![دانلود تحقیق در مورد “ یغما شاعر خشتمال نیشابوری ”](../prod-images/646395.jpg)
دانلود تحقیق در مورد “ یغما شاعر خشتمال نیشابوری ”
تعداد صفحات: 51
فرمت: Word
قیمت: 12000 تومان
دانلود تحقیق در مورد “ یغما شاعر خشتمال نیشابوری ”
دانلود تحقیق در مورد “ یغما شاعر خشتمال نیشابوری ”
تعداد صفحات: 51
فرمت: Word
قیمت: 12000 تومان
مشخصات این فایل
عنوان: ادیب نیشابوری
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات : 8
این مقاله درمورد ادبیات ادیب نیشابوری می باشد.
" ادیب " در دو سطح متوسط و عالی تدریس می کرد. در سطح متوسط ، برای عموم طلاب بیشتر شرح نظام بر الشافیه ابن حاجب ، مغنی و مطول می گفت و برای شاگردان خصوصی ، سطح عالی ادبیات عرب را از متن هایی چون مقامات بدیعی ، مقامات حریری ، معلقات سبع ، حماسه ابوتمام و مجموعه ای در باب عروض که خود گرد آورده بود ، درس می داد و گاه منظومه ی ملاهادی سبزواری در فلسفه و منطق را نیز تدریس می کرد. تسلط و مهارت " ادیب " در فنون ادبی و محفوظات......
" ادیب " به لفظ قلم سخن می گفت و به یاری حافظه ای نیرومند ، تمامی دانسته های خویش را به شیوه ای منسجم به شاگردان القا می کرد و همین امر حلقه های درس او را چنان جذاب و شیرین ساخته بود که گاه بیش از 300 طالب علم در آن حضور می یافتند . از این رو ، او بیش از آنکه شاعری ارزشمند باشد ، مدرسی توانا بود و در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و به دست دانش آموختگان مکتب او بود که نخستین دانشکده های ادبیات در ایران تاسیس شد . کسانی چون ملک الشعرا ی بهار ، بدیع الزمان فروزانفر ، محمد تقی مدرس رضوی ، محمد پروین گنابادی ، ادیب طوسی ، سید محمد باقر عربشاهی سبزواری ، محمود فرخ و مجدالعلای بوستان از دست پروردگان او به شمار می آیند . و ادیب تاثیری شگرف برهر یک از اینان نهاد و متقابلاً از فضایل.......
آثار:
از ادیب به سبب ضعف بینایی آثار اندکی بر جای مانده است بخشی از ابتدای شرح معلقات سبع ، چند بخش در تلخیص شرح خطیب تبریزی بر حماسه ی ابوتمام و رساله ای در جمع ما بین عروض فارسی و عربی . برخی از تقریرات او مانند" تاریخچه گرگان" نخستین بار در نشریه دبستان و نکاتی از وی درباره ی شعر و شاعری در دانشوران خراسان به چاپ رسیده است. دیوان کاملی از اشعار او در دست نیست. شاگرد وی اشراق ، دیوان استاد را بالغ برشش هزار بیت از اشعار پارسی گرد آورد که مفقود است .
• دارو فروش کدکنی(عطار کدکنی):
کدکن ٬ روستایی خوش آبو هوا در میان روستاهای شهر مشهور و نامدار نیشابور بود. مردمانش به کشاورزی و دامداری مشغول بودند.خانواده ی ابراهیم بن اسحاق که بنا بر مشهور از اعقاب انصار رسول خدا بودند٬ در محله زروند کدکن مسکن گزیده ٬ پدر اندر پدر به کار طبابت و دارو فروشی مشغول بودند .
شاید بدان علّت که اکثر گیاهان فروختنی این داروخانه ها عطری خاص داشنتد و بوی دلپذیر برخی از آنان از فاصله دور مشام هر رهگذر را نوازش می داد ٬ معمولا این صنف را "عطار" می نامیدند.
بالاخص که ابوبکر ٬ ابراهیمم بن اسحاق ٬ حکیم شایسته و عطاری وارسته همیشه با جامعه ای آراسته و معطر به عطری دلپذیر در بازار حاضر می شدند. به طوری که نابینایان آن منطقه با استشمام بوی خوش همیشگی اش ٬ پیوسته از حضورش آگاه می شدند.
ابراهیم بن اسحاق ٬ مکررا نقل می کردند که : "رسول خدا (ص) به عطر علاقه ای فراوان داشتند و مسلمانان می کوشیدند ٬ تا از آن حضرت پیروی کنند. به همین جهت میان مهاجر و انصار همیشه در به کار بردن عطر های خوش و دل انگیز رقابت بود و چون جدّ بزرگ ما از انصار بوده است ٬ ما نیز این رسم خوب را از او به ارث برده ایم. "
ابراهیم کنیه اش را به رسم اعراب به همه اعلام کرده ٬ معمولا دوستان تحصیلکرده اش اورا به ابوبکر صدا می زدند ٬ دارای داروخانه معروف بود.او بیشتر گیاهان منطقه را می شناخت و همیشه بیمارانی به او رجوع می کردند و یقیین داشتند که حکیم کدکنی برای بیماریشان دارویی دارد. شهرت او طوری بود که نه تنها از روستاهای اطراف بلکه گاهی از شهر های مانند توس و تون ٬ طبس و ... برای معالجه پیش وی می آمدند.
خانواده ابراهیم با احترام و سربلندی تمام بدین صورت زندگی را می گذاراندند و در آن ماه شعبان که نه ماه از بارداری همسر ابراهیم می گذشت ٬همگی چشم به راه ورود نوزادی بودند تا چشم و چراغ آن خانه باشد و سکوت خانواده اشان را بشکند. زیرا از وقتی که اسحاق پدر ابراهیم درگذشته بود ٬ تقریبا سکوت غم انگیزی در آنجا حکمفرما بود.
در ایمن میان یک شب یک زوج جوان به خانه ابراهیم آمدند و با التماس از او خواستند تا دارویی بدان ها بدهد تا بوسیله ی آن آندو صاحب فرزندی شوند ٬ زیرا پدر و مادر شان می خواستند تا برای همسر زن ٬ زنی دیگر برای بچه دارشدن اختیار کنند. ابراهیم که تحت تاثیر آن دو قرار گرفته بود دارویی برای درمان اولیه داد و به آنها گفت تا چند روز دیگر به نزد او بیایند برای تشخیص و درمان کاملشان.
پس از چند روز آن زوج به پیش ابراهیم آمدند و ابراهیم به آنها گفت که درمان آنها باید دارو تهیه کند و به شهری دیگر برود و تا سه روز دیگر آماده خواهد شد . بعد از رفتن آن زوج همسر ابراهیم که زنی فهیم بود از وی پرسید که چرا آن زوج را خود به آن شهر نفرستادی ٬ ابراهیم گفت زیرا طبابت من زیر سوال می رفت و من خود نیز می خواستم به سفری در نیشابور رفته وبه دیدار دوست قدیمیه خود روم و از وی طلب دارو مورد نیاز را کنم.
بدین صورت اساس سفر ابراهیم به شهر توس مهیا شد.
هنگامی که ابراهیم به شهر نیشابور رسید خود را ابتدا به مغازه دوست خود «شیخ توسی» رفت. وقتی بدان جا رسید مغازه دوستش را بسته دید . با پرس و جو خانه او را یافت . وقتی بدانجا رسید دریافت که شیخ توسی در بستر بیماری لا علاجی است و سخت با مرگ دست و پنجه نرم می کند.
ابراهیم به پیش وی رفت جویای حال وی شد. شیخ توسی نیز با گرمی از او پذیرایی کرد.
شیخ توسی بدو گفت که من در بستر بیماری لا علاجی هستم و چون فرزند پسری ندارم تا وارث علم و دانش و مغازه من باشد ٬ تو در میان دوستانم در شهر های اطراف بهترین شخص برای این کار هستی .
ابراهیم بدو گفت که لایق چنین چیزی نیست ولی با اصرار زیاد شیخ تصمیم گرفت تا در این زمینه فکر کند. سپس مسئله آن زوج را با شیخ در میان گذاشت و با راهنمایی شیخ به مغازه وی رفت و پس از برداشتن دارو به مقدار نیاز به پیش شیخ رفت و با تشکر های بسیار رهسپار منزل شد.
پس از رسیدن به خانه داروها را به آن زوج داد و آنها را روانه کرد.
شامل 16 صفحه Word
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست مطالب:
عطار نیشابوری
زهد و زندگی وی
عطار در نگاه دیگران
آثار
نثر:
نمونهٔ اشعار
پیوند به بیرون
عطار نیشابوری
برای اثباتپذیری کامل این مقاله به منابع بیشتری نیاز است یا منابع ارایهشده بهدرستی ارجاع داده نشدهاند.
لطفاً با توجه به شیوهٔ ویکیپدیا برای ارجاع به منابع با ارایهٔ منابع معتبر این مقاله را بهبود بخشید.
مطالب بیمنبع در آینده مردود و حذف خواهندشد
فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ قمری - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیّات فارسی در اواخر سدهٔ ششم و اوایل سدهٔ هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری مطابق با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابورزادهشد.
نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیهاش «ابوحامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کردهاست. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیهٔ ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.
او که داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدّین بغدادی فرا گرفتهبود[نیازمند منبع]، به شغل عطاری و درمان بیماران میپرداخت. او را از اهل سنت دانسته اند اما در دوران معاصر شیعیان با استناد به برخی اشعارش معتقدند که وی پس از چندی به تشیع گرویده یا محب اهل بیت بوده است.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7
فهرست مطالب:
زندگینامه
ویژگی سخن
آثار منثور:
گزیده ای از اشعار
زندگینامه
فریدالدین ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری، یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. بنا بر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را 513 و بعضی سال ولادتش را 537 هجری.ق، می دانند. او در قریه کدکن یا شادیاخ که در آن زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد. از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر، فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود. او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستانهای مختلفی بیان شده که معروفترین آن این است که:
"روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد. درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی. درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد."