35 ص
مقدمه
ذوق سلیم، سلیقة لطیف، احساس خلاق، ادراک فعال، روح حساس، و عاطفة بارور را اگر به همراه زیبایی و زیباشناسی ذاتی در یک جمله خلاصه کنیم، جامع و مانعی میشود از هنر غنی و مجرد ایرانی، این تعریف شاید در نزد برخی از کارشناسان راه خلاف واقع وغلو را پیموده باشد اما در حقیقت اگر به خوبی مشاهده کنیم هر یک از این عوامل و ابزارهای معنوی و مادی را میتوان در جزء جزء نقش و نگارهای ریز و ظریف دکوراتیوی که به منظور آذین و آرایش آثار هنری ایرانی بکار رفتهاند در کالبدی جامع و فراگیر مظاهر هنری، به خوبی و به وضوح نمایان است، مشاهده نمود. به واقع ادراک صحیح هنر خلاقة ایرانی مستلزم تبیین همین مفاهیم مستتر در جوهر آثار خواهد بود. ذوق و خلاقیت هنری جوامع مختلف از سنن و آداب و بینشهای فرهنگی و سوابق تاریخی و محیط طبیعی آن اقوام ریشه و الهام میگیرد و غالباً اتفاق میافتد که یک قوم به جهت تبهر و مهارت جانانهای که در زمینة یک یا چند رشتة خاص از هنرهای چندگانه (به ویژه هنرهای سنتی، دکوراتیووتزئینی) تبلور و نمود یافته است، رقابت و برابری دیگر اقوام در آن زمینهها با ملت فوق الذکر کاری عبث و بیهوده خواهد بود. اگر نخواهیم تمامی هنرهای، هشتگانة معاصر و دیگر مظاهر ذوقی اقوام مختلف را مورد بررسی قرار دهیم و اگر تنها در یک مورد کار تحقیق و تفحص در جریان پیدایش، رشد و بالندگی هنری خاص را پی گیری کنیم و آن زمینه لزوماً موضوعی باشد که عمومیت بیشتری دارد یعنی تقریباً نزد تمامی انباء بشری از گذشتههای دور تاکنون جلوه گر ذوق و سلیقه زیبایی دوستی باشد؛ میتوان هنرهای صنعتی و صنایع دستی را ذکر نمود. هنرها و صفاعاتی که در سرزمین کهن ایران به مرور زمان و در طی سالیان طولانی که هم اکنون به یک چشم همزدنی میماند، آنچنان راه کمال و ترقی را پیموده است که بی اغراق هم چنان بی رقیب بر پهنة این گونه از هنرهای ممالک گوناگون میدرخشد و تجلی میکند. دلایل این شکوفایی و درخشش همیشگی را میتوان علاوه بر بالا بودن میزان مهارت و استادی و همین طور ویژگیهای ذاتی و حس زیبایی دوستی ایرانی، طبع لطیف و روحانی هنرمند ایرانی ذکر نمود زمانی که استاد کار بنا به هنگام کارکردن بر روی قسمتی از بنا یا استادکاری که در گوشة خلوتی از یک مکان متبرک با صبر و تأنی مثال زدنی سرگرم نقش اندازی دیوار بوسیة گچبری، آینه کاری، کاشی و... میباشد و زمانی که بهترین و زیباترین تجلی گاههای هنری دستی و معماری ایرانی عجین و همراه با بهترین و زیباترین مظاهر ذهنی و عاطفی از همین دین و آئین و مذهب یکتاپرستیاش باشد مسلم است که هر چه دارد چون جان در طبق اخلاص میگذارد. تا نه تنها یک اثر زیبا و دل انگیز مادی بلکه اثری سرشار و مملو از روح و جان الهی را خلق و ابداع نماید و نسل به نسل به جای اینکه به دین و مرامش در خدمت تعالی و ترقی او باشد او نیز در پیشرفت و گسترش آن به نوبة خود سهم و نقش ایفا میکند. در این میان علاقه و پیوند عاطفی که عموم مردم ایران با هنرها و میراثهای هنری و فرهنگی خود برقرار نمودهاند به حدی بوده که علاوه بر کمک به جریان رشد و تعالی هنرها، سبب ماندگاری آنها نیز شده است.
تأثیر مغولان بر هنر 35ص