دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فلسطین قلب میهن عربی و واسطه العقد و قبله انظار آن است. فلسطین گهواره ادیان توحیدی بزرگ تاریخ و ملتقای تمدنهاست سرزمینی پربرکت و زیبا که از لحاظ سوق الجیشی، سیاحتی و دینی یکی از مهمترین نقاط زمین است.
مساحت فلسطین در حدود 27009 کیلومتر مربع است. مستطیل شکل است و از شمال تا جنوب در حدود 430 کیلومتر طول دارد. عرض آن شامل میان 51 و 70 کیلومتر و در وسط میان 72 و 95 کیلومتر است. عرض فلسطین در جنوب بیشتر است و به حدود 117 کیلومتر می رسد.
فلسطین از غرب محدود است به دریای مدیترانه از شرق به سوریه و اردن از شمال به لبنان و سوریه و از جنوب به شبه جزیره سینا (مصر) و خلیج عقبه.
قدمت فلسطین
فلسطین سابقه تاریخی 10 هزار ساله دارد. قدمت شهر اریحا به 7 هزار سال قبل می رسد. اولین ساکنان فلسطین کنعانیان (فلسطینی ها) بودند که از سه هزار سال قبل از میلاد به این سرزمین آمند.
در سال 1200 قبل از میلاد قبایل عبری (یهودی) از کلده از شرق به سرزمین کنعان و در نتیجه به شهر اریحا حمله کردند.
تا 200 سال عبری ها حکومتی نداشتند و با فلسطینی ها در جدال بودند تا در 1000 سال قبل از میلاد داود پیامبر اولین حکومت عبری (یهودی) را در فلسطین بنا نهاد. بتدریج فلسطینی ها و اسرائیلیها با یکدیگر خو گرفتند و ترکیب شدند. حکومت داود پیامبر فقط 80 سال بود.
مهاجرت یهودیان – طرح صهیونیستی
فلسطین بخشی از امنیت امپرتوری عثمانی شد که گاه تابع حاکم بیروت و احیانا تحت ولایت صیدا و یا دمشق در می آمد، عکس آن نیز اتفاق می افتاد و گاه حاکم عثمانی در حیفا و یا عکا و یا قدس، بیروت و یا صیدا و ... را نیز اداره می نمود.
با تدوین قانون اساسی عثمانی در سال 1876 م انتخابات پارلمانی برگزار شد و نمایندگانی از ولایات تابعه عربی از جمله فلسطینیان قدس به جمع نمایندگان پیوستند.
کما اینکه جمعی از شخصیتهای عرب و من جمله فلسطینی ها در پست های عالی رتبه لشکری و کشوری گمارده شدند.
اشغالگران یهود کم کم زمینهای فئودالها و زمینداران بزرگ لبنانی و سوری را خریداری و کشاورزان فلسطینی را از این زمین ها، بیرون راندند.
در سال 1886 م اولین درگیری روی داد و کشاورزان رانده شده از دو روستای الخضیره و ملبس (بتاح تکفا) این دو مستعمره را مورد حمله قرار دادند.
این حوادث دولت عثمانی را بر آن داشت تا در (سال 1887 م) مهاجرت صهیونیستها به فلسطین را منوط به شرایط خاصی کند.
در سال 1892 م حمله به مستعمره های یهودی با همان دلایل پیشین تکرار گشت و بخشنامه های جدیدی از سوی دولت عثمانی با هدف محدود کردن مهاجرت یهودیان صادر گردید، لیکن عثمانی ها زیر فشار اروپا ناگزیر از لغو آن شدند.
فلسطینی های قدس، یافا، نابلس، عکا و غزه که توانسته بوند طی سالهای 1908 و 1912 م به پارلمان عثمانی راه پیدا کنند، موضوع اولین کنگره صهیونیستی (سال 1897 م) در بال سویس و برنامه ریزی یهودیان برای ایجاد کشوری قومی در فلسطین را در دربار مطرح و به بحث و بررسی آن بپردازند و موفق شدند عثمانی ها را متقاعد سازند که مهاجرت یهود به فلسطین را ممنوع کرده و تسلیم فشارهای اروپایی نشوند.
این عده همچنین علیه رشوه خواری تعدادی از استاندارانی که به یهودیان جهت مهاجرت به فلسطین و تملک زمین های فروشی توسط برخی از سرمایه داران سوری و لبنانی و عمدتاً مسیحی (آل سرسق، توینی، کساب، خوری و مطران و ...) کمک می کردند، شکوائیه ای را مطرح ساختند.
در سال 1897 م کمیته ای به ریاست محمد طاهر الحسینی مفتی قدس با هدف ارزیابی و بررسی دقیق راه کارها و شیوه های صهیونیستها برای دستیابی به زمینها تشکیل گردید.
از سوی دیگر سلطان عبدالحمید دوم در واکنش به برگزاری اولین کنگره صهیونیستی، هیأتی از کارکنان دربار خود را گسیل داشت تا شخصا بر استان قدس اشراف و نظارت داشته باشد. مطبوعات فلسطینی و عربی مانند روزنامه مصری المنار و ... نیز فعال شده و نسبت به نتایج و پیامدهای طرح شوم صهیونیستی جهت استیلا بر فلسطین (بلافاصله پس از اجلاس بال) هشدار دادند.
یوسف ضیاء الخالدی شهردار و نماینده شهر قدس در پارلمان عثمانی در سال 1899 م با ارسال پیامی به تسادوق کاهن رئیس خاخامهای فرانسه خواستار آن شد تا فلسطین را برای مردمانش باقی بگذارند. در قسمتی از این پیام آمده بود:
شما را به خدا، فلسطین را به حال خود واگذارید.[1]
خاخام کاهن نیز هرتسل را در جریان این نامه قرار می دهد و هرتسل هم بنوبه خود در پیامی برای خالدی چنین عنوان می کند: اگر مردم فلسطین راضی به پذیرش صهیونیستها نیستند، ما جای دیگری را جستجو خواهیم کرد و بالاخره این مکان را خواهیم یافت.
همزمان با شکل گیری و قوام مطبوعات فلسطینی، روزنامه های فلسطینی و در رأس آنها روزنامه کرمل که در حیفا منتشر می شد، مبادرت به روشنگری و برملاسازی خطر صهیونیسم کردند.
نجیب عازوری نیز با انتشار کتاب بیداری امت عربی خود در سال 1905 م نسبت به عواق طرحهای سیاسی صهیونسیتها در فلسطین هشدار داد.
کنگره استعماری 1907 م
در سال 1907 م کنگره ای استعماری با مشارکت جمعی از اندیشمندان کشورهای استعماری در بریتانیا برگزار گردید. ماحصل این کنگره گزارشی بود که به گزارش (کامبل باترمن) معروف گشت. محورهای مورد بحث در این کنگره عبارت بودند از:
بررسی خطرهایی که آینده استعمار را تهدید می کند.
تدوین طرحهای ضامن دفع این خطرها.
تضمین تداوم حضور استعماری و مالکیت مستعمره ها.
همچنین از جمله پیشنهادها و مصوبات این کنگره:
1- لزوم تجزیه کشورهای حوزه دریای مدیترانه و ایجاد فتنه و خصومت میان ملل آنها.
2- لزوم ایجاد حایل بشری بیگانه در بهترین منطقه، که بتواند میان عربهای مشرق و عربهای مغرب جدایی بیندازد و این مکان فلسطین است.
در مورخه 16 مارس 1908 م فلسطینی ها در منطقه ساحلی یافا با مهاجران صهیونیست که از راه دریا وارد فلسطین شده بودند، درگیر و طی آن تعدادی از فلسطینی ها و یهودیان کشته و مجروح شدند. درگیریها طی ماههای فوریه و آوریل سال 1909 م میان کشاورزان فلسطینی و صهیونیستها از سر گرفته شد و این بار درگیریها در نزدیکی شهر الناصره روی داد.
مطبوعات و علمای اعلام اسلامی و مسیحی و خطیبان مساجد ضمن روشنگری و بیان طرحهای شوم صهیونیستی در فلسطین، از یک سو حکومت عثمانی را به مقابله با آن فراخوانده و از سوی دیگر مردم را به مخالفت و مقاومت همه جانبه با طرحهای صهیونیستی دعوت کردند. در همین رابطه نجیب نصار روزنامه نگار فلسطینی کتابی تحت عنوان صهیونیسم ... تاریخچه، اهداف و تهدیدها منتشر ساخت.
در سال 1911 م روزنامه ای با نام فلسطین منتشر گشت. این روزنامه طی فراخوانی از خوانندگان خود می خواهد، نسبت به پیامدهای استعمار صهیونیستی هوشیار باشند.
در همین حال فلسطینی های عضو پارلمان عثمانی به منظور تحت فشار قرار دادن دولت اتحاد و ترقی که حکومت سلطان عبدالحمید دوم را سرنگون کرده و با یهودیان همکاری می کرد، دست به تلاش زده و از آن خواستند، تسلیم فشارهای اروپایی نشده و تصمیماتی در مقابله با مهاجرت جمعی صهیونیستها اتخاذ کند و مانع از اسیتلای صهیونیستها بر اراضی فلسطین شود.
یک روزنامه نگار فلسطینی طی مقاله ای در روزنامه فلسطین به تجزیه و تحلیل توطئه صهیونیستها پرداخته و می نویسد:
صهیونیستها، کشور ما را روستا به روستا و شهر به شهر اشغال خواهند کرد و فردا تمامی قدس و سرتاسر فلسطین از دست خواهد رفت.
اسعاف النشاشیبی در سال 1911 م کتابی را با عنوان جادوگر و یهودی به رشته تحریر درآورد.
معروف الارناووط نیز کتابی بنام دختر صهیون را نگاشت و محمد روحی الخالدی در همین سال دست نوشته ای از کتاب تاریخ صهیونیسم را بر جای گذاشت. نامبرده در این نسخه خطی خاطر نشان کرده که هدف صهیونیسم همانا برپائی دولت یهودی در فلسطین است. وی در عین حال صهیونیسم را از یهودیت متمایز کرده و نسبت به خطرات و تهدیدهای شهرک نشینها در فلسطین هشدار داده است.
سرانجام، صهیونیستها با همکاری سفرای اروپائی و امریکائیها دولت اتحاد و ترقی را وادار ساختند، روزنامه های الکرمل (در سال 1909 م) و فلسطین (در سال 1913 م) را که در امر اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به مردم در عرصه های گوناگون و تفهیم وظایف ملی، میهنی و اسلامی و نیز فاش ساختن توطئه صهیونیستها و صلیبی ها تأثیر بسزایی داشتند، تعطیل کند.
ناگفته نماند که مطبوعات عربی نظیر روزنامه المنار، المقتبس، المقطم و الاهرام در مصر و دیگر کشورهای عربی تاثیر مهمی در برانگیختن ملل عرب بر ضد طرحهای شوم صهیونیستی داشتند.