اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه - جمشید سپاهی

اختصاصی از اس فایل نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه - جمشید سپاهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه - جمشید سپاهی


نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه - جمشید سپاهی

نام کتاب: نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه

نویسنده: جمشید سپاهی

برگردان: ---

فرمت: پی دی اف PDF

شمار صفحه ها:  206 صفحه 

سال نشر:1349

انتشارات: آسیا


دانلود با لینک مستقیم


نگرشی بر اوج و سقوط رستم در شاهنامه - جمشید سپاهی

تحقیق در مورد رستم پسر زال

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد رستم پسر زال دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد رستم پسر زال


تحقیق در مورد رستم پسر زال

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه24

فهرست مطالب

نبرد رستم و اسفندیار

 

 داستان

رستم در دیگر منظومه‌های حماسی

هفت‌خوان رستم

 

خوان اول: بیشه شیر

 

خوان دوم: بیابان بی آب

 

خوان سوم: جنگ با اژدها

 

خوان چهارم: زن جادو

 

خوان پنجم: جنگ با اولاد مرزبان

 

خوان ششم: جنگ با ارژنگ دیو

 

خوان هفتم: جنگ با دیو سفید

 

رزم رستم وسهراب(1)

 

رستم و کی­قباد

 

رستم نام آورترین چهرهٔ اسطوره‌ای در شاهنامه و به تبع آن برترین چهرهٔ اسطوره‌ای ایران است. او فرزند زال و رودابه وتبار پدری رستم به گرشاسپ (پهلوان اسطوره‌ای و چهرهٔ برتر اوستا) میرسیده. رستم به دست شغاد (برادرش) کشته شد.

رستم در شاهنامه

رستم در شاهنامه هر کاری می‌کند ولی با این همه ما او را به عنوان انسان می‌شناسیم چه که او هم واله می‌شود، گناه می‌کند. برخی معتقدند رستم زاییده خامهٔ توانای فردوسی آن رستم سکزی راستین نیست. ایرانی است در بردارندهٔ قهرمانیهای نیایش گرشاسپ و تواناییهای چامه‌ای فردوسی و نیاز مردم ایران به چنین استورهٔ زنده و دیرپایی.

 

مهم‌ترین حوادث و اقدامات رستم که در شاهنامه به نظم آمده عبارت است از:

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد رستم پسر زال

تحقیق درباره رستم و هفت خوان

اختصاصی از اس فایل تحقیق درباره رستم و هفت خوان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره رستم و هفت خوان


تحقیق درباره رستم و هفت خوان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:3

فهرست و توضیحات:

 
۱.۱ خوان اول: نبرد رخش با شیر بیشه۱.۲ خوان دوم: بیابان بی آب۱.۳ خوان سوم: جنگ با اژدها۱.۴ خوان چهارم: زن جادو۱.۵ خوان پنجم: جنگ با اولاد مرزبان۱.۶ خوان ششم: جنگ با ارژنگ دیو۱.۷ خوان هفتم: جنگ با دیو سفید۲ جستارهای وابسته۳ منابع [ویرایش]

رستم روز و شب می‌رفت و راه دو روزه را در یک روز می‌پیمود تا به دشتی رسید پر از «گور» بود و محل فرمانروایی شیری قدرتمند، رستم کمند انداخت، گوری گرفت، آتشی افروخت و شکار را بریان ساخت و خورد. «رخش» را یله کرد و خود شمشیر زیر سر نهاد و بخفت. پاسی ازشب گذشته، شیر بیامد و «یلی» خفته و اسبی آشفته بدید. نخست قصد کشتن اسب کرد رخش چنان بر سر شیر کوفت که نقش زمین گردید .رستم از خواب برخاست، شیری مرده دید و رخش را مورد نوازش قرار داد و بدو گفت: «اگر تو هلاک می شدی من با این شمشیر و سنان و گرز گران چگونه باید تا مازندران را می پیمودم. از این پس قبل از هرکاری مرا بیدار کن.» {فرمان برداری رخش} رستم پهلوان، این بگفت و زمانى دراز بخوابید. چون خورشید سر از کوه برآورد، تهمتن از خواب خوش بیدار گشت و تن رخش را بسترد و زین بر آن نهاد و یزدان نیکى دهش را یاد کرد و آنان به ادامه راه پرداختند.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره رستم و هفت خوان

دانلودمقاله رستم

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله رستم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


ریشه واژه اسطوره:
این واژه که جمع شکسته عربی آن به گونه اساطیر بیشتر بکار می رود، منشاء هند و اروپایی دارد و به نظر می رسد از زبان روستایی وارد عربی شده باشد. به همین جهت برخی آنرا استوره می نویسند. در زبانهای هند و اروپایی نیز مشقاتی دارد. در سنسکریت sutra به معنی داستان است که بیشتر در نوشته های بودایی بکار رفته است. در یونانی History به معنی تاریخ، گزارش و روایت بکار می رود.
تعریف اسطوره : آن دسته از کسانیکه چه در گذشته و چه امروزه به پژوهش و شناخت اسطوره اشتغال دارند تا کنون برای اسطوره تعریف مشخص، دقیق و پذیرفتنی برای همگان نیافته اند، بلکه هر یک به میل و اشتیاق و وابستگی ها اجتماعی خویش آن را تعریف کرده اند. میرچالیاده دین شناس رومانیایی اسطوره را چنین تعریف می کند: اسطوره نقل کننده سرگذشت قدمی و ؟؟؟ است، ؟؟؟ واقعیت که در زمان نخستین ، زمان شگرف برایت همه چیز داده است. اسطوره حکایت می کند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجسته موجودات ؟؟ طبیعی واقعیتی ، چه کل واقعیت ، یاتنها جزئی از آن پا به عرصه وجود نهاده است بنابر این اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است.
اسطوره قصه ایست با خصلتی خاص یعنی نقل روایتی که در آن خدایان یک یا چند نقش اساسی دارند.
اسطوره تلاشی برای بیان واقعیت های پیرامونی با امور فرا طبیعی است. اما در مقابل هستند عده دیگری که به اسطوره صرفا از سر انکار می نگرند . این گروه اسطوره را یکی از الگوهای تاریخی یا ساز واره ای کهنه و از کلر افتاده می بینند که پیشرفت بشر آن را از رده خارج کرده است.
از فریبنده ترین چیزهای مربوط به اسطوره ها، تصویر دائمی بودن آنها است. بی نام و بی زمان . پیام آنها به اندازه فضای لایتناهی ابدهی است. این جا تنها یک حقیقت وجود دارد و آن این است که اسطوره ها متعلق به همه ی انسان ها هستند همیشه وجود داشته و هم اکنون نیز وجود دارند.
بسیاری که این قصه های حماسی را سینه به سینه نقل کرده اند احتمالا از درک آن ها عاجز بوده اند . برای آنها این قصه ها فقط با پایان رساندن شب های سیاه و پر کردن آسمان ها و زمین از خدایان و قهرمان ها بوده است مردم سینه به سینه افسانه های باستان را برای نسل های بعد حفظ کرده اند اگر اسطوره ها تنها گزارشی از حوادث معمولی ، واقعی یا خیالی بودند فراموش می شوند. ماندگاری آنها باید به دلیل ثبات ساختاری که در زیر لایه ی حقیقت پنهان شده مربوط باشد. این از ویژیگی های آب و هوایی و منطقه ای مستقل است ویژیگی هایی که رنگ خود را به قصه ها وام داده است بیشتر مردم با مجموعه ای ا زقصه های کلاسیک، حماسی و اسطوره های گروه های متعدد آشنا هستند. ما آن را در مقام کودک و یا والد یاد گرفته و بدون سوال انتقال می دهیم و به این شکل آنها باقی می مانند به سادگی تنها به این دلیل که جالب هستند . و ما از آن ها لذت می بریم . با این حال در زبان ما کلمه ی « اسطوره » به معنای چیزی جعلی و بدون هیچ پایه ای می شود. که دوره به دوره با کلام انتقال یافته و توسط عوام تکرار می شوند.
اما اگر به دنبال پیام درونی اسطوره ها باشیم خواهیم دید که این پوشش ها بسیار با ارزش هستند واز فردی آکنده اند. که در قالب داستان ها میراثی کهن را دست نخورده باقی نگاه می دارد . اسطوره تنها مجموعه ای از داستان نیست . اسطوره یک زبان است. مانند سایر زبان ها برای انتقال ایده ها بر طبق مجموعه ی استانداردی از نماد بکار بکار می رود.

 

بهره مندی از ایده ها نیازمند سه عامل است:
اول: پیامی که باید مورد بهره برداری قرار بگیرد .
دوم: وسایل بیان استفاده شده برای انتقال پیام.
سوم: یک ذهن درک کننده برای دریافت.
یعنی نوشته هایی اسطوره ها باید خرد ابدی رخ داده ها را برای تعریف حقایق ترسیم کنند.
بنابر این چیزهایی که در ذهن عموم شکل می گیرد از طریق اسطوره ها آشکار می شوند.
درمیان جنگ و نبرد به طور برجسته ای مطرح است چرا که به طور رایج حضور آشنایی در زندگی انسانی دارد.
علاوه بر این ، جنگ تضاد روحی راکه به دنبال اهداف درونی و ایده آل های والا است تصویر می کنند.
تکامل انسان به سوی مقامی اصیل تر به طور عمده چیزیست که حماسه قصد یاری به آن را دارد.
فردوسی طوسی- استاد بی همتای شعر فارسی بزرگترین حماسه سرای ایران و یکی از حماسه سرایان بزرگ جهان است. اثر جاویدان او شاهنامه درشمار بهترین آثار حماسی عالم است و این اثر بزرگ که در حدود پنجاه هزار بیت دارد منظومه ای است به بجز متقارب در شرح تاریخ ایران از قدیمی ترین عهود تا حمله عرب در قرن هفتم میلادی که شامل قسمتهای اساطیری و داستانی و قسمت تاریخی است.

 


« شرح کوتاهی از زندگی رستم پهلوان اسطوره ای شاهنامه فردوسی»
هنگامی که رستم، پسر زال به دنیا آمده نوزادی درشت و چاق و اندازه بچه ای یک ساله بود و مردم سیستان و زابلستان وکابلستان تولد او را جشنها گرفتند. وقتی هشت ساله شد ، بدن خارق العاده بزرگی به اندازه یک مرد بیست ساله را داشت. و تیز هوشی پدرش را . پدر بزرگش سام در 8 سالگی به طور جدی از وی پرسید که چه می خواهد رستم 8 ساله گفت اسب وزین و گرزو خود و جامه جنگی واقعی می خواهد ..... تا با دشمنان ایران زمین و بدی مبارزه کند. سام همچنین او را «تهمتن» یا « نیرومند تن» لقب داد.
رستم هنوز در سالهای نخستین تازه جوانی بود که پدرش او را به مأموریت رزمی بسیار مهم فرستاد. تسخیر در عظیم بر فراز کوه صعب العبور سپند ... این در سالها و سالها پیش به دست تازیان افتاده بود و بعدها نیز در نبردی که پارسیان خواسته بودند آن را آزاد کنند، خون نریمان پدر سام نیز در آنجا ریخته شده بود سوگ و افسانه قتل نریمان ، پدر سام پدر زال پدر رستم ، همواره در این خاندان با اندوه و زهر ستم یاد می شد. زال از پسر جوان خواست که با تسخیر این دژ و گرفتن انتقام بزرگ خاندان نریمان، نام خود را در جهان پهلوانی ایران پایه ریزی کند.
اما در همین ایام در توران زمین، شاهی حکومت می کرد « پشنگ» نام. این شاه پسر جوان، رسید دلیر و بی باکی داشت به نام افراسیاب ، که سرش برای در خود نشان دادن» پرشور و برای کسب نام و شهرت پهلوانی پرسودا بود.
پشنگ اکنون به این پسر از دشمنی های گذشته بین سلم و تو رو شاه ایران سخنها گفت و مرگ تور به دست منوچهر را مایه شرم خاندان خود شمر د و سرانجام او را تحریک کرد . اوایل بهار بعد ، لشکر بزرگی از تورانیان به فرماندهی افراسیاب پورشپنگ از ترکمنستان به ایران سرازیر شد. جاسوسان برای افراسیاب خبر آوردند که بزرگترین سپهند ایران سام در گذشته است و پسرش زال در سو گ پدر و مشغول ساختن بنای دخمه اوست . درباره رستم نیز جاسوسان گفتند که او پسری بیش نیست و این روزها با بیماری خطرناکی در بستر افتاده است. در نبرد بسیار خونین که در گرفت هزاران ایرانی کشته شدند از جمله قباد، بزرگترین سپهند ایران به دست بارمان ، یکی از افسران افراسیاب ، درنبرد دوم افراسیاب رودررو ی نفوذ قرار گرفت و در نبردی تن به تن که بین آنها در گرفت هیچ یک از دو نفر کاربه جایی نبرد تا نبرد روز سوم که خونین تر بود و سپاه ایران شکست کامل خورد و نوذر اول دستگبر و پس از چندین شبانه روز شکنجه در زندان، نگهبانان تورانی اوراژنده و پا برهنه به نزد افراسیاب بردند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رستم

دانلودمقاله رستم و سهراب

اختصاصی از اس فایل دانلودمقاله رستم و سهراب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


کنون رزم ویروس و رستم شنو دگرها شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یک دیسک داد بگفتا به رستم که ای نیکزاد
در این دیسک باشد یکی فایل ناب که بگرفتم از سایت افراسیاب
چنین گفت رستم به اسفندیار که من گشنمه نون سنگک بیار
جوابش چنین داد خندان طرف که من نون سنگک ندارم به کف
برو حال می کن بدین دیسک هان! که هم نون و هب باشد در آن
تهمتن روان شد سوی خانه اش شتابان به دیدار رایانه اش
چو آمد به نزد مینی تاوراش بزد ضربه بر دکمه پاور اش
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت مَر آن دیسک را در درایو اش گذاشت
نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت یکى لیست از نقشه دیسکت گرفت
در آن دیسک دیدش یکی فایل بود بزد اینتر آنجا و اِجرا نمود
کز آن یک دموشد پس از آن عیان ابا فیلم و موزیک و شرح و بیان
به ناگه چنان سیستمش کرد هنگ که رستم در آن ماند مهبوت و مَنگ
چو رستم دگر باره ریست نمود همى کرد هنگ و همان شد که بود
تهمتن کلافه شد و داد زد ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود بیامد که لیسانس رایانه بود
بدو گفت همه مشکلش وز آن دیسک و برنامه ى خوشگلش
چو رستم بدو داد قیچی و ریش یکی دیسک راه انداز آورد پیش
یکى تول کیت اَندر دیسک بود بر اورد آنرا و اِجرا نمود
همى گشت تول کیت هارد اَندرش چو کودک که گردد پى مادرش
به ناگه یکى رمز ویروس یافت پى حذف اِمضاى ایشان شتافت
چو ویروس را نیک بشناختش مَر از بوت سکتور بر انداختش
یکى ضربه زد به سرش تول کیت که هر بایت آن گشت هشتادبیت
به خاک اَندر اَفکند ویروس را تهمتن به رایانه زد بوس را
چنین گفت تهمینه به شوهرش که این بار بگذشت از پل خرش
دگر باره امّا خریت مکن ز رایانه اصلاً تو صحبت مکن

 

 

 

 

 


اسفندیار
به معنای آفریده‌ی مقدس. لقب آن تَهْم یعنی دلیر است. پسر گشتاسب. او برای گسترش دین بهی بسیار می‌کوشد و جنگ‌ها می‌کند. از جمله، ارجاسب، شاه هونها را شکست می‌دهد. به واسطه‌ی دانه‌ی اناری که زرتشت به او می‌دهد، روئین تن می‌شود. اسفندیار جوانی شایسته و نیرومند است که حسادت اطرافیان خود را برمی‌انگیزد و از او نزد پدر بدگویی می‌کنند. گشتاسب به خاطر سعایت اطرافیان به اسفندیار بدگمان می‌شود و به خیال اینکه او در فکر تاج و تخت است دستور می‌دهد پسر را در غل و زنجیر به دژ گنبدان ببرند و در آنجا او را به چهار میخ آهنین ببندند. ارجاسب، شاه هونها که از تغییر دین گشتاسب آگاه شده به بهانه‌ی بازگرداندن دین قبلی به حمله می‌برد. در این نبرد بسیاری کشته می‌شوند و سپاه ایران شکست می‌خورد. گشتاسب کسی را نزد اسفندیار می‌فرستد و عذر گذشته می‌خواهد و از او می‌خواهد به کمکش بیاید. اسفندیار که ابتدا از پدر دل‌آزرده است نمی‌پذیرد، اما سرانجام قبول می‌کند و نزد پدر می‌اید و ارجاسب را شکست می‌دهد. اما گشتاسب اهدای تاج و تخت خود به او را منوط می‌کند به نجات دو خواهر اسفندیار که نزد ارجاسب اسیرند. اسفندیار می‌پذیرد و در راه رسیدن به روئین دژ که کاخ ارجاسب است از هفت خوان می‌گذرد. خوان نخست، کشتن دو گرگ غول پیکر؛ خوان دوم، کشتن دو شیر غول‌ پیکر؛ خوان سوم، کشتن اژدهای کشف رود، که اسفندیار برای از بین بردن این اژدها درون صندوقی آهنی پنهان شد و بعد از اینکه اژدها صندوق را به دندان گرفت از آن خارج شده و اژدها را کشت. خوان چهارم، کشتن زن جادو؛ خوان پنجم، کشتن سیمرغ و دو فرزند او، که اسفندیار برای کشتن سیمرغ در صندوقی پنهان شد که روی یک گردونه بود و گرداگرد آن را شمشیر نشانده بودند. بال سیمرغ به هنگام حمله به صندوق در شمشیرها گیر کرد و زخمی شد. اسفندیار نیز از صندوق درآمده و او را به قتل رساند؛ خوان ششم، گذشتن از بیابان پر از برف؛ و خوان هفتم، گذشتن از صحرای سوزان بود. او پس از گذار از هفت خوان، لشکر ایران را به روئین دژ می‌رساند، اما در می‌یابد که با جنگ نمی‌تواند وارد دژ شود. بنابراین به جامه‌ی بازرگانان درآمده، هشتاد جفت صندوق بر پشت هشتاد شتر استوار می‌کند و 160 دلاور را در آن‌ها پنهان می‌سازد. بیست دلاور دیگر نیز به جامه‌ی ساربانان در‌می‌آیند. بقیه‌ی لشکر نیز تحت فرمان پشوتن منتظر علامت اسفندیار می‌مانند. او بر بیست شتر نیز حریر و ابریشم و گوهر بار می‌کند و وارد دژ می‌شود. چند روز بعد اسفندیار ساکنان دژ را به مهمانی دعوت می‌کند و به بهانه‌ی مهرگان آتشی برپا می‌سازد. پشوتن با دیدن آتش لشکر را به سمت دژ می‌کشد و به نبرد با سرداران ارجاسب می‌پردازد. ارجاسب نیز به خیال آنکه دژ در امان است، تمام لشکر را برای کمک به سربازان بیرون می‌فرستد. با خالی شدن دژ، اسفندیار دلاوران را از صندوق‌ها درآورده و دژ را تسخیر می‌کند، خواهرانش را نجات می‌دهد و گنج ‌های دژ را برداشته و به نزد پدر می‌رود. اما گشتاسب حاضر نمی‌شود سلطنت را به او واگذار کند و او را به سیستان می‌فرستد تا رستم را دست بسته به نزد او بیاورد. اسفندیار از رستم می‌خواهد که خود را دست بسته تسلیم گشتاسب کند، اما رستم این خفت را نمی‌پذیرد و اسفندیار مجبور به نبرد تن به تن با او می‌شود. رستم که پیرمردی است، چون می‌بیند که نزدیک است از اسفندیار شکست بخورد، از سیمرغ کمک می‌طلبد و او راز روئین‌تنی و نقطه‌ی ضعف اسفندیار را به او می‌گوید و تیری از گز به رستم داد تا به کمک آن اسفندیار را نابود کند. در نبرد بعدی رستم تیر گز را به چشم اسفندیار می‌زند که تنها نقطه‌ی آسیب‌پذیر اوست و باعث مرگ او می‌شود. پس از آنکه اسفندیار تیر را از چشم بدر می‌اورد، بهمن پسر خود را به رستم می‌دهد تا او را بپرورد.

 

سهراب
‏پسر رستم و تهمینه. رستم قبل از تولد سهراب با شنیدن خبری از ایران زمین ناچار رخت سفر بست. او قبل از آنکه سفر را آغاز کند سفارش‌های لازم را به همسرش نمود: بدو داد و گفتش این را بدار گرت دختری آید از روزگار ورایدونکه آید ز اختر پسر ببندش به بازو نشان پدر.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رستم و سهراب