فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 16 صفحه
قبل از متن
برای درک برخی از مسائلِ بشری همچون «پیری» حتماً باید شرایطی داشت، احتضار که دیگر جای خود دارد. بحث را با «پیری» آغاز میکنیم. موقعیتی که تفسیر و توصیفاش کاریست بس دشوار، چرا که عین «زندگی»ست. اما آن ساحت از «زندگی»ای که در سیرِ به اصطلاح طبیعیِ خود، علیرغم «سرشاری» از «خواست بودن»، علناً و بدون اندکی ارادهگرایی، بیوقفه در حال گواهی به تناهیمندی خویش است. از این رو، (حداقل برای گروهی)، موقعیتِ گریزناپذیرِ «پیری»، مصادف است با تناقضی هولناک....
بهرحال اینطور که به نظر میرسد، «پیری» از یکسو اشارهایست به واقعهای وجودی؛ و از سوی دیگر تحت تأثیر موقعیتهای اجتماعیست؛ بنابراین «تصمیمگیری» دربارة نحوة درک پیری (فیالمثل اینکه «چگونه آنرا درک کنیم»)، ذهنیتی اشتباه است. زیرا حضورش برای ما (در مقام آدمی : موجودی همواره در موقعیت)، هرگز نمیتواند به منزلة «شیئی در آنجا»، باشد تا مثلاً سراغش رویم و آنرا بررسی کنیم....؛ بلکه به دلیل بستگیاش به «موقعیت»های هستیشناختی ـ اجتماعی (به مثابه یک سری روابطِ پیچیده و نامرئی) فقط میتوانیم (با اندوختههای هستیشناسانه و اجتماعیِ خود) با آن در روابط و زندگی روزمره مواجه شویم و مانند تمامی موقعیتها نسبت به آن واکنش نشان دهیم.
باری، از آنجا که پیری خاستگاهی هستیشناسانه و اجتماعی دارد، فینفسه از عناصر تنشبرانگیزی برخوردار است. کافیست به موقعیت پرخطرِ از دست دادگی منزلت و جایگاهِ خود در خانواده و اجتماع اشاره کنیم. وانگهی (به لحاظ اگزیستانسیالیستی)، سوای همین تجربة هر دم در حال تزلزلِ اجتماعی، میتوان از «خلاء وجودی»ای گفت که همراهِ توأمان تصورِ «نداشت افق در آینده» است: وضعی به غایت بشری و دشوار که «مسئله»اش همواره پیش روی بشر است.
اما برای درک چنین خلایی، باید واجد شرایط خاص خود بود. زیرا این «خلاء وجودی»، به لحاظ ماهیتی، اساسش در مشروط بودگیِ بشر است: یعنی در تناهیمندی و پتانسیلهای درکِ اگزیستانسیالیسیتی این وضعیت...
مقاله بررسی پیری و مرگ در عرصة فراموشی نقد و بررسی کتاب تنهایی دم مرگ