اصطلاحات فلسفی کلمه عالم به آن موجود یا موجوداتی اطلاق می شود که از نظر مراتب کلی وجود درجه خاصی را اشغال کرده اند، به طوری که محیط و مسلط بر همه مادون خود و محاط مافوق خود است طبق این اصطلاح ، همه اجسام و جسمانیات با اینکه اجناس و انواع متعددی هستند، یک عالم به شمار می روند. زیرا هیچ نوعی از این انواع و هیچ جنسی از اجناس احاطه وجودی بر انواع و اجناس دیگر ندارند.
عالم به اعتبار مراتب کلی وجود به سه عالم کلی تقسیم می شود:
عالم عقلی، عالم مثال و عالم مادی.
به دو صورت که خلق الهی یا مادی است و یا مجرد و مجرد یا مجرد عقلی است یا مجرد مثالی. منظور از خلق مادی خداوند، عالم ماده و مادیات است و منظور از مجرد عقلی، عالم عقلی و منظور از مجرد مثالی عالم مثال است. اما عالم مادی عالمی است که صور موجود در آن ذاتا و فعلا به ماده تعلق دارند و قهرا آثار مادی را نیز دارند. ( طباطبائی ، بی تا، ص ص ۳۱۴و ۳۲۲)
در اصطلاح فلسفه از عالم عقلی به عالم جبروت تعبیر می کنند و از عالم مثال به عالم ملکوت عالم برزخ، عالم مقدار، عالم صور مقداری، عالم مثل نوریه، عالم مثل معلقه و امثال آن تعبیر
می کنند.(کرجی ،علی ، ۱۳۸۱،ص ۱۷۷)
اما از عالم مادی به عالم ناسوت، عالم اثیر، عالم اتفاقات، عالم اجرام، عالم اجسام، عالم بوار عالم استحالات و حرکات، عالم حس، عالم شهادات، عالم کون و فساد، عالم ملک و امثال آن تعبیر
می شود.

انواع عالم
از نظر مفسران و فلاسفه و عرفا به دسته های مختلفی تقسیم می شود که در صفحات گذشته ذکر آنها به طور اجمال آمده است. اما در بیان انواع عوالم باید گفت که عوالم به عالم انسانی و اجسام و عوالم اجمال و برخی هم عوالم غیب و شهود را ذکر کرده اند که در صفحات آینده به طور مختصر بحث در مورد آن خواهیم پرداخت.
عالم انسانی – که جامع جمیع عوالم است.

عوالم اجمال
بدان که همه آن موجودات بالقوه را که در عالم عدمند به اسامی مختلفه ذکر کرده اند: عالم عدم و عالم ماهیات و عالم اجمال و…( نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ۳۲۷)
جسم و روح از نطفه پیدا آمدند و موجود گشتند و همه چیز در نطفه پوشیده مجمل بود و آن جمله در روح ظاهر گشتند و مفصل گشتند. از عالم اجمال به عالم تفصیل آمدند.

عالم امر (ملکوت)
آنچه از حق ایجاد شود بدون سبب، عالم ملکوت
عالمی است که بی ماده است موجود گشته باشد همچو عقول و نفوس این عالم را عالم ملکوت و عالم غیب نیز خوانند.
عالم ملکوت و عالم غیب است و آن عالم روح و روحانیات است که آن به امر حق و بدون واسطه ماده و مدت ایجاد شود
عالم امر عبارت از چیزهایی که مساحت و مقدار را به وی راه میباشد.( خدیو، حسین،۱۳۶۱،ص۱۲)
عالم امر عبارت از عالمی ا ست که مقدار و کمیت نپذیرد و اسم امر بر عالم ارواح از آن معنی افتاد که به اشارت «نن» ظاهر شد بی توقف زمانی و بی واسطه ماده.
عالم امر عبارت از چیزهایی است که مقدار کمیت را بدو راه نباشد و مراد طایفه دیگر از عالم امر، هر موجودی باشد که از حق تعالی به مشافهه امر عزیز صادر شود که سبب دوم است به اضافه با وجود مطلق و سبب اول است با موجود مقید و هم اول مبدعات باشد (مقامات کاملین حاشیه الشعه اللعمات ص۱۴۷ ).( گوهرین ، سید صادق، ۱۳۸۲،ص.ص ۲۹تا ۳۰)
بر عالمی اطلاق می شود که وجودش بدون مدت و ماده است مثل عقول و نفوس.
(گل بابا، سعیدی، ف ۱۳۸۴،ص۵۱۳) .
عالم ارواح و عالم ملائکه آنچه موجود شده بدون سبب، عالم امر گویند و گاه به جای عالم ملکوت عالم امر گویند.(گوهرین ، سید صادق، ۱۳۶۲،ص ۲۷۲)

عالم ملکوت
به عالم ملکوت عالم امر نیز گویند.
عالم نا محسوسی که اصل و اساس عالم محسوس ملکوت است. (سجادی ، سید جعفر، ۱۳۸۴، ص ۳۰)
در اصطلاح صوفیه عالم ارواح و عالم غیب و عالم معنی را گویند ونیز مرتبه صفات را جبروت و مرتبه اسماء را ملکوت گویند ( سعیدی ،گل بابا ، ۱۳۸۴)
عالم ملکوت عالم باطن را گویند و عالم ملک عالم ظاهر. عالم مجردات را عالم ملکوت گویند.
اما ملکوت در لغت به معنای پادشاهی پروردگاری و تصوف و عالم فرشتگان است و به اصطلاح صوفیان عالم غیب است و در بعضی از رسایل تصوف مسطور است که ملکوت مقام عبادات فرشتگان است یعنی طاعت و عبادت بی قصور فتور حاصل شود چنانکه مقام عبادت ملائکه است.( پادشاه محمد ، ۱۳۳۵،ص۱۰۲۵)
ملکوت عالم غیب مختص به ارواح و نفوس است.
در اصطلاح صوفیان صفات است به طور مطلق و بر صفات الهی نیز تخصیص دهنده و تخصیص بر صفات الهی از قبیل اطلاق مطلق است بر فرد کامل و نیز ملکوت را بر عالم مثال هم اطلاق کرده اند.عالم غیب است.
بدانکه افعال خدای تعالی دو قسم است: ملکی و ملکوتی.
این جهان و هرچه در این جهان است ملک خوانند و آن جهان و هرچه در آن جهان است ملکوت خوانند. تا ملک نشناسی و واپس نگذاری به ملکوت نرسی ای عزیز. چندان سلوک می باید کرد که از ملک به ملکوت رسی و از ملکوت اسفل تا به ملکوت اعلی برسی چندان سلوک می باید کرد. ( عیسران عفیف ، بی تا ، ص ۲۱۵)
ملکوت سایه و عکس جبروت است و ملک سایه ملکوت ای دوست.
عالم ملک دیدی و عجایب آن ، باش تا عالم ملکوت نیز بینی و عجایب آن. تو که عالم ملکوت ندیده باشی از علم الهی خود چه خبر داری( عیسران، عفیف ، بی تا ، ص ۳۰۶).
مراد از عالم ملکوت عالم غیب است و عالم مجردات است و بر دو قسم است: یکی ملکوت اعلی که عالم مجردات محضه باشد و دیگر ملکوت اسفل که عالم صور مقداری است.( سجادی ،سید جعفر، ۱۳۴۱،ص۳۴۹٫۳۵۰)
ملکوت در اصطلاح صوفیه عالم ارواح و غیب و جبروت، عالم انوار و لاهوت و عالم شهادت هم گویند. بعضی گفته اند هر شی از اشیا را سه مرتبه است: ۱- ظاهر که ملک خوانند ۲- باطن که ملکوت نامند ۳- جبروت که حد فاصل است و بالاخره عالم ملکوت عالم صفات است به طور مطلق برخی از ترکیبات: نور ملکوت، فوایح ملکوت، شاخصار ملکوت، ملکوت اعلی و ملکوت اسفل
محی الدین ابن عربی درباره ملک و ملکوت چنین عقیده دارد «فی معرفه منزل من فرق بین عالم الشهاده و عالم الغیب و هو من الحضره المحمدیه و العالم عالمان ما ثم الثالث: عالم یدرکه الحس و هو المعبر عنه بالشهاده و عالم لا یدرکه الحس و هو المعبر عنه به عالم الغیب فان کان مغیباً فی وقت و ظهر فی وقت للحس فلا نسیمی ذلک غیبا و انما الغیب ما لا یمکن أن یدرکه الحس لکن یعلم بالعقل اما بالدلیل القاطع و اما بالخبر الصادق و هو ادراک الایمان فالشهاده مدرکها الحس و هو طریق الی العلم ما هو عین العالم و ذلک یختص بکل ما سوی الله ممن له ادراک حسی و الغیب مدرکه العلم غیبه».( ابن عربی ، محی الدین ،۱۴۱۵-۱۹۹۸)
عالم مجردات را بطور مطلق عالم ملکوت گویند.
و هرکه را عقل به نور شرع روشن شود، به بصیرت موید گردد و بر ملکوت اطلاع یابد و به مکاشفه ارباب بصائر اختصاص یابد بعضی گفته اند عقل بر دو نوع است: اول عقلی که جهت هدایت است و در دل جای دارد و آن خاص مومنان و موقنان است، دوم عقلی که در دماغ جای دارد با اولی تدبیر امر دنیا.
بدان که مبدأ عالم ملکوت عقل کل آمد و ملکوت باطن جهان باشد. ظاهر جهان را ملک خوانند باطن جهان را ملکوت به حقیقت هر چیز جان آن باشد که آن چیز بدان قائم باشد و ملکوت هر چیز مناسب آن باشد. ملکوت آسمان مناسب آسمان و ملکوت زمین مناسب زمین.
اکنون بدان که عقول ونفوس و طبایع را عالم ملکوت می گویند.
ملکوت عالم غیب است یعنی ملکوت عالم عقلی است و عالم ملکوت در جنب عالم جبروت مانند قطره و بحری است.
ملکوت را بر عالم مثال هم اطلاق کرده اند.
و غزالی در مورد ملکوت اینچنین آورده است که:
« و عجیب تر آن است که از درون دل روزنی گشاده است به ملکوت آسمانها چنانچه از بیرون دل پنج دروازه گشاده است به عالم محسوسات که آن را عالم جسمانی گویند، چنانکه عالم ملکوت را عالم روحانی گویند.( خرمشاهی ،بهاءالدین ، ۱۳۷۶، ص ۱۹۴)
بدان که حقیقت ملکوت هرچیز جان آن چیز باشد که آن چیز بدان قائم باشد و ملکوت هر چیز مناسب آن چیز باشد. ملکوت آسمان مناسب آسمان و ملکوت زمین مناسب زمین اما ملکوتیان جمله بر دو قسمت است قسمتی از قبیل عالم ارواح است که آنهم بر دو قسمت علوی و سفلی است. علوی چون ارواح انسان و ملک و سفلی چون ارواح جن و شیاطین و حیوان- قسمتی دیگر از قبیل عالم نفوس است و آنهم بر دو نوع است: علوی و سفلی، نفوس سماوی از نفوس کواکب و افلاک و بروج و سفلی چون نفوس اجسام زمینی. پس جمله آفرینش بر دو نوع منقسم است: ملک و ملکوت و آن را خلق و امر هم گویند( گوهرین ، سید صادق ، ص ۱۷۴).
ملکوت نمودار جبروت است و ملک نمودار ملکوت تا از ملک استدلال کنند به ملکوت و از ملکوت استدلال کنند به جبروت و اگر گویند که ملکوت آینه جبروت است هم راست باشد از آن جهت که ملکوت در جبروت جمال خود را ببیند و اسامی خود را مشاهده کند.
ای درویش، به نزدیک اهل شریعت و اهل حکمت، ملک عالم محسوس است و ملکوت عالم معقول است، و جبروت ذات و صفات واجب الوجود و به نزدیک اهل وحدت ملک محسوسات اند و ملکوت معقولات اند و جبروت عالم اجمال(فلسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۱۷۴).
اهل ملکوت صورت عقلی دارند و اهل جبروت صورت حقیقی دارند خدای تعالی ملک را بر صورت ملکوت آفریده و مظهر صفات ملکوت گردانیده و ملکوت را بر صورت جبروت آفریده است و مظهر صفات جبروت گردانیده.
و از اینجاست که اهل جبروت بر ملکوت عاشق اند، و اهل ملکوت بر ملک هم عاشق. از جهت آنکه اهل جبروت در ملکوت جمال خود را مشاهده می کنند و اهل ملکوت در ملک هم جمال خود را می بینند و صفات خود را مشاهده می کنند( نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۲۲۲).
ای درویش هیچ شک نیست که در عالم کارکنان هستند و به فرمان خدا کار می کنند و این کارکنان را ملائکه می خوانند و می گویند ک عالم ملائکه عالم ملکوت است و عالم اجسام عالم ملکی است و هیچ شک نیست که عالم اجسام جانی دارد و فعل اجسام و نشو و نمای اجسام و حس و حرکت اجسام از آن جان است ، جان هر چیز ملکوت آن چیزی است. ( گوهرین ، سید صادق ، ۱۳۸۳)
ملکوت در نظر صوفیان عالم غیب است و تمام فرشتگان، نسفی گوید ملکوت عالم عقل است و غیب یا ملک جسم عالم مشهود است و ملکوت جان و روح آن یا ملک و ملکوت عالم بالفعل اند. جبروت عالم بالقوه. عالم ملک آینه تمام نمای عالم جبروت عالم ملکوت آینه تمام نمای عالم جبروت و هریک از عوالم در عالم پایین تر از خود منعکس و جلوه گر است. بنابراین اساس و مبنای عالم ملک و شهادت بر عالم ملکوت نهاده شده است و اساس عالم ملکوت هم بر عالم جبروت. و این نکته را از قول حضرت جعفر صادق (ع) نقل می کنند که فرمود: « ان الله تعالی خلق الملک علی الملک علی مثال ملکوته و اسس ملکوته علی مثال جبروته، یستدل بملکه علی ملکوته و بملکوته علی جبروته».(نسفی ، عزیزالدین ، بی تا ، ص ۲۲۲)


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه معارف اسلامی - عالم و اقسام آن

خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

اختصاصی از اس فایل خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع


خرید و دانلود پایان نامه  کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

پایان نامه  کارشناسی معارف

موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

 

در این مقاله از ابتدا می خواستیم که زندگی امام علی(ع) را بررسی کنیم، ولی از آنجایی که می‌بایست موضوعی انتخاب شود و و متناسب با آن بحث شود، سعی کردیم به بیان اخلاق توأم با ارزش ها آن هم در رفتارهای سیاسی امام مثلا در فصل اول، نقش وی در زمان رسول خدا و سیاست آن زمان و یا در فصل دوم رفتار امام علی در واقعه ی سقیفه و خلفای سه گانه و در فصل سوم خود حکومت امام، که می‌بایست با توجه به آن زندگی امام علی(ع) را مرور کنیم، بپردازیم. همچنین هدف و انگیزه دیگر ما از بررسی رفتارهای سیاسی امام ، این بود که این موضوع، موضوعی پر بار و متناسب با جهان امروز می باشد و نقش علی (ع) در سرنوشت امت و رفتارهای سیاسی ایشان، افق های سیاسی بسیاری را بر روی همه ی افراد جامعه، در امروز و فردا و در داخل دستگاه حکومت و یا خارج آن، می گشاید. در مورد استفاده ی ما از قرآن و نهج البلاغه می توان گفت که بیشتر از قرآن در وقتی که در فصل اول راجع به حقیقت امام و شخصیت حضرت بحث می کردیم، استفاده کرده و از مقولات اخلاقی و سیاسی نهج البلاغه نیز بیشتر از سایر قسمت های این کتاب شریف، به خصوص در مورد عملکرد امام با دشمنان سه گانه ی دوران حکومتش در این تحقیق، استفاده شده است. هدف نهایی هم این بود که بعد از مرور سه فصل زندگی حضرت که متناسب با آن ما سه فصل اول خود را آوردیم، در آخر ثابت شود که علی(ع) دارای سیاستی پیوند خورده با ارزش ها داشت و اینکه آن ارزش ها کدامند؟ باید خواننده این مقاله را بخواند و به طور پراکنده آن ارزش ها را بیابد، هر چند به طور فشرده ارزش ها در قسمت جمع بندی و نتیجه گیری این تحقیق نه به صورت موردی بلکه در قالب متونی مثلا «یک پیام برای سیاستمدار» امروز آورده شده است.

 همان طور که گفته شد چون سه فصل زندگی امام علی(ع)، وحدت و مکتب و عدالت بود. ما سه فصل خود را بر شعار این سه اصل بنا نهادیم. و در فصل اول پس از گفتن یک سری از مقدمات واجب و توضیحاتی پیرامون شخصیت امام علی(ع) که نحوه ی شکل گیری مکتب امام را می رساند، به نقش امام در سیاست های زمان پیامبر و نقش اساسی وی در آن زمان نیز اشاره ای کردیم که تا اوایل فصل دوم نیز این بحث طول کشید. در فصل دوم و سوم نیز سعی شد که متناسب با شعار وحدت و عدالت که بزرگترین ارزش های سیاسی امام در دوره قبل از خلافت خود و در هنگام حکومت خود بودند، ارز ش های سیاسی را تا جائیکه در توان داشتیم بسط دهیم. ما از آوردن بخش اول این مقاله که به ظاهر ربطی به موضوع ما و ارزش های سیاسی ندارد، چند دفاع داریم. اول اینکه در کنار بحث های پیرامون امام علی(ع) و شخصیت وی و اثبات امامت و ... ما کاملا به رفتار امام علی(ع) در زمان پیامبر و سیاست‌های وی و نقش علی(ع) در آن اشاره داشته ایم. و دوم اینکه آیا خواننده‌ای که امام علی(ع) را نشناسد از خود نمی پرسد که علی(ع) که این همه شگفتی در عرصه ی حیات خویش نثار جهانیان کرد، چگونه و توسط چه کسی شخصیتش شکل گرفته است ؟ این همه ارزش از کجا در وجود این چنین انسانی نمودار شده است؟ از پاسخ به این سئوالات هم که بگذریم به عنوان مقدمه و رابطه منطقی بین مطالب و حسن نوشته و زیبایی آن هم که شده باشد، می بایستی شخصیت علی(ع) را کاملا بررسی نماییم. وقتی راجع موفقیت سیاستمداری در تاریخ بحث می کنیم، اول می رویم سراغ مکتب و تحصیلات وی، حال چگونه راجع به بزرگ ترین سیاستمدار تاریخ بدون توجه به مکتبش حرف بزنیم؟! در هر حال خواننده محترم می تواند در صورتی که می خواهد متن را کاملا مطابق با ارزش ها در سیاست ببیند، حواس خود را بیشتر بر روی فصل دوم به بعد متمرکز کرده و توضیحات پیرامون شخصیت علی(ع) و یک امام را مقدمه تلقی نماید. در آخرین فصل نیز هدف و انگیزه ی ما بررسی ارزش های سیاسی نه به طور پراکنده که در تحقیق موجود است، بلکه به صورت اختصاص در یک بخش، در جهان امروز است.

 

این تحقیق در 4 فصل تنظیم شده که مباحث زیر را در بردارد :

 

فصل اول: پیرامون علی(ع)

فصل دوم: گنج خفته

فصل سوم :حکومت خیر


فصل چھارم: دیروز ،امروز، فردا

 

 

 

این فایل با فرمت word و در253 ص تنظیم گشته است.


دانلود با لینک مستقیم


خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

دانلود پایان نامه رشته الهیات و معارف اسلامی با عنوان راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

اختصاصی از اس فایل دانلود پایان نامه رشته الهیات و معارف اسلامی با عنوان راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته الهیات و معارف اسلامی با عنوان راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید


دانلود پایان نامه رشته الهیات و معارف اسلامی با عنوان راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید

فرمت فایل: word (قابل ویرایش)

تعداد صفحات: 200

 

 

 

 

 

 

«چکیده»

بحث ثبوت هلال ماه از مباحثی است که همه انسانها به نوعی به آن نیاز دارند. شریعت مقدس اسلام نیز برخی از اعمال و عبادات را معلّق به ثبوت هلال ، نموده است.

مهمترین عامل تعیین کننده در رؤیت هلال و آغاز ماههای قمری، افق است ، هر نقطه ای روی کره زمین افق مخصوص به خودش را دارد.بر این اساس معیار متخصصین دینی و فقهای عظام در رؤیت هلال بر اساس افق مشخص می شود.

بیشتر فقها ، رؤیت هلال ماه را در هر شهری ، تنها برای مردمان همان شهر و ساکنان روستاها و شهرهای نزدیک به آن معتبر     می دانند.

دیدن هلال و ثابت شدن ماه در سرزمینی برای دیگر سرزمینها کافی است و می توان با دیدن هلال و ثابت شدن ماه در هر سرزمینی از کره زمین روزه گرفت، یا روزه گشاد.

شماری از باورمندان این دیدگاه می گویند: ماه اگر در سرزمینی ثابت شد، سرزمینهای را در بر   می گیرد که در شب، سرزمینی که در افق آن هلال دیده شده ، یکسان باشند،هر چند این یکسانی در پاره ای از شب باشد.

برخی از مجتهدین ،‌حکم حاکم را نیز برای پذیرش دیده شدن هلال  کافی می دانند. هر چند که حاکم شخصاً ‌ندیده باشد و از راههای دیگر برایش یقین به رؤیت هلال حاصل شده باشد. .البته از نظر منجمین و به تبع آن برخی نرم افزارها پیشرفته نجومی هم که از لحاظ صحت و دقت تجربه شده باشد و اصطلاحاً اطمینان به رؤیت یا عدم رؤیت هلال ایجاد کند از نظر برخی  مراجع برای اثبات رؤیت یا عدم رؤیت هلال کافی است.

واژگان کلیدی :

«هلال ،‌رؤیت ، محاق ،‌تعمیم ، گواهان ، بیّنه ، حاکم ، افق»

 


این تنها بخشی از متن پژوهش حاضر با عنوان موصوف (بنحو نمونه) می باشد. جهت دسترسی به ادامه مطالب و متن کامل، می توانید از طریق زیر آن را با 50 درصد تخفیف در پرداخت، دانلود آنی نمایید...


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته الهیات و معارف اسلامی با عنوان راههای اثبات هلال در فقه مذاهب خمسه با تکیه بر نجوم جدید