ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:27
فهرست:
فهرست مطالب
تاریخچه ی حجاب _ علت پیدا شدن حجاب _ بالابردن ارزش_ واژه ی حجاب_ فلسفه ی پوشش در اسلام _ آرامش روانی _ استحکام پیوند خانوادگی استواری اجتماع _ ارزش و احترام زن_ ایرادها وشاکالها_ حجاب و منطق _ حجاب و اصل آزادگی _ رکود فعالیتها_ گل پاک پرسش نامه_ نمودار و جدول مربوط به پرسش نامه_ نتیجه ی تحقیق _ منابع و ماخذ
« مقدمه »
امام علی (ع) نقل است که: " گرد ماه وجودش حلقه زده بودیم ، من بودم و دیگر یاران او، دوست داشتیم او بگوید و ما گوش کنیم ولی مثل بعضی وقتها دیگر از ما پرسید: هر کسی چیزی گفت ، ولی هیچ یک از ما پاسخ ها را نپسندید. با خود گفتم پاسخ را باید از فاطمه بشونم . نزد همسرم فاطمه آمدم . فاطمه جان! چدرت ، رسول خدا، از ما سوالی پرسید کسی نتوانست پاسخ دهد." چه چیزی را برای زن بهترین است؟" علی جان! "بهترین چیز برای زن آن است که مرد ( نامحرمی ) را نبیند ومرد (نامحرمی) نیز او را نبیند." چون پاسخ فاطمه را به پیامبر گفت، پیامبر پاسخ اورا پذیرفت و از صمیم جان فرمود: پاسخ فاطمه صحیح است ، او پاره تن من است!" منطق فاطمه این است ، گوهری گرانبها و فرشته ای آسمانی است که هر چه پوشیده تر و محجوب تر باشد نزد خدا محبوبتر است و این با فطرت او کاملا سازگار است. منطق فاطمه این است که خود آرایی و خود نمایی زن نباید در برابر چشم نامحرم باشد ، خداوند این پند را به زن داده است تا قلب شوهرش را فتح کند و چنان قلب او را پر کند که به زنهای دیگر هیچ اعتنا نکند و طمع وصال آنان را در سر نپروراند . کسانی که افسار شهوت و هوس را رها کرده اند و تن به لذت حیوانی داده و غرق در دنیا گشته اند . فرهنگ زندگی آنها چیز دیگری است: " خودآرایی ، خودنما مو چشم و در یک کلمه آزادی حیوانی" آنان شخصیت زن را در اینها می دانند. از نگاه آنان زنی که با مدرن ترین آرایشها و زیباترین لباس ها خود می آراید و با دل رباترین شیوه ها در جامعه جلوه گری می کند و چشمانش به دنبال خواسته های نفسانی اش می چرخد ، زنی با فرهنگ ، امروزی ، مترقی و خوشبخت است ولی واقعیت چیز دیگری است:
" مهار حرص و هوس را اگر رها کردی مدام در هوس و دوام در دردی"
« تاریخچه حجاب »
طلاع تاریخی ما آنگاه کامل است که بتوانیم درباره ی همه ی مللی که قبل از اسلام بوده اند اظهار نظر کنیم . قدر مسلم این است که قبل از اسلام در میان بعضی ملذ حجاب وجود داشته است . تا آنجا که در کتابهای مربوط وجود دارد در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالا در هند حجاب وجود داشته و از آنچه در قانون قانون اسلام آمده سخت تر است. اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته است و به وسیله ای اسلام در عرب پیدا شده است . ویل دورانت در صحفه30 جلد 12 " تاریخ تمدن" راجع به قوم قوم یهود و قانون تلمود می نویسد : " اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنان که مثلا بی آنکه چیزی بر سر داشت میان مردم
می رفت و یا در شارع عام نغ می رشت یا با هر سخنی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود همسایگانش می توانستند سخانا او را بشنود، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد." علیهذا حجابی که در قوم یهود معمول بوده است از حجاب اسلامی بسی سخت تر و مشکل تر بوده است . در جلد اول تاریخ تمدن صحفه ی 552 راجع به ایرانیان قدیم می گوید: " در زمان زدشت زنار منزلتی عالی داشتند . با کمال آزادی خود را حفظ کردند ولی در مورد زنان دیگر ، گوشه نشینی زمان حیض که بر ایشان واجب بوده رفته رفته امتداد پیدا کرد سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت ، و این امر خود مبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود. زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشته باشند ببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود ونامی از ایشان به نظر نمی رسد..." چنانچه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکم فرما بوده حتی پدران نسبت به زن نامحرم شمرده اند.
« بالا بردن ارزش »
عللی که قبلا ذکر کردیم کم و بیش مورد استفاده ی مخالفان پوشیدگی زن قرار گرفته است . به عقیده ی ما یک اساسی در کار است که مورد غفلت واقع شده است. به عقیده ی ما ریشه ی ما ریشه ی پدید آمدن حریم و حائل میان زن و مرد را در میل به ریاضت، یا میل مرد به استثمار زن ، یا حسادت مرد ،یا عدم امنیت اجتماعی ، یا عادت زنانگی نباید جستجو کرد و لااقل باید کم تر در این ها جستجو کرد. ریشه ی این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه ی غریزی خود زن با جستجو کرد. به طور کلی بحثی است درباره ی ریشه ی اخلاق جنسی زن از قبیل حیا و عفاف و از آن جمله است تمایل به ستر و پوشش خود از مرد . در این نظریاتی ابزار شده است. دقیق ترین آنها این است که حیا و عفاف و ستر و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گرانبها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری و یک حس مخصوص به خود دریافته است که از لحاظ جسمی نمی تواند با مردی برابری کند و او بخواهد در میدان زندگی با مرد پنجه نرم کند از عهده ی زور بازوی مرد بر نمی آید و از طرف دیگر نقطه ی مرد را در همان نیازی یافته است که خلقت در وجود نهاده است که او را مظهر عشق و طلب و زن را مظهر معشوقیت ومطلوبیت قرار داده است . در طبیعت جنس نر، گیرنده ودنبال کننده آفریده شده است. قول ویل دورانت " آداب جفت جوئی عبادت است از جمله برای تصرف در مردان ، و عقب نشینی برای دلبری و فریبندگی در زنان ... مرد طبعا جنگی و حیوا بیکاری است. عملش مثبت و تهاجمی است. زن برای مرد هم چون جائزه ای است که باید آن را برباید." وقتی که زن مقاوم وموقع خود را در برابر مرد دریافت نقطه ضعف مرد را در برابر خود دانست همان طور که متوسل به زیورو خود آرایی و و تجمل شد که از آن راه قلب مرد را تصاحب کند، متوسل به دور نگه داشتن خود از دسترس مرد نیز شد. دانست که نباید خود را رایگان کند بلکه بایست آتش عشق و طلب او را تیزتر کند و در نتیجه مقاوم و موقع خود را بالا برد. ویل دورانت می گوید: " حیا امر غریزی نیست بلکه اکتسابی است. زنان دریافتند که دست و دل بازی ما به ی طعن و تحقیر است و این امر را به دختران خود یاد دادند."
ویل دورانت می گوی: " خودداری از انبساط ، و امساک در بذل و بخشش بهترین صلاح برای شکار مردان است. اگر اعضای نهانی انسان را در معرض عام تشریع می کردند توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک می گردید مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیا است و بی آنکه بداند حس می کند این خود داری ظریفانه از یک لطف و رقت عالی خبر می دهد ."
مولوی، عارف نازک اندیش و دوربین خودمان بسیار عالی در این زمینه می آورد، اول درباره ی تسلط معنوی زن بر مرد می گوید:
«زتن للناس حق آراسته است زانچه حق آراست چون تا نندرست
چون پی یشکن الیهاش آفرید کی تواند آدم از حوا برید
رستم زال ار بود، و زخمه بیش هست در فرمان اسیر زال خویش
آنکه عالم مست گفتارش بدی کلمینی یا حمیرا میزدی»
آنگاه راجع به تذثیر حریم و حائل میان زن و مرد در افزایش قدرت و محبوبیت زن در بالاترین مقام او و در گداختن مرد در آتش عشق و سوز، مثل لطیفی می آورد: آنها را به آب بر آتش تشبیه می کند، می گوید مثل آب است و مثل زن مثل آتش اگر از حائل میان آب و آتش برداشته شود آب بر آتش غلبه می کند و خاموش می سازد، اما اگر حائل و حاجبی میان آن دو برقرار گردد مثل اینکه آب را در دیگی قرار دهند و آتش در زیر آن دیگ روشن کنند، آن وقت است که آتش آب را تحت تأثیر خود قرار می دهد، اندک اندک او را گرم می کند و احیانا جوش و غلیان در او به وجود می آید، تا آنجا که سراسر وجود او را تیدیل به بخار می سازد. می گوید:
«آن غالب شد از لهیب ز آتش او جوشد چو باشد در «حجیب»
چونکه دیگی حایل آمد آو دوار نیست کرد آن آب را کردش هوا»
ــــ بر خلاف آنچه ابتدا تصور می رود در عمق روح خویش از ابتذال زن و از تسلیم و رایگانی او متنفر است، مرد همیشه عزت و اسغنا و بی اعتنائی زن را نسبت به خود ستوده است . نظامی می گوید:
«چه خوش نازی است ناز خوبرویان
زدیده رانده را از دیده جویان»
به طور کلی رابطه ایست میان دست نارسی و فراق از یک طرف و عشق و سوز و گرانبهائی از طرف دیگر، همچنانکه رابطه ای است میان عشق و سوز از یک طرف و میان هنر و زیبائی از طرف دیگر، یعنی عشق در زمینه فراقها و دست نارسی ها می شکفند و هنر و زیبائی در زمینه عشق رشد و نمو می یابد. برتراند راسل می گوید: «از لحاظ هنر مایه تأسف است که به آسانی به زنان بتوان دست یافت و خیلی بهتر است که وصال زنان دشوار باشد بدون آنکه غیر ممکن گردد» هم او می گوید:«در جائی که اخلاقیات کاملا آزاد باشد، انسانی که بالقوه ممکن است عشق شاعرانه ای داشته باشد عملا بر اثر موفقیتهای متوالی به واسطه جاذبه ی شخصی خود، ندرتا نیازی به توسل به عالی ترین تخیلات خود خواهد داشت»
یل دورانت در لذات فلسفه می گوید: «آنچه بجوئیم و نیابیم عزیز و گرانبها می گردد. زیبائی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناء و ارضاء، ضعف و با ــــ و جل.گیری، قوی میگردد» از همه عجیب تر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک – که به قول آن مجله به حسب فن و شغل فیلم سازی خود درباره ی زنان تجارب فراوان دارد- نقل می کند
او می گوید: " من معتقدم که زن ها باید مثل فیلمی پر هیجان و پر آنتریک باشد، به این معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد وبرایکشف خود مرد را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد. باید زنان پیوسته بر همیشه شیوه رفتار کنند یعنی کم تر ماهیت خود را نشان دهند و بگذارند مرد برای کشف آنها بیشتر به خود زحمت دهد." ایضا همان مجله در شماره دیگری از همین مجله در شماره ی دیگری از همین شخص چنین نقل می کند: " زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و روبند که به کار می بردند خود به خود جذاب می نمودند و همین مساله جاذبه نیرومندی به آنها می داد، اما به تدریج با تلاشی که زنان غربی از خود نشان می دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان می رود همراه آن جاذبه جنسی او کاسته می شود." می گویند: " مشتاقی است مایه ی مهجوری. " این صحیح است اما عکس آن هم صحیح است : " مهجور است مایه مشتاقی ." امروز یکی از خلا هایی که در دنیای اروپا و آمریکا وجود دارد خلا عشق است. در کلمات دانشمندان اروپائی زیاد این نکته به شچم می خورد که اولین قربانی آزادی و بی بند و باری امروز زنان و مردان، عشق و شور احساسات بسیار شدیدی و عالی است. در جهان امروز هر گز عشقهایی از نوع عشقهای شرقی از قبیل عشقهای مجنون و لیلی، و خسرو و شیرین رشد و نمو نمی کند. نمی خواهم به جنبه ی تاریخی قصه ی مجنون و لیلی، و خسرو و شیرین تکیه کرده باشم، ولی این قصه ها بیان کننده ی واقعیاتی است کهع در اجتماعات شرقی وجود داشته است. از این داستانها
می توان فهمید که زن برای دور نگه داشتن خود از دسترسی مرد تا کجا پایه ی خود را بالا برده است و تا چه حد سر نیاز مرد را به آتان خود فرود آورده است به قطعا درک زن این حقیقت را در تمایل او پوشش بدن خود و مخفی کردن خود به صورت یک راز تاثیر فراوان داشته است.
« واژه حجاب »
معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشیدن زن معروف شده است چیست؟ کلمه ی حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاج بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله ی پوشش است ، و شاید بتوان گفت که به حصب اصل لغو هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه ی "ستر" را به کار برده اند کلمه حجاب را . بهتر این بود که این عوض نمی شد ما همیشه همان کلمه ی "پوشش" را به کار می بردیم زیرا چنانچه گفتیم معنی شایع لغت حجاب پرده است، و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پوشش اسلامی به نظر ما چند چیز است. بعضی از آنها جنبه ی اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابذال او
اکنون به شرح چهر قسمت فوق می پردازیم:
1_ «آرامش روانی»
مرا در دنیای غرب این همه بیماری روانی شده است؟ علتش آزادی اخلاقی جنسی و تحریکات فراوان سکسی است که به وسیله ی جرائد و مجلات و سینما تئاترها و محافل رسمی و غیر رسمی و حتی خیابانها و کوچه ها انجام می شود. اما علت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شکار است و زن شکارچی ، هم چنان که از نظر تصاحب جسم و تن زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خودآرایی از این نوع حس شکارچیگری او ناشی می شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لابس های بدن تن وآرایش های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص می خواهد دلبری کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه ی به خود اسیر سازد لهذا انحراف تبرج و برهنگی از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است.
تحقیق در مورد حجاب