اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی و بخصوص جامعه شناسان که در قرن حاضر از اهمیت خاصی برخوردار می باشد ، بررسی عوارض مختلف ناشی از مهاجرتهای بین المللی و تاثیر آن درجامعه مقصد و خود مهاجرین است . بر همین اساس چشم انداز متفاوتی در رابطه با فرآیند مهاجرت وجود دارد ، که هرکدام ازاین دیدگاه ها مدل خاصی ، جهت مهاجرت ارائه می کنند.
در مدل اول ، مهاجرت را :‌‌ (( یک حرکت عقلانی و هدفدار به منظور یافتن مکانی برای کار و زندگی تصور میکنند )) .
در مدل دوم :
(( مهاجرت پاسخی غیرارادی به شرایطی است که مهاجر را به نقل مکان سوق می دهد که احتمالاً حرکت او بدون در نظر گرفتن راههای دیگر است )) .
بنابراین دو مدل مهاجرت پویا وناپویا وجود دارد که گاهی عملاً درهم می آمیزد . با پذیرش این واقعیت که پیامدها و یا عوارض مهاجرت از علت مهاجرت جدا نمی باشد ، می توان اذعان داشت که مهاجرت ، پدیده ای است که سازمان اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد . یکی در مبداً ودیگری در مقصد .
در نظر مهاجر شکل محرومیت از هدفهای بسیار با ارزش فرق می کند ، از زمانیکه جمع نتواند به وسایل حصول به آن هدفها در داخل سازمان اجتماعی خود دست یابد ، چنانچه احساس کند که منابع لازم برای رفع محرومیتهایش در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد ، در آن صورت احتمالاً مهاجرت می کند. در چنین وضعیتی مهاجر در مقصد به ندرت می تواند به تمام اهداف و آرزوهای خود برسد ، این ناکامی خود می تواند عوارض مختلف اقتصادی ، روانی ، اجتماعی و حتی فرهنگی در جامعه مقصد برجای بگذارد. اگر بپذیریم که پیامد های مهاجرت بر هر سه سازمان اجتماعی ، یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، سازمان اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد ، بطور قطع میزان این تاثیر یکسان نبوده و به مجموعه ای از متغیر های مختلف ربط دارد .
البته تعیین جزء به جزء همه پیامدهایی که ممکن است هر مورد مهاجرت داشته باشد ، اگر نه یک کار محال ، حداقل کار دشواری است . با این حال معتقدیم که این تصور و برداشت که نظام مهاجرت متشکل از سه سازمان اجتماعی است با ارتباط های متقابل که از طریق جمع مهاجری عمل میکنند و ابزارهای مفیدی است ، برای سازماندهی پژوهش جامعه شناختی در باره پیامدهای مهاجرت .

فصل اول : کلیات

 

1-1- طرح وبیان مسئله
بطور کلی مهاجرت بعنوان تغییر مکان دائمی یا موقت تلقی می شود . هیچ محدودیتی به ساخت حرکت با اختیاری و اجباری بودن ماهیت این عمل و هیچگونه تفاوتی بین مهاجرت داخلی و خارجی وجود ندارد . بنابراین حرکت از یک آپارتمان به آپارتمان دیگر نیز در شمار مهاجرت، همانند حرکت از یک شهر در یک کشور به شهری در کشور دیگری محسوب می شود . اگرچه بدیهی است شروع ونتایج چنین حرکاتی بطور گسترده با یکدیگر تفاوت دارند ، با این وجود این تعریف تمامی انواع حرکات ساختی را در بر نمیگیرد . برای نمونه تحرکات چادرنشینان و کارگران مهاجر ، برای کسانی که محل اقامت دائمی ندارند و دائماً تغییر مکان می دهند ( کسانی که تابستان به کوهستان می روند ) استثناء شده اند در هر صورت خواه حرکات ، مسافتی کوتاه و خواه بلند ، آسان یا سخت باشد ، هر عمل مهاجرتی مستلزم یک مبداء1 یک مقصد 2 و مجموعه ای از عوامل بازدارنده 3 می‌باشد4 .
از میان عواملی که در تصمیم به انجام مهاجرت و فرآیند آن موثر هستند ما در بحث بررسی پیامدها یا عوارض مهاجرت خارجی ، به چهار عامل موثر در عمل مهاجرت یعنی 1- عوامل موجود در حوزه ی مبداء 2- حوزه مقصد 3- عوامل بازدارنده 4- عوامل شخصی را مدنظر قرار داده ایم .
روشن است که مجموعه عوامل مثبت و منفی در مبداء و مقصد برای مهاجر یا مهاجرین آینده با همدیگر متفاوت است . در عین حال ممکن است طبقاتی از مهاجرین را که به گونه مشابهی به مجموعه عوامل عمومی در مبداء و مقصد واکنش نشان میدهند از یکدیگر تفکیک کنیم ، بطور دقیق نخواهیم توانست به میزان تاثیر گذاری مجموعه عوامل خاصی که بر مهاجرت تاثیر دارند را مشخص نمائیم . می دانیم مهاجران مقصدی را جستجو می کنند که خواسته های اجابت نشده‌ی آنها برآورده شود ، سازمان اجتماعی آنجا تا حد امکان شبیه سازمان اجتماعی مبداء باشد . منظور این است که مهاجران ترجیح می دهند در وضعیتی جابجا شوند که درسازمان اجتماعی ایشان ، یعنی در انگاره‌های درونی شده رفتار آنان کمترین دگرگونی و آشفتگی پدید آید . بدیهی است که درفرآیند انتخاب ، ارزشها نقش مهمی ایفا میکنند (( مثلاً در تعیین اینکه چه عناصری از سازمان اجتماعی مبداء می تواند به خاطر حرکت فدا شود ))1
می‌توان وضعیتی را تصور کرد که در آن اهداف مهاجر در اولین قدم برآورده نشود ، لاجرم مهاجران ممکن است بطور لفظی در دو دنیا به سر برند و پیوستگی موقت را هم به مبداء و هم به مقصد حفظ کنند . ممکن است برنامه ی مهاجرت دوم به جای دیگر را بریزند ، حتی ممکن است سرخورده به مبداء باز گردند. و بالاخره ممکن است ارتباط خود را با میراث فرهنگی و سازمان اجتماعی خود ناگهان قطع کنند وفرهنگ و سازمان جدید را بپذیرند . این درحالی است که پیامدهای مهاجرت بر هرسه سازمان اجتماعی یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، سازمان اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد .
در این میان تغییراتی در نظام مهاجرت روی می دهد که به نوبه ی خود در سازمان اجتماعی جمع مهاجر به صورت نظری در نظامهای فرهنگی ، اجتماعی و شخصیتی ( روانی ) تغییراتی را موجب می شود . لیکن همه تغییرات ناشی از مهاجرت لزوماً معلول مهاجرت نیستند ، این موضوع باید به طور تجربی و با بهره گیری از رهنمودهای مناسب و محدود نظری از نوع میان گستر مشخص و توصیف شود .
توجه به پیامدهای فوق از مدلهای نظری جامعه شناختی استفاده لازم بعمل آید . قبل از پرداختن به مدلهای نظری به پاره ای از دیدگاه ها و نظریات موجود در زمینه مهاجرت پرداخته و سپس با بهره گیری از مدلهای نظری مذکور به تبیین مسئله مورد پژوهش مبادرت خواهیم نمود .

2-1- ضرورت تحقیق و اهمیت موضوع
مهاجرت یکی از مسائل اساسی و عمده مورد نظر جامعه شناسان و کارگزاران حکومتها در قرن حاضر است، بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات مربوط به سازگاری مهاجرین در مقصد مشکلاتی را برای مهاجرین بوجود آورده است . مهاجرینی که با داشتن زن و فرزند بنا به دلایل سیاسی ، مذهبی ، اقتصادی ، خانه و کاشانه خود را ترک می کنند و در صورتی هم که امکان بازگشت برای آنان وجود نداشته باشد ، مسلماً تحت افکار و عقاید ساکنان آن کشورها نیز قرار میگیرند .
حال آیا الگوهای رفتاری آنها تغییر می کند ؟ که اگر تغییر کند به چه میزان ؟ از طرفی آیا این تغییر بر روی خانواده و بستگان آنها تاثیر داشته یا خیر ؟
ساختار اجتماعی در این میانه چه تاثیری از این حرکت می پذیرد ؟ آیا اعضای این جمع ( مهاجرین ) که بدون توجه به واقعیات یعنی ساخت اجتماعی و فرصتها دست به مهاجرت زده اند در دگرگونی نظام اجتماعی مقصد نقشی ایفا می کنند ؟
بدین لحاظ می توان گفت : شناخت پیامدهای مهاجرت بین المللی در زمینه های مختلف اقتصادی اجتماعی، فرهنگی و روانی امری کاملاً ضروری بوده و با توجه به مرزی بودن منطقه ترکمن صحرا و افکار مردم این ناحیه در معرض امواج رادیویی و تلوزیونی کشورهای هم جوار قرار دارند ، از اهمیت خاصی برخوردار می باشد . از طرفی می دانیم افراد مهاجر همچون پل ارتباطی میان عناصر دو فرهنگ هستند . اینگونه افراد مسلما ً درصورت بازگشت به سرزمین خود عناصر فرهنگی اخذ شده از جامعه میزبان را به همراه خواهند داشت و همین امر ممکن است باعث ایجاد عدم تعادل در رفتار اجتماعی آنها گردد .
3-1- اهداف تحقیق
اساساً مهاجرت یک پدیده اجتماعی در کلیه جوامع بشری بوده و همه جوامع به نوعی با این پدیده مواجه هستند ، برخی مهاجر فرصت و برخی مهاجر پذیرند ، در بسیاری از کشورها نیز به علل گوناگون مهاجرت بین نواحی و مناطق مختلف آن کشور وجود دارد که مهاجرت روستایی- شهری ، نسبت عمده و اصلی مهاجرت ها را تشکیل می داده است . 1
در کشور ما نیز مهاجرت بین مناطق روستائی و شهری در چند دهه قبل روند رو به رشدی داشته که بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و توجه به روستاها و نیاز های روستائیان این روند کند شده ، اما هنوز ادامه دارد . از طرفی مهاجرتهای بین المللی ، بین نواحی مرکزی کشور به کشور های مجاور نیز از قدیم الایام وجود داشته ، از جمله مهاجرت قزاقها به منطقه ترکمن صحرای ایران می باشد هرچند که اکثریت قریب به اتفاق آنها ، ارتباط مداوم با اقوام وبستگان خود در کشور مبداء تا قبل از فروپاشی شوروی سابق نداشتند ، اما از سال 1991 که اتحاد جماهیر شوروی سابق از هم پاشید و جمهوری های آن از جمله قزاقستان مستقل شد ، همه ساله به ایران مهاجرت می کنند و یا اینکه اینها به دیدن اقوام و بستگان خود در آن سوی مرزها می روند . 2
با توجه به بررسیهای اولیه دریافتم که دیدگاه ها و رویکردهای نظری گوناگونی در مورد مهاجرت ، علل و پیامدهای آن وجود دارد ، برخی از محققان به علل و عوامل مهاجرت توجه داشته و به بررسی در این خصوص پرداخته اند و برخی دیگر به پیامدهای آن توجه کرده اند که گروه دوم در اقلیت بوده و مطالعات اندکی در این خصوص صورت گرفته است . در این پژوهش سعی بر این خواهد بود که هم علل و عوامل مهاجرت بررسی گردد و هم پیامدهای آن مد نظر قرار بگیرد .آنچه که از گفتار علمای اجتماعی و توسعه بر می آید ، مهاجرت دارای پیامدهای گوناگون اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی و روانی می باشد که هر کدام بنا به موقعیت جامعه مهاجر پذیر ، در زمانی برجستگی و نمود بیشتری می یابند .
بیشتر مطالعات انجام شده به بررسی مهاجرین مبداء پرداخته اند ، طبعاً پیامدهای اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی را در ارتباط با جامعه مبداء در نظر داشته اند ، چیزی که در این تحقیق کمتر مراد و منظور است و به دلایل گوناگون که مهمترین آن عدم دسترسی به جامعه مبداء می باشد ، انجام این امر در آن جامعه امکان پذیر نیست ، از طرف دیگر جامعه آماری ما کسانی هستند که ((بنه کن )) دست به مهاجرت نزده اند ، بلکه بعضی از اقوام و بستگان و اعضای خانواده آنان در جامعه مبداء بوده و بدین لحاظ چنانچه تحت تاثیر فرهنگ ، آداب و رسوم ، ایده ها و آمال و آرزوهای موجود در جامعه مقصد قرار گرفته باشند ، می توانند وسیله ای برای انتقال موارد فوق الذکر به جامعه ی مبداء باشند . لذا هدف ما در این تحقیق :
اولاً : یافتن انواع پیامدهای مهاجرت چون ، پیامدهای اجتماعی ، فرهنگی و روانی ناشی از مهاجرت قزاقها به منطقه ترکمن صحرا برخورد آنان و منطقه است .
ثانیاً : علل و عوامل مهاجرت روشن گردد .
ثالثاً : همانطور که می دانیم انواع پیامدهای فوق الذکر دارای وزن و ارزش همانند نبوده ، هر کدام به نوعی و در زمان خاص تاثیرات بیشتر یا کمتری روی جامعه مقصد و حتی روی خود مهاجرین دارند ، لذا سومین هدف ما در این تحقیق این است که وزن هر کدام از عناصر مذکور را در ایجاد هماهنگی مهاجرین یا ناسازگاری آنها ، فرهنگ پذیری ، انزوا و ... را با جامعه مقصد بدست آورده و میزان اثرگذاری هر کدام را معین کنیم .

 



4-1-تنظیم و تدوین فرضیات تحقیق
بزعم صاحب نظران ، مهاجرت که دارای کارکردهای آشکاری است ، دارای کارکرد و یا پیامدهای پنهان نیز می باشد ، این پیامدها در زمینه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی می تواند مورد بررسی قرار بگیرد .
1- بین سازگاری مهاجرین و پایگاه اجتماعی افراد رابطه وجود دارد .
اولین فرضیه تحقیق رابطه بین سازگاری اجتماعی و پایگاه اجتماعی مهاجرین است . زیرا بنظر می رسد پایگاه اجتماعی مهاجرین می تواند بر سازگاری اجتماعی آنها اثر گذارد . شاخصهای مورد استفاده جهت سنجش پایگاه اجتماعی مهاجرین شغل و سواد و درآمد است که در قسمت آزمون فرضیه ها به بررسی تاثیر هر یک از شاخصهای مذبور می پردازیم .
2- بین سازگاری اجتماعی و آگاهی اجتماعی مهاجرین رابطه وجود دارد .
منظور از این فرضیه این است که هرچه میزان آگاهی اجتماعی افراد بیشتر باشد ، به سازگاری بیشتری دست خواهند یافت . میزان آگاهی اجتماعی به این معنی است که فرد تا چه اندازه با دنیای پیرامون خود در ارتباط بوده و چه میزان با وضعیت دنیای جدید آشنایی و شناخت دارند . عناصر تشکیل دهنده ی این آگاهی اجتماعی عبارتند از میزان تحصیلات – میزان مطالعه روزنامه – استفاده از وسایل ارتباط جمعی ( تماشای تلوزیون ) و ...
3- بین خصوصیات روانی مهاجرین و سازگاری اجتماعی آنها رابطه وجود دارد .
در این فرضیه منظور از خصوصیات روانی استفاده از (( شاخصهای اضطراب -افسردگی- پرخاشگری -بیگانگی اجتماعی است )) که هر یک با سازگاری اجتماعی مهاجرین از نظر نوع رابطه و میزان همبستگی مورد سنجش قرار خواهد گرفت .
4- بین خصوصیات روانی مهاجرین و سن آنها رابطه وجود دارد .
جهت بررسی فرضیه فوق سن مهاجرین را به سه گروه طبقه بندی نموده و هر یک از سه گروه به تنهایی از نظر خصوصیات روانی مورد بررسی قرار گرفته اند و سپس به بررسی رابطه موجود میان متغیر های این فرضیه پرداختیم . در واقع دستیابی به رابطه ای میان سن مهاجرین با میزان پرخاشگری، سن و میزان اضطراب ، سن و میزان افسردگی و بالاخره سن و بیگانگی اجتماعی مد نظر بوده است .
5- بین خصوصیات روانی مهاجرین و پایگاه اجتماعی آنها رابطه وجود دارد .
برای سنجش پایگاه اجتماعی افراد از شاخص های شغل و سواد و درآمد استفاده شده که تاثیر آنها تحت عنوان پایگاه اجتماعی بر چهار شاخص وضعیت روانی پاسخگویان یعنی اضطراب ، پرخاشگری ، افسردگی و بیگانگی اجتماعی مورد ارزیابی قرار می گیرد .
6- بین وضعیت تاهل مهاجرین و خصوصیات روانی آنها رابطه وجود دارد .
وضعیت تاهل در سه گروه تقسیم بندی شده که هر یک از وضعیتهای این سه گروه ( همسر دارم – فوت شده است – از همسرم جدا شده ام ) به نوعی با خصوصیات روانی مهاجرین در رابطه می باشند که در این فرضیه به بررسی این رابطه پرداخته شده است . هدف از سنجش این فرضیه یافتن رابطه ای میان خصوصیات روانی مهاجرین با وضعیت تاهل آنهاست .

 

5-1- بیان متغیر های مستقل و وابسته
متغیرهای مستقل
یک دسته از متغیرهای ما ( متغیرهای مستقل ) همان متغیر های اجتماعی – جمعیتی بوده اند که منظورمان از این متغیر ها به قرار زیر است :
 جنس : منظور همان زن و مرد بودن می باشد .
 وضعیت تاهل : در این تحقیق با متغیر های همسر دارم – از همسرم جدا شده ام و همسرم فوت شده است ، برخورد داریم .
 سن : رقم سن مهاجرین تعداد سالهای کاملی است که از زمان تولد فرد گذشته است .
 تحصیلات : که به گروه بندی 1- بی سواد 2 – سواد قرآنی و ابتدائی 3 - راهنمایی 4- دیپلم و بالاتر از دیپلم تقسیم شده است .
 نوع تامین منابع معیشت : سلسله مراتب شغلی پذیرفته شده در جامعه مقصد می باشد .
 مهاجرت : بطور کلی مهاجرت بعنوان تغییر مکانی دائمی یا موقت تلقی می شود که دارای سه جزء مبداء ، مقصد و مجموعه ای از موانع بازدارنده می باشد .
 قرابت فرهنگی : مراد از قرابت فرهنگی ، نزدیکی دو یا چند فرهنگ می باشد از لحاظ عناصر و اجزاء تشکیل دهنده .
 پایگاه اجتماعی : که شامل عناصر شغل ، سواد ، داشتن اموال منقول و غیر منقول می باشد . آگاهی اجتماعی که از عناصر سواد و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و میزان مطالعه روزنامه تشکیل شده است .
متغیر های وابسته
متغیر وابسته ی ما در این پژوهش در اصل عوارض مختلف ناشی از مهاجرت می باشد که در چهار گروه اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و روانی با شاخصهای مختلف مورد بررسی قرار می گیرند . در گروه عوارض فرهنگی ما سازگاری مهاجر را تحت دو شاخص عمده و اصلی فرهنگ پذیری و رضایت‌مندی بیان نمودیم . البته این دو شاخص به عوامل تعیین کننده ای از قبیل زبان ، رابطه دوستی ، وسایل ارتباط جمعی ، داشتن شغل ، اعتماد و مشورت ارجاع نمودیم .

 

6-1- تعاریف مفاهیم و متغیر های تحقیق
در این قسمت ما به تعریف مفهوم مهاجرت و متغیرهای وابسته که در قالب فرضیات بیان نمودیم ، می پردازیم . مهاجرت کلاَ یک حرکت ساده شامل یک فرد یا گروه مهاجر است که از یک مکان جغرافیایی (( مبداء )) به یک مکان دیگر (( مقصد )) نقل مکان می کند . این فرآیند یک جریان مهاجرتی را بیان می کند که دارای مفهوم فضایی و اساسی نقاط ، مسافت ، جهت ، زمان و مکان می باشد .
در تعاریف متعددی که پیرامون مهاجرت ارائه شده ، غالباَ به تغییر سکونت گاهها ، عبور از مرزهای خاص داخلی و بین المللی می پردازیم . و بهرحال بعضی از این تعاریف تاکیدشان بر تحول در نظام کنش متقابل اجتماعی مهاجر است .
نوع مهاجرت مورد بحث ما از نوع بین المللی و آن هم به صورت مهاجرتهای سیاسی می باشد . مفهوم دیگری که در این پژوهش به آن پرداختیم ، مفهوم سازگاری است که بطور مشخص منظور ما از این مفهوم ( سازگاری مهاجر در مقصد ) ایجاد ارتباط متقابل مهاجر با جامعه میزبان از نوع ارتباط متقابل که دو بعد اساسی سازگاری را تشکیل میدهند یعنی فرهنگ پذیری و رضایت مندی است . با توجه به بحث تغییرات اجتماعی در می یابیم که سازگاری فرآیندی است که در کنش متقابل بین انسان و محیط صورت می گیرد و از آنجا که شکل گیری عمل این فرآیند و رابطه با ویژگیهای فردی و شرایط حاکم بر محیط جدید می باشد .لذا ، سازگاری چند بعدی است که ما به عوامل تعیین کننده آن در ربط به یکدیگر می نگریم .
چند بعدی بودن فرایند سازگاری توسط اندیشمندان مورد تاکید قرار گرفته است . در اینجا لازم است که معرفه ها یا شاخصهایی که سازگاری را توضیح یا توجیه می نمایند ، مطرح نمائیم .
در تحقیقی که پیرامون پیشنهاد یک مدل چند متغیره در باره سازگاری مهاجرین در مقصد صورت گرفته است بیان می دارد که حالت رویکرد چند متغیری که یک اساس واقعی و همه جانبه نگر در بین رفتارهای بشری و بخصوص برای سازگاری مهاجرین ارائه می دهند ، در این تحقیق شاخص های فرهنگ پذیری ، رضایت مندی و یگانگی را جهت مطالعه سازگاری مهاجرین بکار می گیرد .
بر این اساس ما می توانیم چنین برداشت کنیم که شاخص های رضایت مندی و همانندی ( یگانگی ) معادل یکدیگر بکار برده شده اند ، چون اعتقاد بر این است ، مهاجر زمانی به همانندی می رسد که احساس نماید متعلق به جامعه جدید است و حالت تعلق داشتن را بدین معنا گرفتند که مهاجر خودش را جزئی از محیط جدید دانسته و تمایل به اسکان دائمی داشته باشد . به همین جهت در این پژوهش از شاخص اصلی سازگاری یعنی فرهنگ پذیری استفاده نموده که لازم است به تعاریف پیرامون این موضوع بپردازیم .
در مورد فرهنگ پذیری1 لازم است که بیان نمائیم ، تعاریف زیادی از واژه فرهنگ2 توسط اندیشمندان مختلف ارائه گردیده است که بیشترین و گسترده ترین تعریف فر هنگ را می توان در متون مردم شناسی بریتانیایی بنام (( تایلر ))3 پیدا نمود . (( او فرهنگ را مجموعه ای شامل دانش ، عقیده ، هنر ، اخلاقیات ، قانون ، رسوم و دیگر استعداد ها و عاداتی که توسط فرد بعنوان عضوی از جامعه کسب می گردد ، تعریف می نماید ))4 . ما نیز با اقتباس از تایلر فرهنگ را که مجموعه ای از عقاید ، عرف همگانی ، رسومات ، ارزشها و سمبلهائی که تعیین کننده رفتار افراد جامعه است در نظر داریم . اکنون با واژه فرهنگ آشنا شدیم . پس منظور ما از فرهنگ پذیری چیزی جز پذیرش خصوصیات فرهنگی جامعه میزبان توسط فرد مهاجر نمیتواند باشد . در جریان فرهنگ پذیری است که مهاجر عمیقاَ و از جهات فراوانی با فرهنگ جامعه میزبان همانند می شود .
رضایت مندی بعنوان یکی از شاخصهای مورد نظر یا در مفهوم سازگاری حالتی است که به درک و فهم شخص مهاجر از موقعیت زندگی خودش در مقصد بر می گردد . این حالت ناشی از احساسات دوستی ، احترام ، نسبت متقابل با میزبانان می باشد . رضایت مندی از یک طرف با گرایشات مطلوب مهاجرین نسبت به میزبانان و از طرف دیگر با متقاعد شدن آنان نسبت به تمایل مثبت و مطلوب میزبانان نسبت به آنها دارند ، توام می باشد .
در کل می توان بیان نمود اگر مهاجر احساس نماید از حالت سابق خود متضرر نگردیده و یا تحت حمایت جامعه میزبان قرار دارد ، رضایت مندی او در مقصد جلب می شود . پس می توان به این نتیجه رسید که داشتن روابط دوستی مهاجر با میزبان می تواند یکی از عوامل تعیین کنند در فرهنگ پذیری مهاجر در مقصد بشمار می آید . در این رابطه می توان بیان نمود که هر چه رابطه دوستی مهاجرین و میزبانان افزایش یابد ، باید فرهنگ پذیری مهاجرین زیاد تر شود . یکی از عوامل مهمی که در این قسمت لازم است مد نظر واقع شود ، نوع شغل مهاجر در مقصد می باشد . چون احتمال می رود که هرچه نوع شغل مهاجر در سلسله مراتب شغلی جامعه مقصد بالاتر باشد سازگاری مهاجر در جامعه مقصد نیز افزایش می یابد ، جهت روشن نمودن مفهوم سازگاری به تعریف پیرامون دو مفهوم فرهنگ پذیری و رضایت مندی با ذکر شاخصهای هر یک می پردازیم :
- فرهنگ پذیری1 : عبارتست از قبول عقاید ، ارزشها ، عادت ، الگوهای رفتاری جامعه میزبان توسط مهاجر برای مشخص کردن فرهنگ پذیری ما از متغیرهای زبان ، روابط دوستی ، وسایل ارتباط جمعی و رسومات استفاده نمودیم که منظورمان از هرکدام از این متغیر ها به شرح ذیل می باشد :
 زبان : منظور ما این است که مهاجر زبان محاوره ای جامعه میزبان را بفهمد و بتواند صحبت کند.
 روابط دوستی : منظور گرفتن دوست از جامعه میزبان و ایجاد ارتباط با او می باشد .
 وسایل ارتباط جمعی : منظور میزان مطالعه روزنامه ، تماشای تلوزیون در جامعه میزبان توسط مهاجر است .
 رضایت مندی : رضایت مندی نیز مانند فرهنگ پذیری تحت متغیر ها و یا معیارهایی مورد بررسی قرار می گیرد . متغیر های مورد استفاده در این قسمت به شرح زیر می باشد.
داشتن شغل : یعنی داشتن یکی از شغلهای پذیرفته شده جامعه مقصد می باشد .
اعتماد : منظور این است که مهاجر تا چه حدی حاضر است مشکلات خود را با افراد جامعه میزبان در میان گذاشته و از آنها کمک بگیرد .
مشورت : منظور این است که واقعاً مهاجر تا چه حدی حاضر است در انجام کارهای خود نظر میزبان را جویا شود .یک دسته از متغیر ها در زمینه سنجش عوارض ناشی از مهاجرت از بعد روانی می باشد که در قالب متغیرهای افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری و بیگانگی اجتماعی سنجیده می شود که به لحاظ علمی هر کدام از متغیرهای مذکور را تعریف می نمائیم .
اضطراب : از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی بشمار می رود که از مشخصات آن احساس دلهره عمیق گاه بدون دلیل نگرانی و دلواپسی مهاجر در مقصد1 می باشد .
پرخاشگری : حالتی است که در آن بیمار از هیچ چیزی احساس رضایت ندارد و همه چیز او را برآشفته می کند . منظور این تحقیق تحریک پذیری ، حساسیت و زود رنجی فرد مهاجر در مقصد می باشد
بیگانگی اجتماعی : که از دیدگاه جامعه شناسی به نوعی احساس پوچی ، ناتوانی و بی هنجاری ناشی از تحمیل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی که ساخته دست بشرمی باشد ، برفرد است که در این پژوهش هدف بررسی میزان بی هنجاری ، بی معنایی و انزوای فرد مهاجر در جامعه مقصد می باشد2

افسردگی : از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار میرود که مشخصات آن احساس بی باوری و ناامیدی مفرط ، ضعف و کندی و احساس پوچی و بی ارزشی مهاجر در مقصد است1 .
توصیف مقیاسهایی که در زمینه میزان سنجش : 1- اضطراب 2- پرخاشگری 3- افسردگی 4- بیگانگی اجتماعی مورد استفاده قرارگرفته است برای مهاجرین در مقصد به شرح ذیل می باشد :
1- اضطراب (Anxiety ) 2- از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار می رود که از مشخصات آن احساس دلهره عمیق و گاهی بدون دلیل ، احساس ترس ، نگرانی و دلواپسی و نوعی بی قراری روانی است . از این رو اضطراب را می توان گونه ای درد و رنج اخلاقی دانست که به آینده مربوط می شود .
جهت اندازه گیری اضطراب آزمودنیها مورد مطالعه از تست استاندارد شده (s.cl.90) استفاده گردیده است . مقیاس اضطراب بعنوان یکی از مقیاسهای اندازه‌گیری ابعاد ده گانه مرضی در تست (اس . سی . ال ، 90 ) متشکل از 9 گویه (item ) است . این گویه ها عبارتند از :

1- آیا بی جهت دلشوره دارید و نگران هستید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
2- آیا لرزش اندام بدن دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
3- آیا بطور ناگهانی و بدون هیچ علتی می ترسید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
4- آیا همیشه می ترسید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
5- آیا طپش قلب دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
6- آیا کم عمل هستید و زود از جا درمی روید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
7- آیا اغلب ناآرام و بیقرار هستید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
8- آیا از آینده بیم دارید ؟ هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
9- آیا اغلب افکار و اندیشه های هولناک به سراغتان می آید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

 


تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value
کاملاً سالم 9Min = 13- 9 1- هیچ
سالم 45Max = 18- 14 2- کلی
درآستانه بیماری 36- 9- 45 27- 19 3- تاحدودی
بیمار 4=9 ÷ 36 36- 28 4- زیاد
کاملاَ بیمار 45- 37 5- بشدت

 

هریک از گویه ها که پاسخ داده شده ، ارزشگذاری شده و از مجموع نمرات بدست آمده طبقه بندی نمرات صورت گرفته است .
نمرات واقع در هر فاصله طبقه ای مبین میزان اضطراب آزمودنی است .
2- پرخاشگری و تندخوئی 1
از نوع اختلالات ذهنی در فرم ناآرامی و تندخوئی و ازنوع پسیکوپاتیها در شکل تحریک پذیری است . پرخاشگری عارضه ای است ناشی از خلق و خو که با خشم و بد اخلاقی همراه است . بیمار از هیچ چیزی احساس رضایت ندارد و همه چیز او را از کوره به در می برد و غضبناک و برآشفته می سازد . آنچه در پرخاشگری خصوصاَ در فرم تحریک پذیری بیش از همه نمایان می شود ، حساسیت و زود رنجی و سریع التاثیر و از کوره در رفتن و تنش مفرط و دائمی بیمار است . پسیکوپاتیهای تحریک پذیر اغلب بخاطر هیچ و پوچ واکنشهای تندی نشان میدهند و به کمترین دستاویزی ناسزا و دشنام می دهند و به افراد دور و بر خود حمله می کنند و اشیاء در دسترس را پرت کرده و می شکنند و اگر جلوی آنان را بگیرند ، اعتراض کرده و درگیر میشوند . جهت تشخیص و اندازه گیری میزان پرخاشگری در جامعه مورد مطالعه از تست استاندارد شده ( اس ، سی ال ، 90 ) استفاده گردیده است . مقیاس پرخاشگری بعنوان یکی از طیف های اندازه گیری ابعاد ده گانه بیماری های روانی در تست مذبور متشکل از شش گویه ( item ) به شرح ذیل است .
1- آیا زود دلخور و عصبانی می شوید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
2- آیا ناگهان چنان از کوره در میروید که نمی توانید جلوی خودتان را بگیرید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
3- آیا کتک زدن ، آزار و اذیت دیگران شما را ارضاء می کند ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
4- آیا بعضی اوقات تمایل به پرت کردن و شکستن اشیاء دارید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
5- آیا اغلب در کارها درگیر می شوید و جر و بحث می کنید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
6- آیا زود داد و فریاد راه می اندازید و هرچه هست را بهم می ریزید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value
VH کاملاً سالم 6 =Min 10 – 6 1- هیچ
H سالم 30 =Max 15- 11 2- کمی
BL درآستانه بیماری 24 – 6 – 30 20 – 16 3- تاحدودی
S بیمار 4 = 6 ÷ 24 25 – 21 4- زیاد
SS کاملاً بیمار 30- 26 5- بشدت

 

3- افسردگی
از علائم اختلالات و بیماریهای ذهنی و احساسی به شمار می رود که از مشخصات آن احساس بی باوری ، نا امیدی مفرط ، ضعف و کندی و احساس پوچی و بی ارزشی فرد مهاجر در مقصد است . جهت اندازه گیری میزان بیماری افسردگی در پژوهش حاضر از تست استاندارد شده و تعدیل شده ( S.C.L. 90 ) استفاده شده است .
مقیاس یا طیف افسردگی یکی از مقیاسهای اندازه گیری ابعاد ده گانه بیماریهای روانی در تست ( اس ، سی ال ، 90 ) است . این مقیاس متشکل از 30 گویه ( item ) است که در نرم لیکرت بصورت مدرج تنظیم گردیده است . هر گویه دارای 5 مورد پاسخ ( هیچ ، کمی ، تاحدی ، زیاد ، بشدت ) است و آزمودنی یکی از مواردی را که با وضعیت وی تناسب دارد و انتخاب و علامت میزند . این گویه ها عبارتند از :
1- آیا نسبت به روابط و مناسبات اجتماعی بی میل شده اید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
2- آیا اغلب احساس ضعف و کندی می کنید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
3- آیا گاهی فکر خودکشی به سرتان می زند ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

 

4- آیا زود به گریه می افتید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
5- آیا احساس می کنید طوری گیر افتاده اید که نه راه پیش دارید و نه راه پس ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
6- آیا خود را برای هر کاری سرزنش می کنید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
7- آیا احساس تنهایی می کنید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
8- آیا احساس غمگینی می کنید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
9- آیا هر اتفاق کوچکی شما را نگران و مضطرب می کند ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
10- آیا نسبت به همه چیز بی علاقه شده اید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
11- آیا نسبت به آینده ناامید هستید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □

 

12- آیا انجام هر کاری را مشکل و پر زحمت می بینید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
13- آیا احساس پوچی و بی ارزشی می کنید ؟
هیچ□ کمی□ تاحدودی□ زیاد□ بشدت □
جدول تشخیص و محاسبه و طبقه بندی نمرات این تست به ترتیب ذیل است :
تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value
VH کاملاً سالم 13 = Min 21 – 13 1- هیچ
H سالم 65 =Max 30 – 22 2- کمی
BL درآستانه بیماری 52 – 13 - 65 47 – 31 3- تاحدودی
S بیمار 4 = 13 ÷ 52 56 – 48 4- زیاد
SS کاملاً بیمار 65 - 57 5- بشدت

 

4- بیگانگی اجتماعی ( آنومی ) 1
از دیدگاه جامعه شناسی به نوعی احساس پوچی ، ناتوانی و بی هنجاری ناشی از تحمیل ساختارهای اجتماعی و فرهنگی که ساخته دست بشر می باشد ، بر فرداست که در این پژوهش هدف بررسی میزان بی هنجاری ، بی معنایی و انزوای فرد مهاجر در جامعه مقصد می باشد و از طریق گویه های ذیل سنجیده می شود .
1- آیا به نظر شما بازگو کردن مشکلات و کمبود های جامعه به مسئولین مملکتی نتیجه بخش است ؟
کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □
2- آیا به نظر شما انسان باید به امروز بیاندیشد ؟ چه فردا که داند چه بازی کند روزگار ؟
کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □
3- به نظر می رسد وضع طبقات محروم جامعه روز به روز بدتر می شود ؟
کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □
4- فکر می کنم به آینده نباید امیدوار بوده و چه همه شواهد ، از فردا ی مبهم و بی اعتماد حکایت می کند ؟
کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □
5- فکر می کنم به عصری گام نهاده ایم که کمتر می توانیم روی کسی حساب کنیم ؟
کاملاً موافقم □ موافقم □ بی نظر □ مخالفم □ کاملاً مخالفم □

 



جدول بیگانگی اجتماعی
تشخیص محاسبه و طبقه بندی نمرات Value
VH کاملاً سالم 5 = Min 11 - 5 1- کاملاً موافقم
H سالم 25 =Max 2- موافقم
BL درآستانه بیماری 52 – 13 - 65 18 - 12 3- بی نظرم
S بیمار 4 = 13 ÷ 52 4- مخالفم
SS کاملاً بیمار 25 - 19 5- کاملاً مخالفم

 

 

 

 

 



فـصـل دوم :
مروری بر مبانی نظری ( تئوریک ) و مطالعات پیشین مرتبط با موضوع مطالعاتی

 

1-2- بررسی آثار موجود :
در ابتدا بحث پیرامون نظریات عمده و اساسی که در جامعه شناسی مطرح می باشند و به نحوی پدیده مهاجرت و پیامدهای ناشی از آن را مورد بررسی قرار می دهند ، می پردازیم . سپس سعی ما بر این است که با بیان مطالعات موردی انجام شده در قالب این نظریات به طرح انتقادات وارده بر این دیدگاه ها پرداخته تا بتوانیم چهارچوب نظری خود را پی ریزی نمائیم .
بطور کلی در دیدگاه های جامعه شناسی کلاسیک و معاصر دو رویکرد عمده وجود دارند که به نحوی به تعیین پدیده های اجتماعی می پردازند . یکی از آنها رویکرد اجتماعی1 و دیگری رویکرد اقتصاد سیاسی2 می باشد .
سعی بر این است که موضوع این دو رویکرد را در مقابل مهاجرت و بخصوص پیامدهای روانی - اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی در مقصد مورد بحث قرار دهیم . البته علت اینکه ما مقوله های مذکور را با موضوع مهاجرت در اتصال با هم مورد بحث قرار می دهیم ، اینست که شناخت پیامدهای مختلف مهاجرت در مقصد اگر در اتصال با پدیده مهاجرت مورد بحث قرار نگیرد ، باعث ابهام در تشریح و توصیف فاکتورهای مختلف علل و عوامل و پیامدهای ناشی از مهاجرت در قالب رویکردهای مذکور می گردد .

 

2-2- مهاجرت و پیامدهای آن در مقصد در رویکرد اجتماعی
رویکرد اجتماعی عمدتاً به تبیین پدیده ای اجتماعی از جمله مهاجرت و پیامدهای آن بر اساس نقطه نظرات جامعه شناسی کارکرد گرایی کلاسیک می پردازد .
بر اساس این رویکرد هر گونه تغییری در جامعه روی دهد در جهت تعادل و هماهنگی می باشد . مهاجرت در اصل نوعی جابجائی جمعیت بوده که تحرکات جغرافیایی جمعیت را شرح می دهد . بهرحال نوعی ایجاد تغییر در جوامع به شمار می آید که در جهت تعادل سیستم اجتماعی صورت می گیرد . پس در این دیدگاه مهاجرت در پاسخ به یک حالت عدم تعادل در جهت رسیدن به تعادل در جامعه صورت می گیرد .
(( پارسونز )) که یکی از برجسته ترین اندیشمندان این دیدگاه می باشد ، بیان می دارد : (( اگر جامعه دچار بحران و انحراف گردد ، دوحالت ممکن است رخ دهد ، یا جامعه در قبال بحران بوجود آمده می تواند مقابله کرده و خود را ترمیم نماید و به شکل نوین و موافق با وضع جدید به حیات خود ادامه میدهد و یا فاقد خصلت ترمیم پذیری بوده و بنابراین در برابر هر گونه نوسانی ناتوان است که در اینصورت از بین خواهد رفت )) 1
البته این اصل مسلم از آنجا ناشی می شود که بنا به اعتقادی که در این رویکرد وجود دارد ، شرط لازم برای دوام و بقای نظام اجتماعی وجود یگانگی و تعادل 2 در نظام می باشد .
پس بطور غیر مستقیم می توان بیان نمود که مهاجرت در این دیدگاه بعنوان تغییری در جهت بقاء و تعادل نظام صورت می گیرد . قابل ذکر است نظریه کارکرد گرایان بر این فرض استوار است که تمامی نیازهای اجتماعی کنشگران در طول زمان هرگز حالتی استاندارد ندارد . لذا ممکن است که تحولات لازم برای کاهش ناهماهنگی بین احساس نیاز و امکان تحصیل آن در کنشگر یا هر دو اتفاق بیافتد . درک ناهماهنگی بین خصایص فرد و نظام اجتماعی منجر به مهاجرت شخص جهت کاهش ناهماهنگی می شود .
با توضیحات فوق تاحدودی مشخص گردید که مهاجرت به عنوان یک مکانیزم برقراری تعادل دارای عملکرد مثبت درجهت حفظ بقای نظام اجتماعی می باشد ، بهمین لحاظ که مهاجرت در رویکرد اجتماعی از جایگاه خاصی برخوردار می باشد .
(( جامعه شناسی توسعه ))3 که منبعث از همین رویکرد می باشد . اعتقاد دارد که بعضی از مناطق به لحاظ توسعه از سایر مناطق پیشی گرفته اند و فرصتهای مختلفی را برای افراد آن مناطق بوجود آورده اند. این در حالی است که نیروی انسانی انباشته شده در یک منطقه به مناطقی که فرصتهای بیش از ظرفیت افرادش دارد ، کشیده می شود . بر این اساس که مهاجرت از یک طرف به مکانیزم تطابق مشخص با تغییرات انجام شده بدل می گردد و از طرف دیگر تعادل از دست رفته را به جامعه باز می گرداند . 1
یکی از نظریه پردازان نوسازی که در قالب جامعه شناسی توسعه صحبت می کند ، بنام ردفیلد 2 معتقد است : (( حجم مهاجرت و یا تماس با نظامهای شهری ، پیوسته با فاصله ی سکونت گاه و میزان جمعیت آن ارتباط دارد . در حالیکه تحقیقات جدید نشان می دهد که مهاجرت پدیده ای پیچیده است که قسمتی از آن به ویژگی های وضعیت محلی و قسمت دیگر با فرصتهای شغلی و ... که مراکز شهری عرضه می دارند ، در رابطه است . )) 3 لذا دیدگاه کلی این رویکرد در خصوص مهاجرت مثبت بوده و آن را حرکتی در جهت تعادل سیستم در نظر می گیرد . افراد به این دلیل دست به مهاجرت می زنند که در جامعه ای که بسر می برند نمی توانند به نیازهای دریافت و احساس شده ، پاسخ گویند ، پس با مهاجرت خود سعی می کنند ناهماهنگی بین نیازهای درک شده و عدم دسترسی به آنها را از بین ببرند ، اینست که مهاجرت دارای کارکردی مثبت در راستای حفظ تعادل یک نظام بیان می گردد .
رویکرد اجتماعی دیگری که در خصوص مهاجرت به علت یابی پرداخته (( مکتب نوسازی )) می باشد .
نظریه پردازان نوسازی بر طبق یک سنت جامعه شناسی به یک تقسیم بندی دوگانه از جوامع یعنی جوامع سنتی در مقابل جوامع مدرن پرداخته اند ، بطوریکه در یک سو ما با جامعه مدرن نظیر جوامع غربی روبرو هستیم ، فرض بر اینست که تمام جوامع در یک مرحله شبیه به هم بوده اند و آن مرحله سنتی است و بالاخره این جوامع همان دگرگونیهایی را که در غرب اتفاق افتاده از سر خواهند گذراند . این عمل گذرا از طریق اشاعه 1 (( فرهنگ ، تکنولوژی و روابط اقتصادی سرمایه داری )) و یا گسترش نظامهای اجتماعی ، اقتصادی و مالی از نوع غربی بوجود می آید .
یکی از نظریه پردازان این رویکرد (( هوز لیتز Hose Lits )) 5 است ، وی همچون سایر صاحبنظران این مکتب انتقال از جامعه سنتی به مدرن را از طریق حذف الگوهای سنتی می داند . وی نتیجه گیری می کند که کشورهای توسعه نیافته باید الگوی متغیرهای خاص کشورهای توسعه نیافته را کنار گذاشته و به پذیرش الگوهای کشورهای توسعه یافته بپردازند . چراکه خصیصه های ساختی این جوامع کارکرد لازم برای تعادل سیستم در زمان حاضر را ندارند .
یکی دیگر از نظریه پردازان عمده نوسازی (( ایز نشتاد Iz Neshtad )) می باشد . وی به پالایش نظریه نوسازی پرداخته و با در نظر گرفتن جوامع ، آنها را زیر پوشش مفهوم واحد جامعه (( سنتی )) و یا (( ماقبل مدرن )) طبقه بندی کرده و روندهای متفاوتی را برای نیل به نوسازی جامعه پیاده کرده است1 .
مدلی را که ایز نشتاد ارائه می دهد کم و بیش دارای ویژگیهای اصلی مدل (( هوز لیتز )) می باشد اما علاوه بر این او معتقد است زمانی می تواند نوسازی را حفظ کند که بتواند به میزان معینی از قابلیت انعطاف ساختی برسد . بطوریکه قابلیت سلوک با مسائل جدید ، دگرگونی و حل آن را در داخل حوزه های نهادی اصلی خود داشته باشد و هم چنین به حل مسائل و نیاز های گروه ها و قشر های جدید بپردازد . یعنی وی به دو مفهوم (( تمایزات ساختی )) و (‍( هماهنگی ساختی )) مفهوم سوم انطباق را نیز اضافه می کند و معتقد است که جوامع مدرن بر خلاف جوامع سنتی استعداد پذیرش دگرگونیهای فراتر از خصلتهای اولیه خویش را دارند و می توانند با نابسامانیهای ساختی ، جنبش اعتراضی و عناصر بدون سازمان به مبارزه برخیزند .
پس می توان نتیجه گرفت تازمانیکه هماهنگی بین عناصر ساختی یک نظام وجود داشته باشد و اجزاء کارکرد لازم را داشته باشند ، می توانند نیازهای افراد را درون سازمان اجتماعی برآورده سازند ، احساس کمبود و برآورده نشدن نیازها برای افراد بوجود نمی آید که در نتیجه آن برای برآوردن نیازهای خود و دستیابی به ایده آلهایی که فکر می کنند در جامعه خود قابل حصول نیست ، دست به مهاجرت می زنند .
بطور کلی به عقیده نظریه پردازان این دیدگاه از طریق اشاعه ارزشهای جوامع غربی است که به بیان دیگر این عوامل یکسان بر افراد تاثر نمی گذارند بلکه هر عامل نسبت به فردی خاص ممکن است وزن خاصی داشته باشد ، که فرد با مقایسه عناصر مثبت و منفی در مبداء و مقصد و نیز موانع مداخله گر ، به صورت ارزیابی هزینه و منفعت به بررسی می نشیند و در نهایت تصمیم به مهاجرت یا ماندن می گیرد . تحقیقات فراوانی در مورد مهاجرت توسط صاحبنظران مختلف انجام شده که تحت تاثیر رویکرد اجتماعی بوده است .
به عقیده آنان مهاجرین بالقوه ، هزینه ها را در مقابل مهاجرت تحمل می کنند . برای مثال : درآمد از بین می رود و هزینه های اجتماعی یا اقتصادی مهاجرت در مقابل موقعیت و درآمد بالاتر بهبود سطح زندگی و تحصیلات بهتر برای فرزندان قرار میگیرد . اگر منافع مورد انتظار از هزینه ها بیشتر باشد ، فرد با خانواده مهاجرت می کنند و مقصدی انتخاب می شود که منافع سرمایه گذاری برای مهاجرت را حداکثر کند1 .
حال که با دیدگاه های نظری رویکرد اجتماعی آشنا شدیم به انتقادات وارده بر این رویکرد پرداخته ، نقاط ضعف و قوت آنرا ارزیابی می کنیم .
به اعتقاد این نظریه پردازان مهاجرین در مقصد جذب محیط می شوند ، ارزشهای جامعه مقصد را می پذیرند و با محیط انطباق می یابند . به عقیده اینان مهاجرین می توانند در جامعه دارای تحرک عمودی نیز باشند و می گویند مهاجرت عامل مطمئنی برای جلوگیری از رخداد های اجتماعی است .
نظریات کارکرد گرایی عمدتاً مهاجرت را در جهان سوم یک عمل داوطلبانه می دانند که بعلت نوسازی ایجاد شده در جامعه بوجود می آید ، امری است کاملاً طبیعی و نیز صنعتی شده و نوسازی را بدون مهاجرت غیر ممکن می دانند .
دیدگاه کارکرد گرایی نه تنها از لحاظ علتی که برای مهاجرت ذکر می کند مورد انتقاد است بلکه از لحاظ آثار و پیامدهایی که برای مهاجرت بر می شمارد نیز در معرض انتقاد قرار دارد . بر اساس تحقیقات انجام شده مهاجرین در محیط مقصد چنانچه کارکردگرایان ادعا می کنند جذب محیط نمیشوند در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان سوم مهاجرین در حاشیه شهر ها سکونت می گزینند و به لحاظ سیاسی اقتصادی و فرهنگی محیط مسلط آنها را نمی پذیرند ، مشاغلی را که بدست می آورند از پایین ترین راه های اجتماعی و عمدتاً ناپایدار می باشد . مهاجرین در جامعه مقصد بصورت گروه های متمایز باقی می مانند و اگرچه می کوشند ارزشهای مسلط در نظام را تقلید نمایند اما به از خود بیگانگی فرهنگی دچار می شوند و نابسامانیها ، کج روی ها ، انحرافات اجتماعی همه حاصل از این خودبیگانگی در محیط جدید است .
اگرچه مهاجر به مرور احساس می کند که با محیط وحدت بیشتری می یابد اما پس از گذشت مدتی به ارزشهای واقعی خود باز می گردد و از آن به بعد درجه ستیز با ارزشهای بیگانه بالا گرفته و افزایش میابد .
بطور کلی اوقات فرد مهاجر در جامعه مقصد پیرامون دو قطب می گذرد ، خانواده و هموطنان او . در محیطی فرهنگی شبیه یا دست کم مبتنی بر عواملی از فرهنگ کشوری که از آن آمده است ، دیگری شغل و زندگی عمومی او در فرهنگی که برایش ناشناخته است1 .
بنابراین همانطور که فرد مهاجر الگوهای رفتاری و فرهنگ و عقاید خاص خود را به جامعه میزبان می برد و در آنجا تعارضاتی در جهت رسیدن به هماهنگی با محیط اجتماعی - فرهنگی جدید بوجود می آید می تواند عناصر فرهنگی و الگوهای رفتاری جدید را وارد جامعه مبداء نموده و تاثیرات اجتماعی و روانی برای خود و خانواده پدید آورده ، بخصوص که جامعه آماری مورد تحقیق ، مهاجرینی هستند که ارتباطشان با مبداء قطع نشده و بعضی از بستگان آنان در مبداء می باشند .
البته از پیامدهای اقتصادی موضوع به هیچ وجه غافل نیستیم .

 

3-2- رویکرد اقتصاد سیاسی در خصوص مهاجرت
بر اساس انتقاداتی که بر رویکرد کارکرد گرایی مهاجرت وارد آمده ، رویکرد دیگری بنام اقتصاد سیاسی مطرح گردیده است . در این رویکرد نمی توان علتهای مهاجرت را از اثرات آن جدا کر

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

تحقیق در مورد پیامدهای جنگ احد

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد پیامدهای جنگ احد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد پیامدهای جنگ احد


تحقیق در مورد پیامدهای جنگ احد

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:31

فهرست مطالب

 

پیامدهای جنگ احد

قال اللهُ الحکیمُ فى کتابِهِ الکَریم:

وَ مَا مُحَمّدٌ إلّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرّسُلُ أفَإینْ مَاتَ أوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ وَ مَن یَنقَلِبْ عَلَى‏ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرّ اللَهَ شَیًْا وَ سَیَجْزِى اللَهُ الشّاکِرِینَ. [1]

«و نیست محمّد مگر رسولى که پیش از او رسولانى آمده‏اند و درگذشته‏اند؛ پس اگر او بمیرد یا کشته شود، آیا شما بر روى پاشنه‏هاى پاى خود به عقب واژگون مى‏شوید؟! و هر کس بر روى دو پاشنه پاى خودش به عقب واژگون شود، أبداً به هیچ‏وجه به خداوند ضررى نمى‏رساند، و خداوند بزودى پاداش سپاسگزاران را مى‏دهد.»

این آیه در غزوه اُحُد نازل شد درباره کسانى که در حمله شدید دشمن پا به فرار گذاشته و پیامبر را در آن معرکه خونبار تک و تنها گذاردند و جز وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین‏علیه السلام و افراد معدودى همچون ابودُجانه انصارى [2] و سهل بن حُنَیْف، گرداگرد رسول خدا کسى نبود که از جان أقدسش دفاع کند، و آن حضرت را به کام تیرها و نیزه‏ها و شمشیرها و سنگ‏اندازى دشمنان که همه آماده و متعهّد براى کشتن خودِ رسول‏الله بودند، نسپارد.

آیات سوره آل عمران درباره فرایان جنگ احد 

این آیه در میان آیاتى واقع است که مجموعاً در سوره آل‏عمران آمده و وضعیّت را خوب تشریح مى‏کند:

وَ لاتَهِنُوا وَلاَتَحْزَنُوا وَ أنْتُمُ الأعْلَوْنَ إنْ کُنْتُمْ مُؤمِنینَ. إنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الأیّامُ نُدَاوِلُها بَیْنَ النّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللهُ الّذِینَ آمنُوا وَ یَتّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَاءَ وَ اللهُ لایُحِبّ الظّالِمینَ. وَ لِیُمَحّصَ اللهُ الّذینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرینَ .

أمْ حَسِبْتُمْ أنْ تَدْخُلُوا الْجَنّةَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللهُ الّذِینَ جَاهَدُوا مِنْکُم وَ یَعْلَمَ الصّابِرینَ. وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأیْتُمُوهُ وَ أنْتُمْ تَنْظُرُونَ. وَ مَا مُحَمّدٌ إلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرّسُلُ أفَإنْ مَاتَ أوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أعْقَابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَنْ‏یَضُرّ اللهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِى اللهُ الشّاکِرینَ.

وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أنْ تَمُوتَ إلاّ بِإذْنِ اللهِ کِتَاباً مَؤجّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الدّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِى الشّاکِرینَ. وَ کَأیّنْ مِنْ نَبِىّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبّیّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِمَا أصَابَهُمْ فِى سَبیلِ اللهِ وَ مَا ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکَانُوا وَ اللهُ یُحِبّ الصّابِرینَ. وَ مَا کانَ قَوْلَهُمْ إلاّ أنْ قَالُوا رَبّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنَا وَ إسْرافَنَا فِى أمْرِنَا وَ ثَبّتْ أقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الکَافِرینَ. فَآتَاهُمُ اللهُ ثَوَابَ الدّنْیَا وَ حُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَ اللهُ یُحِبّ الْمُحسِنینَ. [3]

«و سستى مکنید و غمگین مباشید، در حالى که شما بالاتر و رفیع‏تر از همه امّتهاى جهانید، اگر بوده باشید از ایمان آورندگان! اگر به شما زخمى و جراحتى در جنگ رسید، تحقیقاً همان گونه زخم و جراحتى هم به دشمنان مقابل شما رسید! و این ایّام و روزهائى که مى‏گذرد، ما آنها را یکى پس از دیگرى در میان مردم گردش مى‏دهیم (و مصائب و مشکلات و حوادث را به نوبه بر همه مردم وارد مى‏سازیم) تا آنکه خداوند بداند: آنان که از شما ایمان آورده‏اند چه کسانى هستند، و براى آنکه خداوند از میان شما گواهانى را اتّخاذ کند، و خداوند ظالمین را دوست ندارد. و براى آنکه خداوند مؤمنین را پاک و پاکیزه گردانیده، از عیوب به در کند و براى آنکه کافرین را هلاک و ضایع و نابود سازد.

آیا شما مى‏پندارید که داخل بهشت مى‏شوید، در صورتى که هنوز خداوند از آنان که از شما جهاد کرده‏اند علمى بهم نرسانیده است؟! و در حالى که هنوز خداوند از صابرین و شکیبایان شما مطّلع نگردیده است؟! و هر آینه شما همان کسانى بودید که قبل از معرکه کارزار و غوغاى گیرودار، آروزى مرگ در راه خدا را مى‏کردید، پس تحقیقاً آن معرکه و مقابله با مرگ را دیدید و نظاره نمودید! (پس چرا پا به فرار گذاردید؟!) و نیست محمّد مگر فرستاده‏اى از جانب خدا که قبل از او فرستادگانى آمده‏اند و درگذشته‏اند! آیا اگر او بمیرد یا کشته شود شما به همان بربریّت و جاهلیّت دیرینه خود بازگشت مى‏کنید؟! و هر کس بر شرک و جاهلیّت خود بازگردد، أبداً به قدر ذرّه‏اى به خدا ضررى نمى‏رساند، و بزودى خداوند سپاسگزاران و شاکران را أجر جمیل و ثواب لاتُعَدّ و لاتُحصَى عنایت مى‏کند.

و هیچ ذى روحى را توان آن نیست که بدون اِذن و اجازه حتمیّه خداوند بمیرد مگر در زمان مقدّر و معیّن و أجل مکتوب و مضبوط. و کسى که بهره و پاداش خود را از جنگ و معرکه و غیرها وصول به أمر دنیوى بخواهد ما همان را به او مى‏دهیم، و هرکس بهره و پاداش خود را وصول به أمر اُخروى و رضا و رضوان و لقاء خدا بخواهد، ما همان را به او مى‏دهیم و بزودى شاکران و سپاسگزاران را جزا و پاداش مى‏دهیم.

و چه بسیارى از پیغمبران که با آنها أفراد بسیارى از دست پروردگان مؤمن (و یا از مردان الهى و ربّانى) در راه خدا کارزار کرده‏اند، که از آنچه به آنها در راه خدا از مشکلات رسیده‏است سستى نورزیده‏اند و ضعف وکم قدرتى نشان‏ندادند و به‏حال ذلّت و استکانت و انفعال و پذیرش دشمن در نیامدند. و خداوند شکیبایان را دوست مى‏دارد. و نبود سخن و گفتارشان مگر اینکه گفتند: بار پروردگار ما، از گناهانمان درگذر و از زیاده‏روى و تجاوز در امرمان که نموده‏ایم چشم بپوش و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروزى ده . بنابر این خداوند به آنها ثواب و پاداش دنیوى را عنایت نمود و به نیکوئىِ ثواب و پاداش اُخروى نیز رسانید و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»

دلالت آیه بر ارتداد صحابه پس از مرگ پیامبر

حضرت استاذنا الأکرم آیة الله علّامه طباطبائى در ذیل آیه وَ ما مُحّمّدٌ إلاّ رَسوُلٌ در تفسیر فقره أفَإنْ مَاتَ أوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أعقَابِکُمْ (اگر او بمیرد یا کشته شود، شما به عقب برمى‏گردید)، فرموده‏اند: مراد از برگشتن به عقب، فرار از جنگ نیست؛ بلکه به معنى ارتداد و کفر بعد از ایمان است، زیرا ارتباطى میان فرار از معرکه بواسطه موت پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله و یا کشته شدن او نیست، بلکه نسبت و ارتباط، میان موت یا قتل او، و ارتداد و رجوع به کفر بعد از ایمان است .

و دلیل بر آنکه مراد، برگشتن از دین است آیاتى است که پس از ذکر چند آیه ذکر نموده است : وَ طائِفَةٌ قَدْ أهَمّتْهُمْ أنْفُسُهُمْ یَظُنّونَ بِاللهِ غَیْرَ الْحَقّ ظَنّ الْجَاهِلیّةِ یَقُولُونَ هَلْ لَنْا مِنَ الأمْرِ مِنْ شَىْ‏ءٍ قُلْ إنّ الأمْرَ کُلّهُ لِلّهِ یُخْفُونَ فِى أنْفُسِهِمْ مَا لایُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنا مِنَ الأمْرِ شَىْ‏ءٌ مَا قُتِلْنَا هَهُنَا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِى بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الّذِینَ کُتِبَ عَلیْهِمُ الْقَتْلُ إلَى مَضَاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِىَ اللهُ مَا فِى صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحّصَ مَا فِى قُلُوبِکُمْ وَ اللهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصّدُورِ. اِنّ الّذِینَ تَوَلّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إنّمَا اسْتَزَلّهُمُ الشّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللهُ عَنْهُمْ إنّ اللهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ. [4]

«و گروهى فقط در غم جان خود بوده و وعده خدا را به غلبه دین و گسترش اسلام، از روى جهل و نادانى مانند گمانهاى مردم جاهلى، دروغ پنداشتند و از روى إنکار و تعجّب مى‏گفتند : آیا ممکن است ما صاحب قدرت و أمر بشویم؟ بگو اى پیغمبر که تنها خداست که صاحب قدرت است و أمر و فرمان به دست اوست. (صحابه سست ایمان که از ترس مؤمنین راستین) خیالات باطل و اندیشه‏هاى پلید خود را با تو اظهار نمیدارند، با خود میگویند: اگر کار ما به وَحْى خدائى و آئین حقّ بود و ما صاحب أمر و قدرت بودیم شکست نمى‏خوردیم و گروهى از ما در اینجا کشته نمى‏شدند. بگو اى پیغمبر: اگر شما در خانه‏هایتان هم بودید، باز آنان که سرنوشت آنان در قضاى حتمیّه إلهى کشته شدن است، با پاى خود از خانه ها به قتلگاهها مى‏آمدند و در قبور خود مى‏خفتند، و این براى آن است که خداوند نیّات و اندیشه‏هاى شما را برون ریخته و آنچه در دلها و سینه‏هاپنهان کرده‏اید بیازماید و آنچه در قلوبتان نهفته‏اید پاک و خالص کند، و خداوند از راز درونها آگاه است.

تحقیقاً آنان که در روز جنگ اُحُد و معرکه کارزار که دو صف اسلام و کفر در مقابل هم واقع شدند و برخورد کردند، از کارزار و رزم فرار کرده پشت به صحنه نمودند، فقط و فقط بواسطه بعضى أعمال و رفتار ناپسند خود آنها، شیطان آنان را به لغزش افکند و دچار تزلزل در ایمان شدند، و هر آینه حقّاً خداوند از عقوبتشان درگذشت و تحقیقاً خداوند آمرزنده و شکیباست.» [5]

در این آیات خداوند ایشان را با عنوان تن‏خواهى و جان‏پرورى و گمان و پندار جاهلى یاد مى‏فرماید، که در نتیجه برخى از کارهاى نکوهیده خود، لغزش در دین پیدا کردند و پیامبر را در چنین واقعه خطیرى تنها گذاردند.

علاوه بر این ما مى‏بینیم نظیر این فرار از جنگ و پشت کردن به صحنه رزم در غیر اُحُد هم مانند غزوه حُنَیْن و خَیْبَر پیدا شد و خداوند آنها را بدینگونه خطاب نکرد و از پشت نمودنشان به دشمن و صفحه کارزار بمانند این کلمه تعبیر نکرد و سخن نگفت؛ فرمود: وَ یَوْمَ حُنَیْنٍ إذْ أعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْکُمْ شَیْئاً وَ ضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الأرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمّ وَلّیْتُمْ مُدْبِرینَ [6] «و در روز غزوه حنین، در وقتى که کثرت سپاهیان و بسیارى لشکریانتان شما را به شگفت انداخت، پس این کثرت، هیچ نتوانست به شما قدرتى بخشد و از خدا بى‏نیاز کند، و زمین با این فراخى و گستردگى بر شما تنگ آمد و شما پشت کرده پا به فرار نهادید.»

بنابراین، گفتار راست و درست این است که: مراد از انقلاب و بازگشت به سوى أعقاب در آیه مبارکه، رجوع به کفر سابق بوده باشد.

و محصّل معنى آیه با وجود سیاق عتاب و مؤاخذه و توبیخى که در آن است این مى‏شود که: محمّدصلى الله علیه وآله وسلم نیست مگر فرستاده و رسولى از سوى خدا به مانند سائر رسولان و فرستادگان دگر؛ وظیفه و قدرتى ندارد مگر تبلیغ رسالت پروردگارش را، و چیزى از قدرت و صاحب اختیارى براى او نیست و فقط قدرت و أمر و اختیار از براى خداست و دین هم دین خداست و باقى است به بقاى خدا. در این صورت اتّکاء و دلبستگى و وابستگى ایمان شما به حیات و زندگى او چه معنى دارد، که از شما چنین مشهود مى‏شود که: اگر او بمیرد یا کشته شود، شما قیام به أمر دین را ترک مى‏کنید و عقبگرد نموده به سوى جاهلیّت گذشته بازمى‏گردید و بعد از هدایت، غوایت و ضلالت را مى‏پذیرید؟!

و این سیاق آیه، قوى‏ترین شاهد است بر آنکه: آنان در روز اُحُد پس از گرم شدن معرکه و کارزار، گمان بردند که: رسول اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم کشته شده است و بنابر این دست از جنگ برداشته و از کارزار منصرف شدند و به جانب دیگر گریختند. و این گفتار را تأیید مى‏نماید آنچه در روایت و تاریخ وارد است ـ همچون روایت ابن‏هشام در سیره ـ که أنَس بن نضر که عموى أنس بن مالک است به عمربن خطّاب و طلحَة بن عبیدالله و جمعى از مهاجرین و انصار رسید که دست از جنگ برداشته و خود را رها کرده بودند و به آنها گفت : علّت دست کشیدن شما از جنگ چیست؟! گفتند: رسول خدا کشته شده است. گفت: شما زندگى را بعد از رسول خدا براى چه مى‏خواهید؟! شما هم بمیرید بر آن طریقه‏اى که رسول خدا مرده است. و پس از این در مقابل دشمنان آمد و جنگ کرد تا کشته شد.

و بالجمله، معنى این دست برداشتن از جنگ و رها کردن آن به این برمیگردد که ایمانشان قائم به رسول الله بوده، با حیات او باقى و با موت او زوال مى‏پذیرد. و این، اراده ثواب دنیا و کامیابى از حیات پیامبر بواسطه ایمان است که خداوند آنان را بدین گونه ایمان عتاب میفرماید. و مؤیّد این معنى گفتار خداوند است در پایان آیه که: وَ سَیَجْزِى اللهُ الشّاکِرینَ (و خداوند بزودى شاکران را پاداش میدهد).

 

 

معنای شکر در آیه و سیجزی الله الشاکرین  

چون خداوند تعالى این جمله را در آیه بعدى نیز پس از وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الدّنْیا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَ مَنْ یُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا (و کسى که مرادش پاداش دنیا باشد ما به او از دنیا مى‏دهیم و کسى که مرادش پاداش آخرت باشد ما به او از آخرت میدهیم) تکرار فرموده و گفته است: و سَنَجْزِى الشّاکِرینَ. و این دقیقه بسیار شایان دقّت است.

و این جمله: وَ سَیَجْزِى اللهُ الشاکِرین طبق آنچه از سیاق استفاده مى‏شود به منزله استثناء است براى جمله قبل. و این دلیل است بر اینکه در میان صحابه رسول خدا کسانى بوده‏اند که انقلاب به قهقرى از ایشان ظهور پیدا نکرده، و یا آنچه مشعر به ارتداد و کفر باشد مانند دست‏برداشتن از جنگ و پشت نمودن به دشمن از آنان به وقوع نپیوسته است، و آنها همان شاکران و سپاسگزارانند.

حقیقت شکر، إظهار نمودن نعمت است همچنانکه حقیقت کفرى که در مقابل آن است، پنهان کردن آن است. اظهار کردن نعمت عبارت است از : استعمال نعمت در همان محلّى که نعمت دهنده اراده کرده است، با یاد کردن نعمت دهنده با زبان ـ که این همان ثناء است ـ و با دل بدون نسیان . و بناءً علیهذا شکر خداوند متعال در برابر نعمتى از نعمت‏هاى او عبارت مى‏شود از آنکه : بنده خدا را در وقت به کار بردن آن نعمت یاد کند، و آن نعمت را در همان جائى که او معیّن کرده است مصرف نماید و از آن تجاوز ننماید.

و مى‏دانیم که: چیزى در عالم نیست مگر آنکه نعمتى است از نعمتهاى خداوند تبارک و تعالى، و خدا از بندگان خود نمى‏خواهد مگر آنکه آن نعمت را در راه عبادت او مصرف کنند، و مى‏فرماید : وَ آتَاکُم مِن کُلّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَ إن تَعُدّوا نِعْمَةَ اللهِ لاَتُحْصُوهَا إنّ الإنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ. [7] «و خداوند به شما از هر آنچه که از او خواسته‏اید، (همه یا بعضى را) داده است و اگر نعمت‏هاى خدا را بشمارید به اندازه و مقدار آن نمى‏رسید، و حقّاً انسان ستمکار و پوشاننده نعمت‏هاى اوست.»

پس شکر خدا بر نعمت وى آن است که: در آن نعمت، أمر خدا اطاعت شود و مقام ربوبیّت و اُلوهیّتش در آن نعمت یاد شود.

و بنابر این شکرِ مطلق خداوند بدون تقیید عبارت است از: یاد کردن او بدون نسیان، و اطاعت او بدون عصیان. و مفاد و مراد از گفتارش که مى‏فرماید: وَ اشْکُرُوا لى وَ لاتَکْفُرُونِ، [8] این مى‏شود که: مرا یاد کنید یادى که با آن فراموشى آمیخته نمى‏باشد، و از أمر من پیروى نمائید بگونه‏اى که با گناه مشوب نمى‏شود». و نباید به سخن کسى که مى‏گوید: اینگونه أمر، أمر به مالایطاق است گوش فراداد، زیرا اینگونه سخن ناشى از کمى تدبّر در حقائق دینیّه و دورى از ساحت عبودیّت است.

و در برخى از مباحث سابقه معلوم شد که: فعل دلالت بر مجرّد تلبّس به مبدأ و مصدر فعل دارد، به خلاف وصف که دلالت بر استقرار تلبّس مى‏کند به حیثیّتى که معنى وصفى ملکه انسان شده و هیچگاه از وى مفارقت نمى‏کند. فرق است میان اینکه بگوئیم: الّذِینَ أشْرَکُوا، وَ الّذِینَ صَبَرُوا، وَالّذِینَ ظَلَمُوا، وَ الّذِینَ یَعْتَدُونَ (یعنى آنان که شرک آوردند و آنان که شکیبائى نمودند و آنان که ستم کردند و آنان که تجاوز مى‏نمایند) و میان این که بگوئیم: مُشْرِکینَ، وَ صَابِرین، وَ ظَالِمِینَ، وَ مُعْتَدِینَ (یعنى مشرکان و شکیبایان و ستمکاران و تجاوز کنندگان.) و بنابر این شاکرین کسانى هستند که وصف شکر در ایشان ثابت و استوار شده و این فضیلت در آنها استقرار یافته است. و معلوم شد که: شکر مطلق آن است که بنده نعمتى را به یاد نیاورد مگر اینکه خدا را با آن نعمت به یاد آورد، و برخورد با چیزى نکند که به آن نعمت گفته مى‏شود مگر اینکه أمر خدا را در آن اطاعت نماید.

مقام شاکرین مقام مخلصین است که شیطان را بدان راه نیست

و از آنچه گفتیم به دست آمد که شکر تمام نمى‏شود مگر آنکه بنده علماً و عملاً براى خداوند ـ سبحانه ـ اخلاص داشته باشد. پس شاکرین همان برگزیدگان براى خدا (مُخْلَصینَ لِلّه) هستند که شیطان طمعش را از آنان بریده است و در مقام و منزلتى مى‏باشند که ابلیس لعین را بدان بارگه راه نیست.

و این حقیقت از آنچه خداوند از زبان ابلیس حکایت کرده است به دست مى‏آید، زیرا مى‏گوید : قَالَ فَبِعِزّتِکَ لَاُغْوِیَنّهُمْ أجْمَعینَ، إلاّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ المُخْلَصینَ . [9] «إبلیس به خدا گفت: سوگند به مقام عزّت تو که من تمام بندگانت را إغوا مى‏کنم مگر آن بندگانت را از میان آنها، که برگزیدگانند.»

و نیز فرمود: قَالَ رَبّ بِمَا أغْوَیْتَنِى لَاُزَیّنَنّ لَهُمْ فِى الأرْضِ وَ لَاُغْوِیَنّهُمْ أجْمَعِینَ، إلاّ عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ. [10] «ابلیس به خدا گفت: اى پروردگار من! در برابر إغوائى که مرا نمودى، من در زمین براى بنى‏آدم زینت مى‏دهم و همه را إغواء و گمراه مى‏نمایم، مگر آن دسته از بندگانت را از ایشان که برگزیدگانند.»شیطان در این آیات از إغواى خود أحدى را استثناء ننموده است مگر مُخْلَصین (برگزیدگان) را و خدا هم آن را بدون رد امضا کرد.

و نیز فرمود: قَالَ فَبِمَا اَغْوَیْتَنِى لَأَقْعُدَنّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ . ثُمّ لَآتِیَنّهُمْ مِنْ بَیْنِ أیْدِیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أیْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائلِهِمْ وَ لاَ تَجِدُ أکْثَرَهُمْ شَاکِرینَ [11] . «إبلیس گفت: به تلافى اغواء و گمراهیى که مرا نمودى، من نیز در راه راست و صراط مستقیمت که باید از آن عبور کنند مى‏نشینم و پس از آن از طرف روبرو و از طرف پشت سر، و از ناحیه راست و از ناحیه چپ به سویشان مى‏آیم و أکثریّت آنها را شاکر نخواهى یافت.»

در اینجا قوله: وَ لاَ تَجِدُ أکْثَرَهُمْ شَاکِرینَ به منزله استثناء است یعنى أقلّ قلیل از آنها شاکر مى‏باشند. و در اینجا تعبیر مخلَصین به شاکرین مبدّل شده است. و علّتى براى این تبدیل نیست مگر اینکه شاکرین همان گروه مخلَصین هستند که شیطان را در آنها طمعى نیست و کارى از دستش براى خصوص آنها بر نمى‏آید. و معلوم است که عمل و مکر شیطان، به فراموشى انداختن مقام ربوبیّت، و دعوت به معصیت است. و براى مخلَصین که به طور ملکه و به حالت استمرار، غرق دریاى توجّه و ذکر خدا هستند و معصیت از آنها متحقّق نمى‏شود، آلت برش و سلاح شیطان بر آنها کُنْد بوده و کارگر نمى‏شود.

و از چیزهائى که در میان آیات نازله در غزوه اُحُد گفتار ما را تأیید مى‏نماید، آیه‏اى است که بعداً ذکر فرموده است: إنّ الّذِینَ تَوَلّوْا مِنکُمْ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إنّمَا اسْتَزَلّهُمُ الشّیْطَانُ بِبَعْضِ مَا کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللهُ عَنْهُمْ إنّ اللهَ غَفُورٌ حَلیمٌ [12] . «حقّاً و تحقیقاً آن کسانى از شما که در روز برخورد دو سپاه کفر و ایمان، پشت به جنگ نمودند، فقط سببش آن بود که شیطان در برابر بعضى از أعمالشان آنها را لغزانید، و هر آینه خداوند از آنها گذشت و مورد غفران و آمرزش خود قرار داد ، حقاً خداوند آمرزنده و بردبار است.»

این آیه اگر با کلام خدا در آیه مورد گفتار ما: و سَیَجْزِى اللهُ الشّاکِرینَ و کلام خدا در آیه بعدى آن: و سَنَجْزِى الشّاکِرینَ ضمیمه گردد ـ و دانستى که معنى و مفاد استثناء دارد ـ تأئید خود را بطور أبلغ مى‏رساند.

در این آیه تدبّر کن و پس از آن در تعجّب فرو رو از گفتار کسى که گفته است: این آیه : إنّ الّذِینَ تَوَلّوا مِنْکُمْ ناظر است به روایتى که: شیطان در روز غزوه احد ندا کرد: ألاَ قَدْ قُتِلَ مُحمّدٌ «آگاه باشید که محمّد کشته شد» و این موجب سستى مؤمنین و تفرّقشان از معرکه جنگ شد؛ و ببین که چگونه کتاب خدا را از اوج حقائقش فرو میریزند و از مستواى معارف عالیه‏اش سقوط میدهند؟!

آیه دلالت دارد بر آنکه عدّه‏اى از مؤمنین در روز اُحد دست از کارزار نشستند و سستى نکردند و در برابر خدا و أوامرش کوتاهى نورزیدند، و آنان را خداوند به نام و وصف شاکرین ستوده است و تصدیق نموده است که شیطان به آنان راه ندارد و مطمعى در ایشان نمى‏یابد، نه تنها در این غزوه، بلکه این عنوان، وصف ثابت و مستقرّى است که پیوسته با ایشان همراه است.

و لفظ شاکرین در هیچ مورد از موارد قرآن به عنوان توصیف وارد نشده است مگر در این دو آیه یعنى در آیه: وَ مَا مُحمّدٌ إلاّ رَسُولٌ، و آیه: وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أنْ تَمُوتَ إلاّ بإذْنِ اللهِ. و نیز در هیچیک از این دو مورد مقدار جزا و پاداش آنها را از جهت عظمت و نفاست بیان نفرموده است. [13]

 

 

جانبازی و دلاوری علی علیه‌السلام در جنگ احد

تمام تواریخ مسلّم و مورد قبول عامّه اتّفاق دارند بر اینکه: أبوبکر در جنگ اُحُد أبداً زخمى و جراحتى ندید، و او با عمر به کوه پناهنده شده، دست از جنگ شستند و محمّد را مقتول پنداشتند، و عثمان به طورى فرار کرد که تا سه روز ناپدید بود و پس از سه روز وارد مدینه شد. و أمیرالمؤمنین علىّ بن أبى‏طالب و حضرت حمزه سیّدالشّهداءعلیهما السلام و ابودُجانه و سهل‏بن‏حُنَیْف أنصارى بودند که قیام و إقدام به از بین بردن و متفرّق نمودن لشگر کردند. آنان بودند که از بدء نبرد تا آخرین لحظه با پیامبر بوده و در مقابل آن حضرت جان خود را بر روى کف داشته و از بیضه اسلام و حیات رسول خدا دفاع مى‏نمودند.

واقدى در «مغازى»، و طبرى و ابن اثیر در تواریخ خود نقل کرده‏اند که: چون کبش کتیبه و علمدار سپاه قریش که از بنى عبدالدّار بود و نامش طَلْحَة بْن أبى طَلْحَة بود در برابر سپاه اسلام ایستاد و مبارز خواست و گفت: اى أصحاب محمّد شما مى‏پندارید که خداوند ما را با شمشیرهایتان فوراً به آتش دوزخ مى‏فرستد و شما را با شمشیرهاى ما بزودى به سوى بهشت روانه مى‏کند؟ آیا در میان شما یک نفر هست که خدا او را بزودى با شمشیر من به بهشت روانه سازد و یا مرا با شمشیر وى فوراً به دوزخ بفرستد؟!

حضرت أسدالله الغالب شیر بیشه توحید و شجاعت أمیرالمؤمنین ـ علیه أفضل صلوات المصلّین ـ به سوى او رفت و مى‏گفت: آرى سوگند به خدا دست از تو بر نمى‏دارم تا با شمشیرم با شتاب به سوى دوزخت بفرستم و یا تو مرا بزودى به سوى بهشتم بفرستى! أمیرالمؤمنین با شمشیر پایش را قطع کرد، مکشوف العورة بر روى زمین افتاد، و صداى تکبیر رسول خدا صلى الله علیه وآله برخاست. [14]

و آنگاه جماعتى از بنى‏عبدالدّار یکى پس از دیگرى عَلَم مشرکین را برگرفتند و أمیرالمؤمنین‏علیه السلام همه را کشت و به دوزخ فرستاد و عَلَم آنها برروى زمین افتاد و کسى دیگر نبود تا عَلَم را برگیرد.

ندای آسمانی : لا فتی الا علی لا سیف الا ذولفقار

طَبَرى و ابن ‏أثیر آورده ‏اند که: چون علىّ بن أبی‏طالب‏ علیه السلام لواداران مشرکین را کشت رسول خدا صلى الله علیه وآله جماعتى از مشرکین را به وى نشان دادند و گفتند: اى على بر آنان حمله کن! على‏علیه السلام بر آنها حمله کرد و جماعتشان را پراکنده نمود و عَمْرو بْن عبدالله جُمَحى را کشت. سپس رسول خداصلى الله علیه وآله نگاهى کرد و جماعتى را به على‏علیه السلام نشان داد و فرمود: بر ایشان حمله کن! امیرالمؤمنین‏علیه السلام بر آنها حمله کرد و جماعتشان را متفرّق ساخت و شَیْبَة بن مالک را که یکى از بَنِى‏عامربن‏لُؤَى بود کشت. در این حال جبرئیل گفت: یَا رَسُولَ اللهِ! إنّ هَذِهِ لَلْمَواسَاةُ «اى رسول خدا! این است مواسات!»

رسول خداصلى الله علیه وآله گفت: إنّهُ مِنّى وَ أنَا مِنْهُ «او از من است و من از اویم.» جبرائیل گفت: وَ أنَا مِنْکُمَا « و من هم از شما هستم!» در این حال شنیدند صدائى را که: لاَسَیْفَ إلاّ ذُوالْفَقَارِ [15] وَ لاَ فَتَى إلاّ عَلِىّ [16] «هیچ شمشیرى نیست مگر شمشیر ذوالفقار،و هیچ جوانمردى نیست مگر مرتضى على.»

میرخواند در کتاب «رَوْضَةُ الصّفا» شرح این حدیث شریف را ذکر کرده است و پس از بیان مفصّلى در ایثار و مواسات أمیرالمؤمنین‏علیه السلام در روز اُحد که تحقیقاً موجب شگفت است گفته است:

حافظ أبومحمّدبن عزیز در کتاب «معالم العترة و النبوّة» روایت کرده از مدفوع، مادر قیس بن سعد، و او از پدر خویش که از على شنیدم که در روز اُحد شانزده ضربت به من رسید به طورى که از أثر آن ضربتها به زمین افتادم و هر بار که افتادم [17] مردى خوش روى و خوش بوى مرا بر پاى مى‏کرد و مى‏گفت که: متوجّه کافران شو که در طاعت خدا و رسول اوئى و ایشان هر دو از تو راضى مى‏باشند. و چون جنگ به آخر رسید، این حکایات را به عرض حضرت رسانیدم. آن حضرت فرمود که تو او را مى‏شناختى؟! گفتم: نه، أمّا به دِحْیه کَلْبى مشابهت داشت. حضرت فرمود که: خداى چشم تو را روشن گرداناد که آن جبرئیل بود.

محمّد بن حبیب در «أمالى» آورده که: چون معظم سپاه اسلام روى به انهزام آوردند، أفواج لشکر کفر مانند موج دریا متوجه رسول خداصلى الله علیه وآله شدند و از آن جمله قریب پنجاه سوار از بَنى‏عبدمناف به نزدیک حضرت رسیده: پسران صفوان عوف و أبوالشّعْثاء و أبو الحَمْراء و شش کس دیگر از أولاد ابوسفیان؛ علىّ مرتضى‏علیه السلام این جمله را به زخم تیغ آبدار به دارالبوار فرستاد.

و بعضى از صاحبان سِیَر نوشته‏اند که: جبرائیل پس از این به رسول خدا گفت: یَا مُحمّدُ إنّ هَذَا لَلْمُواسَاةُ وَلَقَدْ عَجِبْتُ لِمُواسَاةِ هَذَا الْفَتَى «اى محمّد این است مواسات! و من از مواسات این جوان در شگفتم!»

رسول خدا فرمود: إنّه مِنّى وَ أنَا مِنْهُ «من از او هستم و او از من است.» جبرائیل گفت: وَ أنَا مِنْکُمَا «و من از شما دو نفر مى‏باشم.» وَ سُمِعَ فِى ذَلِکَ الْیَوْمِ صَوْتٌ مِنْ قِبَلِ السّمَاءِ وَ لاَ یُرَى شَخْصُ الصّارِخِ یُنَادِى مِراراً: لاَ فَتَى إلاّ عَلِىّ، لاَ سَیْفَ إلاّ ذُوالْفَقَارِ «و در آن روز کراراً از سوى آسمان شنیده شد صدائى بدون آنکه صدا کننده دیده شود که فریاد مى‏زد: جوانمردى نیست مگر على، و شمشیرى نیست مگر ذوالفقار.» از رسول خدا صلى الله علیه وآله پرسیدند: آن صدا زننده چه کسى بود؟! فرمود: جبرائیل بود.

آنگاه صاحب «أمالى»: محمّد بن حبیب گفته است: این خبر را جمعى از محدّثین روایت کرده اند و از أخبار مشهوره است و من بر برخى از نسخه‏هاى کتاب «مغازى» محمّد بن اسحق برخورد کردم و بعضى از آنان را از ذکر این حدیث خالى دیدم، و از استاد و شیخ خودم عبدالوَهّاب (رحمه الله) از این خبر سؤال کردم، در پاسخ گفت: این خبر صحیح است. گفتم: پس چرا در کتب صحاح نیست؟ گفت: أوَ کُلّ مَا کَانَ صَحِیحاً یَشْتَمِلُ عَلَیْهِ کُتُبُ الصّحاحِ مِنَ الْخَبَرِ [18] ؟ «مگر کتب صحاح مشتمل بر جمیع خبرهاى صحیحه است؟»

و از اینجا معلوم مى‏شود که: آنچه در «سیره حلبیّه» از ابوالعبّاس ابن‏تیمیّه نقل کرده است که: این حدیث کذب است [19] ، چقدر بى‏انصافى و خروج از جاده حقیقت است. أمّا از ابن‏تیمیّه که دشمن سرسخت امیرالمؤمنین‏علیه السلام است، و در رذالت و خباثت در زمره ناصبان به شمار مى‏رود و حکایات و أخبار صحیحه را منکِر مى‏شود و به محامل بعیده حمل مى‏کند و در هر جا که حدیثى و خبرى در فضیلت شاه أولیاء رسیده باشد دامن عِناد و لجاج و خصومت بر کمر مى‏بندد، جاى تعجّب نیست. شگفت از بعضى پیروان اوست که با وجود اطّلاع و سِعه دانش چگونه على العَمْیا کلام وى را مى‏پذیرند و بدون تحقیق، حِفظاً للسّلَف، در کتب خود آورده تصدیق مى‏نمایند.

در جنگ احد امیر المومنین علیه‌السلام حامل رایت و لواء بود

ما اینک در اینجا گفتار شیخ مفید (رضوان الله علیه) را در کتاب «ارشاد» مى‏آوریم تا درجه کمال و مجاهده أمیرالمؤمنین‏علیه السلام در این غزوه، و نیز نزول جبرائیل و آوردن خبر لاَفَتَى إلاّ عَلىّ را بر پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه وآله معلوم شود. مفید مى‏فرماید : رایت جنگ رسول‏خدا در روز اُحُد به دست أمیرالمؤمنین‏علیه السلام بود، همانند روز غزوه بدر، و سپس در اُحُد لِواء هم به أمیرالمؤمنین‏علیه السلام سپرده شد. و بنابر این هم وى صاحب رایت بود و هم صاحب لِواء [20] . و در این غزوه نیز همانند غزوه بدر بدون هیچ تفاوت، فتح و ظفر از آن حضرت بود. و حُسن بلاء و امتحان و صبر و ثبات قدم در وقتى که قدمهاى غیر او متزلزل شد، نیز اختصاص به او داشت. و مشکلات و رنجهائى را که در حفظ رسول الله صلى الله علیه وآله متحمّل شد براى هیچ یک از أهل اسلام نبود. و خداوند به شمشیرش رؤساى أهل شرک و ضلالت را کشت، و غم و غصّه وارد بر پیامبرش‏صلى الله علیه وآله را با دست او از بین برد و به فضل و فضیلت او در آن مقام خطیر، جبرائیل‏علیه السلام در میان فرشتگان زمین و آسمان لب گشود و ندا در داد. و پیامبر هدایت‏صلى الله علیه وآله از مزایا و خصوصیات وى که در ملازمت و جهاد عظیم و اتّصال و اختصاص او با وى داشت و از عامّه مردم پنهان بود پرده برداشت.

از این باب است آنچه را که یحیى بن عمارة، از حسن بن موسى بن ریاح مولى الأنصار، از أبوالبخترى قرشى روایت کرده است که او گفت: رایت و لواء قُریش هر دو به دست قُصَىّ‏بْنُ کِلاب بود سپس پیوسته رایت در دست فرزندان عبدالمطّلب بود و کسانى از ایشان که در جنگها حاضر بودند آن را حمل مى‏کردند تا اینکه خداوند پیغمبرش را برانگیخت و رایت قریش و غیر قریش به پیغمبر أکرم رسید، و آن حضرت آن را در بنى‏هاشم نهاد و در غزوه وَدّان که أولین غزوه‏اى است در اسلام که با پیغمبر أکرم‏صلى الله علیه وآله رایت حمل شد آن را به على‏بن‏ابى‏طالب‏علیه السلام عطا فرمود. از آن به بعد در بقیّه مشاهد، از بَدْر که آن را بَطْشَة الْکُبْرَى گویند و در روز اُحُد، رایت به دست او بود.

اما لواء (که کوچکتر از رایت است) در آن هنگام در دست بنى‏عبدالدار بود، و رسول خدا آن را به مَصْعَبُ بْنُ عُمَیْر عطا کرد و او شهید شد و لواء از دستش افتاد، در این وقت قبائل مختلفى آرزوى حمل آن را کردند، أمّا رسول الله‏صلى الله علیه وآله آن را هم گرفت و به على بن أبى‏طالب علیه‌السلام داد [21] ؛ و بنابراین در آنروز هم رایت و هم لِواء براى او جمع شد، و از آن به بعد تا به امروز هر دو در بنى‏هاشم بماند.

در اینجا شیخ مفید (رضوان الله علیه) فصلى را مستقلّاً در مزایا و اختصاصات جهاد عظیم امیرالمؤمنین‏علیه السلام در غزوه احد منعقد نموده و گفته است:

فصلٌ: مُفَضّل بن عبدالله، از سماک، از عِکْرَمه، از عبدالله بن عبّاس روایت کرده است که او گفت: امیرالمؤمنین على‏بن‏ابیطالب‏علیه السلام چهار چیز دارد که براى أحدى از امّت پیغمبر نیست: هُوَ أوّلُ عَرَبِىّ و عَجَمىّ صَلّى مَعَ رَسُولِ اللهِ صلى الله علیه وآله وَ هُوَ صَاحِبُ لِوائِهِ فِى کُلّ زَحْفٍ، وَ هُوَ الّذِى ثَبَتَ مَعَهُ یَوْمَ الْمِهْرَاسِ یَعْنِى یَوْمَ اُحُدٍ وَ فَرّ النّاسُ، وَ هُوَ الّذِى أدْخَلَهُ قَبْرَهُ «او أوّلین مردى است از عرب و عجم که با رسول خدا صلى الله علیه وآله نماز گزارده است، و اوست صاحب لواى او در هر جنگ [22] ، و اوست کسى که در روز مهراس [23] یعنى در روز غزوه اُحد ثابت ماند و همه مردم فرار کردند، و اوست کسى که پیامبرصلى الله علیه وآله را در داخل قبر نهاد.»

زَیدبن وَهَب جُهَنى، از أحمد بن عمّار، از شریک ، از عثمان بن مغیره، از زید بن وهب روایت کرده است که او گفت: ما روزى عبدالله بن مسعود را سرحال و بانشاط یافتیم و به او گفتیم: ما تمنّا داریم از روز اُحُد و کیفیّت آن براى ما بیان کنى! گفت: آرى. و شروع کرد به بیان آن تا رسید به موقع جنگ و گفت: رسول خداصلى الله علیه وآله فرمود: براى نبرد به سوى کفّار با اسم خدا بیرون روید، و ما بیرون شدیم و در مقابل کفّار صف طولانى کشیدیم. رسول خداصلى الله علیه وآله بر گردنه کوه (شِعْبِ جَبَل) پنجاه نفر از أنصار را به ریاست مردى از آنها گماشت و گفت: لاَ تَبْرَحُوا مِنْ مَکَانِکُمْ هَذَا وَ لَوْ قُتِلْنَا عَنْ آخِرِنَا، فَإنّمَا نُؤتى‏ مِنْ مَوْضِعِکُمْ هَذَا. «از اینجا که این مکان شماست بجاى دگر نروید اگر چه تمام ما یکسره تا آخرین فرد کشته شویم، چرا که دشمن به ما فقط از این موضع مى‏تواند حمله کند.»

أبوسفیان صخر بن حرب در برابر مسلمین خالدبن ولید را گماشت، و لواء کفّار قریش در میان طائفه بَنى‏عبدالدّار بود و لواى مشرکین با پنجاه نفر به دست طلحةبنُ أبى‏طلحة بود که به او کَبْش کَتیبه (قوچ جنگى سپاه) مى‏گفتند.

رسول خداصلى الله علیه وآله لواء مهاجرین را به على بن ابیطالب‏علیه السلام داد و خودش آمد تا در زیر لواى انصار توقف فرمود. و ابوسفیان به نزد لواداران کفّار قریش آمد و گفت: اى لواداران شما مى‏دانید که در هر جنگى حمله به جماعت از سوى لواى آنها مى‏شود و در روز غزوه بدر هم که شما بنى‏عبدالدار لوا را در دست داشتید، از ناحیه لوایتان به شما حمله‏ور شدند، بنابر این اگر در خود فتور و ضعفى از جهت نگهدارى لواء مى‏بینید لواء را به ما بسپارید تا شما را از نگهدارى آن کفایت نمائیم.

طلحةُ بن أبى‏طَلحة به غضب درآمد و گفت: آیا به ما چنین نسبتى مى‏دهى؟ سوگند به خدا که در زیر همین لواء آنها را در آبگیرهاى مرگ وارد سازم[24] .

ابن مسعود مى‏گوید: این طلحه که قوچ جنگى لشگر کفّار بود به پیش آمد و على ابن ابیطالب‏علیه السلام نیز به پیش آمد وگفت: کیستى تو؟! گفت:من طلحة بن أبى‏طلحه‏ام، من کبش کتیبه‏ام ! پس بگو بدانم تو کیستى؟! گفت من على بن ابیطالب بن عبدالمطّلب مى‏باشم. در این حال به هم نزدیک شدند و فقط دو ضربه در میانشان ردّ و بدل شد که ناگاه على‏بن‏ابیطالب‏علیه السلام ضربه‏اى در جلوى سر او زد که چشمش بیرون پرید و چنان فریادى زد که مانند آن شنیده نشده بود و لوا از دستش بر روى زمین افتاد. برادرش مصعب لواء را برداشت و عاصم‏بن‏ثابت با تیرى وى را هدف ساخت و کشت، برادر دیگرش عثمان لواء را گرفت و عاصم نیز او را با تیرى کشت. در این حال غلامى داشتند به نام صواب، که شدیدترین مردم در عناد و لجاج و پیکار بود. او لواء را برداشت که على‏علیه السلام دستش را قطع نمود، او لواء را با دست چپ گرفت على‏علیه السلام آن دست را نیز قطع کرد، لواء را بر سینه گرفت و با دست مقطوع نگه داشت که على‏علیه السلام بر فرقش زد و به روى زمین سقوط کرد و لشکر کفّار هزیمت کردند و مسلمین براى جمع‏آورى غنایم روى آوردند. و چون افرادى که رسول خدا در گردنه کوه گذارده بودند دیدند که مردم به سوى جمع‏آورى غنایم مى‏روند گفتند: اینها مشغول جمع کردن غنیمت هستند و ما اینجا هستیم! به عبدالله‏بن عُمَربن‏حَزْم که رئیسشان بود گفتند : ما مى‏خواهیم مانند سایر مردم به گردآورى غنیمت بپردازیم.

عبدالله گفت: رسول خداصلى الله علیه وآله به من أمر فرموده است از این مکان تجاوز نکنم و به جاى دگر نروم. گفتند: رسول خدا که به تو چنین امرى کرده است چون نمى‏دانسته است که کار جنگ بدین‏جا منتهى مى‏شود و اینک که مى‏بینى ظفر با مسلمین است معنى ندارد ما اینجا بمانیم. فلذا حرکت نموده و به سوى گردآورى غنیمت شتافتند و عبدالله را تنها گذاردند . عبدالله در جاى خود ماند و خالدبن ولید از گردنه به وى حمله کرد و او را کشت و سپس از ناحیه پشت سر رسول خدا وارد شد. رسول خدا را با جمع قلیلى از اصحابش مشاهده کرد. در این حال به همراهان خود گفت: بگیرید! این همان مردى است که شما در طلب او هستید، اینک هر چه مى‏خواهید بر سر او بیاورید!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پاورقی

[1] آیه یکصد و چهل و چهارم، از سوره آل‏عمران: سوّمین سوره از قرآن کریم.

[2] مامقانى در «تنقیح المقال»، ج‏2، ص 68 ترجمه حال وى را آورده است و گفته‏است: سماک بن خرشه ابودجانه انصارى خزرجى ساعدى در بدر و اُح

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد پیامدهای جنگ احد

پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

اختصاصی از اس فایل پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات


پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :148

 

مقدمه

 

یکی از موضوعات مورد توجه اندیشمندان علوم انسانی و بخصوص جامعه شناسان که در قرن حاضر از اهمیت خاصی برخوردار می باشد ، بررسی عوارض مختلف ناشی از مهاجرتهای بین المللی و تاثیر آن درجامعه مقصد و خود مهاجرین است . بر همین اساس چشم انداز متفاوتی در رابطه با فرآیند مهاجرت وجود دارد ، که هرکدام ازاین دیدگاه ها مدل خاصی ، جهت مهاجرت ارائه می کنند.

 

در مدل اول ، مهاجرت را :‌‌ (( یک حرکت عقلانی و هدفدار به منظور یافتن مکانی برای کار و زندگی تصور میکنند )) .

 

در مدل دوم :

 

(( مهاجرت پاسخی غیرارادی به شرایطی است که مهاجر را به نقل مکان سوق می دهد که احتمالاً حرکت او بدون در نظر گرفتن راههای دیگر است )) .

 

بنابراین دو مدل مهاجرت پویا وناپویا وجود دارد که گاهی عملاً درهم می آمیزد . با پذیرش این واقعیت که پیامدها و یا عوارض مهاجرت از علت مهاجرت جدا نمی باشد ، می توان اذعان داشت که مهاجرت ، پدیده ای است که سازمان اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد . یکی در مبداً ودیگری در مقصد .

 

در نظر مهاجر شکل محرومیت از هدفهای بسیار با ارزش فرق می کند ، از زمانیکه جمع نتواند به وسایل حصول به آن هدفها در داخل سازمان اجتماعی خود دست یابد ، چنانچه احساس کند که منابع لازم برای رفع محرومیتهایش در خارج از سازمان اجتماعی وجود دارد ، در آن صورت احتمالاً مهاجرت می کند. در چنین وضعیتی مهاجر در مقصد به ندرت می تواند به تمام اهداف و آرزوهای خود برسد ، این ناکامی خود می تواند عوارض مختلف اقتصادی ، روانی ، اجتماعی و حتی فرهنگی در جامعه مقصد برجای بگذارد. اگر بپذیریم که پیامد های مهاجرت بر هر سه سازمان اجتماعی ، یعنی سازمان اجتماعی مهاجران ، سازمان اجتماعی مبداء و سازمان اجتماعی مقصد اثر می گذارد ، بطور قطع میزان این تاثیر یکسان نبوده و به مجموعه ای از متغیر های مختلف ربط دارد . [1]

 

البته تعیین جزء به جزء همه پیامدهایی که ممکن است هر مورد مهاجرت داشته باشد ، اگر نه یک کار محال ، حداقل کار دشواری است . با این حال معتقدیم که این تصور و برداشت که نظام مهاجرت متشکل از سه سازمان اجتماعی است با ارتباط های متقابل که از طریق جمع مهاجری عمل میکنند و ابزارهای مفیدی است ، برای سازماندهی پژوهش جامعه شناختی در باره پیامدهای مهاجرت .



( [1] ) (لهسائی‌زاده،عبدالعلی) نظریات مهاجرت ، شیراز ، انتشارات نوید ، سال 1368 ، صفحه 46

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی پیامدهای مهاجرت و علل و عوامل آ‌ن در مبداء و مسائل و مشکلات

تحقیق در مورد بازشناسی مفهوم فساد اداری؛ علل و پیامدهای آن ( رشته کامپیوتر )

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد بازشناسی مفهوم فساد اداری؛ علل و پیامدهای آن ( رشته کامپیوتر ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بازشناسی مفهوم فساد اداری؛ علل و پیامدهای آن ( رشته کامپیوتر )


تحقیق در مورد بازشناسی مفهوم فساد اداری؛ علل و پیامدهای آن ( رشته کامپیوتر )

در این جزوه در مورد فساد اداری و نمونه های آن و علل پیدایش این پدیده و راه حل های مقابله با آن بطور کامل توضیح داده شده و یک مقاله کامل و مفید می باشد برای شما عزیزان .

اگر دنبال مقاله درسی با این موضوع می باشید حتما این مطلب را خریداری کنید با قیمتی ناچیز و مناسب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بازشناسی مفهوم فساد اداری؛ علل و پیامدهای آن ( رشته کامپیوتر )

پیامدهای حذف یارانه از کالاهای اساسی در ایران

اختصاصی از اس فایل پیامدهای حذف یارانه از کالاهای اساسی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پیامدهای حذف یارانه از کالاهای اساسی در ایران


پیامدهای حذف یارانه از کالاهای اساسی در  ایران

تعداد صفحات  24

عنوان تحقیق :

 پیامدهای حذف یارانه از کالاهای اساسی در ایران  

مقدمه   :

تصمیم گیری در خصوص واقعی کردن بهای سوخت بر عهده سطوح عالی نظام گذارده شده و گفته می شود هفته آینده سران سه قوه جلسه خواهندداشت تا درباره حذف یارانه بنزین به بحث بپردازند و مشکلات را تحلیل کنند و نهایتا تصمیم بگیرند.

براساس پیش نویس برنامه چهارم توسعه نرخ سوخت در سال اول اجرای برنامه (۱۳۸۴) با فرمول بهره ماهانه به اضافه هزینه پالایش و پخش و حمل و نقل از مصرف کنندگان اخذ خواهد شد. به اعتقاد محمد ستاری فر، رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، اعطای یارانه به فرآورده های سوختی عادلانه نیست و به احتمال قوی نرخ سوخت در لایحه بودجه ۱۳۸۳ بر مبنای قیمت واقعی خواهد بود.


دانلود با لینک مستقیم


پیامدهای حذف یارانه از کالاهای اساسی در ایران