اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پاورپوینت هجرت پیامبر 15 اسلاید

اختصاصی از اس فایل پاورپوینت هجرت پیامبر 15 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

جوانانی از اوس با پیامبر دیدار کردند و یک تن از آن‌ها به اسلام متمایل شد. این گروه به یثرب بازگشتند ولی بازگشت آنان با آخرین حلقه از زنجیره جنگ‌های اوس و خزرج مصادف شد و با راه افتادن جنگ معروف بعاث میان این دو قبیله، برای مدتی خبر اسلام به فراموشی سپرده شد. سرانجام جنگ بعاث اگرچه شکست اوس و پیروزی خزرج بود ولی نتیجه اصلی آن خستگی شدید دو قبیله از جنگ و افتادن به فکر چاره‌ای برای پایان قطعی این درگیری‌ها بود. در همین ایام بود که شش تن از خزرجی‌ها در مکه با پیامبر دیدار کردند و پیامبر، اسلام را به آنان عرضه کرد و آنان نیز پذیرفتند که در بازگشت، این مطلب را با قوم خویش در میان گذارند. سال بعد که سال دوازدهم بعثت بود، دوازده تن از اهالی یثرب که تعدادی از نفرات سال پیش نیز در میان آنان بودند، به مکه آمدند و اسلام آوردند


دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت هجرت پیامبر 15 اسلاید

دانلود مقاله هجرت پیامبر

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله هجرت پیامبر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

دستور هجرت به حبشه
چنانکه اهل تاریخ و جمعى از مفسرین در تفسیر آیه مبارکه:
لتجدن اشد الناس عداوة للذین آمنوا الیهود و الذین اشرکوا و لتجدن‏اقربهم مودة للذین آمنوا الذین قالوا انا نصارى...» (1) گفته‏اند:
پس از آنکه رسول خدا(ص)فشار و ستم بسیار مشرکان‏قریش را بر مسلمانان مشاهده نمود و ناتوانى خود را از کمک به‏ایشان و دفع ستم از آنها ملاحظه کرد دستور هجرت به حبشه رابه ایشان داد و در صدد بر آمد تا بدین وسیله آنها را از شر دشمنان‏آسوده سازد.متن دستور آنحضرت را در اینباره به دو گونه نقل‏کرده‏اند.
نقل اول-روایتى است که ابن هشام و طبرى و ابن اثیر ودیگران نقل کرده‏اند که متن آن چنین است که بدون ذکر سندگفته‏اند:چون رسول خدا آن وضع را دید به آنها فرمود:
«لو خرجتم الى ارض الحبشة فان بها ملکا لا یظلم عنده احد،و هى ارض صدق حتى یجعل الله لکم فرجا مما انتم فیه...» (2) .
یعنى-خوب است‏به سرزمین حبشه بروید که در آنها پادشاهى است‏و در کنار او به کسى ستم نمى‏شود،و آنجا سرزمین راستى است،تاوقتى که خداوند گشایشى براى شما از این وضعى که در آن بسر مى‏بریدفراهم سازد و...
نقل دوم-نقلى است که در تفسیر مجمع البیان نیز بطور مرسل‏نقل کرده و گفته است:رسول خدا(ص)هنگامى که آنوضع رامشاهده نمود به آنها دستور خروج بسر زمین حبشه را داده فرمود:
«ان بها ملکا صالحا لا یظلم و لا یظلم عنده احد...» (3) که البته جاى این بحث و مناقشه هست که آیا کدامیک ازاین دو نقل صحیحتر است زیرا بخاطر قیودى که در نقل دوم‏است معناى حدیث فرق مى‏کند و این شبهه به ذهن خطورمى‏کند که شاید در نقل دوم دست تحریف کنندگان و درباریان‏و جیره خواران شاهان و سلاطین دخالت کرده و به قول معروف‏«در میان دعوا نرخ تمام کرده‏اند»و در ضمن نقل‏یک حدیث،خواسته‏اند یک پادشاه صالح و غیر ظالمى هم درطول تاریخ از زبان رسول خدا(ص)بدنیا معرفى کرده باشند،همانگونه که در ذیل حدیثى که از رسول خدا(ص)درباره‏انوشیروان-در داستان ولادت رسول خدا(ص)-نقل شده بودیعنى حدیث‏«ولدت فی زمن الملک العادل...»و بطور تفصیل‏بحث کرده و ساختگى و مجعول بودن آنرا از روى مدارک معتبرذکر نمودیم.
ولى بنظر مى‏رسد در هر دوى نقلهائى که شده فرمایش رسول‏خدا(ص)نقل به معنى شده و متن دقیق فرمایش رسول خدا(ص)
ذکر نشده باشد،گذشته از آنکه این دو نقل مسند نیست و مرسل‏است و تنها در روایتى سند آن به ام سلمة مى‏رسد که آنهم همان‏نقل او است (4) و از این رو بحث و مناقشه درباره آنها چندان‏موردى ندارد،و البته جریانات بعدى صدق گفتار رسول‏خدا(ص)را طبق نقل اول تا حدودى به اثبات رسانید.
چرا هجرت به حبشه؟
اول-وجود پادشاهى چون‏«اصحمة بن ابحر»که به لقب‏سلاطین حبشه به‏«نجاشى‏»معروف گردیده و همانگونه که‏رسول خدا(ص)فرموده بود و جریانات بعدى هم نشان دادپادشاهى بود که حاضر نبود در محدوده سلطنت او بکسى ظلم‏شود،و این خود بزرگترین علت این انتخاب بود،و رسول خدا(ص)
مى‏خواست تا مسلمانان را بجائى راهنمائى کند که با رفتن‏بدانجا و تحمل دشواریهاى زندگى در غربت و دورى از وطن وخانه و کاشانه و خویشان،از شکنجه و ظلم مشرکان آسوده شوندو دچار ظلم و ستم دیگرى نشوند که بقول آن شاعر«از چنگال‏گرگى در روند و دچار گرگ دیگرى شوند...».
دوم-جاهائى که مسلمانان مى‏توانستند بدانجاها هجرت کنندعبارت بود از:
الف-استانهاى دیگر جزیرة العرب که قبائل بدوى و اعراب‏در آنجاها سکونت داشتند و با سابقه‏اى که از آنها داریم و در جریانات سالهاى بعد از هجرت و سرایاى بئر معونه و رجیع وجاهاى دیگر نشان دادند نسبت‏به اسلام و پذیرفتن آئین‏آنحضرت و مؤمنان سخت‏ترین مردمان بودند،و هیچگاه حاضرنبودند مسلمانان مهاجر را در کنار خود بپذیرند و روى روابط وعلاقه‏هاى تجارى و اقتصادى که با قریش داشتند هیچ بعید نبودکه اگر مهاجرین بنزد آنها میرفتند در داد و ستدهاى سیاسى وتوطئه‏هاى دیگر آنها را دست‏بسته تحویل مشرکان قریش‏دهند...چنانچه نمونه‏هائى از اینگونه کارها و توطئه‏ها پس ازهجرت رسول خدا(ص)بوضوح دیده مى‏شود.و شاید بخاطرهمین خوى سخت و سنگدلی آنها بوده که قرآن کریم‏درباره‏شان فرموده:
«الاعراب اشد کفرا و نفاقا و اجدر الا یعلموا حدود ما انزل‏الله...» (1) .
عربها در کفر و نفاق سخت‏تر هستند،و شایستگى بیشترى براى آن‏دارند که حدود و مرزهاى آنچه را خدا فرود آورده ندانند...
و در جاى دیگر فرموده:
«قالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا و لما یدخل‏الایمان فى قلوبکم...». (2)
عربها گفتند ایمان آوردیم بآنها بگو ایمان نیاورده‏اید ولى بگوئیداسلام آورده‏ایم ولى ایمان در دلهاى شما در نیامده...
ب-جاى دیگرى که ممکن بود رسول خدا(ص)آنها را به‏رفتن آنجا راهنمائى و تشویق کند کشور ایران بود،که آن هم‏جاى امنى براى مسلمانان نبود گذشته از دورى راه آن که براى‏مسلمانان مستضعف و محروم آن روز-که بیشترین مهاجران ازهمین طبقه بودند-طى چنین راه دور و دراز و گذشتن از آن‏کویرها و بیابانهاى خطرناک و بى‏سر و ته حجاز براى آنهاغیر مقدور بود.
تازه وقتى به ایران مى‏رسیدند با یک محیط پر از فساداشرافیت و زندگى طبقاتى دوران ساسانیان و خفقان شدید وبیدادگرى و سایر انحرافات فکرى و اجتماعى مواجه مى‏شدند که‏بقول معروف از چاله‏اى در آمده و در چاهى مى‏افتادند...
مگر همین‏«کسرى‏»پادشاه ایران نبود که وقتى نامه‏رسول خدا(ص)بدست او رسید که او را به پذیرش اسلام دعوت‏کرده بود نامه آنحضرت را پاره کرد و با کمال غرور و نخوت‏گفت:
«یکتب الى بهذا و هو عبدى‏»!
کسى که خود بنده من است‏به من اینگونه نامه مى‏نویسد...!
و سپس به‏«باذان‏»که استاندار او در یمن بود نوشت: دو نفر سرباز بسوى این مردى که در حجاز است گسیل دارتا او را بنزد من آرند...و او نیز دو نفر را بمدینه فرستاد...تا آخرداستان که انشاء الله در جاى خود مذکور خواهد گردید...
ج-از آنچه در بند«ب‏»ذکر شد وضع یمن نیز روشن‏مى‏شود،زیرا یمن نیز در آن روز مستعمره ایران بود و حاکم واستاندار آنجا از جانب پادشاه ایران تعیین مى‏شد و در آن روزگارهمانگونه که ذکر شد احتمالا«باذان‏»استاندار آنجا بوده،وهرگز بدون اجازه پادشاه ایران نمى‏توانست‏به مهاجرین مکه پناه‏دهد و یا اگر او دستورى مى‏داد نمى‏توانست از آنها حمایت ودفاعى بکند...
د-از جاهاى دیگرى که آنها مى‏توانستند بدانجا هجرت‏کنند سرزمین‏«حیرة‏»بود که آنجا نیز صرفنظر از راه دورى که‏داشت و همان مشکل گذشتن از وادیهاى دور و دراز و کویرهاى‏زیاد را بدنبال داشت،آنجا نیز تحت‏سیطره و استعمار ایران اداره‏مى‏شد بشرحى که در تواریخ مذکور است...
ه-و از آنجمله کشور شام بود که آنجا نیز گذشته از دورى وبعد مسافت و مشکل گذشتن از همان وادیهاى بى سر و ته حجازمحل رفت و آمد کاروانهاى قریش در فصول مختلف و بازارى‏بود براى فروش اجناس تجارتى مردم مکه،و روشن بود که درچنین محلى نیز اطمینان و آسایشى براى مهاجرین وجود نداشت و ممکن بود مشرکین قریش بکمک حاکمان شام و تاجران‏سودجو و پر نفوذ آنجا بتوانند آنها را به مکه باز گردانند...
که در این جهت کشور حیرة و یمن نیز با آنجا مشترک بودند،و آنجاها نیز محل رفت و آمد کاروانهاى قریش و داد و ستد ومعاملات تجارتى آنها بود.
و بدین ترتیب معلوم مى‏شود جائى نزدیکتر و مطمئن‏تر ازحبشه نبود و بخصوص که پادشاه آنجا«اصحمة‏»مردى‏عدالت پیشه و اصلاح طلب بود،و از مسیحیان با ایمان و دانشمندبه شمار مى‏رفت،و چنانچه برخى از اهل تاریخ گفته‏اند:
امدادهاى غیبى هم کمک کرد و هنگامى که نخستین گروه ازمهاجرین براى سفر به حبشه به کنار دریاى احمر رسیدند یک‏کشتى به گل نشسته بود و هنگامى که آنها رسیدند از گل بیرون‏آمد و هر کدامیک از آنها توانستند با پرداخت نصف دینار کرایه‏خود را با آن کشتى به حبشه برسانند.
اهداف هجرت‏به حبشه
هدف اصلى رسول خدا تایید این سنت‏خدائى‏و امضاء این قانون الهى یعنى سنت هجرت بود که در میان پیامبران دیگرى چون ابراهیم و موسى و عیسى علیهم السلام وپیروانشان نیز سابقه داشت و این راه به روى آنها باز شده بود تاکسانى که نمى‏توانند آئین الهى خود را در میان دشمنان دین یادگرفته و انجام دهند مجبور نباشند زیر شکنجه‏هاى جانکاه وتحمل فشارهائى که غالبا طاقت آن را هم نداشتند صبر کنند وراه گریز و نجاتى هم نداشته باشند،بلکه براى آنها و همه‏انسانهاى مؤمن تاریخ این راه بعنوان یک قانون الهى و دستوردینى باز و بلکه گاهى بصورت الزامى واجب است که دین وآئین خود را برداشته و بجاى سالمتر و مطمئن‏ترى که بتوانند آن رانگهدارى کرده و از شر دشمنان آسوده باشند بروند و آزادانه و بااطمینان به انجام اعمال دینى و مراسم مذهبى خود بپردازند ونگران زندگى و روزى و وضع حال خود هم نباشند که سرزمین‏خدا فراخ و نعمتهاى الهى همه جا است و به گفته آن شاعرپارسى زبان:
نتوان مرد بسختى که در اینجا زادم×که بر و بحر فراخ است و آدمى بسیاراما هدف این هجرت تنها باین مطلب بسنده نمى‏شد وچنانچه معلوم است اهداف عالیه دیگرى هم در این هجرت‏مورد نظر بوده که از گستردگى آن و چهره‏هاى سرشناسى که‏در میان مهاجرین دیده مى‏شود این اهداف بدست مى‏آید... زیرا بگونه‏اى که در شرح ماجرا در صفحات آینده خواهیم‏خواند در میان مهاجرین افراد مستضعف و محروم و شکنجه‏شده‏اى چون عبد الله بن مسعود که از وابستگان قبائل بود و جزءآنها نبود کمتر به چشم مى‏خورد.
و بیشتر آنها از قبائل معروف و پر جمعیتى بودند که موردحمایت‏سران قبیله و افراد خود بودند و کسى نمى‏توانست‏به آنهاصدمه و آزارى برساند،مانند جعفر بن ابیطالب از بنى‏هاشم وعثمان بن عفان از بنى امیه،و عبد الله بن جحش و زبیر بن عوام ازبنى اسد،و عبد الرحمن بن عوف از بنى زهره و دیگران که هر کدام‏از قبائل معروف و سرشناس قریش مانند قبائل تیم و عدى وبنى عبد الدار و بنى مخزوم و غیره بودند و بلکه گاهى خود آنها نیزاز شخصیتهاى مورد احترام قبیله خود و یا قبائل دیگر بودند...
و از این گذشته اگر تنها این موضوع مورد هدف بوده خوب‏بود هنگامیکه ترس آنها برطرف مى‏شد و جاى امنى در کناررسول خدا(ص)در غیر شهر مکه پیدا مى‏کردند بازگشته و به‏زندگى در کنار رهبر اسلام و خویشان و نزدیکان خود ادامه‏مى‏دادند،در صورتیکه همانگونه که میدانیم و در بخشهاى آینده‏خواهیم خواند جمع زیادى از آنها مانند جعفر بن ابیطالب حدودپانزده سال در حبشه ماندند و پس از هجرت رسول خدا(ص)به‏مدینه و آماده شدن محیط آزاد و اسلامى براى تعلیم و تربیت و انجام مراسم دینى بازهم به توقف خود در آن سرزمین ادامه داده وتا سال هفتم هجرت در حبشه ماندند...
هدف عالى دیگرى هم که مى‏تواند مورد نظر قرار گرفته باشدهمان صدور اسلام و انقلاب اسلامى بکشورهاى همجوار و به‏خصوص کشور دست نخورده و آماده‏اى چون حبشه و به فرمایش‏رسول خدا«سرزمین صدق‏»که معلوم مى‏شود از آلودگیها وآمیزشهاى منحرف و کج‏به دور بوده و مرد خوش قلب و با صفا وپرقدرتى همچون نجاشى پادشاه حبشه بر آن حکومت مى‏کرده...
و این هم خود دستور و قانونى است که همه پیمبران الهى وپیروان آنها داشته و دارند که پیام حق را به هر وسیله که مى‏شودبگوش جهانیان برسانند و تبلیغ کنند،و بهترین وسیله براى این‏کار در آن روزها همین مسافرتها و هجرت‏ها بوده و همانگونه که‏میدانیم این هجرت از این نظر هم بسیار موفقیت آمیز بود و چنانچه‏مى‏خوانیم اینان توانستند مهمترین مرکز قدرت و تصمیم‏گیرى‏حبشه یعنى قلب شخص شاه حبشه را تسخیر نموده و او را مسلمان‏کنند...و براى قرنها اسلام را در سرزمین حبشه و کشورهاى‏همجوار آن پا برجا نمایند که هنوز هم مسلمانان زیادى در آنجاوجود دارند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله هجرت پیامبر

دانلود تحقیق هجرت پیامبر اکرم(ص)

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق هجرت پیامبر اکرم(ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق هجرت پیامبر اکرم(ص)


دانلود تحقیق هجرت پیامبر اکرم(ص)

با پیشرفت‏سریع اسلام در شهر یثرب، مقدمات هجرت رسول خدا(ص)و مسلمانان مکه بدان شهر فراهم شد. زیرا مشرکین مکه روز به روز دایره فشار و شکنجه را به مسلمانان تنگتر کرده و آنها را بیشتر مى‏آزردند تا جایى که به گفته مورخین بعضى را از دین خارج کردند.

رسول خدا(ص)نیز در مشکل عجیبى گرفتار شده بود از طرفى ابیطالب و خدیجه دو پشتیبان و حامى داخلى و خارجى خود را از دست داده و این دو حادثه دشمنان را نسبت‏بدان حضرت بى باک‏تر و جسورتر ساخته بود و از طرف دیگر دیدن و شنیدن این مناظر رقتبارى را که مشرکین نسبت‏به پیروانش انجام مى‏دادند طاقتش را کم کرده و از جانب خداى تعالى نیز مامور به تحمل و صبر مى‏بود.

نفوذ اسلام در شهر یثرب فرج و گشایش بزرگى براى رسول خدا(ص)و مسلمانان بود و پیغمبر خدا(ص)به مسلمانان دستور داد هر یک از شما که تحمل آزار اینان را ندارد به نزد برادران خود که در شهر یثرب هستند، برود.
نخستین مهاجر

پس از این دستور نخستین خانواده‏اى که عازم هجرت به شهر یثرب گردیدند، ابو سلمه بود که از آزار مشرکین به تنگ آمده بود و قبلا نیز یک بار به حبشه هجرت کرده بود. پس از این رخصت همسرش ام سلمه را(که بعدها به همسرى‏رسول خدا(ص)درآمد)با فرزندش سلمه برداشت تا به سمت‏یثرب حرکت کند.

قبیله ام سلمه - یعنى بنى مغیره - همین که از ماجرا با خبر شدند سر راه ابو سلمه آمده و گفتند: ما نمى‏گذاریم ام سلمه را با خود ببرى و ابو سلمه هر چه کرد نتوانست آنها را قانع کند و همسرش را همراه ببرد و سرانجام ناچار شد ام سلمه را با فرزندش سلمه نزد آنها گذارده و خود بتنهایى از مکه خارج شود.

از آن سو قبیله ابو سلمه - یعنى بنى عبد الاسد - وقتى شنیدند فرزند ابو سلمه در قبیله بنى مغیره است پیش آنها آمده گفتند: ما نمى‏گذاریم فرزندى که به ما منتسب است در میان شما بماند و پس از کشمکش زیادى که کردند دست‏سلمه را گرفته و به همراه خود بردند.

نخستین مهاجر
مصادره اموال
اجتماع در دار الندوه
هجرت رسول خدا
مشرکین قریش چه کردند؟
در غار ثور
راه امن شد
سراقه در تعقیب رسول خدا
معجزه‏اى از رسول خدا
در محله قباء
ورود على(ع)
ورود به مدینه
عبد الله بن ابى، رئیس منافقین مدینه
در خانه ابى ایوب
ازدواج با عایشه

 

 

شامل 26 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق هجرت پیامبر اکرم(ص)