کنترل:
کنترل را توان اعمال قدرت ، هدایت یا بازداری اعمال و رفتار دیگران یا خود تعریف کرده اند .
نظرهای روانشناسان در مورد موضوع کنترل شخصی نیز به گروههایی تقسیم می شوند . برای مثال رویکرد انسان گرایانه مربوط به رفتار اجتماعی می گویند انسان کنترلی تقریبا کامل بر رفتار خود دارد ، ولی در مقابل اسکینر و پیروانش محیط را تعیین کننده رفتار انسان می دانند ، یعنی ماتحت کنترل پاداش و تنبیه بیرونی هستسم . در روانشناسی اجتماعی تجربی تاکید بر عوامل موثر بیرونی است تا انتخاب فرد .
توهم کنترل:
شعبده بازان با تظاهر به کنترل پدیده هایی که ما تصور کنترل آنها را نمی توانیم داشته باشیم ما را سرگرم می کنند . ما غالبا نوعی توهم کنترل نتایج آنها را در خود شکل می دهیم . « الن لانگر » متقاعدکننده ترین شواهد را برای چنین باورهایی عرضه کرده است . عوامل بسیاری می توانند باور مارا در مورد کنترل افزایش دهند .تحقیقات لانگر و راث را می توان در قمار بازی مثال زد .قماربازانی که در مراحل اولیه با برد متوالی روبرو می شوند توهم مهارت در انها ایجاد می شود ، در مراحل بعدی باخت پی در پی دارند که باعث از دست رفتن سرمایه خود می شود . تصور کنترل داشتن وسیعتر از قدرت واقعی کنترل است .
پیامدهای اعتقاد داشتن به کنترل:
به طور کلی ما در موقعیتهایی که معتقد باشیم روی آنها کنترل داریم واکنش مثبت تری نشان می دهیم تا در موقعیتهایی که فکر کنیم چنین کنترلی را دارا نیستیم . مثلا افرادی که احساس کنترل روی محیط خود دارند شرایط کاری محیط را مناسب تر و کمتر شلوغ می دانند تا افرادی که احساس چنین کنترلی ندارند . بارزترین مثال نیروی اعتقاد به کنترل مطالعه ای است که توسط رودین و لانگر در خانه سالمندان صورت گرفته است .
تفاوتهای فردی در درک کنترل:
بررسی تفاوت افراد مختلف در چگونگی اعتقاد آنها نسبت به مسئله مرکز یا مکان کنترل به وسیله راتر عنوان شد ، بدین معنی است که مردم عقیده دارند کنترل رویدادها در زندگی آنها یا درونی است و یا بیرونی . افراد درونی به تواناییهای خود در کنترل رویدادها اعتقاد دارند و بیرونیها معتقدند که افراد یا رویدادهای دیگرند که بر اوضاع و احوال زندگی آنها تاثیر می گذارند و آنها را کنترل می کنند . طی تحقیقات نشان داده شد نظریه راتر از نظر کلی درست است اما ساده انگاشتن مطلب است ، اعتقاد به کنترل بیرونی می تواند وجوه مختلفی را شامل شود مثل اعتقاد به قضا و قدر ، افراد قدرتمند و .....
گاهی ما در موقعیتهایی قرار می گیریم که احساس می کنیم کس دیگر یا چیز دیگر کنترل زندگی ما را در دست داردکه این احساس ناخوشایند است . مثلا مردمانی که در کشور دیکتاتوری زندگی می کنند ممکن است احساس کنند که کنترل کمی روی فعالیتهای روزمره خود ، مکالمات و افکار خود دارند یاکسی که دچار حمله قلبی شده احساس می کند کنترل خود را بر زندگی خویش از دست داده و دچار افسردگی می شود . به طور کلی این واکنشها را به 2 دسته مقاومت در مقابل از دست دادن کنترل و تسلیم شدن به آن می توان تقسیم کرد .
دانلود پاورپوینت نفوذ اجتماعی و کنترل