اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر


تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر

لینک پرداخت و دانلود: 

فرمت فایل: word

تعداد صفحه:121

 

فهرست:

عنوان
صفحه

مقدمه

4

 امر به معروف و نهی از منکر

10

آیات نهج البلاغه

16

عدم اهتمام لازم به دو فریضه  بزرگ امر به معروف و نهی از منکر

20

راز پیکار مجاهدان بزرگ و شهیدان در راه خدا

21

آیا امر به معروف و نهی از منکر شرط پنجمی دارد؟

33

آیا بین امر به معروف و نهی از منکر با زبان با امر و نهی بادست ملازمه است؟

38

جایگاه امر به معروف و نهی از منکر

42

ریشه های فطری و غریزی امر به معروف و نهی از منکر

42

جایگاه امر به معروف در قرآن

43

نهی از منکر در جاهلیت

43

رابطه توحید با امر به معروف و نهی از منکر

44

رابطه نبوت با امر به معروف و نهی ا ز منکر

44

رابطه امامت با امر به معروف و نهی از منکر

45

چند درس از نهی از منکر امام حسین

45

نهی از منکر در سخت ترین شرایط

46

اثر امر به معروف در خود انسان

48

برکات سیاسی امر به معروف ونهی از  منکر

48

توجیهات سیاسی امر به معروف و نهی از منکر

48

نهی از منکر شدید ممنوع

49

مقاومت ایجالی

52

نفرین به کسانی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند و برخلاف گفتارشان رفتار  می کنند.

54

درباره امر به معروف و نهی از منکر در نهج البلاغه

56

ترغیب به امر به معروف و نهی از منکر و پیروی قرآن کریم

60

عظمت امر به معروف و نهی از منکر

60

آیه های قرآن

61

نتیجه گیری

74

 

در هر جامعه ای برای حفظ جامعه از فساد و انحراف و سقوط نظارت عمومی و در بعضی موارد نظارت گروهی خاص بعنوان نماینده« ولی فقیه» لازم است تا به آنچه بر جامعه می گذرد نظارت کنند و جامعه و فرد را از رفتن به سوی فساد و انحرافات حفظ نماید. این موضوع در اسلام بطور وسیع و حساب شده و منطقی تحت طرح در لزوم دووظیفه بسیار مهم و امر به معروف ونهی از منکر عنوان شده است. این دو طرح و برنامه چنانکه در این مطالب بررسی شده اگر درست پیاده شود اهومی نیرومند برای ریشه کن کردن فساد و عاملی استوار برای سوق دادن فرد و جامعه بسوی تکامل همه جانبه معنوی و مادی خواهد شد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد امر به معروف و نهی از منکر

تحقیق در مورد نماز از دیدگاه نهج البلاغه

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد نماز از دیدگاه نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نماز از دیدگاه نهج البلاغه


تحقیق در مورد نماز از دیدگاه نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 3

 

نماز از دیدگاه نهج البلاغه

یکی از عبارتی که در اسلام به آن بسیار سفارش شده است و ائمه اطهار نسبت به آن خیلی سفارش می کردند در راس امامان و ائمه اطهار (ع) مولا حضرت امیر المومنین  علی (ع) خیلی به نماز اهمیت می دادند و این مطلب از نهج البلاغه که کلام آن امام همام است استفاده می شود در حکمت 136 نهج البلاغه آمده است نماز ،موجب نزدیکی هر پارسایی به خدا ست طبق فرمایش مولا نماز موجب نزدیکی انسان و رفاقت انسان با خداوند می شود و در خطبه 199 نهج البلاغه می فرماید :

مردم خواندن و اقامه نماز را به عهده بگیرید و آن را حفظ کنید ،زیادنماز بخوانید وبا نماز خود را به خدا نزدیم کنید و در ادامه همین خطبه  می فرماید :

آیا این آیه قران را نخوانده اید که وقتی در آن دنیا از جهنمی ها سوال می شود  که چه چیزی شما را جهنمی کرده است ؟ جواب می دهند که ما نماز نمی خواندیم .

و سپس حضرت علی می فرماید : همانا نماز ها گناهان را مانند برگهای پاییز ی فرو می ریزد و غل و زنجیر گناهان را از گردن ها می گشاید .پیامبر اسلام (ص)نماز را چشمه آب گرمی که بر در سرای مردی جریان داشته باشد تشبیه کرد اگر روزی خود را دپنج بار خود را درآن شستشو دهد ،هرگز چرک و آلودگی در بدن او نماند .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نماز از دیدگاه نهج البلاغه

تحقیق متن کامل نهج البلاغه

اختصاصی از اس فایل تحقیق متن کامل نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق متن کامل نهج البلاغه


تحقیق متن کامل نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:280

 فهرست مطالب

خطبه 1

در این خطبه ، سخن از آغاز آفرینش آسمان و زمین و آفرینش آدم ( ع ) است .

حمد باد خداوندى را که سخنوران در ثنایش فرو مانند و شمارندگان از شمارش نعمتهایش عاجز آیند و کوشندگان هر چه کوشند ، حق نعمتش را آنسان که شایسته اوست ، ادا کردن نتوانند . خداوندى ، که اندیشه‏هاى دور پرواز او را درک نکنند و زیرکان تیزهوش ، به عمق جلال و جبروت او نرسند . خداوندى که فراخناى صفاتش را نه حدّى است و نه نهایتى و وصف جلال و جمال او را سخنى درخور نتوان یافت ، که در زمان نگنجد و مدت نپذیرد . آفریدگان را به قدرت خویش بیافرید و بادهاى باران زاى را بپراکند تا بشارت باران رحمت او دهند و به صخره‏هاى کوهساران ، زمینش را از لرزش بازداشت .

اساس دین ، شناخت خداوند است و کمال شناخت او ، تصدیق به وجود اوست و کمال تصدیق به وجود او ، یکتا و یگانه دانستن اوست و کمال اعتقاد به یکتایى و یگانگى او ، پرستش اوست . دور از هر شایبه و آمیزه‏اى و ، پرستش او زمانى از هر شایبه و آمیزه‏اى پاک باشد که از ذات او ، نفى هر صفت شود زیرا هر صفتى گواه بر این است که غیر از موصوف خود است و هر موصوفى ، گواه بر این است که غیر از صفت خود است .

[ 31 ]

هرکس خداوند سبحان را به صفتى زاید بر ذات وصف کند ، او را به چیزى مقرون ساخته و هر که او را به چیزى مقرون دارد ، دو چیزش پنداشته و هر که دو چیزش پندارد ، چنان است که به اجزایش تقسیم کرده و هر که به اجزایش تقسیم کند ،

او را ندانسته و نشناخته است . و آنکه به سوى او اشارت کند محدودش پنداشته و هر که محدودش پندارد ، او را بر شمرده است و هر که گوید که خدا در چیست ، خدا را درون چیزى قرار داده و هر که گوید که خدا بر روى چیزى جاى دارد ، دیگر جایها را از وجود او تهى کرده است .

خداوند همواره بوده است و از عیب حدوث ، منزه است . موجود است ، نه آنسان که از عدم به وجود آمده باشد ، با هر چیزى هست ، ولى نه به گونه‏اى که همنشین و نزدیک او باشد ، غیر از هر چیزى است ، ولى نه بدان سان که از او دور باشد . کننده کارهاست ولى نه با حرکات و ابزارها . به آفریدگان خود بینا بود ، حتى آن زمان ، که هنوز جامه هستى بر تن نداشتند . تنها و یکتاست زیرا هرگز او را یار و همدمى نبوده که فقدانش موجب تشویش گردد . موجودات را چنانکه باید بیافرید و آفرینش را چنانکه باید آغاز نهاد . بى‏آنکه نیازش به اندیشه‏اى باشد یا به تجربه‏اى که از آن سود برده باشد یا به حرکتى که در او پدید آمده باشد و نه دل مشغولى که موجب تشویش شود . آفرینش هر چیزى را در زمان معینش به انجام رسانید و میان طبایع گوناگون ،

سازش پدید آورد و هر چیزى را غریزه و سرشتى خاص عطا کرد . و هر غریزه و سرشتى را خاص کسى قرار داد ، پیش از آنکه بر او جامه آفرینش پوشد ، به آن آگاه بود و بر آغاز و انجام آن احاطه داشت و نفس هر سرشت و پیچ و خم هر کارى را مى‏دانست .

آنگاه ، خداوند سبحان فضاهاى شکافته را پدید آورد و به هر سوى راهى گشود و هواى فرازین را بیافرید و در آن آبى متلاطم و متراکم با موجهاى دمان جارى ساخت و آن را بر پشت بادى سخت‏وزنده توفان‏زاى نهاد . و فرمان داد ، که بار خویش بر پشت استوار دارد و نگذارد که فرو ریزد ، و در همان جاى که مقرر داشته بماند . هوا در زیر آن باد گشوده شد و آب بر فراز آن جریان یافت . [ و تا آن آب در تموج آید ] ، باد دیگرى بیافرید و این باد ، سترون بود که تنها کارش ، جنبانیدن آب بود . آن باد همواره در وزیدن بود وزیدنى تند ، از جایگاهى دور و ناشناخته . و فرمانش داد که بر آن آب موّاج ،

[ 33 ]

وزیدن گیرد و امواج آن دریا برانگیزد و آنسان که مشک را مى‏جنبانند ، آب را به جنبش واداشت . باد به گونه‏اى بر آن مى‏وزید ، که در جایى تهى از هر مانع بوزد . باد آب را پیوسته زیر و رو کرد و همه اجزاى آن در حرکت آورد تا کف بر سر برآورد ،

آنسان که از شیر ، کره حاصل شود . آنگاه خداى تعالى آن کفها به فضاى گشاده ، فرا برد و از آن هفت آسمان را بیافرید . در زیر آسمانها موجى پدید آورد تا آنها را از فرو ریختن باز دارد . و بر فراز آنها سقفى بلند برآورد بى‏هیچ ستونى که بر پایشان نگه دارد یا میخى که اجزایشان به هم پیوسته گرداند . سپس به ستارگان بیاراست و اختران تابناک پدید آورد و چراغهاى تابناک مهر و ماه را بر افروخت ، هر یک در فلکى دور زننده و سپهرى گردنده چونان لوحى متحرک .

سپس ، میان آسمانهاى بلند را بگشاد و آنها را از گونه‏گون فرشتگان پر نمود .

برخى از آن فرشتگان ، پیوسته در سجودند ، بى‏آنکه رکوعى کرده باشند ، برخى همواره در رکوعند و هرگز قد نمى‏افرازند . صف در صف ، در جاى خود قرار گرفته‏اند و هیچ یک را یاراى آن نیست که از جاى خود به دیگر جاى رود . خدا را مى‏ستایند و از ستودن ملول نمى‏گردند . هرگز چشمانشان به خواب نرود و خردهاشان دستخوش سهو و خطا نشود و اندامهایشان سستى نگیرد و غفلت فراموشى بر آنان چیره نگردد .

گروهى از فرشتگان امینان وحى خداوندى هستند و سخن او را به رسولانش مى‏رسانند و آنچه مقدر کرده و مقرر داشته ، به زمین مى‏آورند و باز مى‏گردند . گروهى نگهبانان بندگان او هستند و گروهى دربانان بهشت اویند . شمارى از ایشان پایهایشان بر روى زمین فرودین است و گردنهایشان به آسمان فرازین کشیده شده و اعضاى پیکرشان از اقطار زمین بیرون رفته و دوشهایشان آنچنان نیرومند است که توان آن دارند که پایه‏هاى عرش را بر دوش کشند . از هیبت عظمت خداوندى یاراى آن ندارند که چشم فرا کنند ، بلکه ، همواره ، سر فروهشته دارند و بالها گرد کرده و خود را در آنها پیچیده‏اند . میان ایشان و دیگران ، حجابهاى عزّت و عظمت فرو افتاده و پرده‏هاى قدرت کشیده شده است . هرگز پروردگارشان را در عالم خیال و توهم تصویر نمى‏کنند و به صفات مخلوقات متصفش نمى‏سازند و در مکانها محدودش نمى‏دانند و براى او همتایى نمى‏شناسند و به او اشارت نمى‏نمایند .

[ 35 ]

هم از این خطبه [ در صفت آفرینش آدم ( علیه السلام ) ] آنگاه خداى سبحان ، از زمین درشتناک و از زمین هموار و نرم و از آنجا که زمین شیرین بود و از آنجا که شوره‏زار بود ، خاکى بر گرفت و به آب بشست تا یکدست و خالص گردید . پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پیکرى ساخت داراى اندامها و اعضا و مفاصل . و خشکش نمود تا خود را بگرفت چونان سفالینه . و تا مدتى معین و زمانى مشخص سختش گردانید . آنگاه از روح خود در آن بدمید . آن پیکر گلین که جان یافته بود ، از جاى برخاست که انسانى شده بود با ذهنى که در کارها به جولانش درآورد و با اندیشه‏اى که به آن در کارها تصرف کند و عضوهایى که چون ابزارهایى به کارشان گیرد و نیروى شناختى که میان حق و باطل فرق نهد و طعمها و بویها و رنگها و چیزها را دریابد . معجونى سرشته از رنگهاى گونه‏گون .

برخى همانند یکدیگر و برخى مخالف و ضد یکدیگر . چون گرمى و سردى ، ترى و خشکى [ و اندوه و شادمانى ] . خداى سبحان از فرشتگان امانتى را که به آنها سپرده بود ، طلب داشت و عهد و وصیتى را که با آنها نهاده بود ، خواستار شد که به سجود در برابر او اعتراف کنند و تا اکرامش کنند در برابرش خاشع گردند .

پس ، خداى سبحان گفت که در برابر آدم سجده کنید . همه سجده کردند مگر ابلیس که از سجده کردن سر بر تافت . گرفتار تکبر و غرور شده بود و شقاوت بر او چیره شده بود . بر خود ببالید که خود از آتش آفریده شده بود و آدم را که از مشتى گل سفالین آفریده شده بود ، خوار و حقیر شمرد . خداوند ابلیس را مهلت ارزانى داشت تا به خشم خود کیفرش دهد و تا آزمایش و بلاى او به غایت رساند و آن وعده که به او داده بود ، به سر برد . پس او را گفت که تو تا روز رستاخیز از مهلت داده شدگانى .

آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جاى داد ، سرایى که زندگى در آن خوش و آرام بود و جایگاهى همه ایمنى . و از ابلیس و دشمنى‏اش برحذر داشت . ولى دشمن که آدم را در آن سراى خوش و امن ، همنشین نیکان دید ، بر او رشک برد . آدم یقین خویش بداد و شک بستد و اراده استوارش به سستى گرایید و شادمانى از دل او رخت بر بست و وحشت جاى آن بگرفت و آن گردن فرازى و غرور به پشیمانى و حسرت بدل شد . ولى خداوند در توبه به روى او بگشاد و کلمه رحمت خویش به

[ 37 ]

او بیاموخت و وعده داد که بار دگر او را به بهشت خود بازگرداند . لیکن نخست او را به این جهان بلا و محنت و جایگاه زادن و پروردن فرو فرستاد .

خداوند سبحان از میان فرزندان آدم ، پیامبرانى برگزید و از آنان پیمان گرفت که هر چه را که به آنها وحى مى‏شود ، به مردم برسانند و در امر رسالت او امانت نگه دارند ، به هنگامى که بیشتر مردم ، پیمانى را که با خدا بسته بودند ، شکسته بودند و حق پرستش او ادا نکرده بودند و براى او در عبادت شریکانى قرار داده بودند و شیطانها از شناخت خداوند ، منحرفشان کرده بودند و پیوندشان را از پرستش خداوندى بریده بودند . پس پیامبران را به میانشان بفرستاد . پیامبران از پى یکدیگر بیامدند تا از مردم بخواهند که آن عهد را که خلقتشان بر آن سرشته شده ، به جاى آرند و نعمت او را که از یاد برده‏اند ، فرا یاد آورند و از آنان حجّت گیرند که رسالت حق به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته ، برانگیزند . و نشانه‏هاى قدرتش را که بر سقف بلند آسمان آشکار است به آنها بنمایانند و هم آنچه را که بر روى زمین است و آنچه را که سبب حیاتشان یا موجب مرگشان مى‏شود به آنان بشناسانند و از سختیها و مرارتهایى که پیرشان مى‏کند یا حوادثى که بر سرشان مى‏تازد ، آگاهشان سازند . خداوند بندگان خود را از رسالت پیامبران ، بى‏نصیب نساخت بلکه همواره بر آنان ، کتاب فرو فرستاد و برهان و دلیل راستى و درستى آیین خویش را بر ایشان آشکار ساخت و راه راست و روشن را خود در پیش پایشان بگشود . پیامبران را اندک بودن یاران ، در کار سست نکرد و فراوانى تکذیب کنندگان و دروغ انگاران ، از عزم جزم خود باز نداشت . براى برخى که پیشین بودند ، نام پیامبرانى را که زان سپس خواهند آمد ، گفته بود و برخى را که پسین بودند ، به پیامبران پیشین شناسانده بود .


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق متن کامل نهج البلاغه

تحقیق در مورد اصلاحات از منظر نهج البلاغه

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد اصلاحات از منظر نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اصلاحات از منظر نهج البلاغه


تحقیق در مورد اصلاحات از منظر نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:18

 فهرست مطالب

 

  
  • مقدمه‏
  • اصلاحات، اصلى که ریشه در فطرت کمال جویى و کمال خواهى انسان دارد و رسالت بلند انبیاى الهى هم اصلاح مادى و معنوى زندگى بشر بوده است. اسلام دین ناظر به فطرت آدمى و مکمل ادیان آسمانى گذشته، اصلاحات واقعى را در انجام دستورهاى خالق هستى و تحقق عدالت و عبودیت حق مى‏داند که متناسب با شرایط زمان بر محور ولایت‏-اصلاحات (واژه عربى، جمع اصلاح از ریشه اصلى) در لغت به معناى درست کردن، نیکو نمودن، آراستن به اصلاح درآوردن مى‏باشد. در اصلاح علوم سیاسى عبارت از رفورم (refom) و برخى تغییرات تدریجى و آرام در ابعاد سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، بدون تحول در ساختارى که نظام و بنیاد جامعه است. و در فرهنگ دینى، تحول در فکر و فرهنگ فرد و جمع و نظامیان اجتماعى حاکم، به منظور منزوى نمودن آداب و عادات ناپسند و رفع نقص‏ها و مفاسد و جایگزین کردن ارزشهاى الهى و تمایلات عالى و اخلاقى بر پایه عدالت، معنویت، آزادى و امنیت ? اجرا مى‏گردد. و به گفته شهید استاد مطهرى (ره):
    ((اصلاح‏ طلبى یک روحیه اسلامى است، هر مسلمانى به حکم این که مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح طلب است و لااقل طرفدار اصلاح‏طلبى است، زیرا اصلاح‏طلبى هم به عنوان یک شأن پیامبرى در قرآن مطرح و هم مصداق امر به معروف و نهى از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعى اسلام است.)) -نهضت‏هاى اسلامى، شهید مطهرى،ص 7. ?
    بعلاوه منتظر مصلح حقیقى و عدالت جهانى حضرت مهدى (عج) و لزوم مراقبت و محاسبه نقش، اصلاح‏طلبى و پالایش مستمر خود و جامعه را به همراه دارد، در واقع موضوع اصلاحات در همه زمینه‏ها و زمانها به عنوان یک اصل ارزشى ریشه در دین داشته و نه نتها در کلام امامان معصوم علیه السلام آمده که حتى در طول حیات خود براى تحقق آن تا پاى فدا شدن پیش رفتند و امام حسین علیه السلام مى‏فرماید:
    ((قیام من براى کامجویى یا جاه‏طلبى و آشوبگرى و ستم نبوده بلکه براى ایجاد اصلاحات در امت جدم قیام کردم...)) -بحار الانوار، ج 44، (ص) 329. ?
    و انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى (ره) نهضتى اصلاح طلبانه علیه رژیم ستمشاهى بود. -و امروز نیز اصلاحات باید در راستاى اسلام که صدها هزار شهید و جانباز بر آن داده شده باشد، و بر محور شعار اصیل ملت (استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى) گرچه انقلاب اسلامى و نظام اسلامى ایجاد کردیم نه حکومت اسلامى علوى و مدیریت دینى ولى باید بدان سو گام برداریم یعنى در جهت رفع فقر، فساد، تبعیض، گسترش عدالت و معنویت، پرورش مدیران و ساختار ادارى متناسب با انقلاب اسلامى و با الهام از نهج‏البلاغه بدور از افراط و تفریط تحجر گرایانه یا روشنفکرانه بیگانه‏نگر و فرصت طلبان مدعى اصلاحات وارداتى که استحاله فرهنگى (طرد مدیریت دینى) و براندازى خاموش نظام اسلامى و بازگشت استعمار در نقاب نوین را برنامه ریزى کرده‏اند. ?
    اکنون این حقیقت را به اختصار از کتاب و کلام شهید عدالت، امام على علیه السلام (نهج‏البلاغه) که ترجمان وحى است جویا مى‏شویم.
  • ضرورت اصلاحات‏
  • در این بخش از بیانات حضرت على علیه السلام نه تنها اصلاح‏طلبى و انجام اصلاحات راستین در همه ابعاد زندگى توصیه شده و کارشکنان و کوتاهى کنندگان را سرزنش نموده، بلکه استفاده مى‏شود وظیفه حاکم و رهبرى پرداختن به اصلاح امور ملت است.
    ((کوشش در صلاح و سامان دهى جامعه و امور مردم از کمال سعادت و نیکبختى است.)) -من کمال السعادة السعى فى صلاح الجمهور. غررالحکم، ج 6،ص 30. ?
    ((در آنچه صلاح است و اصلاحات بشمار مى‏آید کوتاهى و سستى مکنید)) -ولاتفر طوافى صلاح. نهج‏البلاغه (صبحى صالح)، نامه 50. ?
    ((کدورتها و مسائل (شخصى و جناحى) بین خود را اصلاح کنید)). -و اصلحوا ذات بینکم. خطبه 16. ?
    ((وظیفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نیست.)) -و ما على الا الجهد...178. ?
  • اصلاحات و حکومت اسلامى‏
  • امام على علیه السلام در بیانات متعدد تصریح مى‏فرماید که ایجاد اصلاحات همه جانبه از اهداف بلند فعالیتها و دستیابى ما، به امارت و حکومت مى‏باشد؛ از جمله مى‏فرماید:
    ((پروردگار!تو مى‏توانى آنچه انجام دادیم نه براى کسب سلطنت و نه جهت تحصیل متاع پست دنیا بود، بلکه بدان خاطر بود که معیارها و نشانه‏هاى از بین رفته دین دنیا را بازگردانیم و اصلاحات را در شهرها و سرزمین‏هایت آشکار و محقق نماییم تا بندگان ستمدیده‏ات در امنیت (سیاسى، اقتصادى، قضایى، بهداشتى و...) و آسایش قرار گیرند (روابط اجتماعى و عدالت زندگى عمومى مردم از نظر مسکن، تغذیه، آموزش و پرورش و...بهبود آشکار یابد) و قوانین و مقرراتى که به فراموشى سپرده و احکام تعطیل مانده خدا، اقامه و اجرا گردد)). -اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منافسة فى سلطان و لاالتماس شى‏ء من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک. خطبه 131. ?
    و نیز در دستور العمل خود به مالک اشتر (استاندار بزرگ مصر) مى‏نویسد:
    (( به آن سرزمین مامور و اعزام شدى تا خراج و مالیات‏هاى آنجا را جمع آورى نمود و با دشمنانش جهاد کنى و به اصلاحات جامعه و اهل مصر همت گمارى، به عمران و آبادى شهرها و مناطق آن بپردازى...)) - جبایه خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عمارة بلادها.... نامه 53. ?
  • اصلاحات و آگاهى
  • از آنجا که در هر کار و راهى، موفقیت‏ها، مرهون میزان معرفت و آگاهى است، حرکت اصلاحى هم نیازمند شناخت لازم و علم و اطلاع مصلح نسبت به ابعاد و اهداف آن به طور شفاف و تبیین حدودش براى جامعه مى‏باشد.
    و لذا در نهج البلاغه غیر از توصیه‏هاى مکر به کسب دانش و تجربه و فرهیختگى و اینکه راس و سر آغاز تمام فضائل، علم است، در خصوص اصلاحات نیز امام على علیه‏السلام به عنوان مصلحى یگانه، مى‏فرماید:
    (( به راستى من به آنچه شما را به اصلاح مى‏رساند و کاستى و کژى هایتان را بر طرف مى‏نماید آگاهى کامل دارم و مى‏دانم چگونه شما و جامعه را اصلاح کنم.)) و همچنین در- و انى لعالم بما یصلحکم و یقیم اودکم. / خطبه 69 ? عهد نامه خود به (( مالک اشتر)) رسما مى‏کند تا آگاهى و شناخت خود را در زمینه سامان دادن کشور و اصلاحات (در بخش‏هاى مختلف) با بحث و گفتمان و مشاوره با متخصصان و عالمان متعهد تکمیل و تقویت نماید:
    ((... و با کارشناسان و دانشمندان بسیار به بحث و مشورت پرداز و این بررسى و بحث‏ها در باره امورى که وضع مملکت را در همه زمینه‏ها اصلاح مى‏کند... )) و در نامه خود- و اکثر مدارسة العلما و منافثه الحکماء فى تثبیت ما صلح علیه امر بلادک/ . نامه 53. ? به امام حسن علیه‏السلام مى‏نویسد:
    (( پس باید خواست‏ها و برنامه هایت از روى درک قوى و آگاهى باشد نه و نه ورود در شبهات...)) - فلیکن طلبک ذلک بتفهم و تعلم: لا بتورط الشبهات. / نامه 31. ?
  • جهت اصلاحات
  • اصلاحات وقتى مفید، فراگیر و ماندگار خواهد بود که با انگیزه و در جهت ارزش‏هاى الهى، ایمان و باورهاى دینى جامعه و سنت‏هاى ملى صالح مردم باشد و بطور کلى آنچه در راستاى بسط عدالت، دیانت و زندگى جاوید عالم آخرت قرار دارد (نه فقط در جهت هواهاى نفسانى و تمایلات حیوانى و لذت‏هاى زود گذر و محدود دنیا) تا انسان را به کمال لایق به حال خود برساند و نظام و کشور را استقلال، عزت و اقتدار بخشد و از این رو سرور آزادگان و عارفان، امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
    (( مبادا اصلاحات دنیویت را به بهاى نابودى دینت انجام دهى)). - و لا تصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالا /. نامه 43. ?
    و نیز به (( مالک اشتر)) کارگزار بزرگ خود مى‏نویسد:
    (( هرگز آداب و سنت‏هاى پسندیده‏اى که بزرگان این امت به آن عمل کرده‏اند و عامل وحدت و انسجام بوده و ملت به وسیله آن به صلاح سامان رسیده است مشکن و از بین مبر و هیچگاه آداب و مقرراتى پدید نیاور که به سنت‏هاى خوب گذشته زیان وارد کند چرا که پاداش براى آورنده و کیفر و بدبختى براى تو خواهد بود که آنرا شکستى.)) (( مردم‏- و لا تصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالا. / نامه 43. ? چیزى از امور دینشان را براى اصلاح دنیاى خود ترک نمى‏کنند مگر آنکه خدا زیانبارتر از آنان پیش خواهد آورد. - لا یترک شیئا من امر دینهم لا ستصلاح دنیا هم الا فتح الله علیهم ما هو اضر منه / . حکمت 106. ?
    حتى از منظر نهج البلاغه، تباه نمودن آخرت (زندگى ابدى انسان که بعد از مرگ آغاز مى‏شود) فساد به شمار آمده و اصلاح طلبان باید در برنامه ریزهاى خود از این حدود و جهت را بشناسند و رعایت کنند، که امام على علیه‏السلام مى‏فرماید:
    (( از موارد فساد، ضایع نمودن زاد و توشه (( اندیشه نیک و عمل صالح) و تباه ساختن آخرت و معاد است)) - و من الفساد اضاعه الزاد و مفسدة المعاد / نامه 31. ?
    و در اینکه اصلاحات باید در جهت حق و عدل باشد، حضرت على علیه‏السلام به (( عبدالله بن عباس)) (وقتى از او پرسید این کفش وصله دار من چقدر ارزش دارد و (( ابن عباس)) پاسخ داد بهایى ندارد) مى‏فرماید:
    (( بخدا سوگند همین کفش بى‏ارزش، برایم از حکومت بر شما محبوب‏تر است مگر اینکه با آن حقى را به پا دارم و یا باطلى را دفع کنم)) - و الله لهى احب الى من امرتکم الا ان اقیم حقا اوو ادفع باطلا /. خطبه 33 ?

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اصلاحات از منظر نهج البلاغه

تحقیق درباره زن از دیدگاه نهج البلاغه

اختصاصی از اس فایل تحقیق درباره زن از دیدگاه نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره زن از دیدگاه نهج البلاغه


تحقیق درباره زن از دیدگاه نهج البلاغه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:18

فهرست و توضیحات:

پیشگفتار

بیان مسئله

مقدمه

زن از دیدگاه نهج البلاغه

آیا زن وابسته به مرد است؟

سپاس و ستایش خداوندی را که انسان را آفرید و او را اشرف مخلوقات و رحمت بی پایان بر انبیاء عظام الهی، بزرگ اسوه ها و مربیان بشریت بویژه حضرت ختمی مرتبت حضرت محمد مصطفی (ص) و درود بیکران بر ائمه معصومین علیم صلوات الله و سلام و صلوات الهی بر بزرگ فرزند نبی اسلام، فاطمه غایت آفرینش است.

- فاطمه یعنی مظهر انوار الهیه و مظهر خیر کثیر (کوثر)، پیند دهندده نبوت و ولایت، مظهر کمال تعلیم و تربیت، آینه تمام نمای وجود محمدی، جامع جلوه های ملکوتی و ناسوتی. فاطمه یعنی تمام حقیقت زن و تمام حقیقت انسانیت که انتظار عالم وجود است.

سیمای زن در نهج البلاغه، طرح یک بعدی از چهره زن

زن در نهج البلاغه ترسیم طرحی یم بعدی از چهره کامل زن در قرآن است- زنان در نهج البلاغه با عبارتی چوت عقرب، شر، ناقص العقل، ناقص الایمان و ناقص البهره وصف شده اند و مع السف اکثر مشارحان نهج البلاغه نیز در جهت اثبات این مطلب بر آمده اند که زنان در مقام عبودیت، عروج و تکامل، دریافتهای ذهنی و انتزاعات عقلی و ... از مردان ناقص ترند.

زن مجری فرمان خلقت و نور زنده ی آهنگ هستی

زن کیست؟ موجودی مختار، دارای هوش و آگاهی، موجودی که خداوند متعال او را آفرید تا نیمی از بار رسالت انسانیت را به دوش گیرد و سیر الی الله را بپیماید. زنان در جهان هستی، موجوداتی هستند که همه جان و حیات خود را طبق اخلاص برای امر به فرمان خلقت و شرکت در آهنگ کل هستی، تقدیم می کنند.

این سوال که آیا زن وابسته به مرد است، همان جواب را دارد که مرد وابسته به زن است. این دو صنف با اینکه دو موجود جسمانی جدا از یکدیگرند، در عین حال یک انسان کلی را تشکیل می دهند که در روحیات انسانی حقیقت وجودی می باشند. هر دو صنف در مسیر تکاپو قرار گرفته به شرط احساس تعهد و عمل مطابق آن، می توانند راه را برای تکامل آیندگان باز کنند.

بنابراین سوال آیا زند وابسته مرد است، یابد 2 سوال تحلیل گردد: 1- آیا شخصیت و موجودیت و اصالتها و ارزش زن وابسته به مرد است؟ پاسخ این سوال منفی است زیرا زن و مرد، در انسانیت هیچ تفاوتی ندارند، اگر مرد شایسته نام انسانیت است زن هم این شایستگی را دارد و اگر مرد به جهت شناختن زن، شایسته نام انسانیت نیست، زن هم به جهت شناختن مرد این شایستگی را ندارد.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره زن از دیدگاه نهج البلاغه