هر چند فیلسوفان مسلمان مبانى و مسائل فلسفه را از استادان یونانی فرا گرفتند ، اما در تفکر فلسفی به تقلید آرا گذشتگان اکتفا نکردند و راه اجتهاد در پیش گرفتند . ابونصر فارابی در اواخر کتا ب) تحصیل السعاده ) اشاره مى کند که افلاطون وارسطو علاوه بر تعلیم فلسفه طرق احیا و تجدید آن را نیز نشان داده اند . البته فارابی در حدود پانزده قرن پس از افلاطون و ارسطو این مطلب را نگاشته است ولی در این مدت کسی نگفته بود که از افلاطون و ارسطو راه و رسم احیا و تجدید فلسفه را آموخته است زیرا این آموزش صزیح نیست و همه کس را یارای استنباط آن نباشد مگر کسی که به اسرار تفکر استادان یونانی پی بردده و از عهده فهم اشارات آنها برآید و ناگفته ها ی ایشان را از لابلای گفته ها یشان در یابد و چنین فردی خود فیلسوف حقیقی است.
بلی فارابی و پس از وى فلاسفه دیگر در عالم اسلامى همواره شان اجتهاد را در تفکر فلسفی نگاه داشتند و طریق فارابى را بسط و تکامل بخشیدند . بحث از مبانى فلسفه اسلامى به شرح چهار مطلب اصلی اختصاص یافته است׃
1) اصل واقعیت مستقل از ذهن 2) مغایرت وجود و ما هیت
3) مواد ثلاث 4) علت و معلول
آشکار است که مبانی فلسفه در این چهار عنوان خلاصه نمى شود بلکه این اصول انتخاب و در مورد آن توضیح داده شده است.
شامل 12 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله شرح مباحث فلسفه