نمایشنامه داستان یک زن اشرافزادهٔ روس و خانوادهاش است که بهعلت قرض، رو به ورشکستگی هستند و باغ آلبالوی خاطرهانگیزشان در گرو بانک است، و چون خانواده غیر از قرض عایداتی ندارد، قرار است در موعد معینی باغ و ملکشان حراج شود. درعینحال، این خانواده هیچ کاری برای نجات خود و جلوگیری از فروش باغ انجام نمیدهند، و در پایان، باغ آلبالو به یک دهقانزادهٔ تازه به ثروت رسیده فروخته میشود و خانوادهٔ رانوسکی باغ را ترک میکنند، درحالیکه صدای تبری که درختهای باغ را قطع میکند شنیده میشود.
باغ آلبالو ـ آنتوان چخوف