«ادبوا اولادکم فانکم مسئولون» «فرزندان خود را تربیت کنید چون در مقابل آنها مسئول هستید»،پیامبراکرم (ص).
تعلیم و تربیت مذهبی
“ خدای تبارک و تعالی تعلیم کرده است انبیاء را و ارسال کرده است آنها را برای تعلیم و تربیت کافه ”( امام خمینی ، صحیفه نور ، ج 13 ،ص 256 ) .
نقش شگفتانگیز تعلیم و تربیت در زندگی انسان بر هیچ خردمندی پوشیده نیست . شکوفایی استعدادها و ارزشهای والا مبتنی بر تعلیم و تربیت است و انسان شدن انسان ووصولش به کمال نهایی، همه مرهون تعلیم و تربیت صحیح است (کاردان ، 1372).هدف از تعلیم و تربیت در فرهنگ اسلامی شکوفایی تام و تمام استعدادها و خلاقیتها در جهت رشد شخصیت و تجلی عزت نفس در راه نیل به کمال و تبدیل شدن به یک انسان کامل دانسته شده است ( فرهادیان ، 1376) . در جای دیگر تعلیم و تربیت به اندازهای ارزشمند و با اهمیت تلقی شده است که انسانها ی نمونه و معلمان و مربیان معصوم مکتب اسلام جان خود را فدای آن کردهاند ( کاردان ، 1376 ) .
تربیت
برای تربیت تعاریف گوناگونی ارائه شده و پژوهشگران از چند زاویه بدان نگریسته اند. در یک تعریف کلی تربیت را عبارت از فراهم آوردن زمینه برای پرورش استعدادهای درونی هر موجود و به فعلیت رساندن امکانات بالقوه در درون او دانسته اند ( سادات ، 1365 ) . این تعریف با بیانی که آموزش و پرورش از تربیت دارد همخوان است ، در آنجا نیز تربیت معادل بارور ساختن کلیه استعدادها و به فعلیت رساندن آنها دانسته شده است .
شعاری نژاد (1365 ) برای تربیت تعاریف ذیل را قائل است :
1-مجموعه روشهایی است که شخص برای رشد و تکامل تواناییها ، نظرات و سایر اشکال رفتارش که در جامعه وی ارزش مثبت دارند ، در پیش میگیرد .
2-یک عمل اجتماعی است که اشخاص را زیر نفوذ و تأثیر محــیط برگزیده و مضــبوط (بویژه در مدرسه ) قرار میدهد تا شایستگی اجتماعی کسب کنند و به حد نهایی رشدوتکامل فردی برسند.
3-عمل افزایش مؤثرهای معین و مضبوطی است که هدفشان راهنمایی رفتار انسان به روی یک هدف تعیین شده است و این هدف ، بر حسب اختلاف فلسفه و نظرات مربیان و ارزشهای مورد قبول هر جامعه فرق میکند ، چنانکه هدف روش آموزش و پرورش در سیستم حکومت دیکتاتوری با سیستم دمکراسی اختلاف دارد.
4-عمل افزایش تجارب آموزش معین و مضبوط در یک محیط معین و مضبوط در یک محیط معین است که موجب پیدایش تغییرات مطلوب در رفتار انسانها میشود .
5-بطور کلی آن نوع فعالیتهای معین مدرسه را گویند که کودک را برای سازگاری مثبت با محیط خود آماده می سازد .
شهید مطهری (1374) معتقد است که تعلیم و تربیت ، بحث ساختن افراد انسانهاست. یک مکتب که دارای هدفهای مشخص است و مقررات همه جانبهای دارد و به اصطلاح سیستم حقوقی و سیستم اقتصادی و سیستم سیاسی دارد نمیتواند یک سیستم خاص آموزشی نداشته باشد . یعنی مکتبی که میخواهد در مردم طرحهای خاص اخلاقی، اقتصادی و سیاسی را پیاده کند بالاخره اینها را برای انسانها میخواهد اعم از اینکه هدف فرد باشد یا جامعه .
با توجه به تعاریف ارائه شده آموزش یکی از ارکان تربیت است ، آموختن انواع رفتارها و اعمال ، نگرشها و تفکرات ، اعتقادات و باورها . پس در تعلیم و تربیت میتوان از مربی و متربی ، معلم و متعلم سخن گفت . معلم و مربی عرضه کننده ، متربی و متعلم دریافت کننده آنچیزی است که باید آموخته شود . مواد آموزشی نیز در این میان جایگاه ویژهای دارد . بنابر این در تعلیم و تربیت با سه رکن سر و کار داریم که میتوان آنها را ماننــد سه رأس مثلث در نظر گرفت که معـــلم یک رأس، متعلم رأس دیگر و مواد آموزشـــی نیز رأس دیگر آن می باشد . البته در بین این سه رکن تـــعاملات مختلفی در جریان اســـت که در بـحثهای تخصــــصی تعلیم و تربیت مشــــروحاً بدانها پرداخـــته میشود . مانند انـــواع روشـــهای آموزشـــی و یا اســـتفاده از وسائل کمک آموزشی .
زمانی که این نظام و مواد آموزشی توسط دین عرضه می شود می توان از تعلیم و تربیــت دینی سخن گفت که در طی آن پیروان یک دین با دستورالعمــلها و احکام و مقررات دینی آشنا شده آنها را اجرا می کنند ، چیزی که از آن به شعائر تعبیر می شود . شـعائر اعمال مخصوصی است که فرد دیندار برای خشنودی خداوند انجام می دهد . رفتار دینی که در قالب شعائر است یکی از پیچیده ترین رفتارهای انسانی است که تا مدتها مــورد توجه جدی دانشــمندان علوم انســانی قرار نمیگرفت ، البته به نظر می رسد که این رویکرد در حال تغییر است (شاکرینیا ، 1379 ) .
تاریخ آفرینش انسان نمایانگر این واقعیت است که همزمان با آفرینش انسان بـرروی زمین دین نیز متولد شد و همواره پیامبرانی به کار هدایت و راهنمایی انسانها مشغول بوده اند . پرستش نیز در ذات و نهاد آدمی نهفته و جبلی و فطری اوست ( روم ، 30 ) . چنانکه شهید مطهری ( 1361 ) ریشه و منشأ واقعی مذهب را که همان پرستش و نیایش باشد فطرت و سرشت انسان معرفی میکند .
از نظر علمای مذهبی ، دین نه تنها در اصلاح فرد و جامعه تأثیری عمیق دارد بلکه تنها وسیله سعادت و نیکبختی است . به نظر آنها جامعهای که به دین پایبند نباشد واقع بینی و روشنفکری را از دست می دهد و عمر گرانمایه را در گمراهی و ظاهربینی میگذراند ، عقل را زیر پا گذاشته و چون حیوانات کوتاه نظر و بی خرد زندگی میکند . دچار زشتی اخلاقی و پستی کردار میشود و بدین ترتیب از امتیازات انسانی محروم می شود .
یکی از مباحثی که امروزه حوزه وسیعی از مسائل تعلیم و تربیت را به خود اختصاص داده است ، تأثیر متغیرهای محیطی بر شکلگیری شخصیت است . از جمله این متغیرهای محیطی دین و آموزشهای دینی معرفی شده است ( پارسا، 1368 ) . تحقیقات فراوانی نشان داده است که دین و مذهب میتواند نقش سازندهای در شکل گیری شخصیت کودکان و نوجوانان ایفا کند و مهمتر از آن اینکه این تحقیقات برنقش مثبت دین در بهداشت روانی انسان صحه میگذارد (شاکری نیا ، 1379 ) . تربیت دینی که بوسیله آموزشهای محیطی قابل اجراست به عوامـــل متعـددی بستگی دارد که از جمله مهمترین آنها و دردرجه نـــخست به علاقـمندی والـدین و حسـن ظن آنها به دین و اعتقادات مذهبی بستگی دارد . در نتیجه نقش خانواده در تربیت دینی نقش اساسی و مهم است و در این مقاله هدف بررسی هر چند محدود تأثیر خانواده بر رفتارهای دینی من جمله حــــجاب بعنوان یکی از شعائر دینی است .
خانواده و اهمیت آن در تربیت دینی
بر مبنای یک احساس و سنت دیرین ، مشخصترین مسؤلیت خانواده در قبال زیست و رفاه فرزندان در تأمین خوراک و پوشاک ، مسکن ، بهداشت و تربیت خلاصه شده است . غذا و پوشاک ومسکن در چهار چوب تسهیلاتی که خانواده برای خود فراهم میکند تأمین میشود . در این سه زمینه فرزندان خانوادهها از امکاناتی که نیاز های دیگر اعضای خانواده را تأمین میکند خود بخود بهره مند میشوند . بهداشت فرزندان خانواده در دو بعد مراقبت و پیشگیری و درمان ، یکی با مسئولیت و کوشش خانواده و دیگری با مباشرت پزشک و سازمانهای درمانی شکل میگیرد. یکی دیگر ازموارد ، تربیت است که گرچه گروهها و عوامل اجتماعی زیادی بر تربیت ( فرایند انتقال ارزشهای دینی ) تأثیر میگذارند اما غالباً خانواده در این زمینه به منزله با نفوذ ترین عامل بشمار می رود .
در خانواده است که کودک نخستین چشم انداز را از جــهان پــیرامون میآموزد و احساس وجود میکند . در خانواده است که کودک با آداب و رسوم ملی ، مراسم دیــنی ، وظــایـف فردی و حدود و اختیارات و مسئولیتها پیمیبرد (پارسا،1368). با توجه به نقش سرنوشت ساز تربیت خانوادگی در رشد و تعالی فرزندان است که بحث حــقوق کودکان در اسلام مطرح میشود تا به خانوادهها تذکر داده شود که کودکان دارای حقوقی هستنــد و بایســتی در رفع نیازهای آنان کوشید . از جمله حقوق کودکان که بر عهده خانوادههاست تأمین سعادت دنیایی و آخرتی آنان است که این امر میسر نمیشود مگر از راه انتقال مفاهیم دینی. آیات و روایات فراوانی متذکر این معنی شده ، در عین حال در سیره عملی پیامبر(ص)وائمه(ع) جلوههای فراوانی از این موارد را مشاهده میکنیم ( شاکرینیا ، 1380 ) .
انواع خانواده ها
خانوادهها را ازنظر ساختار و نوع روابط درونی بین اعضاء به چند نوع تقسیم کردهاند . مثلاً جامعه شناسان از خانواده های گسـترده و هــسته ای نام مــیبرنــد یا روانشــناســان نــیز از خانواده های با اقتدار ، قدرت طلب و سهــلانگار یاد میکنند . نوع دیگر طبقه بندی زمانی است که ملاک طبقهبندی مباحث اعتقادی و دینی است ، در ایــن زمـان از خانواده های مذهبی ، خانوادههای بیمذهب و خانوادههای ضدمذهب نام برده میشــود ( رحــمان دوست، 1371 ). خانـــوادههای بیمذهب و ضد مذهب خانواده هایی هستند که یا نسبت به تربیت مذهبی فرزندان غافل و بی تفاوت بوده ویا اینکه نسـبت به آن نگرش منفی دارند، بنابراین نیازی به ارتقای افکار و اعتقادات دینی فرزندان خود توسط آموزشهای دینی نمی بینند ، اما خانواده های مذهبی دوست دارند فرزندان خود را با مفاهیم دینی و مذهبی دمخور سازند ، اعتقادات و باورهای مذهبی را به فرزندان منتقل نمایند . این خانوادهها تلاش میکنند در تربیت فرزندان خود تا آنجا که ممکن است دستورالعملهای دینی و اعتقادی را در فرزندان خود نهادینه سازند و برای توفیق در تربیت دینی سؤالات زیادی دارند و به منابع مختلفی رجوع میکنند ، نــگران وضعیت اعتقادی فرزندان خود میباشند و تلاش میکنند با آموزش مفاهیم دینی و وادار ساخــتن فرزنــدان به پیروی از آنها سعادتمندی را برای آنها به ارمغان بیاورند و بخشی از حقوق آنها را تأمین نمایند. در این بــخش از مقاله به راهکارهایی که میتواند به خانوادههای مذهبی کمک کند تا در راه آموزش اعتقادی فرزندان خود توفیق بیشتری داشته باشند اشاره میشود .
شامل 19 صفحه Word
دانلود تحقیق نقش خانواده و نهادهای اجتماعی در تربیت قرآنی فرزندان