اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نقش روحانیت درگسترش فرهنگ دینی بعداز انقلاب اسلامی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله نقش روحانیت درگسترش فرهنگ دینی بعداز انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نقش روحانیت درگسترش فرهنگ دینی بعداز انقلاب اسلامی


دانلود مقاله نقش روحانیت درگسترش فرهنگ دینی بعداز انقلاب اسلامی

این نوشتار سعی برآن دارد که به اقدامات فرهنگی قشر روحانیت پس از انقلاب اسلامی در کشور بپردازد و در این راستا به شش مورد در عرصه فرهنگی کشور به طور تفصیلی و هشت مورد دیگر به طور مختصر اشاره شده است. البته گرایش مقاله بیشتر به سمت طرح مسائلی است که غالباً تئوری و فرهنگ آن از ناحیه این قشر آگاه و اندیشمند (حوزه و روحانیت) به جامعه القا شده و در راستای عملی ساختن و اجرایی نمودن آن نیز اقدامات وسیعی انجام گرفته است.

اگرچه ممکن است این اقدامات به نتایج درخور انتظاری دست نیافته، و یا با دسیسه های دشمنان به گرایش های مخالفی کشیده شده باشد.

هدف این نوشتار بیان و یادآوری همان خدمات شایسته و بی هیاهوی فرهنگی روحانیت است که غالباً با پوشش ها و نقدها وسانسورهای افراد مختلف از داخل و خارج به فراموشی سپرده شده است. چنانکه، رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در سال های نخست انقلاب همواره نسبت به آن ابرازنگرانی کرده و در سخنرانی مورخ 17/2/63 فرمودند:«نقش روحانیون در این انقلاب نقش غیرقابل انکاری است هیچ کس هم تاکنون این نقش را انکار نکرده است. البته برای انکار کردن دیر نشده است! دستهای تحریف در جابه جای تاریخ ما از اول تا حال دخالت و اعمال نظر و اعمال نفوذ کرده اند. و این قضیه هم هیچ بعید نیست که روزی یک عده آدم هایی پیدا بشوند، بنویسند و بگویند که جامعه علمی اسلامی و روحانیت اسلام در این انقلاب نقش و تأثیری نداشته اند.»(1) روحانیت، عنصر اصلی مولد فرهنگ در کشور ما بوده است. ارزش ها و هنجارها، عمدتاً ازطریق روحانیت به جامعه تزریق گردیده و جزو فرهنگ عامه مردم درآمده و گفتار و کردار این قشر معتمد دینی، همواره در طول تاریخ، حجت شرعی و مقبول افراد جامعه بوده است.

این ارتباط وثیق بین مردم و روحانیت، ایجاب می کند که به نگاهی متأملانه به نقش حوزه در القای فرهنگ عامه، بیندازیم و فلسفه این امر را نیز می توانیم در سخن مولا علی(ع) جویا شویم، که فرمودند: (اللهم انه لا بد لک من حجج فی ارضک، حجه بعد حجه علی خلقک، یهدونهم الی دینک و یعلمونهم علمک کی لایتفرق اتباع اولیائک)

«خدایا ضرورت است که در زمین تو حجت هایی باشد که یکی پس از دیگری بر خلقت فرود آیند، تا آنها را به دینت هدایت سازند و علم ترا به آنها فرا دهند تا بدین طریق موالیان تو را از تفرقه و پراکندگی نجات دهند

همه می دانیم که حجت های واقعی خدا بر روی زمین، انبیاء عظام و ائمه اطهارند(ع) که نور علم و معرفت الهی مزین هستند و به معنای حقیقی، منصوب پروردگارند ولیکن در زمان غیبت علما؛ وارثان زمین و حجت های حق از ناحیه امامان معصوم و حجت غایب خویشند که آن حضرت خود فرموده اند:

«و اما الحوادث الواقعه فارعجوا الی رواه حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله علیهم

«در امور مستحدثه طبق حدیث، به علما مراجعه کنید که آنها حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر آنها.» در عصر پرالتهاب کنونی، مخصوصاً در دو دهه اخیر انقلاب، همه شاهد این نقش بسیار مؤثر علما و روحانیت؛ مخصوصاً در راستای احیای فرهنگ غنی اسلام و نیز حفظ باورها و معتقدات دینی مردم و بالاخره انتقال علم و تئوری های پنهان دین، از لابلای کتاب ها و یا نقل از رجال و علما و اعصار گذشته و همچنین شاهد گسترش و شکوفایی آن در سطح جامعه ای دینی هستیم که بی تردید بر جریده تاریخ رقم خواهد خورد و در دیدگان منصف بشر در زمان های بعدی نیز، به قضاوت خواهد نشست.

اکنون هیچ تحلیلگر منصفی وجود ندارد که جایگاه تاریخی و تعیین کننده روحانیت را در راستای احیای فرهنگ و تبیین هویت فرهنگی ملت مسلمان، موردتأکید قرار ندهد. این فهم، خود تکیه بر تحولات شگرف فرهنگی دارد که در باور و آرمان این ملت به وقوع پیوسته است؛ چنان که بعد از پیروزی انقلاب، روحانیت معظم، در ابعاد مختلف فرهنگی- که متعاقباً بیان خواهد شد- باتوجه به عرصه برتر و وسیعتری که ازطریق شبکه های گسترده و اختیارات فراگیر دولتی پس از انقلاب به دست آمده، خدمات شایانی نموده است.

اما آن چیزی که انگیزه ما را به نوشتن این مقاله برانگیخته است؛ بی انصافیها و یا بی توجه بودن اغلب اصحاب قلم، در بازگویی این نوع خدمات می باشد، که بیم آن می رود؛ آیندگان به کلی، این نقش سزاوار روحانیت را در عرصه فرهنگی کشور از یاد ببرند و یا آن را متحول سازند. رهبر معظم انقلاب سال ها قبل در این باره ابراز نگرانی کرده اند و حتی تأکید فرموده اند که: «این تأثیرات روحانیت در انقلاب است که تأثیرات شگرف و عجیب و عمیقی است و درباره آن باید به صورت تحلیلی، کتاب نوشت. متأسفانه نه حالا چنین کتابی نوشتیم و نه دیگری؛ جوانان روحانی باید به فکر باشند... نگاه نکنید که ما امروز در محیط و منطقه و شهر و روستای شما، به نام شما شعار می دهند؛ در تاریخ باید معلوم باشد که نسبت روحانیت با این انقلاب چیست؟

1-      رهبری دینی

حوزه در تاریخ کشورمان، همواره به عنوان متولی اصلی هدایت دینی در جامعه به حساب می آید و به عبارت دیگر؛ مرجع رسمی تبیین ارزش ها و تثبیت باورهای دینی و استنباط و افتای احکام عملی روحانیت بوده و خواهد بود؛ چنانکه در پرتو پرسش های بسیط اعتقادی و نیز گفت و شنودهای مذهبی میان ادیان، همواره دیدگان جامعه به حوزه و روحانیت معطوف گردیده و بدین گونه؛ ولایت حوزه در قلمرو دین، مقبول همگان واقع شده است. اکنون نیز پس از قرن ها طلوع خورشید اسلام، روحانیت در پرتو همان محوریت دینی خویش توانست، انبوه مردم دین خواه را به دنبال خود گسیل دارد و بالاخره؛ هدایت و اجرای یک انقلاب مبتنی بر دین را برعهده بگیرد.

شهید مطهری (ره)، پیرامون ضرورت و عینیت رهبری روحانیت در نظام دینی کشور فرموده است:«هر نهضتی نیازمند به رهبر و رهبری است در این جهت جای سخن نیست یک نهضت که ماهیت اسلامی دارد و اهدافش همه اسلامی است، به وسیله چه کسانی و چه گروهی می تواند رهبری شود؟ و باید رهبری شود؟ و نهضتی را عهده دار شوند؟ بدیهی است افرادی می توانند عهده دار چنین رهبری شوند، که در متن فرهنگ اسلامی پرورش یافته باشند و با قرآن و سنت و فقه و معارف اسلامی، آشنایی کامل داشته باشند و از این رو تنها روحانیت است که می تواند نهضت اسلامی را رهبری نماید.» 

روحانیت متعهد شیعه به جهت همان بعد محوریت دینی و مردمی بودن خود در جامعه، توانست بیش از سایر اقشار در دل ها رسوخ کند و هدایت درونی افراد را برعهده گیرد و در نتیجه؛ سیل خروشان انقلابی مردم را برانگیزد و یک حرکت دینی عظیم را به رهبری داهیانه عالمی روحانی برپا نماید.

براین اساس، هرگز نباید نقش حرکت گسترده نهاد روحانیت را در راستای انقلاب ؛ که بی تردید دستاوردهای بزرگ فرهنگی بیش از سایر زمان ها با خود به همراه داشته است، از یاد برد و یا در طول زمان و در پرتو امواج مخالف، چنین نقشی را به فراموشی سپرد.

شهید مطهری (ره) همچنین با هشدار نسبت به این مطلب تاکید می کند

«کسانی که آرزوی اعتلای آئین مبین اسلام را درسر دارند و درباره علل ترقی و انحطاط مسلمین در گذشته دور و نزدیک می اندیشند، نمی توانند درباره دستگاه رهبری آن، یعنی سازمان مقدس روحانیت نیندیشند و آرزوی ترقی و اعتلای آن را درسر نداشته باشند و از مشکلات و نابسامانی های آن رنج نبرند؛ زیرا قدر مسلم این است که هرگونه صلاح و اصلاحی در کار مسلمین رخ دهد، یا باید مستقیماً به وسیله این سازمان که سمت رسمی رهبری دینی مسلمین را دارد، صورت بگیرد و یا لااقل، این سازمان با آن هماهنگی داشته باشد. اگر بفرض، حرکتی اصلاحی و دینی از ناحیه فرد یا افرادی آغاز گردد و سازمان روحانیت آمادگی و هماهنگی نداشته باشد، گمان نمی رود موفقیت زیادی نصیب گردد.» 

2-      مرزبانی از فرهنگ مستقل دینی و گسترش آن

روحانیت شیعه در طول تاریخ، همواره به حراست از منابع و متون دینی پرداخته است؛ چنانچه از همان ابتدا مرحوم شیخ مفید و سید مرتضی در برابر متکلمین معتزله و زیدیه، به دفاع از معانی اندیشه های شیعی می پرداختند و تا به امروز ارزش های دینی را پاس داشته و فرهنگ غنی شیعه را برای همه نسل ها به ارمغان آوردند. این خدمات و جانفشانی ها در پرتو انقلاب اسلامی به باروری لازم رسید. در این زمان که فرهنگ فاسد غرب از قله کشورهای ابر قدرت بر جهان اسلام؛ چون سیلی مخرب گسیل یافت، روحانیت مقتدر در جایگاه دفاعی خود قرار گرفت و به عنوان نظریه پرداز حکومت دینی، به مقابله فرهنگی و مرزبانی از فرهنگ مستقل دینی پرداخت و به عنوان یک متکلم دینی، سعی کرد به دفاع از ارزش های دینی و نیز گسترش آن در مقابل اندیشه های نفوذی غرب بپردازد.

حوزه و روحانیت توانستند بذر ایمان را در دل ها بکارند و باور دینی را در جان ها، بپرورانند ورایت دین را در این مرز و بوم برافرازند. این تلاش غالبا در شرایط سخت و به دور از رفاه و آسایش رقم خورد. امام راحل (ره) در این باره فرمودند:

«این حوزه علمیه است که اسلام را تا حالا زنده نگه داشته است. اگر روحانیون نبودند، از اسلام خبری نبود آنکه اسلام را زنده نگه داشته است، در مواقع سیاه، در این زمان های سیاه، همین روحانیون بودند، پشتیبانی کنید از اینها»(7)

روحانیت انقلابی نیز در جایگاه متولیان اصلی فرهنگی دینی، همواره در گفتار و نوشتار خود به تعمیق و گسترش مبانی دینی و فرهنگ غنی اسلام در سطح جامعه پرداخته اند. در این راستا، اگر چه نقص ها و کاستی هایی هم داشتند؛ اما گام های بلندی نیز برداشتند.

مردم مومن و معتقد ما که در جامعه ای دین طلب و دیندار رشد کرده اند و همواره تفسیر و بیان دینی خویش را از سخنان و آثار قلمی روحانیت فراگرفته اند و بر پایه گفتار آنها باورها و رفتارهای خود را- حتی در محیط های خفقان دهه های قبل از انقلاب- وفق داده اند؛ پس از انقلاب، به این نتیجه و بلوغ فکری رسیده اند که حقیقتاً روحانیان در سنگرهای مرزبانی از فرهنگ مستقل دینی و حتی شیوع و گسترش آن، تلاش های فراوانی کرده و توانائی های بسیاری از خود بروز داده اند.

اکنون نیز در مقابل مسائل متحدثه و مباحث و مجادلات نظری و نظریه ها و قرائت های مختلف از دین، و انگاره هایی چون: اصلاحات غربی، ناسیونالیسم افراطی، سکولاریسم و فمنیسم و ... که زنگ خطری در دل سرزمین اسلام است، همین روحانیت مقتدر است که با جدیت و اقتدار علمی خود، ایستادگی نموده و با همه کاستی ها و نارسائی ها و ناهماهنگی های اقشار و مراکز مختلف دیگر، به مبارزه علمی با آنها برخاسته است.

شهید مطهری با عنایت به این ضعف ها و تاکید بر اصلاح آن در درون روحانیت و نهادهای بیرون از آن، اعلام می دارد:«اگر این پرچمداری از دست روحانیت گرفته شود و به دست به اصطلاح روشنفکران بیفتد، یک قرن که هیچ؛ یک نسل هم که بگذرد، اسلام به کلی مسخ می شود. زیرا حامل فرهنگ اصیل اسلامی، در نهایت، باز هم همین گروه روحانیان متعهد هستند، به این دلیل الزامی است روحانیت اصلاح گردد.» 

3-      مبارزه با خرافات، تحریف و انحراف در متن دین و جامعه دینی

یکی از وظایف روحانیت آگاه در طول تاریخ مبارزه با خرافات و کج اندیشی های حاصله در دین و بالاخره انحرافات در موضوع عاشورا بود که شهید مطهری از آنها، به عنوان یک دغدغه فکری در کتاب های خود، مخصوصا سه جلد «حماسه حسینی» سخن به میان آورده است، بدین جهت که این وظیفه و نقش روحانیت منحصر به زمان پس از انقلاب نیست، از این مبحث فاصله می گیریم و به موضوع انحراف زدایی و نقش روحانیت در این راستا، در بعد از انقلاب اسلامی می پردازیم.

شامل 7 صفحه فایل WORD قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش روحانیت درگسترش فرهنگ دینی بعداز انقلاب اسلامی

دانلود مقاله جامعه روحانیت مبارز

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله جامعه روحانیت مبارز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه:
قبل از پیروى انقلاب اسلامى در بهمن ماه 1357 ه . ش (فوریه 1979م)، رژیم حاکم بر ایران، نه تنها ماهیّتى مذهبى نداشت بلکه با در پیش گرفتن خط مشى مذهب‏زدایى از صحنه اجتماع، نظام سیاسى کشور سرشت ضد دینى نیز به خود گرفته بود.
پس از پیروزى انقلاب و با رأى اکثریت مردم به نظام جمهورى اسلامى در همه‏پرسى عمومى و برگزارى رفراندوم قانون اساسى و گنجاندن اندیشه حکومتى «ولایت فقیه» در آن، رژیم حاکم بر کشور ماهیتى صد در صد مذهبى پیدا کرد. ناگفته پیداست‏که این نظام سیاسى جدید، بدون پشتوانه، هدایت و راهنمایى نهاد روحانیت، از مسیر اصلى خود منحرف مى‏شد.
بر این اساس، با تشکیل نهادها و ارگان‏هاى انقلابى و مؤسسات جدید در صبحگاه پیروزى انقلاب، اداره عمده آن نهادهاى خود جوش انقلابى در اختیار روحانیت قرار گرفت.
با تدوین قانون اساسى جمهورى اسلامى، از نظر حقوقى نیز براساس تعدادى از اصول آن، روحانیت به صورت قانونمند مى‏بایست برخى مسؤولیت‏ها و پست‏هاى کلیدى کشور را عهده‏دار مى‏شد. به عنوان نمونه آنجایى که قانون اساسى به شیوه حکومت در اسلام مى‏پردازد، نظارت جدّى و دقیق از سوى مجتهدین عادل و پرهیزکار و متعهّد و فقهاى عادل را امرى ضرورى بیان مى‏دارد. اصل چهارم قانون اساسى که راجع به تدوین قوانین و مقررات مدنى، جزایى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى و سیاسى براساس موازین اسلامى است، تشخیص آن را برعهده فقهاى شوراى نگهبان مى‏داند.
اصل پنجم قانون اساسى نیز در زمان غیبت حضرت ولى عصر(عج)، حکومت را برعهده فقیه عادل و... مى‏داند.
این امر واضح‏ترین دلیل بر حضور قانونمند روحانیّت در عرصه سیاسى حکومت جمهورى اسلامى مى‏باشد. قرار دادن قواى سه گانه کشور زیر نظر ولایت فقیه بر طبق اصل پنجاه و هفتم، تشخیص عدم مغایرت مصوبات مجلس شوراى اسلامى با احکام اسلامى از سوى اکثریت فقهاى شوراى نگهبان و تشخیص عدم مغایرت آن مصوبات با قانون اساسى از سوى اکثریت اعضاى شوراى نگهبان بر طبق اصل نود و ششم و اصول مندرج در فصل هشتم قانون اساسى که راجع به اختیارات رهبر و مجمع تشخیص مصلحت نظام و فصل یازدهم‏که مربوط به وظایف و تشکیلات قوه قضائیه مى‏باشند، از جمله شواهدى هستند که دلالت بر قانونمند بودن تصدّى مصادر کلیدى نظام توسط روحانیت مى‏کنند.
با وجود این، باید عنایت داشت که امام خمینى رهبر گرانقدر انقلاب اسلامى در ابتداى مبارزه علیه رژیم شاهنشاهى پهلوى در اظهار نظرهاى خود در پاریس و تهران اعلام کرده بود که روحانیت در امور اجرایى کشور مداخله نخواهند کرد و صرفاً به رسالت اصلى خود که تبلیغ دین وهدایت‏گرى اجتماعى است، خواهند پرداخت. مخالفت ایشان با نامزدى شهید بهشتى در انتخابات ریاست جمهورى، به رغم اصرار شخصیت‏هاى طراز اول نظام، نشانگر نگرش حضرت امام(ره) در بدو انقلاب در این ارتباط بود. آیت‏ا... مهدوى کنى، دبیر جامعه روحانیت مبارز تهران، این مطلب را چنین تبیین کرد:
امام(ره) از اول نظر مبارکشان این بود که ما [روحانیت مبارز] در کارهاى اجرایى دخالت نکنیم. حتى خودشان رفتند قم. من، شهید باهنر، آقاى هاشمى رفسنجانى و مقام معظم رهبرى حضرت آیت‏ا... خامنه‏اى رفتیم قم خدمتشان. آن زمان که دوره اول ریاست جمهورى بود قرار بود بنى صدر کاندیدا شود. هر چه اصرار کردیم که اجازه بدهید آقاى بهشتى کاندید باشد، امام قبول نکردند. فرمودند نمى‏خواهیم کارهاى اجرایى را در دست بگیریم. براى اینکه مردم فکر مى‏کنند این همه مبارزه براى این بود که بیاییم حاکم بشویم. ما براى این کار نیامده‏ایم. ما انقلاب کردیم ولى امور را مى‏دهیم دست مؤمنین و مواظبت مى‏کنیم که منحرف نشوند. البته فرمودند مجلس را رها نکنید، مجلس مهم است و همچنین قوه قضائیه باید در دست علما باشد.(2)
اما به مرور زمان و با علنى شدن ناکارآمدى و وابستگى عناصر لیبرال نهضت آزادى در دولت موقت به امریکا و آشکار شدن خیانت بنى‏صدر و ملى‏گرایان همفکر او و اصرار آنها بر استمرار وابستگى ایران به غرب و امریکا به شیوه قبل از انقلاب و همچنین شدّت گرفتن توطئه‏هاى مخالفان و گروهک‏هاى ضد انقلاب، بنیانگذار جمهورى اسلامى ناچار شد که علاوه بر حضور روحانیت در عرصه امور فرهنگى و قضایى، به تصدى مستقیم آنها در امور اجرایى به ویژه ریاست جمهورى نیز رضایت دهند. آیت‏ا... مهدوى کنى از شخصیت‏هاى برجسته روحانیت مبارز در این رابطه گفت:
... امام [ره] با مشاهده مشکلات فراوان و آشکار شدن این مطلب که حضور روحانیون لازم بوده و مى‏بایستى نقش فعال در اداره کشور داشته باشند (زیرا پس از مدتى تجربه نشان داد که این کار درست نبود)، امام(ره) صریحاً فرمودند ما در این تصمیم اشتباه کردیم و نمى‏بایست حکومت را دربست در اختیار کسانى قرار دهیم که امتحان خود را ندادند و با روحانیت و دخالت آنها در کارهاى سیاسى و اجرایى مخالفند.(3)
حال با عنایت به اینکه در این مقاله درصدد هستیم تا ابعاد جامعه شناختى سیاسى جامعه روحانیت مبارز را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، شایسته است قبل از پرداختن به اصل موضوع، اسامى بنیانگذاران، شهدا و اعضاى فعلى آن بیان گردد.
بنیانگذاران
هسته اولیه این تشکّل روحانى، مرکّب از روحانیون برجسته‏اى بود که سال 1356 ه . ش بیرون از زندان رژیم پهلوى به سر مى‏بردند. این افراد شوراى مرکزى روحانیت مبارز را تشکیل و قریب به اتفاق مبارزین روحانى را زیر پوشش قرار دادند.
در میان نویسندگان و صاحب‏نظران، راجع به اسامى بنیانگذاران و اعضاى مؤسس جامعه روحانیت مبارز، اتفاق نظر وجود ندارد. برخى، اعضاى مؤسس روحانیت مبارز را برابر با تعداد انگشتان دست دانسته و شخصیّت‏هاى ذیل‏الذکر را از بنیانگذاران اولیه جامعه به حساب آورده‏اند:
1 ـ استاد شهید آیت‏ا... دکتر بهشتى
2 ـ استاد شهید آیت‏ا... مرتضى مطهّرى
3 ـ استادشهید دکتر محمّد مفتّح
4 ـ شهید حجت‏الاسلام محمدجواد باهنر
5 ـ شهید حجت‏الاسلام‏والمسلمین حاج شیخ فضل‏ا... محلاتى
6 ـ آیت‏ا... سیّد على خامنه‏اى
7 ـ آیت‏ا... محمدرضا مهدوى کنى
8 ـ آیت‏ا... اکبر هاشمى رفسنجانى
9 ـ آیت‏ا... امامى کاشانى
10 ـ آیت‏ا... محمدعلى موحدى کرمانى
در برخى یافته‏ها، صرفاً از شهیدان بهشتى، مطهرى، مفتح، باهنر و آقایان خامنه‏اى، رفسنجانى، مهدوى‏کنى و موسوى اردبیلى به‏عنوان مؤسسین ابتدایى جامعه روحانیت یاد شده است.
در برخى از آثار که پیرامون مسائل و تحولات تاریخى انقلاب اسلامى به رشته تحریر درآمده، آیت‏ا... شهید دکتر بهشتى به عنوان شخصیّت برجسته و مؤسس جامعه روحانیت مبارز به حساب آمده و از افرادى نظیر شهیدان مطهّرى، مفتح، باهنر و آقایان مهدوى‏کنى، خسروشاهى، عبدالمجید ایروانى، هاشمى رفسنجانى، ناطق نورى، معادیخواه، شُجونى، مهدى کرّوبى، هادى غفارى و... به‏عنوان فعّالان و گردانندگان روحانیّت مبارز یاد شده است.(4)
با وجود این، اطلاعات کتابخانه‏اى موجود، حکایت از قطعیّت وجود اسامى شهیدان بهشتى، باهنر، مطهّرى و آقایان خامنه‏اى، رفسنجانى و مهدوى‏کنى در میان اعضاى مؤسس روحانیت مبارز دارد و قدر مسلّم آن است که سایر اعضا در گذر زمان و به تدریج در جمع جامعه روحانیت مبارز وارد گردیده‏اند. مقام معظم رهبرى در این ارتباط چنین مى‏گوید:
تابستان 1356 [ه . ش] در مشهد با دو نفر از برادران نشسته بودیم، مرحوم آقاى ربّانى املشى و آقاى موحدى کرمانى. صحبت از این شد که مبارزین و مخصوصاً روحانیت که عمده‏ترین مبارزین بودند، چرا متشکّل نیستند؟ پیشنهاد شد که بیاییم تشکیلاتى را به وجود آوریم. در همان جلسه گفته شد که اگر آقاى بهشتى در این جلسات باشند، این جلسات عاقبت به خیر خواهد شد و به جایى خواهد رسید. از حسن اتفاق، شهید بهشتى و شهید باهنر هم در آن موقع در مشهد بودند و سنگ بناى تشکل اسلامى گذاشته شد.(5)
شهدا
یکى از افتخارات و ویژگى‏هاى ارزشى روحانیت مبارز، آن است که قریب به اتفاق اعضا و مؤسّسین آن را نخبگان طراز اول انقلاب که در راه تحکیم پایه‏هاى نظام جمهورى اسلامى و استحکام انقلاب اسلامى به شهادت رسیده‏اند، تشکیل مى‏دهند. شهداى جامعه روحانیت مبارز همگى از شخصیت‏هاى طراز اول انقلاب اسلامى مى‏باشند که هم براى اعضاى شوراى مرکزى فعلى و هم براى مردم مسلمان ایران و حتى براى احیاگران تفکر دینى در کشورهاى اسلامى به عنوان الگوهاى ارزشى و تأثیرگذار به‏حساب مى‏آیند.
این شهیدان عبارتند از: 1 ـ آیت‏ا... دکتر مرتضى مطهرى، 2 ـ آیت‏ا... دکتر سید محمد حسینى بهشتى، 3 ـ آیت‏ا... شهید دکتر مفتح، 4 ـ حجت‏الاسلام والمسلمین دکتر محمدجواد باهنر، 5 ـ حجت‏الاسلام والمسلمین حاج شیخ فضل‏ا... محلاتى، 6 ـ حجت‏الاسلام والمسلمین شاه‏آبادى.
اعضاى برجسته فعلى
روحانیت مبارز یکى از تشکّل‏هاى فعّال در صحنه سیاسى اجتماعى ایران است. هسته مرکزى این تشکل را مشایخ و مصلحان روحانى تشکیل مى‏دهند. براساس ماده هفتم اساسنامه جامعه روحانیت مبارز استان تهران، روحانیت مبارز مرکّب از علماى متعهد استان است که داراى سوابق علمى و تقوایى و فعّالیّت‏هاى اجتماعى و سیاسى منطبق با اهداف جامعه روحانیت بوده و از حسن شهرت و مقبولیّت عامّه برخوردار مى‏باشند.(6) اعضاى برجسته روحانیت مبارز که در حال حاضر در شوراى مرکزى این تشکل عضویت دارند، 26 نفر مى‏باشند. اسامى شوراى مرکزى روحانیت مبارز به ترتیب به شرح زیر مى‏باشد:
1 ـ آیت‏ا... مهدوى‏کنى، 2 ـ آیت‏ا... امامى کاشانى 3 ـ آیت‏ا... یزدى 4 ـ آیت‏ا... انوارى 5 ـ آیت‏ا... هاشمى رفسنجانى 6 ـ آیت‏ا... موحدى کرمانى 7 ـ آیت‏ا... عمید زنجانى 8 ـ آیت‏ا... مجتهد شبسترى 9 ـ آیت‏ا... غیورى 10 ـ حجت‏الاسلام ناطق‏نورى 11 ـ حجت‏الاسلام روحانى 12 ـ حجت‏الاسلام هزاوه‏اى همدانى 13 ـ حجت‏الاسلام تقوى 14 ـ حجت‏الاسلام معزى 15 ـ حجت‏الاسلام ناصحى 16 ـ حجت‏الاسلام طباطبایى 17 ـ حجت‏الاسلام عبدوس 18 ـ حجت‏الاسلام مطلبى 19 ـ آیت‏ا... سید هاشم حمیدى 20 ـ حجت‏الاسلام مصباحى 21 ـ حجت‏الاسلام سید رضا اکرمى 22 ـ حجت‏الاسلام سید احمد علم‏الهدى 23 ـ حجت‏الاسلام قائم‏مقامى 24 ـ حجت‏الاسلام على سعیدى 25 ـ حجت‏الاسلام ادبى 26 ـ حجت‏الاسلام سالک.
با این وصف، در ابتدا انواع روابط قابل تصوّر براى تشکل‏هاى سیاسى با نظام جمهورى اسلامى و نوع رابطه جامعه روحانیت مبارز در میان آنها مورد اشاره قرار گرفته و پس از آن اهداف، راهبردها، سیاست‏ها، مسائل سازمانى، ارتباطات برون سازمانى و آسیب‏شناسى سیاسى این تشکل روحانى که به عنوان یکى از ریشه‏دارترین تشکل‏ها در نظام جمهورى اسلامى مى‏باشد، مورد بررسى قرار مى‏گیرد.
انواع رابطه تشکل‏هاى سیاسى و جامعه روحانیّت با نظام جمهورى اسلامى
براى مشخص کردن رابطه گروه‏ها و جریانات سیاسى با نظام جمهورى اسلامى، از زوایاى مختلف مى‏توان آنها را تقسیم‏بندى نمود. براى پرهیز از اطاله نوشتار از ذکر مدل‏هاى مختلف پرهیز کرده و صرفاً به یک مورد از آنها که از نقطه نظر بررسى‏هاى جامعه شناختى سیاسى مفید فایده واقع مى‏شود، اشاره مى‏کنیم.
از یک منظر مى‏توان رابطه گروه‏ها، تشکل‏ها، احزاب، انجمن‏ها و جریانات سیاسى را با نظام جمهورى اسلامى در سه طیف زیر قرار داد:
1) طیف برانداز مسلّح
این طیف درصدد براندازى، نابودى و اضمحلال نظام جمهورى اسلامى مى‏باشند. شیوه فعالیت آنها، مسلحانه و خشونت‏بار نظیر اقدامات خرابکارانه و تروریستى سازمان منافقین (مجاهدین خلق) مى‏باشد.
2) طیف برانداز غیر مسلّح
این طیف تئورى حکومتى ولایت فقیه و قانون اساسى جمهورى اسلامى را قبول نداشته و با بهره‏گیرى از روش مسالمت‏آمیز درصدد براندازى در سکوت، آرام و خاموش نظام جمهورى اسلامى مى‏باشد. نمونه بارز این طیف اقدامات براندازانه بخشى از نیروهاى موسوم به «ملى مذهبى» است که از سوى دادگاه انقلاب و دادگسترى استان تهران در حال رسیدگى است.
3) طیف موافقِ مدافع
این طیف علاوه بر تلاش در جهت برقرارى و استمرار نظام جمهورى اسلامى، بر دفاع و پاسدارى از آن نیز تأکید دارد. جامعه روحانیت مبارز تهران در زمره این طیف قرار دارد که وظیفه خود مى‏داند تا با حضور فعّال در عرصه‏هاى مختلف مدیریتى، فکرى، اعتقادى، سیاسى و ارشادى، از نظام جمهورى اسلامى دفاع و پاسدارى نماید.
در این راستا، شهیدان مطهرى، بهشتى، باهنر، مرحوم موحدى ساوجى، آیات و حجج اسلام مهدوى کنى، هاشمى رفسنجانى، امامى کاشانى، انوارى، موحدى کرمانى، تقوى، موسوى اردبیلى، یزدى، ناطق نورى، محسن مجتهد شبسترى، خسروشاهى، ایروانى، غیورى، حسن روحانى، عمید زنجانى، هزاوه‏اى همدانى، عبدوس، مطلبى، مصباحى، سالک، طباطبایى، ناصحى و... از جمله اعضاى شوراى مرکزى جامعه روحانیت مبارز بودند که در طى بیش از دو دهه انقلاب در سطوح عالى مدیریتى در شوراى انقلاب، قواى سه‏گانه مقننه، مجریه، قضاییه، نیروهاى مسلح، حوزه‏هاى علمیه، شوراى عالى انقلاب فرهنگى، شوراى عالى امنیت ملى، شوراى نگهبان، مراکز آموزش عالى و جایگاه‏هاى امامت جمعه و نمایندگى ولى فقیه در استان‏ها و شهرستان‏هاى کشور به انجام وظیفه پرداخته‏اند.
براى درک عینى‏تر نوع رابطه این تشکل روحانى با نظام جمهورى اسلامى و میزان نفوذ آن در ارکان نظام از یکسو و به منظور پرهیز از اطاله نوشتار از دیگر سو، صرفاً مسئولیت‏هاى اعضاى شوراى مرکزى روحانیت مبارز در سطح سران قواى سه گانه جمهورى اسلامى مورد اشاره قرار مى‏گیرد. در چهار دوره از هشت دوره ریاست جمهورى اسلامى، رییس قوه مجریه از اعضاى جامعه روحانیت مبارز تهران بوده است. در دوره سوم و چهارم ریاست جمهورى، مقام معظم رهبرى که در آن زمان عضو این تشکّل بود(7)، در رأس هرم قوه مجریه قرار داشت. در دوره‏هاى پنجم و ششم ریاست جمهورى نیز دیگر عضو مؤسس و فعلى جامعه روحانیت یعنى آیت‏اللّه اکبر هاشمى رفسنجانى رئیس جمهورى اسلامى ایران بود. در دوره‏هاى اول، دوم و کمتر از نیمى از عمر مجلس سوم، قوه مقننه هم به ریاست ایشان اداره مى‏شد و در دوره‏هاى چهارم و پنجم مجلس نیز حجت‏الاسلام ناطق نورى دیگر عضو جامعه روحانیت ریاست مجلس را عهده‏دار بود. در قوه قضائیه نیز از سال 1368 تا 1378 ه . ش به مدت دو دوره پنج ساله ریاست این قوه برعهده آیت‏اللّه محمد یزدى از اعضاى شوراى مرکزى جامعه روحانیت مبارز نهاده شده بود.
در حال حاضر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام با آیت‏اللّه هاشمى رفسنجانى عضو برجسته جامعه روحانیت مبارز و تعدادى از اعضاى این مجمع مشورتى نیز از دیگر اعضاى شوراى مرکزى این تشکّل روحانى مى‏باشند. سطح نفوذ جامعه روحانیت در ارکان نظام جمهورى اسلامى در ربع قرن گذشته تا حدّى بوده که در مقطعى بطور همزمان، ریاست سه قوه مجریه، مقنّنه و قضائیه به ترتیب برعهده آقایان هاشمى رفسنجانى، ناطق نورى و محمّد یزدى بوده است.
از آنجا که یکى از مؤثرترین مدل‏هاى مورد استفاده در پژوهش‏هاى جامعه شناختى سیاسى که ماهیت و محتواى گروه‏هاى اجتماعى را مشخص مى‏سازد، تأمل، بررسى و کشف راهبرد (استراتژى) ها و سیاست‏هاى قابل طرح در ابعاد داخلى، بین‏المللى و مسائل سازمانى گروه‏هاى فعّال در صحنه جوامع مختلف است، در این قسمت از بحث، با بررسى استراتژى، سیاست‏ها و مسائل سازمانى جامعه روحانیت مبارز تهران، تصویرى هر چند اجمالى از ماهیّت و محتواى این نهاد اجتماعى روحانى فعّال در عرصه سیاست و اجتماع ایران تبیین مى‏گردد.
اهداف و استراتژى بلند مدّت
جامعه روحانیت مبارز با هدف سازماندهى مبارزات مردم انقلابى ایران علیه رژیم شاهنشاهى پهلوى دوم در نیمه دوم سال 1356 ه . ش. پا به عرصه وجود گذاشت و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى با هدف پاسدارى از دستاوردهاى انقلاب و تقویت نظام برآمده از آن به استمرار فعالیت پرداخت.
روحانیّت مبارز به دلیل آنکه خود را یک حزب سیاسى نمى‏داند، فاقد مجوز فعالیت از کمیسیون ماده 10 احزاب(8) مى‏باشد. در نتیجه این امر به رغم آنکه داراى اساسنامه و ساختار تشکیلاتى هست، هیچ‏گونه استراتژى و سیاست‏نامه مدونى را براى خود تهیه ننموده است و اغلب موضع‏گیرى‏هاى آن در آستانه بحبوحه برگزارى انتخابات صورت مى‏پذیرد. بر این اساس براى استخراج اهداف استراتژیک این تشکل روحانى، از طریق مطالعه بیانیه‏ها و اظهارات اعضاى طراز اول و برجسته این تشکّل، مهم‏ترین اهدافى که جنبه دائمى و درازمدت داشته، استخراج و به عنوان اهداف بلندمدّت و استراتژى روحانیت مبارز تنظیم و در ذیل ارائه شده است:
1 ـ تلاش در جهت تحقق اسلامیت نظام
یکى از دغدغه‏هاى روحانیت مبارز فراهم ساختن زمینه‏هاى عمل به احکام اسلام در صحنه زندگى فردى و اجتماعى بعد از انقلاب است. بر این اساس این تشکّل روحانى همواره «اسلامیّت» نظام را بر «جمهوریت» آن مقدم، و مشروعیت نظام جمهورى را برگرفته از شرع مقدس اسلام مى‏داند. حجت‏الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحى عضو جدیدالورود در شوراى مرکزى، پیرامون این هدف معتقد است:
جامعه روحانیت خواهان این است که انقلاب که در ایران رخ داده، ما حرکت خود را مرحله به مرحله به سمت اهداف اسلامى و تحقق و پیاده کردن کامل اسلام ادامه بدهیم. منتها این را چگونه مى‏شود انجام داد؟ این را باید با اصلاحات تدریجى انجام داد. بنابراین روحانیت مبارز خواهان حفظ وضع موجود نیست، خواهان اصلاحات است اما امروز برخى مدعى اصلاحات با شعار انجام اصلاحات در چارچوب نظام هستند که با اصلاحات جامعه روحانیت تفاوت دارد. آنها از جمهورى اسلامى، جمهوریتش را پر رنگ مى‏کنند و اسلامیّت آن را کمرنگ مى‏کنند در حالى که جامعه روحانیت به این اعتقاد ندارد.(9)
از دیدگاه روحانیت مبارز، خواست مردم ایران نیز در رأى به نظام جمهورى اسلامى، بر تحقق احکام و تعالیم اسلام در زندگى فردى و اجتماعى جلوه‏گر گردیده است. در بیانیه‏اى که در بهمن‏ماه 1373 ه . ش به مناسبت پیروزى انقلاب اسلامى صادر شد، روحانیت مبارز تأکید کرد:
مردم ما اعلام کردند که هیچ حکمى را جز «ما انزل الله» نمى‏پذیرند و قرآن تنها قانون الهى است. چنین رویکردى، تعریف جدیدى از دمکراسى در چشم مردم جهان گشود.(10)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   22 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جامعه روحانیت مبارز