اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت جامع و کامل درباره آزادی بندگی و هدف زندگی

اختصاصی از اس فایل پاورپوینت جامع و کامل درباره آزادی بندگی و هدف زندگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاورپوینت جامع و کامل درباره آزادی بندگی و هدف زندگی


پاورپوینت جامع و کامل درباره آزادی بندگی و هدف زندگی

فرمت فایل : power point  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد اسلایدها 52 اسلاید

 

 

 

 

 

 

 

بخشی از اسلایدها :

  1. خداوند از خلقت ما هیچ هدفی ندارد، چرا

معنای هدف:

  انگیزه یعنی عامل و محرک فاعل برای انجام کار که نقصی را جبران کند.

هدف، مختص موجودات ناقص است.

خداوند نقص ندارد ← خداوند هدف ندارد

 

  1. خلقت، تجلی ذات خداوند است، آیا حساب و کتاب، نظم و حکمت دارد؟

 

خداوند: خالق حکیم      خلقت بر مبنای حکمت و نظم

 

سوال:  چرا ما این حکمت را درک نمی کنیم و از کمبودها و

         نقصان ناراضی هستیم؟

 

vمثال 1) برج ساز
vمثال 2) نویسنده کتاب ارزنده
v

پاسخ: قرآن از ما می خواهد که نگاه کلی داشته باشیم و سرمان را بالا بگیریم

         و به آسمان و زمین و همه آنچه خلق شده،  نگاه کنیم.

 

 

  1. راه رسیدن به این هدف چیست؟

 

«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» (ذاریات/56)

qامام صادق (ع): العبودیه جوهره کنهها الربوبیه
q«عبودیت، گوهری است که ظاهرش بندگی و نهایت و باطنش آخرین مقصد و هدف آن ربوبیت (خداوندگاری، تسلط و صاحب اختیاری) است»

 

  1. عبودیت چطور انسان را می تواند خدایی کند؟

 

v با قرب به خدا

     اقسام قرب          قرب مجازی: محبوبیت نزد بزرگان

                                  قرب حقیقی: مکانی و وجودی

 


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت جامع و کامل درباره آزادی بندگی و هدف زندگی

دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

اختصاصی از اس فایل دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند


دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟
فایل ورد و قابل ویرایش
در 219 صفحه


مقدمه
چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟
این نخستین و اصلی‌ترین پرسش پایه‌گذار نوشتار حاضر است که تلاش برای شرح و بسط و نیز یافتن پاسخی متناسب با آن، بندبند و بخش بخش این نوشته را شکل می‌دهد: اهمیت آزادی‌های فرهنگی بر چه مبنایی استوار است که آنرا شایستة تضمین و تامین حقوقی می‌‌نماید، چه مبنایی این آزادی‌ها را به قلمرو جاودان آزادیهای اساسی وارد می‌کند و چرا این آزادی‌ها به عنوان مساله‌ای برای نظام حقوق اساسی و در بطن آن مطرح می‌شوند؟‌ بنابراین پرسش از اهمیت و جایگاه آزادی های فرهنگی، مساله اساسی این نوشتار است با ابتناء بر این پیش فرض که اساس اهمیت آزادیهای فرهنگی را می توان در دو مبنای ارزش جستجو کرد: نخست در خود ارزش ذاتی آزادیهای فرهنگی و دیگری در ارزش کارکردی آن یعنی ارزشی که برای دیگر مقوله‌ها دارد که این مقوله‌ها عبارتند از «حوزة عمومی» و حقوق اساسی، و این ارزش‌ ها مبنای اهمیت صیانت از آزادی‌های فرهنگی قرار می‌گیرند. از این روی پرسش اصلی، خود به سه پرسش دیگر تقسیم می‌‌شود:
پرسش نخست از ارزش ذاتی آزادی‌های فرهنگی است و اینکه اساساً آزادی‌‌های فرهنگی چه سرشتی دارند و چه مبنای نظری پشتیبان آنهاست، در چه چهارچوبی جای می‌گیرند و آیا در اصل چهارچوبی به نام «آزادی‌های فرهنگی» وجود دارد؟ فرهنگی بودن این آزادی‌ها به چه معنای و اساساً ارتباط میان فرهنگ و حقوق اساسی چه می‌تواند باشد؟ فرهنگ که عرصه‌ای گسترده، باز و بی مرز در علوم انسانی است و حقوق اساسی که عرصة قطعیت حقوقی. فرهنگ که عرصه معناست و حقوق اساسی که عرصة شکل و چهارچوب،‌ اما در اصل،‌ انگیزه اصلی این پرسش از آزادی‌های فرهنگی چگونه شکل یافت و چگونه این آزادی‌ها به عنوان یک «مساله» مطرح گشتند؟ رابطه میان مردم و حکومت در بخش فرهنگ جامعه چه می‌تواند باشد وحقوق اساسی چگونه این رابطه را تنظیم می‌کند؟ این آزادی‌ها در کدام دسته از نسلهای آزادی‌های بشر قرار می‌گیرند و آیا مقوله‌‌ای به نام «حق فرهنگی» قابل تصور است؟ سرانجام اینکه که امین آزادی‌ها، فرهنگی محسوب می‌شوند و به چه کار می‌آیند؟
در پرسش‌های دوم و سوم، قسمت دوم پاسخ است که شکل می‌گیرد یعنی ارزش کارکردی آزادی‌های فرهنگی برای دو مقوله حوزه عمومی و حقوق اساسی با این پیش فرضی که آزادی‌های فرهنگی ارزش و اهمیتی اساسی برای پویایی این دو مقوله دارند. پرسش دوم در مقام مطرح نمودن ارزش ارتباطی و همبستگی‌ساز آزادی‌های فرهنگی این مساله را پیش می‌کشد که این آزادی‌ها چگونه اهمیت خود را در جریان زندگی اجتماعی کنونی باز می نمایانند. با این دید که آزادی‌های فرهنگی عنصر مقاوم هر گونه نظام ارتباطی و مشارکتی می‌باشند، این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌توان این نظام ارتبای و مشارکتی جامعه را برخوردار از آزادی‌های فرهنگی ساخت و به واقع چگونه می‌توان این آزادی‌ها را در بستر جامعه عملی و محقق نمود؟ آیا حوزه عمومی می‌تواند کارآیی چنین بستری را داسته باشد و هیچ امکانات عینی و عملی برای جاری نمودن این آزادی‌ها در ساختار خود سراغ دارد؟ اساساً سرشت و ساختار این حوزه در چیست و ارتباط با آن فرهنگ جامعه بر چه محوری می‌چرخد؟
چه قالب دستوری می‌تواند برای بهره‌مندی حوزه عمومی از آزادی‌ها فرهنگی مدون گردد و چه سازو کارهایی برای اعمال این آزادی‌ها بوسیله مردم در حوزه عمومی مورد نیاز هستند؟
پرسش سوم، از اهمیت آزادی‌های فرهنگی برای حقوق اساسی است؛ با این پیش‌فرض که نظام حقوق اساسی برای پویا ساختن ساختار خود نیازمند برخورداری از آزادی‌های فرهنگی است، چگونه می‌تواند بوسیله ساز و کارهای ضمانتی خود به حمایت از این آزادی‌ها اقدام نماید؟ بهترین چهارچوب باری تضمین و تامین آزادی‌های فرهنگی کدام‌ها هستند؟
ملاحظه می‌گردد که این سه پرسش ، یک مساله ساده خطی را پی می‌نهند: اهمیت آزادی‌های فرهنگی چیست؛ بستر اجرایی آن کجاست و ساز و کار تضمین و تامین آن کدام است؟ بدینسان با یک مساله سه بعدی روبه‌رو هستیم که در پی ارتباط سنجی میان سه مقوله آزادی‌های فرهنگی، حوزه عمومی و حقوق اساسی می‌باشد،‌ اینکه چه ارتباطی میان این سه جریان دارد و چگونه از لحاظ نظری و عملی به پشتبانی از همدیگر برمی‌خیزند. پاسخ به این سه پرسش، سرانجام ما را به شناخت جایگاه و اهمیت آزادی‌های فرهنگی و لزوم حمایت حقوقی آنها رهنمون می‌سازد. از این جهت نوشتار حاضر نیز تلاش می‌کند تا این پرسش سه بعدی را در سه قسمت به بحث بگذارد تا به پاسخی فراخور آن فرار رسد.
در نخستین فصل، مبانی نظری آزادی‌های فرهنگی به دایره بحث نهاده می‌شود با این نحور که خاستگاه آزادی‌های فرهنگی در کجاست و رابطة‌ آنها با انسان در چیست؟ و اساساً خود مساله آزادی‌های فرهنگی چرا و چگونه مطرح می‌شود. از آنجا که هر آزادی بر پایه حقی متکی است، بحث از حق بر فرهنگ و حق‌های فرهنگی و تاریخ مطرح شدن آنها در نظام حقوق بشر البته مهم خواهد بود. نخستین ادعا در خاستگاه آزادی‌های فرهنگی آن است که این آزادی‌ها، پس از آن مطرح می‌شوند که فرآیند توسعه فرهنگی و شکل‌گیری گفتمان حقوق بشر آغاز گشت و حکومت‌ها پس آز آنکه موظف به سامانمند کردن توسعه فرهنگی شدند.خواسته یا ناخواسته وارد قلمرو «از بیش آزاد و مستقل» فرهنگ گشتند. این ورود، نویدها و تهدیدها را هر دو با هم آورد: در آن حال که حکومت می‌توانست به توسعه امکانات و رفع نیازهای فرهنگی بپردازد در همان حال نیز به راحتی می‌توانست حق‌ها و آزادی‌های فرهنگی افراد را نیز نادیده بگیرد. آنگاه که مساله نقض آزادی‌های فرهنگی بدست حکومت پیش می‌آید، این پرسش برخواهد آمد که چرا حکومت نمی‌تواند چنین کندو اساساً آیا آزادی‌های فرهنگی وجود دارد؟
دلیل این نشان آزادی‌های فرهنگی را مبنای نظری آنها می‌دهد که همانا ریشة داشتن این آزادی‌ها دوستان و کرامت انسان باشد. بی هیچ تردیی انسان را مورد فرهنگی می‌دانیم که شان و شخصیت وی با فرهنگ در آمیخته است و اگر این فرهنگ را از انسان باز گیریم چیزی از انسانیت او باقی نخواهد ماند از این روی باید از آزادی‌های فرهنگی بهره‌مند باشد تا بتواند شخصیت خود را آزادانه پرورش دهد و نیز در شکل‌گیری فرهنگ جامعه و زندگی فرهنگی مشارکت نماید. بنابراین یک حق فرهنگی قابل تصور می‌باشد همانگونه که در چند سند حقوق بشر نیز اعلام گشته است.
آنگاه این پرسش مطرح می‌شود که این آزادیها به چه کار می‌آیند و در اصل کدام ها هستند، از آنجا که این آزادی‌ها عنصر اساسی در هر نظام پروزش آزاد شهروند محسوب می‌شوند و نیز این اصل بنیادین «مردم سالاری فرهنگی» را پی می‌نهند که همه مردم باید در زندگی فرهنگی جامعه مشارکت جویند؛ به روشنی پویایی بخش نظام حقوق اساسی هستند. مصایق آزادی‌های فرهنگی را در دو دسته کلی می‌توان عنوان کرد.
نخست آزادیهای وجدانی فرهنگی هستند که در معنایی کلی به وجدان و اندیشه آزاد هر انسان پیوند می‌خورند و بخش جدایی ناپذیرشان و شخصیت انسان محسوب می‌شوند و دوم آزادی‌های ارتباطی فرهنگی که تجلی آزادی‌های وجدانی هستند و بیان فرهنگی و موقعیت ارتباط هر انسان را در جهان بیرونی او تضمین می‌کنند دومین فصل این نوشتار به بررسی‌ عرصه پویایی آزادی‌های فرهنگی وحقوق اساسی یعنی حوزه عمومی می‌پردازد و درصدد آن است تا اهمیت آزادی‌های فرهنگی را در فعال و پویا ساختن حوزه عمومی و نیر نقش این حوزه را در فراهم آوردن زمینه عملی اعمال آزادی‌های فرهنگی بازگو نماید. برای این منظور، این مساله مطرح می شود که چگونه می‌توان از الگویی هنجارین برای مرتبط ساختن این دو بهره جست و نظامی حقوقی ایجاد کرد که بنا به آن حوزه عمومی بتواند با بهره‌گیری از آزادی‌های فرهنگی نقش خود را در ایجاد ارتباط و مشارکت دین نماید و در این هدف آیا می‌توان از الگوی مردم سالاری مشورتی بهره جست؟
پیش فرض اصلی این پرسش آن است که یکی از مهمترین ناکارآیی‌های حوزه عمومی و حقوق اساسی در عدم فرازاندن نظامی برای ارتباط و مشورت بیشتر شهروندان در اداره عمومی آنهاست و بدین منظور می‌توان با مشورتی و ارتباطی ساختن قوی نیز نظام مردم سالاری حاکم به این هدف دست یافت. پس از ذکر بنیان نظری انی ارتباط و مشورت همگانی به معرفی مردم سالاری مشورتی به عنوان مهمترین الگوی مشارکتی و ارتباطی پرداخته می‌شود و کارکردی که می‌تواند در بسیج مشارکت مردم داشته باشد، که از این روی، خود به خود نقش حوزه عمومی در فراهم آوردن بستر عملی ارتباط و مشورت همگانی آشکار می گردد. از این روی ضرورت شناخت زمینه نظری، ویژگی‌ها و کارکردهای مهم آن دو چندان می‌نماید.
مهمترین ویژگی حوزه عمومی را باید در ایجاد فضایی همگانی، آزاد و برابر برای همه مردم عنوان کرد که می‌توانند آزادانه بر این فضا با دیگر افراد ارتباط داشته باشند و به واقع این جنبه از آزادی‌های فرهنگی در همین جا عملی می‌شود که عرصه فرنگی جامعه در اثر ارتباط و مشارکت مردم و مستقل از حکومت شکل می‌یابد. کارکرد آن نیز به همین جهت،‌ ایجاد ارتباطی مداوم میان مردم،‌ نهادهای جامعه مدنی و حکومت است. اما از آنجا که بلحاظ تاریخی این حوزه در اثر گسترش نهادهای حکومتی، این کارکرد خود را از کف نهاده است، به ناچار باید برای حفظ این آزادی و استقلال حوزه عمومی از ساز و کارهای ضمانتی حقوق اساسی کمک جست. این فصل نشان می‌دهد که بخش مهمی از اعمال آزادی‌های فرهنگی متضمن اعمال حق بر مشارکت در تعیین سرنوشت فردی و جمعی افرادی می‌باشد.
سومین فصل را سر سخن ،‌ بحث پیرامون چگونگی تضمین و تامین آزادی‌های فرهنگی بدست توامند نظام حقوق اساسی می‌باشد که بنا به یک مطالعه موردی،‌ نظام حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد اشاره قرار می‌گیرد: اینکه در اصل جایگاه آزادی‌های فرهنگی با توسل به نظریه آزادی سلبی و ایجاد در این نظام یست و چه ساز و کارهایی برای حمایت از این آزادی ها تدبییر گشته است. بدین منظور نخست به بررسی ساز و کارهای موجود در نظام حقوق اساسی نظری ایران، آنگونه که هست، پرداخته می‌شود و قوانین و مقررات و نهادهای مرتبط با بخش فرهنگ کشور اشاره می‌شود. آنگاه پس از برشمردن عناوین نهادهای فرهنگی در این نظام و ذکر ساختار و وظیفه آنها که مشخص می‌کند چه جنبه‌هایی از حق‌های فرهنگی مورد توجه حقوق اساسی بوده است با نقد جایگاه عملی آزادی‌های فرهنگی است که به میان می‌آید و نشان می‌دهد که چگونه نظام حقوق اساسی ایران با توجه به اصول بر شمرده برای آزادی‌های فرهنگی،‌ نتوانسته است در تنظیم حد و مرزهای اقدام‌های نهادهای حکومتی در عرصه فرهنگ، قاطعیت منطقی شایسته‌ای به اجرا گذارد و از آن روست که در عمل چیرگی گسترده این نهاها را در عرصه فرهنگی کشور گواه می‌شویم و این نکته را بررسی و نقد قوانین و نهادهای فرهنگی و عملکرد آنها با توجه به شاخص‌ها و آمارهای فرهنگی کشور به روشنی بازگو می‌نماید. این فصل با بیان کاستی‌ها و تهدیدهای موجود به راه محقق ساختن فراگیر آزادی‌های فرهنگی در ایران و نقش مهم نهادهای مدنی در این زمینه به پایان می‌رسد.
در قسمت نتیجه‌گیری ، تلاش می‌شود تا با بحث‌های به عمل آمده پاسخی برای پرسش نخستین این نوشتار یعنی ضرورت و اهمیت حمایت از آزادی‌های فرهنگی ارائه گردد و ارتباط میان سه مقوله آزادی‌های فرهنگی، حوزه عمومی و حقوق اساسی مشخص گردد. سرانجام نتیجه گرفته می‌شود که ارائه الگویی برای فرازاندن مبانی «حقوق فرهنگی» در بطن حقوق عمومی ایران ضروری می‌نماید.
آنچه انجام این پژوهش را به نظر ضروری جلون می‌کرد، لزوم یافتن چهارچوبی استوار و مطمئن برای آزادی‌های فرهنگی بود؛ اینکه چگونه می‌توان اهمیت این گونه از آزاد‌ی‌ها را مورد پرسش دوباره و باز مساله کردن قرار داد تا بتوان پاسخی روشن‌تر و اصمینان بخش‌تر به دست داد. به ویژه آنکه تاکنون هنوز نشانی از بحث نظری در این حوزه در ادبیات حقوق عمومی ایران دیده نمی‌شود و جای خالی این بخش، از جهت تضعیف حقوق فرهنگی در کشور، بسی نگران کننده است. با درک این ضرورت، پژوهش حاضر با هدف تلاش برای گشودن مقدمه‌ای بر بحث نظری در عرصه حقوق فرهنگی و یافتن چهارچوبه‌ها و مبانی آنها انجام گرفت و از این در سراسر این نوشتار چند نکته مهم بارها تکرار می‌شوند که جای آنرا دارد تا آنها را به عنوان اصولی برای حقوق و آزادی‌های فرهنگی معرف نماییم. از جمله اینکه آزادی‌های فرهنگی جزو آزادی‌های اساسی بشری می‌دانیم که هیچ توجیهی برای نقض آنها پذیرفته نیست و وظیفه حکومت در برابر آن تنها تضمین و تأمین است. به موجب این، مشارکت و بیان فرهنگی نیز آزاد می‌باشد و حکومت مجاز به تعیین محتوای آن و فرهنگ‌سازی نیست و باید بی‌طرفانه و بدون در نظرگرفتن محتوای آزادی‌های فرهنگی به تضمین و تامین آنها اقدام نماید. از این روی، لزوم تعیین حدود و چهارچوبه‌های اعمال حکومت در بخش فرهنگ در کنار تعریفی دوباره از حقوق فرهنگی،‌ عدالت و رفاه فرهنگی دولت رفاهی فرهنگی، به روشنی مهم می‌نماید.
نوشتار حاضر گر چه به بررسی موضوعی به نسبت بدیع پرداخته است،‌ اما به واقع از چشمه‌های زلال اندیشه‌های گوناگون دیگر سیراب گشته و پایة خود را بر بلند جایگاه نظام حقوق بشر استوار گردانیده است.
.
.
.
.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پژوهش چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

اختصاصی از اس فایل چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند


چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات219

 

مقدمه
چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند؟
این نخستین و اصلی‌ترین پرسش پایه‌گذار نوشتار حاضر است که تلاش برای شرح و بسط و نیز یافتن پاسخی متناسب با آن، بندبند و بخش بخش این نوشته را شکل می‌دهد: اهمیت آزادی‌های فرهنگی بر چه مبنایی استوار است که آنرا شایستة تضمین و تامین حقوقی می‌‌نماید، چه مبنایی این آزادی‌ها را به قلمرو جاودان آزادیهای اساسی وارد می‌کند و چرا این آزادی‌ها به عنوان مساله‌ای برای نظام حقوق اساسی و در بطن آن مطرح می‌شوند؟‌ بنابراین پرسش از اهمیت و جایگاه آزادی های فرهنگی، مساله اساسی این نوشتار است با ابتناء بر این پیش فرض که اساس اهمیت آزادیهای فرهنگی را می توان در دو مبنای ارزش جستجو کرد: نخست در خود ارزش ذاتی آزادیهای فرهنگی و دیگری در ارزش کارکردی آن یعنی ارزشی که برای دیگر مقوله‌ها دارد که این مقوله‌ها عبارتند از «حوزة عمومی» و حقوق اساسی، و این ارزش‌ ها مبنای اهمیت صیانت از آزادی‌های فرهنگی قرار می‌گیرند. از این روی پرسش اصلی، خود به سه پرسش دیگر تقسیم می‌‌شود:
پرسش نخست از ارزش ذاتی آزادی‌های فرهنگی است و اینکه اساساً آزادی‌‌های فرهنگی چه سرشتی دارند و چه مبنای نظری پشتیبان آنهاست، در چه چهارچوبی جای می‌گیرند و آیا در اصل چهارچوبی به نام «آزادی‌های فرهنگی» وجود دارد؟ فرهنگی بودن این آزادی‌ها به چه معنای و اساساً ارتباط میان فرهنگ و حقوق اساسی چه می‌تواند باشد؟ فرهنگ که عرصه‌ای گسترده، باز و بی مرز در علوم انسانی است و حقوق اساسی که عرصة قطعیت حقوقی. فرهنگ که عرصه معناست و حقوق اساسی که عرصة شکل و چهارچوب،‌ اما در اصل،‌ انگیزه اصلی این پرسش از آزادی‌های فرهنگی چگونه شکل یافت و چگونه این آزادی‌ها به عنوان یک «مساله» مطرح گشتند؟ رابطه میان مردم و حکومت در بخش فرهنگ جامعه چه می‌تواند باشد وحقوق اساسی چگونه این رابطه را تنظیم می‌کند؟ این آزادی‌ها در کدام دسته از نسلهای آزادی‌های بشر قرار می‌گیرند و آیا مقوله‌‌ای به نام «حق فرهنگی» قابل تصور است؟ سرانجام اینکه که امین آزادی‌ها، فرهنگی محسوب می‌شوند و به چه کار می‌آیند؟
در پرسش‌های دوم و سوم، قسمت دوم پاسخ است که شکل می‌گیرد یعنی ارزش کارکردی آزادی‌های فرهنگی برای دو مقوله حوزه عمومی و حقوق اساسی با این پیش فرضی که آزادی‌های فرهنگی ارزش و اهمیتی اساسی برای پویایی این دو مقوله دارند. پرسش دوم در مقام مطرح نمودن ارزش ارتباطی و همبستگی‌ساز آزادی‌های فرهنگی این مساله را پیش می‌کشد که این آزادی‌ها چگونه اهمیت خود را در جریان زندگی اجتماعی کنونی باز می نمایانند. با این دید که آزادی‌های فرهنگی عنصر مقاوم هر گونه نظام ارتباطی و مشارکتی می‌باشند، این پرسش مطرح می‌شود که چگونه می‌توان این نظام ارتبای و مشارکتی جامعه را برخوردار از آزادی‌های فرهنگی ساخت و به واقع چگونه می‌توان این آزادی‌ها را در بستر جامعه عملی و محقق نمود؟ آیا حوزه عمومی می‌تواند کارآیی چنین بستری را داسته باشد و هیچ امکانات عینی و عملی برای جاری نمودن این آزادی‌ها در ساختار خود سراغ دارد؟ اساساً سرشت و ساختار این حوزه در چیست و ارتباط با آن فرهنگ جامعه بر چه محوری می‌چرخد؟
چه قالب دستوری می‌تواند برای بهره‌مندی حوزه عمومی از آزادی‌ها فرهنگی مدون گردد و چه سازو کارهایی برای اعمال این آزادی‌ها بوسیله مردم در حوزه عمومی مورد نیاز هستند؟
پرسش سوم، از اهمیت آزادی‌های فرهنگی برای حقوق اساسی است؛ با این پیش‌فرض که نظام حقوق اساسی برای پویا ساختن ساختار خود نیازمند برخورداری از آزادی‌های فرهنگی است، چگونه می‌تواند بوسیله ساز و کارهای ضمانتی خود به حمایت از این آزادی‌ها اقدام نماید؟ بهترین چهارچوب باری تضمین و تامین آزادی‌های فرهنگی کدام‌ها هستند؟
ملاحظه می‌گردد که این سه پرسش ، یک مساله ساده خطی را پی می‌نهند: اهمیت آزادی‌های فرهنگی چیست؛ بستر اجرایی آن کجاست و ساز و کار تضمین و تامین آن کدام است؟ بدینسان با یک مساله سه بعدی روبه‌رو هستیم که در پی ارتباط سنجی میان سه مقوله آزادی‌های فرهنگی، حوزه عمومی و حقوق اساسی می‌باشد،‌ اینکه چه ارتباطی میان این سه جریان دارد و چگونه از لحاظ نظری و عملی به پشتبانی از همدیگر برمی‌خیزند. پاسخ به این سه پرسش، سرانجام ما را به شناخت جایگاه و اهمیت آزادی‌های فرهنگی و لزوم حمایت حقوقی آنها رهنمون می‌سازد. از این جهت نوشتار حاضر نیز تلاش می‌کند تا این پرسش سه بعدی را در سه قسمت به بحث بگذارد تا به پاسخی فراخور آن فرار رسد.


دانلود با لینک مستقیم


چرا باید آزادی فرهنگی مورد حمایت حقوقی واقع شوند

دانلود مقاله اخلاق و آزادی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله اخلاق و آزادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اخلاق و آزادی


دانلود مقاله اخلاق و آزادی

 

مشخصات این فایل
عنوان: اخلاق و آزادی
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 10

این مقاله درمورد اخلاق و آزادی می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله اخلاق و آزادی می خوانید :

اعتقاد به جبر و مسائل ضد اخلاقى
بى‏شک رابطه بسیار نزدیکى میان اعتقاد به آزادى اراده انسان و «مسائل اخلاقى‏» وجود دارد; زیرا همان‏گونه که در گذشته نیز اشاره کرده‏ایم اگر اعتقاد به آزادى انسان نفى شود تمام مفاهیم اخلاقى فرو مى‏ریزد و از کار مى‏افتد.
به همین دلیل، ادیان الهى که عهده‏دار تربیت نفوس و تهذیب اخلاقند سرسخت‏ترین مدافع آزادى بشرند!
و نیز به همین دلیل، قرآن مجید مملو از آیاتى است که آزادى اراده انسان را تثبیت نموده و جبر را نفى مى‏کند. این آیات بالغ بر صدها آیه مى‏شود، که در مباحث جبر و اختیار به آن اشاره شده است. (2)
اصولا امر و نهى و هرگونه تکلیف دیگر و دعوت به اطاعت و نهى از معصیت و ثواب و عقاب و حساب و جزا، و دادگاه و اجراى حدود و مجازاتها و امور دیگرى مانند آن، همه تاکیدهاى مکررى بر مساله آزادى اراده انسان است.
و اگر آیاتى در قرآن مى‏بینیم که دستاویز طرفداران مکتب جبر شده دقیقا ناشى از عدم توجه به تفسیر صحیح این آیات است. چرا که این آیات ناظر به نفى تفویض است نه اثبات جبر، و شاهد آن در خود قرآن بوضوح دیده مى‏شود که شرح آن در منابعى که قبلا به آن اشاره شد آمده است و اینجا جاى آن بحث نیست.

اعتقاد به جبر و سلب آزادى انسان مى‏تواند عامل‏مؤثرى براى هرگونه بى‏بندوبارى اخلاقى بوده باشد، چرا که هر گنهکارى به بهانه این که سرنوشت او از روز ازل بطور جبرى رقم زده شده و او نمى‏تواند آن سرنوشت را دگرگون سازد، در منجلاب فساد و گناه غوطه‏ور مى‏گردد، اتفاقا شواهد تاریخى نیز بر این معنى داریم که گناهکارانى به استناد همین مکتب، خود را در ارتکاب گناه و اعمال ضد اخلاقى معذور مى‏دانستند، و مى‏گفتند: «ما اگر خوب یا بدیم از ناحیه خود ما نیست، باغبان ازل از روز نخست ما را چنین پرورش داده و در سرنوشت ما نوشته است! نه نیکوکاران باید افتخار به نیکى خود کنند، و نه بدکاران باید مورد سرزنش و ملامت قرار گیرند!»
به همین دلیل، پیامبران الهى، و بیش از همه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله براى تحکیم مبانى اخلاق و تهذیب نفوس، قبل از هر چیز آزادى اراده انسان را تثبیت مى‏کردند.
به هر حال، بحث جبر و اختیار و مسائل دیگرى مانند قضا و قدر، هدایت و ضلالت، سعادت و شقاوت، از دیدگاه قرآن، بحث مستقل و مبسوطى است که به خواست‏خدا در مباحث آینده تفسیر موضوعى به سراغ آن خواهیم رفت. هدف در اینجا تنها اشاره‏اى به این مساله و تاثیر آن در مسائل اخلاقى است نه ورود در اصل این مساله.

اما کسانى که اصل و اساس را لذت مى‏شمرند و ارزش نهایى براى آن قائلند و اخلاق را از آن نظر که مخالف این معنى است نامناسب مى‏دانند و همچون «آریس‏تیپ‏» که قبل از میلاد مى‏زیسته مى‏گویند: «خیر عبارت است از لذت، و شر چیزى جز الم نیست و هدف‏نهایى انسان در زندگى کام گرفتن از لذائذ جهان است، و نباید به نتایج نیک و بد آن فکر کرد!» (3)
آنها از این نکته غافلند که به فرض ما لذت را منحصر در لذائذ مادى بدانیم و از لذائذ معنوى که به مراتب از لذات مادى روحپرورتر است صرف نظر کنیم، رسیدن به لذت مادى نیز بدون رعایت اخلاق ممکن نیست، چرا که کامجویى و لذت بى‏قید و شرط، رنج و الم بسیار دردناکى در پى‏دارد که به خاطر آن هم که باشد، باید از آن لذت نقد که رنجى عظمیتر در پى‏دارد، صرف نظر کرد.
این سخن گرچه از دهان کسى خارج شده که ظاهرا در ردیف فلاسفه پیشین است ولى به سخنان مبتلایان به مواد مخدر مى‏ماند که وقتى به آنها گفته شود، لذت امروز شما مایه بدبختى عظیم و درد و رنج طاقتفرساى فردا است، در جواب مى‏گویند: دم غنیمت است، و امروز را دریاب و فکر فردا مباش!
ولى فردا که غول وحشتناک بیماریهاى جانکاه عصبى، قلبى و مغزى، که ناشى از اعتیاد ست‏به او حمله‏ور مى‏شود، بر منطق گذشته خویش مى‏خندد و تاسف مى‏خورد، ولى بدبختانه غالبا راهى براى بازگشت وجود ندارد.
توصیه‏هاى اخلاقى در مورد رعایت عفت، امانت، راستى، و صداقت و جوانمردى و فتوت، همه از این قبیل است. جامعه‏اى که نادرستى و خیانت در آن رایج مى‏شود، چه لذتى از زندگى نصیب مردم آن جامعه خواهد شد!
مردمى که بخل سراسر وجودشان را گرفته، و همه چیز را براى لذت شخصى خود مى‏طلبند در برابر هجوم مشکلات، سخت آسیب‏پذیرند، چرا که هر فردى در آن جامعه تنها است و ایستادن افراد تنها در مقابل مشکلات، بسیار مشکل است در حالى که اگر روح همبستگى و سخاوت و فتوت در میان آنها حاکم باشد، هر فردى به زمین مى‏افتد، دیگران به یارى او مى‏شتابند و در چنین جامعه‏اى هیچ کس خود را تنها نمى‏بیند، و در برابر هجوم مشکلات زانو نمى‏زند.
این همان چیزى است که سابقا بطور مشروح و با اتکا به آیات قرآن مجید به آن اشاره کردیم که رعایت اصول اخلاقى همیشه داراى دو بعد است‏یک بعد معنوى و یک بعد مادى، و اگر از بعد معنوى آن فرضا صرف نظر کنیم بعد مادى آن چنان گسترده است که سزاوار است‏به همه اصول اخلاقى پایبند باشیم تا در این دنیا نیز بهشتى بسازیم که همه در آن غرق لذت باشند و از جهنم سوزانى که زاییده مفاسد اخلاقى است‏برکنار بمانیم.
سرانجام به سراغ سخن کسانى مى‏رویم که مى‏گویند اخلاق دینى روى اطاعت فرمان خدا، به خاطر ترس یا طمع است، و اینها جنبه ضد اخلاقى دارند! (4)....


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اخلاق و آزادی

آزادی و جایگاه آن در حکومت از نگاه قرآن

اختصاصی از اس فایل آزادی و جایگاه آن در حکومت از نگاه قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

آزادی و جایگاه آن در حکومت از نگاه قرآن


آزادی و جایگاه آن در حکومت از نگاه قرآن

آزادی و جایگاه آن در حکومت از نگاه قرآن

27 صفحه

تعریف آزادی : در این باره تعریف های بسیاری وجود دارد ولی ساده ترین تعریفی که شده این است : « آزادی فقدان مانع و جلوگیری است»1

این تعریف اگرچه ساده است اما مبهم و چند پهلوست و بر اساس آن قضاوت در باب خوب یا بد بودن آزادی نیز بسیار مشکل خواهد شد . در تعریف دیگری گفته شده است : « آزادی قدرت داشتن برای انجام دادن هر کاریست که به دیگران زیان نمی رساند. » 2 طبق این تعریف حدود آزادی باید بوسیله قانون معین شود تا مشخص شود چه کاری به دیگران زیان می رساند و چه کاری به دیگران زیان نمی رساند .

 


دانلود با لینک مستقیم


آزادی و جایگاه آن در حکومت از نگاه قرآن