اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ریشه جرم نوجوانان و جوانان در خانواده

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله ریشه جرم نوجوانان و جوانان در خانواده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه:
در مطالعه علل رفتار مجرمانه همیشه باید عوامل چندگانه موجد جرم و تاثیر متقابل آنها را در یکدیگر مورد نظر قراردهیم. برحسب مورد ممکن است تاثیر یکی از این عوامل از عامل دیگر بیشتر باشد، ولی هیچ گاه یک عامل واحد، علت کلیه رفتارهای مجرمانه نیست.
در بزهکاری، عوامل اجتماعی و روانی هردو بر یکدیگر اثر میگذارند و با یکدیگر همبستگی دارند. عوامل دسته اول در محیط وجود دارد و فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. عوامل دسته دوم نیز در درون شخصیت موجود است و در مقابل محیط واکنش نشان میدهند و روشن است که از لحاظ کیفیت و کمیت، تغییر پیدا میکنند و ممکن است به صورتهای بیشمار با یکدیگر ترکیب یابند.
انسان ممکن است از سه راه به انجام فعالیت های مجرمانه وادار شود:
۱- وقتی تمایلات ضد اجتماعی در معرض نفوذ عوامل جرم زا قرار گیرد و تحت تاثیر این عامل، بیشتر برانگیخته شود.
۲- وقتی در شخص به علت احساس گناه عمیق که در اثر افعال قبلی او به وجود آمده، یک میل شدید برای مجازات شدن بوجود آمده باشد.(یعنی از طریق ارتکاب جرم جدید ، برای خود مجازات تهیه میکند)
۳- شخصی که از لحاظ عاطفی، احساس ضعف و عدم اطمینان میکند، ممکن است برای مخفی داشتن این احساس، روحیه‌ای دفاعی و پرخاشگر در خود به وجود آورد.
در پیدایش عمل مجرمانه باید سه عامل را در نظر گرفت:
۱- تمایلات مجرمانه(ت)
۲- وضعیت کلی(و)
۳- مقاوت ذهنی و عاطفی شخص در مقابل وسوسه(م)
که ماحصل آن فرمول و قانون چگونگی پیدایش یک عمل مجرمانه است:
(عمل مجرمانه حاصل جمع تمایلات مجرمانه شخص به اضافه وضعیت کلی او تقسیم بر میزان مقاوت او است.)
تمایلات مجرمانه شخص و مقاومت وی در مقابل آنها ممکن است به عملی ضد اجتماعی یا مجرمانه منجر شود، و یا به صورت رفتاری که مورد تایید اجتماع است درآید، و این امر بستگی به آن دارد که از تمایلات مجرمانه و مقاومت ،کدامیک قویتر باشند.
همه افراد دارای تمایلات و ضد تمایلاتی هستند. عمل مجرمانه تنها وقتی ممکن است روی دهد که مقاومت شخص کافی نباشد و نتواند فشار تمایلات مجرمانه و وضعیت خاص را تحمل کند.
مشکلترین کار، تشخیص میزان مقاومتی است که شخص ممکن است در موقعیت های خاص در مقابل ارتکاب جرم داشته باشد. مقاومت دارای ریشه های عاطفی، فکری و اجتماعی است و این سه عامل با تشکیل فراخود و رابطه آن با خود، و موقعیت شخص، ارتباط نزدیکی دارد. وقتی شخص از یک بیماری روانی که ریشه جسمانی دارد رنج ببرد، مسلم است که مقاومت عاطفی و جسمانی او کمتر خواهد بود.
عامل اصلی در مقاومت، فراخود یا به زبان عامیانه وجدان است زیرا فراخود،خود را مورد تهدید قرار میدهد و به آن دستور میدهد که فقط مرتکب اعمال خوب شود.
بدین ترتیب وقتی شخصی مرتکب جرم میشود، احساس گناه میکند، در صورتی که وقتی عمل خوبی انجام میدهد، احساس رضایت و خوشی میکند.
نقش خانواده:
خانوده کوچکترین واحد اجتماعی است که بوسیله ازدواج زن و مرد تشکیل می شود و با تولد فرزندان تکامل می‌یابد.
اهمیت زندگی خانوادگی برای کودکان به مراتب از افراد بالغ بیشتر است. چراکه در اینجا است که کودک اولین تجربیات خود را در زیستن با دیگران می آموزد. در محیط خانواده است که پایه رشد و فعالیت های آینده کودک گذاشته میشود.
اینکه در روابط ما با سایرین عشق و محبت حکمفرما است یا خصومت و نفرت، تا حد بسیار زیادی به تربیت خانوادگی بستگی دارد.
اصولا کلیه رفتارهای دوران نوجوانی، جوانی و بالاتر، چه اجتماعی باشد ویا ضد اجتماعی، در نتیجه تجربیات گذشته به وجود می آید و با توجه به این تجربیات است که میتوان این حالات و رفتارها را توجیه کرد.
بزهکاری در کودکان و نوجوانان هرچند می تواند به عوامل بسیار، ازجمله مشکلات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… وابسته باشد. امّا در گام نخست این خانواده است که کودک را به مسیر صحیح هدایت می کند یا بستر گناه و جرم و انحراف را برای او مهیا می سازد. انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودن خود از بدو تولد تحت تأثیر افکار، عقائد و رفتار اطرافیان قرار می گیرد و بعدها به تقلید از این رفتارها و گفتارها، الگوهایی را که به نحوی در ارتباط با او هستند سرمشق رفتاری خود قرار خواهد داد.
خمیرمایه مولفه های اصلی شخصیت متعادل و پویا یا متزلزل و آسیب پذیر کودکان و نوجوانان در کانون خانواده و در سایه تعامل مطلوب با والدین، به ویژه مادر، شکل میگیرد.
پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) در تاکید بر اهمیت دوره های مختلف رشد و تحول شخصیت فرزندان، به ویژه هفت سال اول زندگی، فرموده اند: فرزند در هفت سال اول زندگی “محبت پذیر است”، در هفت سال دوم “آموزش پذیر است” و در هفت سال سوم حیات خود ” مشورت پذیر است”.
ویژگی های زیستی و روانی- اجتماعی کودکان در سالهای اولیه رشد (هفت سال اول حیات) بگونه ای است که بیشترین تعلق خاطر را به پدر و مادر دارند و میخواهند همواره همه وجود پدرو مادر خود را در قبضه مهر خود داشته باشند. از همین رو زیباترین و موثرترین روش پرورش فرزند در این دوران، حاکمیت مهر و محبت وسیطره عاطفی کودک بر پیکره شخصیت پدر و مادر است.
بنابراین محرومیت های عاطفی، تنبیه، اعمال رفتارهای خشونت آمیز با کودک و تحمیل آزردگی ها وناکامی های مکرر بر احساس فرزندی با شاکله محبت پذیر، میتواند آسیب های اجتماعی همراه داشته باشد.
گزل، پدر روانشناسی کودک میگوید: شخصیت کودک در پنج، شش سالگی نسخه کوچکی از جوانی است که بعدا خواهد شد.
کودکانی که از مهر و محبت پدری و مادری محروم مانده و عموما در عین برخورداری از نعمت پدر و مادر، دچار بد سرپرستی شده اند و به گونه ای که انتظار میرود از تعامل عاطفی خوشایند و دوست داشتنی با والدین بهره مند نمیشوند، با دنیایی از نگرانی و ناکامی، بی انگیزه و شکننده وارد مدرسه میشوند.
تصویر یک زندگی…
۲۵ سال پیش “محمد بیجه” در خانواده ای به دنیا می‌آید که فقر فرهنگی همراه با فقر اقتصادی و محرومیت عاطفی بر آن حاکم بوده است. مادر وی مریض و پریشان حال بود و پدرش عصبی مزاج، مستبد، دیکتاتورمنش، تنبیه گر و شاغل در کوره‌های آجر پذیری.
“بیجه” در اوایل سنین کودکی، مادرش را از دست میدهد، از مهر و محبت مادری کاملا محروم میشود و زندگی اش با پدر نامهربان و خشن ادامه میابد. پدر، بعد از چند صباحی، بدون توجه به احساسات فرزندان نسبت به جایگاه مادر و نظر فرزندان، همسر دیگری برای خود بر‌می گزیند و بدین ترتیب اولین رگه های به وجود آمدن عقده های روانی و ناامنی درونی در وی ریشه میگیرد.
زن دیگری به جای مادر وارد خانه میشود، اما بچه ها نه تنها احساس خوشایندی نسبت به او ندارند بلکه حضور وی در خانه را در نمادی از نامادری نامهربان پنداشته که غاصبانه جای مادر آنها را میخواهد بگیرد.
در همین رابطه ذکر خاطره از زبان بیجه قابل تامل است: ” حدودا هفت ساله بودم و خیلی از شبها و روزها با خاطره مادرم سپری میکردم. همیشه عکسی از مادرم به همراه داشتم، یکروز از مدرسه که برگشتم چشمم به شناسنامه نامادری ام افتاد، از دیدن عکس او ناراحت شدم و یاد چهره مظلوم مادرم افتادم، بلافاصله عکس نامادری ام را کندم و عکس مادر را چسباندم. پدرم وقتی آنروز فهمید آنقدر مرا با مشت و لگد و زنجیر و شلنگ کتک زد که احساس کردم مرده‌ام، البته ای کاش میمردم و نمی ماندم”
کودکی که دوران “محبت پذیری” خود را پشت سر میگذارد، به خاطر یک شیطنت بچه گانه که منشا اصلی آن هم خلا عاطفی است، زیر ضربات شدید و شلاق های بیرحمانه پدر، با تحمل دردهای جانکاه، در مرز جان دادن قرار میگیرد. این واقعه زمینه‌های اولیه سخت ترین عقده های روانی را در وی بارور میکند و با چند تجربه تلخ دیگر در موقعیت های مختلف بر شدت آن افزوده میشود.
بیجه با خلا شدید عاطفی و عقده شدید روانی، ناامنی درونی و اضطراب فراوان پای به مدرسه میگذارد. وی اگرچه دارای هوش بالای متوسط و حافظه فوق العاده ای بود، به خاطر نابسامانی خانوادگی و عدم حمایت پدر، بیش از پنجم ابتدایی را نمی گذراند و زودهنگام به کارهای نه چندان مناسب گماشته میشود.
وی با دنیایی از نفرت و تنفر از پدر و کوله باری از عقده های روانی، بالاجبار از تربت حیدریه به همراه خانواده به پاکدشت که دچار فقر فرهنگی شدید است و بافتی خاص دارد، مهاجرت میکند.
” بیجه” به لحاظ وضعیت خاص روانی و اضطراب و ناامنی درونی، مهارت چندانی نداشت، لذا بعد از مدت‌ها، در حدود ۱۲ سالگی با نوجوانی دوست میشود که بر حسب شواهد دچار اضطراب و افسردگی شدید بوده است و مدت کوتاهی از رفاقت آنها نمیگذرد که تنها دوست او “خودکشی” میکند، با توجه به آنکه افراد کمرو و خجالتی به سختی دوست پیدا میکنند، این واقعه نیز ضربه عاطفی سخت دیگری بر وی وارد میکند.
در حدود ۱۸ سالگی به دختری از نزدیکان علاقمند میشود، اما علاقه و سعی او نمیتواند زمینه ازدواج آنها را فراهم کند و با ناکامی دیگری مواجه میشود و عقده های روانی او سنگین‌تر میشود.
بیجه میگوید: به پدرم گفتم شناسنامه ام را بده تا به اداره نظام وظیفه بروم و خدمت سربازی‌ام را بگذرانم تا بعدش بتوانم تصدیق رانندگی بگیرم و جایی استخدام شوم، اما پدر بی رحم و سنگدل گفت: نمیدانم شناسنامه ات کجاست و اصلا لازم نیست به سربازی بروی. بیجه در ادامه میگوید: من با کمرویی و خجالت نمیتوانم بروم ادارات و شناسنامه جدیدی بگیرم و به سربازی بروم و دیگر احساس کردم روزنه امیدی برای زنده ماندن ندارم.
آری، “بیجه” آن کودک محروم از مهر و محبت مادری و رنج کشیده از نامهربانی های پدری، آشفته از خودکشی تنها دوست همدل، ناکام از وصلت با دختر محبوب، این بار با اندیشه رفتن به سربازی با پاسخ منفی و خصمانه پدر و نداشتن شناسنامه مواجه میشود و در پی یک ناکامی دیگر، ظرفیت وجودش مملو از عقده چرکین و سر‌ریز از تنفر و نفرت میشود.
او به دلیل اضطراب اجتماعی، کمرویی شدید، ضعف در برقراری ارتباط موثر و مفید، ناتوانی در انتخاب روشی معقول و استفاده از وجود شخصی رابط برای حل مشکل، بی بهره از وجود مشاوری حاذق و مددکاری دلسوز، خود را در برابر دیوارهای بن بست زندگی میابد، اینک در این شرایط و موقعیت، بیجه نه امیدی به آینده ای روشن دارد و نه انگیزه برای ادامه حیات. وجودش پر از اضطراب و عقده های مخرب روانی است. دوران کودکی و ” محبت پذیری اش” با محرومیت ها، رنج ها و شکنجه ها سپری شده، نوجوانی اش با کارهای سخت و بیگاری های پرمشقت بی بهره از مهر و محبت خانوادگی گذشته و دوران جوانی اش با ناکامی های مکرر و انباشته شدن عقده ها همراه بوده است.
در یک نگاه، خمیرمایه شخصیت پر اضطراب “بیجه” با تاروپودی از ناکامی‌ها و عقده‌های روانی تنیده شده و پیکره وجودش به‌سان کوه آتشفشان، تهی از هرگونه عاطفه و احساس، بیرحمانه آماده انفجار است. در حقیقت، اضطراب اجتماعی و کمرویی شدید “بیجه”، نیز حاصلی است از رفتارهای خصمانه، پرخاشگرانه و دیکتاتور منشانه پدر.
آری، اندیشه و رفتار ضد‌اجتماعی، تخریب و ویرانگری، انتقام و طغیان‌گری، قتل و جنایت در این مرحله از زندگی بی سامان بیجه آغاز میگردد و او قربانیان خود را از میان کودکان معصوم، با انگیزه نابودی آنها و پریشانی خانواده هایشان و نه صرفا تجاوز، انتخاب میکند.
علت انتخاب کودکان ۲ چیز بود:
الف- به لحاظ کمرویی شدید و عدم توانایی برقراری ارتباط با همسالان یا جنس مخالف برای طعمه گیری، طعمه های خود را از میان کودکان انتخاب کرد. چراکه برقراری ارتباط با آنها ساده تر است.
ب- مشاهده بچه هایی که به خانواده ای تعلق دارند و با چهره هایی پرنشاط در کوچه و خیابان و در دشت و صحرا به بازی مشغول‌اند برای “بیجه” تداعی‌گر همه دردها و رنج‌های دوران کودکی و نامهربانی‌ها و خشونت‌های پدرش بود.
او مدتها پیش، خود را با طنابی که از ناکامی‌ها، نا‌امیدی ها و عقده‌های روانی بافته بود به دار آویخته بود، دل‌مردگی در وجودش بارز و آشکار بود و از او کالبدی از سنگ و یخ باقی گذاشته بود…
***
هیچ انسانی جانی بالفطره زاده نمیشود و اساسا واژه “جانی بالفطره” برچسبی غیر علمی و غیرمنطقی است. بدیهی است شرایط محیطی حاکم بر فرایند رشد و تحول کودکان و نوجوانان، حیات جنینی و محیط زندگی قبل از تولد و چگونگی محیط رشد و تحول بعد از تولد، ممکن است زمینه مستعدی باشد برای برخی آسیب پذیری های فردی و کژروی های اجتماعی،چراکه اغلب رفتارهای ما، بر پایه یادگیری های محیطی دوران کودکی، تجارب خوشایند، تلخی ها و ناکامی ها و عقده های روانی است که پایدارترین تاثیر را در پدیدآیی شخصیت اجتماعی انسان دارند.
محقق:سید علیرضا ناصریان
نقش خانواده در بروز بزهکاری نوجوانان و جوانان
گروه استان ها- کودکان و نوجوانانی که بتوانند با هدایت ها و راهنمایی های بزرگسالان خود تفاوت بین کارهای شایسته و پسندیده را از کارهای نکوهیده و زشت درک کنند، دوران بلوغ و نوجوانی خود را با سلامت فکری و به نحو احسن پشت سر گذارند.
خانواده اولین و مهمترین نهادی است که سهم عمده یی در پرورش و فراگیری رفتارهای پسندیده نوجوان دارد. ارزش ها، دیدگاه ها، اعمال و گفتار والدین و اعضای موثر خانواده تاثیر مستقیمی بر فرآیند رشد و آینده فرزندان شان دارد. زمانی که بچه ها الگوها، باورها و اعتقادات منطقی و سالمی از زندگی داشته باشند، به راحتی می توانند در برابر دشواری ها و نابسامانی های گوناگون ایستادگی کنند و سر تسلیم فرو نیاورند.

 

عواملی که در خانواده موجب زمینه سازی جرم و بزه نوجوانان می شود، عبارتنداز:
-بی سوادی و فقر فرهنگی.
- انحرافات اخلاقی پدر، مادر و یا اعضای نزدیک خانواده.
- رواج خشونت و درگیری های خانوادگی.
- اعتیاد به الکل، موادمخدر و....
- تعداد زیاد فرزندان و افراد خانواده.
- روش های انضباطی بسیار سخت گیرانه و رواج تنبیه های بدنی.
- طلاق و از دست دادن والدین.
- دیدگاه ها و ارزش های ناپسند خانوادگی.
- تبعیض بین فرزندان خانواده.

 

بدیهی است نوجوان، هیچ گاه در دوران کودکی مفهوم جرم و بزه را درک نمی کنـد؛ او تصوری از اعمال ناپسند خود ندارد. زمانی که والدین و اعضای موثر خانواده ناخواسته در برابر عمل خلاف فرزندشان سکوت می کنند یا آن را شوخی می گیرند یا او را متوجه اشتباهش نمی کنند، نوجوان درکی از مفهوم ارزش های اجتماعی و روابط سالم پیدا نمی کند و به خیال اینکه کارش خلاف نیست آن را مجدداً تکرار می کند و در مواردی نیز حتی بر شدت آن می افزاید. تذکر به جای والدین، موجب شناخت کودک از ارزش های اجتماعی، روابط دوستی، احترام به حقوق دیگران و ادب و نزاکت اخلاقی می شود.
کودکان و نوجوانانی که بتوانند با هدایت ها و راهنمایی های بزرگسالان خود تفاوت بین کارهای شایسته و پسندیده را از کارهای نکوهیده و زشت درک کنند، می توانند دوران بلوغ و نوجوانی خود را با سلامت فکری و به نحو احسن پشت سر گذارند.
نوجوانی دوره بحرانی و مشکل آفرینی است که اگر نوجوان بتواند به سلامت از آن بگذرد، در آینده دچار مشکل چندانی نخواهد شد. در دروان بلوغ، نوجوان روحیه یی تهاجمی و پرخاشگرانه دارد، مدام در برابر محدودیت ها و ممنوعیت های والدین، حالت دفاعی به خود می گیرد.
تحقیقات مختلفی نشان می دهند که نوجوانان بزهکار دارای مشکلات روانی ـ عاطفی متعددی هستند که منجر به بروز رفتارهای ضداجتماعی آنان می شود. این گروه اغلب:

- از عقب ماندگی ذهنی یا هوش پایینی بر خوردارند
- رفتارهای هیجانی ـ احساسی شدیدی از خود بروز می دهند.
- دچار ضعف عزت نفس و خویشتن داری هستند.
- مرتباً به حقوق دیگران تجاوز می کنند.
- در برقراری روابط اجتماعی سالم ناتوانند.
- علاقه و انگیزه یی برای پیشرفت و ترقی ندارند.
- اعتماد به نفس و خود پنداره ضعیفی دارند.
- نسبت به ارزش ها و هنجارهای اجتماعی بی تفاوت هستند.
- رفتارهای غیرمسوولانه و ضداخلاقی دارند.

 

بروز حالت ها و واکنش های شدید عاطفی از سوی نوجوان و جوان موجب می شود که دیگران نیز او را غیرقابل کنترل بدانند. در حالی که نوجوان نیاز به محبت، امنیت، احترام، احساس تعلق، استقلال، خودشکوفایی و قدردانی دارد. نوع جرم و بزهکاری در میان نوجوانان ?? تا ?? سال با بزرگسالان بسیار متفاوت است.
آنان به رغم این که به ظاهر به مرحله بلوغ جسمی رسیده اند، اما هنوز به لحاظ فکری نمی دانند که چه باید بکنند و چگونه باید تصمیم بگیرند. به همین دلیل گاه دست به کارهایی می زنند که به لحاظ اجتماعی نادرست و ممنوع است.
ریشه جرم نوجوانان و جوانان در خانواده
اصلاح بزهکاری نوجوانان نخستین باز در انگلستان و در قرن نوزدهم سال 1815 میلادی مطرح شد، در آن دوران جرائم نوجوانان افزایش یافته بود و چند تن از آنان مجازات و به اعدام محکوم شدند لذا از آن پس این واژه در تمام کشورها رایج شد. بزهکاری نوجوانان پدیده‌ای است که امروز اکثر کشورهای دنیا با آن مواجه هستند و تدابیر مختلفی را برای پیشگیری و درمان این معضل اتخاذ کرده‌اند. علل و عوامل متعددی نظیر عوامل فیزیولوژیکی، روانشناسی، گروه همسالان، عوامل اجتماعی و خانواده در بروز بزهکاری مؤثر می‌باشند، از آنجایی که محیط خانواده نقش تعیین کننده‌ای در بروز و پیشگیری از این پدیده در این مقاله به بررسی نقش خانواده در بزهکاری پرداخته‌ایم. محیط خانواده (محیط اصلی) محیطی است که فرد در آنجا چشم به دنیا گشوده و رشد خود را آغاز می‌کند. در سنین ادامه زندگی، با این که کودک هنوز راه نمی‌رود و حرف نمی‌زند لکن تمام حرکات اطرافیان خود را تقلید و رفتار و کردار آنان در ضمیر او حک و شخصیت طفل پی‌ریزی می‌گردد. از اواخر قرن 19 دانشمندان با تحقیق و پژوهش‌های اجتماعی و بررسی آمارهای کیفری آنالیز وضع محیط خانوادگی را در بروز جرائم تأیید و اذعان داشته‌اند که وضع محیط خانوادگی رابطه مستقیم با بروز حالت خطرناک و ارتکاب جرم دارد. روانپزشکان معتقدند که زیربنای خانواده بایستی متکی بر اصول، ارضاء و رفع حوائج و نیازهای اساسی جسمی و روانی و سازگار نمودن اطفال به زندگی عادی اجتماعی باشد. در بررسی تأثیر محیط خانوادگی بایستی چگونگی وضع خانواده روابط افراد خانواده با یکدیگر و همچنین موقعیت طفل در بین افراد خانواده مورد توجه قرار گیرد. 1ـ رابطه طفل با والدین: آرامش و امنیت، مهر و محبت در خانواده از عوامل بسیار مهم در رشد جسمی و روانی اطفال و نوجوانان است. مهر و محبت والدین را می‌توان ویتامین روانی کودک نامید، احتیاج به محبت یک حس ذاتی بشری است که در تکوین شخصیت هر فرد فوق‌العاده مؤثر است. کمبود محبت بروز بیماری‌های روانی و اختلال منش و انواع انحرافات گشته و در چندین نسل اثر می‌گذارد. طفلی که از محبت خانوادگی محروم است خود را از خانواده و اجتماع طرح شده و منزوی تلقی کرده و همواره در صدد انتقام جویی است و پس از ارتکاب اعمالی بر خلاف قوانین و مقررات آداب و رسوم اجتماعی قلبا احساس شعف و رضایت خاطر می‌کند. احتیاج به محبت محدود به زمان خاص در دوره طفولیت نیست، اطفال و جوانان در هر زمان به نوعی محبت و عطوفت نیاز دارند و پیوسته نیازها در هر سنی نیازهای، زیستی، روانی و اجتماعی هستند. سن بلوغ نیازهای خاص اجتماعی خود را دارد. با این که حس بشر دوستی و نوع پرستی، در دوره طفولیت پایه گذاری می‌شود ولی افراد در دوره بلوغ نیز اجتماع به عاطفه، محبت، هدایت و حمایت را دارند. در صورت کمبود محبت و محرومیت از عواطف انسانی، عدم هدایت و حمایت به طرف ارتکاب جرائم سوق داده می‌شوند. در کوششی برای شناخت سبب شناسی بزهکاری روز نبیوم (1989) دریافت که نوجوانانی که پیوند قومی با والدینشان دارند کمتر مستعد برای انجام بزهکاری هستند. فالانری و همکاران (1999) گزارش داده‌اند که نوجوانان بدون والدین به ویژه در زمان ساعات بعد از مدرسه استعداد بیشتری برای دست زدن به اقدامات بزهکارانه دارند. فیشرراستون و همکاران (1993) عنوان کرده‌اند که در جوانان خانواده‌های والدینی سالم (زوج والدینی) مشکلات مدرسه کمتری گزارش می‌شود و نسبت به کودکان خانواده‌های تک والدینی. 2ـ محیط متشنج خانواده از ویژگی‌های دیگر خانواده‌های نوجوانان بزهکار می‌توان به فقدان ارتباطات صمیمی، تفاهم متقابل و کمبود محبت اشاره کرد. در این خانواده‌‌های خصومت‌های متقابل،‌ احساس طرد شدگی، بی‌تفاوتی، جر و بحث و خشونتهای شدید مشاهده می‌شود. اثرات روانی محیط متشنج خانوادگی در دوران اولیه طفولیت و دوران بلوغ با انواع اختلالات و بیماری‌های روانی ظاهر می‌گردد. طفل به علت عدم آرامش روانی به تحصیل و کار خود بی‌علاقه شده و دائما مضطرب و پریشان است و ثبات ندارد. آثار این ناراحتی‌ها بعدا در سنین بلوغ و بزرگسالی به صورت عصیان، پرخاشگری، سرکشی از مقررات و قوانین اجتماعی و یا بی‌تفاوتی و انزوا و گوشه گیری ظاهر و منجر به ارتکاب جرائم مختلف می‌گردد. گلارک و شیلذر (1997) گزارش داده‌اند که سطح ارتباطات خانوادگی مرتبط است با رفتارهای بزهکارانه نوجوانان. کاشیون و راک (1996) نیز یافته‌اند که یک محیط خانوادگی منسجم کاهش می‌دهد شناس رفتار بزهکارانه را در نوجوانان، مشابه آنها شیلذر و کلارک (1995) عنوان کرده‌اند که سطوح پایین قابلیت سازگاری در خانواده‌ نتیجه‌اش در سطوح بالای بزهکاری نمایان است. طبق تحقیقاتی که در فرانسه به عمل آمده 80 درصد از اطفال بزهکار از خانواده‌هایی هستند که به علت نفاق و ناسازگاری و عدم تفاهم بین افراد خانواده محیط خانوادگی آنان دائما متشنج است. 3ـ از هم گسیختگی خانواده طلاق و جدایی بین پدر و مادر سبب اضطراب و نگرانی و تشویش خاطر فرزندان آنها می‌گردد و در موقع جدایی پدر و مادر نمی‌توان دقیقا تعیین کرد که طفل به کدام یک از آنان بیشتر انس و علاقه دارد. در اثر محرومیت از دیدار پدر و مادر، اطفال احساس فقدانن محبت می‌کنند که واکنش ناراحتی‌های روانی مذکور، بعدا با حالتهای عصبی، بدخلقلی، تمرد از ادامه پدر و مادر و دیگران و بالاخره ناسازگاری و عدم انطباق اجتماعی بروز می‌کند. فوت پدر و یا مادر در تعادل روانی طفل مؤثر است. طفل یتیمی که باید در خانواده ناپدری و یا نامادری و در محیطی غیر از محیط خانوادگی خود بسر می‌برد غمگین و پریشان بوده و دائما مضطرب و بی‌ثبقات است. بیماری‌های مزمن و طولانی پدر و یا مادر در روان فرزندان مؤثر و خاطرات تلخ به جای می‌گذارد. از هم گسیختگی خانواده در دختران غالبا منجر به فرار از منزل و مدرسه و ولگردی می‌گردد. پسران کوچه را بر محیط خانواده از هم پاشیده ترجیح داده و با قبول عضویت در باندها به ارتکاب جرائم مختلف کشانده می‌شوند. طبق گزارشی که گالی برای سومین کنگره جرم شناسی که در سال 1955 در لندن تشکیل شد در مورد 300 نفر از دزدان سابقه‌دار بزرگسال تهیه کرده بود، 70 درصد از آنان خانواده گسسته و در هم ریخته داشته‌اند و آمار مشابه در کشور ایران بر روی اطفال کانون اصلاح و تربیت شهر تهران (51 ـ 1348) نشان داد که بین 40 الی 50 درصد این اطفال متعلق به خانواده‌های گسسته بوده‌اند که طلاق، فوت و جدایی والدین و یا علل دیگر سبب این گسستگی بوده است. 4ـ تأثیر رفتار و کردار والدین در سالهای نخستین زندگی که شخصیت اطفال در حال تکامل است طرز رفتار، کردار و اعمال و معاشرتهای پدر و مادر و سایر و والدین در پرورش شخصیت کودک فوق العاده مؤثر است. اعتیاد پدر و مادر یا هر دو به الکل و مواد مخدر، منازعات و مشاجراتی که ناشی از اعتیاد بروز می‌کند و همچنین وضع غم انگیز و محیط اسفناک خانواده‌های قمار باز اثرات وخیم در روحیه طفل باقی می‌گذارد. پیشینه قضایی و محکومیت پدر و مادر به علت ارتکاب جرائم مختلف و یدن صحنه‌های تأثیر انگیز دستگیری پدر و یا مادر و جلسات محاکمه و بالاخره ملاقات در زندان، سبب اختلال عاطفی و روانی اطفال گشته و آنان را منحرف و به سوی ارتکاب سوق می‌دهد (تاج زمان دانش، 1379 ، ص 314) از طرف دیگر به نقل از کلین و همکاران، مهارتهایی والدین خوب به عنوان یک حفاظ در برابر بزهکاری اطفال عمل می‌کند. 5ـ روابط عاطفی و تربیتی والدین با ازدیاد سن و رشد جسمی و روانی کودک، وضعیت اجتماعی او تغییر یافته و پیچیده‌تر می‌گردد و طفل با تماس با افراد مختلف، مهارتهای اجتماعی را یاد گرفته و ارزش و موقعیت خود را درک و برای کسب محبوبیت در اجتماع، ملزم به کنترل اعمال و رفتار خویش می‌گردد. هر نوع ارتباط غیر معقول و نادرست پدر و مادر، سبب ناسازگاری اجتماعی خواهد شد. الف: زیاده‌روی در محبت و سهل انگاری در امر و نهی از نیک و بد و اغماض بی‌مورد: در خانواده‌هایی که انجام هر ا مری برای طفل مجاز است کودک سهل انگار، خود خواه و زود رنج شده و احساس ناامنی و تزلزل می‌نماید. ب : تشویق و تنبیه دو رکن اساسی تعلیم و تغییر رفتار کودک است و می‌بایست متناسب با نوع رفتار طفل باشد، دو سو گرایی و عدم ثبات در برخورد با رفتارهای مناسب و یا نامناسب کودک حالت تزلزل در کودک ایجاد می‌نماید. ج: وجود یک مبداء امن خانوادگی برای رشد شخصیت هر طفل ضروری است، فقدان محبت خانوادگی، سبب عدم اعماد به نفس و بی‌ثباتی و تشویق درونی طفل می‌گردد. اطفال طرد شده را به تحقیر تعبیر نموده، احساس تنهایی کرده و حس اعتماد به نفس که لازمه رشد شخصیت است در آن تضعیف می‌گردد، اطفال برای جبران کمبود محبت از خانه فرار و به دیگران پناه می‌برند
محیط اجتماعی مجرمان باید تغییر پیدا کند
منظومه پدا گوژیکی داستان مجرمان یک زندان در کشور روسیه بود که یک روانشناس دراین زندان با تکیه بر مفاهیم روانشناسی و جامعه شناسی معتقد براین بود که مجرمان به جای اینکه به مجازاتهای سخت برسند برای اینکه بتوانند مانند یک ادم عادی وارد اجتماع شوند باید روح و روانشان تربیت و اصلاح شود . به عبارت دیگر همانگونه که دربخش قبلی این یادداشت گفته شد همه مجرمان اجتماعی از معتادان فاحشه ها دزدان قاچاقچیان مواد مخدر و قاتلان و ....سایر کسانی که به جرایم اجتماعی دست می زنند باید روح وروانشان مورد معالجه ومداوا قرار بگیرد . از اینرو است که درجه اول مجرمان اجتماعی که در اصطلاح شرورها هم جزو انان قرار می گیرند از بیماری روان رنجوری رنج می برند که در درجه اول محیط خانوادگی انان و در درجه بعدی محیط اجتماعی انان باید تغییر پیدا کند .همانگونه که در کتاب زمینه جامعه شناسی کتاب ارزشمند شادروان دکتر اریانپور امده است در گروه بعدی مجرمان اجتماعی روان پریشها قرار دارند که تعدادی از جنایتکاران و قاتلان دراین دسته قرار می گیرند . روان نژندها نیز از جمله بیماران روانی هستند که عامل اجتماعی در بروز اختلالات روانی درانها بسیار تاثیر دارد و این گروه که دچار اسکیزوفرنی (جنون جوانی ) و انواع واقسام بیماریهای روانی هستند دست به جرایم مختلفی می زنند و زمانی که به زندان می افتند به دلیل محیط نابهنجار زندان مسایلشان تشدید می شود ...
با تکیه بر موارد فوق یک بحث دیگر که در مورد بیماران روانی مجرم نه بیماران روانی عادی مطرح می شود بحث ژنتیک است که دانشمندان وروانشناسان معتقدند که این عامل نیز در بیماری روانی بسیار موثر است اما اندسته از بیماران روانی مادر زادی که تعداد انان در جامعه امروز جهانی روزبه روز کاهش می یابد قطعا در شرایطی قرار می گیرند که کمتر مرتکب جرایم حاد و یا عادی می شوند .بنابراین ریشه جرم را در درجه اول باید درخانواده - به عنوان هسته اولیه اجتماعی - و در جامعه در درجه دوم جست و جو کرد ...
یک شاخه دیگر از تاثیر محیط اجتماعی و خلا و یافقر فرهنگی و یا اقتصادی بر بروز جرم اجتماعی مساله وندالیسم است که وندالها نیز به عنوان مجرمان خرده پای اجتماعی دچار نوعی ناراحتی های روحی هستند که در یادداشت های بعدی در مورد انها سخن خواهم گفت ...
اما در مورد روان رنجوران روان نژندها و روان پریشان که عامل اجتماعی محیط خانوادگی و.. . در بروز جرم درانها بسیار موثر است چند نکته حایز اهمیت است ...
۱- محیط خانوادگی نابهنجار نظیر فقر بسیار شدید خانواده بروز طلاق وگسستگی از دست دادن پدر ومادر در دوران کودکی نداشتن تربیت سالم در چارچوب خانواده و خانواده های بزهکار و ...نقش بسیار موثری در بروز شرارت و جرم دربین نوجوانان وجوانان و حتی کودکان دارد .
۲- اصولا فقر در جوامع مختلف به ویژه جامعه در هردو صورت فقر اقتصادی وفقر فرهنگی عامل بسیار اساسی در بروز جرم و جنایت است . فقر اقتصادی که مادر همه نارساییها واختلالات اجتماعی و فرهنگی است مجرمان بزرگ در جامعه به وجود می اورد . توزیع ناعادلانه درامدها عدم برابری در برخورداری از ثروت اجتماعی و... مجرمان وشرورانی در قالب دزد وسارق و معتادان به مواد مخدر و قاچاق فروش و ... به وجود می اورد که طبعا همانگونه که مرحوم حضرت ایت الله طالقانی گفته اند : برای مقابله بادزد دستش را قطع نکنید بلکه دست نیازش را قطع کنید ...
با تکیه برانچه که گفته شد تازمانی که فقر اقتصادی در جامعه ریشه کن نشود و تا وقتی که دست نیاز دزد قطع نشود و توزیع عادلانه درامدها صورت نگیرد سخن از برخورد با مثلا بادزدان امری بی فایده است و از طرف دیگر تازمانی که خانواده های مطلوب با پدر ومادر فرهنگ پذیر در چارچوب نظام اجتماعی سالم وجود نداشته باشند و تازمانی مدرسه واقعا محل تعلیم وتربیت - نه فشار وزورگویی - نباشد نمی توان با چند برخورد کوکلاس کلانی ! شرارت را از میدان برداشت زیرا ریشه شرارت در خانواده وجامعه است .
۳-مجرمان اجتماعی به ویژه شرورها با عرض معذرت از شکم مادرشان مجرم به دنیا نمی ایند . چگونه می توانیم پرده معصومیتی را که بر چهره کودکان تا مقطع نوجوانی است کنار بزنیم و از انان یک شرور در دوران جوانی ویا حتی نوجوانی بسازیم جز اینکه خانواده وجامعه ناسالمی داریم و اصلا به شکل بنیادی با ناسالم بودن جامعه برخورد نکرده ایم . خداوند متعال وبزرگ زمانی که روح را در جسم یک جنین می دمند موجودی سالم از نظر روحی - اگر اختلالات ژنتیکی در خانواده ای وجود نداشته باشد - تحویل این دنیای مادی ما می دهند . حال چگونه است که ما ازیک نوزاد بیگناه به قول خودتان شروری می سازیم که هزار ناراحتی روحی وروانی دارد و به هر جرمی دست می زند . وبعد این شرور را با روش کوکلاس کلانی - در مورد گروه کوکلاس کلان که در امریکا هنوز هم حضور دارند و گروه نژادپرست ضد سیاهان هستند توضیح خواهم داد - در ملاعام دستگیر کرده و با گذاشتن لوله افتابه در دهانش و شکلهای شنیع دیگر انهم در خیابان مجازات کنیم . ایا این روش ما قرون وسطایی و بی منطق نیست ؟! لطفا جواب بدهید ...
کودکان و نوجوانان سرمایه های معنوی جامعه می باشند و سلامت روح و جسم آن ها تضمین کننده ی سلامت جامعه در آینده است.بنابراین مسائل آنان از جمله مسائلی است که باید به آن ها توجه کافی مبذول داشت.بررسی ریشه ای مسائل اطفال و از آن جمله بزهکاری اطفال،برای رسیدن به یک جامعه ی ایده آل شرطی ضروری است.
در واقع از قدیم الایام گفته اند،پیشگیری بهتر از در درمان است.طبعا اگر طفلی به هر دلیلی از ابعاد جسمانی و روانی به کمبود و نقصان و یا انحرافی مبتلا گردد، قهرا بازپروری آن ها مستلزم صرف هزینه های هنگفت و مضاعفی خواهد بود.

 

تاریخچه ی واکنش اجتماعی در مقابل اطفال و نوجوانان بزهکار:
اصلاح بزهکاری نوجوانان نخستین بار در انگلستان و در قرن نوزدهم(سال1815میلادی) مطرح شد.در آن دوران جرائم نوجوانان افزایش یافته بود،از آن پس واژه ی بزهکاری اطفال در تمام کشورها متداول گردید.در آمریکا لایحه ی مربوط به تاسیس دادگاه اطفال در سال1891 در شیکاگو به مجلس قانونگذاری ایلینویز تقدیم شد.این لایحه درسال 1899 به تصویب رسید و به صورت قانون در آمد.همزمان با تصویب این قانون دادگاه های اطفال ونور تشکیل گردید و این اولین دادگاهی بود که رسما شروع به کار کرد.فکر تاسیس دادگاه های اطفال به سرعت در تمام ایالت ها پیدا شد و امروز در تمام ایالات آمریکا دادگاه اطفال وجود دارد.
همچنین در سال 1909 در شیکاگو سازمان بسیار مهم و ارزنده ای به نام موسسه ی پیسکوپاتیک جوانان تاسیس گردید که کار اساسی آن تحقیق و بررسی در رفتار وسلوک جوانان و همکاری نزدیک با دادگاه اطفال شهرشیکاگو بود0
از نظر تاریخی بنظر می رسد که اقدامات مقابله ای با بزهکاری اطفال و نوجوانان و در عین حال ریشه یابی آن خیلی دیر انجام شده واین موضوع از جمله مسائلی است که نهایتا به یک یا دو قرن پیش باز می گردد.
عوامل موثر در بزهکاری اطفال و نوجوانان:
عوامل گوناگونی در بروز بزهکاری موثر است و تنها نمی توان علت خاص و واحدی را برای آن در نظر گرفت.عوامل مختلفی نظیر عوامل اجتماعی،اقصادی،فیزیولوژیکی و ... در کنار هم باعث می شوند که بزهکاری در نوجوانان واطفال به منصه ی ظهور برسد.
نقش خانواده:
محیط خانواده اولین محیطی است که فرد در آن رشد می کند و هنجار ها را می آموزد.دانشمندان با پژوهش ها ی اجتماعی ،وضع نابسامان محیط خانوادگی را در بروز جرائم تایید کرده اند و اذعان داشته اند که وضع خانوادگی شخص رابط ی مستقیم با بروز حالت خطرناک و بزهکاری وی دارد.
به نظر روانشناسان اگر شخصی در محیط خانواده از نظر رفع نیاز های اساسی جسمی و روانی مانند نیاز های عاطفی ارضا نشود،احتمال زیاد دارد که در آینده ای نه چندان دور به طرق مختلف به اعمال ضد اجتماعی دست زند.عدم وجود محبت، ارتباطات صمیمی، تفاهم متقابل و در عین حال وجود تشنج در خانواده،ازهم گسیختگی خانواده،طلاق،فوت والدین و... از جمله عواملی هستند که در وقوع بزه توسط نوجوانان واطفال موثر است.
عوامل اجتماعی:
جامعه ای که از یک ثبات و پایداری اجتماعی برخوردار نیست و دائما دچار هرج و مرج و بی نظمی از قبیل جنگ،شورش،اختلافات طبقاتی،آلودگی هوا،وضع بد سکونت،جمعیت بالا و ... باشد نمی تواند به مرور زمان ریشه های بزهکاری و عوامل آن را در خود بخشکاند.
عوامل اقتصادی:
فقر از عوامل اصلی ایجاد بزهکاری است.کمبود امکانات نظیر امکانات بهداشتی،خوراک،پوشاک و مسکن باعث می شود نیازهای اشخاص بر طرف نشده و موجب تحریک وترغیب آن ها بر بزه های مختلفی از جمله سرقت می شود.
نقش دوستان و همسالان:
از دیگر عوامل موثر در بزهکاری اطفال،دوستی با افراد فاسد و بی بند وبار است.نوجوان رفتار خود را با الگوهای رفتاری دیگر دوستانش همانند سازی می کند و به شدت از آنان تاثیر می پذیرد.نوجوانی که از خانواده طرد می شود برای جبران کمبود های عاطفی و روانی اش برای کسب حمایت و تایید به دوستان هم سن و سا ل خود روی می آورد.وی به دنبال افرادی می گردد که مانند خودش هستند.از این رو احتمال دارد با تحریک و تشویق دوستان نا باب خود دست به اعمال ضد اجتماعی و خلاف بزند.
عوامل روانشناختی:
روانشناسان عوامل گوناگونی را برای بزهکاری اطفال احصا کرده اند.بزهکاری با صفات روانشناختی مختلف و متنوعی همراه است که برخی از آنها عبارتند از هوش کمتر از متوسط،خلق و خوی پرخاشگرانه و ... .
اگر به گذشته ی اطفال و نوجوانان بزهکار توجه داشته باشیم،خواهیم دید که اکثر قریب به اتفاق آن ها،به نحوی از انحاء مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند.در مباحث روانشناختی،این نظریه در بین قشری از روانشناسان وجود دارد که اگر کودکی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته،فردی برون گرا باشد،در آینده خود به طرق مختلفی در مقام انتقام بر خواهد آمد.همچنین میزان آزار و اذیت و مدت زمان این آزار و اذیت از عوامل موثر ارتکاب بزه در اطفال و نوجوانان است که این عوامل تحت عنوان کودک آزاری بحث مفصل و جداگانه ای را می طلبد که در این مجال نمی گنجد و به توضیح مختصر در مورد آن بسنده کردیم.
علت های دیگر بزهکاری:
از عواملی که سبب افزایش بزهکاری اطفال و نوجوانان می شود میتوان به مهاجرت از روستا به شهر و مشکلات مربوط به حاشیه نشینی اشاره کرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  59 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ریشه جرم نوجوانان و جوانان در خانواده

تحقیق تاثیر موتد روانگردان بر جوانان

اختصاصی از اس فایل تحقیق تاثیر موتد روانگردان بر جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تاثیر موتد روانگردان بر جوانان


تحقیق تاثیر موتد روانگردان بر جوانان

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :55

آخر اتوبان اعتیاد بن بست است/

معتادان(مواد مخدر یا قرص های روان گردان)در ایران در اتوبانی سیر می‌کنند که گر چه در میانه‌های آن دوربرگردانهایی برای بازگشت به زندگی سالم وجود دارد اما گویی آنان این مسیرهای بازگشت را نمی‌بینند و تخت گاز به سمت انتهای این اتوبان پیش می‌روند، اتوبانی دوبانده که انتهای آن چیزی جز بن بست مرگ نیست.

جامعه شناسی انحرافات : قرصهای اکستاسی

مقدمه: آنچه که از جمع‌بندی تعاریف متعدد کجرفتاری برمی‌آید این است که به طورکلی رفتار انحرافی رفتاری است که به گونه مستقیم یا غیرمستقیم قوانین و هنجارها را نقض‌کند که شامل هرنوع قوانین رسمی و نوشته شده و هنجارهای اخلاقی جامعه می‌شود. طبق این تعریف مصرف قرصهای اکستاسی را می‌توان از انواع رفتارهای انحرافی برشمرد . اکستاسی مخدر جدیدی است که به دنبال مصرف آن شعور ، آگاهی و روان فرد مختل شده ، آستانه تحریک پذیری روانی او را پائین می‌آورد و بر قدرت سنجش واقعیت اثرمی‌گذارد و فرد را مستعد جنون می‌کند .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق تاثیر موتد روانگردان بر جوانان

تحقیق تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان

اختصاصی از اس فایل تحقیق تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان


تحقیق تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :23

تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان:

بزهکاری بیشتر نتیجه تضاد موجود در ارزشهای فرهنگی و همینطور عدم وسائل برای رسید به هدفهای مورد نظر است. تا تفاوت در سرع تغییر برخی از افراد به علل گوناگون به طور کامل(اجتماعی) نمی وشند. یعنی ارزشهای حاکم بر جامعه به طور کامل در درون انها نقش نمی گید و انها را از ارتکاب اعمال ضد اجتماعی باز نمی دارد. البته این ناسازگاری ارزشی که در افراد (منحرف) یا (بزهکرای) شکل می گیرد خود معلول وجود اختلاف و تضاد در ارزشهای حاکم بر گروه های اجتماعی است. طبق آماری که بدست آمده بزهکاری در طبقاتی که دارای سطح فرهنگ پایین تر می باشند در کلیه کشورها بیشتر از طبقاتی است که دارای سطح فرهنگ بالاتر هستند و به ندرت دیده می شود خانواده های تحصیل کرده نوجوانان بزهکار تحویل جامعه دهند. بهترین مدرک، نوشته ای مجلات و روزنامه های کشورهای مختلف است که جوانانی برای چند تومان پول مرتکب خشونت با والدین یا جرح و ضرب دوستان و در نتیجه منجر به وقوع قتل می گردند. از طرف دیگر فرهنگ هر جامعه هدفهای بخصوصی را به عنوان آرمانهای دست یافتنی برای اعضای جامعه مطرح می کند، در حالی که (وسایل) رسیدن به این هدفها در اختیار همه قرار ندارد برای نمونه در فرهنگ آمریکا کسب موفقیت های مادی از ارزشهای اصلی جامعه است داشتن خانه بهتر اتومبیل جدیدتر و عضویت در کلوپ های مختلف برای صاحبان این مزایا آبرو، تشخیص، احترام و اعتبار می اورد و آنها را افرادی موفق معرفی می کند در عین حال برای همه افراد این امکان وجود ندارد که از طریق کار و کوشش شرافتمندانه به این امتیازات برسند، واز این نظر است که برخی ارا که به اندازه دیگران تحت تاثیر فهنگ مادی گرا و تبلیغات دائمی جامعه در تشویق افراد به موفق شدن قرار دارند ولی فاقد وسائل و امکانات لازم(پول، اعتبار، تخصص...) هستند برای رسیدن به اهداف مقبول اجتماعی به وسایل انحرافی مثل بزهکاری متوسل می شوند.. با این وصف بزهکاری را هم می توان تا حدودی معلول تفاوت سرعت تغییر در بخشهای مختلف اجتماعی دانست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق تاثیر فرهنگ در بزهکاری جوانان

مقاله علل گرایش جوانان و نوجوانان به سوء مصرف مواد اعتیاد آور

اختصاصی از اس فایل مقاله علل گرایش جوانان و نوجوانان به سوء مصرف مواد اعتیاد آور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله علل گرایش جوانان و نوجوانان به سوء مصرف مواد اعتیاد آور


مقاله علل گرایش جوانان و نوجوانان به سوء مصرف مواد اعتیاد آور

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :7

علل گرایش جوانان و نوجوانان به سوء مصرف مواد اعتیاد آور

تا به حال به این مسئله فکر کردین که چطور یک نفر به مواد مخدر معتاد میشه؟ آیا به نتیجه خاصی هم رسیدین یا نه؟ در این جزوه علل مختلف گرایش جوانها را به مواد اعتیاد آور بررسی می کنیم. بسیاری از جوانها و حتی پدر و مادر ها فکر می کنن که دلیل اعتیاد فرد، اصرار دوستان بوده است. در حالی که این تنها انگیزه سوء مصرف مواد در جوانان نیست. اگر بخواهیم انگیزه های مصرف مواد مخدر جوانها را بشناسیم، فهرست بلند بالایی میشه، نگاه کنین:


دانلود با لینک مستقیم


مقاله علل گرایش جوانان و نوجوانان به سوء مصرف مواد اعتیاد آور

دانلود مقاله رهبری و جوانان مسلمان

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله رهبری و جوانان مسلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

 

تعریف رهبری از جوان مسلمان :
تعریف شما از یک جوان مسلمان و خصوصیات او چیست؟چگونه یک جوان می تواند مسیر زندگی را طی کرده و به اهدافش برسد؟ :
من اساساَ در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند ، سه خصوصیت را بارز می بینم ؛ که اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستی هدایت بشود به نظر می اید که می توان به این سوال پاسخ داد آن سه خصوصیت عبارتند از :انرژی ، امید ،ابتکار.اینها سه خصوصیت برجسته جوان استاگر رسانه ها بتوانند این سه خصوصیت عمده را درست هدایت کنند ، من خیال می کنم که می شود یک جوان راه اسلامی را پیدا کند چون اسلام هم چیزی که از ما م خواهد این است که ما استعدادهای خودمان را به فعلیت برسانیم. البته در قران یک نکته بسیار اساسی هست و آن توجه دادن به تقواست تقوا یعنی مراقب خود بودن.تقوا یعنی یک انسان بداند که دارد چه کار می کند و هر حرکت خودش را با اراده و فکر و تصمیم انتخاب نماید ؛مثل انسانی که بر یک اسب رهوار سوار است دهانه اسب در دستش است و می داند کجا می خواهد برود تقوا این است،آدمی که تقوا ندارد حرکات و تصمیم ها و آینده اش در اختیار خودش نیست ؛ بنا براین اگر بتوانیم از ان سه خصوصیت با تقوا کار بکشیم و درست هدایت بشود خیلی خوب می شود جوانان در شکلی که اسلام می پسندد ، زندگی کنند .

 


هجوم به هویت نسل جوان مسلمان ، پدیده ای استعماری واستمراری
- موضوع اصلی بحث چگونگی تولید اندیشه دینی مطابق مقتضیات زمان و بر اساس نیازهای جوانان -به ویژه دانشجویان وبه طور خاص دانشجویان ایرانی درغرب -- درآن سال های هجوم افکار سکولار و ضد دینی است . از نکات جالب توجه ، جواب هایی است که هر کدام از متفکران شناخته شده مطرح می کنند. اما به این سوال باید عنایت داشت که چهار متفکراین نشست چه کسانی اند؟ چهار صاحب رای مسلمانی که د و تن آنان به د یار باقی شتافته اند؛ یکی در مرگی مشکوک در خارج و دیگری به تیر تروریست های گروه نفاق یعنی گروهک فرقان در داخل . گرد هم آمدن این چهارنفر نیز در زیر یک سقف، در آن زمان و برای هم ا ند یشی ، ازمنظر روابط وتاثیر متقابل صاحب نظران مسلمان اهمیت ویژه دارد.
2- موضوع جلسه نیز هنوز از اهمیت وحساسیت بسزایی برخودار است به ویژه که اینک در عصر حکومت اسلامی - درقالب جمهوری اسلامی - زندگی می کنیم وبه طور طبیعی مسائل تازه وچند وجهی به اقتضای پیشرفت دانش ، گسترش اطلاع رسانی نوین وارتباطات زود هنگام و لحظه ای مطرح است و نسل جوان، تشنه ومنتظر است تا به پرسش ها و ابهام ها یش پاسخ دقیق ،عالمانه و منطقی داده شود.
3-اولین نفر از آن چهارنفرمرحوم دکتر علی شریعتی است که با همان ملاحت کلام وزبان عاطفی وگفتار دلسوزانه ، ضمن تشریح موقعیت و وضعیت اندیشه دینی ، ازاین که جوانان درتنگنای افکار غیر دینی و ضد دینی قرارگرفته اند و امکان پاسخگویی ندارند ، اظهار نگرانی می کند. ا و معتقد است در این باره باید فکرعاجل شود و تولید اندیشه دینی مناسب مقتضیات زمان ومکان، ازضرورتهای غیرقابل تاخیراست . وی می گوید که جوانان مهمترین سرمایه جامعه اند که اگر از دست بروند، هیچ چیز دیگری برای فردا باقی نمی ماند.
4- پس ازوی، رهبر کنونی انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای ، ضمن تشکر از سخنان حساب شد ه و دلسوزانه دکترشریعتی ، به نگرانی وی پیرامون ازدست رفتن جوانان درپی هجوم مکاتب فکری وارداتی اشاره وبه تفسیر راهکارهای درمان آن می پردازند. جالب است بدا نیم، ایشان آن روز در باب رویکرد جوانان به اندیشه های دینی برنکاتی انگشت می گذارند و امید وارانه به نسل جوان کشورمی نگرند که با آن چه امروز به عنوان رهبر یک حکومت توصیه می کنند ، منطبق است. بیانات سا ل 1355 وبیانات امروزایشان درباره لزوم اعتماد به جوانان این مرز و بوم ، نشانگر شناختی عمیق از این قشر است که باور دارد برای برون رفت آنان ازخود باختگی وبی هویتی، باید اتکا به نفس ملی را در آنها تقویت کرد . سخنان ایشان ضمن این که دغدغه هجوم افکارغیربومی وغیردینی به جوانان را باز می گوید، در عین حال به رویکرد جوانان بسیاری اشاره دارد که در آن سال ها به د ین و منابع دینی، متفکران دینی ، مراکز و اماکن د ینی رجوع دارند، به قرآن و نماز روی آورده اند و با اشتیاق و توجه در پی فراگیری معارف اسلامی اند .
آیت الله خامنه ای ، آن روز به عنوان یک روحانی و عالم متفکر دینی که در مبارزه و تبلیغ اسلام اجتماعی نیز پیشرو است،از این که د ر چند سال اخیر- منظورسال های قبل از انقلاب - نسل جوان چنین توجهی به معارف دینی پیدا کرده که یافته های مطالعاتی اش به دیگران و خود وی ، آ موزه های جدید وجدی می دهد، نسبت به آینده اظهار امیدواری می کنند . گرچه در همین حال معتقدند که باید به موضوع پیشنهادی دکتر شریعتی توسط اندیشمندان مسلمان جواب مناسب داده شود. جوابی که لزوما باید تولید اندیشه های نو،اما برگرفته از منابع اصیل دینی باشد.
5- نفرسوم ، دکتر فخرالدین حجازی است. فردی که در سالیان سیاه ا ستبدا د شاهنشاهی و نظام وابسته پهلوی برای احیای ا ند یشه دینی تلاش بسیاری کرد و یکی از سر پل های ارتباط و اتصال جوانان با اسلام انقلابی و اجتماعی بود. حجازی برنکته ای بسیار حساس و دقیق انگشت می گذارد که آن عنایت خاص به معنویت اسلامی است .اوپای می فشارد که معارف دینی بدون معنویت درونی خویش معنایش را از دست می دهد واز این که در برخی محافل و گروه ها، و افرادی در داخل و خارج کشور سعی دارند اصول و مبانی دین را از معنویت تخلیه وبه تمام آن جنبه مادی بدهند ، اظهار نگرانی می کند.
6- آخرین نفر این نشست ، متفکر بزرگ ، شهید آیت الله مرتضی مطهری است . وی با همان نکته سنجی ها و دقت نظرهای ویژه خویش ، ضمن این که برروزآمد بودن پاسخ به نیازها تاکید می کند، به نکاتی مانند "دشمن" و "رقیب" در بحثهای پیشین سایر سخن وران اشاره وبه کالبد شکافی آن بحث می پردازد. اوسپس بر یکی از اصلی ترین دغدغه های دوران زندگی عالمانه خویش انگشت می نهد ودر باره تفکر التقاطی هشدار می دهد.
نتیجه ای که ازمحورهای مباحث فشرده آن جلسه وشرایط امروز می توان گرفت ؛ غیر از این نیست که هجمه فکری وفرهنگی به نسل جوان همچنان ادامه دارد . تولید اندیشه های متناسب وپاسخگو بر این حمله مستمر فرهنگی وعقیدتی به نسل جوان مسلمان همچنان الزامی است . تقویت دانایی وتعمیق باورها وانگیزه های معنوی، نیاز همگانی و بویژه نسل جوان است . امروز هم التقاط درپوشش های فریبنده تهدیدی خزنده است که مقابله با آن ظرافت و دقت و همت خاص می طلبد. دست آخر اینکه مسائل دیروز ما ، مسائل امروز ماست. با ویژگی هایی که حکومت گران ملزم به تبیین آنند. همراه با روند تحولاتی که در عرصه اطلاع رسانی می گذرد وهرلحظه برابعاد موضوع و تنوع آن می افزاید . راستی چند نفر با امتیازهای یاد شده در میانه میدان دفاع ازمیراث وهویت دینی وملی نسل آینده سازمان داریم؟ نفر داریم، اما گویا منتظراین مانده اند که رهنمود سترگ"جنبش نرم افزاری" به "جهاد نرم افزاری" تبدیل شود!
نشاط، آزادی، زیبایی
استقبال کم‌نظیری که بازدیدکنندگان سایت «بازتاب» از مقاله بحرانی به نام شل‌حجابی به عمل آورده و تذکرات و اظهارنظرهای فراوان و ارزشمندی که ارسال کردند، مرا بر آن داشت تا به توضیح و تبیین بیشتر پنج مطلب که مورد عنایت اکثر اظهارنظرکنندگان بود، بپردازم.
در آن نوشتار آورده بودم که جوان به اقتضای خصلت غریزی و طبع جوانی در طلب سه عنصر نشاط، آزادی و زیبایی (ناز) است. هر فرد، گروه، فرهنگ و حکومتی که این سه مقوله را برای جوانان فراهم سازد، آنان را در حیطه اقتدار خود خواهد داشت.
بدیهی است که نه منظور از نشاط، عیش و طربهای مهوع است و نه مراد از آزادی، رهایی از قید و بندهای اخلاقی. منظور از زیبایی هم، زرق و برق‌های کادو‌پیچی‌شده فضولات مصرفی دنیای بورژوازی نیست. با این تذکر، ذیلا به توضیح بیشتر آن مطالب می‌پردازم:
1ـ آگاهی، آزادی، آفرینندگی
انسان، آن‌طور که فطرت الهی و سرشت طبیعی او حکم می‌کند، باید خود را مبتنی بر تعالیم مشترک همه ادیان آسمانی، در سه بعد آگاهی، آزادی و آفرینندگی، به کمال برساند. بدیهی است که تعالی هر یک از این سه بعد، در فضای استبدادزده آلوده به وهم، جهل و خشم، امکان‌پذیر نمی‌شود. انسان آگاه و آزاد و آفریننده از زور و زر و تزویر روی می‌گرداند.
آگاهی:
در حالی که در قرآن کریم، متجاوز از ششصد بار به علم و آگاهی توصیه شده است، اما در بیان راه و هدف از تحصیل علم، به هیچ قید و حد و مرزی جز خیر و صلاح انسانها در این جهان و سعادت ابدی در آن جهان، برنمی‌خوریم.
نکته در خور توجه این است که توصیه قرآن به فراگیری علم، به علوم ـ به اصطلاح ـ دینی ختم نمی‌گردد وگرنه پیامبر گرامی(ص) اسلام، سفر حتی به چین را برای تحصیل علم توصیه نمی‌کرد، چرا که حوزه علمیه‌ای در آن روزگار در چین وجود نداشت. در بسیاری از روایات وارده از اهل بیت(ع)، تحصیل علم اگر به قصد خدمت به انسانها و خیر و صلاح بشر باشد، علاوه بر سعادت و برکتی که نصیب فرد می‌کند، عبادت پروردگار نیز به حساب آمده است. از همین جا معلوم می‌شود که عبادت، به نماز و روزه منحصر نمی‌گردد.
تلاش برای وصول به آزادی و رهایی از یوغ بندگی غیر خدا، نیز در زمره عبادات بوده و جهاد در راه خدا محسوب می‌شود. بندگی خدا، که عین آزادگی است، خروج از ظلمات جهل، ستم و پلیدی‌ها و روی آوردن به نور علم و دانش و عدل و بی‌نیازی و زیبایی و کمالات مطلق است.
آزادی:
در باب آزادی به نقل قولی از امام موسی صدر (در گفتار: صیانت از آزادی) بسنده می‌کنم و فکر می‌کنم به اندازه کافی گویای منظور باشد :
« ... آزادی، برترین سازوکار فعال کردن همه توانایی‌ها و ظرفیتهای انسانی است. هیچ کس نمی‌تواند در جامعه محروم از آزادی خدمت کند، توانایی‌هایش را پویا سازد و موهبت‌های الهی را بپروراند. آزادی یعنی به رسمیت شناختن کرامت انسان و خوش‌گمانی نسبت به انسان. حال آن که نبود آزادی، یعنی بدگمانی نسبت به انسان و کاستن از کرامت او. کسی می‌تواند آزادی را محدود کند که به فطرت انسانی کافر باشد. فطرتی که قرآن می‌فرماید: «فطرة الله التی فطر الناس علیها». فطرتی که پیامبر باطنی و درونی انسان است...» و در جایی دیگر اضافه می‌کند: «صیانت از آزادی ممکن نیست مگر با آزادی. آزادی بر خلاف آنچه می‌گویند، هر گز محدود شدنی و پایان یافتنی نیست... آزادی حقیقی، دقیقا رهایی از عوامل فشار خارجی و عوامل فشار داخلی است و به تعبیر امام علی (ع ): «من ترک الشهوات کان حرا» یعنی، آزاده کسی است که شهوات را ترک کند. اگر بخواهیم آزادی را تعریف کنیم، باید بگوییم که آزادی، رهایی از دیگران و رهایی از نفس است. اگر آزادی را اینگونه تفسیر کنیم، دیگر معتقد به حد و مرز برای آزادی نخواهیم بود. آن آزادی که با آزادی دیگری اصطکاک داشته باشد، در حقیقت بندگی نفس خویش و شهوت‌طلبی است. آزادی، جهاد است. همان جهاد اکبری که مورد نظر پیامبر گرامی ‌بود. جهاد با خویشتن خویش، برای رهایی از شهوات در مقابل آنچه جهاد اصغر که جهاد با بیگانگان است... آزادی والاترین شیوه برای شکوفا کردن قابلیت‌ها، ظرفیت‌ها و استعدادهای جامعه است...».
آفرینندگی:
آفرینندگی، که از صفات ذات باری است و در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است، در هنر به معنای عام آن تجلی می‌یابد. هیچ تولید هنری، که تجلی روح آفریدگاری انسان است، نمی‌تواند از زیبایی بی‌بهره باشد. طنین جان و جلوه کمال و جوهر جمال ازلی در هنر و آفرینش هنری نهفته است. همین آثار هنری است که حضور دائمی ‌خداوند را به جان و دل انسان سرازیر می‌کند.
بدیهی است تجلی روح آفرینندگی انسان، منحصر به خلق آن چیزهایی نیست که امروزه از آن به آثار هنری یاد می‌کنیم. خلق یک تابلوی زیبا، ایجاد یک کالای نفیس و دلاویز، تصنیف یک سمفونی با شکوه و یا یک سروده دل‌انگیز و نیز بنیاد یک بنای مسحور کننده و یک اثر هوش ربا و نظایر آن، تماما جلوه‌هایی از روح زیبای خلاقیت انسان است، چرا که توانایی مدیریت جامعه و یافتن راهکارهای مبارزه با جهل و ستم و تبعیض و فقر و عقب ماندگی نیز، روی دیگر سکه آفریدگاری انسان اهورایی است.
اصول تربیتی تمامی ‌ادیان آسمانی، مبتنی بر راهکارهایی است که حرکت انسان را بر روی سه بعد آگاهی، آزادی و آفرینندگی سامان می‌بخشد. بدیهی است که هر کدام از این سه بعد، بدون تحقق دو بعد دیگر، ره به کمال نمی‌برد. چگونه می‌توان بدون آزادی، به آگاهی دست یافت و یا به خلق و ایجاد و انشاء پرداخت؟ و نیز مگر پروراندن قدرت خلاقیت و پویایی هنر، در فضای جهل و جور و استبداد ممکن است.؟
پر واضح است که آزادی، آن طور که در بالا گفته شد، شرط لازم و زیربنای اساسی همه حرکات انسان برای رسیدن به این ویژگی‌های خدایی است.
ایمان به خدای خالق زیبایی‌ها و شهادت به وحدانیت ذات لایزال و نیز باور داشتن اصول و ملتزم بودن به مبانی شریعت، در صورتی نزد خداوند پذیرفته است که، از روی آگاهی و آزادی کامل و استدلال عقلی و یقین قلبی صورت گرفته باشد. اسلام شناسنامه‌ای، نه باعث کمال فردی می‌گردد و نه دارای تبعات و آثار مثبت اجتماعی خواهد بود.
به رسمیت شناختن و بها دادن به سه خوی غریزی جوانان، که در بالا بدان اشاره کردم، باید مبنای برنامه‌های تربیتی و آموزشی قرار گیرد. از این روست که طرح موضوعات عرفانی، در کنار مباحث راجع به برابری و آزادی به منزله مقولاتی معنا بخش به زندگی و خواسته‌های همیشگی بشر، ضرورتی اجتناب‌پذیر داشته و قراردادن مذهب به عنوان عامل واقعی تأمین کننده برابری و آزادی، جایگاه خود را در دل جوان باز خواهد کرد.
2 ـ اسلام سنتی، اسلام التقاطی و اسلام ناب
غالب سنت‌گرایان و پیروان پیر و جوان اسلام سنتی، در حالتی زیست می‌کنند که مهمترین ویژگی آن، تأثیر گذاری پرقدرت و پرصلابت سنت‌های کهن، بر تمامی‌ عرصه‌های اجتماعی و عینی و ذهنی است. و این، دقیقا همان چیزی است که، جوان آشنا با دنیای جدید و برخوردار از امکان ارتباط با جهان مدرن، از آن گریزان می‌باشد.
تا زمانی که نتوانیم جنبه‌هایی از عرفان و برابری و آزادی را، در قالب هنر‌های روح‌نواز درآورده و روح مذهب را در آن دمیده و به مدد علم و فلسفه و دانش جدید، به تبیین آن بپردازیم، نباید در این دور و زمانه از عدم گرایش تعهدساز جوانان به دین و آرمانهای انسان‌ساز آن شکوه سردهیم. جوان امروز ـ همان طور که بارها گفته ام ـ اگر سه مقوله نشاط و آزادی و زیبایی را در مذهب بیابد، بدون تردید به آن خواهد گروید و به تکامل جسمی ‌و روحی خویش با حرکت بر روی سه بعد آگاهی و آزادی و آفرینندگی، خواهد پرداخت. به چنین جوانی اگر گفته شود که عبادت خدای بزرگ و پرستش او در همین حرکت کمال‌گرایانه نهفته است و ذکر و یاد او، آرامش دل و صفای باطن و روشنایی راه زندگی را سبب خواهد شد، هرگز از آن روی بر نخواهد تافت. نهال همین باور اگر در دوران نونهالی و در اوان جوانی در دل انسان کاشته شود، کامیابی بیشتر و موفقیت پر دامنه‌تر او را هم در این جهان و هم سعادت او را در آن جهان، باعث خواهد گشت.
روزی امام خمینی در حضور جمعی از جوانان، نزدیک به این مضمون می‌گفت: «تا نیروی جوانی در شما وجود دارد از عبادت حق غافل نگردید. روی آوردن به عبادت را، به دوران پیری وانگذارید، زیرا که در آن صورت، با کاسته شدن از نیرو و نشاط و حال جوانی، به آن شور و سرور و صفای دل و آرامش روح و لطافت روان که در جوانی میسر است، نخواهید رسید».
واضح است که عنایت و اشاره امام، به همان سه خصلت نشاط و آزادی و زیبایی است که در بالا از آنها به عنوان خواسته‌های طبیعی و غریزی جوانان یاد کردم. با این اوصاف چگونه انتظار داریم با ارعاب و خشونت و تحقیر، در دل جوان «نازطلب» اثر گذارده و راه منکرات را به روی او مسدود سازیم؟ با هجوم‌های دسته‌جمعی معدودی افراد مجهز به چوب و چماق به فروشگاه‌ها و رستوران‌ها و پارک‌ها به کدام یک از این غرایز پاسخ داده و چند جوان را تا کنون به راه راست هدایت کرده‌ایم؟
آیا اثرات زیانبار روحی و اجتماعی چنین اعمالی را، تاکنون محاسبه کرده‌ایم؟ آیا از نتایج بازتاب خبری چنین حرکاتی، در اذهان جهانیان و مسلمانان ایرانی مقیم خارج، به ویژه دختران و پسران جوان، باخبریم؟
آیا می‌دانیم که نتایج این روشهای ارشادی برای جوانان مسلمان مقیم خارج، که پیوسته در معرض هجوم تبلیغات رسانه‌ای صهیونیست‌ها قرار دارند، جز سرافکندگی و شرمساری در مقابل مخالفین و معاندین چیز دیگری نبوده است؟ و آیا سر انجام چاره‌ای جز این دارند که برای حفظ آبرو و شغل و... خود به تبری از این اعمال و بیزاری از این حرکات روی آورند؟ و اگر جز این کنند، برخورد دوستان اروپایی و هم‌دوره‌های دانشگاهی و کارفرماها و صاحبخانه‌ها و... با آنان چگونه خواهد بود؟

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رهبری و جوانان مسلمان