نوع فایل: ورد
تعداد صفحات: 118
چکیده
«اخلاق» و «قدرت» دو مقولهی برجسته و مهم در مناسبات اجتماعی است؛ دو مقولهای که با رشتهای محکم به هم ربط یافتهاند و همچنان ربط مییابند. این دو مفهوم در عرصههای گوناگون اجتماعی و فرهنگی، خود را نشان میدهند.در این میان شاهنامهی فردوسی است به زیبایی این دو مقوله را در خود گنجانده است. در تحلیل ساختاری انجام شده بر شاهنامه، به تقابل و تضادهایی بر میخوریم که داستان را تحتالشعاع خود قرار داده و آن را به جهتی فراسوی اندیشه و ذهن خواننده سوق میدهد. جذابیّت شاهنامه به خاطر دریچههای متعدّدی است که در برابر مردم میگشاید، تقابل دو مقوله قدرت و اخلاق یکی از همین دریچههاست. با نگاهی عمیق بر شاهنامه و به ویژه ابیات عبرتآموز آن در مییابیم که حکیم ابوالقاسم فردوسی، استادانه دو موضوع متفاوت قدرت و اخلاق را که بر شاهنامه غالب بوده در مقابل یکدیگر قرار داده؛ به گونهای که تحرّک و هیجان داستان را به اوج خود رسانده و ذهن مخاطب را به کنکاش وا میدارد. این تقابل در بخش پهلوانی نمود ویژهای دارد به طوری که میتوان با اطمینان، سرنوشت خیر یا شرّ شخصیّتهای اصلی داستان را در گرو نقش محوری این دو عنصر دانست. با تمهیدی که ذکر گشت و با عنایت به انجام نشدن مقاله یا نوشتهای در این اثر بزرگ در رابطه با تقابل این دو عنصر که پیشبرنده داستان هستند ضرورت پژوهش در این زمینه دو چندان میشود. نگارنده بر آن است تا با تکیه بر نظریّات قدرت و اخلاق به بررسی این مهم در بخش پهلوانی بپردازد، بنابراین ابتدا به تعریف اخلاق و قدرت و نظریههای اخلاقی و قدرت در چارچوب نظریّات نظریه پردازان پرداخته و در نهایت، آن نظریّات را با داستان پیوند داده و به تبیین آن میپردازد و منجر به حصول پاسخی برای این پرسش میشود که چرا و در چه شرایطی شخصیّتهای داستان دچار کشمکش ذهنی شده و در نهایت یکی را بر دیگری ترجیح میدهند؟ یا این که آیا شرایط و حتّی محیط پرورش یافته در این انتخاب دخیل است؟
کلید واژگان: قدرت، اخلاق، شاهنامه، فردوسی.
بررسی تقابل قدرت و اخلاق در بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی