در این پست می توانید متن کامل این پایان نامه را با فرمت ورد word دانلود نمائید:
انسان، همواره و از بدو خلقت، به دلیل دو گرایش مختلف و در عین حال مکمل «تنهایی» و «معاشرتجویی» خود، به انجام دو نوع کنش و رفتار مبادرت میورزیده است. نوع اول، کنشهایی هستند که آگاه شدن دیگران از آنها حساسیت و نگرانی در او برنمیانگیخت. حال آنکه، نوع دوم کنشهایی هستند که آگاهی دیگران از آنها درون وی را متلاطم میساخت. تا حد زیادی، همین قسم اخیر از کنشهای انسانی است که تبلور بخش حیات معنوی انسان است. انسان در دنیای تنهایی خود میتواند در مورد هر چیز آنگونه که میخواهد فکر کند، و تا زمانی که آسیبی به دیگران وارد نکرده هر گونه عملی را بیهیچ محدودیتی در دنیای تنهایی خود انجام دهد. نطفه استقلال و آزادی انسان در همین دنیای تنهایی اوست که شکل گرفته و بارور میشود و مقدمهای برای آزادی او در اجتماع میگردد. انسانی که همواره نگران آنست که مبادا دیگران با مزاحمتها و تعرضات خود عالم خلوت و تنهایی وی را بر هم زنند، ناخواسته مجبور خواهد شد که رفتار خود را همسو با اراده و خواست دیگران سازد یا این که دست از رفتارهای مطلوب خود بردارد. چنین «موجودی» با از دست دادن ارزش و شأن انسانی خود، تبدیل به یک آلت و ابزار میشود. اهمیت حریم خصوصی از همین جاست که تلألؤ پیدا میکند. در سایه یک حریم امن و ایمن، فرد امکان آن را پیدا میکند تا به عنوان کنشگری خودمختار و مستقل، آنگونه که میخواهد عمل کند. بنابراین، حریم خصوصی نمودی عینی به دو مفهوم «کرامت انسانی» و «فاعلیت اخلاقی» انسان میبخشد و نیل به این مهم در صورتی میسر میگردد که ادعای انسان بر حریم خصوصی خود به صورت «ادعایی تضمین شده» و به عبارتی در قالب تأسیس «حق» درآید.[1]پس لازم است که از «حق حریم خصوصی» سخن گفت.
با این همه، در مورد مفهوم حق حریم خصوصی و مصادیق و محدودیتهای آن اجماعی وجود ندارد، به طوری که محاکم داخلی ممکن است مسیری ناهمگون با مسیر حقوقی بپیمایند. به نظر میرسد که یکی از راه حلهای احتراز از چنین امری، وجود نهاد یا نهادهای برتری است که واجد جنبهای فراملی بوده و محاکم داخلی را جهت حرکت در مسیر حقیقی «حقوق بشر» ارشاد کنند. البته این نهادها از حیث تقویت و نهادینهسازی استقلال قوه قضائیه هم دارای اهمیت هستند. بسیاری از فلاسفه و حقوقدانان کلاسیک بر این باورند که وظیفه اصلی دادرسان و به طور کلی قوه قضائیه تضمین حقوق و آزادیهای فردی در مقابل تعدیات دولت و سایرین است. از این دیدگاه، معیار کار قوه قضائیه بر مفاهیمی همچون حقوق طبیعی و انصاف و اخیراً حقوق بشر تلقی میشود. اما بر اساس چه تضمینی است که دادرسان در کمال شجاعت مدنی به این وظیفه خود واقعاً جامه عمل بپوشانند؟ بویژه آنکه دادرسان خود منصوب حکومتاند، و محتوای اکثر قوانین بیتأثیر از نفوذ گروههای فشار و ذینفوذی همچون صاحبان سرمایه یا احزابی که ولو با رأی مردم به قدرت رسیدهاند نیست. اصلاً، استقلال قوه قضائیه داخلی از کجا تأمین میشود؟ اینها سئوالاتی است که با پاسخهای متفاوتی میتوان بدانها جواب داد. اما حداقل میتوان در این خصوص این را گفت که نمیتوان و نباید با دادن پاسخهای سادهانگارانهای از این قبیل که استقلال دادرسان از تبعیت آنها از اصل انصاف ناشی میشود، خیال خود را راحت کنیم؛ بلکه اتخاذ گامهایی عملی در این زمینه ضرورت دارد. یکی از گامهای سازنده و ارزندهای که میتوان جهت سوق دادن آراء محاکم داخلی به سمت هدف «تحقق حقوق بشر» برداشت بیگمان ایجاد همین نهادهای بینالمللی است که با برخورداری از صلاحیت رسیدگی به دعاوی افراد علیه آراء و تصمیمات دستگاههای اجرایی داخلی منشأ شکلگیری قواعد عرفی آمرهای در این خصوص شوند، قواعدی که تخطی دولتها و محاکم داخلی از آنها حداقل با افکار عمومی جهانی مواجه شود. در واقع، الزام محاکم داخلی به تبعیت از نهادهای مزبور استقلال دادرسان محاکم داخلی را استحکام میبخشد. البته روند تکاملی حقوق مؤید این امر است. چندی است شاهد شکلگیری نهادهایی بینالمللی من جمله دادگاه اروپایی حقوق بشر و کمیته حقوق بشر هستیم که با رویههای ارزنده خود نونهال حقوق بشر را آب حیات میبخشند.
در این میان حقوقدانان و پویندگان راه حقوق رسالت خطیری بر دوش دارند. زمان آن رسیده که از شرح قوانین منجمد که بعضاً عمری بیش از چند دهه دارند و استناد به این یا آن نظر فقهی دست شست و حرکت جامع و نوینی را جهت نهادینهسازی حقوق بشر آغاز کرد.
با این وجود، در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران حق حریم خصوصی از انسجام چندانی برخوردار نیست؛ بدین معنا که قانون واحد و یگانهای که موازین و حدود ثغور این حق را تعیین کند به چشم نمیخورد. آنچه که هست قوانین و مقررات پراکندهای است که عمدتاً مبنایی فقهی داشته که آنهم همگام با تحولات حقوق پیش نرفتهاند.
در این پایاننامه، ما مفهوم و مصادیق و محدوده «حق حریم خصوصی، که اسناد عمده حقوق بشر بر آن صحه گذاشتهاند، را از رویه دادگاه اروپایی حقوق بشر و کمیته حقوق بشر استخراج و وضعیت نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران را در این موضوع با رویه مزبور مورد بررسی تطبیقی قرار میدهیم. در این رابطه ما قصد داریم که به سؤالات ذیل با توجه به رویه بینالمللی و نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران پاسخ دهیم:
1- با چه تعریفی میتوان «حق حریم خصوصی» را مورد شناسایی قرار دهیم و آیا چنین امری رواست؟
2- چه مبانی از حیث فکری و فلسفی در پس حق حریم خصوصی نهفته است؟
3- عمدهترین مصادیق حق حریم خصوصی چه هستند؟
4- مداخله دولت در حریم خصوصی اشخاص تابع چه اصولی است؟
البته در این زمینه به مباحث دیگری همچون مفهوم «اصل تناسب» در رابطه با حق حریم خصوصی و وضعیت حق حریم خصوصی در حالت اضطراری عمومی نیز خواهیم پرداخت. لذا ما موضوعات فوق را در 5 بخش، بخش اول مفاهیم و مبانی؛ بخش دوم، بررسی مصادیق حق حریم خصوصی در پرتو رویههای بینالمللی؛ بخش سوم، بررسی مصادیق حق حریم خصوصی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران؛ بخش چهارم، محدوده حق حریم خصوصی در رویههای بینالمللی؛ و بخش پنجم، محدوده حق حریم خصوصی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، مورد بررسی قرار میدهیم.
بند اول – مفاهیم
اول – مفهوم حق
حق عبارت است از استحقاق به اقدام یا رفتار به شیوه ای خاص می باشد.[2] مع الوصف حق ها یا دارای خصیصه ای حقوقی هستند یا اخلاقی. در قالب خصیصه حقوقی خود در قانون یا نظامی از مقررات رسمی جای می گیرند و از این مجرا هم لازم الاجرا می گردند در مقابل، حق های اخلاقی، تنها به صورت مطالبات اخلاقی یا فلسفی رخ می نمایند. حقوق بشر و ماقبل از آن حقوق طبیعی علیرغم این واقعیت که چنین حق هایی به طور فزاینده ای مبدل به حقوق بین الملل و بعضاً حقوق داخلی شده اند ، اساساً حقوقی داخلی هستند. تفاوت دیگری را هم می توان بین حق های منفی و حق های مثبت برقرار نمود. حق های منفی حق هایی هستند که حوزه فعالیت آزادانه را تعیین می کنند و بدین ترتیب محدودیت هایی را بر رفتار سایرین به ویژه حکومت تحمیل می نمایند لذا آزادی های مدنی سنتی از قبیل آزادی بیان و آزادی رفت و آمد را می توان در زمره حق های منفی قلمداد کرد؛ اعمال این قبیل حق ها از سوی ما مستلزم آن است که قانون و شهروندان ما را در اعمال چنین حق هایی به حال خود گذاشته و دخالتی در این خصوص نکنند حق های مثبت ، حق هایی هستند که الزاماتی را برای دیگران به ویژه حکومت در خصوص فراهم سازی منابع یا تامین مساعدت ها تحمیل می نمایند و بدین ترتیب حیطه مسئولیت ها را گسترده تر می سازند . حق های اجتماعی یا رفاهی مانند حق آموزش یا حق نسبت به کسب منفعت در زمره حق های مثبت می گنجند برای این که بتوان چنین حق هایی را اعمال کرد حکومت می بایست خدماتی را فراهم ساخته و مساعدتهای اجتماعی چندی را تضمین کند .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل ورد به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
همراه با تمام ضمائم (پیوست ها) با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
دانلود متن کامل پایان نامه رشته حقوق با موضوع حریم خصوصی