اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد امام جواد(ع)

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد امام جواد(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امام جواد(ع)


تحقیق در مورد امام جواد(ع)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:61

 

 

 

 

 

نام: محمد.
کنیه: ابو جعفر ثانى.
القاب: تقى، جواد، مرتضى منتجب، مختار، قانع و عالِم.
منصب: معصوم یازدهم و امام نهم شیعیان.
تاریخ ولادت: نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 195 هجرى.
همچنین هفدهم و پانزدهم ماه رمضان نیز نقل شده است؛ اما مشهور بین شیعیان، دهم رجب سال 195 هجرى مى‏باشد. در دعاى ناحیه مقدسه نیز آمده است: «اللَّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُکَ بِالْمَوْلُودَیْنِ فى‏ رَجَبٍ، مُحَمَّدِ بْنِ عَلىٍّ الثَّانى وَابْنِهِ عَلىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ المُنْتَجَبِ»
(1).
محل تولد: مدینه مشرفه، در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: امام رضا، على بن موسى بن جعفر بن محمدبن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: سبیکه، یا سکینه مرسیه و یا درّه که حضرت رضا(ع) او را خیزران نامید.
وى از اهالى «نوبه» و از خاندان ماریه قبطیه، مادر ابراهیم، پسر پیامبر اکرم (ص) و از زنان بزرگوار زمان خویش بود.
مدت امامت: از زمان شهادت امام رضا (ع)، در آخر ماه صفر سال 203 هجرى تا ذى قعده سال 220 هجرى، به مدت شانزده سال و نه ماه.
تاریخ و سبب شهادت: آخر ذى قعده سال 220 هجرى، در سن 25 سالگى، به وسیله زهرى که همسرش، ام الفضل، دختر مأمون به تحریک برادرش، جعفر بن مأمون و عمویش، معتصم عباسى، به آن حضرت خورانید.
محل دفن: مقابر قریش بغداد، در جوار قبر شریف جدش، امام موسى کاظم(ع) که هم اکنون به کاظمین معروف است.
همسران: 1. سمانه مغربیه. 2. ام الفضل، دختر مأمون. 3. زنى از خاندان عمّار یاسر.
فرزندان: 1. ابوالحسن امام على النّقى (ع). 2. ابو احمد موسى مبرقع. 3. ابو احمد حسین. 4. ابو موسى عمران. 5. فاطمه. 6. خدیجه. 7. ام کلثوم. 8. حکیمه.
همچنین گفته شده که زینب، ام محمد، میمونه و امامه نیز از فرزندان آن حضرت بوده‏اند.

قال امام محمد تقى علیه السلام
?
تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ أَعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ وَ خالِفِ الْهَوى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ.?
صبر را بالش کن، و فقر را در آغوش گیر، و شهوات را ترک کن، و با هواى نفس مخالفت کن و بدان که از دیده خدا پنهان نیستى، پس بنگر که چگونه اى

ابوجعفر محمد بن علی نهمین امام از امامان دوازده گانه شیعیان و یازدهمین معصوم از چهارده معصوم است. مشهورترین لقبهای آن حضرت جواد (بخشنده) و تقی (پرهیزگار) است. پدرش امام رضا (ع) و مادرش سبیکه یا  ریحانه یا دره از مردم نوبی (شمال سودان) است. در سال 195 هـ.ق در مدینه به دنیا آمد و در سال 220 هـ.ق در بغداد وفات یافت. مرقد آن حضرت در کاظمین کنار مرقد امام موسی کاظم (ع) قرار دارد.

دوران امامت

امام جواد (ع) در سال 203 هـ.ق پس از شهادت پدرش امام رضا (ع)، در سن هشت سالگی، به امامت رسید دوران هفده ساله امامت او با حکومت مامون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. هنگامی که امام رضا (ع) به دعوت مامون از مدینه به توس رفت. اما جواد (ع) که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا (ع) در مدینه ماند و در سال 202 هـ.ق برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امام جواد(ع)

دانلود مقاله فرزند سالاری

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله فرزند سالاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد.

بدون تردید خانواده و چگونگی روابط میان اعضای خانواده و کیفیت ارتباط والدین با فرزندان، در شکل گیری شخصیت و رشد اجتماعی، عاطفی و عقلانی فرزندان نقش و اهمیت فراوانی دارد. روانشناسان معتقدند محیط خانه اولین و بادوام ترین عامل در رشد شخصیت افراد یک خانواده است.۱ خانواده و نفوذ والدین در فرزندان به جنبه های ارثی محدود نمی شود، بلکه در تمام ابعاد وجودی فرد نقش مؤثری ایفا می کند. کودکان از طریق خانواده و محیط کوچک خانه، با دنیای خارج آشنا می شوند، طرز معاشرت و روابط اجتماعی با دیگران را می آموزند و راه و رسم زندگی، اخلاق و فلسفه اجتماعی و آداب و رسوم آن را فرا می گیرند.
در سه دهه اول قرن میلادی حاضر، روشهای فرزند پروری، با الهام از مکتب رفتار گرایی، درصدد ایجاد عادات "خوب" و خاموش کردن عادات "بد" بود. این دیدگاه ، کنترل شده و غیر عاطفی در زمینه تربیت فرزند به شکل اغراق آمیزی در بیان "جان واتسون" بنیانگذار مکتب رفتار گرایی نمایان است. او می گوید: "برای تربیت کودک شیوه معقولی وجود دارد. با او به شیوه عینی و با استواری ملاطفت آمیزی رفتار کنید، هرگز او را در آغوش نگیرید و روی زانو خود ننشانید. اگر ناچار شوید فقط در موقع شب خوش گفتن، یک بار پیشانی او را ببوسید، صبح هنگام با او دست بدهید"۲.
اما بعد از ۱۹۴۰ شیوه های فرزند پروری در جهت سهل گیری و انعطاف پذیری بیشتر دگرگون شد و متأثر از مکتب روان تحلیل گری بر امنیت عاطفی کودک و پرهیز از زیانهای ناشی از کنترل شدید تأکید گردید. مطابق نظر دکتر "بنیامین اسپاک" به والدین توصیه شد که از حس طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری استفاده نمایند که هم با نیازهای خود آنان و هم با نیازهای کودک سازگاری دارد.
اما در حال حاضر والدین احساس می کنند که سهل گیری، روش مناسبی برای فرزند پروری و ارتباط صحیح والد - فرزندی نیست، لذا نیازمند شیوه جدیدی هستیم که حد فاصل دو روش فوق باشد، یعنی روش "کنترل در حد اعتدال" که هم از افراط گرایی روش اول به دور باشد و هم دچار تفریط روش دوم نشود.
انواع روابط والد - فرزند
رابطه اعضای یک خانواده ممکن است به سه صورت: محدودیت مطلق، آزادی مطلق و عدم دخالت افراد خانواده در کار یگدیگر و نهایتاً آزادی مشروط ظاهر شود.
الف- محدودیت مطلق
در چنین خانواده هایی، معمولاً یک نفر بر تمام اعمال و رفتار دیگران ناظر است. این فرد غالباً، پدر (پدر سالاری) و در بعضی موارد، مادر خانواده (مادر سالاری) است و گاهی نیز برادر یا خواهر بزرگتر نسبت به دیگر اعضای خانواده با چنین روشی رفتار می کند. در این خانواده فقط یک نفر تصمیم می گیرد و هدف را تعیین می کند. همه باید مطابق میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورش باید بدون چون و چرا از طرف دیگران اجرا گردد.
پیامدهای نامطلوب محدودیت مطلق
۱. ترس و وحشت بر اعضای خانواده مستولی است و آنان احساس می کنند هیچ شخصیتی ندارند. در نتیجه فرزندان احساس امنیت نمی کنند و وضع آنها همیشه متزلزل است۳.
۲. اعضای خانواده هدف انجام کارها را نمی دانند و جرأت نمی کنند دلیل آنها را بپرسند.
۳. فرزندان ظاهراً در حالت تسلیم و اطاعت از پدر و مادر خویش می باشند و به طور خودکار می آموزند که همین روش و حالت را در برابر دیگران داشته باشند، در نتیجه به بچه های هم سن یا کوچکتر از خود آزار می رسانند۴.
۴. فرزندان در این خانواده، افرادی متعصب خواهند بود که تحمل اندیشه های مخالف را نخواهند داشت.
۵. چنین افرادی قدرت ایجاد ارتباط مثبت با دیگران را ندارند و در زمینه عاطفی و اجتماعی به طور کافی رشد نکرده اند۵.
۶. اغلب این افراد ضعیف النفس بوده و از قبول مسئولیت خودداری می کنند.
۷. در این گونه خانواده، روحیه خلاقیت و امکان ظهور استعدادها از بین می رود۶.
۸. در بعضی موارد محدودیت مطلق سبب خود کم بینی افراد خانواده می شود.
۹. پدر سالاری یا مادر سالاری باعث سرکوب روحیه مشاوره و همکاری و تعاون با دیگران می شود.
ب- آزادی مطلق
در چنین خانواده هایی به فرزندان اجازه داده می شود که به خواسته های خود آنگونه که می خواهند دست یابند و آرزوهای خود را برآورده نمایند. در این خانواده افراد دارای آزادی مطلق اند و هر چه را که تمایل داشته باشند، می توانند انجام دهند. شعار طرفداران این دیدگاه این است که: "بگذار هر چه خواستند، انجام دهند."
بسیاری از تحلیل گران بر این باورند که سلب آزادی، موجب عقده روانی در فرد و اختلال در زندگی آینده او خواهد شد. زیرا هر خواسته، از نیازی در درون فرد حکایت می کند و ضروری است که در اسرع وقت آن نیاز تأمین و ارضاء شود، زیرا در صورت سرکوب و ایجاد محدودیت، فرد دچار افسردگی می شود.
در چنین خانواده هایی خواسته ها و تمایلات فرزندان محور اصلی و خط دهنده فعالیت اعضای خانواده، حتی والدین آنها می باشد.
فرزندان این خانواده ها خصوصیت مشترکی دارند، از جمله: لوس بودن، خودخواهی، نامحتاط بودن و خواسته های بی شمار که باید برآورده شود. آنها بسیار بی حوصله و ناشکیبا هستند و برای حل مشکل خود از راه خشونت وارد می شوند و ناکامی خود را درباره اهداف خود پذیرا نمی باشند۷.
عوارض نامطلوب آزادی مطلق
۱. فرزندان خانواده های فرزند سالار معمولاً سست عنصر و بی اراده یا حداقل کم اراده اند۸.
۲. آنها به دلیل عادت کردن به آزادی مطلق و بی بند و باری نمی توانند خود را کنترل کنند و در نتیجه به ورشکستگی تربیتی و اخلاقی دچار می شوند۹.
۳. آزادی مطلق و بی بند و باری حاکم در چنین خانواده ها، موجب فراهم شدن زمینه های بزهکاری در عرصه حیات اجتماعی کودکان می شود.
۴. در بیشتر موارد به علت تضاد بین خواسته های فرزند با سایر افراد خانواده، نزاع و درگیری رخ می دهد.
۵. در این خانواده ها روحیه اطاعت از قانون و احترام به مقررات اجتماعی و رعایت آداب اخلاقی به حداقل ممکن تنزل می کند۱۰.
۶. فرزندان تلاش و سختی کار را احساس نمی کنند و خود را در انجام کارهای شخصی ناتوان می دانند۱۱.
۷. نداشتن جرأت برای انجام کارهای مهم و اساسی، باعث سرکوب استعداد و توانایی های بالقوه و نهفته در درون فرزندان می شود.
۸. در نهایت این فرزندان دچار خود کم بینی می شوند.
ج- آزادی مشروط
در خانواده هایی که نه "محدودیت مطلق" سایه افکنده و نه دچار معضل "آزادی مطلق" هستند، "آزادی مشروط" معیار و ملاک رابطه والد - فرزند می باشد. همه افراد خانواده به تناسب موقعیت خویش، حق دخالت در اداره امور خانه و اظهار نظر درباره مسائل مختلف را دارند. این روابط عاقلانه ترین و انسانی ترین روش زندگی و فرزند پروری می باشد. فرزندان چنین خانواده هایی بدون سختگیری و کنترل بیش از حد و یا آزادی و رهایی در انجام کارها، از یک حد تعادل و آزادی نسبی و انضباط هدایت شده برخوردارند و از نظر عاطفی نیز در یک سطح متعادل و بدون افراط و تفریط قرار دارند و به موقع از محبت والدین بهره می جویند و شخصیت آنها در خانه مورد احترام قرار می گیرد. این افراد نظم گرا، منضبط و تسلیم نُرم های اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هستند. حق اظهار نظر دارند و مشکلات خود را با والدین در میان می گذارند.
این فرزندان در مکانهای آموزشی و غیر آموزشی ارتباط عاطفی و اجتماعی صحیحی برقرار می کنند و اختلاف عقاید دیگران را به راحتی پذیرا می شوند۱۲.
بر اساس بررسی های روانشناسان اجتماعی افرادی که در دوران کودکی، آزادی مشروط و متعادلی داشته اند، در بزرگسالی دشمن ظلمها و مخالف ناروایی ها بوده و به اصلاحات بزرگ اجتماعی توفیق یافته اند۱۳.
مفهوم فرزند سالاری
الف- از منظر روانشناسی
در شیوه فرزند سالاری ویژگیهای زیر مشاهده می شود:
۱. والدین سعی می کنند به تمام خواسته ها و اهداف فرزند خویش بدون چون و چرا جامه عمل بپوشانند.
۲. فرزند برای به اجرا درآوردن آرزوها از آزادی عمل کافی برخوردار است.
۳. والدین در امر تربیت فرزند یا دچار ضعف شناخت هستند و یا در به کارگیری راهکارهای عملی لازم در این زمینه از تدبیر و قدرت کافی برخوردار نیستند.
۴. فرزند با استفاده از اهرم های شناختی، عاطفی و رفتاری توانسته بر تسلط روانی خویش بر والدین بیافزاید و نقطه نظراتش را بر آنها تحمیل کند.
۵. در اداره منزل و تصمیم گیری ها، بیش از حدی که شایسته است به نظرات فرزند توجه می شود.
۶. هنگام تعارض بین نظرات افراد خانواده، نظرات فرزند چه حق و چه باطل، مقدم است و به اجرا گذاشته می شود.
ب- از منظر دین
آموزه های اسلامی و متون دینی، ما را به رعایت حد میانه و آزادی مشروط در روابط بین اعضای خانواده و از جمله رابطه والدین و فرزند توصیه می کند. چرا که در فرهنگ اسلام هر چه که در اختیار انسان می باشد، حتی فرزندان امانت الهی اند و خانواده مسئول حفظ سلامت، رشد و سعادت آنها است. امام سجاد علیه السلام در رساله حقوق خویش می فرماید: "فانک مسئول عما ولیته"۱۴ "تو مسئول آنچه که در اختیارت قرار داده اند، هستی".
بنابراین فرزندان در دست والدین امانت الهی هستند. پس پدران و مادران باید در حفظ و نگهداری آنها کمال دقت را داشته باشند و در مراقبت و نظارت بر اعمالشان از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نورزند و آنها را به نیکی دعوت کنند و مانع هر گونه لغزش و انحرافی از جانب آنها شوند و آنها را به حال خود رها نکنند.
از نظر دین دوران تربیت به سه دوره تقسیم شده است. امام در روایتی می فرماید: "الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین"۱۵.
دوران هفت سال اول کودک، دوران سیادت و آقایی اوست، دوران هفت سال دوم، دوران اطاعت و هفت سال سوم، دوران وزارت است.
"دوران سیادت" بدین معنا نیست که کودک باید به طور مطلق آزاد باشد و هر کاری که خواست انجام دهد و هیچ محدودیتی نداشته باشد. بلکه به این معنا می باشد که در این دوران، کودک تکلیف و مسئولیت ندارد و اگر از او درخواست کردید که کاری را انجام دهد، نباید مورد مؤاخذه و سؤال قرار گیرد. به همین دلیل اسلام آموزشهای رسمی را در هفت سال دوم طرح کرده است.
و اگر دوران هفت سال دوم را "دوران اطاعت" نامیده است، بدین معنا نیست که والدین می توانند با دیکتاتوری مطلق همه چیز را بر او تحمیل کنند. بلکه باید با برهان با او سخن گفت. چرا که کودک در این دوران وارد مرحله برهان پذیری می شود و استدلال های منطقی والدین و مربیان خود را درک نموده و آزادی اعمال و رفتارش حد و مرز پیدا می کند.۱۶
بررسی ها نشان می دهد کودکانی که در هفت سال دوم عمر خود، از آزادی های زیاد و بی حساب برخوردار بوده اند، در آینده دچار تندروی و افراط کاری های زیاد شده اند و در دریای مفاسد و انحطاط اخلاقی سقوط کرده اند.۱۷ به همین جهت است که اسلام این مرحله را، دوران اطاعت فرزند نسبت به والدین، معرفی کرده است.
دوران هفت سال سوم که "دوران وزارت" نامیده شده است، باید بر اساس تفاهم هر چه بیشتر بین والدین و فرزندان شکل گیرد و انس و صفا و خیرخواهی بر روابط بین آنها حکومت کند. زیرا شرایط این دوره به گونه ای نیست که بتوان بر او سخت گیری کرد و یا به گونه ای رفتار نمود که فرزند احساس محدودیت و استبداد و دیکتاتوری کند که در آن صورت به طغیان و ایستادگی در برابر والدین و یا فرار و گریز از خانواده منجر خواهد شد. پس باید به طور معقول و صحیح او را کنترل کرده تا هم به غرور جوانی او لطمه وارد نشود و هم کاملاً آزاد و رها نباشد.
فرزندسالارى چه نشانه ها و عوارضى دارد ؟
ریشه هاى فرزندسالارى
ـ نابرابرى سطح تحصیلات والدین با فرزندان
در بین مردم کشورهاى در حال رشد ، معمولا پدران و مادران یا بى سواد و یا کم سواد اند ، در حالى که به اقتضاى توسعه و به روز اوضاع جدید ، فرزندان آنها با شتاب ، روى کرد به تحصیلات عالى و ارتقاى معلومات و اطلاعات خود دارند ، در نتیجه فرزندان با تکیه بر دانش بیشترشان ، پدر و مادرها و نظرات آنان را چیزى به حساب نمى آورند و آنها نیز با توجه به معلومات اندکشان ، تاب و مقاومت در برابر فرزندان تحصیلکرده خویش را رفته رفته از دست مى دهند و یا اینکه اساسا خود آنها چون فرزندانشان را آگاه تر و زمان شناس تر از خود مى دانند در برابر خواست و امیال آنان تسلیم خواهند بود و برآمد هر یک از این دو، چیزى جز فرزندسالارى نیست.
2ـ توجه بیش از حد به خواسته ها و مطالبات اولاد
این کار نیز به طور شایع و رایج آن، پدیده اى نوظهور است که والدین نسبت به برآوردن مطالبات و امیال فرزندان خود زیاده روى و افراط کنند، گرچه این گونه خواسته ها غیر منطقى ، بلندپروازانه و فراتر از توانایى و بنیه مالى خانواده و یا حتى بیرون از مرزها و حدود قانونى و دینى باشد. بدیهى است در پیش گرفتن چنین شیوه اى به تدریج به فرزندسالارى و تحکم اولاد بر والدین خواهد انجامید.
3ـ ضعف اخلاقى در درون خانواده
نزاع ها و مشاجره هاى خانوادگى و بى توجهى زن و شوهر نسبت به جهات و مسایل اخلاقى بین یکدیگر و بى احترامى آنان به یکدیگر، به ویژه در حضور فرزندان، به شدت حرمت و شخصیت آن دو را در نظر آنان خوار و بى مقدار خواهد کرد و به جایگاه و اعتبار هر یک از آن دو آسیب و لطمه جدى وارد مى کند، وقتى چنین اتفاقى بیفتد اولین ثمره تلخى که از آن به بار مى نشیند بى توجهى فرزندان نسبت به نظرات و مدیریت والدین و شانه خالى کردن از اجراى دستورات آنها است.
برخى فکر مى کنند براى حفظ موقعیت خود نزد فرزندان باید طرف دیگر را از نظر آنان بیندازند و او را تحقیر کنند ، غافل از اینکه در چنین فضایى هیچ یک سودى نخواهد برد. چون او نیز به نوبه خود سعى خواهد کرد از خویش واکنش نشان داده و به مقابله به مثل بپردازد ، گذشته از اینکه چون فرزندان به هر یک از پدر و مادر خود علاقه دارند اگر ببینند که از سوى هر یک از آن دو نسبت به دیگرى در حضورشان آزار و اهانتى وارد مى شود ، بر خلاف تصور فرد توهین کننده که به خاطر حفظ موقعیت خود نزد فرزندان دست به این کار مى زند ، کینه او را ناخودآگاه به دل مى گیرند و پیداست در این صورت متضرر واقعى مجموعه خانواده خواهد بود و فرزندان پس از این اعتنایى به نظرات و سخنان والدین خود نخواهند داشت زیرا مدیریت کسى نزد دیگرى وقتى پذیرفته مى شود که در نظر او داراى اعتبار و شخصیت قابل احترامى باشد.
4ـ کم رنگ بودن آموزه ها و اعتقادات دینى خانواده
از آموزه هاى مهم دین این است که باید در هر حال ، احترام والدین را پاس داشت و از آزار و اذیت آنان پرهیز کرد و در حدود دین از دستورات و خواسته هاى آنان پیروى کرد. اگر فضاى حاکم بر محیط خانواده از سلامت دینى و اعتقادى برخوردار نباشد و بى بند و بارى و گناه در آن رایج باشد ، نه چنین انگیزه اى در فرزندان وجود دارد و نه والدین توانایى کنترل اخلاقى و تربیتى آنان را خواهند داشت و بدترین نوع فرزندسالارى در چنین زندگیه ایى حاکم است که پدر و مادر بى هیچ واهمه اى ، با میل و رغبت ، عنان اختیار خود را به دست فرزندان فاسد خویش سپرده که به هر سو آنان را بکشانند تسلیم آنها هستند و چون تربیت دینى ندیده اند ، پاس حرمت والدین را نیز نخواهند داشت ، به ویژه اگر زمانى آنها بخواهند در برابر خواسته اى از فرزندان خود بایستند ، با بدترین نوع برخورد و توهین و حتى ضرب و شتم ، از سوى آنان مواجه خواهند شد.

آثار منفى فرزندسالارى
ـ تضییع حقوق و احترام والدین
پدر و مادر نسبت به فرزند، داراى حقوقى هستند که خداوند بزرگ توجه به آن را در ردیف رعایت حقوق خویش دانسته است. قرآن مجید مى فرماید : « و قضى ربک إن لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا » (1)
پروردگارت حکم کرد که جز او نپرستید و نسبت به پدر و مادر خود نیکى کنید.
گویا این سیاق و ترکیب بى تناسب با جنبه خالقیت حق نباشد ، زیرا خداوند، آفریدگار بشر و والدین واسطه آفرینش اویند.
در نظام حقوقى اسلام، گرچه اولاد نیز داراى حق بر عهده والدین اند، ولى نباید از یاد برد که حقوق پدر و مادر همچون اطاعت مشروع، احسان، تواضع و خاکسارى و مانند آن، از امورى اند که ذاتا با فرزندسالارى دمسازى ندارند در حالى که حقوق فرزندان مانند کفالت، تربیت، تأمین مصالح و غیر آن، از امورى است که جز با فرمان بردارى از والدین و پذیرش مدیریت آنان به دست نمى آید و معمولا در خانواده هاى فرزندسالار حقوق والدین به فراموشى سپرده مى شود و این نخستین نقطه انحراف و میوه تلخ این پدیده در درون خانواده است.
2ـ تهدید شدن ارزش ها و سنت هاى مفید :
هر جامعه اى به تناسب اوضاع فرهنگى ، مذهبى ، ملى ، اجتماعى و حتى اقتصادى خود ، داراى ویژگی ها و خصوصیاتى است که مجموعه آن ، هویت آن جامعه را در قبال سایر جوامع، متمایز و معین مى سازد. این ارزش ها امورى اند که هر ملتى آن را در گذار زمان و طول تاریخ حیات خویش فرهنگ سازى کرده و سینه به سینه آن را از نسلى به نسل دیگر منتقل کرده است. بى تردید پاسداشت این ارزشها خود مهمترین عامل ثبات و امنیت همه جانبه آن ملت است و به ویژه عناصر کلیدى و اساسى آن، از عوامل عمده و توانمند حفظ وحدت و یکپارچگى جامعه در برابر انواع تهاجمات بیگانه به شمار مى رود.
انتقال این ارزشها به طور شفاف و به دور از هر گونه خرافه و پیرایه منطق گریز ، از مهمترین وظایف نسل پیش نسبت به نسل جدید و آینده سازان جامعه است و بى توجهى بدان ، زیان هاى بزرگى در پى خواهد داشت.
چنین وظیفه اى در فضاى فرزندسالارى غیر قابل تحقق است ، بلکه به وضعیتى نیازمند است که در آن، والدین داراى جایگاهى برتر نسبت به فرزندان خویش باشند تا زمینه این انتقال، بهتر فراهم گردد. البته انجام این کار ، تنها به آنچه گفتیم منوط نیست ولى نقش اساسى و عمده آن در این خصوص غیر قابل انکار است.
3ـ اخلال در امر تربیت :
در وظایف اساسى پدر و مادر نسبت به فرزند ، تربیت و ادب نیکو است.
حضرت موسى بن جعفر (ع) مى فرمایند :
شخصى به محضر پیامبر اکرم (ص) شرفیاب شد و از آن حضرت در باره حق فرزند پرسید ، پیامبر گرامى در پاسخ فرمودند : اینکه نام نیکو برایش برگزینى و او را تربیت شایسته کنى و نیز او را در جایگاه مناسب و خوبى قرار بدهى ؛ شاید مقصود از فراز آخر انتخاب همسرى شایسته و نیک باشد. (2)
در حدیث دیگر حضرت صادق (ع) مى فرمایند : فرزندانتان را گرامى بدارید و آنان را نیکو ادب کنید تا مورد بخشش خداوند قرار گیرید. (3)
و بدیهى است تربیت و تأدیب اجتماعى و اخلاقى و نیز برگزیدن همسرى پسندیده و مقبول براى فرزند از سوى پدر و مادر ، جز با پذیرش جایگاه برتر آنان و قبول شایستگى بیشتر و صلاحیت افزون تر آنها در تشخیص مصلحت جوان خود ، امکان پذیر نیست در حالى که در وضعیت فرزندسالارى چنین موقعیتى براى والدین پذیرفته نیست ، بلکه در بسیارى از موارد، آنان هستند که مدعى انتخاب راه و روش برتر در زندگى براى والدین خود مى شوند.
البته آنچه گفتیم منافاتى ندارد که برخى از فرزندان، با حفظ احترام و احسان به پدر و مادر ، در اثر تحصیلات و آگاهى هاى بیشتر ، آنان را نسبت به بعضى امور و دانستنی هاى لازم راهنمایى دهند و اشتباهاتشان را با زبانى نرم و فروتنانه تذکر دهند.
4ـ غلبه احساسات بر تعقل :
از ویژگیهاى برجسته دوران نوجوانى و جوانى غلبه احساسات بر نیروى عقلانى است. این احساسات که بیشتر ریشه در تخیل دارد تا تعقل، اگر با تدبیر و اندیشه مهار نگردد ، نتایج زیانبارى به بار خواهد آورد.
افراط در دوستی ها و دشمنی ، بزرگنمایى و اهتمام بیش از حد به برخى امور و یا حوادث جزیى ، غرور و خودخواهى، شاعرانه فکر کردن ، میل به انزوا و پرهیز از درگیر شدن و برخورد با واقعیت هاى زندگى و ... بخشى از عواطف و احساسات دوران بلوغ و نوجوانى را تشکیل مى دهد. و به روشنى پیداست که زندگى را نمى توان بر اساس آن پایه ریزى کرد. و هر خانواده اى که بنیان خود را بر آن پى ریزى کند ، به شدت در معرض آسیب هاى جدى و دستخوش تزلزل و بى ثباتى خواهد بود. و از ویژگی هاى خانواده فرزندسالار ، مبنا قرار گرفتن احساسات در روابط و مناسبات درونى و بیرونى آن است.

 

براى نمونه ، در بسیارى از زندگى هاى فرزند سالار ، والدین رفت و آمد و ایجاد ارتباط با خانواده اى را به مصلحت نمى دانند و به دلایل مختلف ، آن را به زیان خود و فرزندان خویش احساس مى کنند ، در حالى که فرزند آنها ، چون از آن خانواده به هر دلیلى خوشش مى آید ، اصرار مى کند که این روابط برقرار گردد. و یا برعکس گاهى والدین آمد و شد با برخى را مفید ، سالم و به صلاح مادى و معنوى خود و فرزندان تشخیص مى دهند ولى فرزند ، احساسى غیر آن دارد و در برابر مصلحت اندیشى والدین خود مقاومت و مخالفت مى کند. در خانواده فرزندسالار ، حاکمیت از اوست و پدر و مادر على رغم میل و تشخیص خود که با ملاک ها و معیارهاى عقلى و دینى به آن رسیده است عمل مى کند و به خواسته نوجوان و یا جوان خود تن مى دهد و نمونه هایى دیگر از این قبیل.
اصلاح و تعدیل :
به منظور پیشگیرى و یا اصلاح این پدیده باید کوشید تا با آنچه در این پاسخنامه به عنوان ریشه هاى فرزندسالارى ذکر شده است مقابله شود و تا حد امکان ضعیف گردد.
بالا رفتن سطح معلومات و دانش والدین در حدى که بتوانند با فرزندان خود در مسایل درگیر، با منطق و استدلال سخن بگویند و حداقل یافته ها و نظرات تجربه شده خویش را با زبانى قابل قبول و مناسب با آنان در میان بگذارند، کمک بسیارى به تحکیم موقعیت آنان نزد فرزندان خواهد کرد.
بى گمان در عصرى که تأثیر نیروى بدنى و زورگویى در کسب موقعیتها و مدیریتها رنگ باخته و بیشتر صلاحیتها و قابلیتهاى علمى و دانش سرشار کارساز شده است، توجه به این امر از سوى والدین، از امور بایسته و از شرایط لازم در جهت ایجاد فضایى معقول در خانواده و در دست داشتن مهار زندگى است.

 

این نکته باید به فرزندان تفهیم شود که اگر آنان صلاحیتها و دانش خود را از والدین خود بیشتر مى دانند در مقابل، پدر و مادر به جهت سن بیشتر و مواجهه فراوان با فراز و نشیبه، پیروزى و شکستها و پشت سر گذاشتن بسیارى از ناملایمات زندگى، بار سنگینى از تجارب مفید و آموختنى را همراه خود دارند که استفاده و به کارگیرى آن مى تواند براى فرزندان کارگشا و دستگیر باشد.
گذشته از اینکه هر موفقیت، پیشرفت و کامیابى که نصیب فرزندان مى شود، عمدتا در نتیجه فداکارى، تلاش، زحمت و سرمایه گذارى والدین است و اگر مراقبت و حمایت آنان نبود، دستیابى به هر یک از آنها کارى بس دشوار و گاهى ناممکن بود.
و نیز همچنان که پیش از این گفتیم از ریشه هاى فرزندسالارى توجه بیش از حد به برآوردن خواسته ها و امیال کودک و نوجوان از سوى پدر و مادر است و لذا ایجاد تعادل و روىآورى به حد میانه در این باره بسیار اهمیت دارد.
ارزش دادن و گرامى داشتن شخصیت فرزندان گرچه فراوان مورد تأکید واقع شده است و حتى در حدیثى که قبلا ذکر کردیم ابتدا دستور اکرام و بزرگداشت شخصیت اولاد داده شده و آنگاه تربیت نیکو سفارش شده است، که خود حاوى نکته لطیفى در باب تربیت است و آن اینکه تنها راه توفیق کامل در تأدیب فرزندان و یگانه راه به ثمر نشستن و عمق بخشیدن به داده ها و مسایل تربیتى در جان و روان آنان، مهرورزى، احترام به شخصیت و اکرام آنها است، و خشونت و اجبار و تحمیل حاصلى جز سرخوردگى و پس زدن این گونه آموزشها و تعلیمات نخواهد داشت، ولى در عین حال زیاده روى و افراط در این خصوص نتایج نامطلوبى به بار خواهد آورد، که نتیجه نهایى آن پیدایش فرزندسالارى در خانواده است.
برخى محبت و کسب رضایت اولاد خود را محورى ترین اصل زندگى خود قرار داده اند و حتى حاضرند دست به اقداماتى منافى شرع و قانون بزنند، تا خواهش فرزند خود را برآورده و میل نفسانى او را پاسخ دهند، در حالى که تجربه نشان مى دهد که بسیارى از این گونه فرزندان که والدین براى به دست آوردن خشنودى و هواى دل آنها از دین و باورهاى خود نیز مایه گذاشتند، سرانجام به پدر و مادر خود وفا نکردند و با کمال بى مهرى و بى اعتنایى و حتى جفاکارى و ستمگرى با آنان مقابله و رفتار کردند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 20   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فرزند سالاری

تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه ( س )

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه ( س ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه ( س )


تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه ( س )

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:11

 

 

 

 

 

.مقدمه 

  1. دوران زندگی فاطمه زهرا ( ع )
  2. چگونگی ازدواج فاطمه ( ع ) و علی ( ع )
  3. از شادی تا اندوه

 

 

 

 

مقدمه

 

بدون تردید در میان زنان و بانوان اسلامی  ، فاطمه زهرا ( ع ) محبوبترین

چهره دینی ، علمی ، ادبی ، تقوایی و اخلاقی در میان مسلمانان و دیگر مردم جهان به

شمار می رود . شخصیت فاطمه زهرا ( ع ) سیده نساء العالمین ( سرور زنان جهان )

اسوه و الگویی تام و تمام برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است .

در دامن پاک فاطمه زهرا ( ع ) بود که دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز

عالم بشری ، حضرت امام حسن ( ع ) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین ( ع ) سرور

شهیدان تربیت یافتند ، و نیز زینب کبری ( ع ) حماسه مجسم و مجسمه شجاعت و

نمونه یکتا در سخنوری و حق طلبی که پیام حسینی و حماسه عاشورا را در جهان اعلام

کرد و نقاب شرک و ریا و پستی و دنیاپرستی را از چهره یزید و یزیدیان به یک سو

زد . کیست که نداند که مادر در تربیت فرزندان بویژه دختران ، سهم بسیار زیادی 

دارد ، و فاطمه زهرا ( ع ) بود که روح آموزش و پرورش اسلامی را در مهد عفت و

کانون تقوای خانوادگی  به پسران و دختران خود آموخت .

پدر و مادر : فاطمه یگانه دختر بازمانده پیغمبر ( ص ) از خدیجه کبری 

می باشد . چه بگویم درباره پدری که پیغمبر خاتم و حبیب خدا و نجات دهنده بشر از

گمراهی و سیه کاری بود ؟ چه بگویم درباره پدری که قلم را توان وصف کمالات اخلاقی 

او نیست ؟ و فصیحان و بلیغان جهان در توصیف سجایای او عاجز مانده اند ؟ و اما

مادرش خدیجه دختر خویلد از نیکوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در

دوره اسلامی نخستین زنی که به پیامبر اکرم ( ص ) ، شوهرش ، ایمان آورد و آن چه

از مال دنیا در اختیار داشت - در راه پیشرفت اسلام - کریمانه بذل کرد .

درجه وفاداری خدیجه ( ع ) نسبت به پیامبر ( ص ) را در بذل مال و جان و

هستی اش ، تاریخ اسلام هرگز فراموش نخواهد کرد . همچنان که پیامبر اکرم نیز تا

خدیجه زنده بود زنی دیگر نگرفت و پیوسته از فداکاریهای او یاد می کرد .

از عایشه ، زوجه پیامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : " احترام هیچ یک

از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمی رسید . رسول الله ( ص ) پیوسته از او به

نیکی یاد می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده

است " .

عایشه سپس نقل می کند : روزی به پیغمبر ( ص ) گفتم : او بیوه زنی بیش

نبوده است ، پیغمبر سخت برآشفت به طوری  که رگ پیشانی اش برآمد . سپس

فرمود : به خدا سوگند بهتر از خدیجه کسی برای من نبود . روزی که همه مردم کافر و

بت پرست بودند ، او به من ایمان آورد . روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگویی 

نسبت می دادند ، او مرا تصدیق کرد ، روزی که همه از من روی می گردانیدند ، خدیجه

تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج کرد .

خداوند از او دختری به من بخشید که مظهر پاکی  و عفت و تقوا بود . عایشه سپس

می گوید : به پیغمبر عرض کردم از این سخن نظر بدی  نداشتم و از گفته خود پشیمان

شدم .

باری ، فاطمه زهرا ( ع ) چنین مادری داشت و چنان پدری .

گفته اند : خدیجه از پیغمبر ( ص ) هفت فرزند آورد :

قاسم که کنیه ابو القاسم برای پیغمبر از همین فرزند پیدا شد . وی قبل از

بعثت در دو سالگی درگذشت . عبد الله یا طیب که او هم قبل از بعثت فوت شد .

طاهر ، که در آغاز بعثت متولد شد و بعد از بعثت درگذشت . زینب که به ازدواج

ابو العاص درآمد . رقیه که ابتدا با عتبه و پس از آن با عثمان بن عفان ازدواج

کرد و در سال دوم هجرت درگذشت . ام کلثوم که او نیز به ازدواج عثمان - پس از

رقیه - درآمد و در سال چهارم هجرت درگذشت . هفتم فاطمه زهرا ( س ) که به

ازدواج حضرت علی ( ع ) درآمد و سلاله پاک امامان بزرگوار ما ثمره این ازدواج

پر شوکت و برکت است .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگانی حضرت فاطمه ( س )

تحقیق در مورد اهل بیت

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد اهل بیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اهل بیت


تحقیق در مورد اهل بیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:35

 

 

 

 

 

    تمام مسلمانان هم بر دوست داشتن خویشان و فرزندان صالح پیامبر (ص) و بزرگداشت آنان، اتفاق نظر دارند و هم در اعتقاد به قداست‏خویشاوندان او که در زمان پیامبر (ص) مى‏زیستند.و معتقدند میان آن که مسلمانى،پیامبرش را دوست‏بدارد ولى خویشان و فرزندان محبوب او را دوست نداشته باشد،تناقض وجود دارد.

    در حقیقت‏بزرگان صحابه با دوستى خویشان شایسته پیامبر (ص) به خدا تقرب مى‏جستند، حتى با دوستان کسانى که از خاندان ویژه آن حضرت هم نبودند.تاریخ زندگى خلیفه دوم خود گواه است که او در خشکسالى نماز باران مى‏خواند و پس از زارى به هنگام نیایش دست عباس بن عبد المطلب را مى‏گرفت و بلند مى‏کرد و مى‏گفت:«عموى پیامبرت را نزد تو شفیع آورده‏ایم تا خشکسالى را از ما بزدایى،و با باران رحمتت ما را سیراب فرمایى.»و آن قدر نیایش کردند تا باران همه جا را سیراب کرد و آسمان روزها[از ابرها]پوشیده شد (1) .

    خلیفه هنگامى به چنین کارى دست زد که بسیارى از اصحاب حاضر در نماز،هم در اسلام آوردن و هم در هجرت کردن بر عباس پیشى داشتند.زیرا که عباس آخرین مهاجر پیش از فتح مکه بود.او هنگامى که پیامبر (ص) در راه مکه بود،هجرت کرد،عباس نه از پیکارگران بدر،و نه از مبارزان نبرد احد است.بنابراین درباره فرزندان وخاندان ویژه پیامبر (ص) و کسى که پیش از دیگران اسلام آورده بود،و بیش از همه آنها به پیامبر (ص) نزدیکتر بود،و در دانش و آگاهى فزونتر و نبرد و فداکاریشان بیش از دیگران بود،چه تصورى دارید؟

رهبران مذاهب چهارگانه،خاندان پیامبر را (ص) گرامى مى‏داشتند و با دوستى امامان (ع) از فرزندان وى،به پیامبر (ص) تقرب مى‏جستند.امام مالک و امام ابو حنیفه با همه بزرگیشان امام جعفر صادق (ع) را بزرگ مى‏داشتند و از او کسب علم مى‏کردند و جرعه‏نوش دریاى دانش او بودند.

    این موضعگیرى مثبت از سوى بزرگان اسلام در مقابل اعضاى خاندان فرخنده پیامبر (ص) برخاسته از تعالیم پیامبر (ص) و بلکه از قرآن مجید است،و مورد تاکید قرار گرفته است.چرا که پیامبر (ص) به ما دستور داده است تا به هنگام درود فرستادن به او،نام خاندانش را نیز همراه با نام خجسته،وى بیاوریم.اکنون که انجام چنین کارى بر ما واجب است پس باید آنان را دوست‏بداریم و نیز از ایشان کسب معارف کنیم،و در دلهایمان آنان را در مقامى پس از پیامبر (ص) و در جایگاهى نزدیک به او جاى دهیم.
    
    البته خداوند بزرگ به ما امر فرموده است تا بر پیامبرش درود فرستیم و در کتاب حکیمش فرموده است:
    «همانا خداوند و فرشتگانش بر پیامبر (ص) درود مى‏فرستند.اى کسانى که ایمان آورده‏اید شما هم درود و سلام مخصوص بر او بفرستید.» (سوره احزاب آیه 57) پس از نزول این آیه مسلمانان راجع به چگونگى درود فرستادن بر پیامبر،از آن حضرت پرسیدند.حضرت به آنان تعلیم داد چه چیزى را بگویند تا این واجب قرآنى را ادا کرده باشند بخارى،مسلم،ترمذى،ابن ماجه و نسایى از کعب بن عجره نقل کرده‏اند که او و جمعى دیگر از پیامبر خدا (ص) درخواست کردند به آنان بیاموزد که هنگام درود فرستادن به او چه بگویند،پیامبر (ص) در جواب فرمود:«بگوئید:بار خدایا بر محمد و خاندان محمد درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى،براستى که توستوده بزرگوارى،خداوندا!بر محمد و خاندانش مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى،همانا تو ستوده بزرگوارى‏» (2) .
    بخارى از ابو سعید خدرى روایت کرده است که پیامبر-در حالى که به درخواست کنندگان تعلیم مى‏داد که چگونه بر او درود فرستند،فرمود:«بگویید:بار خدایا بر محمد (ص) بنده و فرستاده‏ات درود فرست چنان که بر خاندان ابراهیم درود فرستادى.و بر محمد و بر خاندان محمد مبارک گردان چنان که بر خاندان ابراهیم مبارک گردانیدى‏» (3) .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اهل بیت