اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم


دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم

 

مشخصات این فایل
عنوان:  اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 12

این مقاله درمورد اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم می خوانید :

مطلق‌ بودن‌ عدالت‌
در بحث‌ عدالت‌ این‌ پرسش‌ اهمیت‌ بسزایی‌ دارد که‌ آیا عدالت‌ امری‌ مطلق‌ است‌ یا نسبی. برای‌ پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ در ابتدا باید مفهوم‌ نسبی‌ را معنا کرد. نسبی، صفت‌ یا حالتی‌ برای‌ یک‌ شیء است‌ که‌ در مقایسة‌ با شیء دیگر به‌ دست‌ می‌آید؛ برای‌ مثال‌ بزرگی‌ و کوچکی‌ حالتی‌ برای‌ شیء خاصی‌ است‌ که‌ از مقایسه‌ آن‌ شیء با شیء دیگر به‌ دست‌ می‌آید؛ برای‌ مثال، مورچه‌ای‌ در مقایسه‌ با مورچه‌های‌ دیگر ممکن‌ است‌ بزرگ‌ باشد؛ (اما فیل‌ در مقایسه‌ با فیل‌های‌ دیگر، کوچک، یا گوسفند در مقایسه‌ با گربه‌ بزرگ‌ تلقی‌ شود؛ اما در مقایسه‌ با شتر کوچک؛ اما آن‌جا که‌ پای‌ مقایسه‌ به‌ میان‌ نیاید، صفت‌ یک‌ شیء مطلق‌ است؛ مثل‌ آن‌که‌ بگوییم: ابن‌سینا پنجاه‌ و هشت‌سال‌ لال‌ زندگی‌ کرده‌ است.
دربارة‌ برخی‌ از مفاهیم‌ چون‌ اخلاق، زیبایی، عدالت‌ وحقیقت‌ می‌توان‌ این‌ پرسش‌ را مطرح‌ کرد که‌ آیا این‌ امور نسبی‌ هستند یا مطلق. در بحث‌ عدالت، نظر استاد مطهری‌ این‌ است‌ که‌ امر مطلقی‌ است. به‌ گمان‌ او اگر عدالت‌ امر نسبی‌ باشد، در هر جامعه‌ای‌ به‌ صورت‌ خاصی‌ خواهد بود؛ یعنی‌ ما هیچ‌ دستور مطلقی‌ که‌ مطابق‌ با عدالت‌ باشد، نخواهیم‌ داشت. هر جامعه‌ای‌ هر گونه‌ عمل‌ کند، به‌ عدالت‌ عمل‌ کرده‌ است. لازمة‌ نسبیت‌ عدالت‌ این‌ است‌ که‌ هیچ‌ دستور ثابت‌ و جاویدی‌ وجود نداشته‌ باشد؛ برای‌ مثال‌ هیچ‌گاه‌ نمی‌توان‌ گفت‌ که‌ حقوق‌ انسان‌ها باید رعایت‌ شود. برای‌ انسان‌ها می‌توان‌ حقوق‌ عام‌ و جهان‌شمول‌ که‌ همان‌ حقوق‌ بشر باشد وضع‌ کرد و هر که‌ مطابق‌ آن‌ عمل‌ کند به‌ عدالت‌ رفتار کرده‌ و هر که‌ خلاف‌ آن‌ عمل‌ کند، ظلم‌ کرده‌ است.58
از نظر استاد، نسبی‌ بودن‌ عدالت‌ با خاتمیت‌ و ابدیت‌ اسلام‌ نیز ناسازگاری‌ دارد؛ زیرا از نظر اسلام، عدالت‌ یکی‌ از اهداف‌ انبیا است‌ و اگر بنا شود که‌ در هر جامعه‌ در هر زمان‌ عدالت‌ معنای‌ متغیری‌ داشته‌ باشد، دیگر قانون‌ ابدی‌ نخواهیم‌ داشت.59

عدالت، ارزش‌ برتر
از نظر استاد مطهری، عدالت‌ از ارزش‌های‌ بسیار والا است‌ و حتی‌ ارزش‌ آن‌ بالاتر از جُود است. عدالت‌ رعایت‌ استحقاق‌ها و عدم‌ تجاوز به‌ حقوق‌ دیگران‌ است؛ اما جود این‌ است‌ که‌ افراد از حقوق خود درگذرند و آن‌ را نثار دیگران‌ کنند. اگر اخلاق‌ فردی‌ ملاک‌ باشد. ارزش‌ جود بیش‌تر از عدالت‌ است؛ چون‌ کمال‌ نفس‌ را نشان‌ می‌دهد؛ اما از نظر اجتماعی، عدالت‌ بالاتر است؛ زیرا در عدالت‌ حقوق‌ واقعی‌ افراد در نظر گرفته، و مطابق‌ استعدادها و شایستگی‌ها حق‌ آن‌ها اعطا می‌شود؛ اما در جود یک‌ جریان‌ غیرطبیعی‌ است‌ و مانند بدنی‌ است‌ که‌ چون‌ عضوی‌ از آن‌ بدن‌ بیمار است، سایر اعضا فعالیت‌ خود را به‌ طور موقت‌ متوجه‌ اصلاح‌ حال‌ او می‌کنند.
استاد در این‌ زمینه‌ به‌ سخن‌ امام‌ علی7 اشاره‌ می‌کند:
العَدلُ‌ یَضَعُ‌ الأُمُورَ‌ مَوَ‌اضِعَهَا وَ‌ الجُودُ‌ یُخرِجُهَا مِن‌ جِهَتِهَا.
عدل، جریان‌ها را در مجرای‌ طبیعی‌ خود قرار می‌دهد؛ اما جود، جریان‌ها را از مجرای‌ طبیعی‌ خود خارج‌ می‌سازد.
این‌ هم‌ که‌ از نظر امام‌ علی7 عدل‌ اشرف‌ و افضل‌ بر جود است‌ [فالعدل‌ و اشرفها و افضلها] به‌ سبب‌ اهمیت‌ و اصالت‌ اجتماع‌ است. به‌ بیان‌ دیگر، نشانة‌ برتری‌ اصول‌ اجتماعی‌ بر اصول‌ اخلاقی‌ است.
ریشة‌ این‌ ارزیابی‌ اهمیت‌ و اصالت‌ اجتماع‌ است. ریشة‌ این‌ ارزیابی‌ این‌ است‌ که‌ اصول‌ و مبادی‌ اجتماعی‌ بر اصول‌ و مبادی‌ اخلاقی‌ تقدم‌ دارد. آن‌ یکی‌ اصل‌ است‌ و این‌ یکی‌ فرع. آن‌ یکی‌ تنه‌ است‌ و این‌ یکی‌ شاخه. آن‌ یکی‌ رکن‌ است‌ و این‌ یکی‌ زینت‌ و زیور.60

آزادی :
معادلهای آن در عربی حریة و اختیار است که بر این اساس در فلسفه ، کلام ، فقه ، اخلاق و عرفان هر کدام جداگانه بحث های آن را که مفاهیم متفاوتی از آن را در نظر گرفته اند باید پی گرفت . در قرآن مفاهیم حقوقی و اخلاقی آن در سوره بقره آیه176 و 177 و سوره آل عمران آیه 35 به کار رفته است که در مجموع نگاه اسلام به برده داری همراه با تغییر ژرفی است که به معنای آن داده و به جای سخن از برده داری سخن از نسبت بردگی همه انسانها بدون تفاوت به خداوند است ، و این نظر بر خلاف دیدگاه یونانیون باستان و ارسطو است که برخی از انسانها را بالطبع برده می دانستند لذا برده داری در اسلام یک امر سیسیولوژیک ( اجتماعی و قراردادی و وضعی ) است نه یک امر آنتولوژیک ( وجودی و طبعی ) و زاییده مناسبات اجتماعی است و لاجرم قابل فسخ و نسخ و در کتابهای فقهی نیز باب " عتق"(آزادکردن برده) نه باب " رق " ( برده گرفتن ) وجود دارد . مفهوم اخلاقی آزادی نیز بسیار ژرف است که در معنای عرفانی جای گرفته و معنای آن بریدن و رهائی از وابستگی به " ما سوی " گردیده است " چیزی که در بند آنی ، بنده آنی " . در این مفهوم آزادی از قیود دنیوی در سیر و سلوک به آزادی برای تهذیب و تزکیه نفس باز می گردد و نتیجه آن آزادی تفکر و اندیشه است که در اسلام همیشه پایگاهی ارجمند داشته است . اما آزادی در مفهوم جدید سیاسی آن که بندهای بیداد اجتماعی را بگسلد و انسانها را از قید " عبودیت " نظامهای خودکامه رهائی بخشد ، سابقه ای هم در بحث کلامی و فلسفی " انسان و جبر و اختیار " داشت که شیعیان در گروه کلامی معتزله و در فلسفه های خود و بر اساس آموزه های شیعی یا گرایش اختیاری یافتند و یا همیشه و همه جا در مقابل شاخه های حکومتگران مسلمان غیر شیعه که ظلمها و ستمگریهای خویش را با ایجاد جبر از سوی خدا اعتبار مدرسی اشعری میدادند سخن از نه جبر و نه اختیار می گفتند و به هیچوجه هیچ زمانی خود و دیگران را به پذیرش جبر حکومتگران و انتساب آن به خدا نمی پذیرفتند ، و همیشه با تمام حکومتها مقابله کرده و حداقل حتی در مقابل حکومتهای زور گو و وابسته شیعه همچون پیش از انقلاب اسلامی مقاومت منفی و حد اکثر مبارزه سیاسی جمعی وملیونی کرده اند .
اما این نگاه شیعی در تمام جهان اسلام رواج نداشت و حتی در ادواری در ایران پیروز نشد و لذا آزادی به مفهوم جدید آن که عوامل پیدایش اصلی غربی آن همانند آثار بسیار زیانبار مالکیتهای گسترده تولید و ابزار آن ، انباشت ثروت و تبعیض وسیع ، سیستم های گسترده سلطه دینی و حکومتی آن چنانکه در غرب شناخته می شود و همچنین نبود نهادها و محافل قدرتمند رهبری مبارزات اجتماعی ، در جوامع اسلامی نهادینه نشد . و برای همین جهت هر گاه جنبشهای آزادی خواهی پا می گرفت و پیروز می شد چندی بعد مجددا در دام آن افتاده و حکومت خودکامه دیگری جای آن را می گرفت .
حال با توجه به مطالب مذکور و با عنایت به یادآوری نهضت ها و جنبش های جدید در جوامع مسلمان و یادآوری پیشینه پر سابقه ایران در پیشگامی اندیشه های فلسفی مبنائی و نو ، می توان نگاه اسلامی را در روزگار کنونی ، اصول 2 ، 3 ، 9 و 24 قانون اساسی جمهوری اسلامی دانست که آنها را به ترتیب در زیر ملاحظه می کنید :
اصل 2 - جمهور اسلامی‏، نظامی‏ است‏ بر پایه‏ ایمان‏ به‏: 1 - خدای‏ یکتا ( لااله‏ الاالله‏ ) و اختصاص‏ حاکمیت‏ و تشریع به‏ او و لزوم‏ تسلیم‏ در برابر امر او. 2 - وحی‏ الهی‏ و نقش‏ بنیادی‏ آن‏ در بیان‏ قوانین‏. 3 - معاد و نقش‏ سازنده‏ آن‏ در سیر تکاملی‏ انسان‏ به‏ سوی‏ خدا. 4 - عدل‏ خدا در خلقت‏ و تشریع. 5 - امامت‏ و رهبری‏ مستمر و نقش‏ اساسی‏ آن‏ در تداوم‏ انقلاب‏ اسلام‏. 6 - کرامت‏ و ارزش‏ والای‏ انسان‏ و آزادی‏ توام‏ با مسیولیت‏ او در برابر خدا، که‏ از راه‏ : الف‏ - اجتهاد مستمر فقهای‏ جامع الشرایط بر اساس‏ کتاب‏ و سنت‏ معصومین‏ سلام‏ الله‏ علیهم‏ اجمعین‏، ب‏ - استفاده‏ از علوم‏ و فنون‏ و تجارب‏ پیشرفته‏ بشری‏ و تلاش‏ در پیشبرد آنها، ج‏ - نفی‏ هر گونه‏ ستمگری‏ و ستم‏ کشی‏ و سلطه‏ گری‏ و سلطه‏ پذیری‏، قسط و عدل‏ و استقلال‏ سیاسی‏ و اقتصادی‏ و اجتماعی‏ و فرهنگی‏ و همبستگی‏ ملی‏ را تامین‏ می‏ کند.
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم 

محمد و احمد
معنای محمد و احمد
نبی و رسول
عبد
خاتم النبیین
طه
یس
اسماء و القاب امام زمان(عج) در قرآن کریم
● حسن
● برهان الله
● العزیز
● حزب الله
● نور
● آیت الله
● اعراف
● اسم الله
● ساعه
● المص
پی نوشتها:

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق اسماء پیامبر و امام زمان در قرآن کریم

اسماء پیامبر در قرآن کریم

اختصاصی از اس فایل اسماء پیامبر در قرآن کریم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

اسماء پیامبر در قرآن کریم


اسماء پیامبر در قرآن کریم

اسماء پیامبر در قرآن کریم    

12 صفحه

پیامبرمکرم اسلام(ص) با اسماء و القاب مختلفی در قرآن مورد خطاب قرارگرفته است تاجایی که برخی منابع بیش از سیصد عنوان را برای ایشان ذکر کرده اند.

در کتاب های مختلف که درباره پیامبر(ص) به جا مانده 300 اسم، لقب و صفت برای آن حضرت، ذکر شده است. نام هایی که برای پیامبراسلام‌(ص) در قرآن ذکر شده از نگاه برخی تا چهل اسم عنوان شده است.

محمد و احمد

مشهورترین نام پیامبر، محمد (ص) است. اسم شریف « محمد(ص)» در سوره های آل عمران (آیه 144)، احزاب (آیه 40)، محمد (آیه 2) و فتح بارها آمده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


اسماء پیامبر در قرآن کریم

دانلود مقاله اسماء بنت عمیس

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله اسماء بنت عمیس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله اسماء بنت عمیس


دانلود مقاله اسماء بنت عمیس

اَسْماء بِنْت عُمَیس از زنان صحابی پیامبر(ص( است. به همراه همسرش جعفر بن ابی طالب اسلام آورد و جزو نخستین مسلمانان بود. پس از شهادت جعفر، به همسری ابوبکر درآمد و با درگذشت ابوبکر، همسر امام علی(ع) شد. اسماء مادر محمد بن ابی بکر است. وی پس از ۴۰ق درگذشت..

اسماء بنت عمیس از صحابیات محمد بود. پدرش عمیس بن معاذ از قبیله بنی هاشم بود. مادرش هند بنت عوف و خواهر ناتنی‌اش میمونه بنت حارث، از زنان محمد بود. خواهرش سلمی دختر عمیس همسر حمزه بن عبدالمطلب بود. اسماء بنت عمیس، نخست با جعفر بن ابی طالب ازدواج کرد. در سال هشتم پس از هجرت، جعفر در جنگ موته کشته شد. پس از کشته شدن جعفر، اسماء با ابوبکر ازدواج کرد و برای او پسری به نام محمد بن ابوبکر به دنیا آورد. پس از مرگ ابوبکر، اسماء با علی ازدواج کرد. علی، محمد بن ابوبکر و ام کلثوم دختر ابوبکر را تحت سرپرستی خود گرفت و همچنین از او صاحب ۲ پسر به نام های عون و یحیی شد.

اسماء بنت عمیس با خانواده فاطمه رفت و آمد بسیار نزدیکی داشت. او اولین تابوتی را که در اسلام ساخته شد، برای فاطمه ساخت. اینکه گفته می شود وی قابله حسنین بوده است اشتباه بوده، و احتمالا منظور سلمی بنت عمیس است، زیرا وی در آن زمان همسر جعفر بن ابیطالب بوده و در حبشه حضور داشت.

شامل 7 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اسماء بنت عمیس

تحقیق در مورد اسماء و صفات الهی

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد اسماء و صفات الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اسماء و صفات الهی


تحقیق در مورد اسماء و صفات الهی


لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:23

" برای خداست تمامی اسمایی که بهترین اسماء است پس او را عبادت کنید و با آنها به سویش توجه نمایید."( سوره اعراف، آیه 80)

توصیف اسماء خدا به وصف " حسنی " دلالت می کند بر این که مراد به این اسماء، اسمایی است که در آنها معنای وصفی بوده باشد، مانند آن اسمایی که جز بر ذات خدای تعالی دلالت ندارد، اگر چنین اسمایی درمیان اسماء خدا وجود داشته باشد، آن هم نه هر اسم دارای معنای وصفی، بلکه اسمی که در معنای وصفی اش حسنی هم داشته باشد، باز هم نه هر اسمی که در معنای وصفی اش حسن و کمال خوابیده باشد، بلکه آن اسمایی که معنای وصفی اش وقتی با ذات خدای تعالی اعتبار شود به غیر خود احسن هم باشد،  بنابر این شجاع وعفیف هرچند از اسمایی هستند  که دارای معنای وصفی اند و هر چند در معنای وصفی آنها حسن خوابیده لکن لایق به ساحت قدس خدا نیستند برای این که از یک خصوصیت جسمانی خبر می دهند.

 

 

مفهوم اسماء حسنی

واژه شناسى صفت

تقسیمات صفات

اثبات صفات خداوند

برهان صرف الوجود و هستى مطلق

شناخت صفات خداوند از طریق وحى

معنى‏شناسى صفات خداوند

تمثیل تنازلى و ارتقایى

مقداری که در خود قرآن آمده صد و بیست و هفت اسم است:

نفی حد دراسماء و صفات الهی

منابع:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اسماء و صفات الهی

دانلود مقاله اسماء الهی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله اسماء الهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

یکی از مسائل مهم اعتقادی و کلامی پس از اثبات هستی خداوند، ارائه یک تصویر مفهومی از چگونگی هستی باریتعالی است (بطوری که مستلزم محدودسازی خداوند متعال نباشد). این بحث از مباحث ضروری و بنیادین در حوزه دین پژوهی و از مسائل مشترک علوم کلام، فلسفه و عرفان است و هر یک از این علوم ازمنظر خاص خود به تشریح و تبیین این مسئله پرداخته اند. در طول تاریخ اندیشه دینی نیزبحث از اوصاف و اسماء الهی بخش عظیمی از محتوای علوم دینی را به خود اختصاص داده است، چرا که این سوال همیشگی ذهن بشر بوده است که آیا در قالب مفاهیم و الفاظ متداول انسانی، می توان خدا را شناخت و درباره او سخن گفت. علاوه بر مباحث مفصل وبسیار جامع در حوزه دین پژوهی کلاسیک (عرفان، فلسفه و کلام)، امروزه نیز این بحث یکی از مباحث روز علوم دینی و از جمله کلام جدید (چه در کشور خودمان و چه در غرب) است. مباحث ما در این مقالات بیشتر صبغه کلامی دارد. لازم به ذکر است که در بیشتر کتب کلامی بحث اسم و بحث صفت در هم ادغام شده و تحت یک عنوان مورد بحث قرار گرفته است. غالبا در اینگونه موارد اسم و صفت مترادف به کار می رود ( گاهی نیز تفاوت هایی بین آن دو گذاشته می شود). در عرفان، میان اسم و صفت تفاوت و تمایز گذاشته می شود.

 


در آیات و روایات بسیاری به اسما و صفات الهی اشاره شده است؛
1. «وَللّهِ الأسْمَاءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» ( اعراف / 180).
2. «قُلِ ادْعُوا اللّه اَوِ ادْعُواْ الرَّحْمنَ اََیّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (اسراء/110).
3. «اللّه لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (طه / 8).
4. «هُوَ اللّه الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (حشر / 24)
و ...
آیات فراوان دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که بر اسما و صفات الهی تاکید دارد. با وجود این همه تاکید، هر انسان متدینی باید در این زمینه مطالعه و مداقه نماید. در روایات اهلبیت (علیهم السلام) نیز بیانات مختلفی در باره صفات الهی وارد شده است که به ما در فهم این بحث کمک می کند.
گاهی در برخی از متون دینی و روایات با بیاناتی مواجه می شویم که دلالت بر نفی صفات از خداوند متعال دارند. مثلا حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند:
«و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهادة کل صفة انها غیر الموصوف و شهادة کل موصوف انه غیر الصفة» (نهج البلاغه، خطبه 1 )
«و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهادة کل صفة انها غیر الموصوف و شهادة کل موصوف انه غیر الصفة» (نهج البلاغه، خطبه 1) حضرت در این بیان صریحا بیان می کنند که کمال اخلاص برای خدا، نفی صفات از اوست زیرا که هر صفتی غیر از موصوف و هر موصوفی غیراز صفت است. این بیان حضرت (ع) دلالت دارد که خداوند متعال اصلا صفت ندارد، ولی با توجه به سخنان دیگری که حضرت در این زمینه دارند، می توان مقصود این بیان را فی صفاتی دانست که دلالت بر محدودیت و نقص می کند
حضرت در این بیان صریحا بیان می کنند که کمال اخلاص برای خدا، نفی صفات از اوست زیرا که هر صفتی غیر از موصوف و هر موصوفی غیراز صفت است. این بیان حضرت (ع) دلالت دارد که خداوند متعال اصلا صفت ندارد، ولی با توجه به سخنان دیگری که حضرت در این زمینه دارند، می توان مقصود این بیان را فی صفاتی دانست که دلالت بر محدودیت و نقص می کند. هر گونه صفتی که مستلزم محدودیت و تناهی در ذات الهی باشد منتفی است. زیرا در احادیث دیگر می بینیم که این مطلب بطور صریح بیان می شود و تنها صفاتی که دلالت بر محدودیت داشته باشند نفی می شوند. احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارد و ما تنها به برخی از آنها اشاره می کنیم: «لم تحط به الصفات فیکون بادراکها ایاه بالحدود متناهیا» (شیخ صدوق، التوحید، قم، منشورات جامعة المدرسین، باب 2، ح 27). در این حدیث تاکید بر نفیصفاتی است که دلالت بر محدودیت خداوند کنند. صفات بر خداوند محیط نیستند که باعث محدود شدن خداوند شوند. و یا در ادمه می فرماید: «سبحانه و تعالی عن الصفات فمن زعم ان اله الخلق محدود فقد جهل الخالق المعبود» (شیخ صدوق، التوحید، باب 2، ح 27) او از صفات منزه و متعالی است. پس کسی که گمان برد اله مخلوقات محدود است آفریننده معبود را نشناخته است. احادیث بسیار دیگری نیز وجود دارد که موید این مطلب است که نمی توان بطور کلی صفات را از خداوند نفی کرد. 1
به نظر می رسد شناخت ذات الهی جز از طریق شناخت اسما و صفات او غیرممکن است. قدرت خدا، علم خدا، فاعلیت خدا و ... از صفات الهی شمرده می شوند. همانطور که گفتیم، بحث از اسما و صفات از نظر رتبه متاخر از بحث اثبات خداوند است.

 

 

 

علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید:
«وقتی ماچشم خود را گشوده، به جهان هستی نظر می افکنیم نخست خود و سپس نزدیک ترین امور به خود را... درک می کنیم؛ لکن ما خود و همچنین قوا و افعال خود را نمی بینیم، مگر مرتبط به غیر. پس حاجت، اولین چیزی است که انسان آن را مشاهده می کند و آن را در ذات خود و در هر چیزی که مرتبط با او و قوا واعمال اوست و همچنین در سراسر جهانِ بیرون از خود، می بیند و در همین اولین ادراک به وجود ذاتی حکم می کند که حوائج او را برمی آورد، و وجود هر چیزی به او منتهی می شود، و آن، ذات خدای سبحان است. [اثبات وجود خداوند] ... در قدم دومی که در این راه برمی داریم، ابتدایی ترین مطلبی که به آن برمی خوریم این است که ما در نهاد خود چنین می یابیم که غایت وجود هر موجودی آن حقیقت است و وجود هر چیزی از اوست، پس او مالک تمام موجودات است؛ زیرا اگر واجدِ آن نباشد نمی تواند آن را بغیر خود افاضه کند... پس او دارای همه کمالاتی است که ما در عالم سراغ داریم، از قبیل حیات، قدرت، علم، شنوایی، بینایی، رزق، رحمت، عزت و امثال آن، و در نتیجه او حی، قادر، عالم، سمیع و بصیر است، چون اگر نباشد ناقص است، حال آن که نقص در او راه ندارد. و همچنین او رازق، رحیم، عزیز، محیی، ممیت، مبدی ء، معید، باعث و امثال آن است، زیرا که رزق، رحمت، عزت، زنده کردن، میراندن، ابداء، اعاده و برانگیختن کار اوست... این راه ساده ای است که ما برای اثبات اسماء و صفات خدای تعالی طی می کنیم» (علامه طباطبایی، المیزان، ج8، ص350-349)
بنابراین، ما با دیدن هر صفتی از صفات کمال در جهان، بطور عقلی پی می بریم که خداوند واجد آن صفات است. اما سوالات کلامی مهمی درباره اسماء و صفات الهی، نحوه شناخت ما از آنها و نسبت آنها با ذات الهی وجود دارد. اسما و صفات به چه معنا هستند؟ آیا همانطور که ما انسان ها خودمان را به برخی صفات متصف می کنیم، به همان معنا خداوند را به صفات الهی متصف می کنیم؟ رابطه اسما و صفات با ذات الهی چیست؟ آیا صفات عین ذات هستند؟ و .... از میان متکلمان اهل سنت، معتزله منکر صفات الهی هستند و ذات الهی را نایب مناب صفت دانسته اند و در مقابل، متکلمان اشعری به زیادت صفات بر ذات معتقد بودند. در مقالات پیش رو تلاش می کنیم بطور خلاصه به این سوالات پاسخ دهیم و نظر متکلمان شیعه را بیان کنیم.

 

اسماء الهی از نگاه عرفانی امام خمینی
بی تردید یکی از اساسی ترین و ضروری ترین بحثها، در حوزه دین پژوهی، مسأله شناخت حق سبحانه و اسماء حسنای اوست. و از آنجا که بحث از اسماء حق سبحانه، محور اصلی و اساسی همه علوم الهی نظیر کلام، فلسفه و عرفان و مانند آن است، لذا هر کدام از آنها از منظر خاص خود به تشریح آن پرداخته و حقایق ظریف و مهمی در این زمینه ارائه نموده اند، گرچه آن حلاوت و ظرافتی که در این باره در عرفان اسلامی وجود دارد، در هیچ جای دیگر نمی توان یافت.
و از آنجا که ره آورد فکری فقیه مجاهد، حکیم ژرف اندیش و عارف نکته آموز، حضرت امام خمینی در احیاء معرفی و نشر معارف الهی در حوزه های مختلف فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی، پرجاذبه، گویا، آموزنده و مؤثر است، به این سبب طرح شناخت اسماء از نگاه عرفانی آن بزرگ مرد اندیشه و عرفان، ضرورت انکارناپذیر داشته و در نشر حقایق توحیدی، تأثیری بسزا خواهد داشت، بخصوص این که این گونه معارف الهی بیشتر از مسائل و موضاعات دیگر مهجور بوده، و در پرتوی اندیشه آن عارف حماسه آفرین شانس ظهور و اظهار پیدا کرده و زمینه طرح، پژوهش و نشر آن فراهم شده است. اینک در این مقاله به جلوه ای از ره آورد عرفانی حضرت امام خمینی، درباره اسماء الهی اشاره می شود.
مفهوم عرفانی اسم الهی
یکی ازمباحث کلیدی در شناخت اسماء الهی (از نگاه امام خمینی) بحث تعریف مفهوم عرفانی اسم الهی است. حضرت امام براساس مبانی عرفان در این باره می فرماید: «اسم الهی عبارت است از ذات یا صفتی معین از صفات، و تجلی از تجلیات مثلاً
هرگاه ذات حق سبحانه با صفتی معین تجلی کند اسمی از اسماء آن پدید می اید مثلاً از تجلی خداوند با رحمت واسعه او، اسم «الرّحمن» پدیده آمده و از تجلی او با رحمت خاصه کمالی، اسم «الرحیم» ظاهر شده است. و از تجلی حق با وصف انتقام، اسم «المنتقم» ظهور یافته است.
و در جای دیگر نیز آورده اند: «اسم، عبارت است از ذات، که به تعین خاصی متعین شده و منشأ اثر گردیده باشد.
و نیز می فرمایند: «اسم علامت است و این علامت یک شناسایی است، اسماء خدا هم علامتهای ذات مقدس اوست، و آن قدری که بشر می تواند به ذات مقدس حق تعالی اطلاع ناقص پیدا کند، از اسماء حق است.
بنابراین اسماء الهی از منظر عرفانی حضرت امام عبارت از تجلیات ذات حق سبحانه و ظهورات وجودی اوست. و این معنا برای اسم الهی بر مبنایی استوار است که بزرگان اهل عرفان به تفصیل درباره آن بحث کرده اند. از آن میان عارف کاشانی در این باره گفته است: «اسم در اصطلاح عرفا از سنخ لفظ نیست، بلکه عبارت است از خود ذات، وقتی با صفت خاص وجودی ماند علیم، قدیر، قدوس، سلام و مانند آن در نظر گرفته شود.»[75] و یکی دیگر از بزرگان نیز گفته است: «اسم الهی عبارت است از ذات حق سبحانه به لحاظ تقیدس یعنی ذات، هر گاه موصوف به صفت معین در نظر گرفته شود اسم نامیده می شود مانند «الرحمن» که ذاتی دارای رحمت است، «قهّار» که ذات دارای قهر است»[76] و حکیم سبزواری درباره اسم الهی می گوید: «اسم نزد عرفا عبارت از حقیقت وجود است، هنگامی که با تعین صفاتی در نظر گرفته شود یا با تجلّی خاص از تجلیات الهی ملاحظه گردد.»[77] از بررسی مجموع ره آورد اهل معنا بدست می اید که تقریباً همه آنها با تعبیرات مشابه درباره تعریف اسم الهی اتفاق نظر دارند.
نکته ای که در این بحث باید اشاره شود، تفاوت اسم و صفات الهی است. اهل نظر بر آنند، که هستی را بی هیچ گونه تعین، مسمّی، و بشرط تعین اسم؛ و خود تعین را صفت می گویند.
و همچنین گفته شده که تفاوت بین اسم و صفت مانند تفاوت عرضی و عرض یا فعل و صورت است مثلاً ناطق اگر بشرط شیء لحاظ شود عرضی بوده و قابل حمل نیست. اسماء و صفات الهی نیز چنین است، مثلاً عالم و قادر، سمیع و بصیر را اسم؛ و علم، قدرت،
سمع، و بصر را صفت گویند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اسماء الهی