لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :115
فهرست مطالب:
تحول گرا و تعامل گرا
محیط بیرونی:
رهبری:
ساختار:
فعالیتهای مدیریت:
نیازمندیهای شغل و تواناییها و مهارتهای فردی:
ارزشها و نیازهای فردی:
عملکرد سازمانی و فردی:
پشتیبانی از اعتبار مدل
تاثیر محیط بیرونی
عوامل تعامل گرا
کاربرد مدل برک- لیتوین
نمونه اول: موسسه شرکت بانکی دایم
تاریخچه (پیشینه)
بررسی سازمانی
رهبری تحول سازمانی
واژه نامه
تحول گرا و تعامل گرا
کلید درک تحول بر اساس این الگو، مقایسه نیمه فوقانی و نیمه تحتانی است.ما ضمن قرض گرفتن زبان و مفاهیم از جیمز مک گرگور برنز[1] (1978) و طبقهبندی وی در خصوص دو نوع اصلی رهبری یعنی رهبری تحول گرا و رهبری تعامل گرا،این مدل را به شکل مشابهی طراحی کردهایم. طبق تعریف برنز،رهبران تحول گرا آنهایی هستند که موجب تحول میشوند،آنها هرگز یک موقعیت را دست نخورده باقی نمیگذارند و این موقعیت (سازماندهی،اجتماع،ملیت و ...) در نتیجه این نوع رهبری تحول گرا تغییر خواهد کرد. طبق این دستهبندی، رهبران تعامل گرا افرادی هستند که به رابطه میان رهبر و پیرو به چشم یک تعامل مینگرند: «اگر تو این کار و این کار را برای من انجام بدهی، من برای تو (پیرو) پاداشی (ترفیع، کمک هزینه، مرخصی، ...) در نظر خواهم گرفت». این نوع رهبری نیز میتواند تحول در بر داشته باشد، ولی این تحول ماهیت فراگیر یا تحول گرا ندارد (تحول در ساختار عمقی سیستم، به فصل 5 رجوع کنید). رهبران تعامل گرا بیشتر تمایل دارند که وضعیت را دست نخورده باقی بگذارند، ولی در صورت نیاز به تحول،آنها بر این باورند که این تحول باید به صورت تدریجی و تکاملی اتفاق بیفتد،نه به صورت ناگهانی و انقلابی.
خانهها یا مقولههای موجود در نیمه بالایی این مدل- شامل محیط بیرونی، ماموریت و استراتژی، رهبری،و فرهنگ- را عوامل تحول گرا مینامند.تحول در این مقولهها در نتیجه تعامل مستقیم با نیروهای محیط بیرونی حاصل میشود و مستلزم رفتارهای جدید از جانب اعضای سازمانی خواهد بود. شکل 3-10 نشان دهنده این عوامل تحول گرا است. این طرح مشابه مفهوم رهبری تحول گرای برنز است، ولی البته در یک بافت سازمانی،تحول در هر یک از این خانهها یا ابعاد سازمانی بدان معناست که کل سازمان یا سیستم تحت تاثیر قرار میگیرد و این تحول ماهیت ناپیوسته و انقلابی دارد (به فصل 5 رجوع کنید)، یعنی ساختار عمقی سیستم را تحت تاثیر قرار میدهد و مستلزم رهبری چشم انداز محور است.
سایر خانهها یا ابعاد سازمانی نیمه تحتانی این مدل را عوامل تعامل گرا مینامند. این ابعاد بر اساس تفکر آغازین و پژوهش لیتوین[2] و همکارانش پی ریزی شده اند (به شکل 1-10 نگاه کنید). این عوامل بیشتر با تعاملهای روزانه سازمان مرتبط هستند. در این قسمت تحول ماهیت انتخابی،تکاملی و تدریجی دارد، نه ماهیت ناگهانی. شکل 4-10 نشان دهنده عوامل تعامل گرا در این مدل است.
همانگونه که پیشتر گفته شد،تمایز میان عوامل تعامل گرا و تحول گرا با در نظر گرفتن تحول و مدل سازی سازمانی، ریشه در تئوری رهبری دارد. این تئوری خود از منابع مختلفی نشات میگیرد. شاید بتوان گفت که اولین بار سالزنیک[3] (1977) میان رهبر و مدیر تمایز قایل شد و یک سال بعد،برنز (1978)تمایز مشابهی را با بیان متفاوتی مطرح کرد. اصطلاح (تحول گرا)که توسط برنز مطرح شد تا حد زیادی شبیه اصطلاح (مدیر) است که توسط سالزنیک عنوان شد. برک (1986)این دو نظریه درخصوص رهبری را با هم ادغام کرد و این فرضیه را مطرح کرد که هر رهبر (تحول گرا) یا مدیر (تعامل گرا)میتواند به سایرین اختیاراتی بدهد ولی رفتارها بسته به این که فرد نقش مدیر را بازی میکند یا نقش رهبر را ایفا میکند،تفاوت دارند. با توجه به مدل سازمانی ما و با در نظر گرفتن تمایزهای تحول گرا (رهبر) و تعامل گرا (مدیر)، تغییر تحول گرا ارتباط نزدیکی با رهبری و تغییر تعامل گرا رابطه تنگاتنگی با مدیریت دارد.
تحقیق در مورد تحول گرا و تعامل گرا