اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه مقایسه راهبردهای رویارویی در دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی

اختصاصی از اس فایل پایان نامه مقایسه راهبردهای رویارویی در دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه مقایسه راهبردهای رویارویی در دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی


پایان نامه مقایسه راهبردهای رویارویی در دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 190 صفحه می باشد.

 

فهرست
فصل اول ۱
مقدمه پژوهش ۱
مقدمه ۲
۱-۱ بیان مساله ۵
۱-۲ هدف پژوهش ۷
۱-۳ اهمیت موضوع پژوهش ۸
۱-۴ فرضیه‌ پژوهش ۹
۱-۵ تعریف عملیاتی متغیرها ۹
فصل دوم ۱۰
پیشینه پژوهش ۱۰
مقدمه ۱۰
بخش اول – اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی ۱۲
بخش دوم- راهبرد های رویارویی ۵۸
رفتارهای مطلوب و رویکردهای حمایتی شامل جلب توجه: ۸۰
رویکردهای حمایتی برای تکمیل صحیح تکالیف مدرسه: ۸۰
فصل سوم ۸۲
روش پژوهش ۸۲
مقدمه ۸۲
۳-۱ جامعه آماری ۸۳
۳-۲ نمونه و روش نمونه‌گیری ۸۳
۳-۳ ابزار پژوهش ۸۴
۳-۴ روش گرد آوری اطلاعات ۸۸
۳-۵ روش تجزیه و تحلیل داده‌ها ۸۹
فصل چهارم ۹۰
یافته های پژوهش ۹۰
مقدمه ۹۰
۴-۱ توصیف داده ها ۹۱
۴-۲ استنباط آماری داده ها ۱۰۱
فصل پنجم ۱۷۴
بحث و نتیجهگیری ۱۷۴
۵-۱ بحث و نتیجه گیری ۱۷۴
۵-۲ کاربردهای پژوهش ۱۸۰
۵-۳ محدودیت‌های پژوهش ۱۸۱
۵-۴ پیشنهادهای پژوهش ۱۸۲
منابع فارسی: ۱۸۳
منابع انگلیسی ۱۸۵

 


بخش اول - اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی
جنب و جوش کردن کودکان امری کاملاً عادی است و حتی لازم است، تحرک داشته و از بازی کردن لذت ببرند. گاهی مادران به درمانگاه یا روان شناس مراجعه نموده و اظهار می‌کنند که فرزندشان (بخصوص پسرها) بسیار بی قرار، زیاده فعال، حواس پرت، بی ثبات و تکانشی است. معمولاً معلمان چنین دانش‌آموزانی را خوب می شناسند. هر یک از ما هم اگر به پیرامون خود توجه کافی کنیم، متوجه می‌شویم که چنین کودکانی را دیده ایم. برخی از مردم معتقدند که این کودکان با هوش‌اند، و در مقابل ، برخی معتقدند که آنان از هوش کمتری برخوردارند (علیزاده،۱۳۸۳).
اما میزان جنب و جوش طبیعی چقدر است؟ از چه نقطه‌ای به بعد اختلال محرز و آشکار است؟ آیا به راستی این کودکان بیش از کودکان دیگر جنب و جوش دارند؟ تنوع و گوناگونی در واژه‌شناسی اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، حکایت از آن دارد که دانشمندان، این اختلال را از دیـدگاه‌هـای متفاوتی می‌نگرند و هر کدام بر جنبه یا جنبه‌هایی خاص تاکید دارند. قبل از دهة ۱۹۶۰، نشانه‌های بی‌توجهی، برانگیختگی و بیش‌فعالی و مسائل توأم با آنها را معمولاً به ضایعة مغزی نسبت می‌دادند و آنچـه را که امـروزه تحـت عنـوان اخـتلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی می‌شناسیم ناشی از «آسیب‌دیدگی خفیف مغزی» می‌دانستند و بدین‌ترتیب، این کودکان را از آنهایی که دارای نارسایی‌های روانی گسترده‌تری بودند، متمایز می‌کردند. و این گونـه تصور می‌شد که آسیب‌‌دیدگی خفیف مغزی ناشی از ضربه های تولد، عفونت های پیش تولدی یا مسمومیت‌های محیطی است (دادستان، ۱۳۷۸).
در آغاز دهة ۱۹۶۰، پژوهش‌ها و نظریه ها متوجه تظاهرات رفتار شدند و از آسیب‌دیدگیهای فرضی ارگانیکی فاصله گرفتند. بی‌تردید، آشکارترین تظاهر رفتاری این اختلال، بیش‌فعالی بود و بدین ترتیب این نشانه در مرکز ثقل نظریه ها قرار گرفت.
چس [۱] (۱۹۶۰) به نقل از دادستان (۱۳۷۸) این نشانگان را «نابهنجاری میزان فعالیت» تعریف کرد و ( انجمن روانپزشکی آمریکا (۱۹۹۴) نیز با انتخاب عنوان «واکنش بیش‌فعالی در کودکی» برای این اخـتلال، بر نقـش «فعالیـت نابهنـجار» ایـن کودکـان تاکـید کرد و نشانه‌های بی‌توجهی و برانگیختگی را به منزلة نشانه‌هایی ثانوی در نظر گرفت؛ یعنی نشانه‌هایی که معلول گرایش به رفتار بیش‌فعالی حرکتی بودند.
تا آغاز دهة ۱۹۷۰، الگوی بیش‌فعالی همچنان غلبة خود را حفظ کرد، تا آنکه محققان در خلال دهة ۱۹۷۰ بر مولفة «توجه» متمرکز شدند و ضمن تایید شدت بیش‌فعالی در این کودکان، وابسته بودن آن را به موقعیتهای مختلف بر جسته ساختند. افزون بر این ، در بررسی مشهوری دوگلاس[۲] ( ۱۹۷۲ )، به نقل از دادستان (۱۳۷۸) نشان داده که کودکان «بیش‌فعال» در قلمرو وظایفی که مستلزم حفظ توجه و حالت مراقبت هستند، نارسایهای پایداری دارند. بدین ترتیب، بتدریج بیش‌فعالی بیش از آنکه به منزلة علت بی‌توجهی در نظر گرفته شود، به عنوان پیامد آن تلقی شد. بازتاب این تغییر مفهومی را می‌توان در انجمن روان پزشکی آمریکا (۱۹۸۰) مشاهده کرد، چرا که این مجموعه با انتخاب عنوان «اختلال نارسایی توجه» برای این اختلال ، نارساییهای توجه را به منزلة عامل اصلی آن در نظر گرفت.
در دهة ۱۹۸۰، پژوهشگران به برانگیختگی به عنوان عامل اصلی اختلال، توجه کردند و بر اساس شرایط دقیق آزمایشی به این نکته دست یافتند که کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، همواره دچار نارسایی هایی در قلمرو حفظ حالت توجه نیستند.(دوگلاس و پیترز۱۹۷۹[۳] ، به نقل از دادستان، ۱۳۷۸). بر اساس این نتایج و یافته های دیگر، فرضیه ای مطرح شد که این اختلال را بیش از آنکه به نارسایی توجه، نسبت دهد، به منزلة «اختلال مهار ارادی رفتار» در نظر گرفت؛ این فرضیه با مشاهداتی که بر اساس آنها کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی می‌توانستند توجه خود را مدت های مدید بر کاری که مورد رغبت آنهاست متمرکز کنند، کاملاً منطبق بود.
بر مبنای این نظریه، بی‌توجهی، بیش‌فعالی و برانگیختگی در مبتلایان به این اختلال، معلول ناتوانی آنها در بازداری و یا به تعویق انداختن پاسخ های خویشتن است. این ناتوانی به کاهش ظرفیت تجسم ذهنی منجر می‌شود و گذار بلافاصله به عمل را در پی دارد (بارکلی[۴]، ۱۹۹۳به نقل از دادستان، ۱۳۷۸) به طور خلاصه میتوان گفت که در خلال چند دهه گذشته، هر یک از مولفه های اصلی اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، به ترتیب بر مفهوم سازی علمی آن غلبه داشته اند، تاکید بر بیش‌فعالی، جای خود را به تاکید بر نارسایی توجه داده و اینک تاکید بر فقدان مهار رفتار یا برانگیختگی، جانشین نارسایی توجه شده است (دادستان، ۱۳۷۸).
۲-۱-۱ تعریف اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی
اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی به شکل های مختلف و با نام های متفاوتی تعریف شده و تقریباً هیچ گاه توافقی در این زمینه وجود نداشته است. برخی از مولفان ، تعریف های ویژة خود را ارائه می‌کنند و برخی دیگر از افراد یا انجمن ها، معیارهای خاصی را برای تعریف این اختلال به صورت بالینی، خود در نظر می‌گیرند (علیزاده، ۱۳۸۳).
این اختلال معمولاً با ویژگی هایی چون بیش‌فعالی، تکانشگری، بی‌توجهی و مانند اینها توصیف شده و اغلب این نگرش وجود داشته است که آن را ناشی از عواملی زیستی، آسیب مغزی یا وراثت بدانند. در این میان درمانگران به تعریفی عملیاتی احتیاج دارند تا در کارهایشان به آن مراجعه کنند، زیرا بدون در اختیار داشتن تعریف عملیاتی، مجبور می‌شوند بر اساس مفاهیم نه چندان مشخصی همچون آسیب مغزی، مشکلات عاطفی، محرومیت های محیطی و توصیف‌های مقوله‌ای گوناگون کار کنند (دایک۱۹۷۷[۵] به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳) .ازا ین رو می‌توان گفت اختلال نارسائی توجه/ بیش‌فعالی مجموعه ای از علائم است که با محدودیت میزان توجه که به ضعف تمرکز، رفتار تکانشی و بیش‌فعالی منجر می‌شود، مشخص می‌شود (پورافکاری،۱۳۷۶).
اسمیت[۶] و بارت[۷] (۲۰۰۰) مطرح می کنند که اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی با تعدادی مشکلات ثانویه و اساسی همراه است . نشانه‌های اساسی، مواردی چون بی‌توجهی، بیش‌فعالی و تکانشگری است و نشانه‌های ثانویه مشکلاتی را در سلوک، ارتباطات و مهارت‌های رویارویی منعکس می‌نمایند که اغلب با آموزش والدین و روان درمانی قابل رفع شدن است. همچنین تعدادی از این کودکان با یکجا ثابت نشستن برای مدت طولانی و انتظار کشیدن و در نوبت ماندن مشکلات جدی دارند. گاهی اوقات نامرتب، فراموشکار، پرحرف و بر هم زنندة نظم محیط و تمرکز دیگران به نظر می‌رسند (تاینن [۸]، ۲۰۰۴).
در چهارمین مجموعة تشخیص و آماری انجمن روانپزشکی آمریکا (۱۹۹۳) تشخیص و آماری انجمن روانژزشکی آمریکا (۱۹۸۶) اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی به جای آنکه مانند سویمن مجموعه تجدیدنظر شده به دو مقولة نارسایی توجه/ بیش‌فعالی و نارسایی توجه نامتمایز (بدون بیش‌فعالی) تقسیم شود، به صورت یک اختلال واحد و دارای الگوهای نشانه شناختی متفاوت، ارائه شده است. بر اساس ضوابط تشخیص انجمن روانپزشکی آمریکا (۱۹۹۴) ، تشخیص این اختلال مستلزم وجود مشکلات پایدار در قلمرو بی‌توجهی، بیش‌فعالی و برانگیختگی است که از تاخیر عقلی، اختلال فراگیر تحولی یا اختلال‌های روانی دیگر ناشی نمی‌شوند و قبل از ۷ سالگی بروز می کنند. این مجموعه سه ریخت متفاوت را بر مبنای وجود یا فقدان نشانه‌های بی‌توجهی و بیش‌فعالی / برانگیختگی متمایز کرده است:
نوع مختلط؛ با توجه به وجود همزمان نشانه‌های بی‌توجهی و بیش‌فعالی/ برانگیختگی مشخص می‌شود.
· نوع بی‌توجهی غالب؛ زمانـی به تشـخیص آن مبـادرت می‌شود که نشانه‌های بی‌توجهی وجود دارند اما با فقدان نشانه‌های بیش‌فعالی/ برانگیختگی مواجه هستیم.
نوع بیش‌فعالی/ برانگیختگی غالب؛ بر اساس وجود نشانه‌های بیش‌فعالی/ برانگیختگی و فقدان نشانه‌های بی‌توجهی مشخص می‌شود.
افزون بر این در ضوابط تشخیص انجمن روانپزشکی آمریکا (۱۹۹۴) یک مقوله به تشخیص اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی تصریح نشده اختصاص داده شده است. مقولة اخیر به منظور مشخص کردن اختلال هایی است که دارای نشانه‌های آشکار نارسایی توجه یا بیش‌فعالی– برانگیختگی هستند اما ضوابط تشخیصی کامل اختلال دربارة آنها صدق نمی‌کند. علاوه بر نشانه‌های اصلی، اغلب این کودکان دارای انواع مشکلات ثانوی دیگر نیز می‌باشند. اهم این مشکلات عبارتند از: سطح پایین عزت نفس، تضادورزی، رفتارهای ضد اجتماعی، طردشدگی توسط همسالان، اختلال های روابط خانوادگی، نارسایی‌های خاص شناختی و فراشناختی، نارسایی‌های خاص حسی – حرکتی و مشکلات خواب. تعدد مسایلی که در کارند موجب شده اند تا پژوهشگران در قلمرو اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، متمایز کردن عوامل علی مانند برانگیختگی را از پیامدهای ناشی از این عوامل بر شخصیت و رفتار (مانند تضاد ورزی) هدف اصلی خود قرار دهند (دادستان، ۱۳۷۸).
۲-۱-۲ ویژگی ها و مشکلات همراه با اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی
۲-۱-۲-۱- بی‌توجهی: اغلب کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی دارای مشکلاتی در قلمرو توجه هستند. اگر چه مکانیزم دقیق این مشکلات هنوز مشخص نیست اما پاره ای از محققان، «انحراف توجه» را معیار اصلی این اختلال تلقی می کنند و آن را یکی از علل بنیادی مشکلات کودکـان در پیگیـری دسـتورالعمـل های لازم برای به پایان رساندن وظایف محوله می‌دانند (وندر۱۹۸۷[۹] به نقل از دادستان ، ۱۳۷۸).
پاره ای دیگر از پژوهشگران برمشکلات «حفظ حالت توجه» در این کودکان مبتـلا تاکیـد می‌کنند. تفاوت بین انحراف توجه و حفظ حالت توجه، وجود یا فقدان یک محرک محیطی است که بتواند توجه را به خود معطوف کند. اما در حال حاضر، بسیاری از پژوهشگران، نارسایی بنیادی در قلمرو بازداری رفتار را عامل اصلی در نظر می‌گیرند و مشکلات انحراف یا حفظ حالت توجه را در مرتبة دوم اهمیت قرار می‌دهند (بارکلی،۱۹۹۰به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳).
۲-۱-۲-۲- بیش‌فعالی: بیش‌فعالی حرکتی احتمالاً یکی از نخستین نشانه‌هایی است که در خلال سال های پیش مدرسه‌ای، در کودک مبتلا به نارسایی توجه / بیش‌فعالی مشاهده می‌شود (فالر، ۱۹۹۲). والدین و معلمان، این کودکان را به منزلة کودکانی توصیف می‌کنند که بیش از حد پر جنب‌و‌جوش و به گونه‌ای اغراق آمیز کنجکاوند، آرام و قرار ندارند، یک جایی بند نمی‌شوند، حرف گوش نمی‌کنند و طوری عمل می‌کنند که گویی یک موتور آنها را به حرکت در می‌آورد. اما بیش‌فعالی مانند نشانه‌های دیگر این اختلال همواره آشکار نیست و به ساختار یک موقعیت معین وابسته است (فریک[۱۰] و لاهی[۱۱]، ۱۹۹۱ به نقل از دادستان ، ۱۳۷۸).
اصطلاح «بیش‌فعالی» نمی‌تواند اصطلاح مناسبی برای این وضعیت باشد چرا که به طور دقیق نمی‌توان گفت کودکان مبتلا به این اختلال، «بیش فعال»[۱۲] هستند بلکه آنها در تنظیم یا بازداری حرکتی خود با در نظر گرفتن الزام های اجتماعی ناتوانند و جابجا کردن سریع مقدار فعالیت حرکتی، برای آنها مشکل است (براس ول[۱۳] و بلوم کوئیست[۱۴]،۱۹۹۱ به نقل از دادستان، ۱۳۷۸). برای مثال نمی‌توانند ناگهان بازی خود را قطع کنند و به کلاس درس بروند چون این گذار، مستلزم قطع سریع برونریزی فعالیت حرکتی است.
در پاره ای از موارد، بیش‌فعالی تا حدی در نوجوانی کاهش پیدا می کند (بارکلی، ۱۹۹۱به نقل از علیزاده ۱۳۸۳) اما گاهی نیز این نشانه‌ها تا دوران بزرگسالی باقی می‌مانند. در چنین مواقعی، بیش‌فعالی می‌تواند بر اساس نشانه‌هایی متفاوت از آنچه در کودکی و نوجوانی دیده می‌شد، بروز کند. بزرگسال مبتلا به نارسایی توجه/ بیـش‌فعالی، بیـقرار است، به نـظر ناآرام می آید و ممکن است هنوز هم نتواند به آسانی برای مدتی در جای خود بنشیند (وندر،۱۹۸۷به نقل از علیزاده ۱۳۸۳).به طور مثال این گونه کودکان در مدرسه قبل از اینکه سوالات به طور کامل از طرف معلم مطرح شود به آنها پاسخ می دهند ( محمد اسماعیل، ۱۳۸۴).
۲-۱-۲-۳- برانگیختگی : برانگیختگی نیز مانند بی‌توجهی در افراد و موقعیت های مختلف تغییر می‌کند. بارکلی عقیده دارد که مسالة برانگیختگی کودکان مبتلا به این اختلال، ناتوانی در فکر کردن قبل از عمل کردن نیست بلکه «عمل می کنند پیش از آنکه مدت زمانی را به فکر کردن اختصاص دهند». همچنین این کودکان نمی‌توانند رفتار خود را با قواعد عمل و پیامدهای ناشی از آن، منطبق سازند (علیزاده ۱۳۸۳).
گلدستاین[۱۵] و گلدستاین (۱۹۹۸ ، به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳) مطرح می کنند که تکانشگری چهار نوع است:۱ – عمل بدون کنترل، بازداری یا توقف ۲ – عمل بدون تفکر یا ملاحظه گری ۳ – عمل بدون پیش بینی، برنامه‌ریزی کافی یا در نظر گرفتن پیامدها ۴ – عمل آنی و ناگهانی.
آنچه مبین گذار به عمل و نیاز به نتایـج بـلافاصـله در کودکان بیش فعال است، نارسایی‌های قواعد حاکم بر رفتار آنهاست. در واقع، در خلال تحول کودکان بهنجار، با درونی‌سازی تدریجی قواعد مواجه هستیم، در حالی که در کودکان بیش فعال ، این درونی‌سازی قواعد در موقع مناسب صورت نمی‌گیرد و جایگزین کردن دستورهای شفاهی به جای قواعد درونی شده، بی‌تردید در سال های نوجوانی و بزرگسالی مشکلاتی را در زمینة «مهار خود» و «توانایی حل مسائل» به وجود می آورد (بارکلی،۱۹۸۱به نقل از علیزاده ۱۳۸۳).
۲-۱-۲-۴- ناتوانی‌های یادگیری: کودکان با ناتوانی‌های یادگیری[۱۶] و کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، مشکلات بسیار مشابهی را همچون بی‌توجهی یا حواس پرتی از خود نشان می‌دهند (میلیچ[۱۷] و لونی[۱۸] ،۱۹۷۹ به نقل از علیزاده ، ۱۳۸۳). نتایج پژوهش‌ها نشان داده است که حدود یک سوم کودکان دارای نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، به درجه‌های مختلف، دارای ناتوانی‌های یادگیری هستند (دوپل[۱۹] و استونر[۲۰]، ۱۹۹۴ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). نارسایی توجه، مشکلات اساسی در یادگیری عملیات حساب به وجود می‌آورد (مارشال[۲۱] و همکاران، ۱۹۹۹) .
همچنین نتایج ضعیف تحصیلی همراه با پایین بودن سطح عزت نفس، مشکلاتی هستند که در اغلب این کودکان و نوجوانان مشاهده می‌شوند (گرین[۲۲]، ۱۹۹۳ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). اگر چه نشانه‌های این اختلال به خودی خود باعث کاهش آمادگی یادگیری در این کودکان می‌شود اما می‌توان به عوامل دیگری که مشکلات تحصیلی آنها را افزایش می‌دهند نیز اشاره کرد (فالر، ۱۹۹۲): رفتن به کلاسهای بالاتر مستلزم استقلال بیشتر، وظایف طولانی تر، تکالیف نوشتنی افزون تر و مطالب حفظ کردنی زیادتر است. در نتیجه، دستیابی به موقعیت تحصیلی مشکل تر می‌شود. افزون بر این، کودکان و نوجوانان مبتلا به این نارسایی در معرض خطر باقی ماندن در چرخه ای قرار دارند که در آن شکست تحصیلی، درک کارآمدی کمتر (همراه با حالت های عاطفی منفی) را در پی دارد و این حالت به نوبة خود، رفتار اجتنابی و شکست تحصیلی بیشتر را موجب می‌شود.
۲-۱-۲-۵ مسایل اجتماعی: نتایج پژوهش‌های بسیاری نشان داده است که کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی در رفتارهای اجتماعی مشکل دارند. این کودکان معمولاً ناراحت، پر سرو صدا و زورگو هستند (والن و هنکر، ۱۹۸۵ به نقل از دادستان، ۱۳۷۸). کیفیت رابطه با همسالان بر جنبة ظاهری، ارزش‌ها و سطح عزت نفس خود در خلال نوجوانی موثر است (اوبرین[۲۳] و بایرمن [۲۴]،۱۹۸۸ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). میکز[۲۵] (۱۹۸۶ )به نقل از علیزاده ( ۱۳۸۳) اظهار مـی‌کند که اهمیـت روابط با همسـالان به حـدی است که بهبود و افزایش آن را می‌توان به منزلة پایان درمانگری در نظر گرفت. اگرچه هنوز هم علت طرد شدگی کودکان بیش فعال توسط همسالانشـان کاملاً مشـخص نیست اما پـاره ای از محققان، شواهدی به سود فرضیة بی‌مهارتی خاص اجتماعی در کودکان بیش فعال ارائه داده اند (مور [۲۶] و هیوز و رابینسون، ۱۹۹۲).
بی تردید منزلت اجتماعی می‌تواند تحت تاثیر نارسایی پردازش اطلاعات اجتماعی قرار گیرد و موجبات طردشدگی کودکان را فراهم کند؛ اما پژوهشگران نتوانسته اند به دلایل کافی مبنی بر وجود چنین نارسایی‌هایی در مبتلایان دست یابند. بنابراین می‌توان این احتمال را در نظر گرفت که کودکان بیش فعال – بدون آنکه ناتوانی و یا بی مهارتی خاصی در موقعیت های اجتماعی داشته باشند – نمی‌توانند از دانسته هایشان در زمینة عملی سود جویند (مور و همکاران، ۱۹۹۲).
عده ای از پژوهشگران تقریباً تمامی ویژگی هایی را که موجب طرد شدگی کودکان در کل جامعه می‌شوند، در مبتلایان به بیش‌فعالی باز یافته اند. برای مثال، پرخاشگری، رفتارهای اغتشاش گر و ناتوانی‌های یادگیری با طرد شدگی توسط همسالان، همبستگی معناداری دارند و این نکته نیز محرز است که کودکان بیش فعال در حد قابل ملاحظه‌ای با چنین مشکلاتی دست به گریبانند (لاندو[۲۷] و مور، ۱۹۹۱ به نقل از علیزاده،۱۳۸۳ ).
۲-۱-۲-۶ مشکل های حرکتی: همانطور که قبلاًٌ نیز مطرح شد این کودکان جنب و جوش زیادی دارند. علیزاده ( ۱۳۸۳ ) مطرح میکند، این امر می‌تواند از چند عامل ناشی شود. اول آنکه تکانشی هستند، دوم آنکه هدف مدار نیستند، پر انرژی و مضطربند، و البته گاهی هم از بزرگسالان نافرمانی می کنند (تیلور[۲۸] ، ۱۹۸۶ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). کودکان دارای نارسایی توجه/ بیش‌فعالی از نظر رفتار حرکتی، دارای سازمان دهی حرکتی ضعیف و نارسا هستند (گاتلیب[۲۹]، ۱۹۸۷ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). دیرتر راه می‌افتند (وندر، ۱۹۷۱ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). و در نوع مرکب این اختلال، دارای مشکل ادراک دیداری – حرکتی هستند. (راجیو[۳۰]، ۱۹۹۹). همچنین در تکلیف‌های عملکردی پیوسته (بارکلی و همکاران، ۱۹۹۰) و در بازداری حرکتی مشکل دارند (بارکلی، ۱۹۹۷، و ولر[۳۱] و هیلمن[۳۲]، ۱۹۸۸ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). در کنترل حرکتی بیش از سرعت حرکتی مشکل دارند و در انجام کارها با دست برتر بی دقتی های زیاد نشان می‌دهند (کالف[۳۳] و همکاران، ۲۰۰۳به نقل از علیزاده ۱۳۸۴)یاریاری و همکاران(۱۳۸۰) در پژوهشی به ارزیابی مهارتهای مهارتی و عملکرد عصبی-عضلانی دانش‌آموزان ۷ تا ۱۰ ساله مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعّالی پرداختند و به این نتیجه رسیدند که این کودکان در سرعت حرکتی دستها و دقّت حرکتی و هماهنگی حرکتی دو طرفه مشکل دارند .
۲-۱-۲-۷ نافرمانی ستیزشی و اختلال رفتار ارتباطی[۳۴] : مهمترین اختلال‌هایی که با نارسایی توجه/ بیش‌فعالی همراهند، نافرمانی ستیزشی و اختلال رفتار ارتباطی است. در مدارس ابتدایی ۴۰% تا ۶۰% مبتلایان نارسایی توجه/ بیش‌فعالی دارای رفتار تضاد ورزی و ۲۰% تا ۳۰% آنها واجد اختلال رفتار ارتباطی هستند. در نوجوانان بیش فعال، رفتارهای ضد اجتماعی بیشتر است و وقتی اختلال رفتار ارتباطی با بی‌توجهی بیش‌فعالی همراه می‌شود، با جدول بالینی وخیم تری مواجه می‌شویم (هین شو[۳۵] ، ۱۹۹۴به نقل ازعلیزاده ۱۳۸۳). مصرف سیگار، الکل، مواد مخدر و غیره در نوجوانان مبتلا به بیش‌فعالی و اختلال رفتار ارتباطی ، به مراتب بیش از کسانی است که علیرغم ابتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، فاقد اختلال رفتار ارتباطی بوده‌اند. همچـنین همزمانی این دو اختلال خطر ترک تحـصیل را به گونة قابـل ملاحـظه‌ای افزایش می‌دهد.
در نهایت، تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که فراوانی اختلال‌هایی مانند اضطراب و افسردگی نیز در نوجوانان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی در حال افزایش است. ولی این افسردگی تعمیم یافته نیست و تنها در زمینة تعامل های اجتمـاعی و رفتـارهای آنها متجـلی می‌شود (فیشر[۳۶] ، ۱۹۹۳).
۲-۱-۳ فراوانی اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی
فراوانی اختلال نارسـایی توجه / بیش‌فعالی را در خلال کودکی بین ۳% تا ۵% تخمین زده اند (هایند[۳۷] و همکاران، ۱۹۹۱به نقل از علیزاده ۱۳۸۳). اما از آنجایی که این اختلال اغلب به درستی تشخیص داده نمی‌شود، بین مولفان مختلف دربارة فراوانی آن اتفاق نظر وجود ندارد. گزارش‌های متفاوتی در مورد شیوع این اختلال ارائه شده است که حدود ۲ تا ۴ درصد از کودکان، در حد متوسط تا شدید، به این اختلال مبتلا هستند. البته میزان شیوع درجات خفیف‌تر آن، بیشتر از این حد است و پسران ۳ تا ۹ برابر بیشتر از دختران به این اختلال مبتلا می‌شوند (حقوقی[۳۸]، ۱۹۹۲ به نقل از علیزاده،۱۳۸۳).
شایویتز و شایویتز[۳۹] (۱۹۸۸) معتقدند که حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از کودکان مدرسه رو، به این اختلال مبتلا هـستند و گلداستین و گلداسـتین (۱۹۹۸) می‌نویسند که حدود ۳ تا ۵ درصد کودکان مبتلا به نارسایی توجه / بیش‌فعالی هستند و ۲۰ تا ۳۰ درصد این تعداد، فقط نارسایی توجه دارند، بدون آنکه در تکانشگری یا بیش‌فعالی مشکلی داشته باشند (علیزاده ، ۱۳۸۳ ).
در فراسوی اختلاف نظرها، این نکته محرز است که افراد مبتلا به این اختلال دچار مشکلات متعددی در قلمرو کارکرد تحصیلی، اجتماعی و عاطفی هستند. بر خلاف باور عمومی، مشکلات کودک بیش‌فعالی به مراتب فراتر از ناتوانی وی در یکجا بند شدن یا توجه کردن است. این اختلال در افراد مختلف به گونه‌های متفاوت بروز می کند و در هر فرد مبتلا، نمونه‌های متفاوتی از مجموعة نشانه ها دیده می‌شود. همین پیچیدگی و تنوع نشانه شناختی است که موجبات سردرگمی متخصصان بالینی و محققان را فراهم می‌کند و موجب توجه فزایندة آنها نسبت به این اختلال می‌شود (دادستان، ۱۳۷۸).
۲-۱-۴ سیر تحولی اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی
۲-۱-۴-۱ نوزادی و خردسالی: بررسی‌های انجام شده دربارة نوزادان و کودکان خردسال، نشانه‌های رفتاری خاصی را عنوان می‌کنند که به نظر می‌رسد طلیعة نشانگان نارسایی توجه/ بیش‌فعالی باشند. احتمال ابتلای به بیش‌فعالی در نوزادانی که مدام چنین رفتارهایی را نشان می‌دهند، بیش از نوزادان دیگر است. راس و راس[۴۰] (۱۹۷۶به نقل از دادستان، ۱۳۷۸) به توصیف مجـموعة این رفتارهـا پرداخـته‌اند. رفتار نوزاد غیر قابل پیش‌بینی است، پیوسته گریه می‌کند یا آنکه یک لحظه فریاد می‌زند و لحظة دیگر آرام است. فریاد وی تیز و نافذ است و به صدای سوت یا حیوانی شبیه است که در معرض خطر قرار دارد. فزون تنودی، کج خلقی، توقع و نارضایی را از ویژگی های شخصیت این نوازدان دانسته‌اند. نوازد اغلب فعال است و فعالیت حرکتی وی فراتر از سطح رشد و تحول بهنجار اوست. خواب این نوزادان یادآور الگوی خواب کودکان زودرس است؛ بدین معنا که دوره های خواب آرام در آنها بسیار کوتاه و وهله های فعالیت یا وهله‌های گذاری طولانی است.
۲-۱-۴-۲ کودکان پیش دبستانی: ناآرامی حرکتی، نوسان های خلقی توأم با حالت‌های عصبی، بدخوابی، ناتوانی در تحمل ناکامی‌ها و گسترة محدود توجه، در کودکان پیش‌دبستانی مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی دیده می‌شود. اغلب آنها دارای بی مهارتی‌های حرکتی هستند و رفتاری پرخاشگرانه و مخرب دارند که به طرد شدگی از گروه‌های همسالان و کاهش سطح عزت نفس در آنها منتهی می‌شود (زاتمری[۴۱] و همکاران ، ۱۹۸۹به نقل از دادستان، ۱۳۷۸).
براساس مشاهداتی که در مهد کودک ها انجام شده‌اند (شلایفر[۴۲] و همکاران ، ۱۹۷۵به نقل از دادستان،۱۳۷۸) کودکان بیش‌فعالی از زاویة فعالیت حرکتی و رفتارهای اجتماعی در خلال بازی آزاد، تفاوتی با دیگر همسالان خود ندارند. در حالی که در جریان بازی‌های ساخت دار یا سازمان یافته یعنی وقتی لازم است که بنشینند، قواعد را در نظر بگیرند و یا در فعالیت‌هایی که با رهبری معلم انجام می‌شود شرکت کنند اغلب از جای خود بلند می‌شوند و نسبت به همسالانشان پرخاشگری بیشتری را نشان می‌دهند.
وایگلند[۴۳] و همکاران دریافتند که بهبود عملکرد رفتار در سال‌های میانی دورة پیش دبستانی و ابتدایی با فشار روانی کم در خانواده، کیفیت بالای محیط خانواده و میزان افسردگی مادر رابطه دارد (بلکمن[۴۴]، ۱۳۸۳).
کمبل[۴۵] و همکاران (۱۹۹۰) کودکان پیش دبستانی ۳ و ۴ ساله را مورد پژوهش قرار دادند که والدین آنها را با شکایاتی نظیر بی‌توجهی، بیش‌فعالی و مشکلات انضباطی، شناسایی کرده بودند، در پیگیری کمبل تنها ۵۰ درصد از این گروه وقتی ۶ ساله بودند اختلال نارسایی توجه را دارا بودند و والدین شان هنوز از مشکلات آنها شکایت داشتند. در ۹ سالگی ، ۴۸ درصد آنها مشکلات دیگری غیر از نارسایی توجه/ بیش‌فعالی را نشان دادند (نظیر نافرمانی ستیزشی و اختلال سلوک). این بررسی نشان می‌دهد که مشکلات جدی همراه با پرخاشگری در طول دوران پیش دبستانی با مشکلات توجه، همپوشی دارد و معمولاً تا هنگام ورود کودک به مدرسه و بعد از آن هم پایدار خواهد ماند. اما تاثیر محیط در اینجا به این صورت است که اگر محیط خانواده آشفته و کمتر حمایت گر باشد و هنگامی که والدین کنترل خود و کنترل رفتار را در کودکان خود پرورش ندهند، مشکلات تشدید می‌شود. اما به هر حال همچنان که این تحقیق نشان می‌دهد برای نیمی از این کودکان مشکلات مزبور علایمی گذرا هستند و بتدریج از شدت آنها کاسته می‌شود (بلکمن، ۱۳۸۳).
لرنر[۴۶] و همکارانش در یک مطالعه طولی برروی کودکان پیش دبستانی که مشکلاتی چون پرخاشگری کلامی و بدنی، بیش‌فعالی، حواس پرتی و مانند آن داشتند دریافتند که کودکانی که شدت این مشکلات در آنها در سطح بالایی قرار دارد در مقایسه با گروهی که در حد خفیف و متوسط دچار این مشکلات هستند در آینده دست کم دوبرابر بیشتر خطر ابتلا به اختلال روانپزشکی دارند (بلکمن، ۱۹۸۷).
پالفری[۴۷] و همکاران مشکلات توجه ۱۷۴ کودک را از زمان تولد تا پایه دوم دبستان مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که از تولد تا مهد کودک ۴ درصد از کودکان پیش دبستانی تعدادی از شاخص‌های مشکل توجه را از خود بروز دادند ۵ درصد از آنها مشکلات توجه طولانی مدت داشتند و ۸ درصد مشکلات توجه خاصی داشتند که به هر حال تا قبل از مهدکودک برطرف شد. آنها دریافتند که کاهش مشکل در توجه این کودکان با سطح تحصیلات بالای مادر، ثبات خانوادگی بیشتر، مشکلات بهداشتی کمتر ، توانایی شناخت عمومی بالاتر و قدرت کلامی بیشتر در ارتباط بود (بلکمن، ۱۹۸۷).
۲-۱-۴-۳ کودکان دبستانی: در سنین مدرسه ای، نارسایی توجه/ بیش‌فعالی روابط با خانواده و همسالان و پیشرفت تحصیلی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. رفتارهای اغتشاش گر، بی‌توجهی یا حواس پرتی، بدخوابی و سطح پایین عزت نفس آشکارا دیده می‌شوند. بین ۲۰% تا ۵۰% کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی دارای ضوابط تشخیصی اختلال رفتار ارتباطی نیز هستند (بارکلی، ۱۹۹۰ به نقل از علیزاده،۱۳۸۳) و افزون بر این، اغلب آنها از مهارت های اجتماعی متناسب نیز محرومند. در مدرسه می‌توان کم کاری ، برانگیختگی و پرخاشگری آنها را مشاهده کرد. در مقایسه با کودکانی که فقط به عنوان پرخاشگر مشخص می‌شوند کودکان بیش فعال و بیش‌فعال/ پرخاشگر در آزمون‌های حفظ حالت توجه، بی‌توجهی و برانگیختگی بیشتری را نشان می‌دهند (هالپرین[۴۸] و همکاران، ۱۹۹۰). این کودکان در توجه کردن به جزئیات، و پیروی از دستورها و انجام دادن تکالیف و سازماندهی و استفاده از وقت به تلاش بیشتری احتیاج دارند(کویین و استرن[۴۹] ۱۳۸۳) .
اغلب پژوهش‌ها در این قلمرو در مورد پسران انجام شده‌اند و تنها تحقیقی که به بررسی تفاوت های جنسی پرداخته و اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی را در دختران بررسی کرده است، نشان می‌دهد که توانایی تمرکز و طیف توجه در دختران بیش‌فعال مانند پسران است با این تفاوت که پاسخ های مبتنی بر برانگیختگی در آنها وجود ندارد و در ارتباط با معلمانشان، مشکلات رفتاری کمتری را نشان می‌دهند (دهاس[۵۰] و یانگ[۵۱]، ۱۹۸۴ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). مورل[۵۲] و مورای[۵۳] (۲۰۰۳) در تحقیقی طولی به بررسی تأثیر نقش والدین در پیش بینی رشد و گسترش اختلال رفتاری و بیش‌فعالی کودکان (۲ ماهگی تا ۸ سالگی) پرداختند و به این نتیجه رسیدند که فقط در پسران می‌توان به وجود یک دورة حساس جهت رشد و گسترش علائم اختلال بیش‌فعالی گواهی داد و این دوره در دختران وجود ندارد در این دوره حساس سبک‌های برخورد والدین و نحوة عمل مادر با کودک نظیر رفتارهای ناشی از غفلت، حساسیت یا اجبار می‌تواند در پیش بینی رشد و گسترش علائم اختلال بیش‌فعالی کودک در آینده نقش داشته باشد. دیویدسن[۵۴] (۱۹۸۴). ۱۳۰۷ کودک ۳ تا ۱۵ ساله را در بررسی‌های چند رشته‌ای بهداشت و رشد مورد پیگیری قرار داد. ۲ درصـد این گـروه کودکـانی شـناخته شـدند که بیش‌فعالی فراگیر داشتند. این کودکان در مقایسه با کودکان پیش دبستانی عادی از خانواده هایی بودند که سطح پریشانی بالایی داشتند و مهارت کلامی ضعیفتری از خود نشان دادند.در طول پیگیری ۱۲ ساله، کودکان بیش‌فعال همچنان به طور پیوسته از نظر مهارت‌های شناختی و توانایی خواندن در سطح ضعیف‌تر قرار داشتند و در رفتارهای آزار رسانی و بی‌توجهی در خانه و مدرسه در ۱۵ سالگی تنها ۵/۱% از این گروه بهبودی کامل یافتند لذا دیویدسن نتیجه گرفت هر چه علائم نارسایی توجه در سنین پایین تری ظاهر شود، احتمال آنکه اختلال رفتاری و رشدی در سنین بالاتر ادامه یابد بیشتر خواهد بود (علیزاده، ۱۳۸۳).
۲-۱-۴-۴ نوجوانی: برخلاف عقیدة مرسوم که می گوید نارسایی توجه / بیش‌فعالی کودکان تا نوجوانی ادامه نمی‌یابد، پژوهش‌های طولی اخیر نشان می‌دهد که ۸۰ درصد کودکان دچار اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی هنوز نشانه‌هایی از آنرا در نوجوانی بروز می‌دهند و این نشانه‌ها به صورت دو سطح از استرس و اعمال تخریبی ویژه که هم در مدرسه و هم در خانه نمود دارد، دیده می‌شود (آخن باخ و همکاران، ۱۹۹۸ به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳).
نوجوانان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی معمولاًٌ دچار مشکلات شناختی، عاطفی و اجتماعی هستند. بر اساس یک پروژه طولی به مدت ۸ تا ۱۰ سال، در مورد ۸۴ کودک بیش‌فعالی، مولفان به این نتیجه رسیده اند که مشکلات تحصیلی، عاطفی و اجتماعی آنها با گذشت زمان، افزایش می یابد (هیوسی[۵۵] و همکاران ، ۱۹۷۴ به نقل از دادستان، ۱۳۷۸). در آزمودنی‌های مورد بررسی فراونی ترک تحصیل ۵ بار و فراوانی بستری شدن ۲۰ بار بیش از جامعة کلی بود اما در عین حال به نظر می رسید که بیش‌فعالی آشکار در بخشی از این کودکان کاهش یافته است. مندلسن[۵۶] و همکاران (۱۹۷۱ ) به نقل از دادستان، (۱۳۷۸) براساس پیگیری تحول اختلال در نوجوانان به مدت ۲ تا ۵ سال، نشان دادند که نیمی از آزمودنی ها به بهبود نسبی و ۴/۱ آنها به بهبود کامل دست یافتند، در حالی که در ۴/۱ دیگر هیچ گونه تغییری حاصل نشد. به طور کلی بر اساس تحقیقات طولی متعدد (ویس [۵۷] و همکاران، ۱۹۷۱، ۱۹۷۸، ۱۹۷۹، میند[۵۸] و همکاران، ۱۹۷۱، هایند و همکاران، ۱۹۸۹ همه موارد به نقل از دادستان، ۱۳۷۸) پژوهشگران به نتایج زیر دست یافتند: بر اساس نظر معلمان و والدین، بیش‌فعالی کاهش یافته بود. با این وجود تحلیل فعالیت‌های این نوجوانان نشان می داد که دیگر رفتارهای نامرتبط با فعالیت های کلاسی، جانشین ناآرامی حرکتی شده بودند. برای مثال، آرامش آنها توام با فعالیت هایی مانند بازی با مداد بود، بیش از آنکه به صورت بیش‌فعالی بیان شود. بی‌توجهی هم چنان مشکل اصلی باقیمانده بود اگرچه نشانه‌هایی مبنی بر بهبود تمرکز یا حفظ حالت توجه مشاهده می شد.
- رشد نایافتگی عاطفی، فقدان جاه طلبی و ناتوانی در پیگیری هدف ها، فراوان ترین خصیصه‌های نابهنجار در این نوجوانان، بودند. پایین بودن سطح عـزت نفس در اغلب آنها می‌توانست با شکست تحصیلی مرتبط باشد.
- سطح سازش یافتگی اجتماعی در بسیاری از این نوجوانان بسیار ضعیف بود. ۲۰% آنها دوست صمیمی نداشتند؛ در ۲۵% گذار بلافاصله به عمل دیده می شد و ۱۰% به کارهای خلاف قانون دست زده بودند و کارشان به دادگاه کشیده شده بود.
- کارکرد شناختی که به وسیلة آزمون وکسلر سنجیده شد، افزایش ناچیزی را نسبت به ارزشیابی اولیه نشان داد و مولفان، این افزایش را به تاثیر پیش آزمون بر پس آزمون نسبت دادند. در آزمون‌های کارآمدی حرکتی، نتایج افراد بیش‌فعال به مراتب ضعیف‌تر از گروه گواه بود.
- ۸۰% از آزمودنی‌های بیش‌فعال از لحاظ نتایج تحصیلی ضعیف بودند و تنها ۲۰% آنها در کلاس متناسب با سن خود قرار داشتند و یا نتایجی متوسط و کمتر از متوسط به دست آورده بودند. با این حال کم هوشی، علت اصلـی شکسـت کـودکان بیش‌فعالی محسوب نمی‌شد بلکه مشکلات کلامی و پایین بودن سطح عزت نفس از جمله عواملی بودند که در نتایج ضعیف تحصیلی، نقش مهمی را ایفا می کردند.
- نتایج آزمودنی‌های بیش‌فعال در همة آزمون‌هایی که حفظ حالت توجه و فرایند پردازش محرک‌ها را می‌سنجیدند، به گونه ای معنادار پایین تر از گروه گواه بود. مولفان معتقدند که افراد بیش‌فعال، نه تنها پاره ای از محرک ها را از قلم می‌اندازند بلکه آنها را به شیوه‌ای سطحی‌تر تحلیل می‌کنند و این مشکل، قلمرو روابط اجتماعی آنان را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهد چرا که تعامل اجتماعی موفقیت آمیز، مستلزم در نظر گرفتن همزمان چندین منبع خبری و پردازش عمقی محرک هاست تا امکان انتخاب و به کار بستن یک راهبرد اجتماعی مناسب فراهم شود. محققان نتیجه می‌گیرند که نارسایی‌های توجه و پردازش محرک‌ها بیش از بیش‌فعالی و حفظ حالت توجه، می‌توانند نوجوانان بیش فعال را متمایز کنند.
در بررسی لوچمن[۵۹] و وایلند[۶۰] (۱۹۹۴ به نقل از بلکمن، ۱۳۸۳) که در مطالعه ای طولی بر گروهی ۱۰۴ نفری از پسران ۱۴ ساله از نژادهای متفاوت که با هدف شناخت رابطة میزان پرخاشگری و کمی میزان پذیرش توسط دوستان و نژاد در پیش بینی رفتار نوجوانان انجام گرفت، معلوم شد که:
۱- میزان پرخاشگری در دورة پیش نوجوانی، با مصرف مواد مخدر و بزهکاری در دورة نوجوانی رابطه دارد.
۲- پرخاشگری و کمی میزان پذیرش توسط دوستان، می‌توانست پیش بینی کنندة نظر معلمان و همـسالان در مـورد وجـود مشـکل های درون نمود[۶۱] و برون نمـود[۶۲] در سال‌های بعد باشد.
۳- در گروههای نژادی متفاوت، درجه بندی همسالان در مورد پذیرش اجتماعی و رفتارهای پرخاشگرانه، متفاوت بوده است.
۴- پسرانی که مورد علاقه دیگران نبودند و دارای رفتارهای پرخاشگرانه بودند، به تدریج به رفتارهایی روی می‌آورند که آنها را به رفتارهای نابهنجار نزدیک می کرد (علیزاده، ۱۳۸۳).
در زمینة پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بیش فعال، ارزشیابی کارآمـدی تحصـیلی دانش آموزان مدارس ابتدایی نشان دهندة نمره‌های بهرة هوشی مشابه دراین کودکان در مقایسه با گروه کنترل است (بوهلاین[۶۳] ، ۱۹۸۵) ضمن آنکه در آغاز کلاس سوم با کاهش و تغییرپذیری نتایج این کودکان در آزمون های هوش مواجه می شویم؛ کاهشی که به طور عمده ناشی از شکست آنها در خرده آزمون حساب آزمون وکسلر[۶۴] (WISC – R) است (میلر[۶۵] و همکاران،۱۹۷۳به نقل از دادستان،۱۳۷۸).
بنابراین می‌توان گفت که کودکان بزرگتر مبتلا به نارسایی توجه/بیش‌فعالی بیش از کودکان کم سن‌تر با مشکلات تحصیلی، مشکلات عاطفی ناشی از انزوای اجتماعی و ناتوانی در ایجاد ارتباط، مواجه می‌شوند و دارای افسردگی بیشتری نیز هستند (بوهلاین، ۱۹۸۵ به نقل از دادستان، ۱۳۷۸).
در نهایت بر اساس یافته های پژوهشی، می‌توان گفت که نوجوانان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی، بیشتر احتمال دارد که به افسردگی (کانتول، ۱۹۷۹)، مشکل‌های اجتماعی (وادل[۶۶]، ۱۹۸۴)، اعتماد به نفس پایین و احساس درماندگی (باتل[۶۷] و لیسی[۶۸] ، ۱۹۸۲) و عقب ماندگی تحصیلی (زاگار[۶۹] و همکاران، ۱۹۸۹همه موارد به نقل از علیزاده، ۱۳۸۳). دچار باشند. این مشکل ها به طور عمده در شکست ها و ناکامی های آنان در زندگی، ریشه دارد یافته‌های مطالعة پلیفر[۷۰] و همکاران (۱۹۹۱) نشان می‌دهد که در نوجوانانی که خودکشی کرده‌اند، اختلال‌های خلقی ۷ برابر بیشتر از گروه عادی بود و ۳۱ درصد این افراد، به اختلال نارسایی توجه / بیش‌فعالی مبتلا بودند. گرچه میزان اختلال سلوک نیز بسیار بالا بود (%۶/۴۳)، مشکل های اضطرابی نیز در این بین نقش داشتند. همچنین عوامل خانوادگی نیزنقش مهمی در زندگی نوجوانان مبتلا به نارسایی توجه/ بیش‌فعالی دارند. پژوهش مافیت[۷۱] (۱۹۹۰) روی ۴۳۵ پسر از تولد تا بزرگسالی، نشان داد که مشکل های مربوط به رفتار ضد اجتماعی، هوش کلامی پایین، مشکل خواندن و نابسامانی های خانوادگی مهمترین همبستگی را با بزهکاری نوجوانی دارند.
پسرانی که دارای این اختلال بودند در مقایسه با پسران بزهکار بدون اختلال در زمینه‌های عنوان شده وضعیت بدتری داشتند.
۲-۱-۴-۵ بزرگسالی: نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد که بزرگسالانی که در کودکی و نوجوانی تشخیص بیش‌فعالی دربارة آنها عنوان شده بود. در بزرگسالی دارای نشانه‌های مفرط بیش‌فعالی مانند بیقراری، عصبانیت، برانیگختگی و اختلالهای خلقی بود. به رغم برخورداری از سطوح مشابه هوش و آموزش با افراد عادی، افراد بیش فعال از منزلت اقتصادی – اجتماعی پایین‌تر و مشکلات و روانی بیشتری (که بر اساس روان دردمندی و مشکلات در قلمرو اجتماعی و روابط زناشویی مشخص می‌شود) برخوردارند (برلند[۷۲] و هکمن[۷۳] ، ۱۹۷۶ به نقل از دادستان، ۱۳۷۸).
همچنین تحقیقات دیگر نشان داده اند که اختلال‌های شخصیتی، روان پریشی، روان رنجوری، اعتیاد به الکل و مواد مخدر در بیمارانی که پیشتر به عنوان بیش فعال مشخص شده بودند، بیشتر است (مورسین[۷۴]، ۱۹۷۹؛ گودوین[۷۵]، ۱۹۷۵ به نقل از دادستان، ۱۳۷۸).
بسیاری از محققان به این نتیجه رسیده اند (ویس و همکاران، ۱۹۷۹به نقل از دادستان ۱۳۷۸) که اغلب کودکان و نوجوانان مبتلا به بیش‌فعالی، در خلال بزرگسالی دارای مشکلات سازشی هستند. برانگیختگی یکی از مشخصه های اصلی آنهاست که با توجه به افزایش تصادف های رانندگی، تغییر مکرر محل سکونت و همچنین پاسخ های مبتنی بر برانگیختگی در خلال آزمون های شناختی نشان داده می‌شود. دیگر ویژگی پایدار این بیماران، بیقراری است. در اغلب آنها اختلال های خصیصه ای وجود دارد؛ برانگیختگی، رشد نایافتگی و وابستگی شخصیت، فراوانترین خصیصه شخصیتی آنها در نظر گرفته می‌شوند. این اختلال‌ها که بیشتر جنبة خلقی دارند، مانعی در کارکردهای اجتماعی، ادامة تحصیل یا اشتغال حرفه‌ای ایجاد نمی‌کنند. به طور خلاصه باید گفت که یافته های تحقیقاتی متعددی نشان دهندة این نکته‌اند که نشانگان نارسایی توجه/ بیش‌فعالی با گذشت زمان از بین نمی‌رود. برخی از نشانه‌هایی که در خلال کودکی مشاهده می‌شوند مانند بیقراری، پرخاشگری نوسان‌های خلقی و رفتارهای ضد اجتماعی باقی می مانند. برانگیختگی، بی‌توجهی و مشکلات حفظ حالت توجه نیز همچنان قابل مشاهده اند. کارآمدی ضعیف تحصیلی و سطح پایین عزت نفس که در خلال نوجوانی وجود دارد. اغلب تا بزرگسالی نیز پایدار می مانند.
۲-۱-۵ مشکلات مدرسه ای دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی
کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش‌فعالی معمولاً قبل از مدرسه کمتر شناسایی می‌شوند و بیشتر، وقتی که به محیط آموزشی – اجتماعی مدرسه پای می‌گذارند، مورد توجه و شناسایی قرار می‌گیرند. معلمان می‌توانند با توجه به ویژگی های این کودکان آنها را شناسایی کنند، ولی نباید دست به تشخیص بزنند. بلکه باید آنها را برای ارزیابی دقیق و جامع به روان شناس یا روان پزشک معرفی کنند. م

دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مقایسه راهبردهای رویارویی در دانش آموزان با و بدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی

دانلودمقاله پیامبری، تبلیغ دین بدون مزد

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله پیامبری، تبلیغ دین بدون مزد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

پیامبری، تبلیغ دین بدون مزد
قرآن کریم در بحث از پیامبری و پیامبران گزارههایی کلی و ضوابطی اساسی ارائه کرده که میتوان از آنها به قواعد قرآنی حوزة پیامبری یا خصائص عمومی پیامبران تعبیر کرد. اهم این قواعد عبارتند از:
اول: هر امتی رسولی دارد و هیچ جامعهای بدون پیامبر رها نشده است.
دوم: پیامبران انسانهایی هستند مثل دیگر انسانها
سوم: پیامبران به زبان مردمی که در میان ایشان مبعوث میشوند سخن میگویند.
چهارم: پیامبران توسط خداوند برگزیده و منصوب میشوند.
پنجم: به پیامبران از جانب خداوند وحی میشود.
ششم: پیامبران تحت تعلیم الهی آموزش دیدهاند.
هفتم: پیامبران به خدا دعوت میکنند.
هشتم: روش دعوت پیامبران بشارت و انذار است.
نهم: کار پیامبران تعلیم و تربیت مردم است. تبیین، تذکر و نصیحت سه شیوة تعلیم و تربیت پیامبرانه است.
دهم: دعوت پیامبران دعوت به زندگی واقعی است.
یازدهم: خداوند قبل از اتمام حجت پیامبران، مردم را عذاب نمیکند.
دوازدهم: پیامبران جز ابلاغ پیام به مردم وظیفهای ندارند. پیامبران وکیل مردم نیستند. پیامبران حق ندارند با زور و اکراه مردم را به دین و ایمان بخوانند.

 

 

 

قاعدة سیزدهم: پیامبران برای هدایت مردم آمدهاند.
هدایت راهنمایی است، نشان دادن راه از بیراهه و ارائه طریق است. انسانی که راه را از چاه تمیز داده، خود میداند چه کند. خداوند با ارسال پیامبران در کار هدایت آدمیان است. هدایتگر واقعی خداست و پیامبران با اذن و تعلیم الهی به هدایت و راهنمایی مردم اقدام میکنند. این هدایت با تعلیم کتاب به مردم محقق میشود. در برابر هدایت گری پیامبران، آدمیان دو دسته میشوند، گروهی مهتدی میشوند، هدایت میپذیرند و راه مییابند و به مقصد رشد و تعالی بار مییابند، اینان مؤمناناند. گروهی نیز علیرغم روشن شدن راه از بیراهه، هدایت نمیپذیرند و وروش پیشین خود را حفظ میکنند و دل از ضلالت و گمراهی نمیکنند. پس از ارائه طریق و نمودن راه، پیامبران در برابر گمراهی گمراهان مسئولیتی ندارند. وظیفه هدایت در این مرحله به پایان رسیده است، به معنای دیگر هدایت برای آدمیان جویای راه است، آنان که قصد رفتن دارند و راهنما میخواهند. آنان که راه را میشناسند اما جسارت رفتن ندارند یا به منافع زودگـذر بیراههها دل خوش کردهاند، اگر با تذکر و انذار پیامبران هم به راه نیافتادند، دیگر اهل هدایت نیستند و از جانب پیامبران به حال خود رها میشوند، به شرط اینکه مانع هدایت دیگران نشوند. البته سرانجام هدایت یافته با گـمراه نزد خداوند یکسان نخواهد بود. اما فراموش نباید کرد شیوه پیامبرانه که شیوهای بشری و انسانی است با شیوة الهی متفاوت است. کار پیامبر تعلیم و هدایت و انذار و ابلاغ پیام است، اما حساب و مجازات از حوزة پیامبری بیرون است و شأنی ربوبی است.
و یقول الذین کفروا لولا انزل علیه آیه من ربه انما انت منذر و لکل قوم هاد (رعد 13/7« کافران میگویند چرا بر او معجزهای از سوی پروردگارش نازل نمیگردد [ای پیامبر] تو فقط هشداردهندهای و هر قومی راهنمایی دارد.»
اولا: فروفرستادن آیات در اختیار پیامبر و دیگر مردم نیست، به اراده و صلاحدید الهی آیات نازل میشوند.
ثانیا: پیامبر فقط بیم میدهد و ابلاغ پیام میکند و نسبت به عواقب عدم رعایت پیامهای الهی هشدار میدهد. اگر کسی باور نکرد مسئولیتی متوجه پیامبر نیست.
ثالثا: هر قومی هدایتگری دارد، هیچ جامعه بدون هادی رها نشده است. قاعده «لکل قوم هاد» معادل دو قاعده گذشته است، یکی قاعده اول: «لکل امه رسول» و دیگر قاعده هفتم « و ان من امه الا خلافیها نذیر». بنابراین هادی، رسول و منذر یکی است، یعنی پیامبری بدون انذار و هدایت محقق نمی شود.
و ما منع الناس ان یؤمنوا اذجائهم الهدی الا ان قالوا ابعث الله بشرا رسوال و مردم را به هنگامی که هدایت به سویشان آمد، چیزی از ایمان آوردن بازنداشت مگر اینکه گفتند آیا خداوند بشری را به پیامبری فرستاده است
یکی از بهانههای کافران در ایمان نیاوردن، انسان بودن پیامبران است، خداوند از پیام و پیامبری به «هدایت» تعبیر کرده است. پیام پیامبران چیزی جز هدایت آدمیان نیست.
خداوند کتب آسمانی را «هدایت» خوانده است، به عنوان نمونه:
انا انزلنا التوریه فیها هدی و نور…. (مائده 5 / 44
«ما تورات را نازل کردهایم در آن رهنمود و نوری است…….»
و آتینه الانجیل فیه هدی و نور و مصدقا لما بین یدیه من التوریه و هدی و موعظه للمتقین (مائده 5/46
«… و به او [عیسی (ع)] انجیل دادیم. که در آن رهنمود و نور است و همخوان با تورات است که پیشاپیش آن [نازل شده] است و راهنما و پندآموز پارسایان است.»
5- و ما انزلنا علیک الکتاب الالتبین لهم الذی اختلفوا فیه و هدی و رحمه لقوم یؤمنون (نحل 16/64 و ما قرآن را جز این برای تو فرو نفرستادیم که آنچه را اختلاف دارند برایشان روشن کنی، و برای آنکه برای اهل ایمان رهنمود و رحمت باشد.»
اگر خداوند کتابهایش را مایة هدایت بندگان قرار داده، پیامبرانش نیز هادیان مردماند و برای هدایت مردم مبعوث شدهاند.
قاعده چهاردهم: پیامبران در تبلیغ دین از مردم اجرت نمیخواهند.
پیامبری کاری از سنخ معلمی است. پیامبران عمر خود را مصروف هدایت مردم، تبلیغ دین، و تعلیم و تربیت آدمیان میکنند. آیا به این فعالیتها مزد و اجرت تعلق میگیرد به این معنی که راه یافتگان و هدایت شدگان یعنی مؤمنان که به برکت تعالیم پیامبر متدین شدهاند، در برابر خدمتی که پیامبر به ایشان کرده است، به او اجرت بدهند و از خدماتش قدردانی کنند. در این صورت بین پیامبران و مؤمنان رابطهای اقتصادی و مالی برقرار میشود، و در برابر کالایی معنوی (هدایت و ایمان) بهایی مادی (اجرت و مزد) دریافت میشود، نوعی داد و ستد و معامله پایاپای. بر این اساس هرچه مؤمنان افزونتر شوند، سود مالی و درآمد پیامبران نیز افزایش مییابد، و در تبلیغ دین و دعوت به خدا، سود مادی نیز لحاظ میشود. بالاخره اگر قرار است پیامبران از جانب خداوند گنجی به همراه نیاورده باشند و با توجه به اینکه تبلیغ دین و دعوت به خدا وقت فراوانی را به خود اختصاص میدهد، به نحوی که در حد یک کار تمام وقت است، برای گذران زندگی پیامبران و خانواده ایشان چارهای جز ممر مالی نیست، و تأمین این هزینه به عهدة مؤمنان خواهد بود، یعنی مؤمنان به پیامبران و مبلغان دین اجرت بدهند.
قرآن کریم رابطة مالی بین پیامبران و مردم را قطع کرده است و به عنوان یک قاعده تصریح کرده است که پیامبران مجاز نیستند هدایت و ایمان را با مزد و اجرت ارائه نمایند. پیامبران حق ندارند از مردم اجرت بگیرند و مزد طلب کنند. پیامبری مانند دیگر مشاغل و حرفهها نیست که خدمت در برابر مزد مادی صورت بگیرد. کارفرمای پیامبران مردم نیستند تا چشمشان به جیب و دست مردم باشد و ایمان و دعوت و هدایت با درهم و دینار و طلا و نقره و امتیازات مادی رد و بدل شود. کارفرمای پیامبران خداوند است، و او به شیوة ربوبیش هیچ کار خیری را بی پاداش نمیگذارد. اما کار پیامبری را چگونه میتوان با اجر و مزد مادی تقدیر و توزین کرد. خدمات پیامبران به مردم با معیارهای مالی و مادی قابل محاسبه نیست . پای پول و اجرت به میان آوردن، تخفیف و تنزل کار پیامبری و دعوت و تبلیغ است.
آری این یک حقیقت است که پیامبران چون انسانند و فارغ از وحی، انسانی مانند دیگر انسانها و گنجی نیز با خود از سوی خدا نیاوردهاند، برای گذران زندگی نیاز به درآمدی در حد کفاف و رفع حداقل حوائج روزمره دارند. این هزینه چگونه باید تأمین شود قرآن تأمین زندگی پیامبران از طریق اخذ اجرت در برابر تبلیغ دین را ممنوع کرده است. به بیان دیگر ارتزاق از راه دین را خداوند نپسندیده است. پس باقی میماند که پیامبران مانند دیگر مردم کار کنند و از دسترنج خود امرار معاش نمایند.
کما اینکه در سیرة پیامبران خواندهایم که هریک به کاری مشغول بودهاند، یکی چوپانی میکرده، دیگری نجار بوده، سومی صنعتگر بوده، زره میبافته، یا کشتی میساخته، چهارمی تجارت میکرده، اما هیچیک از طریق اخذ اجرت از مردم در برابر تبلیغ دین گذران زندگی نکردهاند. پیامبری شغل نیست، انجام وظیفه است. و کسی برای ایفای وظیفه، و ادای تکلیف مزد نمیگیرد. اختصاص بخشی از وقت روزانه به کار برای امرار معاش هرگز مانع از ایفای وظیفة پیامبری نیست، بلکه به نفوذ کلمه پیامبر میافزاید، اثبات میکند که او در تبلیغ دین و دعوت به خدا چشمداشت مادی ندارد، بطور خالص به خدا میخواند.
تبلیغ های نافذ دینی به شیوة تبلیغ پیامبرانه، تبلیغ بدون چشمداشت مادی است. دین کوششی برای گسستن تعلق انسان به عالم مادی و توجه به عالم ماورای ماده است. تبلیغی که با سودای مالی مبلغ همراه باشد بر دل نمینشیند، وجدان را تکان نمیدهد و از ظاهر به باطن رسوخ نمیکند و عملا ناموفق است. دین وسیله معاش نیست، نردبان صعود به حیات طیبه است، آمیخته کردن تبلیغ دین با اجرت مادی، دین را ابزار دنیا میکند یعنی بجای اینکه دنیا دینی شود، دین دنیوی میشود.
بلی من اسلم وجهه لله و هو محسن فله اجره عند ربه و لاخوف علیهم و لاهم یحزنون (بقره ظ/ 112
«آری، کسی که از هر جهت تسلیم حکم خدا گردید و نیکوکار گشت، مسلما اجرش نزد خدای بزرگ خواهد بود، و او را هیچ خوفی و هیچ حزنی نخواهد بود.»
آنان که قصد وجه او کردهاند یعنی مخلصان صالح، جز از او اجر نخواهند. آنان نه نگران آیندهاند نه غمگین از گذشته، پیامبران بیشک پیش قراول مخلصان صالح هستند لذا طبیعی است که از خدا اجر میخواهند نه از مردم.
کذبت قوم نوح المرسلین / اذقال لهم اخوهم نوح الاتتقون / انی لکم رسول امین / فاتقوالله و اطیعون / و ما اسئلکم علیه من اجران اجری الا علی رب العالمین (شعراء 26/109-105) قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند، هنگامی که برادرشان نوح به ایشان گفت آیا [ از خدا ] نمیترسید من برای شما پیامبری درستکارم، پس تقوا پیشه کنید و از من پیروی نمائید. من از شما مزد نمیخواهم و پاداش من تنها بر پروردگار جهانیان است.»
ذبت عاد المرسلین / اذ قال لهم اخوهم هود، الا تتقون / انی لکم رسول امین / فاتقوالله واطیعون / و ما اسئلکم علیه من اجران اجری الا علی رب العالمین (شعرا 26/ 127-123)
«قوم عاد پیامبران را تکذیب کردند،آنگاه که برادرشان هود به ایشان گفت آیا [از خداوند] نمیترسید من برای شما پیامبری درستکارم، پس تقوی پیشه کنید و از من پیروی نمائید، من از شما مزدی نمیخواهم، پاداش من تنها بر پروردگار جهانیان است.»
کذبت ثمود المرسلین / اذ قال لهم اخوهم صالح، الا تتقون / انی لکم رسول امین / فاتقوالله واطیعون / و ما اسئلکم علیه من اجران اجری الا علی رب العالمین (شعرا 26/ 145-141)
«قوم ثمود پیامبران را تکذیب کردند،آنگاه که برادرشان صالح به ایشان گفت آیا [از خداوند] نمیترسید من برای شما پیامبری درستکارم، پس تقوی پیشه کنید و از من پیروی کنید، من از شما مزدی نمیخواهم، پاداش من تنها بر پروردگار جهانیان است.»
کذبت لوط المرسلین / اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون / انی لکم رسول امین / فاتقوالله واطیعون / و ما اسئلکم علیه من اجران اجری الا علی رب العالمین (شعرا 26/ 164-«قوم لوط پیامبران را تکذیب کردند،آنگاه که برادرشان لوط به ایشان گفت آیا [از خداوند] نمیترسید من برای شما پیامبری درستکارم، پس تقوی پیشه کنید و از من پیروی کنید، من از شما مزدی نمیخواهم، پاداش من تنها بر پروردگار جهانیان است.»
کذب اصحاب الایکه المرسلین / اذ قال لهم شعیب، الا تتقون / انی لکم رسول امین / فاتقوالله واطیعون / و ما اسئلکم علیه من اجران اجری الا علی رب العالمین (شعرا 26/ 180-«اصحاب ایکه [امت شعیب] پیامبران را تکذیب کردند،آنگاه که شعیب به ایشان گفت آیا [از خداوند] نمیترسید من برای شما پیامبری درستکارم، پس تقوی پیشه کنید و از من پیروی کنید، من از شما مزدی نمیخواهم، پاداش من تنها بر پروردگار جهانیان است.»
در قرآن کریم هیچ تکراری بی حکمت نیست. پنج آیه در یک سوره پنج بار تکرار شده است. در پنج پیامبر یعنی نوح، هود، صالح، لوط و شعیب یک سخن گفته شده است. این پیامبران توسط قومشان تکذیب شدند. پیامبران ایشان را به تقوا دعوت کردهاند و خود را به عنوان رسولانی امین معرفی کرده و از مردم خواستهاند تقوا پیشه کرده از ایشان اطاعت کنند. بعد قاعدة مورد بحث پنج بار عینا تکرار شده است. من از شما مزد و اجرت نمیخواهم، پاداش ما پیامبران تنها بر عهدة خداست. نمیتوان پیامبر بود و از مردم بواسطه تبلیغ دین اجرت گرفت.
و یا قوم لا اسئلکم علیه مالا ان اجری الا علی الله و ما انابطارد الذین امنوا انهم ملاقوا ربهم و لکنی اریکم قوما تجهلون (هود 11/29)
«[نوح گفت] ای قوم من از شما [در عوض هدایت و دعوتم] مالی نمیخواهم، پاداش من جز بر خدا نیست.
من مومنان را از گرد خود طرد نمیکنم، آنان خدا را ملاقات میکنند. اما من شما را قومی نادان میبینم.»
این دومین موضع قرآنی است که خبر از استعمال این قاعده در مورد نوح نبی میدهد. نوح از مردم پول نمیخواهد، به پاداش الهی چشم دارد، نه بر دست و جیب مردم. اگر پیامبران استقلال مالی نداشتند اینگونه محکم نمیتوانستند موضع بگیرند و دست رد بر سینه منکران و ملحدان بنهند و بگویند ما فقرای مؤمن را بر کافران متمول ترجیح میدهیم، نمیتوانستند قاطعانه بگویند ایمان نیاوردند ناشی از جهل است.
قل ما سألتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله و هو علی کل شیء شهید (سبأ «بگو [ای محمد] آنچه من از شما اجرت خواستهام از آن شما باد، پاداش من تنها بر خداوند است و او بر هر چیزی گواهست.»
پیامبر اسلام نیز مشمول این قاعده است. او هرگز از مردم مزد و اجرت نمیخواهد، آنکه به دنبال شوراندن درون آدمیان و اتصال روحی آنان با خداوند و ایصال آنان به حیات طیبه است زمانی میتواند موفق باشد و سخنانش در دلها بنشیند که به لحاظ اقتصادی به مردم وابسته نباشد و پیامبر اسلام نیز چنین بود.
والذین آمنوا و عملوالصالحات فی روضات الجنات لهم مایشاؤون عند ربهم ذلک هوالفضل الکبیر. ذلک الذی یبشر الله عباده الذین آمنوا و عملوالصالحات قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی و من یقترف حسنه نزد له فیها حسنا ان الله غفور شکور (شوری «… آنان که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در باغهای بهشت [منزل یافته] و نزد خدایشان هرچه بخواهند برایشان مهیاست این همان فضل بزرگ خداوند است. این [بهشت ابدی] همان است که خداوند به بندگانی که ایمان آورده، علم صالح بجا آورده باشند بشارت داده است. [ای محمد به مردم] بگو من از شما [اجر رسالت] اجرتی طلب نمیکنم جز مودت با نزدیکانم را و هرکه کار نیکو انجام دهد ما بر نیکوئیش بیفزائیم، خداوند بسیار آمرزنده و پذیرنده شکر است.»
پیامبر مؤمنان را به سعادت برتر میرساند. 1) در مقابل از آنها چشمداشت مادی ندارد، تنها چشمداشت پیامبر از امتش مودت با «قربی» است. آنانی که به او نزدیکاند. ذوی القربی یا نزدیکان پیامبر دو گونه میتوانند باشند: یکی خویشاوندان و اقربای پیامبر در عرف مسلمانان «سادات» خوانده میشوند و دیگری آنان که به لحاظ منش و روش و رفتار به پیامبر نزدیکاند، یعنی آنان، که حقیقتا پیرو پیامبرند چه از خانواده او باشند چه نباشند، بیشک اگر یکی از فرزندزادگان پیامبر متصف به ایمان و عمل صالح نباشند، صرف قرابت به پیامبر باعث نمیشود مسلمانان موظف به مودت با او باشند.
طبق قاعده دیگر قرآنی: ان اولی الناس بابراهیم للذین اتبعوه و هذاالنبی والذین آمنوا
«سزاوارترین مردم به ابراهیم، آنها هستند که از او پیروی میکنند و ایشان پیامبر و مؤمنان هستند.»
مودت و دوستی با اقربای پیامبر رعایت اموری است که آنها دوست میدارند و اجتناب از چیزهایی که آنها نمیپسندند. این مودت جز با هماهنگ و همسوشدن با اهداف، روشها و رفتار پیامبر میسر نمی شود. مگر میتوان کسی را دوست داشت و برخلاف میل او عمل کرد. وداد و دوستی با صالحان و مؤمنان بدون ایمان و عمل صالح حاصل نمیشود.
پیامبر اسلام از امتش اجر مادی طلب نمیکند، آنچه او میخواهد «مودت با قربی» است. یعنی وفاداری به راه و روش او. دوست داشتن آنچه او دوست میدارد و اجتناب از آنچه او از آن میپرهیزد. اجر معنوی پیامبر پاسخ مثبت به دعوت اوست، باورکردن راه او و پیروی از منش و روش اوست. همین.
اما آنچه در آیات خمس و فیء (انفال 8/41 و حشر 59/7) در اختصاص برخی اموال به پیامبر اسلام مطرح شده در بحث از خصائص آخرین پیامبر (ص) به تفصیل بررسی خواهد شد. اما به اجمال قابل تذکر است که خمس قرآنی به غنیمت جنگی تعلق میگیرد و هیچیک از خمس و فیء در زمرة اموال مردم نیستند که به ازای اجرت مادی توسط ایشان به پیامبر داده شده باشد. داشتن بودجة مستقل شرعی امری است و اخذ اجرت از مردم امر دیگری است.
قاعدة پانزدهم: ایمان دینی ملازم با پیروی از پیامبران است.
در برابر دعوت پیامبران، مردم دو گروه میشوند، گروهی پیامبران را تصدیق میکنند و به آنها ایمان میآورند و گروهی نیز آنان را تکذیب میکنند و بر مشی پیشین خود باقی میمانند و ایمان نمیآورند. گروه اول – مؤمنان – با تصدیق پیامبر و ایمان به او در عمل نیز ملتزم میشوند که ضوابطی را رعایت کنند. به عبارت دیگر ایمان به خداوند و تصدیق پیامبر لوازم عملی نیز دارد. علاوه بر تفاوت نظری، مؤمن و کافر تفاوت عملی نیز دارند. هر عمل و رفتاری با ایمان دینی سازگار نیست. ایمان دینی کردار متناسب با خود را میطلبد. مؤمن آنگاه که در بزرگترین انتخاب زندگیش ایمان به خداوند را برگزید و آزادانه «صراط مستقیم» را برای رفتن انتخاب کرد، میکوشد تا اعمال و رفتار خود را با ایمان هماهنگ کند. او در مییابد که قبل از انجام هر عملی از خود بپرسد که آیا این کردار با ایمان سازگار است آیا مرا به خدا نزدیکتر میسازد اصولا آیا مجازم چنین کنم به عبارت دیگر مؤمن در انجام هر عملی دغدغه دینی دارد. آیا این منش یا این کنش مرا به او نزدیکتر میکند یا دورتر مؤمن در میزان کردن اعمالش با شاقول دین به پیامبر مراجعه میکند. پیامبر را به صداقت شناخته شده است پیامبر به او میگوید که چه اموری را انجام دهد و از چه اموری اجتناب کند تا به خداوند نزدیکتر شود. پیامبر به مردم تعلیم میدهد که خداوند کدام صفات را دوست دارد و از کدام صفات بیزار است. مؤمن دینداری را در پیروی از پیامبر مییابد. در واقع مؤمن در پیروی از پیامبر از خدا پیروی کرده است، زیرا پیامبر از خود چیزی نمیگوید. او پیام آور دیگری است، پیامبر طریق است و خداوند موضوع. مؤمن در رسیدن به خدا مطمئنترین راه را پیروی از پیامبر مییابد. پیامبر کسی را به اجبار به پیروی وادار نمیکند. پیروی از پیامبر کاری توأم با اختیار و آزادی است. مؤمن پذیرفته است که پیامبر راست میگوید و هرچه میگوید از خداست و سعادت او در گرو رعایت ضوابط الهی است، لذا با آزادی و عشق به سعادت و کمال از پیامبر تبعیت میکند. کافران پیامبر را تصدیق نکردند، لذا از او نیز پیروی نمیکنند. اما مؤمن میداند سعادت او در گرو همراهی او با پیامبر است. او عدم پیروی را دال بر دست کشیدن از ایمان میداند. البته گاهی ممکن است تنبلی به سراغ او بیاید، حتی گاهی ممکن است تخلف کند، به جای راه بیراهه برود، آنچه پیامبر از او خواسته را ترک کند و آنچه پیامبر اجتناب از او را آموزش داده عمل کند، اما حتی در چنین اوقاتی باز در دل باور دارد که غلفت کرده و میکوشد تا به راه بیاید. در عمل مؤمن ماندن کار سادهای نیست و دین نیز سرای آزمایش است. بنابراین مؤمن خود را ملزم به پیروی از پیامبر میداند. او این پیروی را ضامن ایمان دینی میشمارد.
مؤمن در چه اموری ملزم به پیروی از پیامبر است مؤمن در حوزه دین ملزم به پیروی از پیامبر است. اطاعت از آنچه پیامبر از خدا نقل میکند، اطاعت از خداوند است. و اطاعت از آنچه پیامبر در تبیین آیات الهی و رفع اختلاف دربرداشت از کتاب خدا به مؤمنان میگوید اطاعت از پیامبر است. و اطاعت از پیامبر به اذن الهی اطاعت از خداوند است. اما اگر پیامبر سمتهای دیگری نیز داشته باشد و به عنوان آن سمتها اوامر و نواهی از او صادر شود، اطاعت از اینگونه اوامر و نواهی به عنوان سمتهای دیگر ایشان خواهد بود و نه از باب پیامبری.
اگر مؤمنی از پیامبر پیروی نکرد، معصیت کرده است و در صورت عدم پشیمانی و توبه نکردن در آخرت مجازات خواهد شد. اما لزوما به مجازات دنیوی منجر نمیشود مگر اینکه تحت عنوان مجرمانة دیگری قرار گیرد. واضح است که در این معصیت پیامبر مسئول نخواهد بود چراکه او وظیفهای فراتر از ابلاغ پیام به مردم نداشته و سیطرهای بر مردم نداشته تا آنان را وادار به پیروی کند. آنچه در دین اهمیت دارد پیروی آزادانه و مختارانه است، و الا پیروی مکروهانه و از سر اجبار ارزشی ندارد.
و ما ارسلنا من رسول الالیطاع باذن الله و لو انهم اذظلموا انفسهم جاءوک فاستغرواالله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما (نساء 4/64)
«و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه به توفیق الهی از او فرمانبرداری شود و اگر هنگامی که به خویشتن ستم کردند به نزد تو میآمدند و از خداوند آمرزش میخواستند و پیامبر هم برای ایشان آمرزش میخواست، خداوند را توبه پذیر و مهربان مییافتند.»
صدر آیه به قاعده مورد بحث اشاره دارد: اطاعت از پیامبران به اذن الهی لازم است. خداوند هیچ پیامبری را بدون لزوم پیروی از او مبعوث نکرده است . واضح است که اطاعت همة آدمیان از پیامبران لازم است، اما تنها مؤمنان از پیامبرشان پیروی میکنند.
ذیل آیه نیز باز بودن راه توبه و استغفار خاطرنشان شده است. خداوند مردم را به بازگشت به سوی خود تشویق میکند. این بازگشت اگر بواسطه تحول درونی آدمی حاصل شود با ارزش است و اگر ظاهری و از روی ترس و اکراه انجام گرفته باشد ارزشی ندارد. به هر حال پیروی از پیامبران مطلوب خداوند است.
قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحبکم الله و یغفرلکم ذنوبکم و الله غفور رحیم قل اطیعواالله و الرسول فان تولوا فان الله لایحب الکافرین (آل عمران 3/32-31)
«[ای پیامبر به مردم] بگو اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست داشته باشد و گناهانتان را بیامرزد، و خداوند آمرزگار مهربان است. بگو از خدا و پیامبر اطاعت کنید. و اگر رویگردان شدند [بدانند که] خداوند کافران را دوست ندارد.»
اولا: اگر مؤمنان بدنبال کسب محبت الهی هستند، میباید از پیامبر او پیروی کنند. دوست داشتن خداوند و محبوب خداوند بودن هر دو در گرو تبعیت از پیامبر است. از ثمرات این پیروی بخشش گناهان و معاصی است. آنکه بجای پیروی از پیامبر یا نسبت به هماهنگی با او بی تفاوت است یا برخلاف او عمل میکند، فی الواقع با فرستندة پیام یعنی خداوند مسئله دارد.
ثانیا: لازمه ایمان دینی پیروی از خدا و پیامبر اوست. پیروی از خدا عمل به آیات اوست که توسط پیامبر به اطلاع مردم میرسد. پیروی از پیامبر عمل به بیانات پیامبر است که در مقام تبیین و تفصیل و رفع ابهام یا رفع اختلاف دربرداشت کتاب از جانب او به مردم گفته شده است.
ثالثا: اگر کسی از پیروی خدا و رسول سرپیچی کرد، از چشم خدا میافتد، خداوند چنین کسی را دوست ندارد. چنین کسی لزوما مورد مجازات دنیوی قرار نمیگیرد.
من یطع الرسول فقد اطاع الله و من تولی فما ارسلناک علیهم حفیظا (نساء 4/80
«هرکس از پیامبر اطاعت کند در حقیقت از خداوند اطاعت کرده است و هرکس سرپیچد [بدان که] که ترا نگهبان ایشان نفرستادهایم.»
یک: اطاعت از پیامبر در حکم اطاعت از خداوند است. چراکه پیامبر از خود چیزی ندارد، او هرچه دارد یا عینا از خداوند است (وحی) یا به تعلیم الهی و غیرمستقیم از جانب خداست (تبیین و حکمت) در قرآن اطاعت احدی همپایه اطاعت از خداوند شمرده نشده است. این از ویژگیهای پیامبران است.
دو: آنکه از پیروی پیامبران سرباز زند کارناپسندی انجام داده است، اما پیامبر پاسبان و محافظ و نگهبان دین مردم نیست، او وظیفهای جز ابلاغ پیام ندارد، آنکه نمیپذیرد، از سعادت بازمانده، و در آخرت انجام ناپسندی در انتظار اوست، اما در دنیا نه مجازاتی دارد نه با اکراه به چیزی واداشته میشود.
قل اطیعواالله و اطیعوا الرسول فان تولوا فانما علیه ما حمل و علیکم ما حملتم و ان تطیعوه تهتدوا و ما علی الرسول الاالبلاغ المبین (نور 24/54)
«بگو [ای پیامبر به مردم] از خداوند اطاعت کنید واز پیامبر [هم] اطاعت کنید و اگر روی برگردانید، برعهده او [پیامبر] تکلیف خود اوست، و بر شما نیز تکلیف خود شماست،و اگر از او اطاعت کنید هدایت مییابید، و بر پیامبر جز پیام رسانی آشکار نیست.»
اولا: دوبار آمدن امر «اطیعوا» دلالت بر تفاوت پیروی از خداوند و پیروی از پیامبر دارد. پیروی از پیامبر غیر از عمل به آیات وحیانی کتاب اوست. اطاعت از پیامبر پیروی از او در اموری است که در مقام تبیین ، بیان جزئیات، تفصیل مجملات و داوری در نزاعهای دینی و برداشتهای متفاوت از کتاب مطرح میکند.
ثانیا: سرپیچی از امر خدا و رسول اگرچه معصیت است، اما لزوما جرم دنیوی نیست تا مجازات دنیوی در پی داشته باشد.هرچند اگر بدون توبه رها شود قطعا عذاب اخروی در پی خواهد داشت.
ثالثا: سرپیچی کافران از امر خدا و رسول مسئولیتی متوجه پیامبر نمیکند، وظیفه او ابلاغ روشن پیام است که انجام داده و مسئولیت گناه برعهده کافر است نه پیام آور.
رابعا: نتیجه پیروی از پیامبر هدایت و راه یافتن است. و چه نتیجهای بهتر از این.
شبیه این مضمون در آیة ذیل نیز آمده است:
و اطیعواالله و اطیعوالرسول فان تولیتم فانما علی رسولنا البلاغ المبین (تغابن 64 / 12)
«و از خداوند اطاعت کنید و از پیامبر [هم] اطاعت کنید، و اگر روی برتابید [بدانید که] بر پیامبر ما فقط پیام رسانی آشکار است.»
و ما اتیکم الرسول فخذوه ما ینهکم عنه فانتهوا واتقوا الله ان الله شدید العقاب (حشر 59/7)
«… و آنچه پیامبر شما را دهد آنرا بپذیرید و آنچه شما را از آن بازدارد،از آن دست بدارید، و از خداوند پروا کنید که بیگمان خداوند سخت کیفر است.»
یکی از اموری که پیامبر به مؤمنان میدهد اوامر دینی اوست، مؤمنان موظف به پیروی از اینگونه اوامر پیامبرند و موظفند از آنچه پیامبر نهی میکنند اجتناب کنند. تقوی در گرو پیروی از پیامبر و رعایت دقیق اوامر و نواهی اوست.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   29 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله پیامبری، تبلیغ دین بدون مزد

مجموعه فایل های FRP RESET برای حذف اکانت گوگل بدون نیاز به باکس

اختصاصی از اس فایل مجموعه فایل های FRP RESET برای حذف اکانت گوگل بدون نیاز به باکس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مجموعه فایل های FRP RESET برای حذف اکانت گوگل بدون نیاز به باکس


مجموعه FRP RESET

دانلود مجموعه فایل های FRP RESET برای حذف اکانت گوگل بدون نیاز به باکس 

توسط فایل های FRP RESET به راحتی و بدون نیاز به باکس میتوانید گوشی های سامسونگ که بعد از فکتوری ریست جهت فعال سازی نیاز به اکانت گوگل دارند را بعد از رایت فایل FRP RESET مربوط به گوشی مورد نظر بدون وارد کردن اکانت فعال کنید

نکته: این فایل ها توسط نرم افزار ادین (Odin) روی گوشی رایت میشوند


دانلود با لینک مستقیم


مجموعه فایل های FRP RESET برای حذف اکانت گوگل بدون نیاز به باکس

دانلود فایل فلش فارسی G606-T00 بدون مشکل قفل شبکه (فول فارسی)

اختصاصی از اس فایل دانلود فایل فلش فارسی G606-T00 بدون مشکل قفل شبکه (فول فارسی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
دانلود فایل فلش فارسی G606-T00 بدون مشکل قفل شبکه (فول فارسی)

 

 

 

 

 

 

 

دانلود فایل فلش فارسی G606-T00 بدون مشکل قفل شبکه (فول فارسی)

  •     فایل فلش فارسی G606-T00 بدون مشکل قفل شبکه هم اکنون در سایت جنوب جی اس ام .
  •     این رام به صورت کامل فارسی بوده و مشکل قفل شبکه نیز نخواهد داشت .

توجه داشته باشید این فایل توسط تیم نرم افزار جنوب جی اس ام تست شده میباشد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل فلش فارسی G606-T00 بدون مشکل قفل شبکه (فول فارسی)