اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

اس فایل

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت تداوم مبارزه علیه رژیم پهلوی - 10 اسلاید

اختصاصی از اس فایل دانلود پاورپوینت تداوم مبارزه علیه رژیم پهلوی - 10 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت تداوم مبارزه علیه رژیم پهلوی - 10 اسلاید


دانلود پاورپوینت تداوم مبارزه علیه رژیم پهلوی - 10 اسلاید

 

 

 

امام خمینی (ره)در تاریخ ٤ آبان ١٣٤٣ در سخنرانی پرشوری در جمع مردم قم اعلام کردند که با تصویب این قانون استقلال ما را فروختند و عزت ما پایکوب شد و عظمت ایران از بین رفت.

مخالفت امام خمینی(ره)، باعث شد رژیم پهلوی در ١٣ آبان ١٣٤٣ در قم دستگیر و با یک هواپیمای نظامی به کشور ترکیه تبعید کرد. مکان تبعید بعد از ١١ ماه تغییر یافت و امام به عراق فرستاده شدند.

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت تداوم مبارزه علیه رژیم پهلوی - 10 اسلاید

دانلود تحقیق درمورد تغییر حکومت استبدادی به پهلوی

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق درمورد تغییر حکومت استبدادی به پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد تغییر حکومت استبدادی به پهلوی


دانلود تحقیق درمورد تغییر حکومت استبدادی به پهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 11

 

در اکثر ادوار تاریخی ایران، نظامهای سیاسی حاکم، از نوع نظام استبدادی با ساخت قدرت شخصی بوده‌اند. نظامی که یک شخص براساس یک نهاد دیرپای بر مردم، حاکم مطلق بوده و رابطه‌ی مردم به عنوان شهروندان بدون حقوق شهروندی با حاکمیت، بدون واسطه و از نوع یکجانبه بوده است و مردم بدون اینکه گفت و شنودی با بالاترین مقام قدرت سیاسی، یعنی شاه، داشته باشند اسیر تصمیم‌های فردی و بی‌چون و چرای پادشاهان بوده‌اند.

با بررسی جامعه‌ی ایران در دوره‌ی باستان و دوره‌ی پس از اسلام می‌توان گفت که: "دولتی متکی بر تمرکز اقتدار و حق حاکمیت بر جمیع قوای مملکتی به صورت حکومت فردی سلطنتی پدید آمد، رئیس دولت با عنوان شاهنشاه، قدرت نامحدود و اختیارات کامل را در دست داشت و حکومتش ناشی از اراده و مشیت خداوند شمرده می‌شد و جنبه‌ی الوهیت داشت. پس از اسلام حکومت سلاطین ساسانی مورد تقلید حکام قرار گرفت و تمایلات استبدادی سلاطین همچنان به قوت خود باقی ماند تا به آنجا که به استبداد مطلق و نامحدود رسید.1 مطالعات تاریخی گواهی می‌دهند که نظامهای سیاسی دولتها در ایران از قدیم‌‌الایام به عنوان نهادی در خدمت مردم و جهت‌ تنظیم و تمشیت امور آنان نبوده است، بلکه دولت صرفاً جهت حفظ منابع و مصالح طبقه‌ی حاکم بکار گرفته می‌شده است.
با تأمل در نظامهای سیاسی گذشته ایران در می‌یابیم که حکومتهای ایران عموماً فردی، مطلقه، استبدادی و خودمحور بوده‌‌اند و متأسفانه این امر، تمامی قدرتهای حاکمه ایران را در تمامی ادوار تاریخ این کشور در بر می‌‌گیرد.

در باب سلسله مراتب قدرت نیز باید گفت : "نظام حکومتی نیز متکی بر سلسله مراتب زنجیره‌ی دراز قدرت بوده که از سرحلقه‌ی اصلی آن شاه نشأت می‌گرفت و در درجات پائین‌تر تا استانداران، فرمانداران وبخشداران و کدخداها ادامه پیدا می‌کرد. " 2

بدین‌سان،‌ حکومتها با وجود همه‌ی وسعتی که داشته‌اند،‌ حرمت خود را حفظ می‌کردند و هر کس که بر اثر تغییر شرایط اجتماعی و حدوث تحولات فوق‌العاده‌ی تاریخی به قدرت دست می‌یافت و بر تخت فرمانروایی تکیه می‌زد ودر مقام امن و حصن حصین دولت و دستگاه دولتی جای می‌گرفت، از تمامی امتیازاتی که در اختیار حکومتگران پیشین بود، برخوردار می‌شد.

از دیگر سو، جامعه به یکباره از حقوق سیاسی محروم بود و قدر و منزلت مردم تنها در خلوص بی‌پایان برای فرمانبری و خاکساری خلاصه می‌شد و نهاد یا سازمان حمایتگری که بتواند از پایمال شدن عرض و ناموس مردمان جلوگیری کند، وجود نداشت. کین و نفرت عناصر غیرحاکم تنها در هنگامه کشمکش‌هایی که میان قدرتمندان به و جود می‌آمد، به صورت خاموشی گزیدن و از گروه یا دسته جانبداری نکردن ظاهر می‌شد. به عبارت دیگر، حاکمیت، را پروای زیردستان نبود و چون قوانین شرعی و عرفی به تناسب قدرتمندی ارباب زور، ضعیف و حتی نادیده انگاشته می‌شد، بنابراین، خداوندان شمشیر تنها به اتکای خلقیات و سلایق و منافع خویش و اطرافیان بر جامعه حکم می‌راندند و مصالح آنی و آتی خود و گروه حاکم را ملاک و معیار هرگونه ارتباط به حساب می‌آوردند. فاصله‌های کوتاه رفت و آمد سلاطین و تغییر سلسله‌ها، مجالی برای توده‌ها فراهم نمی‌کرد که قدرت عکس‌العمل یابند. 3 علیرغم دست به دست گشتن مکرر حکومتها در ایران و علیرغم تحولات عظیم در کشور و تسلط عناصر بسیار متفاوت از عالم و عامی، شهری و روستایی، بیگانه و خودی بر ایران باز روال حکومتها همیشه همان بوده که مشهود است و اصول کار و مدار قرار آنها نیز به هیچ وجه تغییری نشان نداده است. یعنی حکام ایرانی از هر منشاء و مبدأیی که بودند، به هیچ وجه در اصل حکومت فردی و استبدادی مطلقه اختلاف نظر نداشتند. انگار که مقدّر ایران و ایرانی از صدر تاریخ حکومت فردی مطلقه بود و هیچ حاکمی نیز خود و اعمالش را مستوجب پاسخگویی نمی‌شمرد. در مقابل نیز احوال مردم بود که تمامه تکلیف دیگری پذیرفته و باب چون و چرای را یکبار برای همیشه بر روی خویش بسته بود. 4

به عبارت بهتر اگر نظام استبدادی و خودکامگی را نظامی بدانیم که در آن قدرت حاکمه با اختیارات نامحدود در اختیار شخص خاصی قرار می‌گیرد و حقوق فردی در جامعه تابع علایق دولتمردان و حکام مستبد قرار می‌گیرد، با اینحال به جای استفاده از روشهای اقناعی، از سرکوب، اجبار و قهر استفاده می‌شود و در نهایت وجود جامعه نادیده گرفته می‌شود پس اگر بگوییم که این شکل از حاکمیت و نظام سیاسی از ویژگیهای مستمر نظامهای سلطنتی در ایران بوده است، غلط نگفته‌ ایم.
مطالعات تاریخی در خصوص ویژگیهای ساختاری، قدرت سیاسی در ایران، گویای این است که "استبداد " با شروع سلطه شاهان همزمان و از بدو شکل‌گیری ویژگیهای این نظام‌های سیاسی بوده است. جوانه‌های خودکامگی و استبداد از آن موقع شکفته و رفته رفته به غده‌ای بدخیم تبدیل شده و در طول قرنها ملت ایران رابی‌چون و چرا اسیر خودش ساخته و به عنوان صفت اصلی‌ نظام سیاسی ایران درآمده و آن را فاسد کرده است. برای فهم درست چرائی و چگونگی ویژگی مستمر نظامهای سیاسی در ایران می‌بایستی به متن فرهنگ سیاسی در جامعه رجوع کرد.


از ویژگی‌های جامعه ایران در این دورانها می‌توان از عدم مشارکت عمومی در تصمیم‌گیریها، عدم آگاهی مردم از حقوق خود و آشنا نبودن آنها با وظائف نظام سیاسی، بی‌تفاوتی و کناره‌جویی از سیاست و امور اجتماعی نام برد.
در واقع، دولت نقش یک دیوانسالاری عظیم را که همه امور خود را رأساً به انجام می‌رساند، ایفاء می‌کرد که دامنه‌ی کارکردهای آن پایان ناپذیر بود، لذا مردم در همه چیز خود را وابسته به دولت احساس می‌کردند که امکان فاصله از آن و قیام علیه دولت امکان ناپذیر می‌نمود.
ساختار نظام سیاسی در ایران نیز عمدتاً متکی بر ارتش (نظام میلیتاریزه) و بر استبداد فردی و شخصی متکی بوده است. مسأله‌ی تمرکز، گسترش قدرت و انحصار‌طلبی قدرت در ایران قبل از آنکه به متغیرهایی چون روحیات اخلاقی حاکم مربوط باشد به فرهنگ سیاسی جامعه و نیز ماهیت قدرت در آن جامعه بر می‌گردد. در یک نظام سیاسی که فاقد هرگونه ساختار تهدید کننده‌ی قدرت باشد، حاکمیت سیاسی در پی بدست آوردن انواع انحصارهای دینی، اخلاقی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خواهد بود. بنابراین، اگر در این حاکمیت در نهایت قدرت دینی نیز جلب و جذب و حتی تسلیم بلاشرط قدرت سیاسی شود تعجب‌انگیز نخواهد بود.

روند تاریخی استبداد در ایران پهلوی
در طول تاریخ پرنشیب و فراز ایران، استبداد یا قدرت شخصی به عنوان ویژگی اصلی ساخت قدرت سیاسی در این کشور حضوری مستمر و مداوم داشته است.
در دوره‌ای که ارتش شهرها یا پادگانهای شهری بوجود آمدند، شاه به عنوان کسی که قدرت سیاسی را در دست داشت، اهمیت برجسته‌ای به لحاظ موقعیت ژئوپولیتیک ایران برای خود کسب کرده بود. در دوره‌هایی از تاریخ ایران زمین،‌حضور مدام استبداد حکومتی عکس‌العمل‌های متفاوتی را در بین مردم بوجود آورد. شورشهای اجتماعی، نهضتها و انقلاب‌‌های بزرگ توده‌ای مانند انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی 1357 را می‌توان شدید‌ترین واکنش اقشار جامعه در قبال نظام سیاسی استبدادی دانست.
با بررسی ساختار قدرت، ماهیت هر نظامی را می‌توان دریافت. ساخت قدرت در نظامهای حکومتی شخصی، از نوع عمودی، مطلق و یکجانبه است. در این نوع ساخت قدرت، به دلیل تمرکز شدید قدرت سیاسی در دست شاه،‌نیروهای اجتماعی ـ سیاسی مستقلی که بتوانند به طور رسمی در نظام سیاسی اثر بگذارند وجود ندارند و نیروهای اجتماعی ـ سیاسی مستقلی که به طور غیر‌رسمی فعالیت دارند، بسیار ضعیف و سازمان نیافته هستند که بتوانند در برابر قدرت مطلقه شاه عملی مؤثر انجام دهند. نظام سیاسی در دوره‌ی پهلوی نیز از نوع نظام سیاسی فردی بوده و قدرت در دست شاه تمرکز داشت و نیروهای مردمی در تصمیم‌گیریهای سیاسی مؤثر نبودند و در ساخت قدرت پهلویان،‌حکومت برای پایداری خود بر مبنای اصل اطاعت و فرمانبرداری درصدد بر می‌آمد که مشروعیت سیاسی را در میان اتباع خویش برانگیزد.
حال که پیشینه‌ی ساخت قدرت و نحوه تعامل حکومت و مردم ادوار گوناگون تاریخ ایران آشنا شدیم، به دوره‌ی پهلوی که در آن مان انقلاب اسلامی چهره نمود توجه می‌‌کنیم. پیداست که "منابع مشروعیت در این نوع نظامها، اعتقاد به قداست سنتهای موجود و اعتقاد به خصوصیات خارق‌العاده شخص شاه است. در ساخت عمومی قدرت، این فرض وجود دارد که مردم توانایی تشخیص مصالح خویش را دارا نبوده و این شخص شاه است که مصلحت عمومی را تشخیص می‌دهد و مردم را چون رمه‌ای هدایت می‌کند. " 5
ساختار سیاسی در دوره‌ی حاکمیت رضاشاه مبتنی بر "پایه‌ی اصلی ارتش، دیوان سالاری و دربار بود و از این نظر، قدرت اصلی در برابر‌ هرگونه نهاد مردم سالارانه و مبانی مشروع کننده مردمی بود. " 6
در هر حال "در عصر پهلوی، ساخت قدرت به شکل عمودی مطلق بود. در رأس هرم قدرت شاه قرار داشت، اقتدار و مشروعیت شاه ناشی از قدرت ارتش در جهت اعمال فشار و سرکوب بود و علاوه بر این، رضاشاه با توسل به احساسات میهن دوستانه مردم،‌از شور و احساسات آنها برای تأمین وحدت کشور و نیروهای نظامی بهره‌برداری می‌کرد. 7
همانطوری که اشاره شد پایه سوم قدرت شاه، دربار بود. از این رو، پس از شاه، وزیر دربار عنصر دیگر ساخت قدرت بعد از شاه بود و کنترل پایه‌ی حکومت یعنی دیوان‌سالاری اعم از دستگاه‌های اداری و دیوانی از طریق او صورت می‌گرفت و نخست‌وزیر به لحاظ سلسله مراتب قدرت و نفوذ پس از وزیر دربار قرار می‌گرفت. وزیر دربار مستقیماً تحت نظر شاه انجام وظیفه می‌کرد. اگر چه او عضو هیأت دولت نبود، ولی دستورات شاه را به هیأت دولت ابلاغ می‌‌کرد. همین امر یکی از نشانه‌های یکجانبه‌ بودن و عمودی بودن شکل حکومت پهلویان بود.
این رویه از سلسله مراتب قدرت زمانی آغاز شد که "جنگ جهانی دوم " شروع شد و هجوم متفقین به ایران، حکومت رضاشاه را در شهریور 1320ساقط کرد و دوره‌ای جدید در ایران بوجود آورد.
در این دوره، به دلیل کاهش قدرت دربار، شفافیت سیاسی در جامعه پدیدار گشت. پس از آن، گروه‌ها و دسته‌های مختلف اجتماعی وارد عرصه فعالیت سیاسی شدند که هر یک، نمایندگی بخشی از منافع اجتماعی و طبقاتی را به عهده داشتند. در این زمان (32 ـ 1320) اگر چه قدرت نهادی سلطنت ـ به صورت مظهر حکومت مطلقه ـ‌ همچنان یک عنصر اصلی بود، اما سیطره‌ی آن بر جامعه کاهش نسبی یافته بود و قدرت سیاسی بین قطبهای مختلف؛ دربار، مجلس، کابینه، سفارتخانه‌های خارجی و عامه مردم تقسیم شده بود که بی‌ثباتی سیاسی یکی از پیامدهای آن بود. " 8
"اگر چه دیکتاتوری شاه بر همه این جناحها کنترل داشت ولی کسانی چون تیمورتاش ‌و فروغی، سپهبد زاهدی، تیمور بختیار، علاء، اقبال، امینی و مصدق درتعیین سیاست کشور دست کمی از شاه نداشتند. شاه و دربار در آن سالها یکی از مراجع قدرت به حساب می‌آمدند و نه همه آن. از آن به بعد، شاه قدرت خود را تحکیم کرده و همه مراجع قدرت را تحت سیطره خود قرار داد. او مخالفان را به شدت سرکوب نمود و آن دسته از وزراء و یا فرماندهان نظامی را که ممکن بود، خطری محسوب شوند از کار برکنار یا به قتل رسانید. برای نمونه، در زمان رضاشاه، تیمورتاش که برای به قدرت رسیدن او تلاش بسیار کرده بود، به قتل رسید. علی امینی، مصدق و سپهبد زاهدی نیز با وجود اینکه به تثبیت قدرت محمد‌رضا شاه کمک زیادی کرده بودند به محض احساس خطر از کار برکنار و یا تبعید شدند. " 9 همانگونه که هانتینگتون مطرح می‌کند، در این نوع رژیمها ابزارهای نهادمندی چون انتخابات، مجالس قانونگذاری وجود دارد، اما دارای کارآیی لازم نیست. در ایران، این نهادها از جمله ابزارهای فرمانبردار حکومت سلطنتی بودند و هرگاه این نهادها کوشیده‌اند تا مستقل از شاه عمل کنند، شاه به مقابله با آنها برخاسته است. این را نیز باید متذکر شد که در ایران عصر پهلوی تمامی مراجع تصمیم‌گیری سیاسی از مجلس تا هیأت دولت زیر نظر شخص شاه قرار داشت و بدون اجازه شخص شاه این نهادها قادر به هیچ اقدامی نبودند و هیأت دولت بیشتر به کارگزاران شاه شباهت داشت تا کسانی که مسئولیت اداره کشور را بر عهده دارند. وزراء حق هیچگونه اظهار نظر مستقلی نداشتند و تحت فرمان مستقیم شاه کشور را اداره می‌کردند. شدت مداخله شاه در امور تا بدان حد بود که "شاه در کوچکترین امور مملکتی شخصاً دخالت می‌‌کرد خواه این امر کاشتن فلان درخت در کویر بود و یا خرید فلان کالا از شرکت خارجی. " 10
بدین گونه بود که "دیکتاتوری فردی در اواخر رژیم پهلوی یکی از خشن‌ترین دیکتاتوریها در جهان به شمار می‌رفت. اعمال روشهای خشن سرکوب حتی توان حق رأی و اظهار نظر را از تمامی جناحها حتی جناح‌هایی که از سیستم منتفع می‌شدند، سلب کرده بود. برای نمونه شا ه سعی می‌‌کرد حتی مسائل اقتصادی مانند تورم و افزایش قیمتها را با زور سرنیزه و با تکیه بر دادگاه‌های نظامی حل و فصل کند. در دیکتاتوری فردی شاه حتی حامیان و سرسپردگان رژیم، چه شخصی و چه نظامی و چه صاحبان سرمایه، از تعیین حق سرنوشت محروم بودند وحتی بزرگترین سرمایه‌داران جرأت اظهار نظر بر خلاف نظر شاه را نداشتند. دیکتاتوری شاه حد و مرزی نداشت. او به ویژه ارتش را که نقطه اتکاء او بود، سخت زیرنظر داشت. فرماندهان نظامی حق هیچگونه تصمیم‌گیری را نداشتند. ارتقاء درجه از سرگردی به بالا تماماً زیر نظر شخص شاه انجام می‌گرفت. در نیروی هوایی به ویژه این نظارت از رده‌های پایین‌تر یعنی افرادی که وارد مدارس آموزشی می‌شدند، دقیق‌تر صورت می‌گرفت. وی غالباً فرماندهان عالی را تعویض می‌کرد و برای مراقبت از ارتش علاوه بر دستگاه‌های پلیسی و اطلاعاتی،‌ یک دستگاه ویژه به نام ضد اطلاعات ارتش بوجود آورده بود. در عصر پهلوی، سیاست جنبه شخصی داشت و نه نهادی. سازمانهای دولتی و قانونگذاری و قضایی به جای تداوم بخشیدن به ثبات سیاسی، ابزاری جهت پیشبرد مقاصد خصوصی شاه بودند. عناصر غیر‌سلطنتی هیأت حاکمه معمولاً از میان کسانی برگزیده می‌شدند که سرسپردگی خود را به شاه و دربار پهلوی از راههای مختلف به اثبات رسانده باشند. وزارت دربار به رهبری مستقیم شاه با توسل به سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن و براساس یک شبکه‌ی گسترده‌ی پلیسی همه امور کشور را زیر نظر داشت. شاه از طریق وزارت دربار با ایجاد رقابت، حسادت و کینه میان نخبگان و گزینش ناظران و جاسوسهایی حتی برای نزدیکترین فرمانبران و اعضای محفل درونی‌اش می‌کوشید پایه‌های قدرت خود را تحکیم بخشد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد تغییر حکومت استبدادی به پهلوی

دانلود تحقیق درمورد خط پهلوی

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق درمورد خط پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد خط پهلوی


دانلود تحقیق درمورد خط پهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6

 

خط پهلوی

خط پهلوی: خطی را که ایرانیان در عصر اشکانی و ساسانی به کار می­برند و تا چند قرن بعد از اسلام هم به کار می­رفته است، خط « پهلوی» می­نامند. کلمه­ی «پهلوی» اصلاً‌ از واژه­ی «پژتو» گرفته شده که اسم قوم اشکانی بوده است. خط پهلوی که قسمت عمده ادبیات پارسی میانه بدان نوشته شده دارای اصلی آرامی (یکی از خطوط سامی) است. این خط بیست و دو حرف (هجا) داشته و به مانند اوستایی از راست به چپ نوشته می­شده است.

خط پهلوی نام یک دستهٔ کلی از دبیره‌هایی است که برای نوشتن زبان(های) فارسی میانه (شامل پهلوی اشکانی) به کار می‌رفته‌اند. تمام این خطها ریشه در خط آرامی دارند[۱] و مانند آرامی از راست به چپ نوشته می‌شده‌اند.

دبیره‌های پهلوی را معمولاً به زیرشاخه‌های زیر تقسیم می‌کنند:

  • پهلوی اشکانی (کتیبه‌ای و گسسته‌است)
  • پهلوی ساسانی (یا پهلوی زرتشتی)
    • پهلوی گسسته (یا پهلوی کتیبه‌ای)
    • پهلوی پیوسته (یا پهلوی کتابی)
  • پهلوی زبوری یا مسیحی

این دبیره‌ها گرچه اصل و ریشه‌ای یکسان و شباهت‌هایی با هم دارند، تفاوتشان به حدی‌است که جداگانه از آنها یاد شود. خود واژهٔ پهلوی برگفته از پهلو است که خود صورتی از واژهٔ پرثوه (که صورت باستانی واژهٔ پارت است) می‌باشد.

به طور کلی خط پهلوی خطی پر ابهام به شمار می‌رود و ابهام بعضی گونه‌های آن نظیر پهلوی کتابی بیشتر از آنِ بقیه‌است. در گونه‌های منفصل بیشترین جنبهٔ ابهام به علت دلالت یک نویسه بر چندین واج است؛ مثلاً در پهلوی ساسانی کتیبه‌ای نویسهٔ « » می‌تواند دلالت بر صامت «ر» «و» یا مصوت «او» کند. در گونهٔ متصل علاوه بر این گونه ابهامات مشکل دیگری نیز پدیدار می‌گردد: اتصال چند حرف به یکدیگر باعث شباهت مجموعه حروف به حرفی دیگر می‌شود.

 

منابع

  • ابوالقاسمی، محسن. راهنمای زبانهای باستانی ایران (جلد اول). تهران: سازمان و مطالعه و تدوین کتب درسی (سمت) ۱۳۷۵.
  • خانلری، پرویز. تاریخ زبان فارسی (جلد اول). چاپ هفتم، فرهنگ نشر نو، ۱۳۸۲، ISBN 964-7443-21-8. ‏

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد خط پهلوی

تحقیق در مورد روانشناسی شخصیت محمدرضا پهلوی

اختصاصی از اس فایل تحقیق در مورد روانشناسی شخصیت محمدرضا پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد روانشناسی شخصیت محمدرضا پهلوی


تحقیق در مورد روانشناسی شخصیت محمدرضا پهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه33

فهرست مطالب

مقدمه

 

محیط دیکتاتوری و کودکی محمدرضا

 

شکل‎گیری استعدادهای شاه

 

تملق دوستی شاه

 

یکی از مسائل مهم در روانشناسی، بحث شخصیت و نظریه‎های مربوط به آن است. به جرأت می‎توان گفت آنچه مطالعات پراکنده روانشناسی را انسجام می‎بخشد، تفسیر این یافته‎ها و مطالعات در قالب یک نظریة منسجمی است که بتواند رفتار انسان را در تمامی ابعاد شخصیتی توجیه و تبیین نماید.

 

شخصیت از واژه لاتین پرسونا (Persona) گرفته شده و به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه‌ها در نمایش به صورت خود می‌زدند. پی بردن به اینکه چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد، یعنی چهره علنی که به اطرافیانمان نشان می‌دهیم، آسان است. بنابراین، بر اساس ریشة این کلمه ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگیهای بیرونی و قابل مشاهدة فرد اشاره دارد، جنبه‌هایی که دیگران می‌توانند آنها را ببینند پس شخصیت فرد در قالب تأثیری که بر دیگران می‌گذارد یعنی آنچه که به نظر می‌رسد باشد، تعریف می‌شود. تعریفی از شخصیت در یکی از واژه‌‌نامه‌های استاندارد با این استدلال موافق است. این تعریف می‌گوید: شخصیت جنبة آشکار منش فرد است به گونه‌ای که بر دیگران تأثیر می‌گذارد ولی مطمئناً هنگامی که واژه شخصیت به کار برده می‌شود منظور همین نیست. مقصود در نظر داشتن بسیاری از ویژگیهای فرد است، کلیت یا مجموعه‌ای از ویژگیهای مختلف که از ویژگیهای جسمانی و سطحی فراتر می‌رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگیهای ذهنی، اجتماعی و هیجانی را نیز در بر می‌گیرد، ویژگیهایی که ممکن است نتوانیم به طور مستقیم ببینیم، که هر شخص امکان دارد آنها را از دیگران مخفی نگه دارد. (1)

 

بررسی تعاریف ارائه شده از مفهوم شخصیت نزد روانشناسان نشان می‎دهد که تعریف شخصیت مانند بسیاری از مفاهیم روانشناسی بر اساس بینش فلسفی و جهان شناختی دانشمندان مختلف صورت می‌پذیرد. به عبارت دیگر روانشناسان شخصیت، هنگامی که حاصل مطالعات و تفکرات و یافته‌های خویش را در باب شخصیت گردآوری و خلاصه می‎کنند، آن را در تعریفی فلسفی ارائه می‌دهند. از اینرو، جای آن دارد که پیش از پرداختن به روانشناسی شخصیت محمد رضا پهلوی، دیدگاه اسلام را دربارة شخصیت به اختصار

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد روانشناسی شخصیت محمدرضا پهلوی

دانلود تحقیق فساد دربار پهلوی

اختصاصی از اس فایل دانلود تحقیق فساد دربار پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق فساد دربار پهلوی


دانلود تحقیق فساد دربار پهلوی

فساد دربار پهلوی:


چکیده: یکی از عوامل بروز نارضایتی های گسترده از رژیم شاه، فساد بی‌حد و حصر دربار بود. فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام تار و پود دربار را در نوردیده بود. در حقیقت، فسادی که با ظهور رژیم پهلوی هم‌زاد دربار بود، در پایان دوران حکومت پهلوی به صورت یک فرهنگ حاکم درآمد. در ابتدا رژیم سعی می‌کرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی و هراس از واکنش های خشمگینانه‌ی مردم مخفی نگه دارد. همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان نمایند و کم کم رابطه باریک خود را با مردم قطع کنند. همین تغییرات سبب گردید دربار به اشرافیت و طبقه‌ای تبدیل شود که هیچ رشته‌ای میان آنان و مردم تنیده نباشد.
فساد دربار نه تنها در چهاردیواری کاخهای پهلوی نماند، بلکه در تمام ارکان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هر چه به دربار نزدیکتر بودند، بیشتر به مظهر فساد تبدیل می‌شدند و کم کم از درون می‌پوسیدند و ناگهان فرو می‌ریختند.
با آنکه وقوع فساد در هر رژیمی محتمل است، اما، عواملی را که به بی‌اعتمادی مردم دامن می‌زنند، می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1. برخورد نکردن نظام و نهادهای آن با فساد؛
2. رخنه کردن فساد در بدنه و در رأس نظام (نهادینه شدن فساد).
رژیم شاه به هر دو بیماری مبتلا شد. فساد دربار کم کم از پرده برون افتاد و مردم مسلمان ایران را سخت به عکس‌العمل واداشت. بخش اعظم تظاهراتی که از سال 1356 در ایران آغاز شد، متوجه فساد دربار بود. به گفته ژان لوروریه، روزنامه‌نگار فرانسوی «اگر در کوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید که چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌دهند و جواب آنها را جمع کنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»(1)
اگر مجموعه‌ی شعارها، دیوار نوشته‌ها و پلاکاردهای مردم ایران را در دوره‌ی انقلاب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، این ادعا را ثابت می‌کند که فساد دربار پهلوی یکی از عوامل اعتراض آشتی‌ناپذیر مردم ایران بود.
بسیاری از شعارهای مردم فساد رژیم و مظاهر فساد و عوامل آن را مورد اعتراض قرار می‌دادند. شعارهای ذیل نمونه‌ای از آنهاست:
نظام شاهنشاهی سرچشمه فساد است.(2)
شاه مظهر رذالت، دنائت، لئامت و فساد است.(3)
اسلام دین جنبش و جهاد است، برنامه‌اش کوبیدن فساد است.(4)
تا شاه در ایران است، فساد هم هست.(5)
مرگ بر رژیم فاسد(6)

بعضی از شعارهای مردم، فساد اخلاقی عناصر دربار را مورد حمله قرار می‌داد. مردم با توجه به موقعیت زمانی در اعتراض به رقصیدن کارتر و فرح در شب ژانویه 1978 (11 دی 1356) دهها شعار را برای وی سرودند، به عنوان نمونه:
زاری نکن شهبانو اگر ممد دماغ بمیره کارتر تو را می‌گیره(7)
شاهپور بختیار در کاخ بسته، کارتر می‌زنه، شاه می‌خونه، فرح می‌رقصه(8)
فرح به من گفت الهی مملی بمیره، جیمی مرا بگیره(9)

 

 

شامل 159 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق فساد دربار پهلوی