فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات85
تابش خورشید، سبب ایجاد جریانات دریایی و جوی می گردد. این جریانات قادرند گرمای دریافتی از تابش خورشید را، از ا ستوا به قطبین ببرند. البته، اتمسفر به اندازة یک ونیم برابر، بیشتر، در انتقال گرما، نقش دارد که دلیل آن، بالا بودن سرعت حرکت اتمسفر نسبت به جریانات اقیانوسی است. علاوه برآن، عوامل زیادی مانند جزرومد (کشند) حرکت وضعی زمین ،همرفت،انواع بادها ،فشار آب ،غلظت وامواج، سبب ایجاد جریانات دریایی می شود که میتوان آنها را سه دسته عمده زیر تقسیم نمود:
1-1) جریانات جزرومدی (کشندی)
1-2) جریانات ناشی از باد
1-3) جریانات ناشی از اختلاف چگالی و شیب سطح دریا.
در اعماق دریا ، نقش باد و عوامل جوی، بسیار جزئی است و در واقع،عملاً،این دو عامل نقشی ندارند، عامل جزرومد ، تنها لایه سطحی را تخت تأثیر قرار میدهد و در اعماق، نقش شیبدار بودن سطح دریا و اختلاف چگالی، بسیار، حائز اهمیت است که در این فصل به بررسی هریک از این عوامل پرداخته میشود،بلاخره عامل اختلاف چگالی، که موضوع اصلی این پروژه است.
1-1)جریانات جزرومدی (کشندی)
به بالا و پایین آمدن سطح آب دریا، در اثر گرانش اجرام سماوی، مثل ماه، زمین و خورشید ،جزرومد یا کشند گویند. و به حرکت افقی آن در اثر حرکت جزرومد (عمودی) جریان جزرومدی (کشندی) گویند. غیر از ماه و خورشید،سیارههای دیگری نیز، برروی زمین،نیروهای کشندی اعمال می کنند. اما مقادیر آنها در مقایسه با نیروهای نام برده، بسیار کوچک است.
اگر ماه و زمین و خورشید در یک راستا قرار گیرند،آن گاه ، بالاترین کشند (مهکشند) بوجود خواهد آمد و اگر در راستای عمود برهم قرار گیرند آن گاه کمترین (کهکشند) را خواهیم داشت.
دو تئوری برای جزرومد وجود دارد. یکی تئوری تعادلی و دیگر، تئوری دینامیکی است.
تئوری تعادلی، براساس قانون جاذبه یا ثقل نیوتن تعریف شده است و فرمول آن برمبنای فرمول نیروی گرانش، که به صورت نوشته میشود، است. که در آن F ، نیروی گرانشی برحسب نیوتن و G ،ثابت گرانش جهانی که مقدار آن برابر 1011*67/6 است و R ،فاصله بین ماه و زمین برحسب متر و Mm ،جرم ماه برحسب کیلوگرم و ME، جرم زمین برحسب کیلوگرم می باشد. این تئوری توسط شخصی به نام داروین (1911) و( Darwin) ، پیشنهاد شده است . او فرض کرد که تمام زمین،پوشیده از آب است که دارای عمق ثابت و دانستینه یکنواخت می باشد. همچنین، تنها،نیروی وارد برآب را نیروی کشندی را در نظر گرفت. سپس مطابق شکل (1-1-1) با درنظر گرفتن ماه در راستای زمین و سمت چپ و بار دیگر سمت راست آن،برآیند نیروهای کشندی وارد برزمین را در قطبین و بار دیگر در نقاط چپ و راست آن که در ابتدا وانتهای آن خط استوار واقعاند. را بدست آورد و با استفاده از رابطه نیروی برآیند بدست آمده، جابهجایی آب را روی کرة زمین رامشخص نمود شکل (1-1-2) ، برآمدگیهای کشندی را در نقاط c,a طبق تئوری تعادلی،نشان میدهد.
شکل (1-1-2) برآمدگی جزرومد برطبق تئوری تعادلی
شکل (1-1-1) شکل نیروهای کشندی وارد بر زمین از طرف ماه است.
تئوری بعدی. تئوری دینامیکی است که توسط لاپلاس (Laplace) مطرح شد. او فرض کرد که اقیانوس همگن و عمق آب در آن ثابت باشد و علاوه برنیروی کشندی. و نیروهای دیگری مانند نیروی اصطکاک و کوریولی و ناشی از شتاب قائم ذره نیز، برروی زمین اعمال شود. اگر نیروی جزرومدی به صورت تناوبی باشد آنگاه، براساس فرضیات فوق. توانست ارتفاع جزرومدی را در زمان t با استفاده از رابطه ذیل بدست آورد:
جریانات دریایی