اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله هوش،،تعریفهای مختلف و بهره هوشی

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله هوش،،تعریفهای مختلف و بهره هوشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 هوش یکی از جذابترین و جالب توجه ترین فراینده های روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می شود .
واژه هوش کیفیت پدیده ای را بیان می کند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست . به علت دارا بودن چنین ویژگی تعریف آن مشکل است و ازاینروتعاریف متعددی ازآن ارائه شده است .
برخی هوش را کنش مغزی و توان روانی موجود زنده می دانند.
عده ای هوش را بیشتر درحل مسایل وامور تلقی می کنند .
به نظرافرادی دیگرهوش ترکیبی از تفکر و تخیل است
به نظر اشخاصی دیگر هوش درک روابط علت و معلولی میان پدیده ها است .
دیدگاه های دانشمندان مشهور در باره هوش
بینه و سیمون
کار بینه بر این فرض استوار بود که هوش قابلیت عمومی درک و استدلال است و این قابلیت می تواند به شکلهای گوناگون جلوه گر شود .
وی مدعی بود که هوش یک قوه ذهنی بنیادی است این قوه ذهنی همان قضاوت است که گاه از آن تحت عنوان عقل سلیم ، عقل عملی وتوانایی انطباق باشرایط یاد میشود
بینه و سیمون درست قضاوت کردن ، درست درک کردن و درست استدلال کردن را فعالیت های بنیادی هوش می دانند و بر همین اساس هوش را توانایی فرد درقضاوت،ادراک واستدلال تعریف می کنند.
بینه معتقد است ساختمان هوش ازچهاراستعداد فهم وابتکار، انتظار واستعداد توجیه فکر در جهت معین ترکیب یافته است .
از دید وکسلر هوش نتیجه تاثیر دایمی ومتقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به صورت متعادل انجام گیرد موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود .
ازنظروکسلرهوش به مثابه مفهوم کلی مطرح است
وی هوش راجامع می داند و برهدفمندی رفتار نیز تاکید می ورزد و اعمال هوشی را اعمال هدف مدار تلقی می کند .
تعریف وکسلر از هوش
هوش توانایی کلی وجامع فرد است برای اینکه به طورهدفمند عمل کند ،به طورمنطقی بیندیشد و به طور موثر با محیطش به مبادله بپردازد .
به نظر لویس ترمن هوش ظرفیت فرد در تفکر انتزاعی است وی پیرامون تعریف خود می نویسد که فرد به همان نسبتی که قادربه تفکرانتزاعی است ،هوشمند است
ثورندایک
وی فعالیتهای هوشی را در سه گروه جای داده است
1- هوش اجتماعی – توانایی درک اشخاص و ایجاد رابطه با آنهاست
2- هوش عینی – توانایی درک اشیاء کارکردن با آنها مانند تجارب ماهرانه و کار با ابزار علمی است .
3- هوش انتزاعی – که اختصاص به انسان دارد توانایی درک علایم کلامی و ریاضی و کار کردن با آنها می باشد .
به نظروی هوش استعداد یادگیری و مورد استفاده قرار دادن آموخته ها در سازگاری با اوضاع تازه وحل مسایل جدیداست و به عبارت دیگرهوش قابلیت تغییر یا انعطاف در سازگاری است .
وی معتقد است که هوش ازیک عده استعدادهای ذهنی اولیه ترکیب یافته است .
استعدادهایی مانند فهمیدن معانی الفاظ ، استعداد عددی ، استعداد تصور و تجسم روابط مکانی،استعداد ادراک ،استعداد یاد آوری یا شناخت مستقیم کلمات یا اعداد و000
وی اعتقاد دارد که هوش استعداد فطری عمومی یا عامل عمومی است که درهمه انواع فعالیت ذهنی موثر است .
پیاژه
به نظر پیاژه عبور از مراحل پایین و رسیدن به مراحل بالاتر رشد،بستگی به ساختمان عصبی – بدنی،روابط اجتماعی،رشدهوش و تجارب زندگی او دارد .
نظر پیاژه را می توان در این جمله خلاصه کرد که
هوش ، استعداد انطباق با محیط است .
کلوین
روی یادگیری فرد تکیه می کند و هوش را استعداد یادگیری می داند .
اشترن
هوش ،استعداد عمومی فرد برای سازگاری عقلی با مشکلات و اوضاع تازه زندگی است .
هوش ، استعداد استفاده از تجربه های قبلی در حل مسایل تازه و پیش بینی مسایل بعدی است .
کوهلر
هوش استعداد بینش در انسان و حیوان است
هوش، ظرفیت یادگیری، تامیت دانش که کسب شده است وتوانایی سازگاری یا انطباق با کل محیط به ویژه در شرایط جدید است .

کاپلان و سادوک
هوش را می توان توانایی شخص برای همگون سازی معلومات واقعی، یادآوری حوادث گذشته دورونزدیک ،استدلال منطقی،ساختن وپرداختن مفاهیم و 000 تعریف کرده است .
بورینگ
هوش جیزی است که به وسیله آزمونهای هوشی اندازه گیری می شود.
وی مولفه های مختلفی را در هوش شناسایی کرده است
1- توانایی آموختن و بهره گیری از تجربه
2- توانایی تفکر یا استدلال به شیوه انتزاعی
3- توانایی انطباق با نوسانات جهانی نا استوار در حال تغییر
4- توانایی بر انگیختن خویش برای انجام سریع کارهایی که شخص انجام آنها را ضروری تشخیص می دهد .
گلاسه و رابیندویتز به فراگرد هوش توجه دارند و آن را عبارت از توانایی اثر بخش حل مسئله می دانند بر اساس دیدگاه فراگرد هوش ، هوش شامل پیچیدگی از طریق انتخاب ، دسته بندی و ساخت دهی اطلاعات می شود وافراد تیزهوش کسانی هستند که زودتروکارآمدتر از دیگران این کار را انجام می دهند .
دیدگاه فیزیولوژیستی
ازاین دیدگاه ، هوش پدیده ای است که در اثر فعالیت سلولهای کرتکس مخ آشکار می گردد.
هوشA و هوش B
هوش A توانایی ذاتی فرد برای رشد استعداد ذهنی است و هوشB سطحی است که رشد ذهنی به آن خواهد رسید و بعدها از طریق مشاهده کنش ذهنی آزمودنی قابل تشخیص خواهد بود .
هوش A قابل اندازه گیری نیست چون کنش ذهنی نوزاد قابل مشاهده نمی باشد از اینرو ضریب هوشی فقط هوش B را اندازه گیری می کند .
آر.بی. کاتل وجود دو جزء عمده در فعالیت هوشی را ،تحت عنوان هوش متبلور و هوش سیال مسلم فرض کرده است . هوش سیال ظرفیت کلی ادراک رابطه است که معرف هوش بالقوه فرد ، مستقل از اجتماعی شدن و آموزش و پرورش اواست .
هوش متبلور سالها بعد از پایان یافتن دوران آموزشی به رشد خود ادامه می دهد در حالی که هوش سیال در حدود 14سالگی به اوج خود میرسد سپس به فلات در می آید و آنگاه بعد از20 سالگی سیر نزولی طی میکند
جنسن بین سطحI وسطح IIهوش تفاوت قایل شد . وی سطحI را دارای ماهیتی متداعی و سطح II را به طور مستقیم شناختی تلقی کرد . در توانایی هایی که در سطح I قرار می گیرد شکل پاسخ ضرورتا“ مشابه و همنواخت با شکل محرک است .
تعاریف متعدد از هوش را که روانشناسان ارائه داده اند میتوان درسه گروه تعاریف عملی ،تحلیلی و کاربردی تقسیم کرد .
روانشناسان تربیتی معتقدند هوش کیفیتی است که سبب موفقیت تحصیلی می شود وازاینرو آنرا یک نوع استعداد تحصیلی تلقی می کنند.
دسته دیگری از روانشناسان تعاریف تحلیلی را مطرح می سازند . ازدید این افراد،هوش توانایی استفاده ازپدیده های رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه ویا تشخیص حالات وکیفیات عوامل محیطی می باشد .
بهترین تعریف تحلیلی هوش را وکسلر بیان کرده است
هوش عبارتست از تفکر عاقلانه،عمل منطقی و رفتارموثر در محیط
تعاریف کاربردی هوش اشعار دارد که هوش پدیده ای است که از طریق آزمونهای هوشی سنجیده می شود .
1- پیچیدگی فعالیتهای ذهنی
2- توجه بعضی به نقش و وظیفه هوش و توجه عده دیگر به ساختمان هوش
3- وسواس دربه کار بردن اصطلاحات به طوری که درک روانشناسان را بهترتعبیر کند .
4- نتیجه گیری تعریف هوش از راه سنجش آن
به لحاظ این اختلافات و پرداختن به تعریف هوش اصطلاح رفتار هوشیار یا رفتار حاکی از هوش را که عامل عینی است به کار می برند .
ویژگیهای رفتار هوشیار
1- حساس و دقیق بودن به آنچه در اطراف فرد اتفاق می افتد
2- تجسم و نگهداری
3- تخیل ابداعی یا ابتکاری
4- بصیرت یا بینش
5- انتقاد از خود
6- پشتکار و اعتماد بر خود
7- انگیزش قوی
آزمونهای هوشی قادر به معرفی تمام تواناییهای بالقوه آزمودنی ها نیستند وتنها نمونه های نسبتا“ محدودی ازتواناییهای خود را نشان می دهند .
بهره هوشی ، توزیع و تفسیر آن
هوشبهریک فرد ممکن است نسبت به نوع آزمون مورد استفاده به اندازه 25تا30شماره تغییر کند .
برای بدست آوردن یک نمره هوشبهر دو روش متفاوت وجود دارد .
در روش قدیمیتر ، بهره هوشی به این ترتیب به دست می آید که از کودک بخواهیم به مجموعه پرسشهایی پاسخ دهد و بدین ترتیب سن عقلی وی را بدست می آوریم و از تقسیم سن عقلی بر سن واقعی هوشبهر را بدست می آوریم.
سن عقلی
--------------- =(IQ) هوشبهر
سن واقعی

آزمونهای هوشی وکسلر و بینه هر دو میانگین 100و انحراف معیار به ترتیب 15و 16 می باشد .
راه دیگر به دست آوردن هوشبهر آن است که به کودک سوالاتی می دهند که معرف گروه سنی کودک است و سپس نمره کودک با نمره همه کودکان آن سن مقایسه می شود و براساس آن یک مقیاس مقایسهای به نام هوشبهر انحراف به دست می آید . یعنی اینکه کودک تا چه درجه از حد متوسط عملکرد گروه سنی خودش منحرف می شود .
حاصل نمره هوشبهر در واقع دونوع مقایس به دست میدهد اول آنکه سطح ذهنی جاری کودک را در مقایسه با گروه سنی خود وی نشان می دهد و دوم آنکه میزان رشد ذهنی کودک را در آینده پیش بینی می کند .
برای توزیع هوش در میان افراد جامعه از منحنی طبیعی یا بهنجار استفاده می شود .
منحنی طبیعی الگویی است که نحوه پراکندگی تفاوتهای موجود درمیان افرا د رابه شیوه های منظم بیان می کند .
لازم به یادآوری است که هوشبهر نمی تواند به طور سطحی ملاک قضاوت در مورد توانایی ها و استعدادهای یک فرد تلقی شود .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  14  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله هوش،،تعریفهای مختلف و بهره هوشی

پایانامه مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران کودکان معلول جسمی-حرکتی

اختصاصی از اس فایل پایانامه مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران کودکان معلول جسمی-حرکتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایانامه مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران کودکان معلول جسمی-حرکتی


پایانامه مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران کودکان معلول جسمی-حرکتی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:115

فهرست و توضیحات:

مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران کودکان معلول جسمی-حرکتی

مقدمه

آن جا که پدیده معلولیت در دهه های اخیر مورد توجه بیشتری قرار گرفته است مسائل جانبی آن از جمله نحوه نگرش و برخورد خانواده های دارای چنین فرزندانی نیز محل اعتنا واقع شده است و رابطه  کلی خانواده اعم از رابطه پدر و مادر و ارتباط هر کدام از آنها با سایر فرزندان و نهایتاً رابطه والدین و فرزندان سالم با فرزندان معلول از تحمل بار عاطفی ساکنین رنج می برند. متقضی است که مسائل خانوادگی کودکان معلول ذهنی و جسمی مورد بحث قرار گیرد. و راه حل های احتمالی آن شاید دریچه­ای به سوی پیشگیری و سپس یاری به فعلیت رساندن تواناییهای اینگونه کودکان باشد هر چند تربیت کودک سالم برای والدین لذت بخش است ولی با وجود این نیاز به صبر و تحمل مشکلات و کسب آگاهیها و تواناییهای لازم می باشد بنابراین می توان گفت به سهولت دریافت که تربیت و پرورش کودکان معلول و عقب مانده ذهنی که همراه با حزن و اندوه والدین و رقت به حال کودک است تا چه اندازه نیازمند تأمین شرایط و مقدمات ذهنی و عملی است داشتن کودک معلول می تواند مسائل گوناگونی را برای والدین به همراهاست


دانلود با لینک مستقیم


پایانامه مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران کودکان معلول جسمی-حرکتی

دانلود مقاله مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران کودکان معلول جسمی-حرکت
مقدمه
آن جا که پدیده معلولیت در دهه های اخیر مورد توجه بیشتری قرار گرفته است مسائل جانبی آن از جمله نحوه نگرش و برخورد خانواده های دارای چنین فرزندانی نیز محل اعتنا واقع شده است و رابطه کلی خانواده اعم از رابطه پدر و مادر و ارتباط هر کدام از آنها با سایر فرزندان و نهایتاً رابطه والدین و فرزندان سالم با فرزندان معلول از تحمل بار عاطفی ساکنین رنج می برند. متقضی است که مسائل خانوادگی کودکان معلول ذهنی و جسمی مورد بحث قرار گیرد. و راه حل های احتمالی آن شاید دریچه¬ای به سوی پیشگیری و سپس یاری به فعلیت رساندن تواناییهای اینگونه کودکان باشد هر چند تربیت کودک سالم برای والدین لذت بخش است ولی با وجود این نیاز به صبر و تحمل مشکلات و کسب آگاهیها و تواناییهای لازم می باشد بنابراین می توان گفت به سهولت دریافت که تربیت و پرورش کودکان معلول و عقب مانده ذهنی که همراه با حزن و اندوه والدین و رقت به حال کودک است تا چه اندازه نیازمند تأمین شرایط و مقدمات ذهنی و عملی است داشتن کودک معلول می تواند مسائل گوناگونی را برای والدین به همراه داشته باشد ایجاد تشدید اختلافات زناشویی تحمل بار سنگین اقتصادی، تحمل صحبتهای دیگران در رابطه با فرزندان معلول و واکنشهای اضطرابی احساس شرمساری و خجالت، افکار گوشه گیری و انزوا و افسردگی می تواند از تظاهرات داشتن اینگونه کودکان در خانواده باشد و یادآوری این نکته ضروری است که بیشتر این حالات متوجه مادر کودک است.
زیرا بعد از نه ماه انتظار پشت سرگذاشتن مشکلات روحی و جسمی دوران بارداری و نیز آرزوها و رویاهایی که برای تعلیم و تربیت فرزند خویش در دل دارد نمی تواند به راحتی مسأله معلولیت فرزندانش را بپذیرد.
مجموع این مشکلات را راهنمایی و مساعدت و کامل و همه جانبه خانواده این کودکان را به موازات حمایت از خود و خود آنها اقتضا می کند و مهم نه فقط به دلیل تأثیر مستقیم بر روی کودک معلول بلکه به علت جلوگیری از تأثیر متقابل معلولیت و عقب ماندگی ذهنی کودک در روی والدین است که گاه آنها را تا مراحل حاد افسردگی پیش می برد.
«فاربر» یکی از نخستین پژوهشگرانی که انواع فشارهای عصبی ایجاد شده در خانواده ناشی از پی بردن به به معلولیت کودک را مورد بررسی قرار می دهد. یکی از رایج ترین این فشارها «واکنش اندوه» است این واکنش نشانه مرگ کودک طبیعی است به عبارت دیگر داشتن کودک معلول نشانه از دست دادن یک کودک طبیعی است آگاهی از اینکه کودک با مشکل متولد شده است و این مشکل ادامه خواهد داشت فرایندی از اندوهرا موجب می شود که شبیه اندوهی است که اعضای خانواده کودک در حال فوت با آن روبرو است.
«فاربر» اشاره می کند که وجود کودک معلول اغلب موجب اختلال در رشد و تعالی خانواده نیز می شود او ویژگی بحرانی را که خانواده به واسطه داشتن کودک معلول با آن روبرو است مانند یک توقف در چرخه زندگی خانوادگی تعریف می کند که بر اثر آن.
الف – رشد و تکامل خانواده کند می شد.
ب – هماهنگی میان وظایف اعضای خانواده مختل می شود در حالی که شرایط عادی این هماهنگی موجب رشد و تکامل خانواده می شود (ملک پور – 1379).
توجه به مسائل فوق مشاور و هدایت خانواده ها دارای اینگونه کودکان می تواند والدین را از ناراحتی فشار عاطفی رهایی بخشد و این رهایی راه را برای تفکر منطقی در ارتباط با مسائل کودک همواره می سازد. اندیشیدن برای بهبود وضع زندگی کودک و برنامه ریزی برای تعلیم و توانبخشی او و اعتقاد به اینکه با توان بخشی و آموزش می تواند در کودک معلول تغییر مثبت ایجاد کرد موجب می شود که سازگاری والدین و همکاری آنها بیشتر می شود (ملک پور – 1379).
بی شک خانواده مهمترین و اصلی ترین پرورشگاه و آموزشگاه فرد است و یکی از نهادهای آموزش و پرورش جامعه محسوب می شود از این توجه به آموزش مادران و پدران و ارتقاء سطح آگاهی های والدین به عنوان یک راه در پیشگیری از اهمیت خاصی برخوردار است.
بیان مسأله
جریان تربیت کودک برای والدین لذت آور است و این در حالی است که این جریان با مشتقات و ناراحتی هایی فراوان همراه است حتی در مورد والدینی که دارای کودکان باهوش و سالمی هستند نیز شکیبایی و خلوص و حسن تفاهم زیادی لازم است.
در مورد خانواده¬ای که دارای فرزند مشکل دار و با نیازهای ویژه چه از نظر ذهنی و یا از نظر جسمی و رشدی می باشد موقعیت پیچیده تر و مشکل تر است.
عقب ماندگی کودک، کندی رشد، نیاز به اسکان ویژه¬ای برای مراقبت از او، آموزش و تعدیلی که والدین باید در انتظارات خود برای آینده¬ای ایجاد کنند همگی موجب واردآمدن فشار روی والدین شده و احتمالاً آرامش خانوادگی را بر هم خواهد زد علاوه بر این فشار رابطه کودک و والدین در اثر جدایی کودک از افراد هم سن و سال و مراقبت درازمدت ممکن است خدشه دار گردد. در بعضی از موارد کودک از نظر عاطفی و اقتصادی برای تمام عمر وابسته به خانواده باقی می مانند بنابراین ملاحظه می گردد که رابطه بین کودک معلول و خانواده و نه تنها پیچیده تر از رابطه میان کودک عادی و خانواده او نیست بلکه سخت نیز می باشد چه بسا که تأثیر معلولیت فرزند بر روی والدین آنها را تا مراحل افسردگی پیش می برد . بنابراین بررسی میزان افسردگی در این والدین و پیدا کردن راه حلهای احتمالی برای پیشگیری از این عارضه روانی حائز اهمیت می باشد.
مشاوره و راهنمایی صحیح والدین کودک استثنایی نه تنها می تواندموجب اعتماد به نفس و اطمینان خاطر اولیا را فراهم نماید. بلکه در چگونگی برقراری یک رابطه مفید و مؤثر با فرزند خود نیز مؤثر واقع می گردد.

موضوع پژوهش
مقایسه افسردگی مادران کودکان ناتوان ذهنی آموزش پذیر و مادران کودکان معلول جسمی – حرکتی.

هدف پژوهش
بررسی تأثیر وجود کودک معلول جسمی حرکتی و ناتوان ذهنی بر افسردگی و خلق مادران

اهمیت موضوع پژوهش
با توجه به این نکته افسردگی به وسایل محیطی شیوع بیشتری دارد توجه به والدین دارای اینگونه کودکان و کمک به آنها در صورت شناخت مشکلاتی که این والدین با آن روبرو است و پی بردن به وضعیت روحی و عاطفی خانواده این کودکان می تواند راههایی را برای همکاری و مساعدت با آن باز نماید و راهگشای بحث و بررسی در زمینه های مربوط با اختلالات عاطفی و وجود در خانواده باشد و همچنین در طی این پژوهش پاسخ پژوهش کسب می گردد.
1. آیا افسردگی در مادر کودک عقب مانده ذهنی با مادر کودک معلول جسمی تفاوت دارد؟
متغیرهای موجود در پژوهش
متغیر مستقل: در دو سطح مورد بررسی قرار می گیرد.
2. داشتن کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر
3. داشتن کودک معلول جسمی و حرکتی
متغیر وابسته به میزان افسردگی که با توجه به نمرات آزمون افسردگی (بک) سنجیده می شود.
متغیر کنترل: جنس، مادرانی که کودکان عقب مانده ذهنی و مادران که کودکان معلول جسمی و حرکتی آنها پسر دامنه سن تقویمی آنها بین 7 تا 15 ساله است.

تعریف اصطلاحات
کودک ناتوان ذهنی آموزش پذیر کودکی است که در مدارس مدارس عقب ماندگی ذهنی تحصیل می کند و به وسیله سازمان آموزش و پرورش استثنایی تشخیص داده می شود.

کودک معلول جسمی و حرکتی:
به فردی اطلاق می شود که در اثر نقص یا مشکلات جسمی دچار مشکل حرکتی نیازمند ارائه خدمات و امکانات آموزشی ویژه¬ای در آموزشگاههای عادی و یا استثنایی باشد (فصلنامه تعلیم و تربیت استثنایی 1380) .
افسردگی
احساس بیمارگونه غم و اندوه همراه با درجاتی از رکود کنشها
خانواده کم جمعیت
خانواده¬ای که دارای یک یا دو فرزند باشد.

فرضیه پژوهش
1. میزا افسردگی در مادران کودکان عقب مانده ذهنی با مادران کودکان معلول جسمی و حرکتی تفاوت دارد.


بخش اول – معلول ذهنی
مروری بر تاریخچه مطالعات و تحقیقات مربوط به عقب ماندگی
عقب ماندگی ذهنی ون یا به اصطلاح بهتر «نارسایی رشد هوشی» موضوع تازه و جدیدی نیست بلکه در هر دوره و زمان افرادی در اجتماع وجود داشته است که از نظر فعالیتهای ذهنی درحد طبیعی نبوده¬اند اصطلاح بیگانه یا خارجی که به فرانسه "آلینه" و به انگلیسی "الین" گفته می شود برای مجانین و "آلینیست" برای روانپزشکان و پزشکان معالج این بیماران از قدیم الایام بکار رفته و این کلمات از "آلینوس" کلمه یونانی مشتق شده است چون عقب مانده ها را مانند مجانین بیگانه از عالم خارج و اجتماع می دانستند اگر چه بعدها متوجه شدند که این بیماران بعلل ضایعات مغزی تماسشان با عالم خارج تغییر کرده است در قوانین اسپارتها کشتن و از بین بردن افراد عقب مانده را مجاز می دانستند ولی برعکس در بعضی از مذاهب آسیایی مانند مذهب کمفوسیوس در چین که پیروان این دین عقیده دارند آنچه را که به خود نمی پسندی به دیگران روا مدار. و زرتشت در ایران مردم را تشویق می کردند که با عقب مانده های ذهنی رفتاری انسانی داشته باشند و به آنها کمک کنند در دین ما اسلام نیز با آیات و روایات و احکام زیادی روبرو می شویم که توصیه می کند با معلولان از هر طیف و طبقه بای به ملاطفت و احترام و مهربانی برخورد کنیم و حقوق آنها را رعایت کنیم (میلانی فر – 1381)
تاریخچه آموزش و پرورش معلولین ذهنی از حدود سال 1800 میلادی آغاز می شود در این میان برخلاف انتظار همگان پرچمداران عمده چنین نهضتی به طور عمده پزشکان بوده¬اند افرادی همچون ایتارد، سگوین، مونته سوری و دکر ولی همه حرفه پزشکی داشته¬اند.
در اواخر قرن هیجدهم روشهای آموزش و پرورش ویژه به طور موفقیت آمیزی برای ناشنوایان به کار برده می شد تقریباً در همین زمان بود که در آن مارک ایتارد فیلسوف و پزشک فرانسوی که در یک مؤسسه مربوط به ناشنوایان کار می کرد اظهار نمود که روشهای تربیتی مشابه ناشنوایان ممکن است در آموزش و پرورش افراد دارای نقص ذهنی منشأ اثر باشد ولی از فلسفه اصالت حواس و همچنین از عقیده بعد از انقلاب فرانسه که می گوید انسان دارای امکانات نامحدود است و محیط آموزش و پرورش عامل تعیین کننده رشد ذهنی است الهام گرفته بود.
در سال 1799 دو شکارچی در جنگلهای آویرون فرانسه به کودکی تقریباً دوازده ساله برخوردند که به تنهایی و همانند وحشیها در جنگل زندگی می کرد آنها او را شکار کردند به پایتخت بردند در آنجا ایتاردلنام وی را «ویکتوریا» گذاشت و تلاش وسیع را برای آموزش وی آغاز کرد سرانجام پس از پنج سال این تلاشها به شکست انجامید اما نقطه آغازی درخشان در امر آموزش کودکان عقب مانده ذهنی تلفی
می شود زیرا به تشخیص پتیل که یکی دیگر از پرچمداران اصلاحگرای قرون 19 – 18 به شمار می رود «ویکتوریا» عقب ماندگی ذهنی داشته است.
ادراردسگوین نیز از جمله کسانی است که سهمی مهم در پیشبرد آموزش و پرورش کودکان عقب مانده ذهنی داشته است وی در سال 1846 کتابی تحت عنوان درمان خلاق، بهداشت و آموزش و پرورش کودکان عقب مانده ذهنیمنتشر کرد او آزمونی را طراحی کرد که هنوز برای کودکان عقب مانده ذهنی مورد استفاده قرار می گیرد دکتر ماریا مونته سوری نیز یکی دیگر از علاقمندانی بود که با ارائه روش آموزشی جدیدی از حدود 1897 به بعد پرچمدار اصلاحگرای روشهای آموزشی و پرورشی این کودکان شد.
مونته سوری روش آموزشی خود را مبتنی بر مراکز رغبت طرح ریزی کرده بود به همین علت این روش در نظام پیش دبستانی عادی کارآیی بسیار زیادی را از خود نشان می دهد دکتر دکرولی نیز هنگام فعالیت در بروکسل متوجه کودکان عقب مانده ذهنی شد و چاره آنان را در آموزش خلاصه کرد دکرولی نیز همانند مونته سوری نظام آموزشی خود را مبتنی بر مذاکر رغبت کودکان طراحی کرده بود با این تفاوت که فضای آموزشی دکرولی یک فضای طبیعی بود اما مونته سوری به دلیل تأکید خاص بر کاربرد ابزارهای کمک آموزشی خاص به ناچار این فضا را به صورتی تصنعی شکل داد خانم دکودر یکی از شاگردان دکتر دکرولی نظام آموزشی جدیدی بر مبنای اصول خاصی ایجاد کرد که عبارتند از: یادگیری در شرایط طبیعی و مبتنی بر عمل تربیت حواس، انفرادی کردن پس و چنبه کاربردی داشتن مواد ارائه شده به کودکان عقب مانده ذهنی به هر حال نظام دکور نیز بر پرورش حواس تأکید ویژه دارد. انیسکیت در دهه 1920 بر تعدیل کیفیت برنامه تحصیلی دوره ابتدایی از راه همخوانی کردن محتوای مواد درسی با سطح تحول ذهنی کودکان عقب مانده ذهنی تأکید دارد ریچارد هانگرد فورد در حدود دهه چهارم قرن بیستم بر ضرورت حرفه آموزش کودکان عقب مانده ذهنی و مسائل حاشیه¬ای آن تأکید می ورزد (مهدی زاده، 1379).
آموزش و پرورش کودکان عقب مانده ذهنی فارغ از روند کل خود در هر کشور دارای تاریخچه خاص خویش است که در این زمینه اطلاعات موجود درباره آموزش و پرورش اینگونه کودکان در کشور ما اندک و ناکافی است.

عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی یک وضعیت و حالت خاص ذهنی است که در اثر شرایط مختلف قبل از تولد و هنگام تولد و یا پس از تولد کودک پدید می آید عقب ماندگی ذهنی می تواند در اثر مرض، عفونت و ویروس به وجود آید اما قابل سرایت به دیگری نیست مانند دست پایانی است که به خوبی کار نمی کند. (افروز، 1379).
باید اذعان کرد که تعریف دقیق و روشن عقب ماندگی ذهنی چندان ساده
نمی باشد زیرا که عقب ماندگی ذهنی با یک شرایط یکسان و به یک میزان و یا علل مشابه و آثار همانند در همه افراد عقب مانده ذهنی مشاهده نمی شود عقب ماندگی ذهنی یک پدیده تک بعدی و یا بسط نمی باشد بلکه یک شرایط مرکب و پیچیده ذهنی است به همین جهت بسیاری از متخصصین امور تربیتی با روانشناسی روانپزشکی و پزشکی علاقمند به بررسی ابعاد مختلف عقب ماندگی ذهنی از دیدگاه تخصصی خود
می باشند. بدیهی است که پزشکان در تعریف عقب ماندگی ذهنی عمدتاً توجه خاصی به ضایعات مغزی روانشناسان بیشتر به چگونگی رفتار در این افراد توجه می نمایند. (افروز، 80).
به طور کلی از تمام تعریف این طور معلوم می شود که عقب مانده های ذهنی افرادی از جامعه هستند که از نظر فعالیتهای ذهنی نسبت به همسالان خود نارسایی داشته و بایستی از توانایی یادگیری، همسازی با محیط ، بهره برداری از تجربیات درک مفاهیم، قضاوت و استدلال صحیح به درجات مختلف محرومند و نارسایی فعالیتهای ذهنی آنها از بدو تولد و یا مراحل اولیه کودکی وجود دارد (میلانی – 81).
سازمان بهداشت جهانی (W.M.O) عقب ماندگی ذهنی را چنین تعریف می کند. عقب ماندگی ذهنی عبارت است از رشد ناقص یا متوقف شده ذهنی که شامل عقب ماندگی هوشی بود و به درجه¬ای است که منجر به درمان طبی یا سایر مراقبتهای و تعلیمات مخصوص بیمار است (داورمنش – 1379).
بالاخره آخرین تعریف که وسیعترین و جامعترین تعریف نیز می باشد از طرف انجمن آمریکایی عقب ماندگی ذهنی (A.A.M.D) ارائه شده است به شرح زیر
می باشد.
عقب ماندگی ذهنی به کنش هوش کلی اطلاق می شود که به طور معنی داری پایین تر از میانگین است و همراه را اختلالات همزمان در رفتار انطباقی است و یا به آن منجر می شود و در طی دوره رشد آشکار می شود. کنش هوشی پایین تر از میانگین آن است که نتیجه آزمون هوشی از میانگین دادی آن به اندازه در انحراف معیار پایین تر باشد رفتار انطباقی عبارت است از درجه رسیدن فرد به معیارهای مناسب و منظور از دوره رشد حد فاصل تولد تا 18 سالگی می باشد. (کدیور، 1378).
عواملی که باعث توجه همه کشورها و طبقات مختلف را به طرف افراد مبتلا به نارسایی عقلی معطوف داشته عبارتند از:
1- کثرت تعداد کودکان عقب مانده ذهنی:
تقریباً طبق آمارهای مختلف بین 5/1 تا 2% جمعیت کشورها را کودکان باهوشی کمتر از هفتاد یعنی افراد عقب مانده تشکیل می دهند که احتیاج به تعلیم و تربیت به خصوص در مدارس ویژه دارند.
2- پیشرفت پزشکی
ترقیات روزافزون علوم پزشکی جراحی اعصاب و مغز و علوم ژنتیک علاوه بر پیدایش علل عقب ماندگیها تدریجاً و تا اندازه¬ای باعث تخفیف و کاهش بهبود نسبی و حتی پیشگیری از ابتلا به این ناراحتیهای وخیم شده است نکته قابل ذکر اینکه پیدایش راههای پیشگیری، درمانی ، جلوگیی از مرگ و میر این افراد و ایجاد مراکز تحقیقی آموزشی تربیتی و درمان باعث شده که اکثر خانواده ها اینگونه کودکان خود را به سازمانها یا بیمارستانها و مراکز مخصوص ببرند و همین امر باعث شدکه جامعه پزشکی پی به کثرت عقب مانده ها ببرد.
3. اهمیت موضوع از نظر اقتصادی و بهداشت روانی:
احتیاج مبرم به بیمارستانها ،پزشک، پرستار، مراکز درمانی و نگهداری و مدارس مخصوص برای تعلیم و تربیت اختصاصی همه حکایت از اهمیت مسئله اقتصادی می نماید به نظر می رسد بهترین راه جلوگیری از اتلاف سرمایه های اقتصادی و تباهی نیروهای انسانی جلوگیری از بروز عقب ماندگیهاست به همین دلیل هر روزه راه جدیدی در توسعه بهداشت روانی کودکان عقب مانده پیدا می شود (میلانی ، 1381).

علل مؤثر در عقب ماندگی ذهنی
علل عقب ماندگی ذهنی را می توان به 3 مرحله در رابطه با تولد کودک تقسیم نمود.
الف – علل قبل از تولد که شامل عوامل ژنتیکی و محیطی می باشد.
ب – عوارض هنگام تولد: که شامل عارضه های زمان تولد می باشد.
ج – علل بعد از تولد: که شامل بیماریهای مختلف، تصادفات و ضایعات مختلف عصبی و مغزی و عوامل محیطی و فرهنگی می باشد.


عوامل قبل از تولد
اختلالات ژنتیکی: گروهی از عقب ماندگیهای ذهنی در آغاز انعقاد نطفه شروع حاملگی، مشخص گردند. عوارض و مشکلات دائمی باعث ایجاد اختلالات فراوان در رشد جسمی و ذهنی کودکان می گردد کودکانی که به علت اختلالات ژنتیکی دچار عقب ماندگی می شوند دارای خصوصیات جسمی و ذهنی یکسان نمی باشد به طور مثال کودکان منگول (سندرم دان) که وجوه و خصوصیات مشترکی با هم دارند باز هم به طور یکسان نیستند. کودکانی که به علت P.K.U اختلالات متابولیکی در سوخت و ساز دوران رحمی در مبتلا به نارسایی ذهنی می شود نیز با هم با اختلالات زیادی دارند چنانچه اطفال مبتلا به P.K.U یا اختلالات متابولیکی در بدو تولد تشخیص داده شود (در حین هفته اول) با تغییر رژیم غذایی و درمانی مخصوص می توان از تأثیرات منفی شرایط قبل از تولد پیشگیری نمود بیشتر اختلالات ژنتیکی به علل وجود ژنهای مغلوب می باشد با ژنهای غالب .
عامل همخونی: در میان اقلیت ها و روستاییان و خانواده هایی که ازدواج با نزدیکان همخون همانند دخترعمو و پسرعمو و پسرعمو یا عمه زاده و دایی زاده و خاله زاده و امثال آنها متداول است درصد عقب ماندگی ذهنی بیشتر است زیرا چناکه «مندل» نیز بیان کرده است بیماریهای هیسترویک در انسانهای گذشته ظاهر نشده¬اند در اثر پیوند دو همخون به احتمال قوی ظاهر و بارز می شوند و هر چه نسبت همخونی بیشتر و نزدیکتر باشد خطر بروز خصوصیات منفی و بیمارگون بیشتر است.
سیفلیس ارثی: ابتلا والدین یا یکی از آنها به بیماری سیفلیس موجب ابتلای جنین به این بیماری ارثی می شود. این بیماری برای جنین و رشد طبیعی او بسیار خطرناک است معمولاً از طریق مادر به کودک سرایت می کند علاوه بر ایجاد نارساییهای هوش در کودک ناهنجاریهای حسی و حرکتی بالاخص کوری و فلج و صرع را نیز سبب می گردد در بعضی موارد موجب سقط جنین و یا مرگ طفل در رحم می شود.
الکلیسم: اعتیاد والدین به مشروبات الکلی موجب مسمومیت شده و به وسیله ژن مسموم تولید نقص هوشی و ضعف عمومی در رشد طبیعی و ناهنجاریهای حسی و حرکتی می شود و موجب عقب ماندگی عمومی و گاه ناهنجاریهای شدید می گردد.
سرخجه و بیماریهای عفونی: چنانچه این بیماریها همراه با تب و وخامت شدید باشد در دوران بارداری مادر به ویژه ماهها اول بارداری سبب عقب ماندگی ذهنی و یادگیری نقیصه های بدنی مانند بینایی، ناشنوایی و ... می گردد.
مسمومیت ها: مسمومیتهای مادر در دوران بارداری از جمله مسمومیت به وسیله الکل یا مسمومیت به علت بیهوشی و یا وسایل شیمیایی و یا مسمومیت های غذایی و دارویی در بعضی از مواقع سبب اختلال در رشد طبیعی جنین می گردد. اگر چنانچه اینگونه مسمومیتها شدید باشد موجبات عقب ماندگی ذهنی در نفر خواهد شد.
ویژگیهای عاطفی و روانی: در بعضی از مواقع تأثیرات هیجانات شدید و ناگهانی و مستمر مادر در دوران بارداری موجب ایجاد تحولات و تغییرات و احتمالاً تحولات و تغییرات و احتمالاً اختلالاتی در غدد داخلی مادر می گردد به نحوی که در نتیجگه تأثیراتی بر روی رشد جنین می گذارد در مواردی اینگونه هیجانات دائمی و مستمر که غالباً با تشویش و اضطراب و ناراحتیهای خانوادگی و محیطی همراه است و موجب بروز اختلالاتی بر روی جنین و گاه از عوامل عقب ماندگی ذهنی می گردد.
عوامل مربوط به هنگام تولد
بسیاری از اختلالات حسی و حرکتی و هوشی کودکان حاصل شرایط نامطلوب زایمان و یا بر اثر اشتباهات پزشکی هنگام تولد می باشد ضایعات مغزی از متداولترین ضایعات زمان زایمان است زایمانهای سخت و پیچیده ، بیهوشی طولانی، خونریزی شدید داخلی، پیچیدگی ناف بر دور گردن، دشواری استنشاق، استفاده از وسایل جراحی، مشکلات تنفسی نوزاد، تولد زودرس و مشکلات دیگر باعث مختل ساختن سیستم مرکز عصبی، عقب ماندگی ذهنی و یا نقیصه ها و ضایعات دیگر
می گردد.
زایمانهای طولانی: در بعضی از مواقع به واسطه طول مدت زایمان و ایجاد شرایط نامساعد برای جنین. فشارهای غیرطبیعی بر نوزاد واردآمده و سبب اختلالات ذهنی می گردد معمولاً علل زایمانهای طولانی عبارتند از: عدم تناسب بین جمجمه کودک و لگن استخوانی مادر، حالت کم حرکتی و یا بی حرکتی رحم، بزرگی غیرعادی نوزاد، قرار گرفتن غیرعادی کودک در رحم، واکنشهای هیجانی و غیرعادی مادر که سبب جلوگیری از تولد به موقع کودک و فشار وارد بر وی می شود، پیچیدگی ناف به دور گردن نوزاد، نارسی کودک، نارسایی تنفسی و غیره ... . معمولاً در اثر زایمان طولانی سختی تولد چندبرابر شده و از همان لحظات اول نوزاد به حالت خسته و فرسوده و یا احیاناً نیمه جان به دنیا می آید. معمولاً بر اثر فشار زیاد یا طولانی ناحیه سر صدمه دیده گاه نوزاد دچار بیحالی و خفگی می شود و از نخستین مرحله تولد کودک که آغاز سازگاری فیزیولوژیکی و بیولوژیکی با محیط است از فعالیت لازم باز می ماند و هوای کافی و لازم به سلولهای او نمی رسد و همین قند موجب نقصان رشد عمومی و عقب ماندگی ذهنی کودک می گردد.
ضربه های وارد بر مغز کودک هنگام تولد:
در بعضی از مواقع ضربه های و لطمه های وارده بر مغز از جمله عوارض متداول عقب ماندگی ذهنی و اختلالات حسی و حرکتی است استفاده از وسایل فیزیکی و مکانیکی پزشکی مانند قاشک یا فورپس در بسیاری از موارد اگر با دقت لازم همراه نباشد باعث واردآمدن فشار در مغز نوزاد شده و عوارض گوناگونی از جمله نارسایی ذهنی و اختلالات حسی – حرکتی را سبب می شود گاهی وارد شدن اینگونه ضربه ها به مغز نفرات باعث فلچ یا لمس شدن بعضی از اعضاء و یا طفل
می گردد.

عوامل عقب ماندگی ذهنی بعد از تولد
عوامل فراوانی موجب نارسایی و عقب ماندگی ذهنی کودک بعد از تولد می گردن میزان و درجه عقب ماندگی معمولاً گسستگی به عوامل چون نوع و شدت بیماری و سن کودک خواهد داشت از جمله عوامل مهم بعد از تولد که در بروز عقب ماندگی ذهنی مؤثرند عبارتند از:
انواع مننژیت: این بیماری مخصوص در هفته ها و ماههای اول تولد اثری نامطلوب بر روی کودک دارند و اگر با تب شدید همراه باشد منجر به حالت اغما شود احتمال تأثیر بر رشد هوشی کودک و در نتیجه عقب ماندگی ذهنی نیز بیشتر
می شود.
مسمویتها: در بعضی از موارد مسمویتهای غذایی و دارویی در کودک به ویژه در دوران شیرخوارگی و خردسال سبب ضایعات در سیستم عصبی و مغزی و در نتیجه عقب ماندگی ذهنی می گردد.
ضربه های وارد ه بر مغز کودک: در بسیاری مواد ضربه های وارده بر مغز کودک مخصوصاً در سنین اولیه که هنوز جمجمه کودک محکم و استخوانی نشده و هر ضربه یا فشاری به سهولت بر مغز او اثر میگذارد سبب ایجاد ضایعات مغزی و یا اختلالات حسی و حرکتی می شود مراقبت از کودک در این شرایط از اهمیت بسزایی برخوردار است.
اختلالات غدد داخلی کودک: در بعضی از موارد به علت اختلالات غدد داخلی به ویژه غده های هیپوفیز و تیروئید نارسایی هایی در سوخت وساز بدن کودک فراهم می شود که از جمله مانع رشد طبیعی دستگاه مغز و اعصاب کودک می گردد و این نقص در غدد و متابولیسم بدن تولید ناهنجاری می نماید که موجب اختلالات ذهنی و حسی می گردد.
کمبود غذا و سوء تغذیه: سوء تغذیه و فقدان یا نارسایی بعضی از مواد غذایی لازم برای رشد طبیعی کودک موجب اختلال در رشد عمومی و بعضاً توانی عصبی و ناهنجاری روانی گشته و عقب ماندگی ذهنی را سبب می گردد به طوری که بسیاری از کودکان و نوجوانان که از تغذیه لازم برخوردار نبوده¬اند تا حدود 3 سال نسبت به دیگر همسالان خود عقب ماندگی ذهنی داشته-اند که جبران آن در سنین بالاتر به سختی انجام پذیر است.
خستگی های جسمی و روانی: در بسیاری از موارد فرسودگیهای شدید موجب ضعف و مسمومیت تدریجی بدن شده و به دستگاه مغز و اعصاب کودک اثری نامطلوب می گذارد کودک را از رشد طبیعی تن و روان باز می دارد خستگیهای بدنی کودک که بر اثر سوء تغذیه و عدم خواب کافی یا ابتلا به بیماری و ضعف عمومی حاصل می شود و همچنین خستگیهای ذهنی و روانی که به علت تعارض و کشمکشهای شدید طولانی عاطفی و اضطراب و هیجانات منفی عارض می گردد موجب افسردگی و اختلالات کندی ذهن می گردد.
عوامل فرهنگی و تربیتی و عقب ماندگی ذهنی
عدم امکان ارائه تسهیلات و برنامه های آموزشی و پرورشی که معمولاً بر اثر فقر فرهنگی و محیطی و اقتصادی و اجتماعی می باشد. از جمله عواملی است که در عقب ماندگی کودک مؤثر است در ای حالت عقب ماندگی کودک را عقب ماندگی فرهنگی خواهیم خواند. زیرا این نوع عقب ماندگی بیشتر بعلت فقر فرهنگی و ضعف انگیزه های ضروری کودک است چرا که فقر محیطی و عوامل نامساعد تربیتی به تدریج رشد ذهنی کودک را دچار رکود و رخوت نموده و انگیزه های طبیعی و رخوتهای او را سرکوب می کند. (افروز، 1380)

طبقه بندی کودکان عقب مانده ذهنی
این افراد را بنابر ملاکها و ضوابط مختلفی تقسیم بندی کرده¬اند که عبارتند از:
1. گروه بندی روانشناسان: این گروه بندی بیشتر بر اساس درجه هوشی مبتنی است بر مقدار اختلافی که بین سن تحصیلی و سن زمانی موجود است و عقب ماندگیهای ذهنی را به گروههای زیر تقسیم کرده¬اند:
الف – گروه عقب مانده های عمیق یا افرادی که بهره هوشی تا 25 دارند.
ب – گروه عقب مانده های شدید یا افرادی که بهره هوشی بین 26 تا 50 دارند.
ج – گروه عقب مانده های متوسط با بهره هوشی بین 51 تا 70 دارند.
د - گروههای عادی ضعیف با بهره هوشی بین 71 تا 80 دارند.
ه – گروه عادی ضعیف با بهره هوشی بین 81 تا 90 دارند.
2. گروه بندی روانپزشکان: عقب ماندگیهای ذهنی را از قدیم الایام از نظر پزشکی به دو دسته تقسیم می گردند.
الف – عقب ماندگیهای ارثی که وراثت عامل اصلی عقب ماندگی تلقی می شده و تقریباً 40% تا 30% عقب مانده ها را تشکیل می داد. که از این مقدار به علت تعمیم بهداشت کاشته شده است.
ب – عقب ماندگیهای ثانوی یا محیطی: بیماریهای مغزی در اثر عفونت و ضربه در ایجاد آن مؤثر بوده است.
3. گروه بندی عقب مانده ها از نظر درمانی، تربیتی و آموزشی.
بدیهی است که درمان تربیت آموزش و پرورش مبتلایان به نارساییهای هوشی بر تشخیص و نیازمندیهای فردی آنان بستگی دارد اجرای برنامه های آموزشی و تربیتی مخصوص به این افراد فرصت می دهد تا به تناسب وضع و حال خود پیشرفت کرد. برای زندگی نسبتاً مستقلی آماده شوند به همین لحاظ عقب مانده ها را از نظر درمانی، تربیتی و آموزش به دو گروه بزرگ تقسیم کرده¬اند.
الف – عقب مانده های هوشی درمان ناپذیر یا افراد پناهگاهی که بیشتر به علل ارثی مادرزادی مبتلا به ناهنجاریهای متعدد شده¬اند بهره هوشی این افراد از 25 تجاوز نمی کند اکثراً علاوه بر نارسایی عمیق هوشی نارسایی حسی، حرکتی و نقایص عضوی نیز دارند. این افراد شانس بهبودی نداشت و اکثر خانواده ها قادر به نگهداری این دسته از عقب مانده ها نیستند و در آسایشگاهها نگهداری می شوند.
ب – عقب مانده های هوشی درمان پذیره این دسته خود به دو دسته دیگر تقسیم می شوند:
1. گروه آموزش پذیر 2. گروه تربیت پذیر
گروه آموزش پذیر
ضریب هوشی این افراد از 51 بالاست از نظر دانستن لغات ضعیف و مفاهیم را خوب درک نمی کنند و تمرکز و دقت در آنها محدود است. از لحاظ عاطفی واکنشهای لازم را به دست نمی آورند در مورد آموزش اگر برنامه های مناسب به اجرا گذاشته شود غالباً می توانند تحصیلات ابتدایی را تا حدود 5 – 4 به کندی و به تأخیر فراگیرند اگر ضریب هوشی آنها بالاتر از 70 باشد قدرت یادگیری آنها بیشتر شود. حتی می توانند تحصیلات ابتدایی را تمام کنند
گروه تربیت پذیر
این گروه بهره هوشیشان بین 26 تا 50 و چون تواناییهای عقلی آنها از یک کودک هفت ساله تجاوز نمی کند بنابراین از نظر آموزش در سطح پایین تری قرار گرفته و امکانات آنها محدود تر است هدف بیشتر این است که طفل بتواند مواظب خود باشد و از احتیاجات اولیه خود مانند غذا خوردن، لباس پوشیدن، شانه زدن سر و شتشو را رفع نماند. (میلانی فر – 1381).
بعد از آشنایی با چگونگی طبقه بندی عقب ماندگی ذهنی چون ملاک و مدنظر شناخت بیشتر و بهتر خصوصیات کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر می باشد لذا خلاصه¬ای از صفات و ویژگیهای عقب ماندگان آموزش پذیر شرح داده می شود.
ویژگیهای کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر
این گروه نمره هوشی 50 تا 75 دارند فراوانی تقریبی آنها بین 2 تا 13 نفر در 100 نفر می باشد و حدود سن عقلی آنها نیز 8 تا 12 سال است از نظر ظاهری این کودکان معمولاً طبیعی به نظر می رسد در زمینه ارتباط کلامی ممکن است خزانه لغات خوبی داشته باشد ولی وقتی از آنها خواسته می شود که با مسائل انتزاعی سر و کار داشته باشند خواندن و ریاضی را بیاموزد عقب ماندگی آنها مشخص می شود. (کدیور، 1378)

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  113  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه افسردگی مادران کودکان با ناتوان هوشی و مادران

دانلود مقاله هوشی مین

اختصاصی از اس فایل دانلود مقاله هوشی مین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


نگوین نهانه معروف به هوشی‌مینه و 14 نام دیگر در استان شمالی نگه در روست نام شمالی تولد یافت چون رفتار فرانسوی‌ها با ناسیونالیست‌ها بد بود عده‌ای به ژاپن و سایر نقاط کوچ کردند، برادر و خواهر هوشی‌مینه در کنار مبارزان وطن‌پرست باقی ماندند و خود هوشی‌مین در 21 سالگی با یک کشتی به فرانسه رفت و در دوره جنگ جهانی اول و مدتی پس از آن در لندن به سر برد و نخست در آشپزخانه هتل کارلتون لندن کار می‌کرد، رفته‌رفته با کمونیست‌ها آشنا شد و از لندن نیروهای انقلابی را حمایت و از پراکندگی آنها جلوگیری می‌کرد.
هوشی‌مین بدون شک و تردید یک نفر تاعه استراتژیک و سازمان‌دهنده تمام پیروزی‌های مردم ویتنام و دارای فضیلت‌های اصیل بود، اغلب می‌گفت که انقلاب یعنی سختی و پایداری در فداکاری برای حفظ مملکت و سوسیالیسم. او می‌گفت که تنها با گذشت از منابع شخصی است که می‌توان یک انقلابی سوسیالیست شد. و این در زندگی ساده و شخصیت انقلابی خودش منسجم بود. شصت سال زندگی هوشی‌مین توأم با کار مداوم در زندگی و فعالیت در کارهای مملکتی بود. او قلب و عشق خود را وقفف هموطنان خود از همه طبقات و اقشار زن و مرد پیر و جوان اقلیت‌های ملی و گروههای مذهبی کرده بود.
هوشی‌مین نمونه درخشان روحیه‌ای بود که به‌طور بنیانی انقلابی است، بی‌پروائی و پشتکار در مبارزه، وقف کامل وجودش به حزب، به خلق و به انقلاب، تمام زندگیش را با روح فداکاری برای رهائی طبقه کارگر، ملت و تمام بشریت، برای استقلال و آزادی و سوسیالیسم و ... وقف بود.
هوشی‌مین از همان نوجوانی، فردی انقلابی به شمار می‌رفت از 1911 تا 1924 در جستجوی راه انقلابی بود.
هوشی‌مین به روشنی اعتمادی مطلق به نیروی انقلابی شکست ناپذیر توده‌ها برای سرنگونی حکومت استعمارگران فرانسوی و نمایندگان فئودال آنها پیدا نمود.
وی نخست سازمان انقلابی جوانان ویت نام آنگاه اتحادیه ستمدیده آسیا را تآسیس و کتاب جاده انقلاب را تألیف و گفت انقلاب ویت‌نام بخشی از انقلاب جهان بود و سرانجام حزب کمونیست هندوچین در باک بو و حزب کمونیست آنامی در نام بو و آخرالامر فدراسیون کمونیست هندوچین بوجود آمد. هوشی مین یک فرمان فراجوانی صادر کرد. یک حزب کمونیست در هندوچین تأسیس شده است و این حزب طبقه کارگر است. حزب به طبقه کارگر در رهبری انقلاب و مبارزه برای خواست‌های تمام مردم ستمدیده و استثمار شده ما رهنمود خواهد بود. از هم‌اکنون ما باید به حزب بپیوندیم به آن کمک کنیم و از آن پیروی کنیم.
در بین سالها 1930 تا 1939 برای استقلال مبارزات سرسختانه‌ای کرد.
وی در اوت 1942 با نام هوشی‌مین به چین رفت تا با نیروی ضد ژاپن و ویت‌نامی‌های مقیم آنجا تماس برقرار کند اما چون وارد چین شده بوسیلة مأموران چیایکایچک توقیف و زندانی شد و در طول این مدت مجموعه اشعار خاطرات زندان را نوشت و پس از اینکه از 13 منطقه به 18 زندان اشتغال یافت و زجرها و سختی‌های بسیار تحمل کرد. موهایش خاکستری شد و داندانهایش را از دست داد ولی این سختی‌ها در اراده آهنیش خللی وارد نساخت و چنین سرود:
مرگ بهتر است از برگی، در همه جای کشورم
پرچم‌های سرخ دوباره با هتراز درآمده‌اند
آوخ، چه چیزی است زندانی بودن در چنین زمانی
کی رها خواهم شد، تا در جنگ شرکت کنم؟
مردمی که از زندان رها می‌شوند می‌توانند کشور بسازند
تیره‌بختی یک آزمایش از صداقت مردم است.
آنان که بر بی‌عدالتی اعتراض می‌کنند. مردم شایسته واقعیند
آنگاه که درهای زندان باز شود، اژدهای واقعی به خارج پرواز خواهد کرد.
برای مبارزه با استعمارگران چنین دستور داد:
اردوگاه متجاوزین بروز نابودی خود نزدیک می‌شوند. کشورهای متحد پیروزی نهائی را بدست خواهند آورد. فرصت آنکه مردم ما خود را آزاد سازند بین یک سال تا یکسال و نیم فرا خواهد رسید. زمان تنگ است. ما باید سریعاَ عمل کنیم.
در 1944 بعد از 33 سال دوری از وطن، از مرز چین گذشت و به انقلابیون ویتنام در کوهستانها پیوست . در روز 22 دسامبر سال 1944 نخستین دسته ارتش ویت مینه با شرکت 24 نفر رسما تشکیل گردید.
این دسته چریکی با کمک دفتر خدمات اسراتژیکی که فعالیت محدودی داشت در سراسر ویت نام بعملیات چریکی پرداخت و در مدتی کوتاه عده آنان به چند هزار نفر رسید .
با افتادن تسلط هند و چین بدست ژاپنی ها , ویت مینه وسعت عملش را تا نواحی روستائی شمالی که در چنگ فرانسوی ها بود کشانید و چون ژاپن شکست خورد بر جرئت چریک های ویتنامی افزوده شد . در جریان تسلیم ژاپن ویت مینه با سایر رهبران انقلاب کنگره ای در کوهستان تشکیل دادند و یک کمیته آزادی بخش ملی تعیین نمودند تا انقلاب آینده زیر نظر هوشی مینه بثمر برسد . هوشی مینه مردم را به قیام دعوت کرد :
اینک ساعت آن فرا رسیده تا در همه جبهه ها دست بعملیات تعرضی زده شود .
در دوم سپتامبر سال 1945 , هوشی مین در قرائت بیانیه استقلال ویت نام چنین گفت : ویتنام باید یک کشور آزاد و مستقل باشد و در حقیقت هم اکنون چنین است . خلق ویتنام بر آن است که تمام نیروی جسمی و فکری خود را بسیج کرده , خود را فدا کند تا حافظ این آزادی و استقلال باشد , حافظ آزادی و استقلال بمعنای آمادگی برای مقاومت در برابر تهماجمات دوباره استعمار فرانسه می بود و فقط چند ماه بعد از دوم سپتامبر 1945 بود که جنگ مقاومت علیه فرانسه آغاز شد . هوشی مین بدنبال بیانیه استقلال چنین گفت : ما ترجیح میدهیم همه چیز را فدا کنیم تا کشور خود را از دست نداده , و به بردگی کشیده نشویم . مردان . زنان , پیر و جوان , همه ویت نام , صرفنظر از عقاید مذهبی , حزب سیاسی یا ملیت باید برخیزند تا کشور اجدادی را نجات دهند . آنها که اسلحه دارند از اسلحه خود استفاده میکنند , آنها که شمشیر دارند از شمشیر خود استفاده میکنند . همه باید تحمل کنند تا استعمار را بزدایند و کشور را نجات دهند.
هر سخنی که وجود داشته باشد باید متحمل شویم و برآنیم که فداکاری کنیم زیرا از آن ماست . خلق ویت نام با نیزه هائی از نی شروع بجنگیدن کرد تا پیروزی دین بین فورا در انقلاب اوت بدست آورد
بر نیروی اتحاد ملی متکی باش جهت استراتژیک را حفظ کن , در تاکتیک ها هم پا برجائی در اصول و هم انعطاف پذیری داشته باش , زیرکانه از تضاد های درون صفوف دشمن برای تفرقه افکنی بین آنان استفاده کن , خطرناکترین دشمنان را کاملا منفرد کن , شرایطی برای حفظ و استحکام نیروهای انقلاب بوجود آر , نیرو ها را برای جنگ مقاومت طولانی علیه متجاوزین استعمار فرانسه گرد آور.
چون استعمارگران فرانسه تجاوزات روز افزونی نسبت به ملت ویت نام اعمام میکردند هوشی مین در 29 سپتامبر1946 فراخوانی برای مقاومت ملی صادر نمود : ما صلح میخواهیم , ما گذشت هائی کرده ایم, ولی هر چه بیشتر گذشت میکنیم , استعمارگران فرانسه بر ما بیشتر فشار وارد میاورند زیرا , آنان عزم کرده اند که یکبار دیگر کشور ما را فتح کنند . به ما ترجیح میدهیم همه چیز را فدا کنیم تا استقلال کشور خود را از دست ندهیم و به بردگی کشیده نشویم .
هموطنان ما باید بپا خیزیم همه مردم , زنان و مردان , پیرو جوان , صرفنظر از اعتقادات مذهبی , وابستگی سیاسی یا ملیت , هرویتنامی باید برای مبارزه با استعمارگران فرانسه بپاخیزیم و سرزمین نیاکان را نجات بخشد
بگذار اگر تفنگ و شمشیر داریم داریم از آنها استفاده کنیم و اگر اینها را نداریم از کلنگ وبیل و چوب دستی بعنوان اسلحه استفاده نمائیم . بگذار هرکس نهایت سعی خود را در جنگ علیه استعمارگران و نجات کشور بنماید .
هوشی مین برای شرکت دادن همه مردم در مبارزه ضد استعمار سخنان شور انگیز و راهنمائی های جالبی دارد و از بیانش چنین بر میاید :خط مقاومت طولانی , توده ای و متکی بخود , و سه مرحله مقاومت :دفاعی , جنگ و گریز فعال , و هجوم عمومی وسیعا برای کادرها , سربازان و مردم ... و کمک بتقویت اراده و اعتماد آنها به پیروزی نهائی نمود.
در ژوئن 1948 پس از پیروزی ویت باک بمنظور بسیج تمام نیروها برای مقاومت بوسیله تمام مردم , یک مقاومت همه جانبه , رقابت در جنگ در جبهه ضد دشمن , رقابت در تولید و صرفه جوئی در پشت جبهه و در اجرای شعار همه برای جبهه , همه برای پیروزی هوشی مین همه مردم را برای شرکت در جنبش رقابتی تشویق کرد :
بگذار هر کس و هر شاخه ای
از یکدیگر پیشی گیرند
هر روز
ما قطعا پیروز میشویم
دشمن قطعا شکست میخورد
هوشی مین برای پیروزی بر دشمنان وطن اتکا بر نیروی دهقانان و کارگران را لازم میشمرد : زیرا دهقانان یک نیروی عظیم و یک متحد خیلی وفادار برای طبقه کارگر هستند.
اگر قرار است مقاومت و ساختمان ملی موفقیت آمیز گردند , اگر قرار است استقلال واقعی و اتحاد کسب شوند , ضروری است که بر نیروی دهقانان تکیه شود.
سر انجام بر اثر راهنمائی های آمیخته بفداکاری های هوشی مین مردم ویتنام توانستند در 26 نوامبر سال 1953 , زمانی که نیروهای مادین بین فورادریک گازانبر فولادین میفشرد و با آگاهی باینکه اراده تجاوز کارانه استعمارگران فرانسه متزلزل گشته است پیروز گردند و هوشی مین چنین گفت : آماده ایم تا با دولت فرانسه بر سر مساله ویت نام یک توافق سیاسی بر مبنای احترام صمیمانه دولت فرانسه باستقلال واقعی ویتنام برقرار نمائیم . پیروزی های ارتش و خلق ما در صحنه جنگ شرایط مناسبی برای فعالیت های دیپلماتیک بوجود آورده بود . دولت فرانسه مجبور بمذاکره با دولت ما درباره هندوچین در کنفرانس ژنو گشت.
چون دولت دست نشانده بائودان سرنگون گردید مردم به کمیته های انقلابی ویت مینه پیوستند و چون سپاهیان کمونیست وارد هانوی گشتند و حکومت بائوداری ساقط و هوشی مینه بریاست جمهوری انتخاب گردید , پست های مهم را کمونیست ها بعهده گرفتند .
فرانسوی ها که تا این لحظه در خانه های خود پنهان شده بودند با آمدن انگلیسی ها بخیابانها ریخته بسیاری از مردم را که بدستشان رسید کتک زده یا کشتند . هوشی مینه با شتاب و آشکارا در مناطق شمالی و در جنوب پنهانی انتخاباتی برگزار کرد و چون حس کرد که قدرت مقاومت در برابر فرانسه و انگلستان را ندارد موافقت نمود که بقسمتی از خاک ویت نام قناعت کند و منتظر فرصت بماند و از طرفی یک سازمان وسیع ملی بنام جبهه لین یا جامعه ملی اتحاد ویتنام را تشکیل داد.

 

در ین احوال هوشی مین و فام وان دونگ در راس هیاتی به فرانسه رفتند و داره امور را به جیاپ سپردند .
در مذاکرات پاریس فرانسوی ها , سر سختی نشان دادند هوشی مینه به ویت نام بازگشت و بتدارک نبرد پرداخت و در عین حال جیاپ را که تندرو بود از کابینه خود خارج نمود و افراد معتدل تری را وارد کابینه کرد ولی فرانسویان در کشتار ویت نامی ها بیداد میکردند در یک شبانه روز که تیراندازی نمودند 6000 نفر را کشتند ولی مردم ویت نام دست بردار نبودند و از طرفی با روی کار آمدن کمونیست ها برهبری مائو در چین کمک و حمایت هائی از سوی چین به هوشی مینه ارتش ویت مینه تعدادشان به 220 هزار تن رسید و نبرد هر روز سخت تر وجیاپ با اقدامات نظامی 2292 را تا اواخر سپتامبر به زیر نفوذ در آورد و 2987 روستا در دست فرانسوی ها پس ار نبردهای دیگر آخرین جنگ تصرف دین بین فو بود که در روز هفتم ماه مه 1954 سقوط کرد و راه کنفرانس صلح هندوچین در ژئو از روز بعد از این نبرد بازگشت.
سرانجام در 20 ژوئیه 1954 دولت فرانسه مجبور بامضای آتش بس بر مبنای احترام باستقلال حق حاکمیت اتحاد و تمامیت ویت نام , لائوس و کامبوج گردید
برای اولین بار در تاریخ کشوری کوچک بر یکی از پر قدرترین دولت های استعماری یعنی فرانسه غالب گشت . و میراث خوار استعمار یعنی ممالک متحده آمریکا بر ویت نام جنوبی یک دیکتاتور فاشیستی تحمیل کرد و مردم برای رهائی از این مظهر جورو ستم بمبارزه بر خاستند و در ویت نام جنوبی جبهه ملی ویت نام جنوبی برای آزادی تاسیس گردید . اما ممالک متحده با اسلحه فراوان و کارشناسان نظامی و سرانجام با عزام سپاهیان بسیار از خود کشور ممالک متحده یا ممالک دست نشانده خود به ویت نام کشانید و جنگهای بس هراسناکی برپا ساختند , همه خانه ها , مدارس معابر , بیمارستان ها و جنگل ها را ویران کردند بیش از مجموع بمب هائی که در جنگ جهانی دوم بمصرف رسید آمریکا بر این کشور کوچک بمب فرو ریخت و سدها را شکست و تلفات جانی فراوانی وارد ساخت.
آمریکائی ها دیگر به بمباران کردن ویتنام جنوبی اکتفا نکرده با فانتوم ها و سایر بمب افکن های , خود برویت نام شمالی حمله ور شدند و هر چه موسسات عمومی اعم از بیمارستان و مدرسه و سد بود ویران کردند . هوشی مین دلیرانه از 1965 تا 1969 که پایان زندگی سراسر مبارزه اش بود با ماشین عظیم جنگی آمریکا جنگید . گرچه زنده نماند تا نتیجه پیروزی ملت خود را بر بزرگترین قدرت میلیتاریسم دنیا به بیند ولی کوشش ها و نقش هایش تعقیب گردید تا این پیروزی بزرگ حاصل گشت . ویتنام شمالی و جنوبی بصورت واحد در آمد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   13صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله هوشی مین

پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک

اختصاصی از اس فایل پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک


پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک

فایل : word

قابل ویرایش

تعداد صفحه : 143

 

چکیده :

 

مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک

 

به منظور بررسی مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی تعداد 100 نفر از والدین کودکان ناتوان هوشی با 100 نفر والدین کودکان عادی مورد مقایسه قرار گرفتند . افراد مورد نظر ازوالدین دانش آموزانی بودند که در مدارس استثنایی و عادی شهر اراک در پایه های دوم تا پنجم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند .وبا روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند از تعداد کل نمونه 100 نفر را مادران و 100 نفر را پدران تشکیل می دهند به این ترتیب که والدین کودکان ناتوان هوشی را 50 مادر و 50 پدر و والدین با کودکان عادی نیز شامل 50 پدر و 50 مادر می باشد.

 

همچنین وجود مشکلات روانشناختی در پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی مورد مقایسه قرار گرفت . نتایج آزمون t مستقل برای دو گروه از والدین نشان داد که والدین با کودکان ناتوان هوشی مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با والدین کودکان عادی تجربه می کنند . تفاوت بین آنها در زمینه های شکایات جسمنانی ، حساسیت فردی ، افسردگی ، اضطراب ، پرخاشگری ، روان پریشی و حالات وسواسی معنا دار بوده و در زمینه های ترس مرضی حالت پارانوئیدی تفاوت معناداری بین والدین دو گروه وجود ندارد ، نتایج آزمون t وابسته برای بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت بین پدران و مادران با کودکان ناتوان هوشی نشان می دهد که مادران مشکلات روانشناختی بیشتری را در مقایسه با پدران تجربه می کنند و تفاوت بین پدران و مادران در زمینه های شکایات جسمانی، حساسیت بین فردی ، افسردگی ، پرخاشگری ، اضطراب ، حالات وسواسی تفاوت معنی داری وجود دارد ودر زمینه های ترس مرضی ، روان پریشی و حالات پارانوئیدی تفاوت معناداری بین پدران و مادران کودکان با ناتوانی هوشی وجود ندارد .

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مقایسه مشکلات روانشناختی والدین کودکان ناتوان هوشی و والدین کودکان عادی شهر اراک