اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی


تحقیق در مورد بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه14

 

فهرست مطالب

و حذف اجتماعی.

«ظهور جهان چهارم: سرمایه داری اطلاعاتی، فقر

«پیوند منحط: اقتصاد جنایی جهانی»

«نتیجه: جهانمان را شناختن»

شکافهای اجتماعی بنیادین و واقعی عصر اطلاعات عبارتند از:

پایان هزاره

گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.

 

بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:

بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

دانلود مقاله فرزند سالاری

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله فرزند سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد.

بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد. روانشناسان معتقدند محیط خانه اولین و بادوام ترین عامل در رشد شخصیت افراد یک خانواده است.۱ خانواده و نفوذ والدین در فرزندان به جنبه های ارثی محدود نمی شود، بلکه در تمام ابعاد وجودی فرد نقش مؤثری ایفا می کند. کودکان از طریق خانواده و محیط کوچک خانه، با دنیای خارج آشنا می شوند، طرز معاشرت و روابط اجتماعی با دیگران را می آموزند و راه و رسم زندگی، اخلاق و فلسفه اجتماعی و آداب و رسوم آن را فرا می گیرند.
در سه دهه اول قرن میلادی حاضر، روشهای فرزند پروری، با الهام از مکتب رفتار گرایی، درصدد ایجاد عادات "خوب" و خاموش کردن عادات "بد" بود. این دیدگاه ، کنترل شده و غیر عاطفی در زمینه تربیت فرزند به شکل اغراق آمیزی در بیان "جان واتسون" بنیانگذار مکتب رفتار گرایی نمایان است. او می گوید: "برای تربیت کودک شیوه معقولی وجود دارد. با او به شیوه عینی و با استواری ملاطفت آمیزی رفتار کنید، هرگز او را در آغوش نگیرید و روی زانو خود ننشانید. اگر ناچار شوید فقط در موقع شب خوش گفتن، یک بار پیشانی او را ببوسید، صبح هنگام با او دست بدهید"۲.
اما بعد از ۱۹۴۰ شیوه های فرزند پروری در جهت سهل گیری و انعطاف پذیری بیشتر دگرگون شد و متأثر از مکتب روان تحلیل گری بر امنیت عاطفی کودک و پرهیز از زیانهای ناشی از کنترل شدید تأکید گردید. مطابق نظر دکتر "بنیامین اسپاک" به والدین توصیه شد که از حس طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری استفاده نمایند که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودک سازگاری دارد.
اما در حال حاضر والدین احساس می کنند که سهل گیری، روش مناسبی برای فرزند پروری و ارتباط صحیح والد - فرزندی نیست، لذا نیازمند شیوه جدیدی هستیم که حد فاصل دو روش فوق باشد، یعنی روش "کنترل در حد اعتدال" که هم از افراط گرایی روش اول به دور باشد و هم دچار تفریط روش دوم نشود.
انواع روابط والد - فرزند
رابطه اعضای یک خانواده ممکن است به سه صورت: محدودیت مطلق، آزادی مطلق و عدم دخالت افراد خانواده در کار یگدیگر و نهایتاً آزادی مشروط ظاهر شود.
الف- محدودیت مطلق
در چنین خانواده هایی، معمولاً یک نفر بر تمام اعمال و رفتار دیگران ناظر است. این فرد غالباً، پدر (پدر سالاری) و در بعضی موارد، مادر خانواده (مادر سالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگتر نسبت به دیگر اعضای خانواده با چنین روشی رفتار می کند. در این خانواده فقط یک نفر تصمیم می گیرد و هدف را تعیین می کند. همه باید مطابق میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران اجرا گردد.
پیامدهای نامطلوب محدودیت مطلق
۱. ترس و وحشت بر اعضای خانواده مستولی است و آنان احساس می کنند هیچ شخصیتی ندارند. در نتیجه فرزندان احساس امنیت نمی کنند و وضع آنها همیشه متزلزل است۳.
۲. اعضای خانواده هدف انجام کارها را نمی دانند و جرأت نمی کنند دلیل آنها را بپرسند.
۳. فرزندان ظاهراً در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر خویش می باشند و به طور خودکار می آموزند که همین روش و حالت را در برابر دیگران داشته باشند، در نتیجه به بچه های هم سن یا کوچکتر از خود آزار می رسانند۴.
۴. فرزندان در این خانواده، افرادی متعصب خواهند بود که تحمل اندیشه های مخالف را نخواهند داشت.
۵. چنین افرادی قدرت ایجاد ارتباط مثبت با دیگران را ندارند و در زمینه عاطفی و اجتماعی به طور کافی رشد نکرده اند۵.
۶. اغلب این افراد ضعیف النفس بوده و از قبول مسئولیت خودداری می کنند.
۷. در این گونه خانواده، روحیه خلاقیت و امکان ظهور استعدادها از بین می رود۶.
۸. در بعضی موارد محدودیت مطلق سبب خود کم بینی افراد خانواده می شود.
۹. پدر سالاری یا مادر سالاری باعث سرکوب روحیه مشاوره و همکاری و تعاون با دیگران می شود.
ب- آزادی مطلق
در چنین خانواده هایی به فرزندان اجازه داده می شود که به خواسته های خود آنگونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده نمایند. در این خانواده افراد دارای آزادی مطلق اند و هر چه را که تمایل داشته باشند، می توانند انجام دهند. شعار طرفداران این دیدگاه این است که: "بگذار هر چه خواستند، انجام دهند."
بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که سلب آزادی، موجب عقده روانی در فرد و اختلال در زندگی آینده او خواهد شد. زیرا هر خواسته، از نیازی در درون فرد حکایت می کند و ضروری است که در اسرع وقت آن نیاز تأمین و ارضاء شود، زیرا در صورت سرکوب و ایجاد محدودیت، فرد دچار افسردگی می شود.
در چنین خانواده هایی خواسته ها و تمایلات فرزندان محور اصلی و خط دهنده فعالیت اعضای خانواده، حتی والدین آنها می باشد.
فرزندان این خانواده ها خصوصیت مشترکی دارند، از جمله: لوس بودن، خودخواهی، نامحتاط بودن و خواسته های بی شمار که باید برآورده شود. آنها بسیار بی حوصله و ناشکیبا هستند و برای حل مشکل خود از راه خشونت وارد می شوند و ناکامی خود را درباره اهداف خود پذیرا نمی باشند۷.
عوارض نامطلوب آزادی مطلق
۱. فرزندان خانواده های فرزند سالار معمولاً سست عنصر و بی اراده یا حداقل کم اراده اند۸.
۲. آنها به دلیل عادت کردن به آزادی مطلق و بی بند و باری نمی توانند خود را کنترل کنند و در نتیجه به ورشکستگی تربیتی و اخلاقی دچار می شوند۹.
۳. آزادی مطلق و بی بند و باری حاکم در چنین خانواده ها، موجب فراهم شدن زمینه های بزهکاری در عرصه حیات اجتماعی کودکان می شود.
۴. در بیشتر موارد به علت تضاد بین خواسته های فرزند با سایر افراد خانواده، نزاع و درگیری رخ می دهد.
۵. در این خانواده ها روحیه اطاعت از قانون و احترام به مقررات اجتماعی و رعایت آداب اخلاقی به حداقل ممکن تنزل می کند۱۰.
۶. فرزندان تلاش و سختی کار را احساس نمی کنند و خود را در انجام کارهای شخصی ناتوان می دانند۱۱.
۷. نداشتن جرأت برای انجام کارهای مهم و اساسی، باعث سرکوب استعداد و توانایی های بالقوه و نهفته در درون فرزندان می شود.
۸. در نهایت این فرزندان دچار خود کم بینی می شوند.
ج- آزادی مشروط
در خانواده هایی که نه "محدودیت مطلق" سایه افکنده و نه دچار معضل "آزادی مطلق" هستند، "آزادی مشروط" معیار و ملاک رابطه والد - فرزند می باشد. همه افراد خانواده به تناسب موقعیت خویش، حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر درباره مسائل مختلف را دارند. این روابط عاقلانه ترین و انسانی ترین روش زندگی و فرزند پروری می باشد. فرزندان چنین خانواده هایی بدون سختگیری و کنترل بیش از حد و یا آزادی و رهایی در انجام کارها، از یک حد تعادل و آزادی نسبی و انضباط هدایت شده برخوردارند و از نظر عاطفی نیز در یک سطح متعادل و بدون افراط و تفریط قرار دارند و به موقع از محبت والدین بهره می جویند و شخصیت آنها در خانه مورد احترام قرار می گیرد. این افراد نظم گرا، منضبط و تسلیم نُرم های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هستند. حق اظهار نظر دارند و مشکلات خود را با والدین در میان می گذارند.
این فرزندان در مکانهای آموزشی و غیر آموزشی ارتباط عاطفی و اجتماعی صحیحی برقرار می کنند و اختلاف عقاید دیگران را به راحتی پذیرا می شوند۱۲.
بر اساس بررسی های روانشناسان اجتماعی افرادی که در دوران کودکی، آزادی مشروط و متعادلی داشته اند، در بزرگسالی دشمن ظلمها و مخالف ناروایی ها بوده و به اصلاحات بزرگ اجتماعی توفیق یافته اند۱۳.
مفهوم فرزند سالاری
الف- از منظر روانشناسی
در شیوه فرزند سالاری ویژگیهای زیر مشاهده می شود:
۱. والدین سعی می کنند به تمام خواسته ها و اهداف فرزند خویش بدون چون و چرا جامه عمل بپوشانند.
۲. فرزند برای به اجرا درآوردن آرزوها از آزادی عمل کافی برخوردار است.
۳. والدین در امر تربیت فرزند یا دچار ضعف شناخت هستند و یا در به کارگیری راهکارهای عملی لازم در این زمینه از تدبیر و قدرت کافی برخوردار نیستند.
۴. فرزند با استفاده از اهرم های شناختی، عاطفی و رفتاری توانسته بر تسلط روانی خویش بر والدین بیافزاید و نقطه نظراتش را بر آنها تحمیل کند.
۵. در اداره منزل و تصمیم گیری ها، بیش از حدی که شایسته است به نظرات فرزند توجه می شود.
۶. هنگام تعارض بین نظرات افراد خانواده، نظرات فرزند چه حق و چه باطل، مقدم است و به اجرا گذاشته می شود.
ب- از منظر دین
آموزه های اسلامی و متون دینی، ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضای خانواده و از جمله رابطه والدین و فرزند توصیه می کند. چرا که در فرهنگ اسلام هر چه که در اختیار انسان می باشد، حتی فرزندان امانت الهی اند و خانواده مسئول حفظ سلامت، رشد و سعادت آنها است. امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق خویش می فرماید: "فانک مسئول عما ولیته"۱۴ "تو مسئول آنچه که در اختیارت قرار داده اند، هستی".
بنابراین فرزندان در دست والدین امانت الهی هستند. پس پدران و مادران باید در حفظ و نگهداری آنها کمال دقت را داشته باشند و در مراقبت و نظارت بر اعمالشان از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نورزند و آنها را به نیکی دعوت کنند و مانع هر گونه لغزش و انحرافی از جانب آنها شوند و آنها را به حال خود رها نکنند.
از نظر دین دوران تربیت به سه دوره تقسیم شده است. امام در روایتی می فرماید: "الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین"۱۵.
دوران هفت سال اول کودک، دوران سیادت و آقایی اوست، دوران هفت سال دوم، دوران اطاعت و هفت سال سوم، دوران وزارت است.
"دوران سیادت" بدین معنا نیست که کودک باید به طور مطلق آزاد باشد و هر کاری که خواست انجام دهد و هیچ محدودیتی نداشته باشد. بلکه به این معنا می باشد که در این دوران، کودک تکلیف و مسئولیت ندارد و اگر از او درخواست کردید که کاری را انجام دهد، نباید مورد مؤاخذه و سؤال قرار گیرد. به همین دلیل اسلام آموزشهای رسمی را در هفت سال دوم طرح کرده است.
و اگر دوران هفت سال دوم را "دوران اطاعت" نامیده است، بدین معنا نیست که والدین می توانند با دیکتاتوری مطلق همه چیز را بر او تحمیل کنند. بلکه باید با برهان با او سخن گفت. چرا که کودک در این دوران وارد مرحله برهان پذیری می شود و استدلال های منطقی والدین و مربیان خود را درک نموده و آزادی اعمال و رفتارش حد و مرز پیدا می کند.۱۶
بررسی ها نشان می دهد کودکانی که در هفت سال دوم عمر خود، از آزادی های زیاد و بی حساب برخوردار بوده اند، در آینده دچار تندروی و افراط کاری های زیاد شده اند و در دریای مفاسد و انحطاط اخلاقی سقوط کرده اند.۱۷ به همین جهت است که اسلام این مرحله را، دوران اطاعت فرزند نسبت به والدین، معرفی کرده است.
دوران هفت سال سوم که "دوران وزارت" نامیده شده است، باید بر اساس تفاهم هر چه بیشتر بین والدین و فرزندان شکل گیرد و انس و صفا و خیرخواهی بر روابط بین آنها حکومت کند. زیرا شرایط این دوره به گونه ای نیست که بتوان بر او سخت گیری کرد و یا به گونه ای رفتار نمود که فرزند احساس محدودیت و استبداد و دیکتاتوری کند که در آن صورت به طغیان و ایستادگی در برابر والدین و یا فرار و گریز از خانواده منجر خواهد شد. پس باید به طور معقول و صحیح او را کنترل کرده تا هم به غرور جوانی او لطمه وارد نشود و هم کاملاً آزاد و رها نباشد.
فرزندسالارى چه نشانه ها و عوارضى دارد ؟
ریشه هاى فرزندسالارى
ـ نابرابرى سطح تحصیلات والدین با فرزندان
در بین مردم کشورهاى در حال رشد ، معمولا پدران و مادران یا بى سواد و یا کم سواد اند ، در حالى که به اقتضاى توسعه و به روز اوضاع جدید ، فرزندان آنها با شتاب ، روى کرد به تحصیلات عالى و ارتقاى معلومات و اطلاعات خود دارند ، در نتیجه فرزندان با تکیه بر دانش بیشترشان ، پدر و مادرها و نظرات آنان را چیزى به حساب نمى آورند و آنها نیز با توجه به معلومات اندکشان ، تاب و مقاومت در برابر فرزندان تحصیلکرده خویش را رفته رفته از دست مى دهند و یا اینکه اساسا خود آنها چون فرزندانشان را آگاه تر و زمان شناس تر از خود مى دانند در برابر خواست و امیال آنان تسلیم خواهند بود و برآمد هر یک از این دو، چیزى جز فرزندسالارى نیست.
2ـ توجه بیش از حد به خواسته ها و مطالبات اولاد
این کار نیز به طور شایع و رایج آن، پدیده اى نوظهور است که والدین نسبت به برآوردن مطالبات و امیال فرزندان خود زیاده روى و افراط کنند، گرچه این گونه خواسته ها غیر منطقى ، بلندپروازانه و فراتر از توانایى و بنیه مالى خانواده و یا حتى بیرون از مرزها و حدود قانونى و دینى باشد. بدیهى است در پیش گرفتن چنین شیوه اى به تدریج به فرزندسالارى و تحکم اولاد بر والدین خواهد انجامید.
3ـ ضعف اخلاقى در درون خانواده
نزاع ها و مشاجره هاى خانوادگى و بى توجهى زن و شوهر نسبت به جهات و مسایل اخلاقى بین یکدیگر و بى احترامى آنان به یکدیگر، به ویژه در حضور فرزندان، به شدت حرمت و شخصیت آن دو را در نظر آنان خوار و بى مقدار خواهد کرد و به جایگاه و اعتبار هر یک از آن دو آسیب و لطمه جدى وارد مى کند، وقتى چنین اتفاقى بیفتد اولین ثمره تلخى که از آن به بار مى نشیند بى توجهى فرزندان نسبت به نظرات و مدیریت والدین و شانه خالى کردن از اجراى دستورات آنها است.
برخى فکر مى کنند براى حفظ موقعیت خود نزد فرزندان باید طرف دیگر را از نظر آنان بیندازند و او را تحقیر کنند ، غافل از اینکه در چنین فضایى هیچ یک سودى نخواهد برد. چون او نیز به نوبه خود سعى خواهد کرد از خویش واکنش نشان داده و به مقابله به مثل بپردازد ، گذشته از اینکه چون فرزندان به هر یک از پدر و مادر خود علاقه دارند اگر ببینند که از سوى هر یک از آن دو نسبت به دیگرى در حضورشان آزار و اهانتى وارد مى شود ، بر خلاف تصور فرد توهین کننده که به خاطر حفظ موقعیت خود نزد فرزندان دست به این کار مى زند ، کینه او را ناخودآگاه به دل مى گیرند و پیداست در این صورت متضرر واقعى مجموعه خانواده خواهد بود و فرزندان پس از این اعتنایى به نظرات و سخنان والدین خود نخواهند داشت زیرا مدیریت کسى نزد دیگرى وقتى پذیرفته مى شود که در نظر او داراى اعتبار و شخصیت قابل احترامى باشد.
4ـ کم رنگ بودن آموزه ها و اعتقادات دینى خانواده
از آموزه هاى مهم دین این است که باید در هر حال ، احترام والدین را پاس داشت و از آزار و اذیت آنان پرهیز کرد و در حدود دین از دستورات و خواسته هاى آنان پیروى کرد. اگر فضاى حاکم بر محیط خانواده از سلامت دینى و اعتقادى برخوردار نباشد و بى بند و بارى و گناه در آن رایج باشد ، نه چنین انگیزه اى در فرزندان وجود دارد و نه والدین توانایى کنترل اخلاقى و تربیتى آنان را خواهند داشت و بدترین نوع فرزندسالارى در چنین زندگیه ایى حاکم است که پدر و مادر بى هیچ واهمه اى ، با میل و رغبت ، عنان اختیار خود را به دست فرزندان فاسد خویش سپرده که به هر سو آنان را بکشانند تسلیم آنها هستند و چون تربیت دینى ندیده اند ، پاس حرمت والدین را نیز نخواهند داشت ، به ویژه اگر زمانى آنها بخواهند در برابر خواسته اى از فرزندان خود بایستند ، با بدترین نوع برخورد و توهین و حتى ضرب و شتم ، از سوى آنان مواجه خواهند شد.

آثار منفى فرزندسالارى
ـ تضییع حقوق و احترام والدین
پدر و مادر نسبت به فرزند، داراى حقوقى هستند که خداوند بزرگ توجه به آن را در ردیف رعایت حقوق خویش دانسته است. قرآن مجید مى فرماید : « و قضى ربک إن لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا » (1)
پروردگارت حکم کرد که جز او نپرستید و نسبت به پدر و مادر خود نیکى کنید.
گویا این سیاق و ترکیب بى تناسب با جنبه خالقیت حق نباشد ، زیرا خداوند، آفریدگار بشر و والدین واسطه آفرینش اویند.
در نظام حقوقى اسلام، گرچه اولاد نیز داراى حق بر عهده والدین اند، ولى نباید از یاد برد که حقوق پدر و مادر همچون اطاعت مشروع، احسان، تواضع و خاکسارى و مانند آن، از امورى اند که ذاتا با فرزندسالارى دمسازى ندارند در حالى که حقوق فرزندان مانند کفالت، تربیت، تأمین مصالح و غیر آن، از امورى است که جز با فرمان بردارى از والدین و پذیرش مدیریت آنان به دست نمى آید و معمولا در خانواده هاى فرزندسالار حقوق والدین به فراموشى سپرده مى شود و این نخستین نقطه انحراف و میوه تلخ این پدیده در درون خانواده است.
2ـ تهدید شدن ارزش ها و سنت هاى مفید :
هر جامعه اى به تناسب اوضاع فرهنگى ، مذهبى ، ملى ، اجتماعى و حتى اقتصادى خود ، داراى ویژگی ها و خصوصیاتى است که مجموعه آن ، هویت آن جامعه را در قبال سایر جوامع، متمایز و معین مى سازد. این ارزش ها امورى اند که هر ملتى آن را در گذار زمان و طول تاریخ حیات خویش فرهنگ سازى کرده و سینه به سینه آن را از نسلى به نسل دیگر منتقل کرده است. بى تردید پاسداشت این ارزشها خود مهمترین عامل ثبات و امنیت همه جانبه آن ملت است و به ویژه عناصر کلیدى و اساسى آن، از عوامل عمده و توانمند حفظ وحدت و یکپارچگى جامعه در برابر انواع تهاجمات بیگانه به شمار مى رود.
انتقال این ارزشها به طور شفاف و به دور از هر گونه خرافه و پیرایه منطق گریز ، از مهمترین وظایف نسل پیش نسبت به نسل جدید و آینده سازان جامعه است و بى توجهى بدان ، زیان هاى بزرگى در پى خواهد داشت.
چنین وظیفه اى در فضاى فرزندسالارى غیر قابل تحقق است ، بلکه به وضعیتى نیازمند است که در آن، والدین داراى جایگاهى برتر نسبت به فرزندان خویش باشند تا زمینه این انتقال، بهتر فراهم گردد. البته انجام این کار ، تنها به آنچه گفتیم منوط نیست ولى نقش اساسى و عمده آن در این خصوص غیر قابل انکار است.
3ـ اخلال در امر تربیت :
در وظایف اساسى پدر و مادر نسبت به فرزند ، تربیت و ادب نیکو است.
حضرت موسى بن جعفر (ع) مى فرمایند :
شخصى به محضر پیامبر اکرم (ص) شرفیاب شد و از آن حضرت در باره حق فرزند پرسید ، پیامبر گرامى در پاسخ فرمودند : اینکه نام نیکو برایش برگزینى و او را تربیت شایسته کنى و نیز او را در جایگاه مناسب و خوبى قرار بدهى ؛ شاید مقصود از فراز آخر انتخاب همسرى شایسته و نیک باشد. (2)
در حدیث دیگر حضرت صادق (ع) مى فرمایند : فرزندانتان را گرامى بدارید و آنان را نیکو ادب کنید تا مورد بخشش خداوند قرار گیرید. (3)
و بدیهى است تربیت و تأدیب اجتماعى و اخلاقى و نیز برگزیدن همسرى پسندیده و مقبول براى فرزند از سوى پدر و مادر ، جز با پذیرش جایگاه برتر آنان و قبول شایستگى بیشتر و صلاحیت افزون تر آنها در تشخیص مصلحت جوان خود ، امکان پذیر نیست در حالى که در وضعیت فرزندسالارى چنین موقعیتى براى والدین پذیرفته نیست ، بلکه در بسیارى از موارد، آنان هستند که مدعى انتخاب راه و روش برتر در زندگى براى والدین خود مى شوند.
البته آنچه گفتیم منافاتى ندارد که برخى از فرزندان، با حفظ احترام و احسان به پدر و مادر ، در اثر تحصیلات و آگاهى هاى بیشتر ، آنان را نسبت به بعضى امور و دانستنی هاى لازم راهنمایى دهند و اشتباهاتشان را با زبانى نرم و فروتنانه تذکر دهند.
4ـ غلبه احساسات بر تعقل :
از ویژگیهاى برجسته دوران نوجوانى و جوانى غلبه احساسات بر نیروى عقلانى است. این احساسات که بیشتر ریشه در تخیل دارد تا تعقل، اگر با تدبیر و اندیشه مهار نگردد ، نتایج زیانبارى به بار خواهد آورد.
افراط در دوستی ها و دشمنی ، بزرگنمایى و اهتمام بیش از حد به برخى امور و یا حوادث جزیى ، غرور و خودخواهى، شاعرانه فکر کردن ، میل به انزوا و پرهیز از درگیر شدن و برخورد با واقعیت هاى زندگى و ... بخشى از عواطف و احساسات دوران بلوغ و نوجوانى را تشکیل مى دهد. و به روشنى پیداست که زندگى را نمى توان بر اساس آن پایه ریزى کرد. و هر خانواده اى که بنیان خود را بر آن پى ریزى کند ، به شدت در معرض آسیب هاى جدى و دستخوش تزلزل و بى ثباتى خواهد بود. و از ویژگی هاى خانواده فرزندسالار ، مبنا قرار گرفتن احساسات در روابط و مناسبات درونى و بیرونى آن است.

 

براى نمونه ، در بسیارى از زندگى هاى فرزند سالار ، والدین رفت و آمد و ایجاد ارتباط با خانواده اى را به مصلحت نمى دانند و به دلایل مختلف ، آن را به زیان خود و فرزندان خویش احساس مى کنند ، در حالى که فرزند آنها ، چون از آن خانواده به هر دلیلى خوشش مى آید ، اصرار مى کند که این روابط برقرار گردد. و یا برعکس گاهى والدین آمد و شد با برخى را مفید ، سالم و به صلاح مادى و معنوى خود و فرزندان تشخیص مى دهند ولى فرزند ، احساسى غیر آن دارد و در برابر مصلحت اندیشى والدین خود مقاومت و مخالفت مى کند. در خانواده فرزندسالار ، حاکمیت از اوست و پدر و مادر على رغم میل و تشخیص خود که با ملاک ها و معیارهاى عقلى و دینى به آن رسیده است عمل مى کند و به خواسته نوجوان و یا جوان خود تن مى دهد و نمونه هایى دیگر از این قبیل.
اصلاح و تعدیل :
به منظور پیشگیرى و یا اصلاح این پدیده باید کوشید تا با آنچه در این پاسخنامه به عنوان ریشه هاى فرزندسالارى ذکر شده است مقابله شود و تا حد امکان ضعیف گردد.
بالا رفتن سطح معلومات و دانش والدین در حدى که بتوانند با فرزندان خود در مسایل درگیر، با منطق و استدلال سخن بگویند و حداقل یافته ها و نظرات تجربه شده خویش را با زبانى قابل قبول و مناسب با آنان در میان بگذارند، کمک بسیارى به تحکیم موقعیت آنان نزد فرزندان خواهد کرد.
بى گمان در عصرى که تأثیر نیروى بدنى و زورگویى در کسب موقعیتها و مدیریتها رنگ باخته و بیشتر صلاحیتها و قابلیتهاى علمى و دانش سرشار کارساز شده است، توجه به این امر از سوى والدین، از امور بایسته و از شرایط لازم در جهت ایجاد فضایى معقول در خانواده و در دست داشتن مهار زندگى است.

 

این نکته باید به فرزندان تفهیم شود که اگر آنان صلاحیتها و دانش خود را از والدین خود بیشتر مى دانند در مقابل، پدر و مادر به جهت سن بیشتر و مواجهه فراوان با فراز و نشیبه، پیروزى و شکستها و پشت سر گذاشتن بسیارى از ناملایمات زندگى، بار سنگینى از تجارب مفید و آموختنى را همراه خود دارند که استفاده و به کارگیرى آن مى تواند براى فرزندان کارگشا و دستگیر باشد.
گذشته از اینکه هر موفقیت، پیشرفت و کامیابى که نصیب فرزندان مى شود، عمدتا در نتیجه فداکارى، تلاش، زحمت و سرمایه گذارى والدین است و اگر مراقبت و حمایت آنان نبود، دستیابى به هر یک از آنها کارى بس دشوار و گاهى ناممکن بود.
و نیز همچنان که پیش از این گفتیم از ریشه هاى فرزندسالارى توجه بیش از حد به برآوردن خواسته ها و امیال کودک و نوجوان از سوى پدر و مادر است و لذا ایجاد تعادل و روىآورى به حد میانه در این باره بسیار اهمیت دارد.
ارزش دادن و گرامى داشتن شخصیت فرزندان گرچه فراوان مورد تأکید واقع شده است و حتى در حدیثى که قبلا ذکر کردیم ابتدا دستور اکرام و بزرگداشت شخصیت اولاد داده شده و آنگاه تربیت نیکو سفارش شده است، که خود حاوى نکته لطیفى در باب تربیت است و آن اینکه تنها راه توفیق کامل در تأدیب فرزندان و یگانه راه به ثمر نشستن و عمق بخشیدن به داده ها و مسایل تربیتى در جان و روان آنان، مهرورزى، احترام به شخصیت و اکرام آنها است، و خشونت و اجبار و تحمیل حاصلى جز سرخوردگى و پس زدن این گونه آموزشها و تعلیمات نخواهد داشت، ولى در عین حال زیاده روى و افراط در این خصوص نتایج نامطلوبى به بار خواهد آورد، که نتیجه نهایى آن پیدایش فرزندسالارى در خانواده است.
برخى محبت و کسب رضایت اولاد خود را محورى ترین اصل زندگى خود قرار داده اند و حتى حاضرند دست به اقداماتى منافى شرع و قانون بزنند، تا خواهش فرزند خود را برآورده و میل نفسانى او را پاسخ دهند، در حالى که تجربه نشان مى دهد که بسیارى از این گونه فرزندان که والدین براى به دست آوردن خشنودى و هواى دل آنها از دین و باورهاى خود نیز مایه گذاشتند، سرانجام به پدر و مادر خود وفا نکردند و با کمال بى مهرى و بى اعتنایى و حتى جفاکارى و ستمگرى با آنان مقابله و رفتار کردند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 20   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فرزند سالاری

دانلود مقاله مروری بر مفاهیم شایسته سالاری

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله مروری بر مفاهیم شایسته سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
شایسه سالاری (meritocracy) از موضوعات مدیریت منابع انسانی است که در سطوح مختلف سازمان ها مطرح می شود.
شایسته سالاری برروی انتخاب افراد برای انجام وظایف خاص تأثیر می گذارد.
بر همین مبنا انتخاب افراد مذکور باید بر مبنای ویژگی های عینی نظیر هوش، دانش، تجربه مهارت، استعداد و توانایی و تلاش آنها انجام شود.
شتعیسته سالاری در همه جوامع و یا سازمانها می تواند مطرح شود. به عنوان مثال در یک دانشگاه، در انتخاب و استخدام اساتید این موضوع صدق می کند.
همچنین در همین مثال، شایسته یالاری در آموزش دانشجویان ارزیابی تحصیلی آنان نیز مصداق دارد. کمسئله اعطای وام و بورس تحصیلی به دانشجویان نیز از این قبیل می باشد.
پایه و اساس شایسته سالاری آن است که نخبه بودن یا شایستگی (MERIT) را می توان به صورت استاندارد و به وسیله پارامترهایی قابل سنجش و دقیق اندازه گیری نمود.
ضرورت های شایسته سالاری
نبود شایسته سالاری در جامعه، استعدادهای بالقوه و به تبع آن کاهش کارایی در بخش های مختلف را به دنبال دارد. شایسته سالاری به حذف ارفاد ماکارآمد در راستای رضایت مشتریان منجر شده و نبود شایسته سالاری میتواند به حذف یا فرار شایستگان و نارضایتی مشتریان منجر شود.
بدیهی است، که موضوع شایسته سالاری برای مشاغل حساس، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
تعریف شایسته سالاری:
تعاریف مختلفی برای شایسته سالاری وجود دارد که برخی از این تعاریف برای روشن شدن مفهوم شایسته سالاری، ذکر می شود.
- شایسته سالاری یک فلسفه و نگرش مدیریتی است که در آن منابع انسانی با توجه به تلاش (EFFORT) و توانایی داتی آنها در جای خود قرار گرفته و توسعه می یابند. بنابراین شایستگی را میتوان معادل بهره هوشی (IQ=INTELLIGENEE QUOTIENT) و تلاش یک فرد در نظر گرفت:
EFFORT+IQ=MERIT
- شایسته سالاری عبارتست از برطرف کردن موانع پیشرفت افراد زیرک و سخت کوش، زیرا لزوماً رقابت بین افراد از یک نقطه شروع نمی شود.
- شایسته سالاری از روش های تعدذیل و حذف بی عدالتی نیست و منشأ آن تأثیر منفی ذاحساس بی عدالتی و اجحاف بر انگیزه کارکنان است. زیرا یک سیستم کارامد باید فرصتهای مساوی برای همه ایجاد کند.
- شایسته سالاری به معنی اعطا مقام، ارتقا و پاداش بر مبنای معیارهای عینی و نه معیارهالی سلیقه یا و ذهنی است.
شایسته سالاری از روش هیا سیاسی برای جلوگیری از فرار مغزها (BRAIN DRAIN) است و انتخاب افراد بر اساس شایستگی تعریف می شود.
تشخیص شایسته سالاری
در یک بررسی مقدماتی با توجه به سه شاخص: کارایی، کیفیت، و رقابت می توان، بود یا نبود شایسته سالاری را در یک سازمان یا جامعه بررسی نمود. کارایی و کیفیت پایین می تواند نشان دهنده اداره یک سازمان به وسیله ارفاد ناشایست باشد.
نبود انگیزه رقابت می تواند نشان دهنده بی ارزش بودن پیروزی در رقابت باشد، چرا که عوامل دیگری برای اعطا امتیازات و ارزشمند تلقی می شوند.
از پارامترهایی مانند انتقاد بر سیستم ارتقا و انتقاد بر سیستم حقوق، دستمزد و پاداش و فرار مغزها، تا حدودی می توان به وجود افراد ناشایست در یک سازمان پی برد. بدین ترتیب افراد شایسته یا ناشایست نسبت به اعظا امتیاز به طرف مقابل معترض می باشند. نکنه قابل توجه آن است که معتذضین، لزوماً در زمره شایستگامن نمی باشند.
دو عامل توانایی و تلاش افراد به عنوان دو معیار شایستگی می تواند مطرح باشند ولی شرط لازم در بکارگیری توانایی و تلاش موثر، وجود هدفهای روشن، مفید، هماورد طلب و قابل قبول است. نبود چنین هدف هایی می تواند به کاهش سه عامل کارایی، کیفیت و رقابت منجر شود.
این موضوع نشان دهنده ناکارآمدی زیردستان نبوده بلکه بیانگر ناکارآمدی مدیران در استفاده از ارفاد در جهت تحقق هدفهای سازمانی است.
مدیریت بر مبنای هدف (MBO=Management By Objective) به عنوان ابزار برطرف کننده این معضل می تواند راهگشای مدیران باشد. در حقیقت، تعیین هدف ها و تحقق آنها، معیاری برای ارزیابی شایستگی روسا و مرئوسین، است.
مبانی و اصول شایسته سالاری
پایه و اساس شایسته سالاری رعایت اعتدال اجتماعی در راستای پرورش استعدادهاست. شایسته سالاری یک موقعیت اجتماعی است که به وسیله برتری های علمی و نه به وسیله اصل و نصب و نورچشمی بودن حاصل می شود. امروزه شایسته سالاری در اندیشه های اخلاقی و سیاسی مطرح شده و رعایت آن ارتفا کارایی را به دنبال دارد.
لذا شناسایی افراد شایسته باید بر اساس تلاش و توانایی آنها صورت گیرد.
یکی از اصول زیربنایی شایسته سالاری، اصل برابری در فرصت ها است.
بر مبنای اصل در یک و افراد مختلف باید از شانس مساوی در دستیابی به فرصت ها برخوردار باشند و استفاده یا عدم استفاده از فرصت ها باید به موفقیت یا عدم موفقیت آنها منجر شود.
اصل دومی که از اصول زیربنایی شایسته سالاری محسوب می شود و اصل برابری ارزش افراد است. بر مبنای این اصل، ارزش افراد به صورت فطری یکسان بوده و معیارهایی مانند اصل و نسب نمی توانند به عنوان معیار شایستگی قرار گیرند.
معیارهای شایستگی:
چه چیزی می تواند به عنوان معیار شایسته سالاری مورد ملاحظه قرار گیرد؟ یا شایستگی افراد بر مبنای طبقه اجتماعی، اصل و نسب خانوادگی، و ثروت آنهاست؟ آیا ارزیابی شایستگی افراد به وسیله این عوامل در آنها انگیزه تلاش بیشتر را ایجاد نموده و ارتقا کارایی را به دنبال دارد؟
شایسته سالاری یعنی ایجاد فرصتهای شغای برابر بدون توجه به مهیارهای ذهنی و سلیقه ای مانند طبق اجتماعی و ثروت، وابستگی فامیلی، افکار و عقاید، توجه به معیارهای عینی مانند دانش، تجربه، مهارت، رفتار و اطلاعات. بدیهی است که ایجاد شایسته سالاری بر مبنای یک سیستم جامع و با درنظر گرفتن تمامی جنبه های آن امکان پذیر است.
مسلماً، سابقه و شهرت در زمره ویژگی های ناپایدار شایستگی می باشد. و برای همکاری در یک سازمان شایسته سالار، یک فرد باید شایستگی خود را در قالب هوش، استعداد ذاتی، تحصیلات و مهارت ها به اثبات برسانند.
افراد شایسته در برخی ویژگی های فردی از دیگران متمایز می باشد و به همین دلیل باید منافعی بیش از دیگران دریافت کنند. بهترین نویسنده، بهترین مدیر، بهترین فروشنده، بهترین ورزشکار و بهترین معلم، کسانی می باشند که از دیگران متمایز بوده و در مقایسه با دیگران از مزیت رقابتی برخوردارند که آنها را از دیگر تن مستثنی کرده و برای آنها همین مزیت رقابتی عامل کسب درآمد بیشتر و یا احترام بیشتر به سایرین است.
اندازه گیری شایستگی:
اندازه گیری شایستگی به وسیله یک معیار استاندارد، مانع بروز سو تفاهمات و اختلافات بعدی خواهد بود. یکی از مفروضات اساسی شایسته سالاری، قابلیت اندازه گیری کیفیت عملکرد افراد است زیرا پاداشی که به افراد تعلق می گیرد باید با عملکرد آنها ارتباط داشته و زمانی پاداش تعلق گرفته به افراد خواهد بود که با توجه به شایستگی افراد پرداخت شود.
یکی از مهم در خصوص شایسته سالاری آن است که چطور شایستگی افراد اندازه گیری می شود؟ بر اساس تلاش، هوش، مهارت ها، دانش، رفتار، قدرت تحلیل و یا هر ویژگی ذاتی و اکتسابی دیگر که برروی کارایی تاثیر دارد نکته دیگر این است که میزان روایی و پایایی یا اعتبار آزمون های مختلف تا چه اندازه است؟

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مروری بر مفاهیم شایسته سالاری

مقاله مقایسه هوش هیجانی مرد سالار و زن سالاری

اختصاصی از اس فایل مقاله مقایسه هوش هیجانی مرد سالار و زن سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 مقاله مقایسه هوش هیجانی مرد سالار و زن سالاری


 مقاله مقایسه هوش هیجانی مرد سالار و زن سالاری

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 170 صفحه می باشد .
چکیده

 

این پژوهش در جهت بررسی رابطه هوش هیجانی زنان معلم شهرستان ابهر با ساختارقدرت در خانواده صورت گرفته است . که در این پژوهش فرضیه ها به صورت رابطه هوش هیجانی با ساختار قدرت در خانواده زنان معلم رابطه بین مولفه های مهارتهای درون فردی زنان شامل ( خودآگاهی هیجانی ، جراتمندی ، حرمت نفس ، خود شکوفایی . استقلال عمل ) با ساختار قدرت در خانواده بر اساس الگوی حاکمیت مرد ، رابطه بین مولفه های مهارتهای درون فردی با ساختار قدرت در خانواده بر اساس الگوی حاکمیت مرد می باشد .

 

در این پژوهش به جهت بررسی فرضیه ها و پاسخ به آنها 40 نفر از زنان معلم در شهرستان ابهر به روش تصادفی انتخاب شدند که متاهل بوده و پنج سال از زمان تاهل آنها گذشته باشد و با همسران خود زندگی کنند .

 

ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش تست هوش هیجانی بار ان با 90 سوال که در ایران استاندارد شده و تست خود ساخته ساختار قدرت که شامل 26 سوال می باشد . که هر دو به روش لیکتری نمره گذاری می شود تست ساختار قدرت از بعد از زن سالاری ، مرد سالاری و الگوی مشارکتی و ضعیف را در خانواده مشخص می سازد . روش بکار گرفته شده در این پژوهش شامل آمار توصیفی فرمول همبستگی پیرسون آمار استنباطی t به منظور بررسی ارتباط معنی دار بودن متغیرها استفاده شده است .

 

 


فهرست

 

عنوان

صفحه

 

 

فصل اول

 

 

مقدمه

2

 

بیان مساله

4

 

ضرورت پژوهش

6

 

اهداف پژوهش

9

 

سوالات تحقیق

10

 

تعاریف واژه ای

11

 

فصل دوم

 

 

مقدمه

13

 

ساختار خانواده

14

 

کارکردهای خانواده

15

 

تعریف عام قدرت

16

 

تعاریف قدرت در حوزه خانواده

17

 

تئوری منابع

18

 

دیدگاه فیمینیسمها

20

 

مفاهیم قدرت در خانواده

23

 

انواع قدرت در خانواده

29

 

 

زن و خانواده

33

 

 

هیجان

37

 

 

فیزیولوژی هیجان

39

 

 

هوش هیجانی و مفهوم توانایی ذهنی

45

 

 

دیدگاه شخصیتی اجتماعی هیجانی هوش هیجانی ( مختلط )

52

 

 

 

 

 

 

نظریه گلمن

57

 

 

کارکردهای هوش هیجانی

61

 

 

هوش هیجانی ، تفکر و رفتار اجتماعی

64

 

 

هوش هیجانی ، انطباق بارویکردهای استرس زا

66

 

 

ارتباط هوش هیجانی و سلامت روانی

71

 

 

مروری بر تحقیقات انجام شده

77

 

 

فصل سوم

 

 

 

روش پژوهش

88

 

 

ابزار تحقیق

88

 

 

پرسشنامه هوش هیجانی

88

 

 

کاربرد پرسشنامه

89

 

 

دامنه سنی

91

 

 

اعتبار و پایایی

92

 

 

هنجاریابی در ایران

93

 

 

پرسشنامه ساختار قدرت در خانواده

94

 

 

اعتبار و پایایی

96

 

نمره گذاری

96

 

روش تجزیه و تحلیل داده ها

97

 

فصل چهارم

98

 

فصل پنجم

 

 

بحث و نتیجه گیری

113

 

پیشنهادات

محدودیت ها                                           

115

115

 

منابع

116

 

 

 

 

      


                                   


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مقایسه هوش هیجانی مرد سالار و زن سالاری