فرمت فایل:word
تعداد صفحات:93
مقدمه:
یافتههای علمی گواه آنست که بهداشت روانی از جمله مهمترین نیازهای انسان امروزی است که برای تأمین آن لازم است فرد دقیقاً خود را بشن اسد، بتواند دیگران را درک کرده و روابط مؤثری با آنها ایجاد نماید. هیجانات منفی و استرسهای روزمره خود را شناسایی کرده و آنها را تحت کنترل درآورد. به شیوهای مؤثر مشکلات خود را حل کرده و تصمیمات مناسبی را اتخاذ کند. نسبت به اطلاعات عدیدهای که لحظه به لحظه با آنها مواجه میشود، پذیرندة صرف نباشد و دیگر اینکه کلیشهای فکر نکند. لازمة برآورده شدن نیازهای اساسی فوق تسلط یافتن بر 6 مهارت مهم در زندگی است که این مهارتها عبارتند از:
1- مهارت خودآگاهی 2- مهارت کنترل خشم 3- مهارت مقابله با استرس 4- مهارت حل مسأله 5- مهارتهای ارتباطی 6- تفکر انتقادی
1- مهارت خودآگاهی:
خودآگاهی به این معنی است که افراد چگونه به خود نگاه کرده و بر اساس این نگاه چه احساسی پیدا میکنند. داشتن خودآگاهی قوی بسیار مهم است. افراد خودآگاه: افرادی محبوب، دارای دوستان زی اد از تجربههای درس میگیرند و افراد مسئولیتپذیری میباشند. نوع خودآگاهی ما پیشبینی کنندة احساس رضایت ما از خودمان و زندگی است و به نظر میرسد که احساس رضایت نیازی است که تقریباً تمام فعالیتهای ما معطوف به آن میباشد. اینکه مراقب سلامتی خودمان باشیم و با تغذیه، ورزش و نظافت، سلامت خود را تأمین کنیم. اینکه سعی کنیم شغلی را به دست آوریم که هم بدان علاقمند باشیم و هم بر آورندة نیازهای روزمرهمان باشد، اینکه به دیگران کمک کنیم و … نایل شدن به تک تک اینها منجر به ارضا شدن احساس رضایت ما خواهد شد. احساس راضی نبودن از خود نشانهای است که به فرد هشدار میدهد که نیازمند تغییر است. اصلیترین و اساسیترین بخش این تغییر با کار بر روی خودآگاهی شکل میگیرد. خودآگاهی به ما امکان شناسایی هیجانات خوب و بد را داده و باعث میشود که بتوانیم در موقعیتهای مختلف به ارزیابی خود بپردازیم. ویژگیهای خود ارزشمندی و اعتماد به نفس دو ویژگی مهم هستند که اگر فرد به اندازة کافی به خود آگاهی بپردازد به آنها دست خواهد یافت. فلسفة مهارت خودآگاهی این نیست که چگونه بودن را برای فرد مشخص کند بلکه هدف اصلی اینست که فرد با تعمق به تمامی ویژگیهای خود نگریسته و خود تصمیم بگیرد که چگونه باشد و بهترین روش برای قوی کردن خودآگاهی آنست که یاد بگیریم از نقاط قوت و توانائیهای خود استفاده کرده و نقاط ضعفمان را بهبود دهیم.
اجزاء خودآگاهی:
ویژگیهای کلی انسان، اجزاء تشکیلدهنده خودآگاهی اوست. قاعدتاً برای خودآگاهتر شدن لازم است که فرد بر ابعاد مختلف وجودی خود اشراف یابد. به همین خاطر ضروری است که فرد بداند خودآگاهی از چه اجزایی تشکیل شده است.
1- خودارزیابی صحیح: آگاهی روشن و واضح از نقاط قوت و ضعف، محدودیتها، تواناییها، ناتواناییها و یادگیری از تجارب.
2- خودآگاهی هیجانی: آگاهی داشتن از احساسات و هیجانات خود در موقعیتهای مختلف.
3- اعتما به نفس: تکیه فرد بر توانائیها و نقاط قوت و تلاش دایمی برای تبدیل نقاط ضعف به قوت.
در مهارت خودآگاهی میتوان دربارة موضوعات مختلفی بحث کرد مانند: خودآگاهی جسمانی، خودارزیابی صحیح، اهمیت اطرافیان نزدیک در خودآگاهی و …
الف) خودآگاهی جسمانی:
ما معمولاً نسبت به ویژگیهای جسمانی خود دارای حس هستیم. این امکان وجود دارد که دارای ویژگیهایی باشیم که مورد علاقهمان باشد مثل اینکه خودمان را فردی بلندقد، ورزشکار و … بدانیم و این تصویر را دوست داشته باشیم و یا برعکس ممکن است که به ویژگیهای منفی جسمانی خود از قبیل چاق یا لاغر بودن علاقهای نداشته باشیم. لازمة خودآگاهی امنیت که و یژگیهای خود را (چه جسمانی و چه روانی) شناخته و پس سعی کنیم با تکیه بر نقاط قوت، نقاط ضعف خود را یافته و آنها را تا حد ممکن بهبود دهیم و در صورتی که امکان دفع آنها وجود نداشته باشد آنها را بپذیریم ما انسانها اغلب اوقات همانگونه رفتار میکنیم که احساس میکنیم و اغلب اوقات همانگونه احساس میکنیم که فکر میکنیم، همه چیز بستگی به نگرش آدمی دارد. برداشتها، طرز تلقیها و باورهای انسان تعیینکنندة نوع برخورد او با جهان پیرامون خود است. نوع برخورد ما با جهان اطرافمان بستگی به این دارد که حوادث، رویدادها و حتی اطرافیان خود را چگونه تفسیر کنیم. افکار، احساسات و رفتار با یکدیگر در ارتباط تعاملی هستند و هر یک بر دیگری تأثیر میگذارند ولی معمولاً این چرخه با نوع فکر کردن ما شروع میشود و همین موضوع اهمیت افکار را در شکلگیری احساسات و رفتار روشن میکند. بدین ترتیب هر گونه نقصی در شیوة فکر کردن فرد منجر به پیامدهای احساسی و رفتاری منفی خواهد شد. به عقیدة متخصصان هرگونه نگرش، فکر یا انتظاری که موجب تشدید شدن احساسات و رفتارهای منفی شود افکار ناکارآمد نامیده میشوند. توانایی تشخیص افکار ناکارآمد و خنثی کردن آنها مهارتی است که پیامدهای مثبت آن، کنترل کردن احساسات و رفتار است و یک شخص خودآگاه فردی است که به مقابله با فکرهای ناکارآمد برمیخیزد.
ب) خودارزیابی صحیح:
خودارزیابی صحیح بدان معناست که فرد خود را آنگونه که هست بشناسد. آنچه که طی خودارزیابی کشف خواهد شد مجموعهای از توانائیها، ناتوانائیها، نقاط مثبت و منفی، ارزشها، پایبندیهای اخلاقی و قطعاً حوزههای مهمتری نظیر معنویت و هدف از زندگی است. ما انسانها برای تأمین سلامت روانی، جسمانی و اجتماعی خود هیچ گریزی نداریم مگر اینکه ویژگیهای خود را به خوبی بشناسیم. قاعدتاً هر چه ویژگیهای منفی ما بیشتر باشد تأمین سلامت عمومی ما با تمام جنبههای روانشناختی، جسمانی و اجتماعی آن دشوارتر خواهد بود. بهتر است جهت خودارزیابی صحیح ویژگیهای خود را در 7 حیطه کشف کنیم: 1- ظاهر جسمانی 2- خصوصیات روانشناختی: نظیر: ویژگیهای ارتباطی با دوستان و خانواده، ویژگیهای شناختی و رفتاری در موقعیتهای خشم برانگیز و استرسزا و … 3- ارزیابی دیگران از شما 4- عملکرد در دانشگاه یا محیط کار 5- عملکرد در وظائف روزمره 6- عملکرد ذهنی 7- اعتقادات معنوی.
ج) اهمیت اطرافیان نزدیک در خودآگاهی:
ممکن است آنچه که ما در مورد خودمان فکر میکنیم با آنچه که دیگران در مورد ما فکر میکنند تفاوت داشته باشد. به عبارت دیگر امکان این خطا وجود دارد که ما چشم خود را بر ویژگیهای منفی خود ببندیم. ولی اگر بخواهیم خودآگاهتر شویم لازم است نقاط ضعف خویش را ببینیم و در این کار میتوانیم با نظرخواهی از اطرافیان نزدیک سریعتر به اهداف خود برسیم.
2- مهارت کنترل خشم:
میدانیم که خشم و عصبانیت احساسی است که میزان آن از تحریک خفیف و احساس رنجش تا خمی شدید و جنونآور در نوسان است. خشم واکنشی طبیعی به ناکامی و بدرفتاری محسوب میشود و همة ما ناگزیریم در طول زندگی با موقعیتهایی روبرو شویم که ما را خشمگین میکند. ویژگی خشم این است که در عین حالی که جزئی از زندگی است میتواند ما را از رسیدن به هدفهایمان بازدارد.
علل خشم: اعتقاد بر اینست که ما معمولاً دیگران و یا محرکهای بیرونی خشمگین و عصبانی میشویم. ولی به نظر میرسد که حدفاصل بین محرک که ناخوشایند و بروز خشم و عصبانیت فیلترهایی وجود داشته باشد:
1- فیلترهای محیطی: محیطی که وقایع ناخوشایند یا محرکهای بیرونی خشم برانگیز در آن تجربه میشوند.
2- فیلترهای فرهنگی: عوامل فرهنگی متعددی در بروز عصبانیت نقش دارند. این عوامل از خرده فرهنگهای قومی تا فرهنگ محیط کاری که در آنجا کار میکنید در نوسان است.
3- فیلترهای هیجانی: وقتی که ما دارای احساسات مثبت یا منفی هستیم عکسالعمل ما به موقعیتهای خشمبرانگیز تفاوت خواهد داشت.
4- فیلترهای جسمانی: تحقیقات حاکی از آنست که افرادی که به دردهای مزمن دچار هستند نسبت به دیگران احساس ناراحتی و خشم بیشتری دارند.
5- نگرش و تفکر فرد: افکار مهمترین جزء روانی انسان محسوب میشود. به نظر میرسد که برغم اهمیت عوامل محیطی، فرهنگی، هیجانی و جسمانی در بروز خشم و عصبانیت، تغییر افکار نقش مهمی را در ایجاد حالات احساسی و هیجانی به عهده داشته باشند.
مهارتهای کنترل خشم:
- مرحلة اول: خودآگاهی هیجانی:
درست است که ما وقتی در یک موقعیت خشمبرانگیز قرار میگیریم امکان دارد که عصبانی شویم، ولی اینکه آگاهی داشته باشیم که عصبانی هستیم نقش بسیار مهمی در کنترل کردن خشم ایفا میکند. این مرحله خودآگاهی هیجانی نامیده میشود و منظور اینست که فرد به احساسات و هیجانات خود در موقعیتهای مختلف آگاهی داشته باشد. طی این مرحله دو عمل مهم جهت کنترل خشم صورت میگیرد: اولاً با گفتار درمانی حالت هیجانی را در خود تشخیص میدهیم (من در حال حاضر عصبانیام) با گفتن این جملات مانع از آن میشویم که خشم کنترل ما را به دست گیرد چرا که خشم دارای ویژگیهای فیزیولوژیکی و عصبشناختی بسیار دقیقی است که براحتی میتواند تفکر منطقی ما را تحت کنترل درآورد.
دومین عمل در این مرحله اینست که سعی کنیم به علت عصبانیت خود پی ببریم.
تحقیق در مورد بهداشت روانی