این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 55 صفحه می باشد.
فهرست
فصل اول ۱
مقدمه ۲
بیان مساله ۳
اهداف تحقیق ۵
فرضیه ۶
تعریف عملیاتی ۷
فصل دوم ۸
پیشینه تحقیق ۹
فصل سوم ۳۰
جامعه تحقیق ۳۱
نمونه تحقیق ۳۱
روش نمونه گیری ۳۱
روش جمع آوری اطلاعات ۳۱
ابزار تحقیق ۳۲
فصل چهارم ۳۷
تجزیه و تحلیل داده ها ۳۸
فصل پنجم ۴۱
نتیجه گیری ۴۲
محدودیتها ۴۳
پیشنهادها ۴۴
منابع و ماخذ ۴۵
منابع و مآخذ :
۱ ) آندره، میشل، (۱۳۵۴)، جامعه شناسی خانواده و ازدواج ترجمه فرنگیس اردلان، انتشارات دانشگاه تهران ؛
۲ ) اتکینسون، هیلگارد، (۱۳۷۱)، زمینه روانشناسی (جلد اول و دوم)، ترجمه محمد تقی براهنی ؛
۳ ) براهنی، محمد تقی، قولیان، نیسان، (۱۳۶۵)، واقعیت و خیال در روانشناسی آیزنک هانس، ج – ، روز ۱۳۶۵ ؛
۴ ) پلاچیک، روبرت، (۱۳۶۵)، هیجان نهان، ترجمه محمود رمضان زاده، انتشارات معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی ؛
۵ ) دوان، شولتز و سیدنی آلن شولتز، (۱۳۷۸)، نظریه های شخصیت، ترجمه یحیی سید محمدی، [ویرایش ۲] – تهران، موسسه نشر هما؛
۶ ) سروری، محمد حسین، (۱۳۶۶)، روانشناسی اختلافی، دوبس، موریس، پیرون – هانری، سخن ؛
۷ ) سیاسی، علی اکبر (۱۳۶۶)، نظریه های شخصیت، انتشارات دانشگاه تهران ؛
۸ ) شکتون، ویویان فلچر، کلیو – فاطمی، (۱۳۷۱)، تفاوتهای فردی، ترجمه یوسف کریمی و جمهری، تابستان ۱۳۷۱ ؛
۱۰ ) فرجی، ذبیح الله، (۱۳۷۱)، انگیزش و هیجان، انتشارات خردمند؛
۱۱ ) نورافشان، نازی، (۱۳۷۱)، ارتباط بین میزان حس هیجان خواهی و درونگرایی و برون گرایی زیر نظر دکتر حسن پاشا شریفی ؛
۱۲ ) مارشال، ریو، جان، (۱۳۷۸)، انگیزش و هیجان [تهران]، موسسه نشر ویرایش؛
۱۳ ) مارشال ریو، جان، (۱۳۸۲)، انگیزش و هیجان [ویرایش ۲]، تهران، موسسه نشر ویرایش ؛
۱۴ ) محی الدین بناب، مهدی، (۱۳۷۵)، روانشناسی انگیزش و هیجان، نشر دانا؛
۱۵ ) محی الدین بناب، مهدی، (۱۳۶۷)، روانشناسی و روش علمی در شناخت ماهیت انسان، اسپرلینگ، آبراهام – روز.
مطالعه انگیزش را می توان حداقل تا یونانیان باستان مانند سقوط، افلاطون و ارسطو ردیابی کرد. افلاطون شاگرد سقراط معتقد بود که انگیزش از روح ذهنی یا روان سه جزیی سرچشمه می گیرد که به صورت سلسله مراتبی ترتیب یافته است که در ابتدایی ترین سطح که به اشتها و امیال بدن مثل گرسنگی و میل جنسی کمک می کرد و در سطح دوم جنبه رقابتی قرار داشت که به معیارهای اجتماعی مثل احساس افتخار یا بیشتر مهم کمک می کرد و بالاترین سطح جنبه محاسباتی قرار داشت که به قابلیتهای تصمیم گیری روح رفتارهای گوناگونی برابر می انگیخت.
صدها سال بعد روح سه جزیی یونانی به دوگانه نگری کاهش یافت : هوس های بدن و تعقل ذهنی توماس آکیناس اعلام نمود که بدن تکانه های انگیزش غیرمنطقی و مبتنی بر لذت ایجاد می کند. در حالی که ذهن انگیزه های منطقی و مبتنی بر اراده را فراهم می آورد.
در دوران پس از رنسانس، رنه دکارت، فیلسوف فرانسوی، جنبه های نافعال و فعال انگیزش را هم متمایز کرد و آن را به این کونابه نگری ذهن، بدن افزود. بدن عامل ماشینی و از لحاظ انگیزش نافعال بود در حالی که اراده عامل غیرمادی و از لحاظ انگیزش فعال بود. (سید محمدی یحیی، ص ۳۰ ).
سطح متوسط انگیختگی با تجربه لذت برابر است (برلین ، ۱۹۶۷) تحریک کم، کسالت و بی حوصلگی به بار می آورد.
تحریک زیاد موجب تنش و استرس می شود. هم کسالت و هم استرس تجربه های ناخوشایندی هستند و افراد می کوشند از آنها بگریزند وقتی که کم انگیخته هستیم و دچار عاطفه منفی می شویم معمولاً فعالیتهای را می جوییم که تحریک را بیشتر کنند و به کاوش و کنجکاوی درباره چیز تازه ای می پردازیم و شاید حتی دست به مخاطره جویی بزنیم و از طرف دیگر وقتی که انگیختگی بیشتر از سطح بهینه است از افزایش بیشتر تحریک محیطی اجتناب می ورزیم و آن را دفع می کنیم وقتی بیشتر انگیخته این افزایش تحریک تازگی و خط عاطفی منفی مانند استرس ناکامی و عذاب ایجاد می کند. افراد بیش انگیخته آرامش محیطی را دوست دارند، مثلاً دوست دارند مرخصی بگیرند و به طور سرسری روزنامه بخوانند یا به قدم زدن در محیطی آرام بپردازند. (سید محمدی، یحیی ، ص ۲۶۶ ).
اگر برانگیختگی بسیار بالا باشد رفتار به سوی کاهش دادن آن هدایت خواهد شد. مثل روزی که سخت سرگرم کارید، پشامدهای زیادی رخ می دهند و شما شدیداً برانگیخته هستید شاید متوجه شوید که دارید کارهایی از قبی قبیل دو شاخه تلفن را از پریز درآوردن هستید تا از بار سنگین برانگیختگی خود بکاهید و با انجام این کار شما به سوی سطح بهینه برانگیختگی حرکت می کنید و سطوح پایین برانگیختگی (مانند وقتی که حادثه ای رخ نمی دهد و شما حوصله تان سر می رود) نیز ممکن است رفتار در جهت افزایش برانگیختگی تا سطح بهینه سوق دهئ. (صحی الدین بناب محمدی ، ص ۱۴ – ۱۳ )
هیجان خواهی مانند برون گرایی براساس توانایی برانگیختگی قرار دارد. فردی که زیاد هیجان خواه است تحریک مغزی مداوم را ترجیح می دهد، از کارهای یکنواخت خسته می شود و همواره به دنبال آن است که از طریق تجربه های مهیج انگیختگی خود را بیشتر کند. فردی که کم هیجان خواه است تحریک مغزی کمتری را ترجیح می دهد و کارهای یکنواخت را نسبتاً خوب تحمل می کند و به (زاکرمن، ۱۹۹۴) آندنک (به نقل از براهنی و قولیان، ۱۳۶۵ ، ص ۶۶ – ۶۵ ) می گوید : تعداد چشمگیری پژوهشهای تجربی در خلال سالهای گذشته نه چندان در روی تعدادی زیاد از آزمودنیها در آمریکا و انگلستان و نیز قاره اروپا صورت گرفته است، به این ترتیب که آزمودنیها درجه بندی می شدند و یا خودشان پرسشنامه هایی تکمیل می کردند که در آنها گونه های بسیاری از ویژگیهای رفتاری گنجانده شده بود.
سپس به روی نتایج حاصل از این پژوهشها تحلیل های آماری پیچیده، تحلیلهای همبستگی و عاملی و نظایر آن صورت گرفت تا آنکه بتوان خطوط اصلی ابعاد شخصیت را به دست آورد. این که همه کم و بیش می دانند که این کوششها مجهز به پیدایی دو عامل، دو محور و یا دو بعد بسیار نیرومند و پرنفوذی شد که در جوهر وزیر بنا همانند ان چیزی است که وونت یافته بود. یکی از این دو محور درونگرایی برونگرایی نام نهادیم و بعد دیگر را به نام های گوناگونی نامیده اند : «نااستواری هیجانی یا تهیج پذیری در برابر استواری هیجانی یا هنجاری.»
برونگرایی و درونگرایی بعدی است که دامنه ای بین دو حد انتهایی دارد و در وسطهای این دامنه افرادی قرار دارند که نه برونگرا هستند و نه برونگرا. از داده های تجربی هم در حین آزمونهای مختلف معلوم شده که بیشتر مردم در منطقه بینابین قرار دارند.
آندینک ۳ بعد شخصیت را معین می کند، اول بعد درونگری – برونگری، به دوم بعد روان رنجوری و بی ثبات و باثبات و سرانجام بعد روان پریشی به اولین بعد از این ۳بعد توجه خاصی شده است.
مثلاً معلوم شده است که درونگرایی سریعتر از برونگرایی شرطی می شوند و به تحریک کمتری از محیط خارج نیاز دارند. برونگرایان افراطی معمولاً بسیار اجتماعی و فعالند (صحی الدین بناب محمدیف ۱۳۶۷ ، ص ۳۱۸ ).
نظریه کتل :
گسترده ترین مطالعه و بررسی درباره صفحات شخصیت توسط کتل صورت گرفته است. و او طی سه دهه به کمک پرسشنامه آزمونهای شخصیت و مشاهده رفتار در شرایط واقعی زندگی داده هایی به دست آورد و او ۱۶ عامل را به عنوان صفات بنیادی و زیربنای شخصیت شناسایی کرد به دو عامل دو نام داد یکی برای نمرۀ بالا و دیگری برای نمره پایین (براهنی و همکاران، ۱۳۶۸ ، ص ۸۵ )
کتل مطالب زیادی درباره حالتهای عاطفی، انگیزش چگونگی اثر موقعیتها بررفتار نیز دارد. با تعریف شخصیت به صورت آنچه رفتار را در یک موقعیت معین و با یک حالت عاطفی معین تعیین می کند او در نظریه خود بیش از آیزنگ برای نوسانهای رفتاری گذرا در پاسخ به اوضاع و احوال جاباز می کند. (کریمی و حمبری، ۱۳۷۱ ، ص ۷۷ ).
کتل صفات را یک ساخت ذهنی می راند که از ملاحظه رفتار به دست آمده و تشابه و پایداری آن رفتار را می رساند او صفتها را سه دسترسی کند :
۱ ) صفات منشی که سرعت و قوت و هیجان انگیزی را می رساند.
۲ ) صفات تحریکی که شخص را به سوی هدفی به حرکت در می آورند.
۳ ) صفات توانی که مرداد زیرکی، مهارت و زبردستی هستند (سیاسی، ۱۳۷۰ ، ص ۳۱۹ ).
هدف کتل از مطالعه شخصیت پیش بینی کردن رفتار است یعنی پیش بینی کردن آنچه یک فرد در پاسخ به یا نانهنجار نمی کند. یعنی چیزی که هدف نظریه پردازان دیگر شخصیت بود. بیمارانی که نظریه هایی با گرایش بالینی از آنها به دست آمد به خاطر این برخی از هیجانها یا جنبه ای از از رفتارشان آنها را ناخشنود یا آشفته می ساخت جویای خدمت روان شناسی برای تغییر دادن آنها بودند در مقابل آزمودنی های کتل افراد هنجاری بودند که او شخصیت آنها را بررسی می کردند این که درمان کند غیرممکن یا حداقل نابخردانه است. (سید محمدی، یحیی ، ۱۳۷۸ ، ص ۳۰۰ ).
نظریه هیجان خواهی زاکرمن :
ماروین زاکرمن (متولد ۱۹۲۸ ) از اوایل سال ۱۹۸۰ میلادی در دانشگاه دلور تحقیقات زیاد در زمینه محدودی از شخصیت به عمل آورد. اولین جنبه محمد از شخصیت را حس هیجانخواهی نامید. به اعتقاد وی این مسأئله از واداشت ناشی می شود. این خصوصیت از دیدگاه وی از طریق ویژگی هایی مانند نیاز به تنوع، کسب احساسات جدید و تجارب پیچیده مشخص می شود. نظری هنگامی که این افراد خواهان کسب چنین تجاربی هستند اگر با خطرات اجتماعی و جسمانی روبرو شوند از خود هیچونه نارضایتی نشان نمی دهند (زاکرمن، ۱۹۷۹ ، صص ۴۴ – ۴۱ ).
اشخاصی که نمره بالایی در مقیاس هیجانخواهی می گیرند به صورت خودکار در اواسط خود با دیگران بسیار با جرأت عمل می کنند و سلطه پذیر نیستند و تعجب آور نیست که ریسکهای را پذیرا شوند. عملکرد این افراد مستقل است به عقاید اجتماع نیازها و نگرشهای افراد دیگر اصلاً ارتباطی ندارد و اساساً براساس نیازهای خودشان عمل می کنند و برای این که به خودشکوفایی و فعالیتهای مستقلانه است یا جنبه فرصتهای مناسب را به حداکثر امکان می رسانند. هنگامی که دیگران احساس و عمل مشابه آنها را انجام می دهند، خوشحال می شوند. به اعتقاد زاکرمن داشتن حس هیجان خواهی بالا با انعطاف پذیری در ارتباطات و این توانایی و نگرش مطلوبی را برای پذیرش تجارب و عقاید نابهنجار، عجیب و یا احمقانه دارند. (زاکرمن، ۳۴۵ ، ۱۹۷۹ – ص ۳۴۳ )
ارزیابی هیجانخواهی زاکرمن :
زاکرمن یک پرسشنامه نوشتاری ۴۰ ماده یا ساخت که آن را مقیاس هیجان خواهی (SSS)[1] نامید او برای ساختن این آزمون آن را در مورد افراد بسیاری که رفتارشان با تعریف هیجان خواهی او مطابقت داشتند اجرا کرد. اینها افرادی را شامل می شدند که داوطلب شرکت در آزمایشهای روان شناختی بودند که آنها را با تجربه های جدید مواجه می کردند، اشخاص که کارشان خطر جسمانی دربرداشت مثل افراد پلیس، رانندگان مسابقات اتومبیل رانی و افرادی که به تجربه کردن مواد مخدر و انواع تجربه های جنسی اعتراف کرده بودند نمره های SSS آنها با نمرخ های افرادی که ترجیح می دانند از این گونه فعالیتهای پرمخاطره و جدید اجتناب کمتر مقایسه شد.
آنهایی که عمدتاً فعالیتهای غیرعادی را جستجو می کردند نمره بالایی در SSS گرفتند و آنهایی که فعالیتهای کم مخاطره را ترجیح می دادند نمره کسی کسب کردند.
نظریه کنون – بارد :
هیجان احساس شده و پاسخ های بدنی رویدادهای مستقلی هستند. در سال ۱۹۲۰ نظریه ای دیگر دربارۀ رابطه میان حالتهای بدنی و هیجان احساس شده از سوی والتر کنون پیشنهاد شد. وی روش کار خود را بنیاد پژوهش هایی که فیلیپ بارد درباره هیجان انجام داده بود استوار ساخت. نظریه کنون بارد بیانگر آن است که احساس هیجان و واکنشهای بدنی به یکدیگر وابسته نیستند، بلکه هر دو به طور همزمان عمل می کنند.
بنا به این نظریه ما نخست به طور بالقوه موقعیتهایی را که سبب به وجود آمدن هیجان می گردند از دمنیای خارج ادراک می کنیم. سپس نواحی پایین مغز مانند هیپوتالاموس به فعالیت واداشته می شوند آنگاه سطوح پایین مغز پیامهای خود را به در مسیر می فرستند.
۱ ) به اعضای درونی بدن و ماهیچه های بیرونی که جلوه گاه هیجان به شمار می آیند.
۲ ) به دو قشر کرتکس یعنی آن ناحیه از پایین مغز که هیجان را احساس می کند.
نظریه جیمز – لانگه :
هیجانهایی که احساس می شوند ادراک دگرگونی بدنی است یکی از نخستین نظریه های هیجان که به وسیله ویلیام جیمز مطرح گردید به اختصار چنین است :
«گریه می کنیم، زیرا غم و اندوه به ما روی آورده است. که زد و خورد می پردازیم، زیرا خشمگین هستیم، دست و پایمان می لرزد، زیرا ترسیده ایم.»
این نظریه که در اواخر قرن ۱۹ به وسیله ویلیام جیمز روانشناس و فیلسوف آمریکایی و فیزیولوژیست را غارکی کارل لانگه به عنوان نظریه جیمز – لانگه ارائه شد هیجان را احساس و ادراکی می داند که از تغییرات بدنی پدید می آید. این پژوهشگران ترتیب و توالی زیر را در رویدادها و حالتهای هیجانی پیشنهاد کرده اند :
۱ ) موقعیتی را ادراک می کنی که سبب به وجود آمدن هیجان می شود.
۲ ) نسبت به این موقعیت واکنش نشان می دهیم.
۳ ) به واکنش هایمان توجه می کنیم.
ادراک ما از این واکنش اساس و بنیاد هیجانی است که ادارک می کنیم. نباید این تجربه هیجانی، یعنی هیجان احساس شده پس از دگرگونی های بدنی رخ می دهد. این تغییرات بدنی یا تغییرات داخلی در دستگاه عصبی خودمختار با حرکات بدنی پیش از تجربه هیجانی وقوع می یابند.
ویژگی افراد هیجان خواه :
زاکرمن و همکاران وی دریافتند که هیجان خواهی در نتیجه سن تغییر می کند. افراد جوانتر بیش از افراد مسن تر به جستجو حادثه، ریسک و تجربیات جدید گرایش دارند. نمره های آزمون های نوجوانان تا ۶۰ ساله نشان داد که هیجان خواهی با افزایش سن کاهش می یابد و حدود ۲۰ سالگی آغاز می شود. مردان در هیجان زدگی و ماجراجویی، بازداری زدایی و حساسیت نسبت به یکنواختی نمره های بالاتری گرفتند. زنان در تجربه جویی نمره های بالاتری گرفتند.
پژوهشگران همچنین تفاوتهای نژادی و فرهنگی معناداری در هیجان خواهی یافتند. آسایی ها از افراد کشورهای غربی نمره کمتری در SSS گرفتند. آزمودنی سفید از غیر سفیدها نمره بالاتری گرفتند. (سید محمدی، یحیی، ۱۳۷۸ ، ص ۵۲۷ – ۵۲۶ ).
تفاوتهای فردی :
زاکرمن دریافت با وجود آنکه برخی افراد زیاد هیجان خواه از فعالیتهایی چون کوهنوردی پرئاز با هواپیمای بی موتور، مسابقات اتومبیل رانی، اسکی و غواصی لذت می برند و افراد کم هیجان خواه عموماً از آنها لذت نمی برند. تفاوتهای رفتاری همیشه چشمگیر نیستند. برخی از افراد زیاد هیجان خواه تجربه های متنوع را به تجربیات خطرناک تر ترجیح دادند. آنها شرکت در گروههای رویارویی، آموزشی مراقبه و آزمایشهای روان شناختی جدید را ترجیح دادند. زمانی که برانگیختگی اولیه این تجربه ها فروکش می کند، افراد زیاد هیجان خواه معمولاً این فعالیتها را قطع می کنند، زیرا آنها سطح مطلوب تحریک را ایجاد نمی کنند. افرادی که نمره بالایی در SSS گرفتند از آنهایی که نمره پایین گرفتند نشانه های شدیدتری از سوء استفاده از ماده مخدر از جمله اختلال روانی و مصرف بیش از یک نوع ماده مخدر غیرمجاز را نشان دادند. معتادانی که نمره بالایی گرفته بود همچنین مصرف مواد مخدر را در سنین پایین تر از معتادان دارای نمره کم آغاز کرده بودند. از این گذشته افراد زیاد هیجان خواه با احتمال بیشتری سیگار می کشیدند و الکل مصرف می کردند، با سرعت رانندگی می کردند، تصادف و محکومیت های بیشتری به خاطر رانندگی هنگام مستی داشتند و به فعالیتهای جنسی زیاد می پرداختند.
در طی پژوهشهایی معلوم شد که رفتار خطر پذیری جسمانی به هیجان خواهی مربوط است، هوانوردان آتش نشانها، افراد پلیس کنترل آشوب و رانندگان مسابقات اتومبیل رانی از گروههایی که در این نوع فعالیتها درگیر نیستند. نمره های بالاتری در SSS به دست آورند. افراد زیاد هیجان خواه با احتمال بیشتری از افراد کم هیجان خواه در ورزشهای پرمخاطره شرکت می کنند و داوطلب واحدهای ویژه نبرد ارتش می شوند. و به نظر می رسد که افراد زیاد هیجان خواه بیشتر مایل به نقل مکان از محیط آشنا به محیط جدید هستند و بیشتر از آنها دوست دارند و به مکان های غریب مسافرت کنند، حتی زمانی که این مسافرت خطرات جسمانی داشته باشد (سید محمدی، ۱۳۷۸ ، صص ۵۲۸ – ۵۲۷ ).
پایان نامه مقایسه میزان هیجان خواهی دانشجویان متأهل و مجرد