«مقدمه»
به علت پیشرفت علم و فناوری در غرب در دویست سال گذشته مسأله جایگاه علوم طبیعت (علوم فیزیکی و زیستی) در قرآن در یکصد سال گذشته همواره مورد بحث فضلای مسلمان بوده است.
این دیدگاه ها را می توان از لحاظ موضع گیری نسبت به علوم تجربی رایج به سه گروه تقسیم کرد:
1- گروهی اصالت را به معارف اسلامی داده اند و برای علوم جدید شأنی قائل نیستند و یا با آنها مخالفند. که عده ای علوم فیزیکی و طبیعی جدید را در تعارض با اسلام می بینند.
2- گروهی علوم طبیعت را یک فعالیت بشری تلقی کرده اند و برای دین شأنی در شناخت طبیعی قائل نیستند. اینها می گویند علوم طبیعت مربوط به عقل بشری است و نیازی به توصیه های دین در این خصوص نیست.
3- بعضی از فضلای مسلمان برآنند که علم توصیه شده در قرآن هم شامل معارف خاصّ دینی است و هم شامل علوم طبیعت.
رواج بینش گروه اول به عدم رشد علوم طبیعت در جوامع اسلامی منجر شده و رواج بینش گروه دوم به علم زدگی و دوری از علم و حکمت و ارزش های اخلاقی منجر گشته است.
تصور اسلامی علم
در اسلام احادیث زیادی در مورد ارزش و اهمیت علم و سواد آموزی از طرف رسول خدا و ائمه اطهار ( ع ) بیان شده است ، همانند حدیث معروف « طلب العلم فرضة علی کل مسلم » فراگرفتن دانش بر هر مسلمانی واجب است .
از آیات و روایات مختلف چنین استنباط می شود :
1- در بسیاری از آیات و روایات علم به صورت مطلق مطرح شده است ، همانند « بگو آیا دانایان با نادانان برابرند » ( زمره ، 9 )
2- بعضی منظور از علم را تنها اصول عقاید و احکام شرعی عنوان نکرده و بلکه گسترده تر از آن می دانند ( نمل ، 16-15 )
3- علم مورد نظر اسلام منحصر به علم شرایع و احکام حلال و حرام نیست ، بلکه میراث گرانبهایی که دانشمندان مسلمان چند قرن اول هجری باقی گزارده انند .
4- کنار گذاشتن علوم دیگر و بکار گرفتن علومی که برای حفظ کیان و رفع نیازهای جامعه مفید باشد نیز کار درستی نیست .
بخش اول
نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی:
1- اسلام و علوم طبیعی
2- دلایل اهمیت علوم طبیعی از نظر اسلام
اسلام و علوم طبیعی: در قرآن کریم در حدود 780 بار لفظ علم و مشتقات آن به کار رفته است. در اولین آیاتی که به پیامبر (ص) نازل شد، صحبت از قرائت و قلم و تعلیم علم به انسان است. (علق 5-1)
و در جایی که خلقت آدم مطرح شده است صحبت از این است که پس از تعلیم اسماء به آدم فرشتگان در مقابل او خضوع کردند. (بقره 32-31) در قرآن آمده است عالمان با جاهلان مساوی نیستند. (زمر-9) و آمده است که تنها علماء درک می کنند. (عنکبوت-43) و آمده است که تنها علماء از حق تعالی خشیت دارند. (فاطر-28)
از پیامبر نقل شده است که فرمودند طلب علم بر هر مسلمانی واجب است. تنها محدودیتی که در اسلام در مورد کسب دانش آمده این است که مسلمانان باید تنها دنبال فراگرفتن علم نافع باشند.
از پیامبر (ص) نقل شده است که فرمودند: (اللهم انی اعوذبک من علم لا ینفع) (خدایا به تو پناه می برم از علمی که در آن نفعی نیست). هر علمی که انسان را در ایفای نقشی که من تعالی در این جهان برایش گذاشته است یاری کند نافع به حساب می آید در غیر این صورت علم، غیرنافع است.
دلایل اهمیت علوم طبیعی از نظر اسلام: اکنون می خواهیم ببینیم علوم طبیعی در جهان بینی اسلامی از چه نظر مطلوبند و تا چه حد نقشی را که برای علوم ممدوح ذکر کردیم می توانند ایفا کنند. مطالعه ی قرآن و سنت اسلامی نشان می دهد که فراگیری این علوم برای امت اسلامی از دو جهت ضروری است: 1- نقش این علوم در خداشناسی 2- نقش این علوم در قوام و اعتلای جامعه ی اسلامی
1. نقش علوم طبیعی در خداشناسی:
در قرآن مجید در حدود 750 آیه در زمینه ی خداشناسی از راه علوم طبیعی آمده است. در این آیات خداوند متعال از پدیده های طبیعی به عنوان آیات الهی یاد می کند و بندگان را به تفکر و نظر در آنها دعوت می کند. این آیات را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1- آیاتی که در آنها از مواد سازنده اشیاء صحبت شده و یا به کشف آنها امر شده است: مثلاً در آیه های (طارق-5) (نور-45) (انسان-2)
2- آیاتی که در آنها از نحوه ی خلقت اشیاء صحبت شده و یا به کشف پیدایش آنها امر شده است: مثلاً آیه های:
(هود-7) (مؤمنون-14-12) (انبیاء 30) (لقمان -10) (فصلت-11) (غاشیه-20-17)
3- آیاتی که در آنها امر به کشف نحوه ی خلقت جهان شده است. مثلاً آیه های: (عنکبوت 20-19)
4- آیاتی که در آنها امر به مطالعه ی تحولات طبیعی شده است. مثلاً آیه های (زمر-21) (روم-48) (بقره-164).
5- آیاتی که در آنها به موجودات طبیعی قسم خورده شده است. مثلاً آیه های (شمس6-1) (واقعه76-75) (طارق3-1) (بروج-1).
6- آیاتی که در آنها با اشاره به برخی از پیامدهای طبیعی امکان وقوع معاد بیان نشده است. مثلاً آیه های
(حج-5) (یس-81) (روم-19).
7- آیاتی که در آنها صحبت از وجود نظم در طبیعت و اتقان صنع باری شده است. مثلاً آیه های
(نمل-88) (ملک4-3) (حجر-19) (فرقان-2) (زمر-5) (انبیا-16)
8- آیاتی که در آنها صحبت از هماهنگی بین خلقت انسان و سایر موجودات و مسخر بودن امکانات طبیعی برای انسان شده است. مثلاً آیه های (بقره-29) (جاثیه-3) (ملک-15) (نحل-5) (حدید-25) (انعام-97)
در این آیات خداوند متعال بندگان را دعوت به تفکر و نظر کردن در پدیده های طبیعی می کند تا انسانها از راه مشاهده نظم و هماهنگی دستگاه آفرینش به عجایب خلقت او پی برند. در آیات 28-27 سوره ی فاطر خداوند پس از ذکر یک سلسله پدیده های طبیعی می فرماید: انما یخشی الله من عباده العلمه. یعنی تنها علما هستند که عظمت خدا را در می یابند و خشیتی شایسته او در دلشان پیدا می شود. در آیه های (عنکبوت-49) به این موضوع نیز اشاره شده است. می بینیم که دانشمندان اسلامی و مسلمان علوم طبیعی را از این جهت که انسان را به خدا نزدیک می کند دنبال می کنند.
متأسفانه این نحوه ی برداشت از علوم طبیعی کم کم در دنیای اسلام کنار گذاشته شد و اکنون به جایی رسیده ایم که هم حیات مادیمان و معنویمان در خطر افتاده است.
2- نقش علوم طبیعی در قوام و اعتلای جامعه ی اسلامی:
از آنجایی که طبق آیات روشن قرآن کریم هدف اسلام برقراری یک جامعه ی توحیدی است تحقق پذیر و جامعه ی توحیدی از خطر دنیای کفر بر حذر باشد باید جامعه ی اسلامی مستقل باشد. طبق آیه ی شریفه ی 41- نسا) (توبه-40) (سباء-28) (اعراف-158) و حدیث شریف (الاسلام یعلو و لا یعلی علیه) اسلام برتر است و هیچ چیز بر آن برتری ندارد.
که از رسول خدا (ص) نقل شده است نیز نتیجه می شود که مسلمان ها نباید هیچ گاه تحت سلطه ی کفار باشند و بنابراین باید از هر جهت مستقل باشد.
دو نکته ی مهم 1- از نظر اسلام چیزی که تضمین می کند علم در راه درست به کار رود ایمان است. علم در قرآن همراه ایمان آمده است. در اولین آیه ای که به پیامبر نازل شد و در آن امر به قرائت شده است (اقرأ باسم ربک الذی خلق) (علق) قرائت مقرون به اسم پروردگار، آمده است یعنی علم باید به اسم خدا باشد نه به اسم شیطان. علم همراه با ایمان می تواند منجر به عمل صالح شود.
الا اِنَّ الشر سُر شرار العلماء و انّ الخیر خیار العلماء.
بدترین بدها دانشمندان بدسیرت و خوب ترین دانشمندان نیک سیرت اند.
در آیه های (آل عمران-139) (اعراف-96) (منافقون-8) به این موضوع نیز اشاره شده است.
2- در حالیکه اسلام مجهز شدن مسلمانان به علوم و فنون را برای تأمین استقلال و اعتلای جامعه ی اسلامی تشویق می کند و در آیه (انفال-60) به این موضوع اشاره شده است. همچنین در آیه های (کهف-7) (هود-7) به علم و عمل بهتر و نیکو اشاره شده است.
بخش دوم
شناخت طبیعت از نظر قرآن کریم
هدف طبیعت شناسی
منظور از طبیعت عالم مادی است یعنی عالمی که با حواسمان با آن در ارتباط هستیم. در قرآن کریم متجاوز از 750 آیه وجود دارد که در آنها به پدیده های طبیعی اشارت رفته است. از نظر قرآن موجودات طبیعی آیات (نشانه های) حق تعالی هستند طبیعت شناسی باید به منزله ی آیت شناسی تلقی شود و ما را از آیات به صاحب آیات برسانند.
آیه های (روم-21) (روم-924) (روم-22) (حج-62) به این موضوع اشاره می کنند.
طبیعت شناسی می تواند معرفت انسان ها نسبت به خداوند را فزونی بخشد و نیز می تواند آنها را قادر سازد که از امکاناتی که خداوند برای خیر و سعادت ابدی شان فراهم کرده است استفاده کنند.
امکان شناخت طبیعت: در قرآن آیات زیادی داریم که بشر را به مطالعه ی طبیعت دعوت می کنند:
(یونس-101) (ذاریات-21-20) (عنکبوت-20) (طارق-5) (بقره-31) (علق-5) (نحل-78) (فصلت-53) (نمل-93) (انبیاء-37)
این آیات حاکی از این هستند شناخت طبیعت امکان پذیر است والّا امر به مطالعه ی آن نمی شد. همچنین استفاده می شود که خداوند استعداد شناخت را در بشر به ودیعه نهاده است و انسان ها باید این استعداد را به نحو مناسب شکوفا سازند و این آیات نشان می دهند که بشر به بسیاری از حقایق عالم پی خواهد برد.
مسائل مهم طبیعت شناسی: گرچه هدف غائی طبیعت شناسی از دید قرآن افزودن معرفت انسانها نسبت به خداوند و تقرب به اوست. اما به عنوان اهداف متوسط می توان یک رشته مسائل را ذکر کرد که پی بردن به آنها مقدمه ی رسیدن به آن هدف نهایی می باشد. اینها مسائلی هستند که در ارتباط با پدیده های طبیعی در قرآن کریم مطرح شده اند و ما آنها را به سه دسته تقسیم می کنیم:
1- کشف مبدأ پیدایش و نحوه ی تکوّن موجودات و پدیده ها:
در بعضی آیات کشف مبدأ خلقت و مراحل تکوّن بعضی از موجودات و پدیده ها مطرح شده است:
آیه هایی مثل (انبیاء-30) (نوح16-15) (سجده9-7) (غاشیه-20-17) (روم-48).
از این قبیل آیات برمی آید که ما باید در پی کشف مبدأ پیدایش و نحوه ی تکوین اشیاء باشیم. زیرا اینها در افزودن ایمان ما و نزدیکی به مبدأ متعال مؤثرند. در برخی از آیات قرآن نیز وقوع برخی از پدیده های طبیعی به عنوان شاهدی بر وقوع معاد ذکر شده اند:
آیه هایی مثل (یس، 81) (فاطر-9) (حج-5).
2- کشف نظم و انسجام و هدفداری طبیعت: در بسیاری از آیات قرآن وجود نظم و انسجام و هدفداری در طبیعت به عنوان دلیلی بر وجود خالق حکیم مدبر ذکر شده است. این آیات را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
الف- در برخی از آیات آمده است که خلقت آسمان ها و زمین به حق (دارای غایت) است و باطل نمی شود و از روی لهو و لعب نیست: آیه هایی مثل (دخان 39-38) (آل عمران-191) (انعام-73) (انبیاء17-16)
ب- در برخی از آیات آمده است که برای سیر طبیعی حوادث مهلت معینی است: آیه هایی مثل: (روم-8) (رعد-2)
ج- در برخی از آیات آمده است که خلقت اشیاء و جریان امور طبیعت روی حساب می باشد. (یعنی دارای اندازه معین و مشخص اند). آیه هایی مثل: (الرحمن-5) (حجر-21) (رعد-8) (فرقان-2) (الرحمن-7) (حجر-19).
درست به دلیل وجود همین نظم است که قوانین طبیعی مفهوم پیدا می کنند.
از آیات (یونس، 45) ، (الملک-3) می توان نتیجه گرفت که کشف نظم و انسجام در طبیعت (یعنی قوانین طبیعی) و اتقان منبع باریتعالی یکی از مسائل عمده طبیعت شناسی است.
3- استفاده مشروع از امکانات طبیعی که خداوند برای بشر فراهم کرده است. (تکنولوژی در خدمت اهداف الهی)
در تعداد زیادی از آیات خداوند نعمت هایی را که برای بشر فراهم آمده است نام می برد:
(جاثیه-13) (اعراف-10) (قصص-73) (روم-46) (انعام-97)
دراین آیات دلیل یادآوری نعم الهی شناساندن آنها به بشر، امر به استفاده از آنها و شکرگزاری ذکر شده است.
مجاری شناخت طبیعت: آیاتی زیادی در قرآن هست که از آنها می توان مجاری شناخت طبیعت از دیدگاه قرآن را استنباط نمود. از آیه ی (نحل-78) نتیجه می شود که معلومات ما از طریق سمع و بصر و فؤاد به دست می آید.
همچنین از آیه های (یوسف-94) (انعام-7) (اعراف-22) به دست می آید که فؤاد را به قوه ی درک امور و تعقل تعبیر کرده اند. گاهی هم قلب در قرآن به عنوان وسیله تعقل و فهم ذکر شده است مثلاً از آیه های (حج-46) (اعراف-179) (توبه-78) (ق-37) (نحل-108) و از امام صادق (ع) نقل شده است: از جمله آن اعضا قلبش می باشد که وسیله ی تعقل و درک و فهم است.
و از امام علی بن محمد النقی (ع) روایت شده است که فرموده اند: پس قرآن و اخبار رسول (ص) دلالت دارند بر اینکه قلب مالک جمیع حواس است و اعمال آنها را تصحیح می کند و آنچه را قلب درست کند چیزی را باطل نمی کند.
حال می خواهیم با استفاده از آیات قرآن استدلال کنیم که مجاری شناخت طبیعت عبارتند از:
1- حواس ظاهری که به وسیله ی آنها مشاهده و تجربه صورت می گیرد.
2- عقل منزه از شوائب (غالب بر هوی و هوس ها و آزاد از تقلیدهای کورکورانه).
1- نقش مشاهده و تعقل در شناخت طبیعت:
در قرآن کریم آیاتی هستند که انسان را موظف می کنند که حواس خود را جهت یافتن حقایق طبیعی به کار گیرد.
آیه های (عنکبوت-20) (یونس-101) (غاشیه-17) (شعراء-7) (ق-6) بیانگر این موضوع اند.
در این آیات نظر و رؤیت به معنای دیدن همراه با استنتاج عقلی آمده است. در اینجا سه مورد از این استنتاج عملی را ذکر می کنیم:
الف) خداوند توسط کلاغ نحوه ی دفن میت را به قابیل می آموزد: (مائده-31).
ب) خداوند امکان بعث اجساد را به مدد صالح می آموزد: (بقره-259)
ج) خداوند کیفیت احیای مردگان را برای حضرت ابراهیم مجسم می سازد: (بقره-260)
ضمناً به طور مکرر در قرآن برای تقریب مطلب به ذهن از تمثیل به محسوسات استفاده شده است:
آیه هایی مثل (بقره-261) (ابراهیم-26) (نور-35) (فاطر-9)
بنابراین شکی نیست که از نظر قرآن حواس ظاهری ابزاری اولیه برای برخی از معلومات ما هستند. اما هیچ وقت اثرات حسی به تنهایی کافی برای طبیعت شناسی معرفی نشده است زیرا:
1- در غالب آیات قرآنی که از پدیده های طبیعی سخن به میان آمده صریحاً ذکر شده است که درک آیات الهی در طبیعت و ربط آنها به ذی الآیات کار صاحبان عقول و ارباب تفکر است با توجه به آیه های (نحل11-10) (انعام-97) (نحل-12) (ذاریات-49) (زمر-21) (انعام-97).
واژه های تفکر، تعقل و… که در آیات فوق به کار رفته اند همگی با (اختلاف مراتب) حاکی از این هستند که برای فهم طبیعت باید از قوه ی عاقله استفاده کرد. واژه های تفکر و تعقل و… نیز حاکی از سیر عقلی هستند پس شناختنی هایی که از مبادی حسی شروع می شود باید با تفکر و تعقل توأم شوند تا به معلومات ما بیفزایند.
2- در قرآن آیات زیادی داریم که حاکی از این هستند که در بعضی افراد چشم و گوش و قلب نقشی را که به آنها محول شده است ایفا نمی کنند.
بسیارند افرادی که آیات الهی را در طبیعت می بینند ولی در آنها تدبر نمی کنند و از آنها بهره نمی گیرند با توجه به آیه های (یوسف-105) (اعراف-179) (انفال-21) (احقاف-26) (اعراف-198) (حج-46).
از نبی اعظم (ص) نیز نقل شده است که فرمودند: کور کسی نیست که فاقد بصر است بلکه کسی است که فاقد بصیرت است.
کار بصر را وقتی می توان کامل تلقی کرد که همراه با بصیرت باشد یعنی به دنبال کار حس تعقل باشد با توجه به آیه (یونس-42) (انفال22-21)
3- آیات قرآنی حاکی از این هستند که تمام شناخت های ما مبدأ حسی ندارد و ما شناخت هایی داریم که منشأ آنها تأثرات حسی نیست. طبق این جمله آیات قرآن را به دو دسته در این مورد تقسیم می کنیم:
1- در یک دسته از آیات خداوند منطق کسانی را که تنها محسوسات را تکیه گاه خود قرار می دهند محکوم می کند:
آیه هایی مثل (بقره-55) (سناء-153) (اسراء93-90) (بقره-118) (فرقان-21) (روم-27).
2- قرآن به ما می آموزد که ما برخی از حقایق مربوط به عالم طبیعت را با حواس ظاهری خود درک نمی کنیم:
آیه هایی مثل (رعد-2) (الحاقه 39-38) (یس-36)
و نیز قرآن به ما می آموزد که تنها الله بر غیب آسمان ها و زمین دانا است. البته کسانی نیز که خداوند بخواهد از این بخش نامحسوس بهره مند می شوند:
آیه هایی مثل (هود-123) (کهف-26) (حجرات-18) (جن27-26).
متأسفانه در قرون اخیر برخی از متفکّران مسلمان این فکر را رواج داده اند که تجربه تنها راه بدست آوردن معرفت است و مطالعه ی تجربی کتاب طبیعت به تنهایی ما را به معرفت خداوند نائل می سازد.
قرآن در عین اینکه ما را به مطالعه ی تجربی کتاب طبیعت می خواند اهمیت تفکر و تعقل و… را نیز به ما گوشزد می کند و به ما می آموزد که نباید تنها به محسوسات قناعت ورزیم، بلکه باید با دریافتن پشت ظواهر طبیعت خود را به خالق آن نزدیکتر کنیم.
2- نقش وحی و الهام در شناخت طبیعت: از بعضی از آیات قرآن استنباط می شود که معلم اصلی برای تمام علوم خود ذات باری تعالی است:
با توجه به آیه هایی مثل (علق5-1) (بقره-31).
حداقلی که می توان از این آیات استنباط نمود این است که خداوند استعداد کسب دانش و ابزار لازم برای آن را در وجود انسان به ودیعه نهاده است. برخی از آیات قرآن حاکی از این هستند که غیر از مجاری عمومی شناخت، مشاهده و تفکر مجرای مستقیم تری برای دریافت حقایق عالم از واهب العلم وجود دارد ولی تنها بندگان خاصی از آن بهره مند هستند.
این آیات را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1- در برخی از آیات آمده که خداوند علوم خاصی را به بندگان خاصی تعلیم فرموده است. با توجه به آیه های:
(بقره-251) (یوسف-101) (کهف-65) (مائده-110) (یوسف-68) (انبیاء80-78).
و در برخی از آیات این قبیل تعلیم از معلم بشری نفی شده است: با توجه به آیه های:
(نجم5-4) (نحل-103) (نساء-113).
2- در یک دسته از آیات صحبت از وحی به انبیاء است: با توجه به آیه های (اسرا-39) 0نجم11-10) (نساء-163) (اعراف-117) (یونس-2) (یونس-87) (مؤمنین-27) (آل عمران-44) (نحل-43) (کهف-110).
3- یک دسته از آیات هم حاکی از وحی به غیر انبیاء هستند: با توجه به آیه های: (مائده-111) (قصص-7).
در این مورد وحی به الهام (در دل افکندن) تعبیر شده است.
طبق آیه (شوری-51) از طریق القاء معنی به قلب نبی به طور مستقیم، خلق کلام و ارسال فرشته صورت می گیرد و مراتب پایین تر از طریق الهام تحقق می پذیرد. حکمای اسلامی معتقدند که استعداد برای دریافت معارف به این طریق مخصوص کسانی است که از یک قوه ی قدسیه برخوردارند.
وحی طبق آیات (بقره-253) (شوری-51) دارای مراتب مختلف است الهام هم که پایین تر از آن است ذو مراتب است.
مراتب شناخت طبیعت: دیدیم که از نظر قرآن استعداد شناخت طبیعت در افراد بشر نهاده شده است و انسان ها باید با استفاده از حواس ظاهری و عقل خود آیات الهی را بشناسند و از آنها در جهت نزدیکی به خداوند بهره ور شوند.
هرجا در قرآن صحبت از آیات الهی در جهان طبیعت است خداوند قابلیت فهم آنها را به گروه های خاصی نسبت می دهد.
همچنین مقایسه آیات شریفه (انعام-97) (انعام-98) (انعام-99) نشان می دهد همان طور که علامه طباطبائی (رض) متذکر شده است که در حالیکه فهم برخی از امور مربوط به نباتات برای مؤمنین غیردانشمند میسر است، فهم مسائل نجومی مستلزم داشتن پشتوانه علمی و فهم امور مربوط به نفس انسانی و اسرار آن محتاج به بحث نظری و تفقه (تعقق شدید) می باشد. همین طور در قرآن به یک مرتبه عالی شناخت، که شناسایی ملکوت آسمان ها و زمین باشد اشاره شده است. آیه هایی هم چون (انعام-75) (اعراف-185).
ضمناً از آیه اول برمی آید که رؤیت ملکوت منجر به یقین می شود. درباره رؤیت ملکوت هم نظارت گوناگونی بیان شده است. نظر غالب مفسّرین این است که این یک رؤیت حسی نیست بلکه یک بصیرت عقلی است.
قدر مسلم این است که این نوع شناخت یک شناخت عمقی درباره ی طبیعت است و چون منجر به یقین می شود بالاترین مرتبه شناخت است. بنابراین لازم رسیدن به این نوع شناخت داشتن تمام خصوصیات ذکر شده در این آیات در این بخش می باشند.
نتیجه کلی که از مقایسه آیات مربوط به معرفت طبیعت به دست می آید این است که: اولاً سطوح مختلف برای فهم این پدیده وجود دارد. ثانیاً مقدمات لازم برای درک مسائل مختلف طبیعت متفاوت است.
ثالثاً برای دستیابی به شناخت عمیق تر از طبیعت باید پژوهندگان هرچه بیش تر خود را به همه ی خصوصیات ذکر شده در آیات فوق الذکر متصف کنند. این خصوصیات را می توان در سه مقوله زیر خلاصه کرد:
داشتن پشتوانه علمی، تعقل، ایمان و تقوی. در اینجا نقش ایمان و تقوی در شناخت صحیح طبیعت را ذکر می کنیم:
از آیه هایی همچون: (یونس-101) (شعراء 8-7) (روم-53)
خداوند شناخت صحیح از غیر اهل ایمان را نفی کرده است. در آیاتی نظیر (جاثیه-3) (یونس-6) فهم برخی از آیات خداوندی در طبیعت را به اهل ایمان و تقوی نسبت داده است.
با توجه به آیه های (مائده-57) (انفال-29) (اعراف-201) (تغابن-11) می توان گفت که در اثر ایمان انسان نیرویی تمیز بین حق و باطل را پیدا می کند و قوه ی عاقله او دور از شوائب القائات شیطانی فعالیت می نماید.
از پیامبر (ص) نقل شده است: اگر نه این بود که شیطان ها اطراف دل های بنی آدم گردش می کنند آنها حقاً ملکوت آسمان را می دیدند.
حضرت علی (ع) می فرمایند:
کسی که نفس خود را از آلودگی ها پاکیزه نگه ندارد از عقلش استفاده ای نمی برد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله نقش علم و صنعت در جامعه اسلامی