اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه رشته علوم سیاسی درباره رقابت‌های سیاسی

اختصاصی از اس فایل دانلود پایان نامه رشته علوم سیاسی درباره رقابت‌های سیاسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه رشته علوم سیاسی درباره رقابت‌های سیاسی


تحقیق رشته علوم سیاسی درباره رقابت‌های سیاسی

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
بخش نخست: بررسی‌های اجمالی و کلیات نظری 1
فصل اول: طرح مسئله 1
فصل دوم: مبانی نظری مفهوم رقابت و معانی لغوی 14
فصل سوم: ماهیت و چیستی رقابت سیاسی و مرزهای آن 26
فصل چهارم: آسیب‌شناسی رقابت‌های سیاسی 58
فصل پنجم: الگوهای مختلف در رقابت سیاسی 69
فصل ششم: رقابت‌های سیاسی و شاخص‌های آن 85
فصل هفتم: جنبش‌های ساختاری و چالش‌های مربوط به آن 98
بخش دوم : دیدگاه‌های صاحب‌نظران سیاسی 149
فصل اول: دیدگاه دال و رقابت سیاسی 149
فصل دوم: قواعد رقابت سیاسی پس از تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی 156
بخش سوم : امنیت ملی 168
فصل اول: مفهوم، فرآیند، برآیند امنیت ملی. 168
فصل دوم: اصول بنیادین نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران 176
فصل سوم: آسیب‌شناسی ساختاری و امنیتی کردن رقابت. 205
فصل چهارم:‌دیدگاههای گروهها و احزاب مختلف در یک نگاه، 212
فصل پنجم: ‌نتیجه‌گیری 225
منابع 232

 

از آنجائیکه اعتقاد به ضرورت وجود رقابت به عنوان یک اصل مسلم در فراشدهای سیاسی آنرا از شاخص‌های نظام مردم‌سالار دینی می‌گرداند که در شرایط مطلوب از کار ویژه‌ای مختلفی از جمله ثبات سیاسی، پویایی و نشاط سیاسی و اجتماعی، تقویت وفاق اجتماعی برخوردار خواهد بود. اما در عین حال قائل شدن به این نکته که صرف وجود تکثر در آرا و رقابت‌های سیاسی ـ اجتماعی ارزش‌های پیش‌گفته محقق نخواهد شد.
رقابت‌های سیاسی زمانی می‌تواند ارزشمند تلقی شود که به پراکندگی و تفرق سیاسی منجر نگردد، از این رو وجود رقابت در جامعه به تنهایی نمی‌تواند راه حل اساسی تلقی شود.
رقابت خود نیازمند بسترها و شرایطی از جمله فرهنگ سیاسی، وجود روحیه انتقادپذیری دگرپذیری و پای‌بندی به مقررات، وجود نهادهای مدنی و عدالت اجتماعی است که به همگرایی و وفاق ملی منجر گردد.
از این رو برای اینکه رقابت‌های سیاسی بتواند در درون نظام سیاسی کشور بصورت منطقی و سالم جریان یابد ضرروی است.
اقدامات زیر صورت پذیرد:
الف) کشور ایران از آنجا که از حکومت دینی برخوردار است، در سطح مدیریت راهبردی با سه دسته از منفعت‌های عمده مواجه است:
1ـ منفعت‌های عام و ملی
2ـ مصلحت‌های شرعی و دینی
3ـ منفعت‌ها، مصلحت‌ها و علاقه‌های فردی، شخصی، خانوادگی‌ و گروهی.
بدیهی است هر سه دسته از منفعت‌های یاد شده جزو ماهیت تصمیم‌گیری و مدیریت راهبردی کشور محسوب می‌شوند. بی‌توجهی به هر یک از این سه بُعد می‌تواند موجب نارضایتی شده، به بروز خشونت بینجامد. مدیریت راهبردی کشور بایستی در سیاستگذاری‌ها و تصمیم‌گیری‌های کلان کشور با ایجاد آمیزه‌ای کارآمد از سه مؤلفه منافع ملی، مصالح شرعی و علایق و منافع فرد فردِ جامعه، باز شناسی چهارگانه زیر انجام دهد:
1ـ بازشناسی دینی و تبیین مصالح شرعی و دینی و التزام به آنها
2ـ بازشناسی ملی و تبیین منافع عام و ملی و تعقیب آنها
3ـ بازشناسی سیاسی در سطوح فردی و گروهی، دریافت مقتضیات انسان، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و فراهم آوردن بستر و زمینه‌های تحقق آنها.
4ـ بازشناسی حوزه‌های رقابت و تبیین مرزها و نمادین سیاسی کشور و طراحی ساز و کارهای اجرایی برای رعایت و التزام به آنها.
ب) همانگونه که گفته شد یکی از مشکلات اساسی در فرایند رقابت‌های سیاسی، جامعه‌ناپذیری سیاسی و در نتیجه نداشتن فرهنگ رقابت است.
یکی از راههای اساسی رفع این معضل، تحول در نظام آموزشی کشور است به گونه که بتواند در تحقق فرآیند جامعه‌پذیری سیاسی که رقابت پذیری سالم، تحمل‌پذیری غیر و رقیب، حقوق شهروندی پرهیز از مطلق‌انگاری خود، برخی از شاخص‌های آنست گام بردارد، همچنین در این فرایند باید رعایت قاعده بازی سیاسی، قانون‌های موضوعه، میثاق‌های ملی و هم‌زیستی مسالمت آمیز در صدد برنامه‌های آموزشی قرار گیرد.
رسانه‌های جمعی، مطبوعات و خانواده و دین از جمله مجاری عمده و ا ساسی فرهنگ‌پذیری سیاسی بشمار می‌آید که بایستی در برنامه‌ریزی بصورت جدی مدنظر قرار گیرد.
ج) گسترش فرهنگ مشارکتی:
یکی دیگر از راه‌کارهای که تحلیل‌گران برای رهایی از بن‌بست خشونت‌های رقابتی پیشنهاد می‌کنند آغاز تمرین رقابت در حوزه‌های کوچک‌تر و آنگاه تعمیم آن به سطح اجتماعی ملی است.
این گروه معتقدند قبل از آن که حقوق سیاسی افراد جامعه به رسمیت شناخته شود و حتی پیش از آن که توده مردم بتوانند فعالیت‌ سیاسی بکنند ضروری است اعضای جناح‌ها به فعالیت بازی سیاسی روی آورند و حقوق سیاسی اعضای جناح‌های سیاسی را به رسمیت بشناسند.
لازم است افراد در جامعه نخست فعالیت‌های سیاسی خود را در یک حوزه کوچک‌تر به آزمون گذاشته تا پس از آن که به شکل عرف و عادت درآمد و به تجربه در سطح رفتار فردی کشیده شد بتدریج و گام بگام به حوزه‌های بزرگتر جامعه سرایت داده شود تا از این طریق فرهنگ مشارکتی در جامعه رواج یافته و شهروندان بدان خو بگیرند.
این شیوه ضمن آنکه قاعده‌های بازی سیاسی را به افراد واکنش‌گران می‌شناساند، روحیه تعامل و هم‌زیستی با رقبا را در آنها تقویت و جمع‌گرایی را در جامعه افزایش می‌دهد. تشکیل گروه‌های دوستی، تشکل‌های عام المنفعه خیریه‌ای و اتحادیه‌های صنفی از جمله گروه‌های کوچکی هستند که می‌توانند تمرین مشارکت و رقابت از طریق آنها آغاز شود.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه رشته علوم سیاسی درباره رقابت‌های سیاسی

پایان نامه چرا در ایران نقد و انتقاد چالشهای سیاسی و اجتماعی بوجود می آورد

اختصاصی از اس فایل پایان نامه چرا در ایران نقد و انتقاد چالشهای سیاسی و اجتماعی بوجود می آورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه چرا در ایران نقد و انتقاد چالشهای سیاسی و اجتماعی بوجود می آورد


پایان نامه چرا در ایران نقد و انتقاد چالشهای سیاسی و اجتماعی بوجود می آورد

 

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 150 صفحه می باشد.

 

فهرست
فصل اول ۱
کلیات ۱
مقدمه : ۲
بیان مسئله ۴
تحدید موضوع ۶
ضرورت و اهمیت تحقیق ۶
سوال تحقیق ۸
هدف تحقیق ۸
فرضیه های تحقیق ۹
پیشینه تحقیق ۹
روش تحقیق : ۱۱
تحلیل محتوی ۱۱
فصل دوم ۱۳
مفاهیم و اصطلاحات تحقیق ۱۳
مروری بر تعریف نقد و انتقاد در لغت نامه ها و دایره المعارف ۱۴
فصل سوم ۱۹
مبانی نظری ۱۹
رابطه نقد و انتقاد با سیاست جامعه چیست ؟ ۲۰
نقد و انتقاد بر مبنای روابط اجتماعی در ادبیات فارسی ۲۰
۱_حوزه رواشناسی گفتمان ۲۱
۲_حوزه جامعه شناسی ۲۲
تبیین ارزشی مرتن برای گفتمان نقد و انتقاد گروههای سیاسی ، اجتماعی در یک نظام اجتماعی ۲۹
دیدگاه ساخت اجتماعی در مورد گفتمان نقد و انتقاد سیاسی اجتماعی ۳۸
دیدگاه کارکرد اجتماعی در مورد گفتمان نقدوانتقاد سیاسی، اجتماعی ۴۰
دیدگاه نظم اجتماعی در مورد گفتمان نقد و انتقاد سیاسی ،اجتماعی ۴۳
دیدگاه تضاد یا انتقاد اجتماعی درمورد گفتمان نقدو انتقاد سیاسی و اجتماعی ۴۵
فصل چهارم ۴۸
گفتمان انتقاد سازنده درون گروهی چیست ۴۸
یک منتقد سازنده در گروه چیست؟ ۴۹
شرایط انتقاد سازنده درون گروهی براساس نظریه هندوی و ایزینگر: ۵۰
۱٫ استقبال از انتقاد ۵۰
۲٫به طور استراتژیک انتقاد شود: ۵۱
۳٫ انتقاد بهبود گرا باشد. ۵۲
۴٫ خود باوری مخاطب حفظ شود. ۵۲
۵٫ برای گفتمان انتقادی از کلمات صحیح استفاده شود. ۵۳
۶٫ انتقاد خود را ارزیابی کنیم: ۵۴
۷٫ مخاطب خود در فرایند انتقاد شرکت دهیم: ۵۵
۸٫ بدون هیچ ((اما)) شایستگیها را متذکر شویم. ۵۵
۹٫ آنچه انتقاد می کنیم شفاف و واضح باشد. ۵۶
۱۰٫ وقت شناس باشیم: ۵۶
۱۱٫انتقاد درون گروهی باسوالات سقراطی انجام شود. ۵۷
۱۲٫ وقتی کلمات کار ساز نیستند اقدام کنید . ۵۷
۱۳٫در انتقادات خود انگیزه ای قرار دهیم: ۵۸
۱۴٫ از دنیای مخاطبان خود استفاده کنید؟ ۵۹
۱۵٫ معیارهای خود را برای انتقاد بشناسید: ۵۹
۱۶٫ قبل از انتقاد به خودتان گوش دهید: ۶۰
۱۷٫هنگام انتقادخونسرد،آرام و متمرکز باشیم: ۶۰
نتیجه گیری: ۶۱
فصل پنجم ۶۲
نقد رقابت آور در گفتمان سیاسی اجتماعی ۶۲
نقد رقابت آور در گفتمان سیاسی اجتماعی ۶۳
الف_نخبگان ۶۴
ب_ احزاب سیاسی ۶۶
احزاب مانند بنگاه اقتصادی ۶۹
د_ دموکراسی ۷۲
ه_ اصل رقابت چیست؟ ۷۴
و_ حکومتهای دموکراتیک ۷۴
ز_ قدرت _ اقتدار_ مشروعیت_ ۷۸
انواع قدرت سیاسی ۷۹
نتیجه گیری فصل پنجم ۸۰
فصل ششم ۸۴
بررسی جایگاه نقد و انتقاد در بین گروههای سیاسی اجتماعی ایران ۸۴
جامعه آماری ۸۵
گفتمان نقد و انتقاد بین گروههای سیاسی اجتماعی فعال در حال حاضر ایران ۸۶
چگونگی شکل گیری این دو جریان فکری اصولگرایان و اصلاح طلبان ۸۶
-نحوه تحلیل محتوای روزنامه مورد نظر ۸۹
شاخص سازی ۹۰
تعریف عملیاتی شاخصهای مورد نظر ۹۲
۱- فرافکنی مشکلات: ۹۲
۲- انتقاد تخریبی از رقیب: ۹۲
۳- گذشته نگری: ۹۲
۴-مورثی بودن حکومت: ۹۳
۵- سوء استفاده از مذهب : ۹۳
۶- انگ زنی Labeling Theory: ۹۳
۸- کنترل نخبگان غیر حاکم یا کنترل اجتماعی (Socil control) ۹۴
۹- سرکوب عقاید (مانع تراشی بر سر اصل رقابت): ۹۴
۱۰- ارجعیت حقوق نظم موجود بر حقوق شهروندی: ۹۴
۱۱- تصویت قوانین کنترل کننده: ۹۵
۱۲- کانالهای نظارتی هرمی: ۹۵
۱۳- عدم پذیرش انتقاد درون گروهی: ۹۵
۱۴- برخورد آمرانه با رقیب: ۹۶
۱۵- غیر قانونی خواندن خواسته های نخبگان حاکم: ۹۶
۱۶- عدم اعتماد به نخبگان حاکم: ۹۶
۱۷- مشروعیت سازی عملکرد خود: ۹۶
۱۸- پذیرش روابط اجتماعی قراردادی: ۹۶
۱۹- شکستن اقتدار نخبگان حاکم: ۹۷
۲۰- پذیرش اصل رقابت: ۹۷
۲۱- فعالیت در چارچوب قانون: ۹۷
۲۲- تلاش برای کسب قدرت: یکی از شاخصه های مشترک ۹۸
۲۳- پذیرش تکثرگرایی قدرت: از شاخصه های دیگر ۹۸
۲۴- آینده نگری: یکی از شاخصه های اختصاصی ۹۸
۲۵ توجه به خیر مشترک: ۹۹
۲۶-تحمل گفتمان اتنتقادی مخالفین: ۹۹
۲۷- ارایه برنامه مشخص: ۹۹
۲۸- تخصصی بودن تصمیمات: ۱۰۰
۲۹- پذیرش انتقاد درون گروهی: ۱۰۰
۱- تحلیل محتوی داده های جدولی ۱۰۲
۲-تحلیل داده های تیتر انتخاباتی روزنامه های جمهوری اسلامی، کیهان و یاس نو در عرض یک ماه قبل از رأی گیری مجلس هفتم(۱۳۸۲) ۱۱۷
۱-۳- مقایسه زمانی تیتر انتخاباتی روزنامه های مورد نظر ۱۳۰
فصل هفتم ۱۳۴
بحث و نتیجه گیری ۱۳۴
نتیجه گیری ۱۳۵
پیشنهادات ۱۳۷
فهرست منابع ۱۳۹

 


مروری بر تعریف نقد و انتقاد در لغت نامه ها و دایره المعارف
در ادبیات عامه و شفاهی فارسی نقد و انتقاد به صورت مترادف هم مورد استفاده قرار می گیرد . اما از نظر ادبیات کتبی این مفهوم با همدیگر تفاوت اساسی دارند . در این مقوله ابتدا مفهوم انتقاد و سپس مفهوم نقد مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
الف_مفهوم انتقاد
انتقاد یک واژه عربی است که در انگلیسی (( critical)) 1 یعنی انتقادی ، انتقاد آمیز، نکوهشگرانه وخرده گیرانه آمده است . درلغت نامه های فارسی انتقاد مفاهیمی مختلف به خود می گیرد از جمله درفرهنگ معین (( انتقاد معادل سره کردن ، نقد گرفتن پول ،
جداکردن خوب ازبدی هاخرده گرفتن،به گزینی مطرح شده) ۲ ودرفرهنگ لغت دهخدا انتقاد معادل (( نیست گردانیدن، نابودساختن ، تمامی چیزی را گرفتن ، به تمام چیزی را گرفتن ، استیفاء حق وشیر دوشیدن))۳ معنی شده واضافه می شود در لغت نامه دهخدا
(( نهی از منکربه معنی باز داشتن¸منع کردن،انکارکننده،خلاف امر،مترادف کلمه(انتقاد) در ادبیات فارسی است. )) ۴
همانطور که ملاحظه می شود انتقاد در تمامی معانی خود به صورت یک فعل امر منفی به کار رفته یعنی تلاش شده به عنوان یک فعل بازدارنده و بر اساس بایدونباید ها حدود و اندازه ها مشخص شود.
بر خوردهای کلامی انتقادی درحوزه روابط سیاسی،اجتماعی هر جامعه معانی خاص خود را دارد به طوری که شیوه انتقاد یکی از عوامل مرز بندی افکار و اندیشه های افراد و گروههای اجتماعی در یک جامعه می شود. که در جای خود در این موارد بحث خواهد شد .
ب_تعریف نقد
نقد نیز همانند انتقاد یک واژه عربی است که در زبان انگلیسی criti.cism)) )) 5 به معنی نقد ، هنر سنجی ،علم و اصول هنر سنجی ،مقاله ها ،خطابه ای انتقادی ،نکوهش ،عیب جویی ،خرده گیری و تنقید آمده است.
امادرلغت نامه های فارسی مفهوم نقدبرخلاف انتقاددرحوزه های وسیع تری بکار رفته از جمله نقدبه معناهای((جدا کردن دینارودرهم،سره ازناسره،بهای مال وغیره به هنگام خرید آن داده شود ،سکه فلزی وپول رایج،زر و سیم سره رایج،نقدکردن مالی را تبدیل به پول نقد و رایج کردن))۶
یادرآنچه درحال داده شودخلاف نسیه ،مال حاضروپول حاضروآماده،خلاف نسیه وعده و حواله))۷یا در کتب ادبی فارسی بارها از مفهوم نقد در زمینه های مختلف استفاده شده است به طور خلاصه به چند مورد از آنها اشاره می شود .
از او رسید به تو نقد صد هزار درهم
زبنده بودن او چون کشید شاد مال(عنصری)
گوید به نسیه نقد ندهد هر که نیک است اخترش
با زرق نفروشد تنش در دام خوش آرد سرش ( ناصر خسرو)
نسیه نده نقد اگر چند نیز
به خرما بود وعده و نقد خار( ناصرخسرو)
چمن حکایت اردیبهشت می گوید
نه عاقل است که نسیه خرید و نقد بهشت(حافظ)
چون رفت آن نقد سیمین باز در سنگ
زنقد سیم شود دست جهان تنگ(نظامی)
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
نه هوصومعه داران پی کاری گیرند (حافظ)
هم از آن کس دهش نقد که اودادت
نقد او باید بردنت به بازارش (ناصر خسرو)
امروز با غم فزونترم از دی
وامسال به نقد کمتر از پارم(مسعود سعد)
نقدی که قدر بخشد چه قلب و چه رایج
لفظی که قضا راند چه سلب و چه ایجاب (خاقانی)
شبانگه چو نقدش نیامد به دست
زدلتنگی آمد به کنجی نشست(سعدی)
نقد خود را به کسی مسپار
که پشیمان شوی در آخر کار(اوحدی)
اما می ترسیدم که ازشهوت بر خاستن لذت
نقد را پشت پای زدن کاری دشوار است(کلیله ودمنه)
زآنکه صوفی در دم نقد است مست
لاجرم از کفر و ایمان برترست(مولوی)
چو نقدی را دو کس باشد خریدار
بهای نقد بیش آید پدیدار(نظامی)
هنگام مدح اودل مدحت کنان او
از بیم نقد اوبه هراسد ز شاعری(فرخی)
ما و شما را به نقد بی خودی در خور است
زآنکه نگنجد در او هستی ما و شما (نظامی)
دامن او به دست من روز قیامت افتد
عمر بنقد میرود در سر گفتگوی او (سعدی)
طبع که با عقل به دلالگی است
منتظر نقد چهل سالگی است (نظامی)
نقد حال خویش را گر پی بریم
هم زدنیا هم ز عقبی بر خوریم(مولوی)
دین سره نقدی است به شیطان مده
باده فغفور به سگبان مده (نظامی)
یک ذره غم تو خوشتر آید
از نقد حضور غمگساران(عطار)
دگر نقد شاهانه آنجا نیافت
ستوران رها کرد و آنجا شتافت(نظامی)
بزرگان که نقد صفا داشتند
چنین خرقه زیر قبا داشتند(سعدی)
نقد صوفی همه صافی بی غش باشد
ای بسا خرقه که موجب آتش
اضافه می شود در لغت نامه دهخدا ( معادل نقد را مفهوم امر به معروف را به کاربرد که اشاره به امر کردن به نیکویی است یادرتعابیرمردم فرمان دادن وتوجیه کردن مردم به نیکی است که سعدی می گوید.
مرا امر معرف دامن گرفت فضول آتشی گشت در من گرفت ) ۸
ج_تفاوت نقد و انتقاد در لغت نامه های فارسی
نکاتی که ازاین تعاریف به دست می آید:
۱_ نقددریک حوزه وسیع ازاقتصاد،سیاست،کلام،عرفان، نقدحال و… به کار رفته ولی از مفهوم انتقاد به صورت آشکار مستقیم کمتر استفاده شده
۲_ نکته اینکه انتقاد بیشتربایک فعل بکار رفته درحالی که نقد ازیک گفتمان نرمتری و وسیع تربرخوردار بوده بیشتر به صورت تفسیری و یا امر به نیکویی بوده است.
۳_ بر خلاف ادبیات شفاهی و محاوره ای ،امروزی تفاوت در ادبیات کتبی مفهام نقد و انتقادازنظرمکانی ،زمانی،فضا،دستوری و… به وضوح مشاهده می شود .
۴_ با اینکه بین مفهام نقدوانتقاد تفاوت اساسی مشاهده می شود ولی این تفاوتها از نظر کارکردی ، ساختاری و حتی تضادها به صورت مکانیکی یا همان سنتی پرداخته شده.
۵_نکته آخر اینکه در این رساله تلاش خواهد شد نقد و انتقاد با تعریف و تقسیم بندی مشخص علمی که بتواند از نظرکارکرد ، ساختار ، تضاد ،نظم اجتماعی موردمطالعه قرار گیرد.
رابطه نقد و انتقاد با سیاست جامعه چیست ؟
همانطورکه در بیان مسئله مطرح شد . موتور حرکتی هر جامعه سیاسی و اجتماعی زبان گفتمان است که بصورت نقدوانتقاد توسط نخبگان احزاب سیاسی یا نخبگان گروههای فشارویاتوسط اندیشمندان وآگاهان هر جامعه مطرح می شود.
که نوع تفکرو سلطه هرکدام از این گروهها مسیرجامعه را از نظرگفتمان انتقادی یا نقد رقابت آورمشخص می کند.
که فصل پنجم این رساله بطور مفصل به این موضوع اختصاص یافته است.اما چار چوب نظری بررسی جایگاه نقدوانتقاددرحوزه گفتمان سیاسی اجتماعی ایران را باضمایر فاعلی ادبیات فارسی آغاز می کنیم.
نقد و انتقاد بر مبنای روابط اجتماعی در ادبیات فارسی
خمیر مایه اصلی علم جامعه شناسی را سه مفهوم انسان،روابط و جامعه تشکیل می دهد. و دانشمندان زیادی برای تعریف و شناساندن هرکدام از مفاهیم فوق تلاشهای زیادی کرده
اند. ازاین تعاریف می گذریم. اما این سه مفهوم مکمل همدیگر بوده وهستند.عدم وجود هرکدام ناقض دیگری است یعنی اگرانسان نباشد روابط وجامعه معنی نداردویا اگرروابط وحرکتی ازانسان سرنزند انسان مرده بیش نیست وهرگز جامعه مردگان شکل نخواهد گرفت.پس درشکل گیری یک جامعه علاوه بروجودانسانی روابط اجتماعی نیزبسیارمهم است.
دراین مقوله تلاش خواهدشدنقدوانتقادبعنوان یک پدیده روابط اجتماعی درحوزه گفتمان سیاسی واجتماعی ایران بررسی شود.ابتدا نوع روابط انسانی بر مبنای ضمایر اصلی ادبیات فارسی،نوع روابط و حوزه مطالعه آنها مختصرا تعریف وتوصیف خواهد شد .از آنجا که ضمایراصلی ادبیات فارسی شامل من،تو،او،ما،شماو آنها است که دراین میان من ،توو او ضمایر مفرد هستند و روابط فردی را می سازند در حوزه روانشناسی مورد مطالعه قرار می گیردوما، شماوآنها ضمایر جمعی هستندکه در این ضمایر روابط جمعی مطرح است در نتیجه در حوزه جامعه شناسی مورد مطالعه قرار می گیرد .
۱_حوزه رواشناسی گفتمان
۱_۱_ من((I))
دراین گفتمان روابط انسان درونی است یعنی انسان باخودش درارتباط است که میتواند خودش راتشویق ،ملامت،کنترل،تحقیر،توجیه، قدرتمند،ذلیل،…هزاران رفتار دیگر نسبت به خودش داشته باشد .
اسکینرچنین رفتاررا ((رویدادهای خصوصی)) یا رویدادهای که درون فرد رخ می دهد و مستقیما به مشاهده دیگران در نمی آیند))۹ عنوان می کنددرچنین ارتباطی فرض بر این است فردهرچه نسبت به رفتاردرونی خود عقلانی و ارگانیکی عمل کندهمانقدرمی تواند واقعیتهای اجتماعی اطراف خود رادرک کند ودر نتیجه به اصلاح امور خودش بپردازد و چنین رفتار اصلاحی را گفتمان انتقاد درونی که مستقیما با رفتار انسان در ارتباط است می نامیم و نتیجه آن سازنده تلقی می کنیم.
۲_۱_تو ((you))
دراین نوع گفتمان روابط انسانها رو در رو و یا رخ در رخ جلو همدیگر قرار می گیرند. ونسبت به همدیگرکنش متقابل انجام میدهندکه این کنشها به صورت موازی ودو طرفه ومستقیم می باشد . در چنین روابطی فرض براین است هرچه روابط عقلانی وارگانیکی باشد،گفتمان نقدصورت می گیردکه نتیجه آن رقابت سالم این دو کنش گر خواهد شد.
۳_۲_او((he،she))
دراین نوع گفتمان روابط انسانهارو درروی همدیگر قرار نمی گیرند وهمدیگررا ملاقات نمی کنند که نسبت به همدیگرکنش مستقیم انجام دهند،پس درچنین روابط ارتباط یک طرفه وغیرمستقیم است. دراین شرایط وقتی کنشی ازطرف یک کنشگرصورت میگیرد وفردغایب نمی تواندبه آن کنش، واکنش نشان دهد ممکن است دچار مشکل شود و یا
یا آسیبهای دیگر ببیند و اصولا درمفاهیم دینی چنین رفتاری اگر درست باشد غیبت می گویند و اگردروغ نباشد تهمت تلقی می شود وهردومورد ازنظراسلام فعل حرام است در
این موردفرض رابراین می نهیم که چنین رفتاری،انتقاد یک طرفه غیر مستقیم و تخریب کننده شخصیت دیگران است.
۲_حوزه جامعه شناسی
دربحث ضمایرفردی مشاهده کردیم اصولا برخوردها وروابط به صورت فردی بوده می توانند درحوزه روانشناختی مورد مطالعه قرارگیرد . اما ضمایرجمعی ((ما،شما،آنها)) چون
ارتباط دونفروبیشتربه صورت گروهی مطرح است.درنتیجه تلاش خواهدشددرادامه بحث ازاین سه مفهوم ((ما،شما،آنها)) بیشتر استفاده شود . برای اینکه پایه اصلی شکل گیری گروه وجامعه روابط میان((ما،شما،آنها))می باشد.
۱_۲_ما((we))
دراین نوع گفتمان روابط متقابل مطرح می شود.ازویژگیهای چنین روابط(تماس مستقیم،
صمیمانه ورو در روی گروه با همدیگر ، پیوندهای عاطفی نیرومند ، پایداری و داوم و استحکام پیوندهای محبت میان اعضا و چنین گروه را بروس کوئن گروه خودی یا گروه مایی می نامند)۱۰
ازنظر تونیس جامعه شناس آلمانی (روابطی که براساس اشتراک اجتماعی صورت گیرد گماینشافت نامیده می شود که نشان دهنده پیوندهای نزدیک، صمیمانه وشخصی، علاقه صمیمانه به رفاه همدیگر همکاری ورفاه متقابل مشخص می شود)۱۱
اما نکته ای که در چنین روابط اهمیت دارد ارتباط مستقیم و دو طرفه و برخوردی است یعنی اینکه در چنین روابطی کنش ها درگروه به صورت مشورتی و متقابل صورت می گیرد. پس فرض رابراین می گیریم نوع گفتمان در گروه ((ما)) یی براساس انتقادباشد تا اینکه نتیجه حاصله ، سازندگی درون گروهی را شکل دهد. نکته ای بایدکه به آن اشاره کرد اصولا در یک نظام اجتماعی گروه ((ما))یی حاکمیت را در دست دارد .
۲_۲_شما ((you))
دراین نوع گفتمان روابط نسبت گروه ((ما)) یی ارتباط دو طرفه ، مستقیم وموازی مطرح
است یعنی این دوگروه با افراد مشخص و مستقل درکنار همدیگربرای یک هدف اما با
روش مستقل تلاش می کنند.مثال: دو تیم فوتبال رقیب را در نظر می گیریم که در یک زمین باهمدیگر مسابقه می دهندکه هرکدام با روش خودش اماهردوبرای پیروزی تلاش می کنند مشاهده می شود در چنین بازی ارتباط دو طرفه،مستقیم و موازی یعنی در کنار هم می باشد . بدون اینکه درکارهمدیگر تداخل ایجاد کنند هرتیم دنبال موفقیت خودشان هستند از نظربروس کوئن چنین روابط ،گروههای بیرونی را شکل می دهند که (اعضای گروه بیرونی غالبا یکدست می نمایند .گروه بیرونی در چشم اعضای یک گروه خودی افراد با صفات متنوع به نظر نمی آیند ، بلکه بیشتر صورت یک گروه همگون جلوه می کنند.)۱۲
وازنظرتونیس چنین روابط نمایانگرجامعه است که به عنوان گز لشافت مطرح می کندو (ویژگی های جامعه گز لشافت رقابت،نفع شخصی،کارایی،پیشرفت و تخصص می باشد که درروابط گز لشافت نقشهای بسیار ساختارمند قراردادها، وظایف ومسئولیتهای اعضاء را تعیین می کنند.)۱۳
در این روابط عدم دخالت درکارگروه متقابل یک اصل اساسی می باشد .که در گفتمان سیاسی اجتماعی، هرجامعه تعیین کننده هست. چون در ارتباط ما و شما هر نوع انتقاد به منزل دخالت درکارگروه متقابل می باشد.درچنین ارتباط نقدعملی مهم است.یعنی اینکه گروه متقابل می تواند با تلاش وکوشش خواسته خود را بدون برخورد به گروه متقابل انتقال دهند . مثال در بازی فوتبال که دو گروه مقابل هم بازی می کنند به همدیگرنمی توانندبگویندخوب یابد بازی کنندبلکه بانوع بازی که می تواندسرعتی، قدرتی و … باشد تیم مقابل رابه واکنش وادارمی کنند .دراین زمینه دربحثهای نظری بیشترصحبت خواهد شد.
پس فرض را براین می گیریم نوع گفتمان دربین گروههای ما و شما به صورت نقد باشد و نتیجه آن اصل رقابت.
۳_۲_آنها((they ))
دراین نوع روابط نسبت به((ما)) ارتباط غیرمستقیم ویک طرفه است چون کنش گروهی که ازماسرمی زندوگروهی که حضور فیزیکی ویاحتی ارتباط کلامی با((ما)) نداشته باشد ارتباط دو طرفه وجود ندارد در نتیجه هرکنشی که ما انجام می دهیم درگفتمان سیاسی ، اجتماعی به عنوان یک انتقاد تخریبی است یعنی اینکه هرعملی وکنشی که گروه ((ما)) نسبت به یک گروه غایب که با ((ما)) هیچ هدف و روش مشترکی ندارد باعث آسیب پذیری گروه غایب می شودواین آسیب زدن درگفتمان سیاسی و اجتماعی آثار تخریبی داردمثال:ایران وآمریکا با همدیگر ارتباط سیاسی مستقیم ندارنددرنتیجه هرکنش سیاسی که ازطرف این دوکشورنسبت به همدیگر انجام شودعمل انتقادی است وتخریب کننده و چنین عملی را یا گفتمانی را انتقاد می نامیم که نتیجه آن تخریب کننده که اصولا در مورددشمن به کارمی رود.به طورخلاصه آنچه درمورد نقدوانتقادبرمبنای روابط اجتماعی درادبیات فارسی بیان شد درجدول زیرمطرح می شود.
آنچه ازتحلیل جدول بالا به دست می آوریم این است که ضمایر فاعلی به عنوان ابتدایی ترین شکل روابط درحوزه روانشناختی وجامعه شناختی قابل مطالعه می باشد که با توجه به موضوع پایان نامه از بحثهای روانشناسی صرف نظر می کنیم . اما مفاهیم حوزه جامعه شناسی را ادامه خواهیم داد.واز طرفی هر یک ازاین ضمایر فاعلی انواع روابط بخصوصی را ارائه می دهند و از این روابط به خصوص نوع گفتمان نقد وانتقاد بد ست می آیدکه هرکدام درحوزه روانشناسی وجامعه شناسی نتیجه بخصوصی رادارند.این مطالب به عنوان پایه اصلی در چارچوب های نظری جامعه شناسی با دید تخصصی که مورد بررسی بیشترقرارخواهدگرفت.
گفتمان نقدوانتقاد سیاسی،اجتماعی دریک نظام اجتماعی براساس اصل راههاواهداف
در تبیین نظام اجتماعی همانطورکه دکتر تنهایی ۱۴ اشاره دارند . فکر تشکیل جامعه ازخردترین سطح تا کلان ترین آن وجودتعدادی از افرادی که به گونه ای مشترک کنش می کنند که لازمه تشکیل چنین گروه اشتراک در سه معنی بنیادی تر است که عبارتند از :
۱_ نیازهای مشترک که بدون آن دلیلی برای تشکیل گروه وجود ندارد.
۲_ راههای مشترک که بدون آن رفتار گروهی که خصیصه دیگرگروه است وجود نخواهد داشت.
۳_اهداف مشترک که نبود آن سوگیری گروه را نا منظم و ویرانگر خواهد کرد.
راهها C.M
اهداف CG ___________________ نیازهاC.N
رابطه ی نیازها،راهها،اهداف
وازنظردکترتنهایی وجود اشتراک در هریک ا زاین سه پایه بین دویاچندگروه حاکی از فرهنگ واحد یا مجموعه اجماع شده ومنطقی است که بنای توافق وقواعداجتماعی راپی ریخته است.واین فرهنگ یا قواعد اجتماعی و همبستگی به وجودآمده خود ناشی از سه پایه اصلی شکل گیری گروههای اجتماعی است.
پس می توان براساس اصل راهها واهداف نوع گفتمان وروابط بین گروهها را نیز ترسیم کرد. همانطورکه مطرح شدبراساس کنش وگفتمان گروههای عمل کننده (ضمایرفاعلی جمعی)ممکن است سه نوع رابط بین گروهی بوجود آید.
۱_رابطه((ما ))یی :
۱- رابطه گروه((ما))یی که افراد این گروه نیازها،راهها و اهداف مشترک دارند. بحث را با یک مثال آغازمی کنیم تیم فوتبال َA از لیگ برترکشوررادرنظرمی گیریم. دراین تیم تمامی افراد از بازیکن گرفته تا مدیرعامل باشگاه به عنوان یک گروه با قواعد و قوانین اجتماعی وفرهنگ واحد تلاش می کنند که نسبت به نیاز گروهشان از راههای مشترک به هدفشان برسند. و در این گروه روابط افراد بصورت مستقیم ودوطرفه است. در سلسله مراتب این گروه تمامی برخوردهای تشویقی و تنبیهی اعمال می شودکه دربرخوردهای تنبیهی درون گروهی انتقادیکی از ابزارهای سازنده گروه می باشد.
درچنین وضعیتی زیرسوال بردن فردخطا کاریاعمل خطای گروهی جهت برطرف کردن خطا لازم وضروریست.مثال:وقتی که یک بازیکن دردرون زمین بدبازی کندیامشکلات دیگری به تیم ایجاد کندوظیفه سرمربی این نیست که بگوید آقای بازیکن خواهش می کنم بد بازی نکن. بلکه سریعا بازیکن مورد نظر را از زمین خارج می کند و بازی کن دیگری را جایگزین می کند تا تیم آسیب بیشتری نبیند این عمل خودش یک عمل انتقادی است و از طرف دیگر اگر در چنین گروهی صمیمیت وجود داشته باشدبجاست بازیکنان به خطاهای گروهی انتقادکنند تا اینکه با تلاش گروهی آن عمل خطا برطرف شود . البته چنین شرایط یعنی انتقاد سازنده فقط درگروههایی که سوگیری عقلانی و حقوقی دارندامکان پذیرمی باشد ولی درگروههایی که مبتنی برسنت وارزشها باشد انتقاد پذیر نیستند و انتقاد را به منزله تخریب افراد یا عمل گروهی تلقی می کنند وکسی که درگروه انتقادکند اورا تردو برخورد های نامناسب با انتقادکننده انجام می دهند . به طور کلی انتقاد درگروههای عقلانی و حقوقی یک امر سازندگی است . و انتقاد عامل مهم پیشرفت گروههای عقلانی شده است ودرگروههای مبتنی بر سنت وارزشها وانتقادیک عامل تخریب کننده تلقی میشودجالب اینکه یکی ازعوامل عقب ماندگی های گروههای سنتی و ارزشی عدم انتقاد پذیری درون گروهی است.
۲_رابطه ((شما))
به گروهی گفته می شودکه تمام اشتراکات یک گروه را دردرون خود دارد. ولی نسبت به گروه ((ما))یک تفاوت اساسی داردآن این که وقتی گروه((ما))و شما نیازپیدا می کنند برای رسیدن به هدف مشخص با راههای مختلف دریک زمان ،مکان ودر فضای مشخص ارتباط برقرار کنند.
این راههای مختلف دقیقاجداکننده رابطه((ما))و((شما)) است. و همین راههای مختلف نوع گفتمان را نیزدربین گروههای((ما))و((شما))تغییرمی دهدکه این نوع گفتمان رابطه رقابتی به وجود می آورد. که این رقابت بین دوگروه ((ما)) و ((شما)) رانقد می نامیم برای فهم بهتر مطلب مثال:تیمA ((ما)) باشرایطی که مطرح کردیم همراه تیمB ((شما)) لیگ برتری،
نسبت به نیازی که درلیگ برتری داشتندباهدف نتیجه گیری اماهرتیم با راههاوروشهای خودش دریک زمان،مکان ودرفضای مشخص جهت انجام بازی رسمی واردمیدان مسابقه شده اند.دراین بازی ضمن آنکه هردوتیم همراه باسایرعوامل خودتلاش گروهی میکنند. ولی هردوتیم درارتباط موازی ومستقیم نسبت به همدیگرکنش و واکنش نشان می دهند واین عمل نوعی گفتمان عملی است که دوتیم بخاطرداشتن روش مستقل و متمایز ازهم کنار یکدیگربا نیازو هدف مشترک رقابت می کنند و این دوتیم اگرسوگیری عقلانی ، حقوقی داشته باشند نسبت به عملکردهمدیگر حق انتقاد ندارندو هیچ کدام از این تیم ها بازی بد یا خوب رقیب را زیرسوال نمی برد و یا معایب کارخودرابه گروه مقابل نسبت نمی دهدبلکه هرتیم خود انتقادی می کندتامعایب کارش برطرف کند.به عبارتی با انتقاد درون گروهی به سازندگی برسند . اما تیم هایی که سوگیری ارزشی سنتی داشته باشند.
عملکردخودرافرافکنی می کنند، عملکردضعیف گروه خودشان رابه حریف مقابل نسبت می دهندمثال وقتی که تیمی که باساختارهای سنتی وارزشی شکل گرفته،می بازد،باخت خودراباداورزمین نسبت می دهند وبهانه می آورند تیم مقابل وقت کشی کرده و هزاران دلیل دیگرمی آورندتابه ظاهرازانتقادات اطرافیان خودرهایی یابند.
اما در تیم هایی که سوگیری عقلانی دارند رقابت یک اصل است و با رقابت عملکردحریف راتحت تاثیر قرار می دهندورقیب رابه کنش مناسب وادار می کنند به طور کلی تیم های که سوی گیری عقلانی داشته باشندروابط وگفتمان میان گروهی براصل رقابت استواراست واین رقابت رامی توان به عنوان مفهوم((نقد))تلقی کرددرچنین شرایط رقابت یک اصل سازنده میان گروهی می شود و تیم هایی که سوی گیری ارزشی وسنتی داشته باشند روابط و گفتمان میان گروهی بر اصل انتقاد استوار است نه رقابت.
۳_رابطه ((آنها))
به تک تک گروههایی گفته می شودکه نسبت به گروه((ما))و((شما)) دریک زمان،مکان وفضای مشخص نیاز مشترک دارند اما هدف و راههای مشترک ندارند.
مثال درلیگ برترکشورچند تیم براساس نیازدورهم جمع شده اند تا یک گروه بزرگتررا شکل دهندکه در این گروه بزرگتر نوع گفتمان روابط رو د ررو نیست بلکه گفتمان وروابط غیرمستقیم ویک طرفه دارند . که این روابط غیرمستقیم و یک طرفه در میان تیم های لیگ برتری نوع گفتمان انتقادی رابه وجود می آورد. و ممکن است هرکدام ازتیم های لیگ نسبت به همدیگرواکنش نشان دهند.درنتیجه تیمی که نمی تواندکنشی ازخود نشان دهدمتضررخواهد شد. مثلا تیمهای A,Bدر یک زمان و مکان و در فضای مشخص بازی می کنند از طرف دیگر باسایر تیم های لیگ برتر نیز هم گروه هستند. این دوتیم هرنتیجه ایکه ازبازی خودکسب کنند،به طورغیرمستقیم برسایر تیم های لیگ تاثیرگذار هستند.همین تاثیرگذاری غیرمستقیم ویک طرفه راگفتمان انتقادی تخریبی می نامیم.
تبیین ارزشی مرتن برای گفتمان نقد و انتقاد گروههای سیاسی ، اجتماعی در یک نظام اجتماعی
این مطالب مقدمه بود برای تبیین مرتن از اشکال سازگاری روابط ونقد وانتقاددرگفتمان گروههای سیاسی ، اجتماعی یک جامعه ، برای این موضوعات . ابتدا نمایه ای از تبیین ارزشی مرتن)۱۵
برای این موضوعات مطرح شده ترسیم می کنیم و سپس هرکدام از داده های جدولی راتجزیه و تحلیل می کنیم.

الف_گروه((ما))یی
گروه (( ما )) یی درگفتمان سیاسی ، اجتماعی یک جامعه معادل گروههای همنوگرایان یابهنجارها تبیین مرتنی ازاشکال سازگاری است.که گروه با نیازهاوراههای مشترک درچارچوب فرهنگ واحدوبا قواعدوقوانین سیاسی اجتماعی مشخص برای رسیدن به هدف مشخص تلاش
می کند.
در چنین گروهی روابط درون گروهی یک اصل اساسی می باشد که مرتن اعتقاد دارد:
(( بهنجارها ،همان اکثریت منقاد، مطیع و بهنجاری هستندکه درتمام ابعاد با فرهنگ کلی جامعه،همراه،همسازو مطابق اند. این گروه که تطابق گرایا همنواگرایان نامیده می شوند.
در رسیدن به اهداف مقبول جامعه از مسیرهایی مجاز خواهند گذشت و عرف وهنجاری راخواهندپذیرفت،که ازنظرنظام اجتماعی مسلط،مطلوب،مجازو مشروع شناخته شده است. این گروه را می توان تنها گروه((بهنجار))یا normol خطاب نمود)) ۱۶
اما درگروههای((ما))یی نوع روابط درونی و مستقیم می باشد ولی نوع گفتمان بر حسب تبیین ارزشی و بر،متفاوت خواهد بود.
مثال:دریک نظام اجتماعی حزبی را درنظرمی گیریم که حاکمیت رادردست داردی یا نلاش می کند به قدرت برسد.اگرچنین حزبی براساس عقلانیت شکل گرفته باشداعضای حزب ازرهبری گرفته تا به اعضای عادی حزب،تلاش می کنند ازنظرگفتمان با احزاب مخالف رقابت داشته باشند.
ولی درحزب خودنسبت به اهداف خود با گفتمان بهتر راهها و روشهای مناسب انتخاب کنند تا خطاهای حزب را به حداقل برسانند به عبارتی هر عضو بطور ارگانیکی وظیفه خاص خودرا انجام می دهد و در فرایند پیشرفت کار تلاش می کنند تاثیرگذار باشند و لیاقت خودرا نشان دهند و این مهم زمانی اتفاق می افتدکه گفتمان انتقادی بین اعضای حزب حاکم وجودداشته باشد . یعنی اعضای گروه به راحتی بدون ترس از همدیگر ، معایب درون گروهی راگوشزدکنندتابه سازندگی گروهی برسند.امارابطه درون گروهی حزب مبتنی برارزشها وسنتها باشد.اعضای حزب از رهبری گرفته تا اعضای عادی تلاش می کنند.ازنظرگفتمان نسبت به احزاب مخالف فرافکنی کنند،اکثرمشکلات خود را ناشی ازعملکرد حزب رقیب می دانند این درحالی است که احزاب ارزشی سنتی انتقاد درون گروهی را بر نمی تابدوآن را یک عمل تخریبی تلقی می کنند . شاید عمده دلیل این مسئله ناشی از روابط سنتی (مکانیکی) درون گروهی است که وظایف اعضاء به خوبی تقسیم نمی شود.منافع حزب درراستای هدف رهبری گروه می باشد ،عملکردها براساس شایسته سالاری تنظیم نمی شود.آن کس که عاطفه گرایی بیشتر داشته باشد، به منافع بیشتری می رسد. اصولا احزابی که بر اساس گفتمان ارزشها و سنتها شکل گرفته باشد پیشرفت خوبی نخواهد داشت همیشه نظام اجتماعی را به چالش می کشانند به پیشرفت وعقلانیت گروههای رقیب بادیدحسادت وتنگ نظری می نگرد.به جای رقابت با سایر احزاب روش انتقادی و برخوردی را پیش می گیرند.اما جامعه ای که احزاب بر براساس عقلانیت شکل گرفته باشد رقابت میان احزاب یک اصل اساسی است .

ب_ گروههای((شما))
درگفتمان سیاسی ، اجتماعی یک جامعه معادل گروههای نوآوران تبیین مرتنی ۱۷ از اشکال سازگاری است.
که چنین گروههایی در چارچوب فرهنگ واحد و با قواعد و قوانین مشخص سیاسی و جتماعی نیازدارند . برای رسیدن به هدف مشترک باراهها و روشهای مختلف با همدیگر رقابت کنند ولی نوع گفتمان این گروهها که روابط رودررو موازی دارندبرحسب تبیین ارزشی وبرمتفاوت خواهدبود. مثال: دریک جامعه عقلانی احزابی رادرنظرمی گیریم که یکی حاکم ودیگر احزاب تلاش می کنندبه حکومت برسند.هریک از این احزاب زمانی موفق خواهند شدکه در چارچوب فرهنگ واحد و قواعد و قوانین مشخص جامعه اصل رقابت را پیش گیرند و در فرایند رقابت ضمن تلاش عملی برای رسیدن به هدف مورد نظرشان باید حقوق شهروندی ۱۸ را که شامل حقوق مدنی،حقوق سیاسی وحقوق اجتماعی است رعایت کرده باشندکه حقوق شهروندی عبارت است از حقوق مدنی،حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی.
۱_حقوق مدنی : به حقوق فرد وگروه درقانون اطلاق می شودکه شامل آزادی افراد برای زندگی در هر جایی که انتخاب می کنند ، آزادی بیان،آزادی مذهب،حق مالکیت و حق دادرسی یکسان دربرابر قانون.
۲_حقوق سیاسی : حقوقی است که افرادگروهها حق شرکت در انتخاب و انتخاب شدن داشته باشند و هیچ محدودیتی ازنظرجنسیتی و نژادی، مذهبی و نوع نگرش سیاسی اجتماعی نداشته باشند.
۳_حقوق اجتماعی:حقوقی است که افرادوگروهها حق دارند ازحداقل استاندارد رفاه اقتصادی ،امنیت جانی ، مالی ، شغلی ، بهداشت­_درمان، تامین اجتماعی،حداقل حقوق و دستمزد بر خوردار باشند.
وقتی حقوق شهروندی رعایت شود گفتمان بین احزاب شکل می گیرد و این گفتمان به نقد عملی تبدیل می شود . یعنی این احزاب ضمن احترام متقابل به روشهای همدیگردر یک رقابت سالم همانند بنگاههای اقتصادی مبتنی بر عقلانیت تلاش می کنند در قبال کسب آراء مردم و رسیدن به منابع قدرت یا برای حفظ قدرت معایب عملکرد حزبی خودشان راکاهش دهند وکیفیت خدمات حزب خود را نسبت به مردم افزایش دهند . تونیس ۱۹ چنین روابط رانمایانگرجامعه گزلشافت می داندکه ویژگیهای آن رقابت، نفع شخصی،کارآیی،پیشرفت وتخصص می باشد.پس وقتی بین احزاب رقابت سالم و مبتنی بر رعایت حقوق شهروندی باشد.باعث افزایش نفع گروهها ، کارآیی جامعه،پیشرفت علمی_اقتصادی_سیاسی_اجتماعی می شود،جامعه تخصصی ترمی شود،توانای های نهفته افراددرخدمت جامعه قرارمی گیردو…نکته جالب اینکه یکی ازعوامل اصلی شکل گیری احزاب درنظام های اجتماعی،گفتمان نقدعملی است که بارعایت حقوق شهروندی که به اصل رقابت تبدیل می شود. بوجود می آمد .
ولی جامعه ای که روابط میان گروهی احزاب مبتنی بر تفکر ارزشی و سنتی باشد حزب حاکم جهت حفظ حاکمیت خود واحزاب دیگر جهت رسیدن به قدرت،به جای گفتمان نقدرقابت آور ازگفتمان انتقادی استفاده می کنند .که مهمترین دست آورد چنین رفتار میان گروهی قربانی شدن حقوق شهروندی است . یعنی اینکه حزب حاکم حقوق آزادی افراد_گروهها،آزادی بیان،آزادی مذهب،حق مالکیت،حق انتخاب شدن،امنیت جانی_ مالی_شغلی را به مخاطره می اندازد.
وازطرف دیگرحزب حاکم خودرا به عنوان انتخاب شونده وداوردربرابرانتخاب کنندگان قرارمی دهد تاحد اکثر استفاده شخصی را ازمنابع قدرت ببرد.
و احزاب مخالف نیز تلاش می کنندباگفتمان انتقادی خود تمامی خدمات مثبت احزاب حاکم که یک حقوق شهروندی است به باد فنا گیرند . نمونه بارزآن دولتهای حاکم بعد ازپیروزی جمهوری اسلامی ایران است. که اوج آن رادردوم خرداد سال ۱۳۷۷ مشاهده کردیم . پس چنین رفتاری در یک جامعه یعنی انتقاد میان گروهی باعث متضرر شدن گروههای سیاسی ، ناکارآمدی حاکمیت نظام اجتماعی، عدم پیشرفت و توسعه علمی _ اقتصادی_ سیاسی _ اجتماعی جامعه با توجه به پتانسیل های موجود،پایین بودن کیفیت خدمات ارائه شده به جامعه،ازبین رفتن توانای های نهفته افرادجامعه،فرار مغزهاو…میشود
نتیجه می گیریم استفاده ازگفتمان انتقادی به جای گفتمان نقدرقابت آورمیان گروههای سیاسی ، اجتماعی نظام اجتماعی که از فرهنگ واحد و قوانین و قواعد مشترک سیاسی واجتماعی استفاده می کنندیکی ازعوامل مهم سنتی بودن همان نظام اجتماعی است و این نابه جا استفاده کردن ازگفتمان نقد و انتقاد باعث عقب ماندگی و عدم توسعه سیاسی ، اقتصاد،اجتماعی،فرهنگی و جمعیتی نظام اجتماعی می شود.
ج_ گروههای ((آنها))
درگفتمان سیاسی اجتماعی یک جامعه می توان براساس راههاواهداف مدل تبیین ارزشی مرتن شیوه سازگاری دیگری را نیز ترسیم کرد که به دو دسته عمده تقسیم می شوند.
۱_گروههای کنارروها:
این گروهها براساس نیازی که دارندفرهنگ واحدوقواعد وقوانین سیاسی،اجتماعی،جامعه راپذیرفته اندولی راههاواهداف گروه((ما)) باگروه حاکم را نمی پذیرند در نتیجه نوع گفتمان میان گروه حاکم وکنار روها انتقادی یک طرفه و تخریبی خواهدبود.که اصولادرنظام اجتماعی مبتنی برعقلانیت گروه حاکم تلاش میکند درچارچوب قواعدوقوانین اجتماعی حقوق شهروندی گروه کنارروها را محترم شمارد. یعنی اجازه داده می شودگروههای کنارروهاآزادی عمل،آزادی بیان، حق انتخاب شدن، حق انتخاب،روزنامه،متینگ،امنیت جانی_مال _شغلی ،تامین اجتماعی و…داشته باشد. چنین عمل باعث می شودگروه کنارروهاخود به خود منزوی شوند و هیچ بهانه ای برای ابرازوجود نداشته باشنددرنتیجه گروه کنار روها جذب حاکمیت می شود. ویاخلع سلاح سیاسی می شود.که این عمل گفتمان انتقادی منفی یاتخریب کننده عقلانیت، همانند سم بدون سروصدا وبدون اینکه هزینه کلانی پرداخت شده باشد رفتار گروه مقابل را تقلیل ونابودمی کند . اما در جوامعی مبتنی برارزشها وسنتها نوع گفتمان وروابط انتقادی ویک طرفه برقرارمی شودوهردوگروه تلاش می کنند همدیگر را بدون اینکه ارتباط مستقیمی که داشته باشندعمل همدیگرراتخریب کنند.درچنین جوامع اصولاحقوق شهروندی گروه کناررو ازنظرآزادی عمل،آزادی بیان،حق انتخاب شدن، روز نامه، امنیت جانی_ مالی_شغلی ، تامین اجتماعی و… ازطرف گروه حاکم نادیده گرفته می شود وگاهی حاکمان ارزشگرا گفتمان انتقادی سختی را بر علیه کنار روها را به تحرک وا دارد و یا جذب گروههای شورشی و یا بیگانگان کند و یا این گروهها دربرابرتحرکاتی خارجی که بر علیه فرهنگ وارزشها،هنجارهای جامعه صورت گیرد بی تفاوت باقی بمانند.مانندعملکرد مردم عراق در تهاجم آمریکا به کشورشان به خاطر عملکرد و گفتمان انتقادی مبتنی بر سنتهای دولت حاکم، مردم کناررفته و نسبت به سرنوشت ، فرهنگ و…خود بی تفاوت ماندنددرنتیجه آمریکا به راحتی عراق را اشکال کرد .
۲_گروه های شورشی:
گروهی هستند برحسب نیازی که دارندفرهنگ واحدجامعه مورد نظر را می پذیرند ولی علاوه بر راههاو اهداف نظام حاکم ، قواعد و قوانین اجتماعی جامعه را نیز رد می کنند.
درنتیجه گفتمان میان گروه حاکم وشورشیها یک طرفه وتخریبی خواه بودکه اصولا هر دوگروه با تمامی نیرو و توان لازم بر علیه همدیگر اقداماتی انجام می دهند در مورد این گروه شورشی ازنظرنظام اجتماعی عقلانیت وهمچنین از نظر نظام اجتماعی سنتی رعایت حقوق شهروندی معنا ندارد.بلکه جهت سرکوب گروه مقابل باتمام قواواردعمل می شود تا آسیبهای بیشتر به جامعه کلان و فرهنگ واحد وارد نشود.
۳_گروه بیگانگان:
می توان گروه خارجیها را نیزدرنظر گرفت که نسبت به گروه اجتماعی ما فقط به خاطر نیازی که دارندروابط گفتمان انتقادی یک طرفه وتخریبی برقرارمی شودکه اصولادر هر دوجریان فکری عقلانی وسنتی همانندشورشیها رفتارمی شود. مثال: براساس نیاز و منافع مشترک در خاور میانه بین کشور های ایران وآمریکا یک روابط گفتمانی برقرار است امااین گفتمان یک طرفه وتخریبی می

دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه چرا در ایران نقد و انتقاد چالشهای سیاسی و اجتماعی بوجود می آورد

خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

اختصاصی از اس فایل خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع


خرید و دانلود پایان نامه  کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

پایان نامه  کارشناسی معارف

موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

 

در این مقاله از ابتدا می خواستیم که زندگی امام علی(ع) را بررسی کنیم، ولی از آنجایی که می‌بایست موضوعی انتخاب شود و و متناسب با آن بحث شود، سعی کردیم به بیان اخلاق توأم با ارزش ها آن هم در رفتارهای سیاسی امام مثلا در فصل اول، نقش وی در زمان رسول خدا و سیاست آن زمان و یا در فصل دوم رفتار امام علی در واقعه ی سقیفه و خلفای سه گانه و در فصل سوم خود حکومت امام، که می‌بایست با توجه به آن زندگی امام علی(ع) را مرور کنیم، بپردازیم. همچنین هدف و انگیزه دیگر ما از بررسی رفتارهای سیاسی امام ، این بود که این موضوع، موضوعی پر بار و متناسب با جهان امروز می باشد و نقش علی (ع) در سرنوشت امت و رفتارهای سیاسی ایشان، افق های سیاسی بسیاری را بر روی همه ی افراد جامعه، در امروز و فردا و در داخل دستگاه حکومت و یا خارج آن، می گشاید. در مورد استفاده ی ما از قرآن و نهج البلاغه می توان گفت که بیشتر از قرآن در وقتی که در فصل اول راجع به حقیقت امام و شخصیت حضرت بحث می کردیم، استفاده کرده و از مقولات اخلاقی و سیاسی نهج البلاغه نیز بیشتر از سایر قسمت های این کتاب شریف، به خصوص در مورد عملکرد امام با دشمنان سه گانه ی دوران حکومتش در این تحقیق، استفاده شده است. هدف نهایی هم این بود که بعد از مرور سه فصل زندگی حضرت که متناسب با آن ما سه فصل اول خود را آوردیم، در آخر ثابت شود که علی(ع) دارای سیاستی پیوند خورده با ارزش ها داشت و اینکه آن ارزش ها کدامند؟ باید خواننده این مقاله را بخواند و به طور پراکنده آن ارزش ها را بیابد، هر چند به طور فشرده ارزش ها در قسمت جمع بندی و نتیجه گیری این تحقیق نه به صورت موردی بلکه در قالب متونی مثلا «یک پیام برای سیاستمدار» امروز آورده شده است.

 همان طور که گفته شد چون سه فصل زندگی امام علی(ع)، وحدت و مکتب و عدالت بود. ما سه فصل خود را بر شعار این سه اصل بنا نهادیم. و در فصل اول پس از گفتن یک سری از مقدمات واجب و توضیحاتی پیرامون شخصیت امام علی(ع) که نحوه ی شکل گیری مکتب امام را می رساند، به نقش امام در سیاست های زمان پیامبر و نقش اساسی وی در آن زمان نیز اشاره ای کردیم که تا اوایل فصل دوم نیز این بحث طول کشید. در فصل دوم و سوم نیز سعی شد که متناسب با شعار وحدت و عدالت که بزرگترین ارزش های سیاسی امام در دوره قبل از خلافت خود و در هنگام حکومت خود بودند، ارز ش های سیاسی را تا جائیکه در توان داشتیم بسط دهیم. ما از آوردن بخش اول این مقاله که به ظاهر ربطی به موضوع ما و ارزش های سیاسی ندارد، چند دفاع داریم. اول اینکه در کنار بحث های پیرامون امام علی(ع) و شخصیت وی و اثبات امامت و ... ما کاملا به رفتار امام علی(ع) در زمان پیامبر و سیاست‌های وی و نقش علی(ع) در آن اشاره داشته ایم. و دوم اینکه آیا خواننده‌ای که امام علی(ع) را نشناسد از خود نمی پرسد که علی(ع) که این همه شگفتی در عرصه ی حیات خویش نثار جهانیان کرد، چگونه و توسط چه کسی شخصیتش شکل گرفته است ؟ این همه ارزش از کجا در وجود این چنین انسانی نمودار شده است؟ از پاسخ به این سئوالات هم که بگذریم به عنوان مقدمه و رابطه منطقی بین مطالب و حسن نوشته و زیبایی آن هم که شده باشد، می بایستی شخصیت علی(ع) را کاملا بررسی نماییم. وقتی راجع موفقیت سیاستمداری در تاریخ بحث می کنیم، اول می رویم سراغ مکتب و تحصیلات وی، حال چگونه راجع به بزرگ ترین سیاستمدار تاریخ بدون توجه به مکتبش حرف بزنیم؟! در هر حال خواننده محترم می تواند در صورتی که می خواهد متن را کاملا مطابق با ارزش ها در سیاست ببیند، حواس خود را بیشتر بر روی فصل دوم به بعد متمرکز کرده و توضیحات پیرامون شخصیت علی(ع) و یک امام را مقدمه تلقی نماید. در آخرین فصل نیز هدف و انگیزه ی ما بررسی ارزش های سیاسی نه به طور پراکنده که در تحقیق موجود است، بلکه به صورت اختصاص در یک بخش، در جهان امروز است.

 

این تحقیق در 4 فصل تنظیم شده که مباحث زیر را در بردارد :

 

فصل اول: پیرامون علی(ع)

فصل دوم: گنج خفته

فصل سوم :حکومت خیر


فصل چھارم: دیروز ،امروز، فردا

 

 

 

این فایل با فرمت word و در253 ص تنظیم گشته است.


دانلود با لینک مستقیم


خرید و دانلود پایان نامه کارشناسی معارف موضوع:ارزشهای سیاسی در معنای زندگی و اندیشه امام علی ع

دانلودمقاله اندیشه سیاسی فارابی

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله اندیشه سیاسی فارابی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


ابواضرفارابی نخستین اندیشمند بزرگ دوره اسلامی است وهمواره می توان از دیدگاه تاریخ اندیشه سیاسی حکمت عملی واپسین چهره درخشانی دانست.
اقتدای: به فیلسوفان یونانی، به تأملی ژرف در سرشت مدینه و ارتباط انسان با آن پرداخت. اهمیت تامل فارابی دراین است ک او با گذر از راهی که بوسیله مترجمان نوشته های یوناین در سپیده دم دوره اسلامی هموار شده بود به سرزمینهای نامکشوف دست یافت بر آن طرحی از کاخی بلند پی افکند که می بایستی دنباله روان رو تالارهایی با شکوه بر آن می افزودند و نخستین سنگهای بنایی که بدست توانا و با اندیشه ژرف فارابی شالوده ای استوار یافته بود در گذر تاریخ به امان زمانه ماشه و از باد وباران گزند یافت تقدیر چنین بود که صدای پرتوان فارابی خود بازتابی از اندیشه های فیلسوفان یونانی در دوره اسلامی بود پژواکی در خورنداشته باشد همین تقدیر است که یونانی در دوره اسلامی بود. پژواکی در خور نداشته باشد همین تقدیر است ک امروز پس از هزارسال بر وجدان ایرانی سایه ای بلند و سنگین افکند وهمچون شبحی نه تنها عرصه را بروی تنگ کرده بلکه سدی در برابر آینده اوفرا نهاده است فارابی، در تاریخ اندیشه فلسفی ایران به دنبال سکوت دویست سال ای بود آمد که وجدان ایرانی از آبشخورهای اندیشه ومعنویت ایرانشهر خود به دور افتاده و در نهان درجستجوی راههایی به سرچشمه های زلال دیگر بود اگر چه فارابی در دوران فرهنگ جدید دوره اسلامی و خلافت پرورش یافت اما با توجه به آبشخورهای فکری و تبار وی سیر با نظری به تحول آتی اندیشه فلسفی در ایران بدرستی می توان او را نخستین اندیشمند دوره اسلامی ایران نامید همچنانکه در سنت نیز چنین فهمیده شده است فارابی فیلسوف عرب تاریخ فلسفه عربی یا اسلامی نبود که شمع آن در تند باد حوادث با رشد در قرطبه فرمرده بلکه از دیدگاه صرف اندیشه فلسفی او پیشگام و دین راه شناس بوعلی سینا فیلسوفان ایرانی و پیشرو سهروردی وملاصدرا بود و از دیدگاه اندیشه اخلاقی و سیاسی راه رابردهما نویسنده اخلاقی وسیاسی هموارکرد که با کمال تاسف جز به تکرار سخنان او نتوانستند پرداخت.
اندیشه اخلاقی وسیاسی در دوره اسلامی ایران اگر چه از آغاز فرش درخشید اما دولت مستعجل بود به دنبال فارابی در دوره فرمانروایی شکوهمند بوییان در اندک زمانی، عظمت دیرین تعدید شد وعقلانیت بر دیگر عناصر فرهنگ ایرانی چربید.
در قلمرو ادب ابوالقاسم فردوسی با باز پرداختن به حماسیه ملی خرد وفرزانگی ایرانیان باستان را زندگی دوباره بخشید در اندیشه فلسفی اخلاقی حتی تاریخی دو نمناینده بزرگ اندیشه ایرانی بوعلی سینا و مسکوئیه رازی که نامشان همجون در ستاره بر کلامی تاریخی تدوین کردند که فراتر رفتن از آن به آسانی ممکن نبود.
فارابی نخستین اندیشمند دوره اسلامی است که در اغاز بحران خلافت و در زمان اوج‌گیری بحث درباره جانشینی پیامبر اسلام با تکیه بر دستاوردهای اندیشه فلسفی یونانی بویژه به نوشتن ارجمندترین کتاب خود آراء اهل مدینه فاضله در بحث عقلی درباره نظام حکومتی دوره اسلامی وارد شد. بحران جانشینی پیامبر اسلام چنانکه ابن خلدون به چهارصدسال پس از آن گفت از خلافت ظاهری اهل سنت در بغداد به تدریج به سلطنت مطلقه گرایی پیدا کرد استقرار خلافت باطنی فاطمینان در مصر که از مخالفت عباسیان ادعای مشروعیتی فراگیر می کرد. به اوج خود رسید. بدین سال بحث درباره شیوه حکومتی اسلام، افزون مجادلات کلامی که از نوشته های مربوط به ملل و نحل آمده است ناگزیر باید توجهی نیز به واقعیت سیاسی دوگانه خلافت داشته باشد ودرچشم انداز چنین آرایش نیروهای سیاسی وکلامی بود که فارابی آراء اهل مدینه فاضله ودیگر نوشته های خود را برای شرکت در این بحث به رشته تحریر در آورد.
چنین به نظر می آید که ابونصر فارابی به عنوان فیلسوفی شیعی مشرب نه میتوانست خلافت ظاهری اهل سنت را بپذیرد با تکیه بر اندیشه فلسفی یونانی می توانست اندیشه خود را با حکومت شیعیان اسماعیلی که با دستگاه خلافت باطنی خود نظام تغلب ویژه ای را ایجاد کرده بودند هماهنگ زده فارابی نه با دریافت خلافت از ظاهر شریعت موافقت داشت نه با باطن عصیانگر وخشونت امیز اسماعیلیان این هر دو را به یکسان از حکومت راستینی که فارابی بدان سخت پایبند بود نه با بسته شدن دایره نبوت به گونه ای که توسط اهل سنت درک شده بود،موافقتی داشت ونه با امامتی از نوع ریاست خلفای فاطمی سنخیتی مشکل بسته شدن دایره نبوت چنانکه در اندیشه سیاسی شریعتنامه نویسان درک شده توجیه اندیشه تغلب وامامت تغلبیه اهل سنت بود اما این دریافت از بسته شدن دایره نبوت، از دو سر مورد اعتراض قرار گرفت: از سویی شهاب الدین سهروردی در منظومه فلسفی خود،منافات بسته شدن دایره نبوت را با تداوم فیض الهی مورد تاکید قرار داده و ولایت را همچون ادامه وباطن نبوت را با تداوم فیض الهی مورد تاکید قرار داده و ولایت را همچون ادامه و باطن نبوت طرح کرد و در راه دفاع از این نظریه جان بافت.
نظریه شیعی امامت نیز بویژه در سوایت عرفانی وفلسفی آن با دریافت فیلسوفانی همچنن سهروردی هماهنگی داشت و درواقع ، چنانکه سید حیدر آملی دیده است، از این دیدگاه «حقیقت تصوف با حقیقت تشیع یکی است».
بدین سان، دریافت فلسفی نظریه شیعی امامت و حکومت اشراق سهروردی، بویژه از دیدگاه نتایج سیاسی، همسویی خاصی دارند زیرا هر دو جریان فلسفی، در نهایت طرح تداوم ظاهر نبوت در باطن امامت وولایت بر این نکته اساسی واقف شده اند که بسته شدن دایره نبوت با طرح سیاست مبتنی بر تغلب ملازمه دارد.
این دو جریان بی آنکه از بنیاد جریانی سیاسی بوده باشند اندیشه های غیرسیاسی اند اما نقادی آن دو از سیاست مبتنی بر تغلب جالب توجه است. بسته شدن دایره نبوت، چنانکه در اندیشه سیاسی اهل سنت درک شر،فقط می توانست به نظریه خلافت منجر شود. اماجریان فلسفی اشراقی و نظریه شیعی امامت اگر درست دریافت می شد با اندشه این آرمانی از سیاست که درعمل آن را غیر قابل تحقق می کرد در نریه نقادی خلافت پرداخت.
از تفسیری که فارابی از دیدگاه فلسفی از مسئله پر اهمیت وحی بدست می دهد می‌توان چنین استباط کرد که او با توجه به امکان اتصال به عقل فعال و استعداد عقول انسانی برای کسب فیض از آن به نوعی به ادامه نبوت فلسفی اعتقاد داشته است یعنی همچنان اتحاد با عقل فعال از طریق قوه متخلیه مختص مقام نبوت است بواسطه فاضله عقل فعال به عقل منفعل نیز انسان حکیم و فیلسوف می گردد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اندیشه سیاسی فارابی

دانلود مقاله سیره سیاسی امام علی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله سیره سیاسی امام علی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

سیره سیاسی امام علی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اشاره:
در مورد سیره امامان (ع) باب سخن را گشودیم و فصولی از کلیات این بحث را تقدیم کردیم، هرچند مناسب بود مباحثی دیگر نیز در مدخل این بحث دراز دامن مطرح شود، لیکن مقتضای مجله بیش از این نبود و اینک به یاری خداوند اولین فصل بحث پیرامون سیره امامان (ع) را با بحث از سیره سیاسی مولی علی (ع) می‏گشاییم . بدان امید که خوانندگان محترم مجله پاسدار اسلام با دقتی فزون‏تر به این سلسله مقالات عنایت کنند و نظریات خویش را ارسال دارند . ان شاءالله .
ابعاد گسترده شخصیت امام علی (ع)
از امام علی (ع) گفتن کار آسانی نیست! آن چنان که از قرآن گفتن! و عجیب این دو همراهند! پیامبر بزرگ (ص) فرمود: «علی مع القرآن و القرآن مع علی لن یفترقا حتی یردا علی الحوض; (1) علی با قرآن است و قرآن با علی (ع) و این دو تا قیامت از هم جدا نخواهند شد» .
این همراهی ابعاد گوناگونی دارد . قرآن عمیق است; بطون دارد و هر کسی را یارای رسیدن به عمق آن نیست . (2)
علی (ع) هم چنین است! علی شناسی کار آسانی نیست . برای شناخت علی (ع) باید از خدا شروع کرد; به پیامبر (ص) رسید و از او به علی (ع) ! (3)
قرآن کتاب همیشه قرون و اعصار است . کوثر همه نسل‏هاست . همه تشنه کامان معارف را در هر دوره سیراب می‏سازد . (4) غور در دریای معارف امام علی (ع) این قرآن ناطق همین ویژگی را دارد . او امام همه عصرهاست و الهام از او و سیره‏اش تنها راه نجات است .
قرآن اندکی بعد از پیامبر (ص) و بگذار بهتر بگویم در زمان حضرتش! مهجور و مظلوم (5) شد و همین سرنوشت را قرآن ناطق علی (ع) یافت (6) و (7) . . . .
بر این اساس ما تشنه‏کامان سفره معارف امام علی (ع)، لب تشنه‏ای هستیم که در کنار دریای ناپیدا کرانه‏ای نشسته‏ایم و می‏خواهیم به اندازه ظرفیت اندکمان از این دریا بهره گیریم . امید که مولا مدد کند تا همین اندک را برگیریم و بهره فراوان در زندگی بیابیم .
در این سلسله مقالات، تنها به بررسی یک بعد از ابعاد گسترده سیره مولا; یعنی بعد سیاسی آن می‏پردازیم و اگر مجالی بود به یاری خداوند در آینده ابعاد دیگر را مورد بحث قرار می‏دهیم .
در بررسی سیره سیاسی مولا باید به عنوان مبادی بحث‏سه موضوع را پی گیریم:
1- مقصود از سیره سیاسی;
2- سیاسی بودن مولا;
3- سیاست از دیدگاه امام علی (ع)
مقصود از سیره سیاسی
در مقاله «سیری در سیره سیاسی امامان‏» معنای لغوی و اصطلاحی سیاست را آوردیم . در این جا به اجمال می‏گوییم که مقصود ما از سیره سیاسی، روش سیاسی آن حضرت است . ما در این بحث در پی پاسخ به این سؤالات هستیم:
1- موضع امام علی (ع) در دوره بعثت و هجرت چگونه بود؟ سیره سیاسی حضرت در این دوره (که مولا در مسند رهروی نشسته و بهترین رهرو راه پیامبر (ص) است و به معنای دقیق کلمه یک سرباز فداکار است) چه بوده است؟
2- موضع امام در دوره 25 ساله سکوت چه بود؟ اولا، سکوت حضرت به چه معنی است؟ آیا به معنای انزوای کامل از جامعه ست‏یا به معنای کنار کشیدن از مبارزه مسلحانه و غیر آن با دستگاه خلافت؟
ثانیا، فلسفه سکوت حضرت چه بود؟ گاه در سخنان حضرت سخن از «نداشتن یاور است‏» و گاه سخن از «وحدت مسلمین‏» جمع بین این دو چگونه است؟ بی‏تردید همان‏گونه که در قرآن نمی‏توان تناقض یافت (8) در گفتار قرآن ناطق هم نمی‏توان تناقضی دید . و اگر ظاهری چنین یافت‏شد باید خود را و درک خود را تخطئه کنیم نه قرآن و علی (ع) را . به هر حال این بحث‏باید در سیره سیاسی مطرح شود .
ثالثا، همکاری‏های مقطعی که مولا در برخی از بحران‏ها با دستگاه خلافت داشت چه در ناحیه مشاوره، و چه در بعد عملی (حل مشکلات فرهنگی و سیاسی) چه توجیهی دارد و چه الهامی از این سیره می‏توان گرفت؟
3- سیره حکومتی حضرت چگونه بود؟ برنامه‏هایش در ابعاد مختلف چه بود؟ نحوه رفتار حضرت با مخالفان فکری حکومتش چگونه بود؟ با مخالفان توطئه‏گر چگونه برخورد کرد؟ در مورد بیت‏المال چه رفتاری داشت؟ قاطعیت‏ها و نرمش‏های مولا کجا و چگونه بود؟ معیارهای مولا در نصب و عزل‏ها چه بود؟ راز به کار گماردن برخی از افراد ناصالح یا ابقای آنها در مسؤولیت چه بود؟ آیا اینان از آغاز ناصالح بودند؟ یا بعدا به انحراف کشیده شدند؟
چه شیوه‏هایی امام در عزل کارگزاران داشت؟ با کارگزاران صالح ناتوان چگونه رفتار می‏کرد؟ با کارگزاران متخلف به اصطلاح اداری! چه رفتاری داشت؟ با کارگزاران خائن و چپاولگر بیت‏المال چگونه برخوردی داشت و . . . ؟
ما بررسی این مجموعه مباحث را «سیره سیاسی‏» می‏نامیم . روشن است در این بررسی تمام سر و کارمان با روش هست، روشی که الهام گرفته از مجموع زندگی مولاست; به دیگر عبارت، ما در این بحث در پی زندگی‏نامه سیاسی مولا نیستیم که حضرت در چه زمانی حکومت را به دست گرفت؟ در چه تاریخی نبرد جمل (ناکثین) اتفاق افتاد و . . . اینها سیر سیاسی زندگی مولاست . ما در پی سیره و روشی هستیم هرچند در این راستا «سیر زندگی حضرت‏» متن است و حتما باید مورد استفاده قرار گیرد، ولی در سیره سخن از استنباط، نتیجه‏گیری و دریافت روش از «سیره‏» است!
سیاسی بودن مولا علی (ع)
گفتیم که از سیاست دو برداشت‏شده است: یکی برداشت‏سیاست‏بازان حرفه‏ای همیشه ادوار تاریخ که سیاست را به معنای شیطنت، تفسیر می‏کنند و آن را مسلخ ارزش‏های الهی و انسانی قرار می‏دهند . این یک برداشت است که ساحت مردان خدا از آن دور است و حاشا که اولیای الهی در این وادی قرار گیرند!
برداشت دوم، برداشت مردان خداست که سیاست را به معنای تدبیر و تمشیت امور بندگان خدا و موضع‏گیری درست و صحیح در بحران‏ها می‏دانند این در متن زندگی مردان خداست .
امام علی (ع) سیاسی است‏با این برداشت! گو این که برخی در دوره خود حضرت، او را «غیر سیاسی‏» می‏دانستند و دلیلش آن بود که روش مولا و برداشت او از سیاست، برداشت اول نبود، او با مکر، حقه بازی، فریب‏کاری مخالف بود . و دشمنانش اینها را سیاست می‏دانستند . مولا خود تصویر عموم مردم را از سیاست در دوره خود چنین بیان می‏فرماید:
«. . . و لقد اصبحنا فی زمان قد اتخذ اکثر اهله الغدر کیسا و نسبهم اهل الجهل فیه الی حسن الحیلة مالهم قاتلهم الله; همانا ما در روزگاری به سر می‏بریم که بیشتر مردم، بی‏وفایی (خیانت، حیله‏گری) را زیرکی می‏دانند و نادانان آنها را اهل تدبیر می‏خوانند خداشان کیفر دهد، چرا چنین می‏پندارند؟»
در این سخن مولا تصویر عمومی مردم را از سیاست «حقه بازی و فریب می‏داند» در قسمت دیگری از همین خطبه، می‏فرماید: مردان خدا نیز راه مکر را می‏دانند، لیکن دین خود را زیر پا نمی‏گذارند و همین اساسی‏ترین مانعشان برای پوییدن یاست‏شیطانی است:
«. . . قد یری الحول القلب وجه الحیلة و دونه مانع من امر الله و نهیه فیدعها رای عین بعد القدرة علیها و ینتهز فرصتها من لاجریحة له فی الدین; (9) . . . گاه بود که مرد آزموده و دانا از چاره کار آگاه است، اما فرمان خدا وی را مانع راه است و با این که قدرت بر انجام آن دارد آن را به روشنی رها می‏سازد ولی آن کس که از گناه و مخالفت فرمان خداوند پروا ندارد از همین فرصت استفاده می‏کند . . .» .
مولا در این قسمت از سخن در حقیقت «سیاست الهی‏» را تفسیر کرده است . سیاستمداران خدایی، «خدا محورند» و از او پروا دارند و موضع‏گیری‏های خویش را در این محدوده تنظیم می‏کنند هرچند به ضررشان باشد .
مولا در سخنی دیگر «مصداق مجسم‏» سیاست‏شیطانی; یعنی معاویه را ترسیم می‏کند و می‏فرماید:
«والله ما معاویة بادهی منی ولکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس; به خدا سوگند معاویه زیرک‏تر از من نیست، لیکن شیوه او پیمان شکنی و گنهکاری است و اگر نیرنگ و پیمان شکنی ناپسند و ناشایسته نبود من زیرک‏ترین بودم!»
«ولکن کل غدرة فجرة و کل فجرة کفرة و لکل غادر لواء یعرف به یوم القیامة; لیکن هر پیمان شکنی گناهکار است و هر گناهی نوعی کفر است، در قیامت هر غدار و مکاری را پرچمی است که به آن شناخته می‏شود» .
در ذیل این سخن مولا «سیاست الهی‏» خود را تبیین می‏فرماید که:
«والله ما استغفل بالمکیدة ولا استغمز بالشدید; (10) به خدا مرا با فریب غافلگیر نتوانند کرد و با سخت‏گیری ناتوانم نتوانند شمرد» . مفهوم این سخن آن است که سیاستمدار الهی فریب‏کار نیست، ولی فریب هم نمی‏خورد! سیاستمدار الهی اهل مکر نیست، ولی مکر ناپذیر است و این همان است که در روایات ما از آن به «کیاست‏» و «فراست‏» و «فطنه‏» تعبیر شده است .
سیاست علی (ع) سیاست پای‏بندی به قرآن و موازین انسانی بود .
و سیاست معاویه پشت پا زدن به تمام ارزش‏ها و همین مرز بین سیاست الهی و سیاست‏شیطانی است .
سیاست علی (ع) در جنگ‏ها، سیاست پیامبر بود; هدایت، نصیحت، ارشاد و آن گاه برخورد . او آغازگر جنگ نبود و پیش از آغاز جنگ سربازانش را سفارش به رعایت ارزش‏های الهی می‏کرد: شما آغاز کننده نباشید . فراریان را تعقیب نکنید، مجروحان را به قتل نرسانید (این سفارش عمومی مولا بود به استثنای برخی از جنگ‏ها که فلسفه آن را در مقالات آینده بیان خواهیم کرد .» (11)
ولی روش معاویه روش همه ستمگران تاریخ بود . برای او تنها پیروزی مطرح بود، هرچند به قیمت زیر پا گذاردن تمامی ارزش‏های الهی و انسانی باشد .
جورج جرداق گوید:
«ان الذین قالوا علی لایعرف السیاسة یریدون من علی ان یکون معاویة بن ابی سفیان و یابی علی الا ان یکون ابن ابی‏الطاب; (12) آنها که می‏گویند علی سیاست را نمی‏شناسد می‏خواهند علی (ع) العیاذ بالله، همانند معاویه باشد! و مثل او عمل کند در حالی که علی (ع) علی است او به شیوه الهی خود عمل می‏کند و بس!» .
بر این اساس علی سیاستمدار است و به یاری خداوند طی این سلسله مقالات به اثبات خواهیم رساند که تنها مواضع حق و صائب در دوره‏هایی که مولا زیست، مواضع او بود . او آن جا که جای فداکاری و ایثار بود، سمبل ایثارگران بود . و آن جا که جای نرمش و سکوت قهرمانانه بر اساس تکلیف بود، سکوت کرد . و به هنگامی که به عنوان تکلیف شرعی قدرت به دست گرفت آن را در مسیر احیای ارزش‏های الهی به کار برد و الگویی ارزشمند برای حکومت الهی در طول تاریخ شد، اما افسوس که تشنگان قدرت نگذاشتند که حکومت الهی این ولی بزرگ خداوند شیفته خدمت‏به بندگان خدا، ادامه پیدا کند، افسوس!
سیاست از دیدگاه مولی علی (ع)
سیاست‏به معنای صحیح آن در متن دیانت قرار دارد و اصولا دینی که عهده‏دار سعادت دنیا و آخرت انسان است نمی‏تواند چنین نباشد; به دیگر عبارت، نمی‏توان هیچ دین از ادیان الهی را از سیاست جدا دانست .
این منطق که «کار قیصر را به قیصر واگذارید و کار پاپ را به پاپ!» (13)
و یا «دو شمشیر وجود دارد که در دست‏یک نفر قرار نمی‏گیرد یک شمشیر، قدرت سیاسی است و باید در دست قیصر قرار گیرد و یک شمشیر، قدرت مذهبی است و باید در دست پاپ قرار گیرد» . (14) نمی‏تواند منطق یک پیامبر بزرگ خداوند باشد، و این مظلومیت مسیح (ع) است که مکتبش این چنین دچار تحریف شده است و به تعبیر امام (ره) :
«مذهب مسیح را هم مسخ کردند، مذهب مسیح مسخ شد . هرگز نمی‏شود که دعوتش این باشد که فقط عبادت کنید» . (15)
جالب این جاست که برخی از روحانیان متفکر مسیحی نیز این نظریه را در مورد مسیحیت رد کرده‏اند «توماس اکونیاس‏» (1274 - 1225م) متفکری که در دوره قرون وسطای اروپا می‏زیسته گوید:
(جدایی حوزه مادی و معنوی) در آیین مسیح امکان پذیر نیست، زیرا طبق احکام و شعائر مسیحیت نیل به رحمت ابدی با رشته‏های گسست ناپذیری به تحصیل فضایل اخلاقی پیوند خورده است . . . به عبارت دیگر دولت و مذهب هر دو در کسب فضایل اخلاقی برای اعضای خود علاقه‏ای مشترک دارند . (16)
مکتب اسلام که خاتم ادیان است، مدعی است و به حق این ادعا را دارد که تمامی نیازهای مادی و معنوی بشر را در بستر اداره جامعه تامین می‏کند . این مکتب در این زمینه هیچ چیزی را فروگذار نکرده است . در روایت صحیحه حماد از امام صادق (ع) نقل شده است: «ما من شی‏ء الا و فیه کتاب او سنة‏» (17) ; هیچ چیزی (مورد نیاز) نیست مگر آن که کتاب و سنت در آن زمینه سخن دارند .» در روایت دیگر حضرت فرمود: «ان الله تبارک و تعالی انزل فی القرآن تبیان کل شی‏ء حتی والله ما ترک الله شیئا یحتاج الیه العباد حتی لایستطیع عبد یقول لو کان هذا انزل فی القرآن الا و قد انزله الله فیه; (18) خداوند در قرآن «بیان‏» هر چیز را فرو فرستاده تا آن جا که به خدا سوگند چیزی را از احتیاجات بندگان فروگذار نفرموده و تا آن جا که هیچ بنده‏ای نتواند بگوید ای کاش در قرآن آمده بود جز آن که خدا آن را در قرآن فرو فرستاده است‏» .
آری ممکن است ما را توان استنباط از کتاب و سنت نباشد و نتوانیم اسلام عزیز را آن چنان که هست عرضه کنیم این ضعف ماست نه ضعف اسلام! امام صادق (ع) فرمود: «ما من امر یختلف فیه اثنان الا و له اصل فی کتاب الله عزوجل ولکن لاتبلغه عقول الرجال; (19) هیچ امری نیست که دو نفر در آن اختلاف نظر داشته باشند، جز آن که برای آن در کتاب خدا ریشه و بنیادی است، ولی عقل‏های مردم به آن نمی‏رسد» .
یک نگاه سریع و گذرا به مجموعه قوانین اسلام زنده‏ترین شاهد مدعای فوق است، و عجیب است که کسانی مدعی تبیین دین باشند و این معارف را جدا از آن پندارند: و بگویند:
«گرچه در احادیث و کلمات پیامبران توصیه‏هایی در زمینه‏های مختلف زندگی وجود دارد خطبه‏های نهج‏البلاغه و نامه‏های حضرت امیر (ع) ضمن آن که شامل خداشناسی، دین‏شناسی و تعلیم و تربیت است . نسبت‏به اخلاق و روابط اجتماعی و مسائل حکومتی و اداره حکومت عنایت وافر دارد، اما آنان علاوه بر وظایف رسالت و امامت، معلم و مصلح و موظف به خدمت و اعمال صالح بودند . . . تعلیماتی که از این نظرها داده‏اند در عین ارزنده و ممتاز بودن جزء دین و شریعت محسوب نمی‏شود و مشمول «ان هو الا وحی یوحی‏» نمی‏گردد» . (20)
این سخن بی‏تردید ناشی از عدم نگرش عمیق به دین، و درک نادرست از آن است‏سیره پیامبر (ص) و امام علی (ع) زنده‏ترین شاهد نظریه همراهی دین و سیاست روش این دو بزرگوار هم در دوره بعثت هم در دوره هجرت و روش مولا علی (ع) در دوره 25 ساله سکوت و دوره حدود چهار سال و اندی حکومت، از ادله برجسته مدعای فوق است و به تعبیر زیبای امام راحل (ره) : «شعار سیاست از دین جداست، از تبلیغات استعماری است که می‏خواهند ملت‏های مسلمان را از دخالت در سرنوشت‏خویش باز دارند در احکام مقدس اسلام بیش از امور عبادی در امور سیاسی و اجتماعی بحث‏شده است روش پیامبر اسلام نسبت‏به امور داخلی مسلمین و امور خارجی آنها نشان می‏دهد که یکی از مسؤولیت‏های بزرگ شخص رسول اکرم (ص) مبارزات سیاسی آن حضرت است . شهادت امیرالمؤمنین (ع) و نیز حسین - علیه السلام - و حبس و شکنجه و تبعید و مسمومیت‏های ائمه (ع) همه در جهت مبارزات سیاسی شیعیان علیه ستمگری‏ها بوده است و در یک کلمه مبارزه و فعالیت‏های سیاسی بخش مهمی از مسؤولیت‏های مذهبی است‏» . (21)
اگر تشکیل حکومت و اداره این حکومت گسترده سیاست نباشد، پس سیاست چیست؟ اگر برخورد قاطع و انقلابی با مخالفان توطئه‏گر سیاست نباشد، پس سیاست چیست؟ اگر ارائه بهترین برنامه برای اداره حکومت عدالت‏گستر اسلامی سیاست نباشد، پس سیاست چیست؟ سیره مولا خود شاهد بینش الهی اوست که حضرت سیاست را از دیانت جدا نمی‏دانست .
از دیدگاه مولی کسی شایستگی ریاست را دارد که «حسن سیاست‏» داشته باشد، روش خوب سیاسی زمینه‏ساز ریاست است، ریاستی که در سایه آن حق احیا، و باطل از بین برود . مولا فرمود:
«من حسنت‏سیاسته وجبت طاعته; (22) آن کس که سیاست نیکو داشت اطاعتش واجب است‏».
«من حسنت‏سیاسته دامت ریاسته; (23) آن کس که سیاست نیکو داشته باشد ریاستش دوام خواهد یافت‏» .
در سخن دیگر مولا اولین گام ورود در سیاست الهی را «سیاست و تربیت‏خویش‏» می‏داند فرمود: «من ساس نفسه ادرک السیاسة; (24) آن کس که خویش را سیاست و مدیریت کند، سیاست را درک کرده است‏» .
مرحوم محقق خوانساری، در توضیح این جمله می‏گوید: «سیاست رعیت‏» به معنای امر و نهی کردن ایشان است و واداشتن ایشان در آن چه صلاح ایشان در آن باشد و مراد این است که کسی که سیاست نفس خود کند برسد به مرتبه‏ای که سیاست قوم خود کند و در فرمان او باشند» . (25) سیاستی که در کلام مولا معمولا به کار رفته مرادف با حکومت و مردم‏داری است; به عنوان نمونه مولا فرمود: «جمال السیاسة العدل فی الامرة و العفو مع القدرة; (26) زیبایی سیاست عدالت در حکمرانی و گذشت از موضع قدرت است‏» .
سیاست مطلوب مولا را همین دو اصل تشکیل می‏دهد «عدل، عفو» و خود این چنین عمل کرد .
از دیدگاه مولی سیاست صحیح و درست مایه ثبات جامعه است: «حسن السیاسة قوام الرعیة; (27) سیاست نیکو برپا دارنده رعیت است‏» .
از مصادیق «حسن سیاست‏» تدبیر درست جامعه و کناره گزیدن از ریخت و پاش و اسراف است: «حسن التدبیر و تجنب التبذیر من حسن السیاسة; (28) نیکویی تدبیر و دوری گزیدن از اسراف از نیکوئی سیاست است‏» . اینها برخی از کلمات مولی در زمینه سیاست است . نمی‏توان توجیهی برای این واژه جز اداره درست جامعه داشت و همه جا مولا سخن از «حسن سیاست‏» دارد که همان سیاست الهی است و رهنمودهای حضرت برای هدایت جامعه به این نوع سیاست است . در مقابل آن «سوء سیاست‏» است که همان سیاست‏شیطانی است که معاویه و دار دسته‏اش همین سیاست را معتقد بوده و به همین عمل می‏کردند .
بدین ترتیب هم گفتار و هم رفتار رسول گواه زنده عینیت‏سیاست‏با دیانت است . به یاری خداوند در مقاله آینده به بحث پیرامون اولین بخش سیره سیاسی مولا می‏پردازیم . ان شاء الله .

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیره سیاسی امام علی