شاه سلطان حسین
تربیت شاه سلطان حسین:
سخن از جستجوی مبانی تربیتیای است که در بررسیهای تاریخی، دارای پیشینهای
نیست یا نگارنده از آن بیخبراست و یا سخن از مبانی تربیتی نانوشتهای است که باید
آنرا در درون اسناد و مدارک تاریخی، ردیابی کرد. بررسی چنین امری در تاریخ،
آنهم مربوط به چند قرن گذشته، که نه تاریخ نگاری و تحلیل تاریخی در آن زمان
چندان رونقی داشته است و نه روش علمی چنین تحقیقاتی در دسترس بوده است،
کاری دشوار است. براین اساس، بررسی مسایل تربیتی آخرین پادشاه صفوی، شاه
سلطان حسین، صرفاً برپایه تعداد انگشت شمار یادداشتی است که در لابلای کتب
تاریخی، نقل شده است. با کمک این بررسی، در صورت تداوم بررسیها در زندگی
دیگر پادشاهان، در قرون بعدی، این امکان فراهم می شود تا به حدسهایی در مورد
مبانی تربیتی نانوشته در تاریخمان، دست یابیم. شاه سلطان حسین به همراه برادرش
عباس میرزا، از تربیت حرمسرایی برخوردار بودند.
!گفته شاه سلیمان برای گزینش جانشین چه واقعاً از زبان او بوده باشد و چه
بعدها بدو نسبت داده شده باشد، بهرحال با شخصیتهای متفاوت فرزندان او یعنی دو
فرزند ارشد از هفت فرزند او، کاملاً همخوانی دارد. هر دو نفر تحت حضانت حرمسرا
بار آمدند و هیچکدام تحصیلات و یا تدابیری خاص را که لازمه حکومترانی شاه آینده
ایران بود تجربه نکردند. مردانگی، جنگجویی، هوشمندی و ذکاوت از صفات و
مشخصات اصلی عباس میرزا بود. سلطان حسین در خط مخالف او قرار داشت: ملایم
و زودجوش ، شاعرمنش، پارسا منش و متقی؛ چنان که در سالهای نخستین عمرش به
قدری دینداری از خود نشان میداد که اطرافیانش به او لقب “ملاحسین“ داده بودند. بیاعتنایی او به امور حکومتی که در این زمینه کاملاً به پدرش رفته بود لقب دیگری
را برای او به ارمغان آورده بود یعنی ! یا خشیدر به معنی ! خوبست که در شور
زنیهای امور مملکتی ورد زبانش بود.١
محیط حرمسرا، محل تجمع افراد به ویژه زنانی است که کاری جز ایجاد
سرگرمی برای بزرگان دربار و فرزندان آنها را ندارند. این چنین محیطی بدلیل توجه
افراطی به کودک و سرگرم کردن او به محرکات بیرون از خودش، امکان آزمون و
کشف قابلیتهای فردی و درونی را از کودک میگیرد. اگرچه شخصیت شاه سلطان
حسین و رابطه آن با اثر این نوع تربیت، به سهولت امکان قضاوت را فراهم نمیکند،
لیکن بررسی و مطالعه در مورد سرنوشت تربیتی سایر پادشاهان، به ما این امکان را
میدهد تا حدسهای تربیتی خود را در مورد فلسفه نانوشته تربیتی، در متن تاریخمان
صریحتر، بیان کنیم. از اینکه این دو برادر هر کدام به چه میزان از این روش تربیتی
بهرهگرفتهاند و زمینههای قبلی شکلگیری شخصیتی آنها چه بوده، اسنادی در
دسترس نمی باشد. لیکن پیامدهایی که در زندگی شاه سلطانحسین، مشاهده
میشود، این حدس را قوت میدهد که او از برادرش عباس میرزا، بیشتر از روش
تربیت حرمسرایی بهرهگرفته باشد. روشی که مطابق عرف آن زمان، صفاتی را در او
بیشتر تقویت کرده که می توان آن را تربیت زنانه، نام گذاری کرد. شاه سلطان
حسین، به احتمالی، تحت تأثیر چنین محیطی به یاخشیدر) خوبست( معروف شد؛ چرا
که در مقابل هر پیشنهادی با اعلام رضایت ! خوبست ، تمکین میکرد.
!... زوال قدرت سلطنت، بیاعتنایی شاه به امور مملکتی و دولتی، فقدان کارآیی و
ابتکار عمل و توانایی او، همه امکانات پیشرفت و ترقی را در مملکت، چه در زمینههای تجارت و بازرگانی و تشکیلات دولت؛ و چه در قلمرو کشاورزی و اقتصاد
ملی و یا امور نظامی در بوته تعویق و تنزل انداخت. از شرایط موجود هم در زمینه
سیاست خارجی موفقیتی حاصل نشد. با وجود این نهادهای دولتی همچنان به
موجودیت خود ادامه میدادند ولی علایم شوم پوسیدگی و رخوت، مخصوصاً در حیطه
نظامیگری بتدریج چهره می نمود.٢
! اقامت وزیراعظم در دربار مشکل آفرین بود، چون اویک نفر لَزِگی ) نام
یکنژاد است( بود نه ایرانی و بالاتر از همه، اعتقادات سنی او هنوز برای رجالی که
در استخوانبندی کهن تشیع صفوی جاداشتند، غیرقابل هضم بود. به علاوه وزیر
اعظم به سبب نااستواری، بیعزمی و دمدمی مزاجی شاه، چندان اتکایی بدو نداشت.
در این شرایط هر یک از اعضای حکومتی و درباری میخواستند اهداف خاص
خویش را متحقق سازند )و با هر گروه فشار دیگر( و نقشههای افراد دیگر را نقش
برآب کنند. بدینسان لشکرکشی به قندهار شدیداً مورد مخالفت قرارگرفت.در اینجا
برجستهترین مخالفان وزیراعظم یکی ملاباشی محمدحسین و دیگری حکیم باشی
رحیمخان بود، چون میترسیدند موفقیت حاصله از این لشکرکشی موجب افزایش
قدرت و اعتبار او شود. آنها بایک نامه جعلی خطاب به یکی از رؤسای قبایل کُرد، او
را در نزد شاه متهم و موجبات محکومیتش را فراهم ساختند. ادعا شد فتحعلیخان در
توطئه اهل سنت برای عزل شاه و اخذ قدرت شرکت دارد. سلطان حسین بدون تحقیق
و بررسی، او را از منصب خویش معزول و محکولالبصر ـ نابینا ـ و زندانی ساخت. لطفعلیخان هم متهم به شرکت در این توطئه شد و از شیراز به اصفهان منتقل و در
آنجا به بند کشیده شد.٣
!امپراتوری صفوی هنوز کورسویی داشت و فرصتی به کف آورد تا آن را از
فروپاشی کامل برهاند، فرجه و فرصتی که نتوانست از آن بهرهای کامل ببرد. سلطان
حسین کمی پس از بازگشت از تهران، کاخ مورد پسند خود فرح آباد را در آنسوی
زاینده رود مرمت کرد و خود را با توسعه آن مشغول داشت، با این بهانه که درصدد
تهیه و تدارک لشکرکشی دیگری است که چندی بعد بدان دست خواهد زد. زمانی
که خبر ورود دگر باره محمود به کرمان رسید، حکومت اصفهان به وخامت اوضاع
پی برد.
٤
شاه سلطان حسین با اعتماد بنفس پایین، ناتوانی در تصمیمگیری، سرگرمی و
عشق بازی با زنان دربار و حرمسرا، سرانجام پایان سلسله صفوی را با تسلیم اصفهان به
محمود افغان، رقم زد. نگارش تاریخ دوره شاه سلطان حسین و نحوه شکست او از
محمود افغان و داستان زن بازی او موضوع این نگارش نمیباشد، بلکه در صددیم
این نکته را مدنظر قرار دهیم که اگرچه شخصیت شاه سلطان حسین یکی از دلایل
پایان سلسله صفوی است و دلایل متعدد دیگری هم برای پایان این سلسله، وجود
دارد، ولی از لابلای تحلیلهای تاریخی، اجتماعی، نظامی و سیاسی، نباید سهم روش
تربیتی او را نادیده گرفت. اگرچه اسنادی که در مورد تربیت او بطور محدود در
دسترس است، صرفاً به تربیت غیررسمی او مربوط است، اما این سؤال تاریخی مطرح
است که چرا شاه اسماعیل به عنوان اولین پادشاه صفوی با قدرت به بالا سر برآورد ولی به تدریج این قدرت بدست فرزندانش رو به افول رفت و سرانجام با دستان
سست شاه سلطان حسین فرو ریخت. این سئوال در مورد چگونگی سربرآوردن آقا
محمدخان قاجار و فرجامش که به پایان سلسله قاجار به دست احمد شاه منجر شد،
نیز مطرح میگردد. اگرچه با بررسی تاریخی امر، دلایل متعددی رخ مینماید، اما
این نگاشت براین باور است که به مبانی تربیتی فروپاشی تدریجی سلسلهها نیز باید
توجه کرد.
فهرست مطالب
ـ پیشگفتار ............................................................. ٤
ـ مقدمه ....................................................... ٥
ـ شاه سلطان حسین ...................................... ٧
ـ احمد شاه ....................................................... ١٢
ـ محمدرضا شاه ....................................................... ٢٩
ریشه های تفکرات تربیتی رضاشاه ...................................................... ٢٩
تربیت رضاشاهی ..........................................٣٣
پیامد تربیت رضاشاهی ........................................................ ٤٧
الف ـ پیامد تحصیلی ....................................................... ٤٨
ب ـ ویژگی های فردی ............................................................... ٥٠
ج ـ ویژگی های روانی اجتماعی ...................................................... ٥٥
واکنش در برابر مصدق و اشرف .............................................. ٦٢
شاه در مقابل بلارنست پرون ...................................................... ٦٦
شاه در مقابل آمریکا ........................................................... ٦٨
تصمیم تربیتی محمدرضا شاه ................................................. ٦٨
ـ پرفسور حسابی
روش تربیت پرفسور حسابی ...................................................... ٧١
پیامد تربیت پرفسور حسابی ............................................................... ٨٣
الف ـ ویژگی فردی: ......................................................................... ٨٣
ب ـ پیامد تحصیلی: ............................................................................... ٨٧
ج ـ پیامدهای اجتماعی:....................................................................... ٩٠
نتیجه گیری .................................................................................... ٩٥
ضمیمه: مفهوم شناسی دو تبار فلسفه تربیتی .................................................. ٩٨
فهرست منابع و مآخذ: ............................................................................. ٩٩
شامل 101 صفحه pdf
دانلود تبارشناسی فلسفه تربیتی نانوشته