لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:37
شاید سادهترین و کوتاهترین تعریفی که بتوان از نهج البلاغه ارائه داد این باشد که بگوییم: نهج البلاغه کلام امیرالمومنین، علی علیه السلام است که از حدود هزار سال پیش به صورت کتابی در سه بخش خطبهها، نامهها و کلمات قصار تدوین شده است. اما در حقیقت این بیان قطرهای از دریا و ذرهای از دنیای این کتاب عظیم را نیز در برنمیگیرد. کتابی که منبعث از وحی و زیباترین و منطقیترین و کاملترین ادامه دهنده مسیر قرآن است.
سنت تاریخ بشر همواره بر این اساس بوده است که امور جدید به مرور زمان کهنه شده و جوانها، پیر و کم کم از صحنه ذهن جامعه محو و به دست فراموشی سپرده میشوند. به عبارت دیگر فرسودگی، کهولت، محو شدن، بی رنگ شدن با گذشت زمان ولو مهمترین حوادث عالم، از مهمترین قوانین تاریخ بشر و بلکه خاصیت عالم ماده است. ولی در این میان مسائلی استثنائی وجود دارد که از این سنت تبعیت نمیکند و گذشت زمان، اثری روی آن نمیگذارد بلکه برعکس به جای کمرنگ شدن، روز به روز نامیتر و پرجوشتر و پررنگتر جلوه میکند. از جمله این موارد، قرآن کریم است که در راس تمام امور قرار دارد. و پس از آن نهج البلاغه نیز از سنخ همین گونه امور است. چنان که امروز ملاحظه میکنیم علاوه بر هشتاد و یک شرح و ترجمهای که علامه امینی -رحمه الله- در الغدیر در شرح حال مرحوم سیدرضی برای نهج البلاغه نقل میکند، باز هم شرح فراوانی بر این اثر عظیم نوشته شده و میشود و باز هم میبینیم که مسائل ناگفته در نهج البلاغه فراوان است و هر سخن جدیدی نیز که در مورد آن بیان میگردد، تازگی دارد.
امیرمومنان علیه السلام در پاسخ به کسانی که او را در برابر معاویه متهم به نداشتن «سیاست» میکردند فرمود: به خدا قسم، معاویه از من زیرکتر و سیاستمدارتر نیست، ولی او حیله باز و فاجر است و اگر از حیله گری و مکاری نفرت نداشتم از زیرکترین مردم بودم، لکن هر مکر و حیلهای همراه با فسق و فجور است و فسق و فجور هم کفر را همراه خود دارد و هر مکار و حیلهگری روز قیامت همراه خود پرچم و نشانی دارد که با آن شناخته میشود.
دلیل این امر آن است که نهج البلاغه از همان جایی جوشیده که قرآن از آنجا جوشیده است. نهج البلاغه فرسوده و کهنه نمیشود همانگونه که قرآن فرسوده و کهنه نمیشود و این واقعیتی عینی و انکارناپذیر است، چنان که خطبهها و کلمات حضرت علی علیه السلام که در جامعه اسلامی آن روز بیان فرموده بودند، امروزه نیز در صحنه اجتماع کاربردی قوی دارد کتاب نهج البلاغه در عین حالی که مباحثی درباره معارف الهی، بحثهای اخلاقی و تهذیب نفس و... دارد اما عمده مباحث آن را مسائل مربوط به حکومت تشکیل میدهد، به ویژه بخش نامهها که بیشتر مباحث آن سیاسی و مربوط به نظام حکومت اسلامی است. در این میان، عهدنامه مالک اشتر یا فرمان تاریخی امام علی علیه السلام به یار و صحابی وفادار خود مالک اشتر نخعی، یکی از درخشانترین فصول نهج البلاغه است که در آن قوانین حکومت دینی اسلامی از زبان امام خطاب به مالک اشتر بیان شده است. اما حقیقت این است که تمام انسانها در همه مکانها و زمانها مخاطب این فرمان و پیمان هستند. به عبارت دیگر، احکام و فرامین انسان سازی و فشردهای از افکار و اندیشههای علی علیه السلام به صورت بسیار دقیق و عمیق در این نامه بیان شده و در آن تکلیف تمامی افراد بشر چه به عنوان یک انسان در جامعه و چه به عنوان حاکمی مسئول در جامعه اسلامی برای اجرای احکام اسلام روشن شده است . سفارشهای آن حضرت در این نامه خطاب به مالک اشتر و بلکه خطاب به نوع انسانیت، هرگاه به درستی در جامعه اجرا شود ضامن ایجاد عدالت و امنیت و آرامش جامعه انسانی و بلکه ضامن ایجاد حکومتی دینی براساس ملاکهای اسلام است .
امیر مومنان علیه السلام خطاب به مالک اشتر: مهربانی بر مردم را پوشش قلبت قرار ده و به آنها محبت روا دار و لطف و مهر داشته باش و برای آنان چون حیوانی درنده و ضرر رسان نباش که خوردنشان را مغتنم شماری . در زمان حضرت امیر علیه السلام کوردلان و جاهلانی بودند که امام را متهم به بیسیاستی میکردند و مثال معاویه را به عنوان سیاستمداری آگاه میستودند، چنان که امام علیه السلام در قسمتی از خطبه خویش، دردمندانه در این خصوص میفرمایند: «به خدا قسم، معاویه از من زیرکتر و سیاستمدارتر نیست. ولی او حیله باز و فاجر است و اگر از حیلهگری و مکاری نفرت نداشتم از زیرکترین مردم بودم. ولی هر مکری همراه با فسق و فجور است و فسق و فجور هم کفر را همراه خود دارد، و هر مکاری روز قیامت همراه خود پرچم و نشانی دارد که با آن شناخته میشود. قسم به خدا که مکارها نمیتوانند مرا غافلگیر کنند و فریب بدهند و قدرتمندان نمیتوانند مرا تحت فشار و در حال ضعف قرار دهند.»
البته در برخی نوشتههای مخالفین شیعه، این اظهار نظر به چشم میخورد که علی علیه السلام با همه فضائل و کمالات، آگاهی به علم سیاست و حکومت نداشت و مشکلات دوران پنج ساله حکومت ایشان نیز از عدم سیاستمداری ایشان ناشی شده بود.
اینگونه قضاوتها که معلول عدم شناخت کافی از اسلام و شخصیت آن حضرت علیه السلام است، بدین سبب است که اینان این حقیقت را نمیبینند که علی علیه السلام برای اجرای اسلام و احیای مکتب و با التزام به اصول اسلامی و انسانی حکومت میکرد، در حالی که معاویه و یا دیگر حاکمان به ظاهر موفق و سیاستمدار آن دوران، به خاطر ارضای حس برتری طلبی و ریاست خواهی و تمایلات شهوانی خویش تلاش میکردند و عجیب است که این افراد، اینگونه حیلههای شیطانی معاویه و عمروعاص و طلحه و زبیر و... را به حساب سیاستمداران، و تلاش حضرت علی علیه السلام در عزل برخی والیان و قطع مستمری زورمندان را به حساب بیسیاستی میگذراند. در حالی که قطع نظر از علم امامت و تعلیمات خاص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، سرعت عمل و هوش امیرالمومنین علیه السلام در متن حوادث و جریانات سیاسی و نظامی و اقتصادی کشور، سندی قطعی در سیاستمداری امام علیه السلام و احاطه ایشان بر فنون و رموز کشورداری است.
تحقیق در مورد اصول و شیوههای حکومت اسلامی در آینه کلام امام علی علیه السلام