اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد خیارات

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق کامل درمورد خیارات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد خیارات


دانلود تحقیق کامل درمورد خیارات

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 14

 

خیارات

خیارات از لحاظ سمت به سه دسته تقسیم می شوند:

1- خیاراتی که مهلت دارند که سه تا هتند مجلس جبران شرط که.

2- خیاراتی که مدت مدار نزولی فوری هستند یعنی صاحب خیار فوراً باید فسخ کند اگر نکند خیار ساقط می شود فوری بودن تصریح کاری می خواهد که اخبار رویت تخلف از وصف 415 خیار غبن 2420 عیب 4435 تدمیس 440.

3- خیاراتی که مدت ندارند و فوری هم نیستند یعنی تا یک زمان نسبتاً طولانی تر از خیارات فوری که مدت معین می کند. 1- خیار تأخیر شن. 2- خیار قباض صفقه 3- خیار تخلف شرط 4- خیار تفلیس 5- خیار تعذر تسلیم.

خبار حیوان 298. اگر میع حیوان کلی باشد خیار حیون دیگر نیست. در بیع کلی خبار حیوان نداریم.

نکته: در بیع کلی خیار عیب و رویت و تخلف از وصف نیست و همچنین خیار تخلف از شرط صفت.

خیار تأخیر شن 2-4 جایی است که بیع و شن هر دو مالند نه بامع بیع را ادامه نه مشتری شن را داده 3 روز هم از تاریخ می گذرد وسیع هم کلی نیست. در اینجا بعد از سه روز خیار تأخیر دارد. مثال یک ماشین به m2 به شما فروختم ماشین حال است و ثمن مال است و من ماشین را ندادم شما هم سه روز است رفتی و عشق را ندادنی من خیار تأخیر عشق بوجود می آید و من حق فسخ دارم. این خیار بعد از سه روز بوجود می آید.

بنظر دکتر مبنای خیار تأثیر شن 2 چیز است: 1- قاعهده تلف مبیع قبل از قبض 2- مانده حق حبس یعنی اگر این 2 چیز باشد خیار بوجود می آید. یعنی چرا من خیار فسخ دارم. زیرا اگر ماشین بمکاند و تلف شود به ضرر بایع است. و چون پولش را نگرفته حق حبس دارد. پس بخاطر هر دو قاعده فوق بایع بعد از سه روز این خیار را دارد.

* تعارض 2 ماده 421 و 478 و مبنای اکثر خیارات ضرر است. چرا مشتری خیار مبنی دارد بخاطر هم هست و وقتی فرد خود از بین می رود خیار هم از بین می رود ولی فقط در این مورد اختلاف دارند. اگر می گویند خود از بین برود خیار از بین نمی رود و بعضی می گویند اگر خود از بین برود خیار از بین می رود. مثال من یک ماشین دارم شما می خواهید بخرید می گویم m 5 و ارزش مالی آن m4 است. شما m5 و ارزش اصلی آن m4 است. شما m5 می دهید. ماشین را می خرید پس بخاطر خیار غین مال من m1 به شما پس می دهم حال شما خیار دارید؟ ماده 421 گفته خیار از بین نمی رود.

بنظر دکتر ین ادعا دو ماده باید گفت چون ماده 421 خلاف اصل است باید تفسیر شود و فقط محدود به خیار معین شود ولی چون ماده 478 موافق اصل است باید تفسیر موصع شود آنهم از 2 جهت: 1- این ماده در عقد اجاره است باید به سایر عقد هم سایت کند. 2- ماده در مورد خیار عیب است باید به سایر خیارات گسترش می دهیم بجز غبن.

خیار تبعیض صفقه: 441 هر عقدی دارای سه رکن است رکن اول اراده در رکن هم مورد معامله رکن سومر جهت معامله هر عفدی که باطل است بایه یکی از این سورکن اشکال دارد. بطلان عقد یا بر می گردد به اراده یا مورد یا جهت بحث ما بطلانی است که مستند است به مورد معامله چند امر وجود دارد که عقد باطل است بدلیل موردش: 1- موجود نبودن مورد معامله 2- ماهیت نداشتن مورد معامله 3- مبهم بودن مورد معامله  4- متدور الشالیر نبودن مورد معامله 5- مستحق لاغیر بودن مورد معامله.

در خیار تبعیض صفحه کل عقد باطل است بدلیل مورد معامله. بخش از عقد باطل و بخشی از عقد صحیح است خیار در قسمت صحیح است. یعنی عقد صحیح را فسخ می کند.

مثال من با ماشین به سمت می فروشم یکی از مال خودم یکی از مال دوستم و معامله فروش دارد می کند. پس معامله آن ماشین باطل است. پس معامله نسبت به ماشین من صحیح است و نسبت به ماشین دوستم باطل است نسبت به معامله. س مشتری حق فسخ دارم که ماشین خودم را پس بدهد.

نکته 1- مشهور خیار تبعیض صفحه فقط مال جایی است که بخشی از معامله باطل است ولی دکتر می گوید نه تنها خیار تبعیض صفحه مال بطلان بخشی از بیع است شامل انحلال بخشی از بیع هم می شود هم اجرا می شود که این سه مورد است, 1- انفساخ 2- فسخ 3- اخذ به شفعه

1- انفساخ: هرگاه معامله ای صحیحاً مستعد شود و پس از بخشی از معامله منفسخ شود بدلیل مورد طرف دیگر خیار تبعیض صفقه دارد.

مثال: من 2 ماشین به شما می فروشم. قبل از تسلیم یکی تلف می شود با مثال بالاخ فرقی ندارد. پس خیار تبعیض صفقه داریم. کاری نداریم به چه سبب فقط معامله دو تکه شده.

2- فسخ: من به شما یک ماشین می فروشم و یک گوسفند. شما می توانید سه روز گوسفند را پس دهید. شما خرما گوسفند را پس می دهید و فسخ می کنید من بایع خیار تبعیض صفنه دارم برای ماشین.

3- اخذ به شفقه: 2 نفر در یک زمین شریک هستند یکی شان سهم اش را بعلاوه یک تراکتور می فروشد به یک نفر خریدار زمین و تراکتور خریده. حال شریک دیگر نیست به زمین اخذ به شفعه می کند پس خریدار تراکتور را پس از می ده و از خیار تبعیض استفاده می کند. خیار تبعیض صفته جایی است که معامله بدلیل موضوع 2 تکه می شود طرف که ضرر کرده حق فسخ دارد.

معاوضه:

1- معاوضه به بیع خیلی شبیه است. تشخیص از بیع بستگی به قصه طرفین دارد یعنی اگر طرفین مالی را با مال دیگر معادله کنند بدون اینکه هیچکدام ارزش و معیار سنجش آن یکی باشد معاوقه می شود. ولی اگر 2 نفر دو مال را معاوضه کنند که یکی میار ارزش آن دیگری است این می شود بیع کسی که بیع را می دهد ارزش معادلش می گیرد و کسی که شمن می دهد یک ارزش می دهند که معادلش را بگیرد. بزار تشخیص قصد طرفین سراغ صهف می دهیم و عرف می گوید مبادله کالا به کالا معاوضه و مبادله کالا به پول بیع است.

2- بعضی معتقدند در معاوضه خیار نیاز نیست زیرا معاوضه طرفین به ارزش دو سال  کاری ندارند ولی بنظر دکتر ایت درست نیست و اصولاً در معاوضه خیار غین هست مگر اینکه ثابت شود واقعاً طرفین به ارزش 2 مال نظر ندارند و فقط می خواهند رفع احتیاج کنند.

* خیاطبن عقود معرض است.

اجاره 1- در ماده 478 در اجاه در خیار عیب ارزش نیست. هر جا خیار عیب است مگر اجاره 2- ماده 494 اجاره وقتی تمام شود 2 حالت دارد ک حالت استبت که مستأجر بدون ازن می نشنید. منظور از اینکه مستأجر با ازن می نشیند استبت که مستأجر به تعرفش ادامه می­دهد و موجر چیزی نمی گوید. در اجاره بعد از مدت موجر باید سراغ مستأجر برود وقتی نرود یعنی ازن داده و منظور از بدون اذن است که مالک گفته بلند شود و مستأجر بلند نشده که از این تاریخ مستأجر در حکم خاصت است.

3- ماده 501= طبق ماده 428 در اجاره اگر سمت ذکر نشود باطل است. در ماده 501 گفته اگر مدت معین نشود ولی ماده الاجاره از قرار روز یا ماد یا سال معین شود اجاره برای آن مدت صحیح است یعنی برای یک ماه و یکسال مال آنچیزی که در این مدت می دهد در اینجا ماهیت آن چیزی که مستجر می دهد اجرت المثل و استثناً میزانش برابر اجرت المثل است. ارزانی که موجر گفت بلند شد و مستأجر بلند نشد متسأجر باید اجرت المثلی بدهد به نرخ روز.

امانت: این شخصی است که مال غیر را با مجوز در اختیار دارد و اگر تقصیر نکته و مال تلق یا ناقص شود مال نیست امانت تقسیماتی دارد. 1- امانت تقسیم می شود به امانت مالگانه و امانت شرعی یا قانونی. امانت بایگانه یعنی مالک خودش باید به خودش مال را به امین میدهد مثل ودیعه های به عاریه اجاره و گالت. ولی امانت شرعی و قانونی جایی است که برضامت مالک نیست مثل ولی و قیم که رضای مالک شرط نیست و قانون آنها را امین تشخیص داد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد خیارات